سایر خبرها
رفتار عجیب رضاخان با فردی که در منزلش نگهبان بود
!خب همین رفتار،خیلیها از جمله برخی شاهزاده ها را هم به تردید می اندازد . * به هر حال احمدشاه از رضا خان که بهتر بود. دست کم در مواردی، حاضر نشد که کشور را زیر بار معاهدات سنگین و الزام آور ببرد . قبول، ولی وقتی رفت، رضاشاه جای او آمد. نصرت الدوله هم او را آورد. نصرت الدوله و داور و تیمورتاش . * نصرت الدوله در کابینه وثوق الدوله بود و در انعقاد قرارداد 1919 نیز ...
به رفتار بی قرار پسرش فکر کرد؛ درست مثل پرنده ای توی قفس که خود را به میله های آهنی می کوبید یا کبوتری ...
بغض زن اشکی شد و از گوشه چشمش پایین سرید. با روسری، خیسی اشک را گرفت. با تمام وجود حس کرد در مخالفتش حرفی برای گفتن ندارد. _ هر چی از بچگی براتون گفتم، واقعاً از ته دل بود ... می تونی بری؛ بابا رو راضی کن. شاید اول باورش نشد که این جملات از دهانش بیرون آمده باشد اما بالاخره گفته بود: برو -فقط حواستون باشه نمی خوام جز بابا و برادرا کسی بفهمه ... به فامیل ...
2 مرد همسرکش درخواست آزادی کردند
و صاحب بچه هم شده بودیم اما همسرم خیلی بداخلاق بود و مرتب بچه را کتک می زد. از اینکه فرزندم را اذیت می کرد، خیلی ناراحت بودم. من آدم بزرگی بودم و در برابر بد رفتاری های همسرم می توانستم از خودم دفاع کنم اما فرزندم نمی توانست کاری بکند. به همسرم گفتم اگر به این کارهایش ادامه دهد، او را طلاق می دهم اما باز هم دست بردار نبود و بچه را کتک می زد تا اینکه تصمیم گرفتم از او جدا شوم اما با وساطت فامیل ...
یادداشتی از هادی زرندی؛ به بهانه چهارمین سالگرد رحلت آیت ا... زرندی / نیم قرن مجاهدت
وتحولات زمانه نشد او ازاینکه چرخش امور برمحور لابی گری ها و زد بندهای پشت پرده و رفتارهای غیراخلاقی که مختص جوامع غیردینی است شکل می گرفت و آهسته، آهسته تامین و ترجیح منافع شخصی ، باندی و جناحی بر منافع عمومی اسلام ، انقلاب ، نظام و کشور پیشی می گرفت آزرده خاطر بود اما ابدا درچنین وضعیتی هضم نشد و درمقابل آن ایستاد . و به همین دلیل بمرور برفاصله ایشان با رهبران جریانات سیاسی افزوده می شد و در ...
گزارشی تکان دهنده از زنی که خودخواسته به ایدز مبتلا شد
کرده بود تعطیل شد و با دستور قاضی شناسنامه ای جدید برای من صادر شد. بعد از این دوران من دچار افسردگی و اضطراب شدید شده بودم و سال ها از مردان هراس داشتم. رفتارهای پدرم اصلی ترین مسبب این نگاه بود. مردی که سال ها بعد در بستر بیماری و در آخرین لحظات قبل از مرگ چند نفر را برای حلالیت طلبیدن از دخترش واسطه کرد و دخترش پدرش را بخشید. مثبت شدن آزمایش اچ آی وی 10 روز قبل ...
حسن باقری گفت: خرمشهر که فتح بشود مادر شما هم خوب می شود!
می کرد و از طرف مقابل عذرخواهی می کرد. سیستم و روش مدیریتی او این طوری ها بود. توی جلسه، از حیث سن و سال، من از همه بزرگ تر بودم بقیه هم رعایت حال مرا می کردند. چند بار خواستم بگویم نه! می دانستم که حاج احمد برخورد می کند، چیزی نگفتم بعد از جلسه به محمود شهبازی گفتم: به من چه مربوطه که بروم مسئول تدارکات بیاورم؟ شهبازی گفت: ناراحت نباش! با هم می رویم یک فکری می کنیم. خلاصه ...
موسس انجمن دیوار 47: افراد سندروم داون، سفیران حسن نیت یونیسف شوند/ گلایه از شهرداری و مهتاب کرامتی
فهیمه حسن میری: در هفته ای که گذشت، نوا میهمان کافه خبر بود؛ یک میهمان ویژه با 47 کروموزم که باعث شده او و و افراد مثل او مبتلایان به سندروم داون نام بگیرند. نوا و پدرش، تابلوهای نقاشی او را هم آورده بودند، که نشان می داد باورهایی که درباره ناتوانی مبتلایان به سندروم داون وجود دارد چقدر نادرست است. موضوعی که دکتر آزاده عباس زاده هم بر آن تاکید کرد. او از دیوار 47 گفت که در شهرهای مختلف برای ...
خانه اش را فروخت تا برای جهاد اسلحه بخرد
شهید شدم پیش خدا بزرگ هستی و امانت من آمنه و حسن فرزندان مان پیش تو هستند. صبح روز بعد هم با عجله کارهایش را انجام داد و قبل از اینکه برود، گفت برایم غصه نخورید. من دیگر رفتم! رفت و چند ساعت بعد به شهادت رسید. با شهادت پاسداران مریوانی ما مدتی به کرمانشاه رفتیم. به خاطر قولی که به همسرم داده بودم تا راهش را ادامه بدهم بعد از شهادت همسرم شروع به فعالیت در مجموعه سپاه کردم و در خانه های قدیمی سپاه و ...
ماجرای اجازه نامه امام برای فلسفه
دیدم و خلاصه متوجه شدم که ایشان، دختر یکی از این دو برادر است. این دختر به من گفت که عمویش فوت شده اما پدرش زنده است. از او خواستم که برای من ملاقاتی با پدرش ترتیب دهد. نام خانوادگی این دو برادر حجت بود. خلاصه این ملاقات ترتیب داده نشد. دو سال گذشت تا من بار دیگر این خانم را در دانشگاه قم دیدم و باز هم درخواستم را مطرح کردم. این بار ایشان هماهنگی کرد و من به دیدار پدرش رفتم که در بستر ...
من شاهد عینی تشییع پیکر آیت الله بروجردی بودم/ پدرم یک مبارز بود
زمانی که آمد وزارت دارایی بود منتشر می کرد. در وزارت دارایی یک رفیقی داشت که شمالی بود، او هم قلم خوبی داشت، دوتایی باهم می نوشتند و یک شبنامه می نوشتند و آن را تکثیر می کردند و می انداختند در اتاق کارمندها در وزارت دارایی. پدرم را یک سال یک سال و نیم منتظر خدمت کردند و زندگی بسیار سختی داشتیم. این مسئله را هیچ جا نگفتم و برای اولین بار می گویم: من پلوخور بودم. من بچه شیر پاستوریزه هستم. یعنی شیر ...
حال طبیعی نداشتم و فقط احساس می کردم پشت فرمان پراید پرواز می کنم
جوان با بیان این که از رفتار خودم شرم دارم، در تشریح ماجرا گفت: 10 سال قبل پدرم به خاطر بیماری قلبی فوت کرد و مادرم سرپرستی من و سه خواهر دیگرم را به عهده گرفت. او با پرستاری از کودکان در منازل مردم و حمایت کمیته امداد هزینه های ما را تامین می کرد تا این که بعد از ازدواج دو خواهرم، من هم سال گذشته با یکی از بستگان دور مادرم ارتباط برقرار کردم اما بنا به دلایلی نتوانستم با او ازدواج کنم به همین ...
آروزی حسین؛ از بابا آب داد تا تعزیه سکینه
پیگیر درمان حسین بود. تعدادی گوسفند داشتیم که آنها را هر بار برای هزینه های سفر و درمان فروختیم و در حال حاضر دیگر گوسفندی هم نداریم. او ادامه می دهد: تا حالا پول زیادی از دوستان و فامیل قرض گرفته ایم که هنوز نتوانسته ایم پس دهیم. آنها هم چیزی نمی گویند و مارا شرمنده خودشان کرده اند. مادر حسین به رفت و آمدهایشان از روستا به اصفهان اشاره می کند و می گوید: خانه ما در روستای مهدی آباد ...
امام خمینی فلسفه درس نمی داد چون تکفیر می شد/ اکنون فقها روشنفکر شدند
دانشگاه قم دیدم و باز هم درخواستم را مطرح کردم. این بار ایشان هماهنگی کردند و من به دیدار پدرش رفتم که در بستر بیماری بود. به ایشان گفتم: من سال ها پیش این قضیه را درباره شما شنیدم آیا صادق است؟ ایشان گفتند: بله برادرم جواد فوت کرده اما من هستم. گفتم: می توانم این اجازه نامه را ببینم؟ گفتند: بله و هماهنگی کردند که این اجازه نامه توسط دختر ایشان به دست من رسید. من فکر می کردم این اجازه ...
همسر شهید: وصیت کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند سرباز اسلام و مدافع ولایت فقیه / آرزو داشت در شهادتش اثری ...
سوریه را به او ندهند همسر شهید: عبدالله همه زندگی من بود/ سر سفره عقد آرزوی شهادت می کرد/ هنوز هم منتظرم برگردد + تصاویر فرمانده ای گمنام که سومین شهید مدافع حرم شد/ همسر شهید: به او می گفتم اینقدر دعا کردم که خدا تو را از بین ما نمی برد/ می گفت خدا راحت وصل می کند ما هستیم که سیم مان گیر دارد+ تصاویر ورزشکار همه فن حریفی که مدافع حریم ولایت شد/ مادر شهید: خبر نداشتم ...
اهواز| شهید سواری؛ مدافع حرمی که برای دفاع از حرم خانم زینب (س) بی تابی می کرد
درباره علت حضور شهید سواری در سوریه گفت: سال 92 بود که تلویزیون اخبار حمله گروه داعش به سوریه را نشان می داد منصور خیلی بی تابی می کرد می گفت ناموس اسلام را بی پناه گیر آورده اند؛ نباید ساکت بنشینم. حدود سه ماه از نبرد سوریه با داعش می گذشت و هر بار منصور بی قرارتر می شد، می گفت حرم خانم زینب سلام الله علیها سرباز می خواهد، می گفتم منصور تو که نمی توانی بروی چرا اینقدر حرص می خوری؛ فقط سرش را تکان ...
زندگی برای انتها پایانی ندارد
به هیچ عنوان قصد تسلیم شدن نداشتم به عشق ادامه تحصیل ماهها بستری بودن در تهران، سال ها طول درمان و همه روزهای سخت و دردناک بیماری را تحمل کردم. این طور که پزشکان می گفتند قرار بود از دنیا بروم، اما من همه دوره های شیمی درمانی و مراحل آزاردهنده درمان را تاب آوردم و با وجود آنکه از ناحیه چشم و گوش دچار آسیب شده بودم، زنده ماندم. رنگین کمان موفقیت آن روزها فقط 18 سال داشتم ولی ...
آثار پرفروش کودک و نوجوان در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
لینکن پیرس با ترجمه سارا فرازی، مجموعه 4 جلدی من جوکم نوشته جیمز پترسون با ترجمه بیتا ابراهیمی و بهشته خادم الشریف از پرفروش ترین آثارمان در حوزه نوجوان بودند، موریس و کتاب های پرنده نوشته ویلیام جویس با ترجمه فرمهر منجزی هم پرفروش ترین آثارمان در حوزه کودک بود. از سالن اول خارج شدم و به سالن دیگر ناشران کودک و نوجوان رفتم. چشمم به انتشارات شهر قلم افتاد. یاد سال 95 افتادم که شهرقلم ...