دختر جوان: عکس های سلفی زندگی ام را نابود کرد؛ فرزین آلبوم سیاه را برای ...
سایر منابع:
سایر خبرها
زن جوان:تنوع طلبی همسرم آشیانه ام را ویران کرد
سردتر می شد و اختلافاتمان شدت می گرفت. مختار ادعا می کرد من یک دختر بی سواد و خانه دار روستایی هستم و او از همراه بودن با من خجالت می کشد همسرم می گوید تو در شأن من نیستی و من باید حداقل با یک دختر پزشک ازدواج می کردم از سوی دیگر زمانی که به زادگاه مادرش رفته بودیم تازه فهمیدم که مختار درباره تعداد همسران پدرش نیز به من دروغ گفته است و پدر شوهرم دارای سه زن رسمی است و از همسر اولش نیز ...
قاتل: قتل بر سر یک نگاه اتفاق افتاد
به گزارش جهان نیوز ، مرد جوانی که به خاطر چشم در چشم شدن، یکی از دوستانش را مقابل چشمان خواهرش به قتل رسانده بود، روز گذشته در جلسه دادگاه ماجرا را شرح داد. جلسه رسیدگی به پرونده صبح دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی زالی برگزار شد. بعد از اعلام رسمیت جلسه نماینده دادستان در قرائت کیفرخواست گفت: سال 94 مهدی 24 ساله به اتهام قتل یکی از دوستانش به نام عارف در یک ...
بخت سیاه دختر 18 ساله در خانه شوهر
همین دلیل، خیلی تمایلی به کار کردن نداشت. اگر یک روز کار می کرد خرج موادش می شد و می گفت تا چند روز سرکار نمی روم. با همه این مشکلات کمک کردم که بتواند اعتیادش را ترک کند ولی بی فایده بود. شش سال بعد از ازدواج بچه دار شدیم. فکر می کردم با وجود بچه زندگیمان بهتر می شود. همه خرج زندگی با خودم بود و ناراحت بودم از اینکه هم باید خانه داری کنم و هم بیرون از خانه سر کار بروم. دریغ که ...
زن جوان: سولماز مرا به شرکت در پارتی های شبانه و خیانت تشویق می کرد
ماموران انتظامی دستگیر شدیم. حالا هم همسرم قصد دارد مرا طلاق بدهد اما ای کاش... شایان ذکر است، به دستور سرگرد محمدی (رئیس کلانتری آبکوه) این پرونده برای رسیدگی قضایی و کارشناسی در اختیار مددکاران اجتماعی کلانتری قرار گرفت. ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی منبع: خراسان انتهای پیام/ ...
انتشار مجموعه داستان وقتی تو بیایی
که بعد از چهل و پنج سال هنوز در آرزوی ازدواج با مردی است که در رویا می پروراند و تمام نشانه های دخترانگی را هر چند برخی از آن ها منسوخ شده (مانند آرایش نکردن دختر)، حفظ کرده است. با این اوصاف امیدوارانه دلش را به شوهر خواهرش که اکنون بیوه است و زن خود را در تصادف از دست داده و مال باخته نیز هست، خوش می کند تا بچه های یتیم خواهر را بزرگ کند. اما در کمال ناباوری، شوهر خواهر، از او خواهر جوان تر و امروزی تر را خواستگاری می کند.... برای دریافت این کتاب اینجا کلیک کنید. ...
ریحانه پارسا و جنجال ماجرای ازدواج + تصاویر جدید و بیوگرافی
راه بیفتد و می گوید بیشتر برایش جذابه سینما رو هم تجربه کند؛ اما فعلاً تصمیم دارد وارد تئاتر شود و تجربه اندوزی کند. ریحانه پارسا و بلند پروازی در زندگی همیشه در زندگی بلند پرواز بودم و فکر می کنم از همین رو چنین موقعیتی برایم پیش آمد؛ البته برنامه خودم هم بود. با اتمام مدرسه و حین تحصیل در دانشگاه، تصمیم گرفتم کار تئاتر رابه صورت حرفه ای شروع کنم و تصور می کردم بعد از چند سال ...
این زن سرهنگ است +عکس
و این اطمینان را داد که همواره در کنارم بوده و از من حمایت می کند.خوشبختانه به کمک همسر و فرزندانم توانسته ام به اینجا برسم. یک خانم پلیس چه وجهه ای در بین فامیل و دوستان و آشنایان دارد؟ سرهنگ فاطمه محمدی: من در اداره، پلیس هستم؛ اما در بین خانواده و فامیل همان نقش خودم را دارم، دخترِ پدر و مادرم هستم، خواهرِ برادران و خواهرانم ؛ عمه هستم، خاله ،دخترعمو و همه آن نقش هایی که ...
داود خَلقاً و خُلقاً شبیه ابراهیم هادی بود
عابدی و شهید داود عابدی و تصویری از شهید مهدی عابدی، پسرعموی شهیدان دیده می شود. گفت وگوی ما با معصومه کاشی مادر شهیدان را پیش رو دارید. خانم کاشی! از خانواده تان بگویید. شهدا در چه خانواده ای رشد کردند و پرورش یافتند؟ من و همسرم با هم نسبت فامیلی داشتیم و سال 1339 با هم ازدواج کردیم. حاصل زندگی مان چهار فرزند پسر و یک دختر بود. دو پسرمان به نام های داود و حمید در دفاع مقدس به ...
گزارشی که نتیجه داد/ روستای ناشنوایان پس از 21 ماه + فیلم و عکس
همین از روزی که دخترانش به دنیا آمده اند، بارها و بارها آنها را برای تست و آزمایش های مختلف به شهر برده است... می گویند دلیل وجود این همه معلول در خانواده ما ازدواج فامیلی من و عزیز است اگر اینطور بود باید این موضوع در دیگر فرزندان و نوه هایمان هم خودش را نشان می داد. خداوند به ما هفت فرزند داده است، دو دختر و یکی از پسرهایم ناشنوا هستند ناشنوایی را از همسرم به ارث برده اند ...
سه داستان کوتاه از ارسلان عربلویی
...." بعد از رفتن غیرعادی نویسنده ، خانم مدیر که زن خردمند و جهان دیده ای به حساب می آمد و شاهد بود که بعضی خانواده ها مانع آمدن دختر شان به مدرسه می شدند، به این مورد هم مشکوک شد. بابای مدرسه را صدا کرد و از او خواست مرد را تعقیب کند و ببیند کجا می رود. بابا هم که خیلی از این کارها کرده و چیزی از کارگاه خصوصی کم نداشت،به دنبال نویسنده راه افتاد. پس از مدتی تعقیب متوجه شد که مرد چیزی ...
با خواندن این سوره خداوند شما را حمایت می کند
عَلَیٰ أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَ هُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿12﴾ و از پیش، شیر دایگان را بر او حرام گردانیده بودیم پس خواهرش آمد و گفت: آیا شما را بر خانواده ای راهنمایی کنم که برای شما از وی سرپرستی کنند و خیرخواه او باشند؟ (12) فَرَ دَدْنَاهُ إِلَیٰ أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَ لَا تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ هُمْ لَا ...
از قاچاق سوخت تا کشتن مونا/ اتللو در جنوب ایران چه می کند؟
.... تلفن ردوبدل کردیم و گاه وبیگاه احوالپرسی می کردیم تا روزی که به من زنگ زد و گفت تئاتری دارم، می آیی؟ من کارهایش را ندیده بودم اما پیشینه اش را می دانستم و گفتم می آیم. گفت داستان اتللو است و اگر نخوانده ای، بخوان. مدتی بعد زنگ زد و گفت تمرین هایمان شروع شده است بیا، ما آمدیم و از الفش بودیم تا الانش. در حال حاضر ساکن بوشهرید و به خاطر بازی در تنها خرچنگ خانگی لای ملافه ها خانه می ...
وقتی مرد میانسال عاشق همکلاسی پسر دانشجویش شد
او را به شهرستان پیش خانواده اش فرستاده بود. در حالی که داود همیشه از اینکه مریم به شهرستان پیش خانواده اش برود، ممانعت می کرد. هر چه بیشتر فکر می کرد، بیشتر به این نتیجه می رسید که زندگی اش دستخوش تلاطم شده است، حالا علت بی تفاوتی های داود را بهتر می فهمید. اشک از چشمان مریم جاری شد. بعداز 28 سال چه بدبختی بزرگی نصیب اش شده بود. با بچه های بزرگ اش که در جامعه در موقعیت حساس ...
انتخابات مجلس یازدهم و رویکرد قانون مداری دولت
به گزارش اطلاعات روز# رئیس جمهوری در یک هفته منتهی به یکشنبه چهارم اسفندماه، علاوه بر بیان اهمیت انتخابات و ضرورت مشارکت مردم در این رویداد سیاسی مهم، تبیین رویدادهای تلخ یک سال گذشته، تحریم های آمریکا، تلاش دولت برای مدیریت شرایط اقتصادی کشور، دستاوردهای دستگاه اجرایی در یک سال گذشته در حوزه های مختلف و تشریح سیاست خارجی کشورمان را مورد توجه قرار داد. این گزارش به محوریابی و طبقه بندی مواضع یک ...
حسرت بزرگ نامزد سیمرغ بهترین بازیگر زن جشنواره نوزدهم/ بهرامی: دوست دارم آقای مجیدی را دوباره ببینم
ذیت شدم. الان برای گرفتن بیمه بازنشستگی شناسنامه به درد من می خورد. قبل از ازدواج من جزو اتباع بودم و حقوقم را در صداوسیما به یورو می دادند. بعد از ازدواج من تبعه ایران شدم و حقوقم کمتر شد! الان شناسنامه ایرانی دارید؟ بله. چون همسرم ایرانی بودند، بعد از ازدواج به تبعیت از او شناسنامه گرفتم. ایران را بیشتر دوست دارید یا افغانستان؟ مسلما ایران را بیشتر دوست ...
تظاهر می کنیم، چون روی دست خودمان باد کرده ایم!
ترتیب می دادم؟ وقتی کسی مرا تحویل می گیرد چقدر گل از گل من می شکفد. چرا؟ چون قبل از آن تحویل گیری، مثل جنسی بنجل گوشه ای در خودم افتاده بودم و احساس می کردم به هیچ دردی نمی خورم. حالا که کسی خریدار من می شود: چون بیابد مشتری خوش برفروخت گل از گلم می شکفد. اما اگر من حقیقتاً اهل فضل بودم و اهل نمایش نمی بودم -مشتری علم تحقیقی حق است/ دائماً بازار او بارونق است- بازارم رونق داشت و حتی اگر بازار بیرون ...
بدون همسر جانبازم به بهشت هم نمی روم
اگرچه دفاع مقدس در سال 67 به پایان رسید اما برای برخی هنوز در زندگی روزمره جریان داشت، برای خانواده هایی که فرزند خود را در بیابان های جنوب و کمرکش کوه های صعب العبور غرب جا گذاشته بودند، یا جانبازانی که بخشی از بدن خود را در میدان نبرد از دست داده بودند هنوز جنگ ادامه داشت، برای گروهی دیگر اما جنگ هر لحظه و هر ثانیه با آنان همراه بود، برای کسانی که در این سال ها کمتر نامی از آنان برده شد، زنانی ...
در حق محدث نوری ظلم شده است/ 4 ویژگی صاحب مستدرک
آن این است که من در اوایل طلبگی خودم بنا به حرف های رایج خیلی به محدث نوری بدبین بودم اما وقتی که یک مقداری زمان گذشت و خودم در این تحقیقات تراثی افتادم از آن طرف مستدرک را دیدم و این هجم انبوه اطلاعاتی که در آن جلد خاتمه ریخته است آنجا به طور عملی متوجه شدم که در مستدرک چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن از قضاوت قبلی خودم برگشتم و نسبت به محدث نوری خضوع خاصی پیدا کردم. بعضی چیزها شاید احتیاج به ...
درخواست طلاق به خاطر مستقل نبودن شوهر
تصمیم به ازدواج گرفتیم. همه چیز خیلی خوب پیش رفت و بعد از 4 ماه نامزدی ازدواج کردیم و مستقل شدیم. پدرام خیلی از معیار های مرد ایده آل مرا داشت اما... قاضی حرف بیتا را قطع کرد و گفت: خب پس مشکل کجاست؟ شما که چند سال همکلاس بودید و چند ماهی هم نامزد شده و باهم در ارتباط بودید. حالا هم یک سال بیشتر از ازدواجتان نگذشته است چرا پای شما باید به دادگاه باز شود؟! پدرام بلافاصله گفت:، چون ...
سرگذشت عجیب یک قاتل
کریستال را که سر سنجاق پدرم مانده بود، به تقلید از او کشیدم و احساس لذت کردم. از آن روز به بعد مدام از کیف مادرم و جیب پدرم پول می دزدیدم و مواد مخدر تهیه می کردم یا از مواد مخدر پدر و مادرم کش می رفتم. تا این که خانواده ام در جریان اعتیادم قرار گرفتند، اما دیگر کار از کار گذشته بود و من به مواد مخدر صنعتی شیشه و کریستال آلوده شده بودم. اگرچه تاکنون هشت بار به جرم سرقت موتورسیکلت، خودرو ...
بیوگرافی محمد جواد ظریف
دکترای حقوق و روابط بین الملل را در سال 1988 از دانشگاه دنور دریافت کرد. محمد جوادظریف در تابستان 1358 از طریق خواهرش با مریم ایمانیه آشنا شد. آن ها در ایران با هم ازدواج کردند، اما پس از آن به نیویورک نقل مکان نمودند. ظریف دو فرزند دختر و پسر دارد که در آمریکا متولد شده اند. پسر وی مهندسی برق خوانده و دارای فوق لیسانس مدیریت است و دخترش نیز دارای مهندسی معماری داخلی است. هر دو فرزند وی ازدواج کرده اند. ظریف و همسرش به خوبی بر زبان انگلیسی مسلط هستند. عکس خانوادگی محمد جواد ظریف ...
محاکمه 2 زن به اتهام ربودن باران کوچولو
ماجرا خبر دارد. وقتی بچه را به نگار دادم چند روزی در خانه اش بودم و بعد هم به مشهد برگشتم، اما چند روز بعد دستگیر شدم. بعد از دفاعیات مهناز نوبت به نگار رسید تا از خود دفاع کند. وی در حالی که منکر ادعا های مهناز بود گفت: من این زن را نمی شناختم او بچه را به من فروخت. من شوهر و بچه دارم پسرم بزرگ است البته همیشه در حسرت داشتن یک دختر بودم به همین خاطر وقتی باران را دیدم عاشقانه از او ...
سرنوشت شوم دختر دانشجو در دام شیطانی
است و قصد دارد همراه خانواده اش به خواستگاری ام بیاید .نیما به بهانه ملاقات با خانواده اش مرا به خانه شان در شمال تهران دعوت کرد. . ارمغان گفت: من که فریب حرف های نیما را خورده بودم برای دیدن خانواده اش به خانه آن ها رفتم اما نیما آن جا تنها بود و من را آزار داد. من مقاومت کردم و با او درگیر شدم که او من را به شدت کتک زد. حتی موقع خروج از خانه آن ها، همسایه ها که متوجه درگیری ما شده ...
از چتربازی در زابل تا باغبانی در تهران
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند، هر روز ساعت چهار صبح از خواب برمی خیزد و می رود فلکه آب را باز کند تا چنارها و شمشادهای پارک آّب بخورند. چراغ های دستشویی پارک را روشن می کند و بقیه برادرانش را صدا می زند تا از خواب بیدار شوند و با هم صبحانه چای و نان بخورند. خانمم که از زابل زنگ می زنه، گاهی می پرسه قیوم صبحانه چی خوردی؟ من هر روز جز نون و چایی که چیزی ندارم بخورم ولی برای اینکه نگرانش نکنم می گم نون و خامه خوردم. دندان های یکی در میان افتاده قیوم پشت سبیل های کم پشتش پ ...
تجاوز به دختر دانشجو توسط مدیر یک دفتر پیشخوان!
وضعیت روحی ام را به شدت به هم ریخته است. با شکایت دختر جوان، مدیر دفتر پیشخوان فراخوانده شد. او قبول کرد با دختر جوان رابطه داشته، اما مدعی شد رابطه آن ها به زور نبوده است. مرد جوان گفت: من از این دختر خوشم آمد و واقعا هم قصد ازدواج با او را داشتم. عاشقش شده بودم، اما خانواده ام این رابطه را قبول نکردند و مادرم با مخالفت شدید به من گفت: نمی تواند این دختر را به عنوان عروس قبول ...
خواندنی هایی به پیشنهاد سردار شهید / یادگاری حاج قاسم به دخترش
شد آمده است: یکبار همه خاطراتم را به رخم کشیدی. چه زیبا از کسانی حرف زده ای که صدها نفر از آن ها را همینگونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آن ها را تشییع می کنم و رویم نمی شود در تشییع آن ها شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آن ها را - مراد و حیدر را - از دست دادم، اما خودم نمی روم و نمی میرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز له له می زنم و به درد چه کنم دچار شده ام. امروز این درد همه ...
خواستگار شیطانی ام هم من و هم دخترم را می خواهد!
مسئولیت خرج و مخارج کمرشکن زندگی و هزینه های موادمخدر شوهرم را برعهده داشتم و به خاطر حفظ آبروی خانوادگی و آینده دو بچه بی گناهم سوختم و ساختم و صدایم درنیامد. اما از روزی که فهمیدم همسرم برای دختر خواهرم نقشه شومی در سر دارد و می خواهد این دختر بیچاره را به بهانه ازدواج و با حیله و نیرنگ به دام هوس های شیطانی یکی از دوستان مفنگی خود بیندازد نگرانی عجیبی پیدا کردم و کمی حساس شدم. ...