سایر منابع:
سایر خبرها
تاجگردون: شهادت را نباید وارد معامله سیاسی کرد / خاک خورده جنگ هستم/ هیچ یک از نمایندگان کشور به اندازه ...
را سرپای خود همچنان نگه داشته و چگونه می توان بعد از چندین سال خون شهدای خود را حفظ کرد و تنها باید گفت با ترویج فرهنگ ایثار و شهادت ممکن است. وی افزود: مطمئن باشید اگر شهدا را فراموش کردیم فراموشمان می کنند و وقتی یادی از آنها نکردیم یادی از ما نمی کنند و اگر یادی از آنها نکردیم خدا با ما قهر می کند و باید به این موضوع دقت کنیم که بیش از 80 درصد مردم امروز انقلاب را درک نکردند به این معنی ...
هیچکدام از روسای قوا شفافیت نداشته اند/ شفافیت را دیر تبلیغ کردم
...، وقتی رفتارها شفاف باشد بعضی اتفاق ها نمی افتد و این خاصیت شفافیت است که جلو فساد ها را می گیرد، یک خاصیت شفافیت این است که وقتی بدی آشکار شد مبارزه با آن تحریک می شود، افراد از نهی منکر کنندگان می ترسد، بعضی از خدا نمی ترسند اما از مردم می ترسند. یک اثر بزرگی که شفافیت دارد و شما می گویید اطلاعات را داریم و ساختار نداریم درست است؛ این زمانی است که در برابر بروز کردن اطلاعات مردم احساس وظیفه ...
مرگ حق است و چه بهتر که در راه حق مُردم
در زیر شلاق های دوزخ صدای یا رب ارحم ضعف بدنی سر دهم. مادرم عزیزم! سلام مرا بپذیر. حلالم کن گناهانم را ببخش. مبادا در فقدان من گریه کنی که این خواهش من است. خدا را شکر که من به مقام والای شهادت رسیدم. خودت بهتر میدانی که مرگ حق است و چه بهتر که در راه حق مُردم که چه نعمتی است بزرگ. ای پدرعزیزم! حلالم کن از اذیت هایی که به تو کرده ام. خواهش می کنم که در مرگ من گریه نکنی و به مادرم و ...
ادله ای برای شهادت حضرت زینب(س)
های مشرکان به کوفه رهسپار شود، آنگاه است که حضرت زینب (س) دوشادوش امامش به کوفه می رود . وی ادامه داد: حضرت زینب (س) در چهار سال اقامت امام علی (ع) در کوفه، کنار پدرش می ماند و پس از شهادت پدرش، با امام حسن (ع) همراهی می کند تا جاییکه وقتی امام مجتبی (ع) مجبور به مصالحه و ترک کوفه می شود، به همراه برادرش به مدینه بازمی گردد. در قیام سیدالشهدا (ع) نیز پا به پای برادرش حرکت می کند و نه ...
مدافع پرسپولیسی: قسمت نبود به "استقلال" بروم!
.... با مادرم تماس گرفتم که مادرم گفت برو پرسپولیس. من هم تصمیمم را گرفتم و به آقای قلعه نویی زنگ زدم و عذرخواهی کردم و گفتم می خواهم به پرسپولیس بروم. *یادم هست بازی هایی که از تو در سپیدرود می دیدیم خیلی رونده تر بازی می کردی، بسیار در حملات شرکت می کردی، تکنیک خیلی خوبی هم داشتی، اما در پرسپولیس کاملا سبک متفاوت تری بازی می کنی؟ - کاملا درست است. من در سپیدرود اسمم مدافع چپ ...
اهدای یادگاری به دوستان پس از شهادت/ زمینی و آسمانی شدنش در یک روز بود
گروه حماسه و جهاد دفاع پرس : 4 فروردین سال 96 اخباری در فضای مجازی مبنی بر شهادت سعید خواجه صالحانی منتشر شد. آن شب در خانه شهید صالحانی مهمانی برپا بود. هیچ یک از اعضای خانواده آن شب از آسمانی شدن عزیزشان خبردار نشدند. فردای آن روز دوستان و آشنایان یک به یک به منزل شهید آمدند و خبر شهادت سعید را به خانواده اعلام کردند. آن روز غوغایی در آن خانه بر پا شده بود. دو سال از آن روز گذشته است. به مناسبت ...
به وسیله فرزند حسین (ع) تولدی تازه یافتم
به گزارش ایثار تهران به نقل از دفاع پرس ، شهید حسین اسمعیلی متولد یکم فروردین سال 45 از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که در تاریخ دهم شهریور سال 65 به شهادت رسید. بسم رب الشهدا و الصدیقین الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عند الله و اولئک هم الفائزون . آن کسانی که گرویدند و هجرت کردند و در راه خدا با مال و جان شان جهاد کردند اجر عظیمی ...
لیاقت دیدار مهدی (عج) را ندارم، ولی دوستش دارم
.... خدایا! تو را به عزت و جلالت، مادر بنده را روز قیامت در نزد ائمه اطهار روسفید بگردان. مادر جان، خواهش بنده از شما سرور گرامی این است که، جان اباعبدالله اگر خدای بزرگ از بنده راضی شد، برای بنده گریه نکنید و هر وقت خواستید گریه کنید، جان حضرت زهرا برای مظلومیت اباعبدالله گریه کنید. مادرم به خدا قسم دوست ندارم این خانواده اسرا و مفقودین احساس ناراحتی و کمبود بکنند، اگر می توانید برای ...
حکایت خمینی مشهد که عزت اسلام شد/ روایت تابش رشته ای از نور خورشید در داخل سلول
...> من صحنه های رفتار وحشیانه را به یاد می آورم، اما نمی توانم عمق فاجعه را تصویر کنم. مسئولان این زنان در مرتبه بالایی از خباثت و پستی قرار داشتند. صدای شکنجه زندانیان تا صبح شنیده می شد. تا می خواست خوابم ببرد، با صدای ناله بیدار می شدم و نمی دانستم که آیا این صدای واقعی است یا نوار ضبط صوت است. مادر ... در این زندان، مشکل بزرگ من مادرم بود. ایشان - همان گونه که گفتم - از ...
5 دقیقه تا پیروزی/خمس متفاوت یک مادر+تصاویر
خبر رفته. ناراحتی ام را ابراز کردم و او گفت تو بچه داری و گرفتاری ات از منبیشتره. گفتم اگر به اینه که تو دو دختر داری و دخترها پدری هستن. اما من فرزندم پسر است و به مادرش وابسته تره. گفتم اگر من را با خودت نبری یه بلایی سر خودم می اورم. خلاصه دفعه بعد که رفت با هم رفتیم او کنارم به شهادت رسید. حسن تاجیک همرزم شهید روایت می کند: عبدالله در وصیت نامه اش نوشته بود برایم شب هفت و چهلم نگیرید، هزینه اش را به فقرا بدهید و همینطور پیراهن و شال مشکی که با آن برای امام حسین(ع) عزاداری کرده ام روی پیکرم داخل قبرم بگذارید. ما هم طبق وصیت هایش عمل کردیم. منبع: فارس ...
خاطرات روزانه پاسدار شهید مهدی محمدباقری (2)/ مستقر شدن در منطقه عملیاتی افشار آباد
بود که بچه ها در سنگر ها مستقر بودند و فاصله ما با عراقی ها حدود 500 متر می باشد طوری بر ما مسلط هستند که ما چند قدم از تپه بخواهیم دور شویم ما را می بینند. و در این شب، چون یکی از بچه ها از قبل بیماری قلبی داشت و بر اثر صدای توپ و خمپاره قلبش می گیرد و به من خبر می دهند. رفتم آب به او دادم و مقداری روحیه دادم و گفتم تا صبح بخواب و فردا شب تو را بفرستم بروی و، چون شب اول بود برای بچه ها مقداری وحشتناک و ترسناک بود و خلاصه به هر وضعی بود، گذراندیم. ادامه دارد... ...
شهادت برادرش را حس کرد!
میدان نشست. صورتش را میان دست هایش گرفت و شروع کرد به گریه کردن. با تعجب پرسیدم: - نادر چی شده؟ مگه اتفاقی افتاده؟ گفت: حمید مون شهید شد! حمید، برادر بزرگ ترش بود. در جبهه ی جنوب، عملیات فتح المبین جریان داشت. گفتم: مگه کسی خبری داده؟ گفت: "نه، کسی خبر نداده، ولی الان یک دفعه احساس کردم. دلم گرفت. فهمیدم حمیدمون شهید شده. دست خودم نیست!" ...
7 نویسنده شاخص سال 97
جنگ و محاصره آبادان بود در سال 1375 به نام کوسه ها ساخته شد و پس از آن فیلم سجده بر آب و جان سخت . سپس چند مجموعه تلویزیونی نیز به عنوان فیلمنامه نویس همکاری داشته و چند سریال هم نوشته اند که برخی از آن ها در دست ساخت است. کرمیار با نوشتن کتاب نامیرا نامش را بیشتر از قبل در عرصه نویسندگی مشهور کرد. بیان نامیرا روان و به زبان امروزی است به طوری که صمیمیتی را ایجاد کرده که مخاطب را به خود جذب می کند ...
غارت یادداشت ها و نوشته های آیت الله خامنه ای توسط ساواکی ها
.... پس از آنکه سخنانش به پایان رسید، من شروع کردم به جواب دادن به زبان عربی و با همان آهنگ دعایی، و گفتم: صبر کن این سیّد بزرگوار! صبر کن ... تا این جنایتکاران از تو نومید شوند ... چیزی نگو، که حتماً خدا تو را نجات می دهد. ... به صحبت با او ادامه دادم تا اینکه روحیه گرفت و در این زندان شکنجه شدند؛ و البته از این نمونه ها بسیار بود. جشن های 2500 ساله یکی ...
تدوین زبان اختصاصی فقه حکومتی زمینه ساز ایجاد نظامات اجتماعی است
زعامت نائب امام زمان نداشتیم، از روز اول،تعابیری مثل فإنی جعلته حاکما، مثل خیلی از تعابیری که خیلی ساده می گویند مثل مداد العلما افضل من دماء الشهدا جا نیفتاد و بحث ولایت فقیه، اصلا خود ائمه در حصار عدم حکومت بودند تا بخواهد برسد به فقیه، اما این تبدیل به گفتمان رایج نبود. شما کتاب مکاسب شیخ را در بحث قضا و شهادت که می روید، می گوید و بالفارسیه، مرحوم شیخ انصاری دقیقا روی همین کلمه فإنی ...
شگفتی های قدم زدن در مسیر خدا
و همه آمدند تبریک گفتند. وقتی حالم هنوز طوری بود که روی برانکارد من را می بردند و می آوردند بیرون، من اجازه داشتم که تا خانه بیایم و برگردم. یعنی با دکتر هماهنگ کردم و گفتم مادر من شرایطش به این شکل است و اجازه دهید گه گاهی من را با آمبولانس ببرند، من هم خودم یک سری از کارهایم را در خانه انجام می دهم که این بنده های خدا بیمارستان نیایند. این همه فامیل می خواهند جمع شوند بیایند، یک بار ...
استمرار بر گناه انسان را از ولایت امیرمومنان امام علی(ع) خارج می کند
همچون مسیحی ها که مسیح را خدا دانستند تو را خدا بنامند آنقدر از فضایل تو می گفتم که خاک زیر پای تو را بردارند. حجت الاسلام والمسلمین عالی با اشاره به جمله یکی از بزرگان اهل سنت درباره فضایل امیرمومنان امام علی(ع)، اظهار کرد: چه می توان گفت درباره کسی که عالم از فضایل ایشان پر است اما دشمنان به خاطر حسد و کینه و دوستان به خاطر تقیه و ترس فضایل ایشان را پنهان و مخفی کردند. وی با ...
خدمت به زائرین شهدا را وظیفه می دانم حتی شده با یک لیوان آب
... شهیدی که همان بار اولی که به جبهه دهلران منطقه موسیان اعزام می شود بعد از دوماه به آرزویش می رسد و پیکرش بعد از 12 روز از شهادتش در18 آبان سال 61 در عملیات محرم به روستای واسکس از توابع شهرستان دابوشت آمل برمی گردد پسر اولم سنش به دو سال نمی رسید و پسر دومم هم شش ماهه بود، وقتی همسرم خواست به جبهه اعزام شود به او گفتم شما دو بچه قد و نیم قد داری، در جوابم گفت بعضی ها که عازم جبهه اند، هنوز ...
سفر به مرزهایی با اختلاف دمای 80 درجه سانتی گراد/ مقامات کشور دعوتم برای ارایه گزارش های مرزی را پاسخ ...
بار در کمیسیون ویژه شنیدند. کمیسیون تخصصی نباید در موضوعات مرتبط کوتاه بیاید، در مورد لایحه CFT هم معتقد بودم که کمیسیون باید به شکل تخصصی مسائل را واکاوی کند، من زمانی که رئیس کمیسیون شدم، چند روزی از تعلیق دو ماهه لایحه CFT در کمیسیون باقی مانده بود، با آقای لاریجانی هم گفتم که اجازه نخواهم داد موضوع به عامل اختلافی در کشور تبدیل شود لذا همه نهادها که نقد و ملاحظه داشتند اعم از سپاه ...
عشق به جهاد، رمل های خوزستان را هموار کرد
می کند و می گوید بیا، تو بیا پیش من تا تورا ببخشم راستی پیش او نروم به کجا می خواهم برم؟ به چه کسی می خواهم پناه ببرم؟ خدا می گوید کسی به تو پناه نمی دهد پس بازهم پیش خودمان بیا. خدا یا تو چه قدر بزرگی اگر ما می توانستیم همین یک صف بزرگی تو را بفهمیم به در خانه هیچ کس به غیر از تو نمی رفتیم. مادرم! این سفر ها فرق دارد، چون دعوت خدا است... پس حتما دعا کنید که سالم و بی خطر از شیطان درونی و بیرونی بگذرم به امید رسیدن به مقصد و قبول شدن طاعات و اعمالم. انتهای پیام/ ...
ترنم بهاران در دیار فرزانگان
... امامزاده شاهرضا : جعفر بن موسی(ع) در اصفهان بود که خبر شهادت برادرش امام رضا(ع) در طوس را شنید پس برای فرار از دست عمال حکومت عباسی و با هدف پیوستن به برادر دیگرش احمدرضا شاهچراغ (ع) به مقصد فارس حرکت کرد، اما سربازان حکومتی در قمشه که امروزه به شهرضا مشهور است، او را گرفتار و شهید کردند. این بقعه بر سر راه اصفهان به شیراز واقع است که مسیری پر تردد برای تاجران و نظامیان و سیاح ...