سایر منابع:
سایر خبرها
حرفهای مردی که همسرش راداخل پارک کشت/ اشتباه کردم اموالم را به نامش سند زدم/ با جوان 25 ساله ارتباط داشت
می کردم. از ابتدا مسافرکشی می کردی؟ نه، پارچه فروش بودم که از بد روزگار ورشکسته شدم. با همسرت سر چه موضوعی اختلاف داشتی که به قول خودت تو را از خانه بیرون کرد؟ چند سال قبل یک خانه را با پدرم شریکی خریدم اما موقع فروش پدرم پولم را نداد. از آن به بعد مدام او مرا سرکوفت می زد که خانواده ات پولت را خورده اند. سر ساخت خانه هم به من توهین کرد و گفت نمی خواهم تو ...
قتل مهندس نخبه با پرتاب چاقو +عکس
پسر جوان آن سوی خط است تلفن را از دست همسرم گرفتم و از پسر جوان خواستم تا سر قرار بیاید. می خواستم با پسرجوان روبه رو شوم و درباره رابطه اش بپرسم. او هم قبول کرد تا بار دیگر مقابل خانه مان بیاید. من از شدت عصبانیت در خیابان قدم می زدم، سیگار می کشیدم و در انتظار پسر جوان بودم. چند دقیقه بعد پسر جوان را دیدم که وارد خانه ما شد. به داخل خانه رفتم و با او درگیر شدم. او بار دیگر پا به فرار گذاشت. من هم ...
حرفهای مردی که همسرش راداخل پارک کشت/اشتباه کردم اموالم را به نامش سند زدم/با جوان25ساله ارتباط داشت
آمدم و یک ماهی مسافرکشی می کردم و پولی در می آوردم و دوباره به شهرستان می رفتم و خرج می کردم. از ابتدا مسافرکشی می کردی؟ نه، پارچه فروش بودم که از بد روزگار ورشکسته شدم. با همسرت سر چه موضوعی اختلاف داشتی که به قول خودت تو را از خانه بیرون کرد؟ چند سال قبل یک خانه را با پدرم شریکی خریدم اما موقع فروش پدرم پولم را نداد. از آن به بعد مدام او مرا سرکوفت می زد ...
عامل جنایت نعمت آباد محاکمه می شود
به قتل رسیده و شوهر آن زن – میثم - نیز متواری است. مرد همسایه در ادامه گفت: چند روز پیش میثم فریاد می زد که زن و بچه هایم را کشته ام، اما چون شیشه می کشید فکر کردیم به خاطر توهم این حرف ها را می زند و اهمیتی ندادیم اما با دیدن اجساد احتمالاً قتل کار میثم باشد. با اظهارات مرد همسایه، شوهر زن جوان تحت تعقیب مأموران قرار گرفت تا اینکه 15 روز بعد از حادثه شناسایی و دستگیر شد. ...
قتل همسر در بوستان +عکس
ساعت 14 و 45 دقیقه دوشنبه هفتم خرداد امسال مردی 60 ساله به نام اصلان، همسر 55 ساله اش را در بوستان ارغوان در غرب تهران کشت و همانجا دستگیر شد. او دیروز در شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران نزد بازپرس سجاد منافی آذر گفت: من چهل سال پیش ازدواج کردم. دو دخترم متاهل هستند و یک پسر مجرد دارم. تاجر و پارچه فروش بودم که بعد از ورشکستی در این اواخر با تاکسی کار می کردم. سند خانه ...
قتل مهندس پس از رابطه با دختر قاتل
.... متهم در آخرین دفاعش گفت: باور کنید فکر نمی کردم پرتاب چاقوی غلاف دار باعث مرگ مقتول شود. در ادامه متهم در پاسخ به سؤال قاضی درباره اینکه به نظر می رسد شما از همسرت درخواست کردی تا با پسر جوان قرار بگذارد و او را به خانه ات بکشاند، گفت: نه چنین تصمیمی نداشتم. در آن لحظه غیرتی شده بودم و می خواستم او را ادب کنم. در پایان بعد از اظهارات متهم، جلسه رسیدگی به جلسه بعدی موکول شد تا بعد از اعلام نظریه پزشکی قانونی مبنی بر علت دقیق فوت و حضور چند شاهد حادثه در جلسه، هیئت قضایی حکم لازم را صادر کند. ...
محاکمه مردی که پسر علاقه مند به دختر 17 ساله اش را کشت/ نمی توانستم با این عشق کنار بیایم
رسیدگی به این پرونده از اوایل سال گذشته به دنبال درگیری خونین در ورامین شروع شد. دراین پرونده پسر جوانی به نام میلاد بر اثر اصابت ضربه چاقو به قتل رسیده بود. در آغاز جلسه نماینده دادستان متن کیفرخواست را خواند آنگاه خانواده مقتول در جایگاه قرار گرفتند وخواستار قصاص متهم شدند. سپس متهم پای میز محاکمه ایستاد ودر شرح ماجرا گفت: روز حادثه وقتی از سرکار به خانه بازگشتم متوجه شدم پسر غریبه ...
وقتی شوهرم خمار بود دو دوستش در اتاق به سراغ من آمدند
خانواده و نظرات آنان هیچ بهایی نمی داد و همیشه حرف، حرف خودش بود. فراز و نشیب های گوناگون زندگی دوران کودکی را به سرعت در بستر رویاهای عاشقانه، پشت سر گذاشته و به سن پانزده سالگی رسیده بودم که پدرم به اجبار و بدون انکه هیچ نظری از من بخواهد، در برابردریافت مقدار بسیاری پول، من را مجبور به ازدواج با مردی 30 ساله به نام حمید که ازبستگان دورمان بود، کرد. از آن روزبه بعد بود که ...
می خواستم همسر یک جانباز شوم!
و من هم نمی شناختمشان! ■ خانواده ام به ازدواج مان راضی نبودند انتخاب مجروح به عنوان همسر یک تصمیم شخصی بوده، خانواده هم از آن بی اطلاع؛ به همین دلیل مطلع کردن آن ها کار سختی برایش بوده است: همان زمان که در مرخصی بودم، به خانه خواهرم رفتم و آن جا به خواهرم ماجرا را گرفتم و او هم کلی گریه کرد! بعد از آن به مادرم گفتم. آن ها در ابتدا راضی بودند، اما وقتی تصمیم را به کل ...
مهمانی شبانه راز قتل همکلاسی را بر ملا کرد
شوخی کرده است. من خیلی کنجکاو شدم و درباره نوید تحقیق کردم که فهمیدم او چند روزی گم شده است. به همین دلیل احتمال دادم حرف های اردشیر در مهمانی درست باشد و الان به اداره پلیس آمدم تا راز این جنایت را بر ملا کنم. با بدست آمدن این اطلاعات مأموران اردشیر 23 ساله را به عنوان مظنون حادثه بازداشت کردند. وی در بازجویی های ابتدایی قتل دوستش را انکار کرد، اما وقتی با مدارک و دلایل روبه رو شد به قتل نوید ...
قتل همسر در پارک به دلیل ارتباط با پسرجوان
اظهاراتش به بازپرس گفت: 40 سال قبل ازدواج کردم و حاصل این ازدواج دو دختر و یک پسر بود، از حدود چهار سال قبل پس از بازگشت از یک سفر، همسرم گفت دیگر مرا به خانه راه نمی دهد که من در طی این چهار سال، یک ماه در تهران با تاکسی کار کرده و سپس به خانه ای که شمال داشتم، می رفتم تا اینکه از یک ماه مانده به عید امسال، متوجه ارتباط همسرم با پسر جوانی شدم و اختلاف من و همسرم بیشتر شد تا اینکه روز دوشنبه فرا رسید ...
اعتراف قاتل وحشی تهران
همه مخارج زندگی ام را بدهم. چند ماه قبل با باجناقم درگیر شدم و او را با چاقو زدم. به همین خاطر از من شکایت کرد و علاوه بر بدهی ام به پرداخت دیه هم محکوم شدم که مجموع آن 60 میلیون تومان بود. متهم 31 ساله ادامه داد: از این زندگی خسته شده بودم. بچه دومم هم به دنیا آمده بود و من می دانستم نمی توانم آن ها را خوشبخت کنم. به همین خاطر تصمیم گرفتم همسرم و سپس خودم را بکشم. حتی طنابی را به کمد ...
قتل همسر در پارک ارغوان
منتقل شد و به قتل همسرش اعتراف کرد. قاتل در ادامه به دستور قاضی منافی آذر برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. گفت وگو با متهم خودت را معرفی کن ؟ پارسا هستم 60 ساله. به چه کاری مشغول بودی ؟ من تاجر پارچه بودم و مغازه پارچه فروشی هم داشتم و وضع مالی ام خیلی خوب بود تا اینکه چند سال قبل ورشکست شدم. از آن روز به بعد کارهای مختلفی انجام ...
طلاق، پایان اعتماد به وعده های الکی !
، بحث مفصلی راه انداخت که به تو مربوط نیست و از خانه برو بیرون. من هم بیرون آمدم و به خانه پدرم رفتم. سپس بعد از چند روز با اصرار خانواده ام به خانه مان برگشتم که ای کاش برنمی گشتم! وقتی به خانه آمدم، دیدم که آرمان با دوستانش در حال خوردن مشروبات الکلی هستند و اصلا در حالت طبیعی نیستند. از ترسم به سرعت خانه را ترک کردم و به خانه پدرم رفتم و قضیه را با آن ها مطرح کردم. من همان آدم قبل از ...
ساغر با پول های من سرگرم دوست صمیمی ام بود!
آن روز که ساغر تماس تلفنی طولانی من با یکی از دوستانم را بهانه ای برای ترک منزل قرار داد و با عصبانیت به سمت پارکینگ مجتمع مسکونی رفت، من هم بلافاصله... مرد جوان که مدعی بود رفیق بازی روزگارش را سیاه کرد به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: اولین بار ساغر را در پارتی شبانه یکی از دوستانم دیدم و مجذوب نگاه های عاشقانه اش شدم. او دختر 19 ساله ای بود که برای تحصیل در دانشگاه از شهرستان ...
مدال آور بوکس ایران، یک دختر را با چند ضربه مشت کشت
مرد بوکسور که به اتهام قتل یک دختر بازداشت شده بود پس از 40 روز لب به اعتراف گشود و راز این جنایت را فاش کرد. عضو کانال ها و گروه های مختلفی بودم و یکی از این گروه ها ماساژور معرفی می کرد. از سر تفریح و سرگرمی با مدیر گروه چت کردم و او هم به من چند نفر را به عنوان ماساژور معرفی کرد. از او خواستم یک ماساژور به من معرفی کند. کسی که او معرفی کرد نگار بود و من هم با او قرار ملاقات گذاشتم ...
بوکسوری که زن ماساژور را به قتل رساند+ عکس
.... ساعت 15 عصر او سر قرار آمد و سوار خودروی سمندم شد. چند دقیقه با هم حرف زدیم و با خودرو به کوچه پشتی خانه مان رفتیم که مقتول گفت: هزینه ماساژ 300 هزار تومان است. همان لحظه پشیمان شدم و از او خواستم پیاده شود که گفت: باید 300 هزار تومان به او بدهم وگرنه آبروی مرا می ریزد. وقتی اصرار کردم شروع به داد و فریاد کرد. به خاطر ترس از آبرویم چند مشت به او زدم که بی هوش داخل خودرو افتاد. تلگرام سرنوشت ...
دعوای مرگبار زوج میانسال در پارک
حادثه یک چاقو تهیه کردم و به سراغ همسرم رفتم و گفتم قصد صحبت با او را دارم. بعد به سمت پارک رفتیم. به او گفتم 2تا از آپارتمان ها به نام خودت باشد اما 5 تا از آنها را که سهم بچه هاست به نام من بزن. اما قبول نکرد و گفت درخواست طلاق غیابی داده است. من هم عصبانی شدم و به او ضرباتی زدم. بعد به چند نفر که وحشت زده بودند گفتم زنگ بزنید پلیس تا بیایند و دستگیرم کنند.این متهم پس از اعتراف به جنایت با قرار قانونی در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. ...
قتل همسر در پارک به دلیل ارتباط با پسرجوان
، اما زمانیکه تاکسی را دید متوجه حرف دروغ من شد. وی در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: از تاکسی پیاده شده، به پارک رفتیم و روی یک صندلی نشستیم، من از قبل چاقویی تهیه کرده و چاقو را در روزنامه قرار داده بودم که آن زمان روزنامه را مقابل پای همسرم گذاشتم، حین صحبت با همسرم از وی پرسیدم تو با شخص دیگری ارتباط داری که همسرم گفت: به تو مربوط نیست، من نیز به او گفتم زندگی را نابود نکن و حدود نیم ...
معجز ه در چاه مر گ
زن گمشده مدعی شده بود که زنش هیچ پولی نداشته و حتی هنگام بیرون رفتن از خانه کیف پولش را نیز همراهش نبرده است. غروب شده بود و باید به خانه می رفتم. از مرد جوان خواستم فردا صبح که روز تولد امام رضا (ع) است، به مقابل آگاهی بیاید تا با هم چندین جایی را که مدنظرش است، زیرپا بگذاریم تا شاید به سرنخی برسیم. ناپدید شدن این زن و بچه اش ذهنم را به خودش مشغول کرده بود. روز بعد تعطیل بودم ...
قاتل مادر و پسردایی، به جای بالای دار به دیوانه خانه رفت
قضایی وارد خانه شده و با جسد زن میانسال و پسر 10 ساله ای مواجه شدند. پیکر خونین پسر جوانی نیز که اقدام به خودزنی کرده بود در چند قدمی اجساد قرار داشت. بدنبال این دو جنایت موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم اعلام و مرد جوان به بیمارستان منتقل شد. بررسی های تیم جنایی نشان می داد که مرد جوان ابتدا مادر و سپس پسردایی 10 ساله اش را که میهمان خانه شان بود به قتل رسانده و بعد از آن اقدام ...
اعترافات تکان دهنده "قمه کش جوان"
مخدر تهیه کردیم. سپس مهلا را بعد از مصرف مواد به خانه اش فرستادیم و من هم به کاشمر گریختم. متهم این پرونده جنایی ادامه داد: روز بعد وقتی فهمیدم که رضا بر اثر ضربات قمه به قتل رسیده است به مشهد بازگشتم که توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شدم. در پی اعترافات صریح متهم پرونده درگیری خونین قمه کش ها ، وی با صدور قرار بازداشت موقت از سوی قاضی کاظم میرزایی در ...
از شوهرم جدا شدم و با دوستش ازدواج کردم، اما آن مرد به من تهمت می زد که...
با مرد جوانی که دوست او بود ازدواج کردم اما مدتی نگذشت که او سرناسازگاری گذاشت ومن چون حق طلاق داشتم طلاق گرفتم و دوباره با همسر سابقم ازدواج کردم، مهران روز حادثه به خانه مان آمد و شوهرم را با چاقویی که در دست داشت کشت. او به من اتهام می زد که پس از جدایی با همسر اولت رابطه داشتی و این فرزندی که من دارم از او است؛ درحالی که این موضوع واقعیت نداشت. با ادعاهای زن جوان، ضارب دستگیر شد. ...
زن شوهردار با پسر غریبه در باغ ویلا خلوت کرده بود!
. اگرچه از نظر عاطفی از هم طلاق گرفته بودیم ولی باز هم تحمل این شرایط برایم امکان نداشت از بی توجهی و تحقیرهای او خسته شده بودم تا این که برای پر کردن همین خلاءهای عاطفی و گریز از تنهایی به شبکه های اجتماعی تلفن همراه روی آوردم در این میان با جوان 27 ساله ای آشنا شدم که مدعی بود ساکن آمریکاست، اما خانواده اش در تهران زندگی می کنند او ادعا می کرد شغل وکالت را در ایران رها کرده و در آمریکا به روزنامه ...
هدیه رهبر انقلاب برای ازدواج یک دانشجو
ادامه داد: ابتدا احساس می کردم که سخنران اول باشم، ولی بعد متوجه شدم که سومین سخنران هستم، وقتی نفر اول پشت تریبون قرار گرفت حس عجیبی داشتم و برایم لحظات به سرعت می گذشت. این فعال دانشجویی ادامه داد: وقتی اسم مرا برای رفتن به پشت تریبون صدا کردند حس بسیار عجیبی داشتم چیزی شبیه استرس، وقتی از جایم بلند شدم گفتم خدایا به امید تو، خدایا تا اینجا که کمک کردی از این پس هم کمک کن تا پیش آقا و ...
مجید وقتی مونا را بی هوش کرد از صحنه های ناجور با او فیلم گرفت
پسری که با استفاده از قرص خواب آور دختری را بی هوش کرده بود بعد از اینکه او را ربود در هنگام تعرض به او از وی فیلم و عکس تهیه کرد. چندی پیش دختری به دادسرا مراجعه کرد و گفت که خواهر 27 ساله اش (مونا) دو شب پیش مورد تعرض پسری جوان قرار گرفته است. وی به بازپرس گفت: چند روز پیش خواهرم برای پیگیری کارهای دانشگاهی اش از شهرستان به تهران آمد. او در روزهای اول ورود به تهران آشنایی ...
مجید وقتی مونا را بی هوش کرد از صحنه های ناجور با او فیلم گرفت
چندی پیش دختری به دادسرا مراجعه کرد و گفت که خواهر 27 ساله اش (مونا) دو شب پیش مورد تعرض پسری جوان قرار گرفته است. وی به بازپرس گفت: چند روز پیش خواهرم برای پیگیری کارهای دانشگاهی اش از شهرستان به تهران آمد. او در روزهای اول ورود به تهران آشنایی مختصری با پسری پیدا کرده اما آنها اصلا همدیگر را ندیده بودند. تا اینکه آن پسر یک شب با او قرار گذاشت. آن شب تا سحر من منتظر خواهرم بودم ...
لبخند مردمان قلعه گنج به آبادانی
قرارهای ازدواج را گذاشتیم با خودمان عهد کردیم همیشه کنار هم باشیم و در هر شرایطی اول هوای خانواده هامان را داشته باشیم. حدود 9 سال از فوت مادرم می گذشت یکی از روزهای خرداد که گرفتار امتحانات دانش آموزان بودم تلفن مدرسه زنگ زد. آن روز هم خدا نگاهش را از ما برداشته بود مردی آنسوی خط تلفن بعد از احوالپرسی گفت، مردی با فامیل خواستگاری تصادف کرده گفتیم شاید از اقوام شما باشد اگه ممکنه تشریف ...
ترس دختران مجرد برای ازدواج چیست؟
خلوتم گریه می کردم مغازه پدر حالا مزون لباس عروس شده است، اگرچه سعید دوران بازنشستگی را پشت سر می گذارد و برادرزاده اش مغازه را اداره می کند. هر جمعه کوه می روم. هر روز 45 دقیقه پیاده روی هم بخشی از برنامه روزانه ام است. خواهرم اهل سفر است و سالی دوبار هم به خاطر او سفر می رویم. خداراشکر از همه چیز راضی ام. حرف مردم و قضاوت آن ها اصلا برایش اهمیتی ندارد. حرف همیشه هست. اگر قرار بود به حرف دیگران بها بدهم که الان خانواده پرجمعیت امروز را نداشتم. زندگی یک فرصت است و فلسفه آن تنها به ازدواج و بچه دارشدن معطوف نمی شود. هرکسی باید نقشی از خودش به جا بگذارد و برود. همین. ...
قهرمان بوکس، راز قتل دختر دانشجو را فاش کرد
. مقتول را می شناختی؟ نه، من نسبت به او شناختی نداشتم. راستش چند وقت پیش عضو یک کانال تلگرامی شدم که زنی ادمین آن بود و ماساژور معرفی می کرد. از سوی دیگر همسرم مدتی بود که کمر درد داشت و از ادمین کانال خواستم تا دختری را به عنوان ماساژور معرفی کند تا شماره اش را در اختیار همسرم قرار دهم. دکتر گفته بود که اگر همسرم به ماساژ برود، درد مفاصل و کمرش بهتر می شود. همین شد که ...