سایر منابع:
سایر خبرها
مقدماتی و حوزوی را نزد پدر و برادرش سید احمد به مدت 7 سال فرا گرفت و در 15 سالگی به همراه خانواده اش به همدان رفت.[2] در این دوران حوزه علمیه اراک مهمترین حوزه معارف دینی در ایران بود ،که به خاطر وجود آیت الله العظمی عبدالکریم حائری یزدی که در سال 1293 از نجف به آنجا هجرت کرده بود، رونق فراوانی داشت و بسیاری از جویندگان علوم دینی را به آنجا جذب می کرد.[3] آیت الله لواسانی پس از اقامت یک ساله ...
به گزارش اداره کل روابط عمومی وزارت علوم به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای مطالبی را که 12 نفر از نخبگان در این دیدار بیان کردند و تأمل جوانان نخبه در خصوص مسائل مهم کشور را بسیار خوب و لذتبخش ارزیابی کردند و با تأکید به مسئولان مربوطه برای دنبال کردن مطالبات و پیشنهادهای نخبگان گفتند: حرکت علمی آغاز شده در کشور نیازمند استمرار است، البته رتبه های بالای ...
سید مرتضی طباطبایی، داماد دختر حضرت امام و برادر همسر حاج احمد خمینی، به خاطر انتسابش به بیت امام، از پذیرش مدیریت شهرداری سرباز می زد، اما به گفته خودش، امام او را امر به انجام این تکلیف کرده بود. خواهرزاده امام موسی صدر که نهادی تقریباً بی پول را اداره می کرد، در تمام دوران مسئولیتش در شهرداری و انجمن شهر هرگز زیر بار کسب درآمد برای شهرداری از طریق تراکم فروشی نرفت و پافشاری اش بر همین مورد نیز نقطه شکاف میان او و کرباسچی شد. ...
فرهنگ و هویت ملی ایران در طول تاریخ و به خصوص تاریخ انقلاب مشروطه ایران نقش بسزایی ایفاء نموده است. توجه و علاقه به حفظ و نگهداری مواریث کهن فرهنگی همچون اشعار شاهنامه فردوسی و دیوان های نظامی گنجوی نظیر هفت پیکر و اسکندرنامه از یک سو و دفاع از قلمرو ایران در مقابل با متجاوزان روس، انگلیس، عثمانی و افاغنه در طول تاریخ از سوی دیگر نشان دهنده حسن انجام نقش مذکور توسط بختیاری ها می باشد. این بانوی فرهنگ ...
می شود، پیش از شروع جنگ دوم ایران و روس است و آن هم درباره میرزا ابوالحسن خان ایلچی بوده که هنگام ورود مازارویچ به ایران است به این نام خوانده می شود. ابوالحسن خان ایلچی شیرازی به فرمان فتحعلی شاه به عنوان سفیر ایران به همراه جیمز موریه منشی سفارت انگلیس روانه لندن شد. در آنجا از همان ابتدا تحت تأثیر جنبه های مادی تمدن غرب قرار گرفت و با حیرت به سیر و سیاحت در آن دیار پرداخت و در نهایت کتاب حیرت ...
به نام مایک اداره می کند. فلچر به قصد ارتقای مغازه خود، به این فکر می افتد که طی سفری اطلاعات خود را راجع به مغازه هایی مجهزتر از مغازه خود در شهری بزرگ تر، تکمیل کند. از این رو مغازه را به مایک می سپارد و خود راهی سفر می شود. او پیش از این سفر به مایک سفارش می کندکه دوستش جری را به مغازه راه ندهد. اما مایک به درستی متوجه منظور او نمی شود. از این رو پای جری به مغازه باز می شود. چندی بعد جری از ...