سایر منابع:
سایر خبرها
شکایت بردن از روحانی جوان به آیت الله حائری/ بی دینی های آقاروح الله تکمیل شد!
شعبانیه وسیله عروج انسان است؛ برای این که می بیند خودش هیچ نیست و هرچه هست نقص است و هرچه هست از اوست؛ هرچه کمال است از اوست؛ خودش چیزی ندارد؛ هیچ یک چیزی ندارند؛ انبیاء هم هیچی نداشتند. همه هیچ اند؛ و اوست فقط. همه هم دنبال او هستند. آنها که می فهمند، آنها که وارسته می شوند و می روند سراغ همان معنا ... کمال انقطاع همین است. در جایی دیگر گفت: کمال انقطاع، خروج از منزل خود و خودی و هرچه و هرکس ، و ...
فکر می کردم مسافرکش است، سوار شدم اما 100 متری که رفتیم ...
تحقیقات به شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. او زمانی که در مقابل بازپرس کامران رضوانی قرار گرفت به جرم خود اعتراف کرد. امید از انگیزه اش برای آزار و اذیت دختران و زنان جوان گفت. چرا دست به این کار زدی؟ وقتی به کارهایی که انجام دادم فکر می کنم، می بینم که یکی از دلایلی که دست به این کار زدم انتقام گیری بود. انتقام گیری از چه کسی؟ از دخترها. سال ها ...
راز وحشتناک خانه مجردی که چراغ هایش روشن بود! / وقتی پتو را کنار زدم خشکم زد
. وقتی لباس های ریخته شده را جابه جا می کرد ناگهان پایش به شیئی برخورد کرد. زن میان سال وقتی نگاهش را به پایین پتو دوخت متوجه پاهای فرزندش شد و پتو را از روی او کشید، ولی ناگهان صحنه دلخراشی مقابلش قرار گرفت. پسر 31 ساله او که مجردی در این منزل زندگی می کرد جان خود را درحالی از دست داده بود که آثار خون نیز در زیر پتو وجود داشت. لحظاتی بعد، بی سیم های پلیس Police به صدا درآمد و ماموران ...
معمای خانه تئاتر| مجید گیاهچی: تنها امید تغییر در هیأت مدیره مرکزی خانه تئاتر است
شفاف سازی امور است، مکلف به نظارت دقیق بر تمامی امور مرتبط به تئاتر است و اگر امکان چنین نظارت ها و تأثیرگذاری هایی فراهم نیست، مکلف به ایجاد زمینه و فراهم کردن امکان آن است. مثلاً الان مرکز هنرهای نمایشی یک بودجهٔ حمایتی دارد که گویا سال گذشته 5 میلیارد تومان بوده و این را به مجموعه ای از هنرمندان داده است، گذشته از آن که این مبلغ فوق العاده اندک و ناچیز است و لازم است خانه تئاتر تمام تلاش خود را از ...
نامادری نجمه را کشت تا رازهای وقیحانه اش نزد شوهر لو نرود
اما دورا دور می دیدم که نجمه از رفتارهای بد نامادری ام چقدر عذاب می کشد. تا این که چهارشنبه پدرم تماس گرفت و گفت نجمه گم شده است. بعد از آن بود که پیام های تهدید آمیز به من شروع شد و تصور می کنم این پیام ها با ماجرای ناپدید شدن خواهرم در ارتباط باشد. از طرفی پدرم مسائل عاطفی را به میان آورده درحالی که چنین موضوعی درست نیست. نجمه دختر آرام و مهربانی بود و همه مردم از رنج هایی که در خانه ...
رابطه نامشروع زن مطلقه با مرد غریبه | مادرم را با مرد غریبه دیدم در حالی که ....
عصبانیت وارد منزل شد او بدون اجازه داخل اتاق رفت و بر سر پدرم فریاد کشید تو چقدر پدر بی مسئولیتی هستی؟ دیشب پسرت تا صبح در آتش تب سوخت در حالی که تو بر سر منقل نشسته ای و مرا بدون پول و خرج خانه رها کرده ای؟ با کدام پول باید فرزندم را درمان کنم و ... او سپس لگدی به بساط دود و دم پدرم زد و خانه را ترک کرد دیگر همه چیز لو رفته بود مادرم که تحمل هوو را نداشت به صورت توافقی از پدرم طلاق گرفت ...
کار کثیفی که مجید شیطان صفت با من کرد باعث شد تا ....
اینکه آن پسر یک شب با او قرار گذاشت و آن شب تا سحر من منتظر خواهرم بودم اما او نیامد که نیامد تا اینکه ساعت 7 صبح خواهرم مونا با چهره به هم ریخته به خانه آمد و از اقدام شیطانی پسر جوان پرده برداشت. وی افزود: خواهر به خاطر شرایط بدی که دارد در خانه است و قادر به بازگو کردن صحنه های تلخ زندگی اش را نداشته که من به دادسرا آمده ام. چند روز بعد از طرح شکایت خواهر جوان، مونا پای در دادسرای امور ...
رضا امیرخانی: اچ آی وی گرفته ایم فکر می کنیم پی اچ دی داریم
حال نوشتن بیوتن بودم که به آمریکا سفر کردم و طبیعتا برای آنکه هزینه زیادی برای هتل نکنم بیشتر در خانه دوستانم می ماندم که استاد دانشگاه شده بودند و هر کدام حرف های حسابی می زدند که من از همه شان نت برمی داشتم. زمانی که خواستم بیوتن را بنویسم متوجه شدم که نیاز مبرمی دارم به خلق یک شخصیت دانشگاهی و شرح فضای دانشگاه، بعد احساس کردم که زیاده گویی کرده ام و به همین دلیل شخصیت را از دل داستان بیرون ...
گنج زاده: یک گونی مدال دارم ولی حقوق نمی دهند
دنیا به مصاف هم می روند برای حضور در این مسابقات همه نفرات سهمیه به دست آورده بودند در واقع باید اینطور بگویم بهترین های کاراته دنیا سال گذشته دور هم جمع شده بودند. پاداش این مسابقات خیلی مهم است چون دوره های قبل به ورزشکاران پاداش پرداخت کرده بودند و حتی در رشته های دیگر نیز شنیده ایم پاداش خود را از مسئولان دریافت کردند اما نمی دانم چرا می گویند به این مسابقات پاداشی تعلق نخواهد گرفت. آن کارشناسی ...
رابطه نامشروع دختر 14 ساله با مرد متاهل همسایه | مرد شیطان صفت ایدز داشت و به من تجاوز وحشتناک کرد!
شد و پرده از یک سناریوی سیاه برداشت. فریبا در حالیکه اشک می ریخت به ماموران گفت: چندی پیش خواهر کوچکترم را برای بازی به پارکی نزدیک خانه مان بردم و در آنجا با پسر جوانی که همراه یک دختر کوچولو به پارک آمده بود آشنا شدم. وی افزود: هر روز که به پارک می رفتم امیر را ملاقات می کردم و وی ادعا کرده بود که دختر کوچولو خواهرش است. دوستی ما ادامه داشت تا اینکه کامران به خواستگاری ام آمد و ...
دست های مهربانی که پا شدند
برادر برای من انجام داده، مرا به آینده امیدوار کرده است. وی افزود: پدر و مادر من در روستای کارتا زندگی می کنند و من در خانه مادر بزرگم در ایذه ساکن هستم تا بتوانم درس بخوانم، از مسئولین درخواست میکنم که به وضعیت من رسیدگی کنند تا بتوانم مانند هم سن و سالانم زندگی کنم. ابراهیم موسوی گفت: خواهر و برادر من نیز با همین بیماری درگیر هستند که وضعیت خواهرم از من بهتر است اما وضعیت ...
ماجراهای خواندنی از شوهرداری همسران علما
...> خانم زهرا اشراقی چنین نقل می کند: دلیل علاقه بسیار حضرت امام به همسرشان، فداکاری ایشان بود. امام خمینی; همیشه می گفت: خانم، بی نظیر است. همسر امام پانزده سال در آب وهوای گرم نجف مشکلات را تحمل کرد و همه جا همراه امام بود؛ درحالی که در خانواده پدری شان در رفاه به سر می برد. ایشان دختر خانم پانزده ساله ای بیش نبود که به خانه امام وارد شد. مثل اینکه در آن موقع قم را دوست نداشت؛ ولی هرگز این مسئله را ...
تجاوز به عروس جوان توسط دو مرد در رستوان جاده جاجرود
رابطه در دادسرا در جریان بود. احمد و امیر هر بار مرا می دیدند پشت سر خواهر شوهرم حرف های نامربوط می زدند، اما من به آنها گفته بودم این ماجرا ارتباطی با من ندارد. گمان می کنم آنها برای انتقام گرفتن از خانواده همسرم و ترساندن آنها برای پس دادن ماشین دست به این جنایت کثیف زده اند. سپس احمد پشت تریبون دفاع ایستاد و گفت: هیچ وقت این زن به تنهایی به رستوران ما نیامده است. چون پرونده خواهر شوهر او ...
راز ناپدیدشدن مرموز یک زن
...، اما وقتی صدای زنگ تلفنش را از داخل خانه شنیدم متوجه شدم همسرم فراموش کرده تلفن همراهش را با خود ببرد. با خودم گفتم تا ساعتی دیگر برمی گردد اما انتظار من بی فایده بود چرا که هیچ خبری از همسرم نشد. با خودم گفتم شاید به خانه اقوام و دوستان رفته است؛ با آنها تماس گرفتم اما بی فایده بود، کسی از همسرم خبری نداشت. از طرفی همسرم قبل از اینکه خانه را ترک کند 5 کارت عابر بانک مرا که داخل آنها ...
عکاسی که بادوربینش در خط مقدم جنگید/ اسطوره ام مرتضی آوینی است
هایی حرف می زند که بی اختیار اشک را به چشمان مان می آورد. تا به اتاق مصاحبه برسیم از خاطرات و آدم هایی حرف می زند که بی آنکه بخواهیم سراپا گوش می شویم و همه حواس مان می رود پی آنچه تعریف می کند. رضا برجی، عکاس و مستندسازی است که عکاسی را از سال 62 در لشکر 10 سیدالشهدا آغاز کرده است. او در طول هشت سال دفاع مقدس در کنار رزمندگان خط مقدم جنگید؛ منتها به مدد دوربین عکاسی اش، بعد از آن در ...
تکدی گری در تاریخ معاصر ایران
پنجره کالسکه توی کالسکه انداختند. او تهران را در سال های پایانی حکومت قاجار، شهری پوشیده از فقیر و گدا وصف می کند؛ همه جور فقیر در کوچه و بازار و خیابان ها مشغول تکدی است. مرد که با فامیل خود از زن و پسر و دختر 10 ساله تا شیرخواره در خیابان ها و بازار نشسته و تکدی می کند . شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همشهری، تاریخ انتشار 1 خرداد 97، شماره: 17252 ...
راز 8 ساله یک زن که هنگام ماموریت شوهرش زایمان کرد
.... نمی دانستم در آن شرایط باید خوشحال باشم یا ناراحت... نمی خواستم فرزند دومم را هم با حسرت و آرزوهای دست نیافتنی بزرگ کنم. در همین فکرها بودم که ناگهان ضجه های زن کنار تختی ام مرا به خود آورد. آن زن بچه اش مرده به دنیا آمده بود و پزشکان گفته بودند دیگر هرگز نمی تواند باردار شود. ظاهرشان نشان می داد دست شان به دهانشان می رسد. نمی دانم چطور شد که آن فکر لعنتی به ذهنم رسید. کاش همسرم آنجا بود و ...
زنان آسمان و دریا | گفت وگوی همشهری با یک خلبان زن و یک کاپیتان زن
آسمان را برداشت (با لبخند) هر قدر مهماندارها به مسافران می گفتند سرجایتان بنشینید و کمربندها را ببندید فایده نداشت؛ همه ایستاده بودند و دست می زدند. آنها شاد و هیجان زده بودند . بانوی دریاها راحله طهماسبی سروستانی در رشته دریانوردی به موفقیت های بزرگی دست پیدا کرده است و یکی از معدود بانوان دریانورد ناوگان دریایی جمهوری اسلامی ایران است که سال گذشته در روز جهانی دریانوردی به ...
خرمشهر با سوگ و هلهله آزاد شد
احمد محمدتبریزی سوم خرداد برای خرمشهری ها یک روز ویژه و فراموش نشدنی است. روزی پر از احساسات خاص و ناب که در آن اشک شادی مردم با غرور و هیجان پیروزی و حسرت روزهای گذشته و بازگشت به خانه و کاشانه همراه شد و تجربه ای تکرارنشدنی را برایشان به همراه آورد. متن پیش رو برشی از کتاب جدید و در دست انتشار بهناز ضرابی زاده، به مناسبت سوم خردادماه روز آزاد سازی خرمشهر است که به صورت اختصاصی در اختیار ...
ناپدید شدن عجیب مادر
. داخل حسابم هم 10میلیون تومان پول بود و قرار بود پس از خریدکردن تا ظهر برای ناهار به خانه برگردد اما دیگر بازنگشت. وی ادامه داد: وقتی فرزندانم به من اطلاع دادند که مادرشان به خانه برنگشته، نگران شدم ضمن اینکه موبایلش را هم با خودش نبرده بود، با وجود این به هرکجا که فکر می کردم رفته باشد سر زدم اما هیچ کس خبری از همسرم مکیه نداشت. پس ازاعلام مفقود شدن این زن، تیمی از مأموران ...
امام جمعه ای که میگفت: دست آخوند بایدبه جیب خودش باشد
ظاهر شد و سخنان کوتاهی گفت: "ای مردم! از این لحظه به بعد، هر کس را بالای دیوار خانه مردم دیدید، به سمتش شلیک کنید. اگر هم کسی شما را بازخواست کرد، بگویید حکم تیر را حسنی داده است." امام جمعه مسلح، در حالی این سخن را گفت که با دست راستش بر قبضه اسلحه اش می کوبید تا همه بدانند که آنچه می گوید، شوخی و تعارف و تهدید توخالی نیست. پایان این سخنان کوتاه همان بود و پایان سرقت ها همان؛ ارومیه ای ها ...
دیدم هستی با شوهرم در حال رقص در خانه مجردی اش بود و ...
وی گفت: 22 ساله بودم که به عقد نصرت درآمدم. او کارمند یکی از مراکز درمانی بود و شخصیتی آرام و متین داشت اما برخلاف او من دختری پرهیجان و پرجنب و جوش بودم. دوران نامزدی ما 2 سال به طول انجامید و ما در حالی زندگی زیر یک سقف را آغاز کردیم که من دوست داشتم زیادتر اوقاتم را در بیرون از منزل بگذرانم. این بود که برای تخلیه هیجانات روحی و با اجازه همسرم در یک باشگاه ورزشی ثبت نام کردم و با ...
هرکسی نمیتواند مناجات سحربخواند
می کرد و می گفت؛ خدایا از تو چه خواستم و چه اتفاقی افتاد، در واقع هفت تا هشت سال قبل از پیروزی انقلاب تصمیم گرفتم تا با شخصی طرح دوستی بریزم تا دوستان نابابم نزد من نیایند، بنابراین به مسجد امیرالمؤمنین(ع) شهرری رفتم که حضرت آیت الله صالحی خوانساری آنجا منبر می رفت. ایشان روضه بسیار زیبایی خواندند و صحبت های خوبی کردند؛ وقتی از منبر پایین آمدند نزد ایشان رفتم و گفتم؛ می خواهم به منزل شما بیایم ...
نقشه برای تصاحب دختر ایرانی در حجله شیخ نشین میلیاردر
کرده ام، شماره تلفن یکی از آشنایانش در تهران را برایم فرستاد. او می توانست مرا غیرقانونی از مرز خارج و به دبی برساند. حالا که پدر عقلش را به دست بتول داده و می خواست مانع پیشرفت من شود خودم باید دست به کار می شدم و به این ترتیب بود که دل به دریا زده و با یک چمدان، از خانه فرار کرده و به سراغ آشنای افسانه رفتم. سفر با لنج هر چند وحشتناک و زجرآور بود اما وقتی پایم به دبی رسید همه سختی های ...
مظفر بقایی و تشکیل حزبی میان مایه
آنکه با فروریختن نظام سلطنت دیگر فلسفه وجودی برای حزب زحمتکشان که در چارچوب قانون اساسی مشروطه و به منظور حفظ سلطنت فعالیت می کرد وجود نداشت. دوم اینکه وی بار دیگر سعی کرد از آب گل آلود ماهی بگیرد و خود را آلترناتیوی در قبال جمهوری اسلامی جلوه دهد. حوادث بعدی نشان داد که بقایی در حقیقت خود را بازنشسته سیاسی نکرده بود بلکه دور جدیدی از تکاپوهای سیاسی اش را آغاز می کرد. متعاقب اعلام بازنشستگی طی یک ...
روزهای پراسترس و کلافه کننده با غولی هایی به نام رهن و تن لرزه هایی به نام اجاره/ جای خالی دولت در بازار ...
...: در طی این هفت سال سختی هایی را برای یافتن منزل متحمل شده ام اما پیدا کردن مسکن در امسال من را کلافه کرده است. این فرد جویای مسکن اجاره ای با اشاره به اینکه همه صاحب خانه ها به دنبال اجاره بالا هستند بیان کرد: به دلیل کاهش درآمد، صاحب خانه ها در تلاش هستند تا همه مخارج یک ماهه خود را از مستاجرین تأمین کنند. *افزایش غیرمتداول اجاره مرا مجبور به تغییر خانه کرد در ...
نیمه پنهان قمار فوتبال در ایران
پا را فراتر هم گذاشته اند و مدعی هستند بخشی از پول ها خرج سایت و امور خیریه! می شود تا بر فساد مالی که انجام می دهند پوشش بگذارند.این سایت کاربران مختلف دارد. سن و سال نمی شناسد از کودک هفت ساله تا پیرمرد هفتاد ساله را در این قمار خانه مجازی می توان یافت. یکی از دلایل استقبال افراد، خیال پردازی های مالی است. افراد شرکت کننده می خواهند یک شبه ره صد ساله را طی کنند و پولدار شوند اما سوی ...
مردی را اجیر کردم تا شوهرم را تعقیب کند / پلیس مشهد شوهرم را کنار دختر خاله ام دستگیر کرد
مقایسه می کرد که دیگر از همه فامیل فاصله گرفته بود. با وجود این، زندگی من رویایی برای آتنا شده بود و مدام حسرت زندگی مرا می خورد. این وضعیت زمانی بدتر شد که پدر سینا ارثیه فرزندانش را داد و بدین ترتیب پول هنگفتی نصیب شوهرم شد. در همین زمان خواهر دیگرم با مدیر شرکتی که در آن کار می کرد سر سفره عقد نشست به طوری که ازدواج او نیز به مشکل بزرگ دیگر آتنا تبدیل شد. در این شرایط بود که ناگهان آتنا در کمال ...
دلیل سلام نکردن امیرالمومنین(ع) به زنان از زبان استاد
همه با هواپیما نیست. با سیگار پدربزرگ هم هست. آمد خانه امام صادق(ص)، رنگ امام پریده بود. فرمود: شما رنگتان پریده؟ فرمود: بله. گفتند: حادثه ای رخ داده؟ فرمود: بله، چه؟ من بارها به خانمم گفته بودم پشت بام نروید. چند بار گفته بودم. وارد خانه شدم دیدم باز خانم بچه به بغل به پشت بام می رود. چون چند بار تذکر داده بودم، خانم تا مرا دید که در حال بالا رفتن پشت بام است، ترسید بچه از دستش افتاد ...
بازنشر | با خروج فرزندم از خط انقلاب، او را تحویل دادم
.... البته قبل از سنم بارها و بارها اشرار گوناگون آمده اند و این استان را، ارومیه را و روستاهای ما را غارت کرده اند و یا مثلا از خود روستای ما یک زنی هم برده بودند به عراق، که خوشبختانه شوهر نداشت و او رفته بود آنجا صاحب اولاد شده بود. وقتی که برگشت، ارثیه ایشان را که از روستای بزرگ آباد خودمان بود، به ایشان دادیم و رفتند. این سابقه، این غارت و این آدم کشی مرا وادار می کرد به سوی اسلحه ...