سایر منابع:
سایر خبرها
نبودِ عبدالرحیم را هر لحظه احساس می کنم/ دلتنگی او مونس اوقات من است
یک دل سیر چهره به چهره با او حرف بزنم... فاطمه دختر سه ساله ام وقتی دلتنگ بابایش می شد، میبردمش زیر نور ماه و به او می گفتم به آسمان نگاه کن و از خدا بخواه که پدرت را سالم برگرداند. سالم برگشت اما جانی در بدن نداشت... نوع خبر شهادتشان اینگونه بود که مستقیم خبر شهادت را سپاه به من نداد و پدر شوهرم را واسطه قرار داد و به او انتقال دادند. یک روز که با پدر همسرم تماس گرفتن و موضوع ...
حواشی پایتخت سیاسی است
تعداد شخصیت انجام نشده بود. پس این ماجرای سفارش کاملا ساختگی است؛ چون قصه جواب می دهد. اما نکته ای وجود دارد و این است که از فصل اول سریال تا به امروز حفظ شخصیت یک زن قدرتمند و عقل گرا در روند سریال حفظ شده است و این تحسین برانگیز است. بله. ممنونم که به این نکته اشاره کردید؛ چون برای ما هم مهم بود. اما در کنار پایتخت باید به اکران فیلمی از شما بعد از دو سال از زمان ...
لباس بسیجی اش را پوشید و آماده شهادت شد
1347 بود. ما یک خانواده مستضعف روستایی با پنج برادر و یک خواهر بودیم. پدرمان کشاورزی می کرد و مادرمان خانه دار بود. خیلی وقت ها هم سر زمین کمک حال بابا می شد. پدرمان سال 60 به رحمت خدا رفت، من پسر بزرگ خانواده بودم و باید مسئولیت بچه ها را برعهده می گرفتم. یادم است پدرم نصیحت می کرد که وقتی تشکیل خانواده دادی و از خرج زن و بچه ات عاجز ماندی، دستت را دراز کن، اما لقمه حرام به زندگی ات راه نده. بعد از ...
تفسیر آیات 1-3سوره انعام
بطور مرسل نقل کرده. و قمی در تفسیر خود می گوید: پدرم مرا حدیث کرد از حسین بن خالد و او از حضرت رضا (علیه السلام ) که فرمود: سوره انعام یکباره نازل شده و هفتاد هزار فرشته آن را بدرقه کردند، در حالی که همه با تسبیح و تهلیل و تکبیر زمزمه داشتند، پس هر کس آن را قرائت کند همین فرشتگان تا روز قیامت برای او استغفار می کنند. مؤلف : این روایت را صاحب مجمع البیان نیز از حسین بن خالد از آنجناب نقل ...
ناصر ملک مطیعی: مردم هیچ وقت رهایم نکردند
. تکه تکه بود و معنا نو مفهوم خیلی خاصی هم نداشت. بعد گذشت و من هم یک سال هنرستان هنرپیشگی بودم و دیگر نرفتم آنجا. دوتا همدوره خوب داشتم که یکی منوچهر زمانی بود که بعدا یکی از بهترین دوبلور ها شد؛ و در بعضی فیلم ها هم جای شما حرف زد... - بله، حالا هم در ایتالیاست. یکی دیگر هم آقای زنجانی بود. ما با هم در چندتا پی اس در هنرستان هنرپیشگی بازی کردیم. آنجا معلم های خیلی خوبی هم داشتیم، اما ...
کارآفرینی با طعم نان تازه
های مادر و کمیته امداد توانستم تا دیپلم درس بخوانم . تا اینکه برای کار در بخش جراحی و منشی پزشکان مشغول به کار شدم؛ اما گذر زمان و داشتن رئیس مرا خسته کرد. ترجیح می دادم خودم کارفرما باشم. معصومه ادامه می دهد: سال های زیادی به دلیل فوت پدر تحت حمایت کمیته امداد بودیم واز نزدیک با خدمات کمیته امداد آشنا بودم . و البته از کودکی علاقه زیادی به پختن نان داشتم به نحوی که همیشه دوست ...
6روز زندگی،4سال به دنبال طلاق/ مرد،هزینه عروسی و17سکه مهریه و پول یک دستبند را گرفت و طلاق داد
همان شب گم شده است. هزینه جشن هم رقمی حدود 30 میلیون تومان برای دو طرف بوده است. چند دقیقه بعد قاضی همه حاضران را به سکوت فراخواند و از آنها اجازه خواست پرونده دادخواست طلاق یاسمن به طلاق توافقی تبدیل شود. وکلا و طرفین با هم مشورت کردند و سرانجام قرار شد خانواده عروس بهای دستبند، 17 سکه دریافتی بابت مهریه و 20 میلیون تومان بابت خسارت ناشی هزینه های جشن عقد و پذیرایی از میهمانان را بپردازند. در پایان قاضی از زن و شوهر و وکلایشان درخواست کرد برگه ها را امضا کنند تا رأی خود را صادر کند. 17302 ...
چگونه هنرها را در خدمت اسلام درآوریم؟/ سخت است؛ اما می شود!
.... باید یاد بگیرد. دستور زبان سینما را هم باید یاد گرفت. بعد، اگر سینماگر به معنای حقیقی لفظ، مؤمن بود، اگر نسبت به حقیقتِ عالم مظهریت داشت، کم کم سعی می کند راه هایی برای تسخیر تکنیک سینما پیدا کند و جوهر آن را تسخیر کند - که می کند، امکان پذیر هم هست. خودم این را در مستندسازی تجربه کرده ام و می دانم که می شود. 8 سال تجربه کرده ام و هنوز هم مشغولم. این کار را می شود کرد، جوهر سینما را می شود ...
خانم بازیگر : گفتند ارسطو عاشقت می شود
کار می کردم و همیشه پیگیر بازیگری بودم و در دانشگاه محل تحصیلم هم چند نقش کوتاه بازی کرده بودم. در ایران هم چندبار تست بازیگری داده بودم، ولی به خاطر مدت کوتاه اقامتم در ایران نمی توانستم در آنها حضور داشته باشم که در نهایت از طریق دوستان که در جریان فعالیت های من بود، به کار معرفی شدم و دیداری با آقای محسن تنابنده داشتم. ایشان درباره نقش با من صحبت هایی کرد و در نهایت در حالی که سریال کلید خورده ...
محدودیت های غربی بر ازدواج ایرانی
به گزارش عیارآنلاین ، مدتی است در خبرهای مختلف و محافل رسانه ای، حرف از آماده شدن طرحی در فراکسیون زنان مجلس است که در نظر دارد حداقل سن قانونی برای ازدواج، خاصه ازدواج دختران را افزایش دهد. چهارشنبه شانزده اسفند، سلحشوری رییس فراکسیون زنان مجلس در مصاحبه با خبرگزاری خانه ملت رسما از تقدیم این طرح با 67 امضا به هیات رییسه مجلس خبرداد. طرحی که حداقل سن قانونی برای ازدواج دختران را 16 سال و پسران ...
ناهید توپ والیبال برادرم را پاره کرد و من قاتل شدم
دانشگاه قبول شوم پس از بازگشت از خدمت سربازی به شغل تعمیرات مبل روی آوردم تا این که 6 سال قبل تصمیم به ازدواج گرفتم می خواستم به روش سنتی ازدواج کنم تا این که خانواده ام دختر یکی از همسایگانمان را برایم کاندیدا کردند و در حالی که من هیچ گاه شناختی از آن خانواده نداشتم پذیرفتم و بدین ترتیب با دختر همسایه که تحصیل در دانشگاه را به پایان رسانده بود ازدواج کردم. در همین حال برادر کوچک ترم نیز ورزش ...
آوینی ادیب بود/ ماجرای درگیری لفظی در مجمع هنرمندان مسلمان چه بود؟
؟ بله. بعد از تدوین خان گزیده ها، چون من کارمند سازمان بودم هر وقت کاری نداشتیم به بخش جهاد می رفتم. کنار مسجد طبقه دوم رستوران تلویزیون چند اتاق به آنها داده بودند و نام آن را جهاد گذاشته بودند. اینها در واقع کارمند تلویزیون نبودند، ما هم در قسمت تدوین زیاد کار نداشتیم چون اول انقلاب بود و هنوز فیلم سازی راه نیفتاده بود، برنامه سازی ها بیشتر برنامه سازی های ویدیویی بود. ما که کارِ فیلم ...
ندا، دختر 7 ساله، کجا مورد تجاوز قرار گرفت و به قتل رسید؟
مهلا گل مکانی، مسئول خانه علم جمعیت امام علی در این باره اظهار کرد: ندا دختر شش ساله ای بود که برای خرید نان از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. وی توسط فردی مورد آزار قرار گرفته و به قتل می رسد و جنازه اش درون کیسه زباله ای در گوشه خیابان پیدا می شود. وی افزود: فردی که به این جنایت اقرار کرده مرد معتاد 45 ساله ای است که در کودکی ترک تحصیل کرده، سابقه طلاق و دو بار ازدواج دارد و صاحب سه ...
هنر امروز، حدیث نفس است و هنرمند گرفتار خویش/آثار آوینی؛ جلوه گاه خدا
سالگی ام بودم اما درخانه ای به دنیا آمده و بزرگ شده ام که در هر سوراخش که سرک می کشیدی به یک خانواده دیگر نیز برمی خوردی، خانه ای با اتاق های تو در تو، دور یک حیاط مرکزی. سال 36 در کلاس ششم ابتدائی نظام قدیم مشغول به درس خواندن بودم و در آن سال انگلیس و فرانسه به کمک اسرائیل شتافته و به مصر حمله کردند و بنده هم به عنوان یک پسربچه نوجوان تحت تأثیر تبلیغات آن روز کشورهای عربی، یک روزی روی ...
پرسپولیس، استقلال و تیم ملی؛ سکوت رامین رضاییان شکست
. اما زمانی که در تهران بودیم ساعت 10 سر تمرین بودیم و نهایتش ساعت 1 عصر خانه بودم و این امکانات و حرفه ای بودن وجود ندارد. من زمانی که در ترکیب اصلی نباشم روز بعد از بازی در ترکیب تیم دوم یک بازی تدارکاتی سخت و کاملا فیزیکی را پشت سر می گذاریم که کم از بازی روز گذشته ندارد. من جدا از برنامه تمرینی تیم البته از مربی بدنساز تیم خودمان هم برنامه جداگانه ای گرفتم تا کاملا مهیا شوم. اینجا باید تمرین کنی ...
قهرمانی که ذخیره انقلاب بود اما حقوق نجومی نگرفت
. دانشجوی تاپ پس دکتر دعوت می شد به این عزیزان درس بدهد قاسمی: بله. از آنجایی که شهید شهریاری دانشجوی دکترا و تاپ بودند و از نظر تقید نیز مقید بودند دعوت می شدند، چون هر استادی حاضر نبود به این کلاس ها بیاید و درس بدهد. دکتر آن کلاس ها را داشتند و درس می دادنند حق التدریس مختصری بابت آن می گرفتند. شما شاغل بودید؟ قاسمی: بله. من با مدرک کارشناسی شاغل بودم. ...
پناه جویان مسلمان و چالش قانون در آلمان
: خیر، من این را دوست ندارم و این سرنوشتی است که پروردگار برای ما رقم زده است. همسر دوم لینا: من تنها فرزند خانواده خود بودم و انتخابی کاملاً آگاهانه داشته ام و می دانستم قرار است همسر دوم احمد باشم. هیچ کس مرا مجبور به این ازدواج نکرد. در ادامه از همسران وی سؤال می شود با توجه به قانون چهار همسری برای مردان در اسلام، اگر او بخواهد دوباره ازدواج کند، آیا شما راضی هستید؟ هر دو زن می ...
درخواست ابلیس از حضرت موسی(ع) چه بود؟
بودند و بعد از اینکه با ابزارهای علمی کاملاً تحقیق کردند پاسخ دادند صاحبان این کله ها پانزده میلیون سال پیش از دنیا رفتند. ما نمی دانیم از زمان آدم تا حالا چند سال است ولی ابلیس به پروردگار گفت این در قرآن است از الآن تا روز قیامت به من مهلت بده ملک الموت را مأمور نکن جان من را بگیرد. من خوشم می آید تا روز قیامت زنده بمانم أَنْظِرْنِی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُون (أعراف، 14). امام زین ...
پای مراکز سلامت روان در کرمانشاه لنگ می زند
به روز مسائل روانی، فردی، تنهایی و دغدغه های روحی بیشتر می شود و فردبا دنیایی تقابل می کند که روز به روز ناامن تر و اضطراب آورتر می شود. این مدیر کلینیک سلامت روان ادامه داد: افرادی که 20 سال پیش در این شهر زندگی می کردند به خاطر اینکه زندگی هایشان تقریبا کمتر پستی و بلندی داشته به اینگونه خدمات کمتر نیاز داشتند. بشیری تصریح کرد: اما پیچیدگی زندگی های امروزه زیاد شده و فرد از ...
فرنگیس چاپ ششمی شد
خانواده اش یکی پس از دیگری خود را نشان می دهد. فرنگیس در یکی از این صحنه ها و هنگامی که از پناهگاهی در کوه های اطراف روستا به خانه برگشته تا آذوقه بردارد، در بازگشت با 2 سرباز عراقی مواجه می شود که یکی از آنها را با تبر می کشد و دیگری را اسیر می کند. در فصل های بعدی کتاب، دوران آوارگی فرنگیس و خانواده اش و دیگر ساکنان روستاهای مناطق مرزی روایت می شود که چندین بار محل اسکان خود را تغییر ...
شگفت انگیزترین مکان ها و مردمان خاصش را بشناسید!/تصاویر
ظاهری آن ها ساخته شده است. زندگی در اینجا راحت است و هیچ کسی وجود ندارد که آن ها را به خاطر ظاهرشان تمسخر کند. همه ی ساکنین مشغول به کاری هستند. آن ها برنامه هایی اجرا می کنند و توریست ها را برای گردش در اینجا راهنمایی می کنند. روزهای یکشنبه بعد از آنکه کارهای خانه را انجام دادند، پوکر و والیبال بازی می کنند و در کلاس های رایگان آموزش زبان انگلیسی شرکت می کنند. علیرغم آنکه نظرات ...
گفتگو با هنرمندی که هاشمی بهش گفت خفه خفه!
مطالعه بفرمایید. همایونفر: گفتگو را از اینجا آغاز کنیم که من سال 56 دانشجو بودم و درسم بعد از انقلاب با انقلاب فرهنگی متوقف شد. الف: کجا تحصیل می کردید؟ همایونفر: صدا و سیما؛ بعد از توقف فکر کردیم چه بکنیم چه نکنیم، انجمن اسلامی دانشکده هم بودیم، اینجا می رفتیم آنجا می رفتیم، 58 هم جهاد تشکیل شد که ما نیامدیم، و گذشت تا سال 59 با جمعی از بچه ها گفتیم درسمان را ...
باز هم تحریف تاریخ
آن را نمی داند. پرسیدم: چه باید کرد؟ پاسخ داد باید نزدیک رفت و از جریان آگاه شد. پیشنهاد کردم که آیا به همکاری من احتیاج دارند؟ گفت بله، البته به شرطی که کارهای بازرگانی ات را کنار بگذاری. از 17 شهریور به بعد روزها به دفتر مهندس بازرگان می روم"( آن سوی اتهام، خاطرات عباس امیرانتظام، نشر نی، چاپ پنجم سال 1381، ص15) مرحوم بازرگان توقف فعالیت های بازرگانی امیرانتظام را شرط همکاری مجدد با وی اعلام می ...
رویاهای بزرگ دختران بهزیستی
: بچه که بودم یک خانواده عادی داشتیم و وضع مالی مان خوب بود. همه دور هم زندگی می کردیم. خیلی خوشبخت بودیم. تا آن زمان که پدرم معتاد شد. مادرم را کتک می زد. اصلاً یک مرتبه زندگی مان زیرورو شد. همه این اتفاق ها زمانی برای مرضیه افتاد که فقط پنج ساله بود: یک روز که با مادرم از خیابان رد می شدم، ماشین بهش زد، افتاد روی زمین و بعد یک ماشین دیگر هم از رویش رد شد. همه این صحنه ها را دیدم. داد می ...
پاسخ به سه تحریف بارز از تاریخ معاصر
ساله ام در حالی که در پیاده روی غربی خیابان پهلوی (ولیعصر) حول و حوش محمودیه قدم می زدیم آقای مهندس مهدی بازرگان را دیدم... درباره سر و صدای شهر و تیر اندازی ها پرسیدم. گفت که دلیل آن را نمی داند. پرسیدم: چه باید کرد؟ پاسخ داد باید نزدیک رفت و از جریان آگاه شد. پیشنهاد کردم که آیا به همکاری من احتیاج دارند؟ گفت بله، البته به شرطی که کارهای بازرگانی ات را کنار بگذاری. از 17 شهریور به بعد روزها به ...
مهریه 500 سکه ای را بخشیدم/ حجاب برنده تر از شمشیر است
، پرورش پیدا کرد. وی در زمینه آشنایی با همسرش گفت: نقطه آغاز آشنایی با همسرم به وسیله یکی از اساتیدی بود که صرف و نحو عربی را از ایشان می آموختم. شهید عفیفه اهل جبهه و جنگ بود خانواده ام نیز با تحقیق به این نتیجه رسیدند که فرد شایسته و مناسبی برای ازدواج است ولی شرط 500 سکه برای مهریه را تعیین کردند. وی خاطرنشان کرد: خودم راضی به مهریه زیاد نبودم بنابراین به واسطه دوستم به ...
شهدا و ایثارگران هنرمندان واقعی هستند
هنری چوبی مشغول به فعالیت می باشم. از چه سالی کار هنری را شروع کردید؟ از سال 87، به مدت 11 سال. چی شد وارد این هنر شدید؟ طی سال های گذشته در رشته های مختلف هنری مانند قالی بافی، دوخت و دوز، بافتنی و سرمه دوزی مشغول به فعالیت بودم، ولی هیچ یک به دلیل داشتن روحیه لطیف و در عین حال مردانه، مرا راضی نکرد به همین دلیل، دنبال هنر سختی بودم. از آنجایی که نقوش معرق کاری را خیلی ...
سیدمرتضی آوینی دنبال گمنامی بود/ ماجرای ساخت موسیقی روایت فتح
آقای دالایی را دیدم که دارد با دوربین 16 میلی متری فیلم می گیرد، در خط وضع خطرناک بود و عراقی ها داشتند خط را می شکستند، آقای دالایی داشت مصاحبه می گرفت، هل اش دادم و گفتم الان وقت فیلم گرفتن نیست که هم خود را به کشتن می دهی و هم بقیه را؛ بنده خدا خودش را جمع و جور کرد رفت. اتفاقاَ یک سال بعد وقتی در گروه روایت فتح مصطفی دالایی را دیدم و گفتم یادت هست که چه کسی شما را هل داد؟ گفت بله یک جوان بود ...
رفیعی: هر 2 تیم استقلال و پرسپولیس را دوست دارم / طرفدار آلومینیوم اراک هستم
گلبرگ کنار پارک فدک باشگاه شاهین قرار داشت و نزدیک پل تسلیحات نیز باشگاه استقلال بود. پس حسابی ورزشکار هستید. بله چون پدرم نظامی بود در بین سال های 61 تا 68 عضو تیم های مختلف دانشکده افسری بودم و در تیم های سوارکاری، شنا و اسکی آنجا فعالیت می کردم. البته من همچنان اسکی را انجام می دهم و به طور مرتب به باشگاه بدنسازی و کوهنوردی می روم. طرفدار کدام تیم فوتبال هستید؟ طبیعتا در ...
تبهکاری که می خواهد بازنشسته شود
...> به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از قانون، نادر معروف به نادر پرنده در جوانی هایش قهرمان موتورسواری بود و چرخ زمان مسیرش را عوض کرد و خودش هم می گوید که اشتباه کرده است. دوست دارد به او بگوییم عمو نادر! عمو نادر چند سال داری؟ 61 سال. چندتا بچه داری؟ دو پسر و یک دختر دارم. می دانند بازداشت شدی؟ بله، البته دو سالی است که با آن ها زندگی ...