سایر منابع:
سایر خبرها
جشن کانون کودک و نوجوان و انجمن نمایشگران عروسکی برگزار شد
خانه هنرمندان برگزار شد. در جشن انجمن نمایشگران عروسکی بعد از قرائت بیانیه روز جهانی تئاتر عروسکی توسط سلما محسنی از اعضای انجمن نمایشگران تئاتر عروسکی با حضور آزاده پور مختار، عادل بزدوده، زهره بهروزنیا و ایرج محمدی از کارگردانان برگزیده که در طول سال 1396 اجرا داشتند تقدیر شد که آثار آنها عبارتند از: نمایش چمدان و سگ ملوس به کارگردانی آلبرت بیگ جان/ نمایش تو مثل طوطی به کارگردانی ...
گفت و گو با بازیگران سریال گلشیفته: از شیلا خداداد تا مهدی هاشمی
با بهروز شعیبی قبل از سریال گلشیفته در سیانور همکاری کرده بودم. تجربه خوبی بود. وی ادامه داد: زمانی که وارد سریال گلشیفته شدم هنوز فیلمنامه تکمیل نشده بود و فقط به من گفتند شخصیتی است که دخترش در دانشگاهی در تهران قبول شده اما علاقه ندارد دخترش به تهران بیاید و از این شهر می ترسد و حضور آنها در این شهر اتفاقاتی را به دنبال دارد. اساس داستان پردازی این سریال یک داستان کلاسیک نیست ...
هشت بار خودکشی به خاطر بیماری جلب توجه
سلامت نیوز :زن میانسال مقابل قاضی دادگاه خانواده نشسته و در سکوت به ناخن های لاک زده اش نگاه می کرد. روی مچ هر دو دستش آثار بریدگی دیده می شد. یادش نمی آید چند بار دست به خودکشی زده، اما مادرش می گوید حداقل هشت بار تلاش کرده تا خودکشی کند. به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایران فرشته با مادر و وکیلش به شعبه 264 آمده بود تا دادخواست طلاق توافقی خود را به سرانجام برساند. قاضی غلامرضا احمدی ...
راههای بهبود زندگی در سالهای اول ازدواج کدامند؟
کارت فمینیستی من زمانی که من و همسرم کارهای ما را تقسیم کنیم لغو خواهد شد. اکنون متوجه شدم که این مفهوم مضحک است. روزها ،هفته ها ،حتی گاهی من تمام کارهای خانه را انجام می دادم ( لباسهای شسته شده،پخت وپز،تخت خواب) زیرا شوهرم قبلا در کار بود. در آخر، مهمترین چیزی که به عنوان یک متحد تازه وارد در طول یک سال اول ازدواج و سالهای اول ازدواج (که بسیار سخت بود) یاد گرفتم که زندگی زناشویی هر کس شبیه هیچکس دیگری نیست. نصیحتی که برای دیگری تاثیر گذار است ممکن است در مورد شما تاثیری نداشته باشد. به نصایح و مشاوره های قابل اعتماد توجه کن. سپس مسیر خود را پیدا کن. ...
داستان شوم زندگی زنانی که تا آخر خط رفتند
دوست بودیم، منو خواست، بعدشم ازدواج کردیم، خانواده ها هم موافقت کردن... 4 سال زندگی کردم، ولی با زن تو خونه دیدمش و بلافاصله جدا شدم... 3 سالی تنهایی کشیدم... بعد از 3 سال دوباره با یکی دیگه تو محیط مصرف مواد آشنا شدم و ازدواج کردیم... ازش حامله شدم و وقتی بچه تو شکمم بود، منو ول کرد و رفت؛ ازش یه دختر 1 و نیم ساله دارم هنوز شیشه مصرف می کنی؟ در دورانی که حامله شدی و شوهر دومت رفت ...
داریوش شایگان: سخت هوادار مصدق بودم
...، که زمانی در سفر سحرآمیزم با هاجر سلطان بر من جلوه گر شده بود، دلتنگ بودم که به مدت هفت سال به طرزی تزلزل ناپذیر روند ریشه یابی را بر خود هموار کردم. درست عکس آنچه در کودکی به من آموخته بودند رفتار می کردم. در ذهنم نوعی بازگرداندن همه ارزش های رفته دست در کار بود. نه فقط مسلمانی متدین شده بودم، و به یک طریقت با همه مجموعه اوراد، نماز و روزه، و نذر و دعاهایی که مستلزم آن بود مشرف شدم، بلکه با ...
عروس پایان جشن ازدواج دستگیر شد / داماد شوکه شد
شدم بدون اطلاع و خبر به من، فروشنده شاکی شده وحتی وکیل گرفته وبدون احضاریه حکم جلب مرا گرفته است. حالا شمابفرماید چکار کنم؟ شب عروسی در بین همه اقوام بازداشت شدم . پولی ندارم که به او بدهم. همه اش تقصیر والدینم است ودر این مدت نگفتند که من هم فرزندشان هستم. هیچ تکیه گاهی ندارم. از زمان عروسی وحتی بعدش یک سری به من نزدند یک سراغی نگرفتند که دلم مقداری خوش شود. حمایت مالی که نکردند هیچ، حتی حمایت ...
بانویی چادری که سلطان جاده هاست!
دهم که شاید برای بقیه چندان شناخته شده نباشد: پایه یک، را همین طوری گرفتم. شوهرم خدا بیامرز کاری به من نداشت. رانندگی با سواری را در خانه او یاد گرفتم. خودم هم دختر تر و فرزی بودم. بعد هم که فوت کرد، قرار شد تلفنچی یک بنگاه باربری در شهرمان میانه شوم. اما نمی دانم چطور شد که یکهو سر از اداره راهنمایی و رانندگی در آوردم و گواهینامه پایه یک گرفتم و شدم شوفر! کنایه ها برایم اهمیتی ندارد ...
زمستان یورت، یک سال بعد
خیاطی و کتابداری رد کرده اند. باور می کنید مسئولان معدن سوابق بیمه ای خیلی از معدنچی ها را از بین برده اند؟ کار توی معدن جزو مشاغل سخت است و معدنچی باید با 20 سال سابقه بازنشسته شود. ولی کدام بازنشستگی؟ اگر اعتراضی هم کنیم اخراج مان می کنند. من بعد از اتفاق سال پیش که 6 نفر از هم روستایی هام کشته شدند بی خیال کار توی معدن شدم و با آرایشگری لقمه نانی برای زن و بچه ام می برم. نزدیکی های ...
معدن کارانی که رفتند؛ یتیمانی که ماندند
معدن نرود؟ هیچ چیز ندارم جز این آلونک که از همان اول در اختیارش گذاشتم و گفتم پسرم برای من چند وجب پارچه سفید و 2 متر زمین کافی است. یک عمر کارگری کردم. معدن کار بودم و کارگر مردم. بیمه نداشتم. بازنشسته نیستم. حقوق ندارم. فقط نان بخور و نمیری در آوردم تا بار زحمتم به دوش دیگران نیفتد و اسباب زحمت فرزندانم نشوم. من سال هاست به سرازیری و ته خط رسیده ام. زندگی خودم تباه شد که هیچ، زندگی اولادم هم تباه شد. اگر کارگر نبودیم روزگارمان این نبود. کارگری با این شرایط زندگی ،خودش درد است و داغ. ...
دلوفئو: قهرمانی لالیگا و کوپادل ری برای من هم هست
... فکر نمی کنم به خاطر تنها یک بازی کنار گذاشته شدم. اما هیچ کس توضیحی بابت اینکه چرا فرصت بازی به من نمی رسید، نمی داد. من خودم را متقاعد کرده بودم که می توانم موفق شوم و به همین خاطر به بارسا برگشتم. شما متوجه هستید که به بهترین باشگاه دنیا می روید و کار آسانی نخواهید داشت. نتوانستم بهترین بازی هایم را در بارسا انجام بدهم اما دیگر دوست ندارم به گذشته فکر کنم. جرارد دلوفئو افزود: ...
دختر 19 ساله 2 شب در خانه قدرت زندانی بود / من برده او شدم
بیماری درگذشت آن روز همه مشغول برگزاری مراسم ترحیم بودیم که من برای برقراری ارتباط تلفنی با برادرم وارد کوچه شدم در این میان جوانی که با چشم هایش مرا تعقیب می کرد گوشی تلفن همراهش را به سوی من دراز کرد که همین موضوع موجب آشنایی من و قدرت شد از آن روز به بعد تنها به زندگی با قدرت می اندیشیدم چرا که او لباس های شیک می پوشید و احتمال می دادم از وضعیت مالی خوبی برخوردار است. من مدام از کیف مادرم به طور ...
تعصب نسبت به تحصیل دختران هنوز وجود دارد/ آرزویی که برآورده نشد
جذب این مخاطبان شدید؟ تا سال 94 من هم مثل سایر معلم ها تنها به سر کلاس درس می رفتم تا زمانی که از علاقه ی دانش آموزانم به بازیگر نقش زن در سریال کیمیا خانم مهراوه شریفی نیا مطلع شدم و نامه ای برای دیدار با او نوشتیم . بعد از آن در اردیبهشت 95 که به همراه تعدادی از دانش آموزانم به تهران برای دیدار با این بازیگر رفتیم رسانه ای شد و در فضای مجازی منتشر شد و باعث افزایش مخاطبان ...
تصویری تازه از اوضاع سیاسی و اجتماعی صفوی از ملا صالح قزوینی
خواهم شرح دهم از عبرتها که در جهان دیده ام بر مثال این، بلکه بسیار عجب تر از این، دفترها باید، و وقت وفا نکند و بیان آن ندارم. و خودْ عبرتها که از حال خود مشاهده می کنم مرا بس است، در دفترها نگنجد. دو سه مونس همخوابه که به جای جانم و حیات روانم بودند رفتند با چند فرزند و خویش و پیوند، که من تصوّر نمی کردم توانم یک روز بی ایشان زیستن. والحال مانده ام چون شاخ شکسته در چمن، دور از پیوند و فرزند و زن. عِقد دندانها از هم پاشیده بلکه تمام ریخته. لقمه به زحمت فرو می برم و نمی توانم خائیدن. هر لحظه مترصّدم که مگر در گلو بماند . ...
مردان شیطان صفت هم از این زن فراری هستند
خواهم خودم را از این فلاکت و بدبختی نجات بدهم. زن لاغر اندام 25 سال سن دارد. اگر خودش هم چیزی نمی گفت رنگ و روی صورتش داد می زند به مواد مخدر اعتیاد دارد .اودر حالی توسط ماموران کلانتری دستگیر شد که در نیمه های شب و جلوی یک فروشگاه بزرگ روی زمین خوابیده بود.مهین در بیان داستان تلخ زندگی اش گفت: 16ساله بودم که با وجود مخالفت شدید خانواده ام به یکی از خواستگارانم جواب مثبت دادم و با او ازدواج ...
روایت زندگی دختر محجبه ای که فرانسه درس خواند
مسائل جدی تر عالم صحبت کنید چرا که مسائل خیلی کف هستند این بعد از مدتی برای آدم خسته کننده می شود. یکی از اساتید من در دانشگاه فرانسه پروفسور پیری بود که امیدوارم هنوزدر قید حیات باشد. وقتی برای کنفرانسی رفته بودم و با او در آنجا هم کلام شدم خیلی احساس خوبی داشتم، حس می کردم چه قدر کلام من را می فهمید و آن چیزی را درک می کرد که بقیه درک نمی کردند آن روز خیلی ذوق زده بودم، اما در ایران ...
ربودن مسافران به سبک فیلم های هالیوودی
هم داشت. مقصدم را گفتم و سوار شدم. هنوز مسافتی را طی نکرده بود که مردی که کنارم نشسته بود مرا کتک زد که حالم بد شده و چشمانم سیاهی رفت. نیم ساعت بعد که به هوش آمدم، دیدم آنها برسرشان کلاه گیس گذاشته اند و چهره هایشان گریم شده است. با دیدن آنها وحشت کرده بودم و خواستم رهایم کنند اما توجهی نکردند. دو همدست راننده مرا داخل خودرو کتک زدند، در اطراف شهر تهران خودرو متوقف شد. آنها مرا به زور پیاده کردند ...
مدافعان حرم؛ پیروان راستین مکتب حسینی
در جبهه، اسارت و آزادی است که پیش رو دارید. در ادامه به نقل از این آزاده آمده است: 17 ساله بودم که مثل خیلی از نوجوان ها و جوان های آن دوران به تأسی از امام شهیدان راهی میدان نبرد شدم. البته سن من با آنچه در شناسنامه ام درج شده بود چند سالی تفاوت داشت. هنگام تولد، پدرم شناسنامه ام را چند سال بزرگ تر گرفته بود، تا به باوری که آن روزها رواج داشت زودتر مرد شوم،بنابراین نسبت به جثه ای که ...
در دنیای ذهنی و زندگی شخصی دنیل دی لوئیس چه می گذرد؟
. رشته خیال داستان یک مرد و وسواس هایش در روند کار خلاقه است. فیلم در لندن پس از جنگ جهانی دوم می گذرد، زمانی که انگلستان هنوز در کوشش برای بیرون آمدن از سال های ویرانی و محرومیت است. وودکاک برای زن های ثروتمند و اشراف لباس طراحی می کند و همه فکر و ذهنش را کار اشغال کرده، خواهر ازدواج ننموده اش با بازی لزلی منویل، مشوق و کمک دستش است، و صف دخترکانی که ازشان کمک می گیرد و بعد کنارشان می ...
دردسر ازدواج با فیروز قلدر محله + عکس
بیتا که یک دختر هفت ساله دارد همزمان با تنظیم دادخواست طلاق در تشریح ماجرای زندگی اش گفت: 16 ساله بودم که عاشق پسر همسایه شدم. فیروز که شغل درست و حسابی نداشت به طور معمول در کوچه و خیابان برای همه شاخ و شانه می کشید و من هم عاشق قدرت نمایی هایش بودم. البته از نگاهش فهمیده بودم که مرا دوست دارد. مدتی از طریق تلفن با هم در ارتباط بودیم. تا اینکه به خواستگاری ام آمد اما خانواده ام خیلی ...
وقتی احمد چاقو را زیر گلوی زن باردار همسایه گذاشت / او صدایش تابلو بود!
باردار با تعجب گفت: تو احمد پسر همسایه مان هستی! دزد نقابدار که تصور نمی کرد از روی صدایش لو برود ناگهان از ترس پا به فرار گذاشت. بدین ترتیب با اعلام موضوع به پلیس Police مشهد تحقیقات برای دستگیری احمد - 19 ساله - آغاز شد و سرانجام چند روز بعد در حالی که وی در خانه پدری اش مخفی شده بود از سوی پلیس دستگیر شد. متهم در بازجویی های فنی اعتراف گفت: چند ماه قبل به اتهام سرقت Stealing دستگیر و ...
دلوفئو:دیگر به بارسلونا برنمی گردم
: فکر نمی کنم به خاطر تنها یک بازی کنار گذاشته شدم. اما هیچ کس توضیحی بابت اینکه چرا فرصت بازی به من نمی رسید، نمی داد. من خودم را متقاعد کرده بودم که می توانم موفق شوم و به همین خاطر به بارسا برگشتم. شما متوجه هستید که به بهترین باشگاه دنیا می روید و کار آسانی نخواهید داشت. نتوانستم بهترین بازی هایم را در بارسا انجام بدهم اما دیگر دوست ندارم به گذشته فکر کنم. وی افزود: از اینکه بارسا ...
گذشت از مرد همسرکش بعد از 10 سال
خبر قتل آزیتا زن جوان در سال 86 به مأموران کرج داده شد. همسایه های این زن به پلیس گزارش دادند در خانه آزیتا باز است و جسدش هم در خانه افتاده است. مأموران بلافاصله تحقیقات خود را آغاز کردند و مشخص شد آزیتا چند سال قبل عاشق جوانی به نام مهران شد و بعد از ازدواج برای زندگی به کرج آمد. برادر آزیتا که برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی رفته بود، به مأموران گفت: سه سال قبل خواهرم عاشق مهران شد ...
زن برادرم از من خواست تا لباس های خصوصی اش را بشویم !
شفا آنلاین اجتماعی دست تقدیر سرنوشت مرا سیاه نوشت. من قربانی حسادت و لج بازی های همسر برادرم شدم و به روز سیاه نشستم. بچه بودم که بیماری لاعلاج پدرم را از پا درآورد. با مرگ او، خانه ما رنگ عزا و ماتم گرفت. تنها دلخوشی و پشت گرمی من و مادرم حضور برادرم بود. به گزارش ش فا آنلاین :دست نوازش به سرم می کشید و به من دلگرمی می داد که در کنارمان است و نمی گذارد اخم به ابرویمان بیاید. بیچاره ...
برایان کلاف به قلم برایان کلاف (23)؛ سقوط، نوشته ای غلط برای سنگ قبر
فصل بیست و سوم: روزی که، روز من نبود پس از هجدهم می 1991 باید بازنشست می شدم. روزی که شاهد بدترین قضاوت در چهل و چهار سال حضورم در فوتبال بودم. فینال جام حذفی بود. تنها فینال جام حذفی که با ناتینگهام فارست به آن رسیدم و حریف، تاتنهام بود. پل گاسکوئین در آن بازی دو خطای نفرت انگیز در همان دقایق ابتدایی انجام داد. در اولی، پایش را آنقدر بالا آورد که به سینه هافبک ما جری پارکر کوبید. دومی ...
پرورش شتر توسط یک زن در تبریز
، هنوز بچه ندارم و حالا بچه های من همین شترها هستند. حالا شش سال است که ازدواج کرده ام، برای من ازدواج در 23سالگی اتفاق خوبی بود، چون دخترهای روستاهای این طرف و آن طرف 12سالگی راهی خانه بخت می شوند. البته وضعیت روستای ما به مراتب بهتر از روستاهای اطراف است... بعد همان طور که به شتر تازه به دنیا آمده رسیدگی می کند، ادامه می دهد: 9 ساله بودم که پدرم فوت کرد، شغل آبا و اجدادی اش هم پرورش شتر بود. وقتی ...
بد و خوب رئیس جمهور شدن یک نظامی
شاهنشاهی واقعا دمده شد. من یادم هست چهارم آبان که تولد شاه بود، یعنی همان سال قبل از انقلاب همه تولد تولد می خواندند و استادیوم کازرون پر از آدم بود و دختران وسط استادیوم می رقصیدند. سال بعد اصلا کسی جرات نداشت حرکتی بکند و تولد تولد شد مرگ بر شاه. جای سوال است که چطور در عرض یک سال یک رژیم با این عظمت و قدرت فروپاشی کند؟ من یادم هست آقای اسدالله بیات و آقای شیخ محمد یزدی، این دو به من گفتند که آقایان ...
ماجرای نجات جان آیت الله مرعشی توسط امام زمان (عج)
حجره خارج شدم. شمع نیم سوخته ای که به روی طاقچه راهرو بود را در جیب گذاشتم و به سمت سرداب مقدس راه افتادم. همه جا تاریک بود و سکوت مرگباری را در سرتاسر مسیر احساس می کردم. قبل از ورود به سرداب مقدس، لحظه ای ایستادم و درگی نمودم. درب سرداب را به آهستگی به داخل هل دادم و پا به داخل گذاشتم و با احتیاط از پله ها پایین رفتم. انعکاس صدای پایم، مرا کمی به وحشت انداخت. به کف سرداب که رسیدم شمع را روشن ...
درس بزرگ خانم معلم
می کنند. روز معلم یادآور قدردانی از معلمانی است که جلوه ایثار را با همه وجود معنا کرده اند. مریم خاتمی یکی از همین معلم هاست، این معلم 37 ساله که به عنوان یکی از برگزیدگان جلوه های معلمی انتخاب و معرفی شد انسانیت را با همه وجود به نسل های آینده آموخت و یاد داد که اولین درس زندگی بی تفاوت نبودن به یکدیگر و گذشت و فداکاری است. سرمشق زندگی 20 سال قبل به خاطر علاقه زیادی که به تدریس ...
حضور عاشقان و مخلصان در بازسازی عتبات عالیات
سفر علاوه بر شرفیابی به حضور مراجع عظام ، از آنجا که مدتی بود موفق به حضور در بیرونی بیت معزز ووالامقام بحر العلوم نشده بودم، از فرصت بدست آمده کمال بهره برداری را کرده وپیش از تشرفم به حضور آیة الله العظمی فیاض که همواره به چند انگیزه ، سعی در ملاقات باحضرتش را دارم که یکی از آنها ، هم دوران وهم دوره بودن معظم له با مرحوم پدرم ،شهید آیة الله حاج شیخ احمد انصاری است وگاه در لحظاتی که خدمت این مرجع ...