سایر منابع:
سایر خبرها
شهید کوچک زاده پیک شهادت بواس
او را با همسر و فرزند پسرش در امامزاده می دیدم. بعد از احوال پرسی گفتم چه خبر، کجا مشغولی؟ گفت چند وقت است وارد سپاه شدم، گفتم سوریه نرفتی؟ حسین چند لحظه مکث کرد و گفت یک هفته دیگر می روم سوریه. چون همین طوری سوال کرده بودم فکرش را نمی کردم واقعا به سوریه برود. بعد از وضعیت سوریه برایم صحبت کرد، گفتم ان شاءالله شهید بشوی، حسین لبخندی زد و گفت ان شاءالله. نمی دانستم که دیگر حسین را نخواهم دید. تقریبا یک ماه بعد از آن دیدار خبر شهادت حسین شنیدم. و برای من که در خواب غفلت بودم تلنگری بود که بیدار شوم و بدانم دنیا جای ماندن نیست. منبع: دفاع پرس ...
عاشقی که به آرزویش رسید + عکس
سختی در پیش خواهیم داشت. گفتم یعنی چی؟ گفت هم سال خوبی داریم و هم سال سختی. گفتم خوب بگو. جواب داد: تو شیرزن یک تکاور ارتشی هستی و باید بسیار قوی و مراقب یسنا باشی. گفتم که صادق چرا حرف نمی زنی؟ با لبخندی که همیشه روی لب داشت، رو به یسنا کرد و گفت مراقب مامان باش! اونجا بود که شوق شهادت را در چشمانش دیدم، اما باز هم می خواستم خودش به من بگوید. گفتم که کجا میری؟ گفت که اطراف تهران، فهمیده بودم که ...
راز قتل مرموز زن جوان در گلستان فاش شد
این موضوع می زد. این زن 24 فرودین فوت کرد و با توجه به مشکوک بودن ماجرا، مرگ زن جوان به کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی استان گلستان اعلام شد. مروتی با اشاره به اینکه کارآگاهان پلیس آگاهی به گفته همسر مقتول درحمله افراد ناشناس به همسرش مشکوک شدند و پرونده با متهم دانستن همسر مقتول بازگشایی شد، خاطرنشان کرد: مرد در ابتدا به کارآگاهان گفت همسرم برای خرید از خانه خارج شد و ساعتی بعد شخصی زنگ در ...
نقشه کثیف زن برای قتل شوهر با همدستی سه مرد غریبه
به گزارش گلستان ما، 11 دی ماه سال گذشته ماموران انتظامی کلانتری 102 پاسداران در جریان یک فقره قتل در منزلی حوالی شیان قرار گرفتند. ماموران پس از حضور در محل و با تایید موضوع بازپرس کشیک قتل جنایی را در جریان موضوع قرار دادند. در نتیجه سریعا بازپرس سجاد منافی آذر به همراه کارآگاهان جنایی به محل وقوع جنایت اعزام شدند و در تحقیقات اولیه متوجه شدند که مقتول حتی برای نجات خود یک بار به سمت ...
ماجرای شهادت یک فرشته به روایت همسر سردار غلامعلی رشید
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ؛ همسر سردار سرلشکر غلام علی رشید در کتاب اسوه های صبر به بیان خاطرات خود از حضورش در مناطق جنگ زده و بمباران شهر دزفول پرداخته است. مهر 1359 در اولین روزهای جنگ که شهر دزفول مورد اصابت چهار فروند موشک زمین به زمین قرار گرفته بود ، من به همراه گروهی از طرف بهداری سپاه مامور رسیدگی به جان مصدومان شده بودم. در یکی از مناطق شهر دزفول که مورد اصابت موشک قرار ...
از ارسال نامه عاشقانه تا رجزخوانی برای داعش / بی تابی فرزند شهید با دیدن قسمت آخر پایتخت5
سلیمانی زمانی را برای مصاحبه با ایشان درخواست کردم که با استقبال صمیمی این همسر شهید روبرو شدم. زمانی که وارد منزل شهید شدم با استقبال گرم همسر شهید روبرو شدم و باوجود اینکه برای اولین بار با این خانواده روبرو می شدم؛ با همسر و پسر کوچک شهید سلیمانی احساس صمیمیت می کردم. آنچه در این مصاحبه می خوانید روایت صبر و ایستادگی، صمیمیت و دلدادگی در بین اعضای این خانواده، خاطرات شیرین ...
امام جماعت نباید از مسجد حقوق بگیرد/ ماجرای لات هایی که شهید شدند در خاطرات آیت الله شاه آبادی
تیپ آنها اصلاح کنید هر وقت آنها موهایشان را کوتاه کردند شما هم بعکس عمل کنید. الغرض فردا دیدم همه موهایشان را تراشیده و نزد من آمدند حتی به یکی از این جوانان پیشنهاد کرده بودند هزار تومان می دهیم مویت را کوتاه نکن، قبول نکرده بود. آن زمان پول سلمانی دو قران بود، هزار تومن خیلی پول می شد، ولی به حرف من گوش کرد بود. من زندگی و وقتم را صرف جوانان و مردم کرده بودم. گفت وگو با قماربازان قهوه ...
مرد همسرکش با پرداخت یک میلیاردتومان از قصاص نجات یافت/او10سال پیش همسر باردارش را به قتل رساند
درگیری شما با همسرت چه بود؟ نمی دانم هزاران بار به علت درگیری فکر کردم اما هیچ وقت نتوانستم علت آن را پیدا کنم. من اشتباه کردم بیش از حد عصبانی شدم و این باعث شد او را کتک بزنم، هیچ وقت خودم را نمی بخشم...... و تا آخر عمرم عذاب وجدان خواهم داشت.... هیچ وقت فکر می کردی از قصاص نجات پیدا کنی؟ خیر چون من خودم را برای مرگ آماده کرده بودم و خودم را مستحق اعدام می دانم 9 سال و 10 ماه ...
خاطرات یک فیلمنامه نویس از نیروی انتظامی
... نویسنده کتاب جام جهانی در جوادیه افزود: همانطور که اکثر مردم فکر می کنند، نیروی انتظامی افرادی بداخلاق و خشن هستند من هم چنین تصوری از این نیرو را داشتم ولی بعد از چند مرتبه برخورد و کار در این زمینه تصورم نسبت به این قضیه تغییر کرد. او در میان صحبتش به دیداری که در زاهدان با خانواده شهید داشت اشاره کرد که همسر شهید شش ماه قبل همسرش را از دست داده بود و هم اکنون باردار بود و بسیار آنها را ...
کنایه امیرخانی درباره قطعه کُشتگان کتاب تهران در بهشت زهرا!
. امثال من در سال های پیش از دولت فعلی نیز منتقد حضور در مصلی بودیم. بگذریم که در همان جلسه، همه اعضا رأی موافق دادند به خروج از مصلی و رفتن به شهر آفتاب. تنها رأی مخالف من بودم! قطعاً موافق خروج از مصلی بودم، اما به دلایلی با رفتن به شهرآفتاب موافق نبودم. شهرآفتاب به تعبیر دقیق آقای دکتر سیدمحمد بهشتی، نکره ای بود که فقط با ادات نمایشگاه کتاب معرفه می شد. با هیچ نمایشگاه دیگری نمی توانستیم بیابان ...
ماجرای دروغگویی های خسرو معتضد برای سانسور نشدن فیلم های تاریخی
علاقه داشت. همان حالتی که من هم دارم؛ یعنی آدم احساس کند که گذشته و زندگی ها چقدر زیبا بوده است. قصرهای قاجار، کاخ گلستان یا کاخ نیاوران را نگاه کنید. در زمان خودشان چنین نبود، یعنی وبا نابود می کرد، طاعون می آمد شیراز و رشت را از بین می برد. در زمان ناصرالدین شاه چندین قحطی و وبای عام داشتیم. وبای عام سال 1310 را همه نوشته اند. نظر خسرو معتضد درباره فیلم تازه کریستوفر نولان ...
43 نفر از خانواده های معدنچیان در بخش خصوصی استخدام خواهند شد
معدنچیان گفت: برای افزایش حقوق در کمیسیون اقتصادی با وزیر کار سخن خواهم کرد، اما تصمیم ان با بنده نیست. استاندار گلستان ادامه داد: حتما از صدا و سیمای گلستان درخواست خواهم کرد تا مراسم سالگرد جان باختگان معدن را پوشش دهد، بنده نیز اگر در استان بودم حتما در این مراسم حضور خواهم داشت. وی افزود: قول می دهم با بخش خصوصی صحبت کنم تا از هر خانواده یک نفر را استخدام کنند. این 43 نفر می ...
علی اکبر صالحی: می خواستم سیگارفروش شوم
صالحی گفت: زمانی به پدرم می گفتم من می خواهم کار کنم. گفتم می خواهم سیگار بفروشم. به من گفتند در کتاب سیگار را ننویس، در کتاب نوشتند جنس فروختم. دیروز مراسم رونمایی از کتاب خاطرات علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، برگزار شد. این نشست با حضور صالحی، بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی، علی اصغر مونسان، رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، محمدکاظم سجادپور، مشاور وزیر خارجه ...
خاطرات رهبری فرد از مایلی کهن، پروین و استیل آذین
. * بعد از قهرمانی با پاس در لیگ برتر به پرسپولیس برگشتم و سفید امضا کردم چون هم دیوانه بودم هم عاشق. * من زودتر از حاشیه به دنیا اومدم و عاشق حاشیه بودم. * قبل از جام ملت های اروپا در اردوی تیم ملی یکی، دو بار آمدم سر تمرین، آقای مایلی کهن سرمربی تیم ملی پرسید چرا دیر آمدی؟ گفتم خواب موندم. بعد مایلی کهن گفت عابدینی شماها را پررو کرده. من هم در جواب او گفتم شما پررو شدی که یک ...
دلیل تغییر نام یک کتاب دفاع مقدسی بواسطه مرحوم حسین اردستانی
مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه را داشته است، یادآور شد: تقریبا دو سال و هشت ماه مسئول مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه بودم و سپس فرماندهی کل سپاه، مرحوم دکتر اردستانی را معرفی کردند و جای بنده آمدند. فرمانده لشکر 11 امیرالمؤمنین (ع) در دوران دفاع مقدس با اعلام این خبر که به دنبال تدوین اطلس عملیات های لشکر 11 امیرالمؤمنین (ع) هستیم، توضیح داد: یکی از کارهای خوبی که بنده و آقای حاج قاسمی جانشین ...
پدری با لباس پلنگی
چه کل کل ها که نکرده بودند. همه این ها به کنار، هر وقت بیدار می شد، پدر نبود! پدر صبح خیلی زود از خانه بیرون می رفت. گاهی حتی چندین و چند روز در ماموریت بود و اغلب از ماموریت هایش هم چیزی نمی گفت. چیزی که از کار پدر به خانه آمده بود، نظم و انضباطی بود که از بچه ها انتظار داشت. نظم و انضباطی که مهربانی از پشتشان پیدا بود. بارها مجبور شد تغییر خانه و مدرسه و خداحافظی با دوستان خوگرفته را تحمل کند و ...
توزیع ویژه خداحافظ سالار در نمایشگاه کتاب تهران
بازگشت به گذشته به دهه 40 برمی گردد. زندگی شهید همدانی پر بوده از حادثه، مجروحیت، گمنامی و کارهای بزرگی که ناشناخته مانده است و بخشی از کتاب به خاطرات و نقش شهید همدانی در تاسیس 3 لشکر سپاه در سال های دفاع مقدس، و ماموریت های متعددی از جمله حضور وی در آفریقا و نهایتا دفاع از حرم اهل بیت در سوریه می پردازد. همه این ها در کنار شنیدنی های قصه حرم و مقابله با تفکیری ها در کتابی به عنوان ...
درآمد بازیگران سینما در هر پروژه از 150 تا 500 میلیون تومان است
دیگر با آن ها کنار آمده ام. من 58 سال است که در عرصه تئاتر حضور دارم و بعد در تلویزیون و سینما حضور پیدا کردم. من 58 سال پیش با نمایشی از شکسپیر به نام اوتلو وارد عرصه تئاتر شدم. دیروز در مثالی به یکی از دوستانم گفتم که من اگر از رفتگری شروع می کردم، هم اکنون شهردار تهران بودم. اما الان با این رزومه کاری، دارای چه وجه ای هستم؟ چه کسی سراغی از من می گیرد؟ چه کسی برای من ارزش قائل است؟ ...
مدافع حرمی که برات شهادتش را از امام رضا(ع) گرفت
دعا کنید شهید بشوم. به او می گفتم مهدی اینقدر دعا نکن زود شهید شوی، بگذار کمی سنت بالاتر برود تا ما اعضای خانواده تو را خوب دیده باشیم و بعد شهید بشوی. آخر سر هم براتش را از امام رضا(ع) گرفت. مشهد به زیارت امام رضا(ع) رفت و دیگر نیامد تا ما ببینیمش. رفت به سوریه و خبر شهادتش آمد. شهید لطفی سر به زیر و کتوم بود. خواهرش در این باره می گوید: هیچکس نمی دانست که او مدافع حرم است همه حالا که شهید ...
وقتی پزشک آلمانی زخم های تن علی آقا را دید، گریست/ با وقتی مهتاب گم شد خندیدم و گریستم
شفای ایشان را از حضرت ابوالفضل(ع) طلب می کردم و از آنها می خواستم که کمک کنند تا این دردها را راحت تر تحمل کند و خداوند توانی را در من قرار داده بود که لحظه ای از خدمت به علی آقا خسته نشدم و برای یکبار هم به خدا شکایت نکردم؛ هیچ وقت و هرگز آرزو نکردم که علی آقا از پیشم برود. همزمان با پرستاری از همسر من مادر سه فرزند هم بودم و فشار کاری بر روی من چندین برابر بود ولی هیچ وقت ناشکر نبودم ...
برای زنان چه کردیم؟
فائزه طباطبایی | جایی دعوت شده بودم تا در مورد حقوق زنان صحبت کنم. ماتم گرفته بودم که چه بگویم که کام دخترکان تلخ نشود. فهرست بلندبالایی از قوانین تبعیض آمیز را در ذهنم مرور می کردم! چه می گفتم که ناامیدشان نکند؟ چه دستاوردی در این سال ها برای رفع تبعیض ها داشتیم؟ برای تغییر چه کرده بودیم؟ از قانون اساسی شروع کردم، از اصل 20 که می گوید: همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت ...
پرداخت یک میلیارد دیه برای قتل زن باردار
زندگی بدی نداشتیم، اما هرازگاهی به خاطر مسائل جزئی که در همه زندگی ها وجود دارد با هم درگیر می شدیم. من دانشجوی رشته برق بودم و هنوز کار مناسبی نداشتم اما پدرم قول داده بود که زندگی ام را تأمین کند تا بتوانم با خیال راحت به تحصیلم ادامه دهم. این گذشت تا اینکه همسرم باردار شد و من هر روز منتظر تولد فرزندم بودم. به خاطر وضعیت همسرم هر وقت مشکلی پیش می آمد خودم را کنترل می کردم اما نمی دانم چرا شب ...
تعویق امیدوار کننده در حکم اعدام دو جوان همدانی
خرج زندگی خودش را تأمین کند. در همان حین، او با دختری آشنا شد و ما به خواستگاری او رفتیم. آنها با هم نامزد کردند ولی پسرم پول برگزاری جشن عروسی و تأمین هزینه های زندگی را نداشت. قرار شد کار کند تا بتواند پول جور کند. شما چطور متوجه این ماجرا شدید؟ چند وقت بعد، یک شب بهمن به خانه آمد و با خوشحالی گفت مامان فکر کنم پول عروسی ام جور شد. به او گفتم پسرم دوباره وام نگیری که نمی ...
همه چیز درباره مستند جذاب “ایرانگرد”
رمز و راز و صدالبته جذاب ایرانگردی بپرسیم. شما طبیعت گرد بودید و بعد به مستندسازی روی آوردید؛ درست است؟ بله. از نقطه شروع ماجرا آغاز کنیم. اصلا چه شد که به سفر کردن و طبیعت گردی علاقه مند شدید؟ سفر کردن چیزی است که تقریبا همه به آن علاقه مندند. من از 17 سالگی سفرهایم را از حاشیه تهران و کوه های البرز شروع کردم و بعد به استان های مختلف رسیدم. در ابتدا فقط ...
پایتخت در پایتخت تکرار می شد اگر مدافعان حرم نبودند
واقعیت های تلخ جبهه مقاومت را به تصویر کشید. این سریال یا فیلمی مثل به وقت شام توانستند جزئی از آن مشکلات و مصیبت هایی که نسبت به مردم سوریه می گذرد را به تصویر بکشند. معصومه گلدوست همسر شهید عبدالرحیم فیروزآبادی شهید عبدالرحیم فیروزآبادی در تیر ماه 94 در منطقه الحاضر حلب به شهادت رسید. خدا خدا می کردم همه ایران سریال پایتخت را ببینند در تمام مدتی که ...
آرزویش شهادت در قامت یک مدافع حرم بود
. با وجود نوزاد سه ماهه تان، برایتان سخت نبود همسرتان راهی میدان جنگ شود؟ من مشکلی با حضور همسرم در دفاع از حرم آل الله نداشتم. حجت الله دی ماه 92 به عراق رفت و حدود چهار ماه بعد یعنی در اردیبهشت 93 به خانه برگشت. بعد هم بارها و بارها برای انجام مأموریت به عراق سفر کرد. 20 اسفند 96 برای اولین و آخرین بار به سوریه اعزام شد. ایشان با همه وابستگی و دلبستگی هایش به خانواده و زندگی راهی شد ...
پرداخت یک میلیارد تومان دیه برای قتل سهیلا زن باردار
به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از 19 خرداد ماه، سال 87 به دنبال تماس مرد جوانی با کلانتری نواب در دستور کار پلیس قرار گرفت. رضا 26 ساله به ماموران گفت: همسرم در خانه به طرز مشکوکی جان سپرده است. مأموران به خانه این زوج در خیابان سلسبیل تهران رفتند و جنازه سهیلا 18 ساله به پزشکی قانونی فرستاده شد. رضا به ماموران گفت: همسرم هفت ماهه باردار بود. دیشب با هم درگیر شدیم و من دو سیلی به ...
حیات نقاشی پشت شیشه در دست هنرمندان جوان
پیشبرد اهداف گروه نقش داشته اند. کمی از خاطرات خوب در این رابطه بگویید. وقتی یک تابلو را به پایان می رسانم یا یک کار جدید را امتحان می کنم و نتیجه خوبی حاصل می شود بهترین خاطره برایم نقش می بندد. وقتی با همه سختی ها یک نمایشگاه برگزار می شود و استقبال خوبی می شود؛ یک خاطره خوب شکل می گیرد. اگر می شود کمی جزعی تر توضیح دهید. یک روز در موزه نقاشی پشت شیشه را بودم ...