سایر منابع:
سایر خبرها
دهباشی: بنی صدر ممیزی هایش را درجا اعمال می کرد
.... چند سال بعد من رفتم و گفت وگوی بسیار طولانی تر گرفتم که کپی رایت آن دومین گفت وگو برای روایت فتح است. اولین گفت وگو شخصی انجام شد. به رغم اینکه در ماموریت روایت فتح بودم اما به صورت شخصی انجام شد و باب خوبی را از این جهت باز کرد که خودمان یاد بگیریم و اعتمادبه نفس داشته باشیم که با مخالفان و منتقدان خود صحبت کنیم. از آنها نباید انتظار داشت حرف هایی را بزنند که تاییدکننده قرائت رسمی از تاریخ ...
زن جوان برای خودش هوو آورد!
رفتارهایم خسته شده بود ولی من مصمم بودم و وظیفه خودم می دانستم که به فکر آینده زندگی خانواده و جگرگوشه هایم باشم. با اینکه خانواده هایمان بشدت با کار من مخالف بودند ولی من در تصمیمم جدی بودم. بین دوست و آشنا و فامیل می گشتم تا زن وفاداری برای همسرم و مادر مهربانی برای بچه هایم پیدا کنم تا اینکه در یکی از مهمانی ها با همکلاسی ام مهتاب روبه رو شدم. از آنجا که مهتاب را بخوبی می شناختم نور امیدی در دلم تابید ...
هدفم تنها رسیدن به پیراهن تیم ملی و افتخار آفرینی برای کشورم است
دچار آسیب دیدگی شدم و قادر به ادامه ی رقابت برای کسب سهمیه تیم ملی نشدم.به علاوه از همه تلخ تر عدم موفقیت در سال های اخیر برای رسیدن به پیراهن تیم ملی که برای رسیدن به آن بسیار تلاش کرده بودم میباشد. آیا در این رشته آرزو و هدفی دارید؟ من در آخرین مسابقات کشوری انتخابی تیم ملی در رده سنی امید توانستم مدال نقره و در رده سنی بزرگسالان با وجود نفرات برتری که مدال های جهانی و آسیایی در ...
دیدارهای شبانه مادر شهید با فرزندش
جهادگری به استخدام سپاه پاسدارن درآمد و جزو نخستین افرادی بود که دوره آموزش عالی سپاه پاسداران را طی کرد. در مدتی که محسن در جبهه حضور داشت، برادر بزرگم به عنوان امدادگر به همراه پدرم راهی جبهه شدند و در آن مدت زندگی را بدون وجود هیچ مردی در خانه به سختی می گذراندیم. مریم خواهر شهید رشته کلام را به دست گرفت و گفت: محسن تازه داماد بود که شهید شد، یک روز قبل از آخرین اعزامش به صورت ...
مولاوردی و ابتکار ویترین هستند؛ پشت پرده افراد دیگری اند/زنان مجلس اگر کاری هم کردند تا الان بازتابی ...
ابتدای دولت نهم هم بحث معاونت و ارتقاء ساختار مطرح بود. بارها درخصوص ساختار کار کارشناسی حتی پیشنهاد ایجاد وزارت زنان هم شده بود اما به نتیجه نرسیده بود. البته در مقطعی که در دولت دهم به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پروش به مجلس معرفی شدم و به دلایلی که فعلاً جای بحثش نیست انصراف دادم. رئیس جمهور پیشنهاد پذیرفتن مسئولیت مرکز امور زنان نهاد ریاست جمهوری را دارند. آن جا فرصتی فراهم شد که طرح ارتقای ...
مهران احمدی: اصولگرا هستم و بسیار اصولگرا هستم/رضا عطاران ضد انقلاب نیست
بزرگم به فیلم آقای احمدی این است که یکی از شخصیت مثبت فیلم باید می ماند و ضربه نمی خورد و در آخر پیام اخلاقی و حرف فیلمساز را می گفت که در فیلم نداریم. همه شخصیت ها چون به سخره گرفته می شوند پس اعتباری هم ندارند. پدر یک کاراکتر مشنگ گیج و گول است، غیرت هم به همان صورت. زکریان هنوز نمی داند که آدم نمی تواند دو تا پدر داشته باشد، مارکسیست ها رنگ عوض می کنند و ریاکارند، مذهبی های فیلم که شمایل خاص ...
مرگ مشکوک مرد صاحبخانه در نزاع با نوه مستاجر
انتقال خودرو پراید را داشتند، پسر 22 ساله در محل حاضر و از سوی ماموران بازداشت شد. با انتقال متهم به کلانتری پسر جوان در بازجویی های اولیه گفت: صاحبخانه مادربزرگم هر روز خودرواش را به خانه او آورده و در حیاط پارک می کرد. من هر روز به مادر بزرگم سر می زنم و مجبور بودم پرایدم را در خیابان پارک کنم. صبح امروز بار دیگر پیرمرد صاحبخانه خودرواش را در حیاط خانه مادربزرگم پارک کرد. وقتی با این ...
نزاع خونین باجناق ها/ رهایی قاتل عاشق پیشه از قصاص/ شاکیان جدید شیطان پایتخت از راه رسیدند
ازدواج داده بود، یک روز که مادر و خواهرم در خانه نبودند به من گفت می خواهد من را ببیند و چن دقیقه بیشتر هم نمی ماند، من هم اجازه دادم به خانه ما بیاید، اما زمانی که رسید من را به زور مورد آزارواذیت قرار داد و بعد هم خانه را ترک کرد . با توجه به شکایت این دختر و مادرش، دستور بازداشت متهم صادر شد و جوان 25 ساله دستگیر شد. او قبول کرد با دختر نوجوان رابطه داشته اما تجاوز به عنف را نپذیرفت تا ...
متهم: مقتول در تلگرام به همسرم پیام می داد/ تقاضای قصاص خانواده مقتول برای متهم
ساعاتی در بیمارستان بستری بودم، با رضایت شخصی خودم مرخص شدم و با توجه به اینکه حالم مساعد نبود نمی توانستم رانندگی کنم لذا خودروی مرحوم ح _ ط را پارک کردم و با آژانس بلافاصله راهی تهران شدم، صبح که رسیدم به تهران ابتدا پسرم را به منزل پدرم بردم و بعد خودم به پلیس آگاهی طبس تماس گرفتم و به این قتل ها اعتراف کردم و آدرس خودم را دادم تا من را دستگیر کنند. وی ادامه داد: عابر بانک مرحوم اکثر ...
همسرکشی در مسیر عروسی
، حکم در شعبه 32 دیوانعالی کشور نیز به تأیید رسید. بدین ترتیب عامل جنایت درصورت پافشاری خانواده همسرسابقش به دارآویخته می شود. گفت و گو با قاتل سابقه کیفری داری؟ هرگز. شغلت قبل از دستگیری چه بود؟ راننده تاکسی بودم و زندگی آرامی داشتیم. چرا همسرت را کشتی؟ آن شب از ناسزاگویی و لجبازی هایش یک لحظه عصبانی شدم و دیگر نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. ...
شهید عباسعلی احمدی
مسیر روستا تا دبیرستان را هر روز از میان تپه ها و دشت ها با پای پیاده طی می کرد. طبعاً پیمودن این راه طولانی، به خصوص در فصل سرما خطراتی را در برداشت. اما او با سختی و مرارت بزرگ شده بود. ابراهیم مؤذنی، یکی دیگر از دوستان دوران تحصیل دراین باره می گوید: صبر و شکیبایی و همچنین شهامت او موجب شده بود که حضور او در جمع دوستانی که در مسیر دبیرستان رفت وآمد می کردند مایه دلگرمی و قوت قلب آنان ...
ماجرای شعار مرگ بر شوروی در اختتامیه فیلم فجر
کوپترها در جنگ و پشت جبهه و اهمیت کارشان صحبت کردم. شب به تالار وحدت رفتیم. در مراسم افتتاحیه پنجمین جشنواره فیلم فجر سخنرانی کردم2. در پایان سخنرانی ضمن شعارها، مرگ بر شوروی گفتند. اعضای سفارتخانه شوروی که جزو مهمانان بودند، به عنوان اعتراض بیرون رفتند. گفتم از آنها دلجویی شود و به حضار تذکر بدهند3. به خانه رفتم و فیلمی از تلویزیون تماشا کردم. بد نبود. عفت و بچه ها، بیرون شام ...
قصه های بی بی از یک قرن زندگی
... بی بی از زمان ساخته شدن تلمبه خانه دارخوین که کلی انگلیسی و هندی به روستایشان آمده بود، برایمان می گوید: آن زمان دختر بچه کوچکی بودم. یادم می آد آجر و مصالح را با کشتی می آوردن. می رفتیم کنار رودخونه به تماشای کشتی پهلو گرفته. کارگرها آجرهایی رو که از بصره می اومد خالی می کردن. خیلی وسایل رو انگلیسی ها با کشتی به دارخوین آوردن. حتی زمانی که ژنراتورهای بزرگ رو از کشورشون آوردن، من و خیلی ها ...
رفتن شاه و آمدن امام بهترین خاطره عمرش بود
و خاطرم هست خرداد سال 1356 که ازدواج کردیم مصادف با ماه رمضان بود و با وجود گرمای شدید هوا شهید روزه هایش را می گرفت. از هر نظر آدم خوبی بود و با شروع تظاهرات مردم فعالیت انقلابی اش شروع شد. من آن زمان 16 ساله بودم و خیلی متوجه کارهایش نمی شدم. بعدها فهمیدم که اعلامیه های امام را به خانه می آورد و برای تظاهرات به شهرستان می رفت. آن زمان 24 سال سن داشت و خیلی فعال بود. هر جا تظاهرات و مبارزه بود ...
ارتباط با مخاطب به نحوه روایت و لحن نویسنده بستگی دارد
داستان های حوض نقره ای مهتاب را دست این بچه ها دادم که بخوانند، دیدم که بچه ها خیلی خوب با آن ها ارتباط برقرار کردند؛ در درجه اول بچه های خودم و در درجه بعد نوجوان هایی که در اطرافم بودند. البته داستان های این مجموعه در دوره خیلی دوری هم نسبت به دوره نوجوان های امروز نمی گذرد. شاید دو نسل پیش باشد و بچه ها می توانند با آن ارتباط برقرار کنند. شما در داستان هایتان تصویری از دهه 60 را به ...
فرمانده به او لقب ذوالفقار فاطمیون داد
مجاهدین شد. پدر نگران از دست دادن فرزندش در درگیری با دشمن بود اما او می گفت: شرکت کردن در عملیات علیه نیروهای متجاوز، برای من لذت بخش است. وقتی در جنگ و جهاد هستم، حس بسیار خوبی دارم. باید متجاوزان را از کشورم بیرون کنم. مدتی از حضورش در گروه های جهادی گذشته بود که به اصرار پدر و خانواده راهی ایران شد. وارد بازار کار شد و حرفه سنگ کاری را انتخاب کرد و بعد از مدتی در کار خود استادی چیره دست شد. قائله ...
تا هستم نمی گذارم خرسک بافی از بین برود
را کنار گذاشتند حالا به ندرت در خانه ای دار قالی بزرگ هست وبه تازگی برخی بافت قاب قالی را شروع کردند اما من کنار نمی گذارم و31 سالی هم که دبیر ریاضی و علوم بودم همزمان قالی می بافتم. هنر ارتباطی به مدرک تحصیلی ندارد آدم باید کنار شغل رسمی، هنری را بیاموزد که حداقل ایام تنهایی و پیری بیکار نباشد. مادر خود را نشان می دهد که با دو نوه اش زیر کرسی نشسته و به صحبت های ما گوش می ...
هم حکم قطع دست دادیم و هم اعدام / ماجرای شلاق زدن حزب اللهی ها
. در بند یک مطهری بود، من را هم برای دفعه چهارم بازداشت کرده بودند و نمی دانستم برای چه این بار من را گرفته اند، مدت سه سال و 8 ماه به من حکم دادند، یک روز از یک سلولی صدایی آشنا شنیدم، که گفت آقای نگهبان سلول دو آبخوردن. صدا را تشخیص دادم که هم تیمم بودم. فوری پشت پنجره پریدم و گفتم آقای نگهبان سلول 4 آب خوردن و اینگونه بود که به هم علامت می دادیم از عصایش کمک می گیرد تا شکلی ...
گفت وگویی منتشرنشده با زنده یاد ناهید دایی جواد
خودشان چنین گفتند: من متولد 28 اردیبهشت سال 1321 هستم. پدر و مادر من دخترعمو و پسرعمو بودند و حاصل این وصلت سه فرزند بود، یک دختر و دو پسر، برادرهای من هیچ کدام با موسیقی آشنایی نداشتند. نمی دانم چطور شد که من از کودکی به موسیقی علاقه مند بودم و از ابتدا من را تشویق می کردند که صدایت خوب است و می شود شنید. من از رادیو موسیقی گوش می کردم. خوشبختانه از رادیو مرتب موسیقی پخش می شد و من هم می ...
ماجرای سخنرانی نواب پیرامون فلسطین در اردن
...> متن گفت وگو با محمدمهدی عبدخدایی در یک روز بارانی به قرار زیر است: آقای عبدخدایی روز 22 بهمن کجا بودند؟ عبدخدایی: من روز 22 بهمن در منزل مادر همسرم در میدان خراسان بودم، مردم کلانتری را تصرف کرده بودند؛ کلانتری بغل خانه مادر خانمم در خیابان رستام بود، کلانتری ها فرار کرده بودند. بعضی ها فکر می کردند انقلاب نشده است حتی یک آقایی به من گفت که مثل این که خود این ها تحویل دادند. البته ...
اعتراف مرد خشمگین به قتل همسرش
... وقتی همسرم خونین نقش بر زمین شد لباس های خونی ام را عوض کردم و با پسرم تماس گرفتم و ادعا کردم حال مادرش بد است. فکر کردم او زنده می ماند و بعد به ترمینال رفتم و با اتوبوس راهی مشهد شدم. قصد داشتم از مشهد برای کار آلماتوربندی به بندرعباس بروم. در این مدت با خانواده ات در تماس بودی ؟ بله با بچه هایم در تماس بودم و حتی از آنها 5 میلیون تومان پول خواستم که با اصرار زیاد به ...
نادر وقتی فهمید مادر در خانه نیست به اصرار وارد خانه شد / مهتاب التماس کرد ولی!
آذرماه امسال دختر 14 ساله ای به نام مهتاب با مراجعه به اداره پلیس پایتخت از مرد جوانی شکایت کرد و گفت: چند سال قبل پدر و مادرم از هم جدا شدند و من و خواهر کوچکترم با مادرم زندگی می کردیم. مادرم برای تأمین مخارج زندگی ناچار بود سرکار برود به همین دلیل او هر روز خواهرم را به مهد می برد و من هم بعد از مدرسه تنها بودم. خانه مان نزدیک پارک بود به همین دلیل گاهی عصرها برای تفریح به آنجا می ...
برخی سوپر انقلابی ها وقتی به قدرت نمی رسند پشیمان می شوند/ اگر انقلاب فرانسه کبیر باشد، انقلاب اسلامی ...
معتقدند که کل جامعه جهانی یک خانواده است که همه، فرزندان آدم و حوّا هستند و وقتی پدر و مادر این خانواده می میرد، قدرت پدر به برادران بزرگ تر می رسد. آن ها معتقدند که به عنوان قدرتمندترین برادران در جهان، این حق و وظیفه رادارند که دنیا را اداره کنند و اگر برادران کوچک تر از فرمان ها تخطی کنند تنبیه می شوند. براساس همین نظریه حق وتو برای 5 کشور ابرقدرت جهانی صادر شد. این وضعیت ادامه داشت که ...
پدرم نگذاشت به آرزویم که فوتبالیست شدن بود، برسم
.... چند وقت است معتادی؟ از هشت سال پیش معتاد شدم تا غم و ناراحتی و دلخوری از پدرم را فراموش کنم که نشد و این کینه همیشه با من بود. از قبل تصمیم به قتل او داشتی؟ نه، هیچ وقت به قتل فکر نکردم. پس چرا به جنایت دست زدی؟ 16 بهمن امسال بود که من و پدرم در خانه تنها بودیم. مادر و خواهرم به مطب چشم پزشکی رفته بودند و برادرم هم سر کارش بود ...
مرگ مشکوک مرد صاحبخانه در نزاع با نوه مستاجر
پراید متهم را شناسایی کنند. در حالیکه ماموران قصد انتقال خودرو پراید را داشتند، پسر 22 ساله در محل حاضر و از سوی ماموران بازداشت شد. با انتقال متهم به کلانتری پسر جوان در بازجویی های اولیه گفت: صاحبخانه مادربزرگم هر روز خودرواش را به خانه او آورده و در حیاط پارک می کرد. من هر روز به مادر بزرگم سر می زنم و مجبور بودم پرایدم را در خیابان پارک کنم. صبح امروز بار دیگر پیرمرد صاحبخانه خودرواش ...
رد شنی تانک روی پیکر مادر
نیروهای ارتش هم در خیابان بودند. آن شب خیلی از جوانان را زخمی و دستگیر کردند و بردند. من و مادرم با ترس و لرز در خیابان راهی خانه شدیم. در راه یکی از دوستانم که در جلسه مبارزه با بهائیت با هم آشنا شده بودیم ما را سوار کرد و به خانه رساند. پس در همان جلسه مسجد گوهرشاد فراخوان تظاهرات 9 دی داده شد و متعاقب آن شهادت مادرتان پیش آمد؟ بله، روز نهم دی 1357هوا آفتابی بود. با مادر و همسر و پدر ...
پیکار با مصائب زندگی
.... پشم فروش با اشاره به خاطره ای از شغلش عنوان می کند: یک روز، شخصی کیف پر پول و مدارکش را همراه گوشی تلفن در ماشین جا گذاشت، وقتی متوجه شدم کیف را جاگذاشته، همه مسافران را پیاده کردم و همانجایی که او را پیاده کرده بودم ایستادم، سراسیمه از دفتر خانه بیرون آمد و داد زد بدبخت شدم کیف پولم در یک تاکسی جاماند، خدایا چکار کنم؟ به گوشی که در داخل ماشین جا مانده بود، زنگ زد جواب دادم وگفتم، آن سمت ...
یاری خواهی از مرغ سیاهِ یک آدم خسیس
.... [...] خیلی با مهربانی و زبانی گرم با همه صحبت می کرد ولی گوشه گیر بود. همه زن عمو را ننه فرج می نامیدند، زیرا نام پسرش فرج الله است. زن عمو، آن گونه که منظرپور روایت کرده است، دو فرزند داشت؛ یک پسر و یک دختر. زهرا، این دخترعمو، تا جایی که به خاطر دارم زیباترین زنی بود که دیده ام. اندامی بسیار متناسب [...] صورتی به رنگ "مهتاب"، چشمانی خیلی درشت و آبی و ابروانی موزون داشت. موهایش بلند و کاملا ...
درد از این بدتر هم هست / قصه تلخ مادری و 8 فرزند سرطانی اش / صدای گریه مادری در این حوالی بلند است...
شد و هیچ وقت همچنین حرف های را از زبان کسی نشنیده بودم. این مادر خانواده می گوید؛ سخت است که اعضای یک خانواده همه بیماری سرطان داشته باشند و در یک خانواده و زیر یک سقف روزها را سپری کنند و شاهد مرگ تدریجی هم باشند. وی ادامه می دهد که 4 خانواده 27 نفره در یک باب خانه 2 خوابه زندگی می کنند، که خانه سهم پدر خانواده و عموی آنان است، از طرفی عموی خانواده به دلیل مشکلات مالی یکی ...
بارداری ناخواسته بعد از سقط، مشکلی پیش میاد؟
سوال مخاطب نی نی بان: یک پسر یک ساله دارم. یازده ماهه بود که متوجه بارداری ناخواسته ام شدم. دکتر پیشنهاد کرد شیرش رو قطع کنم و در نتیجه ی اون تب کردم و قلب جنین هم ایستاد. دکترم گفت احتمالا علتش همینه. شش هفته و پنج روزه بودم که خدا خواست و بدون کورتاژ و قرص خودش سقط شد. دکتر hcg را کنترل کرد و گفت به زیر ده رسیده ولی تا یک پریود جلوگیری کن. بلافاصله بدون پریود بعدی با جلوگیری(کاندوم) دوباره ...