سایر منابع:
سایر خبرها
لحظات دستگیری متجاوز جوان به زنان در محلات شمال تهران
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 کیفیت 284
نقد آپارتاید در بوشهر
عبدی پور با اینکه تقریبا بلافاصله ساخته شد، به این زودی ها روی پرده نیامد. با او نامهربانی های زیادی شد و 6 سال طول کشید تا اثر بعدی اش، آن هم در گروه هنر و تجربه و با یک اکران محدود به نمایش درآید. در این میان فیلم تیک آف هم با عنوان بندی نام این کارگردان اکران شد اما وقتی خود عبدی پور بگوید نام حقیقی اثر من آه ای عبدالحلیم است و نمی خواستم در کارم از ستاره ها استفاده کنم و بعد از این هم ...
سرقت دلار و ارز از اتباع کشورهای خارجی در پوشش مأمور وزارتخانه های دولتی
. بلافاصله سوار ماشین شد و همراه نفر دوم که راننده بود ، به سرعت از محل دور شدند ؛ پس از آن و در شمارش دقیق پول ها متوجه شدم که مبلغ 4500 دلار از من سرقت شده [ و این افراد به شیوه کف زنی اقدام به سرقت کردند ] " . سرهنگ کرم یوسف وند در خصوص روند شناسایی و دستگیری یکی از مجرمان سابقه دار و حرفه ای از طایفه فیوج عنوان داشت : با توجه به شیوه و شگرد سرقت ، کارآگاهان اطمینان داشتند که سرقت می ...
تجاوز وحشیانه به دختر دانشجوی شهرستانی توسط پارسا
خیلی توگوشم خواندند که بابا چرا تو اینقدر پاستوریزه ای و عضو هیچ شبکه ای نیستی! هرچند اوایل زیر بار نرفتم. حتی خواستم اتاقم را عوض کنم ولی چون وسط سال بود هیچ کس حاضر نشد جایش را با من عوض کند. وی افزود: بالاخره این دوستان نااهل پیروز شدند و مرا تسلیم کردند. شاید یکی از دلایلی که زیر بار حرفشون رفتم این بود که دیگه از متلکاشون خسته شده بودم. این بود که یک گوشی مجهز به اندروید خریدم. خرید گوشی همانا ...
هر وقت شیشه مصرف می کردم و حالم خوب بود تصمیم می گرفتم... + عکس
؟ عقده داشتم از زنان. چرا ؟ من بچه بالای شهرم و وضع مالی پدرم خوب است. چند سال قبل در مهمانی یکی از دوستانم شرکت کردم و با دختر جوانی به نام الهه آشنا شدم. من عاشق او شدم و تصمیم داشتم با او ازدواج کنم. او هم مدعی بود عاشق من است، اما مرا معتاد به شیشه کرد. مدتی بعد به خاطر اعتیاد به شیشه سرقت کردم و به زندان افتادم. وقتی از زندان آزاد شدم، فهمیدم او به من خیانت کرده و ...
تازه بچه دار شده بودیم که فهمیدم همسرم با خواستگار خواهرش در ارتباط است
.... خیلی عصبانی شدم چرا باید همسرم سوار خودروی حمید می شد..رفتم داخل ساختمان که مادر زنم را دیدم او به من ناسزا گفت. نفهمیدم چه کار می کنم با چاقویی که همراهم بود سه ضربه به او زدم بعد همسرم رادیدم.او را هم با چاقو زدم وبعد حمید از داخل خانه بیرون آمد که او را هم زدم. متهم پس از شرح ماجرا گفت: من پشیمانم. خون جلوی چشمانم را گرفته بود والان سخت پشیمانم. الان چند سال است که در ...
تهدیدم کرد که اگر تن به خواسته اش ندهم عکس هایی را که از من گرفته برای شوهرم می فرستد
. راننده پسر جوان و مؤدبی بود و بجز چند جمله ای که درباره کرایه صحبت کردیم سکوت کرده بود. در بین راه، یکی از دوستانم تماس گرفت و من هم که تنها مسافر خودرو بودم با خیال راحت مشغول صحبت شدم. آن روزها با همسرم اختلاف شدیدی پیدا کرده و از رفتار خانواده اش هم عصبی بودم. حتی برای خلاصی از تماس های آنها یک سیمکارت جدید گرفته بودم. از آنجا که دل پری از همسرم و خانواده اش داشتم حرف های نامربوط ...
شهید جهان آرا کیست؟
دست دست می کند، امام(ره) توپیده بود به بنی صدر. بعد از جلسه بنی صدر، محمد را دعوا کرده بود که چرا جلوی آقا این حرف ها را زده البته باز هم این دو نفر درگیری پیدا کردند. بنی صدر رفته بود خرمشهر، محمد یقه اش را گرفته بود و همدیگر را زده بودند. محمد می گفت بنی صدر جلوی نیروها را گرفته بود. پسرم از هیچ کس نمی ترسید. سید هدایت الله پدر 13 فرزند، شش دختر و هشت پسر، می گوید: محمد دو سال زندگی ...
صدایی می گفت دخترها را سوار کن!
شیشه مصرف می کردم، روحی به من دستور می داد که زنان و دختران جوان را بربایم و مورد آزار و اذیت قرار بدهم. به همین دلیل ابتدا خودرو سرقت می کردم و با خودروی سرقتی زنان جوان و دختران را سوار می کردم. با چه تهدید می کردی؟ با چاقو یا پیچ گوشتی. خانم ها را می ترساندی؟ بله فقط ترساندن بود، آزار و اذیت نداشتم. در این مدت چند تا ماشین سرقت کردی؟ ...
دانشجوی مغرور با یک نگاه و یک پک ساده اسیر کیانا شد
چیز دیگری فکر نکنیم. ما یک گروه شش نفره شامل سه دختر و سه پسر از فامیل بودیم که برای کنکور و قبولی در دانشگاه درس می خواندیم. البته روابط ما کاملا تحت نظر خانواده هایمان بود و از علاقه و عشق و عاشقی در این رابطه ها هیچ خبری نبود. بزرگترین هدفمان جلو زدن از یکدیگر و آوردن رتبه در کنکور بود. بعد از یک سال استرس و بی خوابی و روزی پانزده ساعت درس خواندن، سرانجام روز کنکور فرا رسید. بیش از همه ...
این مرد مسافران زن را در قلهک و قیطریه سوار می کرد و... + عکس
. از زنان و دختران متنفر شدم و از آنها انتقام گرفتم. طعمه ها را چطور می ربودی؟ یک هفته در میان خودرو دزدیده و با آن مسافران زن و دختر را در محله های قلهک و قیطریه سوار کرده و با چاقو و پیچ گوشتی تهدیدشان می کردم. آنها را در خودروهای سرقتی مورد آزارو اذیت قرارداده و پول و طلاهایشان را سرقت کرده و رهایشان می کردم. با اموال سرقتی شیشه می خریدم. دختر بی ام و سواری را هم ...
ملأ حسنی امام جمعه ارومیه چهره معتدلی که از نو باید شناخت
کرده وخانواده هایشان را به اطراف باغ ها وروستاها برده بودند. یک روز گفتند در سطح شهر چند مورد سرقت انجام گرفته است واثاثیه مردم را از خانه هایشان برده اند. همان روز در پیام تلویزیونی به مردم گفتم: از این ساعت به بعد، هر فردی را دیدید از دیوار خانهٔ مردم بالا می رود، همان جا یک گلوله به مغزش خالی کنید تا نقش بر زمین شود وجنازه اش هم باید چند روز در آنجا بماند تا عبرت برای دیگران شود. همین ...
مرد متاهل ساعت 3 بامداد، دختر 14 ساله همسایه را به خانه اش برد
دیدنش بروم که دستگیر شدم. کارآگاهان وقتی ادعای دختر جوان را شنیدند و مشخص شد که مرد جوان قصد داشته با این داستانسرایی ایدزی فریبا را برده خودش کند. در ادامه کارآگاهان برای دستگیری امیر وارد عمل شده و روز 18 مرداد ماه این مرد شیطان صفت در عملیات غافلگیرانه پلیس در خانه اش دستگیر شد. امیر ابتدا منکر این اقدام شیطانی بود اما وقتی در تناقض گویی هایش گرفتار شد لب به سخن باز کرد و گفت: چون نمی خواستم فریبا از دستم شکایت کند و از این ماجرا به همسرم حرفی بزند این داستان ویروس ایدز را مطرح کردم. انتهای پیام ...
چند روایت ناگفته درباره امام جمعه فقید ارومیه
را حسنی داده است. امام جمعه مسلح، در حالی این سخن را گفت که با دست راست بر قبضه اسلحه اش می کوبید تا همه بدانند که آنچه می گوید، شوخی و تعارف و تهدید توخالی نیست. پایان این سخنان کوتاه همان بود و پایان سرقت ها همان. ارومیه ای ها می گویند شهرشان هیچ گاه تا بدان اندازه امن نبوده است. چند روز بعد از این ماجرا، وقتی حسنی در شهر تردد می کرد، وضعیت قرمز می شود و او به زیرزمین یک ...
یک دختر به خاطر اعتیاد مرا رها کرد، من هم برای انتقام از او، به چند دختر تجاوز کردم
من را به حال خودم رها کرد. من چند بار هم برای تأمین هزینه موادم دست به سرقت خودرو زدم که سه بار به زندان افتادم و همه اینها به خاطر آن دختر بود. این متهم ادامه داد: از دو، سه ماه قبل بود که تصمیم به انتقام گرفتم و برای آن کار خودروها را می دزدیدم، دختران جوان را در خیابان های خلوت سوار می کردم و پس از طی مسافتی با تهدید چاقو آنها را مورد آزار و اذیت قرار می دادم. امید که ...
ماجرای دیالوگ حاجی سیدتو کشتن!
فیلم را برایم در نظر گرفته است؛ یک خواننده ایتالیایی بود به نام دومینو مدیچی. البته درباره فامیلش مطمئن نیستم. به هر حال برای اولین بار بود که رل اول را می گفتم و خیلی هول شده بودم، اما ژاله کاظمی خیلی کمکم کرد. به من می گفت: بگو پسر! تو می تونی! فکر کردی این ها کی هستن؟ فکر نکن این ها آدم های گنده ای هستن! خودت را کوچک نبین! اگر خودت را حقیر ببینی از کار حذف می شی ها! * ژاله کاظمی بعد ...
امام زمان از منظر آیات و روایات
چرکین شود و بگویی: من قرائتی را دوست داشتم، حالا دیگر دوستش ندارم. البته اینکه دوستش نداریم باید مبنا داشته باشد. گاهی وقت ها الکی با کسی دوست هستیم. الکی هم کینه کسی را داریم. یک بنده خدایی رسید گفت: آقای قرائتی، من تو را دوست داشتم. عقیده ام از تو هم رفت. گفتم: می شود بفرمایید چرا. گفت: آقازاده شما چنین کرده، چنین کرده، خوب که گفت: پسرم چه کرده، گفتم: اصلاً زن من پسر نزاییده است. بچه های من همه ...
زن و دختر تهرانی قربانی مسافرکش قلابی
راننده مجبور شد فرار کند. او با چاقو جلوی ماشین دیگری را گرفت و به زور سوار شد و فرار کرد. شاکیان جدید شواهد نشان می داد خودرویی که از متهم در محل حادثه به جا مانده سرقتی است. با این حال به نظر می رسید وی با این شیوه افراد دیگری را نیز به دام انداخته باشد. چند روز بعد معلوم شد فرضیه مأموران تجسس کلانتری درست است؛ چراکه در ادامه چند دختر و زن جوان به کلانتری رفتند و با اعلام ...
دستگیری مدیر شرکت در مقابل عشوه گری منشی
دختر جوان در حالی که دستش از همه جا کوتاه شده بود نزد مشاور اجتماعی پلیس رفت. حرف های تکان دهنده این دختر را از زبان مشاور پلیس می خوانید: باز هم مثل همیشه مشغول کار بودم. ساعت از یک گذشته بود. چندین مورد مشاوره انجام داده و سرگرم بررسی دیگر امور کاری بودم که ناگهان سر و صدایی به پا شد. فریاد های پی در پی خانمی شنیده می شد که هر لحظه التماس می کرد و تقاضای مشاوره داشت.درب اتاق را گشودم ...
مادر معصومه ابتکار: از خدا خواسته ام با لبخند بمیرم
. در این مدت 3-4نفر از این بچه ها که تحت حمایت بنیاد قرار گرفته بودند، معالجه شده اند. برزگر در مورد این بیماری توضیح بیشتری می دهد: این بیماری مثل سرطان است و باید برایش پیوند خون انجام شود. اگر این پیوند از پدر، مادر یا خواهر و برادر بیمار باشد 20تا30میلیون هزینه دارد، در غیر این صورت باید از خارج خون وارد شود که بین 60تا70میلیون هزینه دربر دارد. البته بعد از پیوند باید در شرایط ایزوله از آنها ...
مرد متجاوز با شلوار زنانه!
می گرفتم و با خودروی سرقتی زنان و دختران را به عنوان مسافر سوار می کردم و بعد هم.... در این مدت چند تا ماشین سرقت کردی؟ فکر کنم سه خودرو. زنان و دختران ربوده شده وقتی التماس یا گریه می کردند چه حسی داشتی؟ حسی نداشتم. گاهی هم آن ها را رها می کردم. فکر می کردی گرفتار شوی؟ نه. آخرین حرف؟ من قید زندگی ام را زده ام و می دانم که اعدام می شوم. منبع: روزنامه جوان ...
موضوع دوچرخه سواری زنان؛ دوست خیابان و دشمن آلودگی
...: دخترم چنین کاری می کرد، سرش را می بریدم می گذاشتم روی سینه اش. مریم بعد از 10سال آموزش و ترویج دوچرخه سواری هنوز این جمله همسایه قدیمی را به خوبی به یاد دارد. او حالا جزو چهار مربی زن درجه یک ایران است و به همراه همسرش برای ترویج دوچرخه سواری تلاش می کند؛ برای موضوعی که حالا سال هاست هرچند وقت یک بار یا سروصدای سیاسی درباره اش به پا می شود یا در شبکه های اجتماعی عکس هایش دست به دست می شود یا بین حرف های بعضی از مسئولان، سر و کله اش پیدا می شود: زنان می توانند دوچرخه سواری کنند؟ بین زنان ایرانی، کسانی مانند مریم ، الناز ، فری ...
دستگیرمسافرکش قلابی که تبدیل به شکارچی زنان شده بود
ترس دست و پایم به لرزه افتاده بود و راننده هم مسیرش را تغییر داد تا اینکه دقایقی بعد در خیابان خلوتی توقف کرد و مرا با تهدید چاقو مورد آزار و اذیت قرار داد. متهم این پرونده در پوشش مسافرکش با خودروهای پژو ، پراید و ... زنان و دختران جوان را ربوده و پس از آزار و اذیت و سرقت اموالشان آنها را در خیابان رها می کرده است. این متهم که تاکنون به هفت فقره آزار و اذیت زنان و دختران جوان اعتراف ...
هرگز شرایط رهبری را در آقای شریعتمداری نمی دیدم/ پشت تانک نشستم و به سراغ دموکرات ها رفتم/ در مورد ...
وارد پادگان شدم، هنوز چند روز به تهاجم دمکرات ها مانده بود. از این فرصت استفاده کردم و برای آن ها صحبت نمودم و در اهمیت دفاع از میهن و جهاد در راه خدا گفتم. خاطراتی از جنگ های قبلی در نقده و ارومیه برایشان تعریف کردم تا این که مقدار زیادی یاس، ناامیدی و ترس از وجودشان برطرف شد و کاملا آماده ی دفاع و جانبازی در برابر تهاجمات دشمن شدند. حدود یک هفته، هر شب ساعت 12، هجوم دمکرات ها آغاز می ...
وفات حضرت ابوطالب(ع) 7 رمضان
. حضرت همه را همانگونه که راهب فکر می کرد و در انجیل و سایر کتابها درباره پیغمبر خاتم خوانده بود، پاسخ داد. سپس تقاضا کرد که بین دو شانه او را ببیند. راهب مهر نبوت را میان دو شانه حضرت مشاهده کرد. بعد سؤالاتی از ابوطالب کرد. از او پرسید: این پسر با تو چه نسبتی دارد؟ گفت: فرزند من است راهب گفت: او فرزند تو نیست ابوطالب گفت: او فرزند برادر من است راهب پرسید: پدرش کجاست؟ ابوطالب گفت: پدرش در هنگامی که ...
کلکسیونر سیگاری که لب به سیگار نزده
به گزارش خلیج فارس به نقل از عصر ایران؛ یکی تمبر جمع می کند. دیگری سکه و اسکناس و آن یکی هم فندک. اینها اشیای مرسوم برای کلکسیونرهای ایرانی است. اما ناصر صادقی چند سالی از زندگی اش را به جمع آوری سیگارهای قدیمی اختصاص داده است. او در تمام دوران زندگی اش لب به سیگار نزده، اما علاقه خاصی به جمع کردن بسته های سیگار قدیمی دارد. او در ادامه می گوید چه شد که تصمیم گرفت دوره ای از زندگی اش را صرف جمع آوری سیگار کند. ...
خونین شهر، چشم انتظار خرمشهر
. شهر آزاد شده بود ولی جنگ بود . کف دستش را نشان می دهد و می گوید: شهر عین کف دست صاف شده بود. خرمشهر بعد از 30سال هنوز آباد نشده . اشاره می کند به پسرش که روبه رویش نشسته و می گوید: آبادانی یعنی این بچه کار کند و زن بگیرد . منظورش از بچه، جوان 25ساله ای است که چند بار برای کار به تهران آمده ولی دست خالی به خرمشهر برگشته است. او ادامه می دهد: مادر پیرم را برده ام بیمارستان؛ می گویم این زن، شهید داده ...
کار کثیفی که مجید شیطان صفت با من کرد باعث شد تا ....
به نقل از رکنا، 7 تیرماه امسال دختری با مراجعه به دادسرای امور جنایی از ماجرای گرفتار شدن خواهر 27 ساله اش در دام آزارگری پسر جوانی پرده برداشت. این دختر جوان در شعبه هفتم دادسرای امور جنایی به بازپرس مرشدلو گفت: چند روز پیش خواهرم برای پیگیری کارهای دانشگاهی اش از شهرستان به تهران آمد. او در روزهای اول ورود به تهران آشنایی مختصری با پسری پیدا کرده اما آنها اصلا همدیگر را ندیده بودند تا ...
رضا امیرخانی: اچ آی وی گرفته ایم فکر می کنیم پی اچ دی داریم
حال نوشتن بیوتن بودم که به آمریکا سفر کردم و طبیعتا برای آنکه هزینه زیادی برای هتل نکنم بیشتر در خانه دوستانم می ماندم که استاد دانشگاه شده بودند و هر کدام حرف های حسابی می زدند که من از همه شان نت برمی داشتم. زمانی که خواستم بیوتن را بنویسم متوجه شدم که نیاز مبرمی دارم به خلق یک شخصیت دانشگاهی و شرح فضای دانشگاه، بعد احساس کردم که زیاده گویی کرده ام و به همین دلیل شخصیت را از دل داستان بیرون ...
خرمشهر با سوگ و هلهله آزاد شد
رادیو و تلویزیون پخش می شد و ما نمی دانستیم چه خبر شده است. بلند شدم و به حمید و سعید گفتم: بریم بیرون تابی توی خیابان بخوریم و هوایی تازه کنیم. بچه ها زود حاضر شدند. ساعت دو بعدازظهر بود. همه رادیوهای شهر روشن بود و از بلندگوی مدرسه ای صدای انجز وعده و نصر عبده قبل از اخبار به گوش می رسید. ساعت، سه بار نواخته شد و مجری ساعت14 را اعلام کرد و بعد گوینده اخبار را گفت. ما در خیابان راه می رفتیم، اما ...