سایر خبرها
روایت های یک طنزنویس از نامه های عاشقانه اش/ دور خانه امام می چرخیدم که حاجی شوم
غذاهای آن دوران، کشک و آب بود. البته اگر تخم مرغ هم بود که خیلی عالی می شد. جریان تخم مرغ آب پز را در یکی از قصه های خودم آورده ام. تخم مرغ در آن زمان غذایی اعیانی محسوب می شد. وی اظهار داشت: در زمان شاه برای یک مدتی در دفتر روزنامه اطلاعات که نزدیک میدان توپخانه است حروف چین شدم. اما یک اتفاقی افتاد که دیگر آنجا نرفتم. در آن زمان با آقایی به نام عیسی پور آشنا شدم که طنز می نوشت. او به ...
روایت بازیگر زن از روابط ناسالم در سینما
به گزارش میزان، وی ادامه داد: من نمی دانم چه بگویم اما اتفاقاتی در سینما می افتد که نمی توان در مورد آنها صحبت کرد. متاسفانه روابط سالمی در سینمای ایران در جریان نبود و همین جریان ها مرا از سیمرغ و رشد در بازیگری دور کرد. مهوش افشارپناه بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون درخصوص فعالیت های اخیر خود در عرصه بازیگری گفت: در حال حاضر هیچ پیشنهادی برای بازی در عرصه تصویر ندارم اما خودم شخصاً در ...
گذشت از مرد همسرکش بعد از 10 سال
. مدتی بعد خواهرم باردار شد و دختری به دنیا آورد. یک روز که برای دیدار دختر خواهرم رفته بودم، متوجه شدم آزیتا و مهران اختلافات شدیدی با هم دارند. وقتی درباره این موضوع با خواهرم صحبت کردم، او گفت مدتی بعد از ازدواجش متوجه اشتباهش شده اما چون از خانه فرار کرده بود، موضوع اختلافش با مهران را به ما نگفته و از او جدا نشده بود. خواهرم را نصیحت کردم و گفتم کمی با شوهرت سازگار باش؛ حالا تو بچه ...
خروس باز می ماندم داماد نقی نمی شدم
به گزارش جام جم، هومن حاجی عبداللهی از سری دوم سریال پایتخت با خانواده معمولی ها همراه شد. رحمت ابتدا یک خروس باز بود، اما از سری سوم به بعد این شخصیت از این شغل شریف! فاصله گرفت و نماینده قشر نوکیسه ای از جامعه شد که همیشه دوست دارند در چشم مردم باشند. رحمت به مرور و با تولید هر فصل از سریال پایتخت بیشتر به خانواده نقی معمولی نزدیک شد و نقش اش هم در قصه پررنگ تر و تاثیرگذارتر. حاجی عبداللهی در ...
پدرم تروریست بود اما...
مواد منفجره داخل پارکینگ زیرزمین ساختمان شمالی تجارت جهانی شدند که انفجار این ون باعث کشته شدن 6 نفر و زخمی شدن یک هزار نفر شد. الگوی من اینها بودند. اینها مردانی بودند که من به آنها عمو می گفتم. آن موقع 19سالم شده بود، تا آن زمان 20بار محل زندگی ام را عوض کرده بودم و جابه جا شدن های زیاد در دوران کودکی ام شانس دوست پیدا کردن را از من گرفت. هروقت حس می کردم می توانم با کسی دوست شوم، وقت این فرا ...
وصیت نامه خواندنی شهید وزوایی/ جنازه ام را روی مین ها بیاندازید
به نور خدایی نصیبم شد و از خدا می خواهم که شهادت در راهش را نصیبم فرماید و آنگاه که به مشیت الهی از این دنیای فانی رفتم در زمره شهدا به حساب می آیم و از خدا می خواهم که مرا به حال خود وا مگذارد که بنده ای حقیر و زبون هستم و به درگاه کسی غیر از تو نمیتوانم رو بیاورم. اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک و اما پدر و مادرم از وجود داشتن چنین پدر و مادری بر خود می بالم که افتخارش بر پایه نماز و روزه و خلاصه ...
جزئیات چگونگی بازداشت مدیر مسئول شرق / پابند و انفرادی برای رحمانیان
، گزارش تهیه کردند. وضعیت بخش هایی از این محله به غایت دلخراش است و پیش از این هم گزارشات متعددی از محلات آسیب دیده این بخش از شهر مشهد توسط خبرگزاری های مختلف مخابره شده است. خبرنگار شرق نیز همان طور که در گزارش مشخص است، صرفا درباره یکی دو محل دارای معضل قلعه ساختمان صحبت کرده و منظور کل این محله نبوده. قصه گزارش “از ستایش تا ندا” روایت زندگی افغانستانی ها و پاکستانی های ساکن در این ...
فرار داماد از دست نوعروس 60 روزه / پرونده عجیب
همان دوران آشنایی بود و 2 ماه بعد از عروسی همه چیز تغییر کرد. الهه با تأسف ادامه داد: البته خودم هم اشتباه کردم جناب قاضی چرا که هیچ وقت به محل کارش نرفتم و فقط به حرف هایی که می زد اعتماد کردم. از آنجا که آشنایی ما از طریق دوست های مشترکمان بود به او اعتماد داشتم و هرگز فکر نمی کردم به من دروغ بگوید و اگر هم چنین قصدی داشته باشد بخاطر وجود دوستان مشترکمان نمی تواند از من چیزی را پنهان ...
کارگردان سابق تلویزیون: توسل به امام زمان (عج) زندگی ام را نجات داد+فیلم
.... تنها کسی که از هنرمندان با من تماس گرفت به جز افراد گروهم که 2-3 مرتبه تماس گرفتند، آقای کیهان ملکی بودند. آقای انصافی (بازیگر نقش عبدلی) انسان فرهیخته و متواضعی هستند و مثل او کم داریم. اخیرا تئاتری به روی صحنه بردم به نام مرسانا. داستان دختری در زمان هخامنشی که حتی یک واژه غیر ایرانی در این داستان وجود ندارد و قصه این داستان را نیز خودم با مطالعه شاهنامه و کمک گرفتن از لغات ...
کارآفرین برتر از موفقیت های خود می گوید
داشت در واقع نه هوش و نه خیلی موارد دیگر در این موفقیت تأثیرگذار نبود. از دوران راهنمایی به دنبال کار آفرینان برتر بودم و اولین محلی که رفتم کارخانه آدامس خروش نشان در خیابان آزادی بود که الان دانشگاه سوره قرار دارد با مسئولان کارخانه صحبت کردم که چه طور شد این کارخانه را تأسیس کردند و آنها هم من را راهنمایی کردند. از آن به بعد بود که یاد گرفتم برای خودم یک الگو داشته باشم و این الگو ...
برادریکی ازشهدای مجلس:چندین گلوله را به بدن برادرم خالی کردند/قاضی صلواتی خطاب به متهم:شمامقدمات سفربه ...
مرز رد شویم و به من گفتند که مرز را برای آن ها از نظر امنیتی شناسایی کنم. اما من به برادرم گفتم اگر شما می خواهید خود را معرفی کنید پس برای چه اینگونه می خواهید وارد شوید که برادرم (ق) گفت که ما می خواهیم اول به صورت ایمن وارد شویم و سپس خود را معرفی کنیم. من پس از اینکه آن ها را دیدم به آن ها گفته بودم که خدای ناکرده قصد اغتشاش در ایران را که ندارید؟ و آن ها گفتند نه ما اصلا چنین قصدی نداریم و ...
روایت زنی که شغلش پرورش شتر است
گاهی من به خانه مادرم می روم و همسرم، تبریز میهمان مادرش می شود. روایت حکیمه، همان روایت همیشگی اما واقعی خواستن و توانستن است. زن قدبلند و بااراده و خندانی که روزها و شب هایش به سختی در دامداری می گذرد، اما از بوی کود و ماندگی گلایه نمی کند و می گوید: آینده روشن تر است، می دانم. حالا حکیمه روایتگر قصه خودش است، زنی که امروز تنها زن شاغل روستای خرخر است، درباره خودش این گونه روایت می کند ...
گفتگوی خواندنی با احسان حدادی قهرمان پرتاب آسیا و جهان
سال بدون مربی کار می کردم و می گفتم که از این اتفاق ضربه می خورم اما کسی توجه نمی کرد. ویلکینز از نظر فنی و اخلاقی مربی قابل قبولی است و امیدوارم بتوانم با او همکاری طولانی مدتی داشته باشم. رکوردهای امیدوارکننده ای را در آغاز فصل ثبت کردی. می توانی این روند را ادامه دهی؟ کمتر ورزشکاری در جهان می تواند در مسابقات آغاز فصل رکورد 68,85متر را ثبت کند اما خداراشکر با توجه به تمریناتی که ...
کارآفرینی که پس از ترک اعتیاد موجب اشتغال 25 بهبود یافته شد
می کند. شعار من در تولید پوشاک داخلی" جنس خوب، قیمت خوب، اخلاق خوب" است و خوشحالم که پوشاک ما به جای برند ترک در حال عرضه بوده و با آنها رقابت می کند. محصولات ما به فردیس، تهران، کرج، کرمانشاه، شمال و ... با برند دهکده سبز ارسال می شود. مهمترین آرزوی من پاکی بود که به آن رسیدم، دوست داشتم در 20 سالگی عازم خانه خدا شوم اما امروز خدمت در راستای رهایی از دام اعتیاد را عموم همان ...
مجری تلویزیون: استرس تئاتر از پخش زنده بیشتر است
. درباره نمایشنامه آمادئوس توضیح دهید که چطور شد تصمیم گرفتید این کار را به صحنه نمایش ببرید؟ با توجه به اینکه شما اولین فردی هستید که دست به اجرای این نمایش در ایران می برد؛ گرچه همزمان هم این کار در لندن در حال اجرا بر صحنه تئاتر است. این نمایشنامه را من خیلی قبل تر شاید در دوران دبیرستان خوانده بودم و بسیار تحت تأثیر آن قرار گرفتم. برایم خیلی جالب بود که دو انسانی که هر دو ...
سردار آتش
خنثی کردن تبلیغات حکومت نظامی انجام می داد و در همان حال به پخش پیام ها و اعلامیه های رهبر انقلاب در داخل و خارج پادگان نیز می پرداخت . نقل می کنند، روزی که ماموران رژیم به دستور فرمانده حکومت نظامی در تبریز قصد هجوم به منزل شهید آیت الله مدنی برای دستگیری ایشان را داشت، وی به همراه دوستانش نقشه مقابله با مزدوران رژیم را در مراسم عزاداری عاشورای حسینی طراحی کرد که قبل از هرگونه اقدام ...
خدا مادر زیبایت را بیامرزد؛ بهترین مجموعه داستان سال 96
بادِ خوش مردی که گورش گم شد داده بودم! بالاخره در مرداد 88 قصه پیراهن داود همین مجموعه را نوشتم و یک هفته ده روز بعد از نوشتنم معده ام سوراخ شد، بلاهایی به سرم آمد، دو ماه در آی سی یو بستری شدم و بعد تا یک سال دیگر هم چیزی ننوشتم. مهر 87 که از خیاو رفتم تبریز و یک سالی آنجا ساکن شدم، بقیه داستان های این کتاب را در آن خانه تبریز نوشتم. اولین چیزی که در مواجهه با مجموعه خدا مادر زیبایت ...
گفت و گو با شاهرخ ظهیری، کارآفرین و بنیانگذار برند مهرام / داستان کارآفرینی با سس مایونز
رفتن به گیلان و خراسان و شرکت آفتاب شرق، مدتی در زیر مجموعه سازمان تربیت بدنی فعالیت کردم و معاون مالی و اداری دانشکده تربیت بدنی شدم که با اعتبار سازمان برنامه، در حال تاسیس بود. در همان زمان به فکر بازنشستگی بودم . تا این که دستوری صادر شد که کارمندان دولتی که در بخش خصوصی هم فعالیت می کنند بین شرکت خصوصی و کار دولتی، یکی را انتخاب کنند. بعد از این دستور، من به رئیس سازمان تربیت بدنی ...
پنج روایت از پنجره ها با غلط های دیکته ای
...، توی مسابقه ای تلویزیونی طرح شده بود. بعضی وقت ها دلم به حال سگ ها می سوزد، ولی نصف شب وقتی تماشایشان می کنم، می بینم خوب با مادرشان دنبال بازی می کنند. بچه ها خیلی زرنگ اند. با کوچک ترین صدای ماشین توی بلوار، پشت درختان قایم می شوند. با خودم فکر می کنم اگر خانه ی ما دیوار نداشت، دیوارهای خانه در نداشت و اتاقمان پنجره نداشت، سگ های بیدار نصف شب با ما چه کار می کردند؟ ...
آخرین شب در تهران
مشترک دو کره، بالاخره دوباره احساس غرور می کنم. در عین حال حس می کنم که این احساس را مدیون ایرانی ها نیز هستم چرا که به نظرم تعامل ایران با قدرت های جهانی برای حل مساله هسته ای به نوعی در تعامل بین دو کره نیز نقش داشته است. تعامل مهم ترین هدفی بود که من به عنوان سفیر کره در ایران بر خود واجب دیدم. من خواهان این نبودم که رابطه بین دو کشور عمدتا با اولویت قرار دادن اهداف اقتصادی و تجاری در ...
شایگان: مصدقی بودم
آنها تضادی با روح عرفان اسلامی نمی دید با فلسفه هند همان قدر اُخت و آمُخته بود که با جهان بینی چینی و مسیحی. یکبار او را به ویلایی در ساحل خزر که به دریا مشرف بود دعوت کردم. مثل همیشه بحث فلسفه و رابطه میان دیدن و دانستن در میان بود. از نظر او، تمامی معرفت، اگر به سطح تجربه ای آنی و شهودی اعتلا نمی یافت، هیچ ارزش و اعتباری نداشت. من در آن ایام نوشته های یونگ را زیاد می خواندم. و در آن زمان ...
اینیستا: فوتبال فقط گل نیست / فوئنته آلبیا مخفیگاه من است
همینطور بودم و هنوز هم هستم. اگر از من بپرسید که از زمان آمدن به بارسلونا تغییر کرده ام، می گویم بله. ولی این تغییرات اجباری بوده و 90 درصد همان آدم قبلی هستم. اگر امکان داشت در زمان برگردیم و با کودکی که من بودم صحبت می کردی، متوجه می شدی که خیلی تغییر نکردم. با این حال تو مشهور هستی و قرارداد خیلی خوبی با بارسا داریف ولی مثلا نمی بینیم که مثل مسی کت و شلوار قرمز بپوشی. فرمول تو برای کنترل ...
برانکو : عاشق زندگی در ایران هستم.
... مردم ایران عاشق فوتبال هستند. آنها عاشق مملکت شان هستند. مردم ایران همیشه نسبت به من لطف داشتند. آنها خیلی خوب دیدند که من تمام انرژی فوتبالی خودم را با تمام تجربیاتی که دارم در اختیار آنها قرار دادم. اگر هوادار دیده نشود نمی توان مربی تیم های بزرگ بود. من در هر جایی که بودم از آنها لطف دیدم. هرگز در زمان حضورم در تیم ملی با کوچکترین بدرفتاری روبرو نشدم. حالا هم در پرسپولیس همین قضیه اتفاق ...
کی روش :جام جهانی روسیه بزرگترین چالش تاریخ فوتبال ایران است
، وقتی امیری، وقتی امید ابراهیمی و دیگر بازیکنان خوب بازی می کنند و عملکردشان در باشگاههای خوب است، برای من عالی است؛ دقیقا همان چیزی که من می خواهم. به صورت کلی در جواب شما باید بگویم همکاری باشگاهها خیلی خوب بود. چیزی که می توانم بگویم با 99 درصد از باشگاهها ارتباط ما بسیار مثبت بود. اینگونه گمانه زنی ها و حرف ها از جایی نشات می گیرد که عدم ارتباط بین یک باشگاه و تیم ملی وجود دارد. این ...
از قهرمانی پرسپولیس تا رویارویی با رونالدو در گفت و گو با رامین رضاییان
چیزی که می خواستم پیش نرفت و ان شاالله به شرایطی که به دنبال آن هستم برسم. خیلی بهتر و بیشتر از زمانی که در ایران بودم تمرین می کنم و سالم زندگی می کنم، با این حال به زمان نیاز دارم تا به چیزهایی که می خواهم برسم. اوستنده شرایطش کاملا بهم ریخت تیم ما از نظر مهره یکی از تیم های خیلی خوب بود و ما مقابل تیم های بالای جدول عملکرد خوبی داشتیم و در زمین خودمان مقابل آنها پیروز شدیم. در یک ...
کفتگوی تکاندهنده با ناهید 14 ساله: در حالت خماری همه چیزم را به دوست پسرم باختم!
: اولین بار مهمونی دوستم بود. اون روز رو خوب یادمه. نمی خواستم برم اما نرگس خیلی اصرار کرد. به مامانم گفتم تولد یکی از بچه های مدرسه است منم می خوام با نرگس برم. مهمونی ساعت 3 ظهر خونه مریم بود. یکی از بچه های مدرسه. من نمی شناختمش. اونجا باهاش دوست شدیم. نرگس گفته بود پسرا هم هستن.خودم رو حسابی درست کردم. خونه رو تاریک درست کرده بودند.موزیک هم زیاد زیاد. همه تقریباً همسن و سال بودیم چندتایی از بچه های ...
شهیدی که مزارش بوی عطر می دهد چگونه شهید شد؟
سیداحمد نیز بود، در ادامه بخوانید: سید احمد پلارک در مرحله اول کربلای 5 و در زمان پاتک دشمن، از ناحیه سینه با تیر دشمن مجروح شد. پیکر مجروح احمد را سید محمد شکری و عباس بیات به عقب بازگرداندند. محمد شکری به سید احمد می گفت که اگر تو آنجا مجروح نشده بودی و من مجبور نبودم که پیکرت را به عقب ببرم، حتما پشت دژ شهید می شدم. 40 روز بعد محمد شکری در تکمیلی عملیات کربلای 5 با اکبر بدیع عارض و محسن ...
احتمال صدور حکم سنگسار برای داعشی ها در ایران
نگهبان یک باغ شدم در آن زمان یکی از اعضای خانواده ام به من زنگ زد و گفت که یک نفر مامور نیروی انتظامی آمده و سراغ تو را می گرفته است و گفته است که شما قاچاقچی مواد هستید. متهم گفت: پس از این ماجرا من خودم به اداره اطلاعات زنگ زدم و گفتم که کجا بیایم و خود را معرفی کردم. قاضی صلواتی گفت: خیر اینگونه نیست چون بر اساس گزارشات شما می دانستید که تحت تعقیب هستید ولی ریش سفیدان را ...
هنروران چند میلیاردی جای بازیگران واقعی را گرفته اند
.... ارزنده بودن معنای بزرگی دارد. هفته گذشته برای بازی در یک فیلم سینمایی دعوت شدم اما آن را نپذیرفتم. کار خوب بود و همچنین نقش بسیار موثر بود اما چون تا به حال از کارگردان کاری موفق ندیده بودم کار را رد کردم. شاید رویم نشد که به آن کارگردان بگویم اما ته دلم این بود که این چه کارهایی بوده که تا به حال ساخته ای؟. چرا این همه زحمت را برای این چنین فیلم هایی کشیده ای؟. به همین دلیل هر چند ...
روایتی مستند از آنچه بر سر یک مادر پیر و فرزند مستاصل او آمد
مشخص بود که او تحت تاثیر صحبت همان فامیل بود. او از امریکا و بدون آنکه امکان دیدن خانه ی سالمندان را داشته باشد گفت شما عکس ماما را در حالی که میخندد برای من میفرستید اما شنیدم حال او:" اون قدر ها هم در خانه ی سالمندان خوب نیست و او از این بابت خیلی ناراحته." کمی فکر کردم و گفتم ما دو برادر و یک خواهر هستیم و من به هیچکس دیگری اجازه نمیدهم که در مورد مادر ما تصمیم گیری کند. من بزرگترین ...