سایر منابع:
سایر خبرها
چین؛ از مرزهای ملی فراتر می رود
چرخه اقتصادی منفعل آنها جان تازه ای می بخشند. در این ابتکار، بازی برد- برد قاعده کار است. " لی کوان یو" بنیان گذار معجزه سنگاپور - که کشورش را ظرف بیست و پنج سال 1965- 1990 از یک جزیره آکنده از فقر و مصیبت به عضویت " او ای سی دی " ( باشگاه کشورهای متمول) درآورد – و عملا معلم " دنگ" در اصلاحات چین بود (برای آشنایی با " لی کوان یو " به مقاله اینجانب در " عصر ایران " با عنوان" سنگاپور مدرن ...
روان شناسی نابرابری
، طرز صحبتش، و حتی موهایش که در خانه و با استفاده از قابلمه اصلاح می شد، شرمسار شد. او تعریف می کند: من که همیشه بچه ای خجالتی بودم، توی مدرسه تقریباً در سکوت مطلق فرو رفتم . پین اکنون استاد دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل است. او به این اعتقاد رسیده است که حداقل در کشوری مثل ایالات متحده (جایی که به گفتۀ او حتی کسانی که زیر خط فقر زندگی می کنند تلویزیون و مایکروویو و موبایل دارند ...
کریستوفر نولان از کارنامه فیلمسازیش می گوید
می خواستی فیلم هایی به بزرگی فیلم های زمان کودکیت بسازی؛ یعنی که در سال های کودکی شیفته و علاقه مند سینما بودی، درست هست؟ وقتی بچه بودم خیلی به تماشای فیلم ها می رفتم؛ به طور مثال نخستین فیلم از سریِ جنگ ستارگان به کارگردانی جرج لوکاس که وقتی سال 1977 بیرون آمد، 7ساله بودم. این فیلم تأثیر بزرگی روی من گذاشت. از چه نظر؟ از این لحاظ که به جهان بینی آن فیلم تا آن زمان ...
درس اخلاق استاد انصاریان:چرا مردم به پیامبر(ص) اقبال داشتند؟
سال مکه را کامل نمی دانید، من خیلی آشنای به تاریخ آن روزگار هستم شاید بالای ده تا کتاب درباره دوران جاهلیت خواندم. این سیزده سالی که پیغمبر آنجا بودند یک بار برای کسی عصبانی نشدند، خشمگین نشدند، حتی یک بار. اینکه آدم با خانمش با بچه اش با دامادش با عروسش با رفیقش، با مردم، با کاسب محل، با عالم محل خیلی نرم باشد؛ این دلیل بر این است که رحمت خدا در او تجلی دارد. آدم هایی که همه جا عصبانی ...
شوتی ها ؛ قربانیان قاچاق
مصوبه های رنگ به رنگ دولت ها، 6 ماه از سال مهر ممنوع است می خورد، غیر آنکه شوتی باشی کار دیگری ازت برمی آید؟ وقتی اسکله رو می بندن همه ضرر می کنن. اینجا یک زمانی لنج رو فروختن 140 میلیون، چند هفته بعدش شد 500 میلیون. اون وقت همه فکر کردن دریا سود داره، رفتن لنج خریدن. حالا طرف یک میلیارد تومن لنج خریده، اسکله و بندر 6 ماهه تعطیله و نمی دونه دیگه چه کار کنه. هیچ کدوم مون نمی دونیم چه کار ...
سرنای بیداری / اعترافی از زبان علی اصغر اسفندیارپور
علی اصغر اسفندیار پور/میرملاس: خشک سیمی، خشک چوبی، خشک پوست از کجا می آید این آواز دوست!!! بشنوید ای دوستان این داستان: ایام کودکی در همسایگی مان (روستای اشتره گل گل درکوهدشت لرستان) چهره ای که خَلقا و خُلقا جذاب بود، مرا خیلی بخود مشغول می کرد. بقول دوستان ، او علاوه بر هنروری در [...] علی اصغر اسفندیار پور/میرملاس: خشک سیمی، خشک چوبی، خشک پوست از کجا می آید این آواز دوست!!! بشنوید ای دوستان این داستان: ایام کودکی در همسایگی مان (روستای اشتره گل گل درکوهدشت لرستان) چهره ای که خَلقا و خُلقا جذاب بود، مرا خیلی بخود مشغول می کرد. بقول دوستان ، او علاوه بر هنروری در برخورد اجتماعی جنتلمن و با ادب و اخلاق و شریک واقعی سور و سوک مردم بود. معمولا او را در محافل شادی و سورها می دیدم. با ساز زیبایش می نواخت و جمعیت را به وجد می آورد، من هم بر اساس “فطرت شادی طلبم” او را دوست داشتم: مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد. با اینکه از آن دوران ، زمانها می گذشت و از آن دیار نقل مکان کرده بودم، هرگز آن چهره جذاب و صدای دلنواز “سازش” در نظرم خاموش نمی شد. کاش در آغاز سلوک و مطالعات مذهبی ام خداوند توفیق همسفری و همراهی سالکی عارف ، عاشقی واصل و حکیمی خندان نصیبم می کرد، تا آثار صنع خداوندیش را با طراوت و شادابی خاص خود تماشا می کردم: در دلت چیست عجب که چو شکر می خندی دوش شب با کی بدی که چو سحر می خندی همچو گل ناف تو بر خنده بریده است خدا لیک امروز مها نوع دگر می خندی اعتراف می کنم در برهه ای از عمر با توجه به سلوک دینی و نوع قرائتی که از مذهب داشتم، هنرهای زیبا و هنرمندان آفریدگاری همچون میرعباس برایم رنگ باخته بودند. هر چند ضمیر باطنی ام همچنان اجازه طرد قهرآمیز آن زیبائی ها را نمی داد. متاسفانه در ابتدای پیروزی انقلاب بر بزرگان هنر و هنرمندی روزهای سختی می گذشت،تا جایی که در کوی و برزن و حتی در خانه شخصی خود احساس امنیت نداشته و اسباب و وسایل موسیقی شان بعنوان آلات لهو و لعب یا باید مصادره و یا امحاء و یا در مخفیگاه پنهان می کردند. یکی از اهالی همان روستا از زبان مرحوم میرعباس نقل می کرد که بعضی اوقات از خاموشی شب استفاده کرده، در پستوی منزلمان و به دور از چشم داروغه و متحجرین تنگ نظر برای خود می نواختیم و دوست داشتیم هنری را که آفریده بودیم ار مخفیگاه دل به منصه ظهور بگذاریم ؛ گنج مخفی بد ز پری چاک کرد خاک را تابان تر از افلاک کرد نقل داستانی که ذیلا می آید، تقریبا نقد حال همه ما مذهبی هاست. خدای بر ما ببخشاید. سخت کویری بودیم و خشک، متدین بودیم و تهی از عشق. الحق که: هرکه در این حلقه نیست زنده به عشق بر او نمرده به فتوای من نماز کنید شاد باش ای عشق خوش سودای ما ای طبیب جمله علت های ما ای دوای نخوت و ناموس ما ای تو افلاطون و جالینوس ما و اما داستان: دوستی تعریف می کرد: “از خیابان عبور می کردم رفیق قدیمی و مهربانم را در کنار دیواری ایستاده و منتظر یافتم، از چهره اش نمایان بود که در هاله ای از غم فرو رفته .. سلام کردم و حالش را پرسیدم . به چه انتظاری؟! شما را غمگین می بینم؟! — در انتظار کودک خرد سالم هستم تا کلاس موسیقی اش تعطیل شود او را با خود ببرم. در ضمن خاطره ای تلخ برایم تداعی شد که سخت مرا می آزارد؛ در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به نوع نگاه و نوع تفکر خاصی که داشتم به کودکی برخورد کردم که دست در دست مادر، دستگاه گیتاری را با خود حمل می کرد. احساس تکلیف کرده بر خود واجب شرعی دانستم، باید قیام کنم و منکری را از میان برداشته و نابود کنم!!! دستگاه گیتار را به تصرف خود در آوردم، هرچه کودک گریه می کرد تکلیف شرعی از من ساقط نمی شد. مادرش با عجز و لابه می گفت اقا، بچه ام گیتارش را خیلی دوست دارد اگر آن را پس ندهی دق مرگ می شود. فایده ای نبخشید چون باید حدود الهی را جاری می کردم و انگار بر من وحی نازل شده بود!!! گیتار را جلو چشمان ظریف و نگران مادر وکودک معصومش متلاشی کردم. امروز که خود، کودکم در کلاس موسقی است آن خاطره تلخ برایم تداعی شد: یا رب آن زاهد خود بین که بجز عیب ندید دود آهیش در آیینه ادراک انداز باز هم تکرار کنم؛ “خدای بر ما ببخشاید” چه زیبا و چه دردناکانه فرمود مولایم علی(ع): “دین داران جاهل کمرم را شکستند” در پایان سخنی دارم با صاحبان قلم و فرهیختگان علم و ادب دیارم کوهدشت؛ شما عزیزان در عرصه علم و هنر در بستر زمان سرآمد و فرهیخته اید. نه ساز میرعباس کم از ساز شامیرزاست ، نه شعر امیر پور و شعرای معاصرمان کم ازشعر شهریار ونه قلم و هنر جوانان خوش فکرمان کم از دیگران. مانا باشید. درج شده توسط : دبیر سرویس خبر میرملاس ...
تفسیرآیات 1-5 سوره مائده
زدن یک طناب و یک ریسمان به طناب و ریسمانی مثل خودش و لازمه گره خوردن این است که هر یک ملازم دیگری باشد، و از آن جدا نباشد، و این لوازم در گره خوردن دو چیز محسوس در نظر مردم معتبر بوده ، و سپس همه اینها را در گره های معنوی نیز معتبر شمردند، مثلا در عقد معاملات از خرید و فروش و اجاره و سایر معاملات معمول و نیز در عهدها و پیمانها کلمه عقد را اطلاق کردند، چون اثری که در گره زدن هست در اینها نیز وجود ...
پانزده داستان کوتاه جالب و خواندنی
... *** نقاشی بچه مدرسه ای خانم معلم رو به شاگردهای کلاس اول گفت: بچه ها، حالا هر کس باید آخرین صحنه ای رو که دیروز یا دیشب تو منزلشون دیدن نقاشی کنه. زود باشین بچه های خوب. نیم ساعت بعد خانوم مشغول نمره دادن به نقاشی ها شد، بعضی از بچه ها خانواده شان را مشغول تماشای تلویزیون کشیدند، چند نفری میز شام را کشیدند و... تا اینکه خانم با تعجب به نقاشی یکی از بچه ها خیره شد و ...
آواز پرنده درخت انار
بالا بردم که آواز پرنده باز مانع شد. اول صدایش چیه چیه بود. فکر کردم صدای آدم است. خوب گوش دادم. فهمیدم صدای پرنده است. سه سال بود که توی اتاق خوابم نخوابیده بودم. پشت در و پنجره همه اتاق ها حفاظ آهنی کشیده بودم. جلو درگاه ورودی خانه، حفاظ آهنی نصب کرده بودم. شب ها در خانه های قوم و خویش می خوابیدم. باغبان با زن و بچه اش در انباری ته باغ زندگی می کردند. صورتم را به صورت باغبان نزدیک کردم و گفتم ...
انسان و سلوک اجتماعی فردی - آموزش مواضع حزب جمهوری اسلامی (جلسه نهم)
خطرناک است و آنگاه چه چیز به دست ما آمده؟ هیچ چیز. با چه نیرویی می توانیم جلو برویم؟ درست می شویم مثل شتر عصّاری: دور داریم، همه اش راه می رویم، عرق می ریزیم، جان می کنیم ولی سرجای اولمان هستیم و فقط آسیای عصاری را به سود دیگران می چرخانیم. به یاری خدا نخواهیم گذاشت این طور بشود چون این یک انحراف و خطر است. این همه تأکید امام در این روزهای اخیر، می بینیم امام همه اش انگشت را روی این نکته ...
قصه ماندن و مقاومت/ کربلای 4 به روایت آزاده دفاع مقدس حجت الاسلام علیرضا باطنی
مقدر الهی این بود که چهار سال یک دوره ی تبلیغی برای من پیش بینی شده بود در خاک عراق! آن جایی که بچه ها همه مفقود بودند، نام و نشانی نداشتند و در آن شرایط بیشترین نیاز انسان به مسائل شرعی و معنوی و روحی بود که حالا یک گوشه اش را عرض می کنم برایتان. خلاصه وقتی تصمیم گرفتم که از این مجموعه ای که تانک ها و عدوات پشتیبانی عراقی ها که آماده ی پاتک بودند، برگردم، پشت خط دوم با عراقی ها رو در ...
وارونه نمایی را بس کنید!/ اعترافات سردار
را بیرون دهانش قرار می دهد. این مَثَل قومی است که آیات ما را تکذیب کردند، پس داستان ها را بازگو کن شاید بیندیشند جایگاه شیطان کجا بود؟ روایت شده است که صبح آن شبی که پیامبر(ص) به معراج رفتند و همه جا را دیدند، شیطان خدمت پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله! شب گذشته که به معراج رفتید، در آسمان چهارم، طرف چپ بیت المعمور منبری بود، شکسته و سوخته و به رو افتاده، آیا آن منبر را شناختی؟ آیا می ...
بازخوانی مناظره جنجالی زیباکلام و علیزاده
زیباکلام و زیباکلام ها دقیقاً روی دیگر سکه امنیتی شدن فضای ایران در 20 سال گذشته هستند. من هم جای دولت و حاکمیت ایران و آقای خامنه ای بودم وقتی صدای امثال دکتر زیباکلام بلند می شد می گفتم اطلاعات سپاه! همه را بگیر، چون چاره ای غیر از این کار نبود. چه اشتباه بود و چه نبود همان ایران را نگه داشت. اگر امثال زیباکلام بودند الان ایران مثل لیبی بود و من و شما نگران بودیم خانواده مان را کدام بازار برده فروشی می فروشند و سپاه و اطلاعات سپاه نگذاشت این اتفاق بیفتد. ...
ضرغامی:تقسیم بندی اصولگرا و اصلاح طلب از ابتدا پوست خربزه بود
.... به عنوان اولین سوال با توجه به اینکه ما در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران هستیم تحلیل تان از وضعیت امروز کشور چیست؟ امروز 12 بهمن ماه، سالگرد ورود حضرت امام (ره) به ایران و روزی به یادماندنی است. همه خوبی ها با امام (ره) آمد. چند روز پیشتر از آن در 26 دی، دیو بیرون رفت و فرشته امروز درآمد. سرودهای خوبی آن زمان خوانده می شد که دیو چو بیرون رود فرشته درآید؛ شاید ...
ناگفته های علی اکبرصادقی از رفاقتش با عباس کیارستمی
دیگر درس می خوانم اما هر سال هم چندتایی تجدید داشتم تا رسیدم به کلاس نهم که دوباره رفوزه شدم و پدرم دیگر حسابی از دست من عاصی و عصبی شده بود اما من نمی توانستم عاشق نقاشی نباشم، درست مثل این بود که به مجنون بگویید عاشق لیلی نباش. بچه ها در کوچه فوتبال بازی می کردند و من نقاشی می کردم. به قول سعدی هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم/ نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم من نمی توانستم که نجوشم. از کلاس دهم من ...
هدیه به خردسالان با نی نی ها و هاپول و گرگ و گله
سگ گله(هاپول) که خیال پرداز است، در اول مجموعه ها هم نوشتم که: هاپول که با گله به صحرا می رفت، یواش یواش تو خواب و رویا می رفت . وی ادامه داد: همین خواب و رویا برای هاپول باعث بوجود آمدن یک سری ماجرها می شود که طنز کودکانه در آن است. من معمولا سعی می کنم کارهایی که برای کودک و خردسال انجام می دهم طنز در آن وجود داشته باشد. در واقع با مشاهده کل آثارم این طنز قابل مشاهده است. فکر می کنم ...
گفتگو با حمیدرضا منایی جوایز ادبی یکی از زخم های عفونت کرده ادبیات ایران است
به گزارش الف کتاب به نقل از فارس، برج سکوت عنوان رمانی سه جلدی است که سال جاری خبر انتشار آن از سوی نشر کتاب نیستان منتشر شد. مترصد فرصتی بودم تا بتوانم رمان یک هزار صفحه ای حمیدرضا منایی را بخوانم. اثری که یک آغاز غافلگیرکننده دارد و خواننده در جلد اول با اثری خوشخوان و پرضرب روبه رو می شود. این ریتم با توجه به فضای داستان به شدت همخوانی دارد. برج سکوت رمانی است که سخن از دردها می ...
گفت وگو با زن جوانی که همسرش را در آخرین سه شنبه سال از دست داد
بدهکار نبود. با هم گلاویز شدند، چند مشت و لگد به هم حواله دادند که ناگهان صدای انفجار مهیبی بلند شد، دود همه جا را فرا گرفت. شدت انفجار باعث خونریزی شدید مجتبی شد. او در همان خیابان جان باخت و شدت انفجار انگشتان دست کسری را هم قطع کرد. سه سال از این حادثه می گذرد؛ حادثه ای که کودکی را یتیم کرد، زن جوانی را بیوه و کسری23 ساله را به اتهام قتل روانه زندان کرد. اما شومی های این حادثه ناگوار ...
روایت کمک خواهی یک جوان بعد از ترک اعتیاد
او را به بهزیستی بردند. برادر کوچکش سال ها در بهزیستی است و برادر 16 ساله دیگرش نیز سخت کار می کند تا بتواند قرض های پدرش را بدهد. می گوید: من از بچگی حزب اللهی بودم و در بسیج بزرگ شدم. الان دیگر مدت هاست که کارت بسیجم را باطل کرده اند. پدرم نیز رزمنده دوران جنگ است. حالا من به دفاتر رهبری می روم تا بتوانند برای ما کاری کنند. البته کاری که آن ها برای من کردند، این بود که توانستم معافیتم ...
با اشکان خطیبی و همسر جان؛ از ازدواج تا شور و هیجان سال جدید
فاز جدیدی از فعالیت های حرفه ایش شد. اشکان در آثار متفاوتی مثل قاعده تصادف ، بچه های نسبتا بد ، سینمانیمکت ، ترانه های محلی و خدای کشتار حضور داشته است. آناهیتا درگاهی همسر اشکان، بازیگر، نقاش و تهیه کننده دارای مدرک کارشناسی ارشد نقاشی از دانشگاه هنر تهران است. این هنرمند مستعد و جوان تئاتر در سال های اخیر دوران موفقی را در کارش سپری می کند و با بازی در فیلم جنایی آخرین بار کی سحرو دیدی ...
بلاتکلیفی ارج و آزمایش 365 روزه شد/ آمار غم انگیز واردات خودرو/ لزوم پاسخگویی به ابهامات توقف ثبت سفارش/ ...
می کنم که در حال حاضر کارنامه آقای آخوندی آغشته به خون کسانی است که مظلومانه قربانی بی تدبیری ایشان و مدیران شان شدند و فارغ از جناح بندی های سیاسی اکنون زمان آن است که با دیدن کارنامه خون آلود وزارت راه، اجازه ادامه راه را ندهیم. قاضی پور با تاکید بر اینکه این همه بی تدبیری در عملکرد یک وزیر در شان ملت نیست، خاطرنشان کرد: چرا باید به ایشان اجازه ادامه کار داد؟ آقای آخوندی مسکن مهر چند سال است که ...
بیم و امید های کیانوش عیاری در گفت وگو با شهرام مُکری
رو به روی تلویزیون و من هم پشت به تلویزیون روی کاناپه نشسته بودم و لقمه ای برداشتم. برگشتم به تلویزیون نگاه کردم. زیرنویسی دیدم که چند هلیکوپتر به سمت بم حرکت می کنند. فهمیدم اتفاقی مثل زلزله رخ داده است و دیگر سرم از سمت تلویزیون برای برداشتن لقمه بعدی برنگشت. حدود 40 دقیقه به تلویزیون و زیرنویس ها نگاه می کردم؛ آن چنان که تا سه، چهار ماه درد گردن اذیتم می کرد. در همان لحظات فکر می کردم که ...
وارونه نمایی را بس کنید!/ اعتراف های سردار
فکر رهایی خود بوده اند، محمدعلی مانده و همه همّ و غمّش این شده که چند نفر را عقب براند تا آسیبی به آنان نرسد. وقتی همین صحنه آخر زندگی محمدعلی را تشریح می کند، اشتیاق و حسرت لابه لای کلماتش خیز می زند. وایستاده و چند نفر رو هُل داده عقب تا آسیب نبینن. آخه محمدعلی ورزشکار بود، کونگ فو کار می کرد و بدن قدرتمندی داشت. برای همین هم توانسته چند نفر رو با هم هُل بده و نجاتشون بده... سر و مغزش ...
هومن سیدی: بزرگ ترین جایزه، ماندگاری فیلم است نه سیمرغ
ساخته بود، به ما معرفی کرد و وقتی ایشان را دیدم، همانی بود که در ذهنم بود و به اصطلاح اصل جنس که با کمی تمرین و راهنمایی به درستی نقش را فهمیدند و بازی کردند. وقتی ایشان بازی می کرد حتی بچه های پشت صحنه می خندیدند، نه این که ایشان حرف های خنده دار بزند یا بد بازی کند، بلکه برعکس از این که چطور ایشان بدون هیچ گونه سابقه بازیگری توانسته این قدر خوب نقش بازی کند. البته من کمی نگران بودم و به ...
بهترین نویسنده ی ایران، البته بعد از من!
جان کند. یک بار که به منزلشان رفته بودم، متوجه شدم که گیاهان را هم خیلی دوست دارد. جالب تر از همه این که مثل همه ی شیرازی ها وقتی پشت چشم نازک می کند، می تواند نکته ای بگوید که تا بند کفش آدم را بسوزاند! مجید راستی: دوست صمیمی آفتاب گردان ها سوسن طاقدیس نویسنده ای حساس، خیرخواه، صبور، آرام و دوستدار مهربانی هاست. طوری داستان می نویسد که قصه هایش پر از ...
سوسک و اسکوتر شارژی
داخل ماشین؟ چه می خواست؟ شاید توی تاکسی گیر افتاده بود. هوا سرد بود، نمی شد پنجره را باز کنم و محترمانه به او بگویم سوسک جان دیگر وقت پیاده شدن است. سوسک خیلی خون سرد و بی خیال کف ماشین می چرخید. ترسم این بود که بیاید روی کفشم و ساق پایم را بگیرد و بالا برود. از این چندش آورتر نمی شد. بارها شده که وقتی خوابیده ام احساس کرده ام چیزی دارد روی دماغم راه می رود و در عالم خواب دست ...
رهش نوعی گسست از نوشته های سابق امیرخانی هست
روست که انگار زن راوی ره ش نیز با تجربه ی اوج گیری پسربچه ی راوی داستان گلدسته ها و فلک به خوبی همذات پنداری می کند که در آن بالا، در اوج تجربه ی خلاصی و رهش، از این داستان کوتاه نام می برد، در لحظاتی که مثل خوابگردها سر تکان می دهم و “بله، بله” می کنم و بدنم عرق کرده است و تند تند نفس می کشم ؛ و وسط این همه ترس ناگهان درمی یابد که سبک شده ایم. مثل پرنده ها روی هوا هستیم. [...] [...] ارمیا چیزی ...
گزارش جلسه استیضاح وزیر راه و شهرسازی
دیگر طرح این استیضاح این بود که استیضاح سه وزیر همزمان مطرح شد و این مساله از روال طبیعی خارج بود ضمن اینکه زمان استیضاح وزیر راه در این برهه که نزدیک سفرهای نوروزی است، نادرست بود. وی یادآور شد: آیا ما اعتقاد داریم که باید لابی کنیم و رفت و آمد کرده و به همه بلی بگوییم و خود را به بودجه سنواتی عمرانی محصور کنیم و یا اینکه به روش مدیریت باز و با نگاه تجارت جهانی و در نظر گرفتن فرصت هایی ...
شکست استیضاح وزرای رفاه و راه/ آخوندی و ربیعی وزیر ماندند
میلیون ها نفر در آن ایفای نقش می کنند؛ از تولیدکننده ماشین گرفته تا مسئولان ساخت و نگهداری زیرساخت ها تا میلیون نفری که پشت فرمان می ایستند و سازمان ها امدادی و هلال احمر همه و همه درگیر بحث ایمنی و حمل و نقل ایمن هستند. وقتی از سانحه سخن می گوییم، از یک عامل سخن نمی گوییم بلکه از مجموعه این عوامل صحبت می کنیم.اگر هم می خواهیم رسیدگی کنیم تا سوانج کم شود و به سمت صفر گرایش پیدا کند باز هم وظیفه ما این ...
گزارش از جلسه استیضاح وزیر راه و شهرسازی /آخوندی باز هم در وزارت راه ماندنی شد
ما با صداقت تمام در استیضاح وزیر راه و شهرسازی آمدیم، اظهار داشت: سانحه هواپیمایی جان 66 نفر از هموطنان ما را گرفت و مردم را داغ دار کرد و مجلس باید رسیدگی و به این موضوع ورود کند. امیرآبادی فراهانی افزود: ما باید برای مصالح ملی تصمیم بگیریم و نه جناحی و امروز هم قبل از استیضاح سر استیضاح را بریدند و متاسفیم که این اتفاق افتاده است. وی با بیان اینکه آقای آخوندی به بنده گفتند ...