رازگشایی علیرضا فغانی از دلیل مهاجرت خود ، برادرش و اتهامات رنگی
سایر منابع:
سایر خبرها
جنگ بر سر عشق خیابانی، پسر جوان را تا پای قصاص برد
: به مغازه می روم! بعد حدود ساعت 11 مقداری مشروب خوردم که دوباره امیر زنگ زد و گفت: خودم می آیم تا با هم صحبت کنیم! ولی سر قرار از خودرو پیاده نشد. فردی که همراه امیر بود به طرف من آمد و گفت مشکل تو با امیر چی بود؟ که من دیگر نمی دانم چه اتفاقی افتاد! ولی دوستم گفت: بعد از آن با هم درگیر شده اید و او را داخل میوه فروشی با چاقو زده ای! در این هنگام رئیس دادگاه پرسید: شما نزد بازپرس ویژه ...
خاطرات تکان دهنده مدیر سابق باشگاه میلان؛ از اتهام شوستر و اتفاقات بلگراد و مارسی تا راپورت هوینس
داور مسابقه دیتر پائولی بگویم که مفهوم چیزی که او به زبان انگلیسی به من گفته بود را درست متوجه نشده بودم و نابود شده ام. بنابراین او پنجره اتاقش را باز کرد و گفت: فردا شب بازی را ادامه می دهیم . 20 سال از آن زمان گذشت و من به هیچ کسی نگفتم که واقعیت ماجرا چه بود. طوری رفتار کردم که انگار من متوجه هیچ اشتباهی نشدم و از اول برنامه همین بوده است! داستان اما همین جا خاتمه پیدا نمی کند چرا ...
گفت وگوی ویژه با حمیده عباسعلی: شکوفایی ام در در المپیک ببینید
مراکش را نداشتم. ضمن اینکه شیوع ویروس کرونا باعث شد رقابت های باقیمانده لغو شود. الان که به یک ماه قبل نگاه می کنم، با خودم می گویم که چقدر همه چیز برای من به موقع اتفاق افتاد. همیشه خدا همراهم بوده و این بار هم حضورش را در تک تک لحظه های زندگی ام با تمام وجود حس کردم. سهمیه ام قطعی شد و بعد هم این همه اتفاق غیرقابل پیش بینی افتاد. اگرچه در یکی دو روز اول بعد از مصدومیت؛ چون مشخص نبود که المپیک ...
یادداشت : دروازه بانی شعبه ای از عشق و جنون!
! احتمالاً اگر کسی فیلم آن لحظه را داشته باشد رکورد لایک و کامنت را در فضای مجازی می شکند. به پلی اکریل پنالتی زد، شروع به دریبل زدن مهاجمان کرد و حتی یک بار از میانه میدان مستقیم به استقلال اهواز گل زد! بعد از نزدیک به سی سال هنوز مشخص نیست چرا داور آن گل را مردود اعلام کرد! دوست داشتن یک دروازه بان و بایگانی کردنش در ذهن، به بهانه نیاز دارد. دوستش اگر داشته باشی سعی می کنی اشتباهاتش یادت برود ...
بازیکن استقلال: ازمادرم و مادرشجاع عذرمی خواهم
اش عذرخواهی کرد. مصدومیت درخصوص مصدومیتم باید بگویم که من تا حالا اصلاً مصدوم نشده بودم و تابه حال رنگ کادر پزشکی و فیزیوتراپی را ندیده بودم. اما متأسفانه از شانس بدم امسال دچار مصدومیت شدم و انصافاً جراحت سختی هم بود. پای من از ناحیه همسترینگ دچار پارگی شد. راستش را بخواهید بعد از چند روز نتوانستم با این مشکل کنار بیایم و تمریناتم را دوباره شروع کردم و همین بی احتیاطی ...
گپ و گفتی خودمانی با دبیر ریاضی که در 80 سالگی دانشجوی معماری شد
به من بدهکارید. پرسید چطور؟ گفتم در سال 1329 در این دانشکده پذیرفته شده بودم، اما اجازه ندادند درس بخوانم. بررسی کرد و دید درست است. گفت حالا حاضرید بخوانید؟ گفتم بله و از آن موقع تا سال 1393 معماری را خواندم و تمام کردم. باقری: خانواده تان با فعالیت های متنوع شما مشکلی ندارند؟ لطفاً کمی هم از خانواده تان بگویید. من در 17 سالگی ازدواج کردم. همسرم هم شش ماه از من کوچک تر بود ...
بیژن طاهری : دنبال سهمیه آسیا هستیم / دلتنگ ناصر حجازی هستم
نصحیت های ایشان در ذهن خود دارم و همیشه صحبت های ایشان سرحوله زندگی من بود و من خودم را یک آدمم خوشبخت می دانم و خوشحالم که با بزرگان فوتبال هم کلام بودم و توانسته ام تا اینجا نام خوبی از خودم در فوتبال به جای بگذارم و خداروشکر به خاطر گوش دادن به صحبت های ناصر خان از من همیشه به خوبی یاد می شود. وی در ادامه گفت:ما همراه با ناصر خان در بنگلادش همه قهرمانی و جام ها را درو می کردیم و باهم ...
اسمم را می شنیدند، می گفتند تو همانی که فقط تیرک می زنی؟
. درست است (باخنده)؟ راستش را بخواهید بدشانسی است بیشتر. الان دو سال است که می خواهم به تیم های لیگ برتری بیایم ولی نمی شود. سال قبل قرار بود به ماشین سازی بیایم و قرارداد هم بستیم ولی من به باشگاه مس کرمان قول داده بودم و در این تیم ماندم. من یکسال در لیگ یک بوده ام و خوب کار کردم؛ بعد هی می گفتم یک سال دیگر بمانم و همان زمان چند تا پیشنهاد لیگ برتری داشتم. دو سال پیش که ابتدا آقای حسینی بود ...
10 رسوایی جهان فوتبال که همه را شوکه کرد/ تصاویر
... برخی از نام های بزرگ این ورزش ناگهان خود را در مرکز یک رسوایی یافته اند در حالی که فکر می کرده اند نسبت به این موضوع ایمن هستند یا تنها در یک مورد به بیراهه رفته بودند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با برخی از بزرگ ترین رسوایی های دنیای فوتبال که جهانیان را در شوک فرو برد آشنا کنیم. 10- دستکاری در نتیجه مسابقات فوتبال آلمان در سال 2005 به لطف یک داور آلمانی به نام ...
سکوت حاج قاسم مقابل جمله یک مادر شهید
شروع کردند به صحبت کردن با حاج قاسم. بعد از تمام شدن صحبت های مادر و همسر شهید رادمهر سردار با ما شروع کردن به صحبت. من عکس همسرم را که لای دفتری همراهم گذاشته بودم روی میز جلوی خودم قرار دادم. سردار به من نگاه کرد و گفت: خب دخترم شما دختر کدام شهید هستی؟ با خنده ای سلام کردم و گفتم: نه من همسر شهیدم! عکس شهیدم را گرفتم نشانش دادم، گفتم: بفرمایید شهید کمالی، من همسرش هستم ...
مربیان هندبال توسری خور هستند
شود و بالاترین سطح آن کجاست؟ شروع مربیگری از کلاس درجه سه شروع می شود، افراد پذیرفته شده، بعد از دو سال فعالیت در این رشته، توسط هیئت به فدراسیون معرفی می شوند و در کلاس درجه دو شرکت می کنند. مرحله بعدی کلاس درجه یک است و متقاضیان پس از چند سال فعالیت با مدرک درجه دو، حائز شرایط شرکت در این دوره می شوند. مرحله آخر نیز دریافت درجه ملی است. برای مربیان هندبال، رسیدن به مدارج ...
پس از سال ها فغانی فاش کرد: در بچگی هوادار پرسپولیس بودم!
خوشبختانه یک عده فوتبالی هستند و قبول دارند این اشتباهات فوتبالی است. یک عده هم که جرزن هستند و یک دفتر دارند و در قسمتی که به ضررشان است همه را می نویسند ولی جایی که به نفع شان بوده را فراموش می کنند که تکلیف این افراد در فوتبال مشخص است. فقط هستند. حالا آن یک جمله من پرسپولیس بودم را گذاشتند و طرفداران استقلال هجمه درست کردند و فحاشی و این بحث ها که مثل همیشه برایم اهمیت نداشته است. ...
همراه با اولین اشتباه جهانی تاریخ داوری ایران!
.... موضوع جالب تر این است که استرالیا بعد از 1974 تا سال 2006 در جام جهانی حضور نداشت اما در این دوره نیز و در بازی این تیم برابر کرواسی اتفاق مشابهی برای این تیم رخ داد. سی و دوسال بعداز قضاوت جعفر نامدار در دیدار استرالیا و آن کارت زرد دوم جنجالی، گراهام پل داور انگلیسی در بازی استرالیا-کرواسی به یوزیف سیمونیچ بازیکن کرواسی سه بار در طول بازی کارت زرد نشان داد که بشدت با حواشی و جنجال روبرو شد ...
هماوردی یک زنِ شاعر با کرونا
از روزهای سختی که گذرانده برایمان بگوید. یادم می آید که با مادرم برای آزمایش به آزمایشگاه رفته بودیم چون دیابت دارد باید یک آزمایش کامل می داد و مادرم از همان جا مبتلا شدند البته نمی دانم چطور این اتفاق افتاد ولی خب بالاخره پیش آمد. من هم چون کنار مادرم بودم و مراقب او مبتلا شدم. مادرم علاوه بر دیابت، ناراحتی قلبی هم دارند که همه اینها من را نگران می کرد. اصلا فکر نمی کردم که ...
شهادت در دقیقه پنجاه و پنج
حمیدرضا که تلاقی کرد، درنگ کرد و با اشاره از او خواست نزدیک شود. حمیدرضا دوید به سمت مربی. با هر دو مربی دست داد. آقای گهرسودی گفت: حمید جان. آقای بزرگی که قرار بوده داور زمین باشه، نیومده. من و آقای هزاوه تصمیم گرفته ایم شما داور مسابقه باشی. برو لباستو عوض کن. حمیدرضا اول کمی تعجب کرد و بعد راه افتاد به سمت کناره زمین. لباس های داوری را از مشتاق ناصری گرفت و آنها را پوشید. بعد دوید به سمت ...
اسم رمزی که بعثی ها را گیج می کرد!
...... و ما را با خود در تمام فراز و نشیب ها، نشستن و برخواستن ها و اتفاقات همراه می کند ... ساده و صمیمی! با او میدوی، می نشینی، می ترسی و می خندی و بغض می کنی!... همراه با او به خط پدافندی مهران می رویم... پیش از عملیات کربلای یک.... فاش نیوز: دفعه قبل شما از بعد پاتک 31 فروردین برگشتید. بعد به کجا رفتید؟ - قرار شد ما به خط پدافندی مهران برویم. 2- 3 ماه بعد از ...
تمرین در کاظمی؟ من هفته هاست در خانه قرنطینه ام
هایش را در چند فصل اخیر نشان داده و مشخص است که ما بهترین تیم ایران هستیم. سال گذشته برای تو چطور بود؟ خب من به آرزوی دوران کودکی خود رسیدم و به تیم محبوبم آمدم که اتفاق فوق العاده ای بود. هرچند خیلی نتوانستم برای پرسپولیس بازی کنم ولی در تیم امید اوضاع خوب نبود و متأسفانه نتوانستیم راهی المپیک شویم. امیدوارم در سال جدید با تلاش بیشتر بتوانم مهره مفیدی برای تیمم باشم. ...
برای پرستاری از کرونایی ها جانم را هم بدهم، باز هم خوشحالم
اگر وزنه برداری نبود، من هم مثل سایر پرستارانی که بدون هیچ سر و صدایی در بدترین شرایط کار می کنند و از جان مردم حفاظت می کنند و هیچ کس اسمی از آنها نمی آورد، گمنام بودم پایگاه اطلاع رسانی سازمان نظام پرستاری: حالا دیگر همه او را می شناسند برای خودش اسم و رسمی پیدا کرده. بعد از اینکه با اداره و تلاش مثال زدنی اش بدل به نخستین بانوی وزنه بردار تاریخ ایران در رقابتهای جهانی لقب گرفت و ...
روایت 55 روز برزخی در “قلب کرونا”/دلتنگ توام مادر
بیشتر از همه نگران مادرم بودم، عادت نداشت که منو نبینه یا صدامو نشنوه حتی تو سخت ترین شیفت های کاری یک ساعتی مرخصی می گرفتم و بهش سرمی زدم ولی الان شرایط غیرعادی و حتی رفتن به خونه ممکن مشکلی ایجاد کنه، نمی دونم ساعت چند بود که روی صندلی خوابم برد و با صدای آه و ناله یک نفر از خواب بیدار شدم، نمی تونستم باور کنم تا به امروز تو این 7 سال کاری با همچین وضعیتی روبه رو نشده بودم؛ تمام بخش ...
خواندن فصوص الحکم با ریه های کرونایی
فیلم ببینی یا کتاب بخوانی نیست. من تنها چیزی که با خودم برده بودم، قرآن بود. اگر چیزی می خواندم، قرآن بود و مطالعه مطالبی در فضای مجازی. ولی دوستانی که در اتاق ما بودند، کتاب هم می خواندند ولی من نه. اما بعد که در 14 روز قرنطینه خانگی بودم و به کتاب های خودم دسترسی داشتم، پس از سال ها شروع کردم به خواندن کتاب فصوص الحکم چند نفر از دوستان تاکید می کردند که در این دوران یادداشت های روزانه ...
کرونا مانع حضور VAR در ایران
دیگر برای فوتبال ایران خواهد داشت و آن هم تاخیر بیشتر در ورود تکنولوژی کمک داور ویدئویی به لیگ برتر است. اتفاقی که به گفته مسئولان پیشین و فعلی قرار بود برای لیگ بیستم رخ دهد اما تعطیلی فوتبال و فعالیت های مرتبط با آن، استفاده از VAR در فصل بعد لیگ برتر را در هاله ای از ابهام قرار داده و احتمال بسیار زیادی وجود دارد که لیگ بیستم نیز همانند لیگ های سال قبل از وجود این تکنولوژی محروم باشد. تعطیلی ...
قمی: قضاوت های اشتباه داوران تازه کار به تیم ما ضربه زد
...: قضاوت های اشتباه داوران تازه کار به تیم ما ضربه زد مردم نیوز : سارا قمی که برای پنج دوره متوالی عنوان خانم گلی لیگ برتر فوتبال بانوان را کسب کرده است درباره از دست دادن این عنوان به خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم گفت: تا هفته هشتم نیم فصل اول لیگ برتر فوتبال در صدر جدول گلزنان بودم، اما در مسابقات از برخی داوران تازه کار برای قضاوت استفاده کردند که تجربه سوت زدن در مسابقات فوتبال و ...
پای تفسیر یک معتاد؛ خاطره یک همراه جهادی بیمارستان
بود و به زمین میرسید، گاهی از روی صندلی آرامش میکردم تا خودش را کنترل کند، بعد از کمی گریه و التماس میگفت مرا رها نکنید، بهم سر بزنید، اگر رفتم کمپ رهام نکنید، بهم سر بزنید، همه این کلمات را التماس میکرد و گریه میکرد، کنجکاو بودم بدانم حال خواهر چطورست؟ آرام شد، دائم میگفت چشم، هر چی تو بگی، نگران مدارک و پول و وسائلی بود که در آخرین خانه که از آنجا آمده بود، جا گذاشته بود، خیلی آرام شد، از اینکه ...
این سوی در دستشویی یا آن سوی دیگر؟
بیرون آمد به او گفتم من اینجا از درد به خودم می پیچیدم. پدرجان خیلی خونسرد جواب داد: ولی همه اش کلا یک دقیقه شد. می دانید من به او چه گفتم؟ گفتم پدرجان شما اصلا می دانی یک دقیقه چقدر طول می کشد؟ ایشان با تعجب گفت: شما خودت بگو چقدر. گفتم بستگی دارد این طرف در دستشویی باشی یا آن طرف در. حالا هم این تا پاییز گفتن مقام ها مرا یاد همان یک دقیقه می اندازد. به نظر شما کدام مان تا پاییز این سمت در هستیم و ...
صادقی: عشق بازوبند نبودم
برای گل زنی از دست دادیم. سپاهان در آن فصل توانست قهرمان لیگ برتر شود. فصل بعد امیر قلعه نویی هدایت استقلال را بر عهده گرفت و پدیده استقلال لقب گرفتی؟ من با پیراهن استقلال در چند بازی پایانی لیگ دوم به میدان رفته بودم، جلوی استقلال اهواز نیز که سرمربی اش قلعه نویی بود به میدان رفته بودم و صمد مرفاوی نیز دستیار وی بود، آقا صمد سال قبلش سرمربی امیدهای استقلال بود و به خوبی مرا می ...
بازداشت شوهر بعد از مرگ مشکوک زن
روزنامه ایران: مرد جوان که مدعی است همسرش با خوردن 210 قرص در مقابل چشمان وی دست به خودکشی زده، به عنوان مظنون در قتل او بازداشت شد. چند روز قبل زن میانسالی به دادسرا رفته و از دامادش به اتهام قتل شکایت کرد. زن میانسال در تحقیقات به بازپرس جنایی گفت: من هر روز تلفنی با دخترم صحبت می کنم، روز حادثه هر چه به تلفنش زنگ زدم، جواب نداد. ساعاتی گذشته بود که دامادم حسام تماس گرفت و گفت حال ...
برگزاری دومین یادواره شهدای هنرمند آذربایجان شرقی
اساس به ساحل اطمینان هجوم می آوردند آن یار رعنا تمام قد عشق را به تماشا ایستاده است. مرغ اندیشه به پرواز خویش ادامه می دهد کاغذ از سیاهی قلم نقش می پذیرد دل زبان گشوده که : ای نازنین دلبر تو مرا همچو شبنم صبحگاهی پاک خواسته بودی و من روسیاه از نوک پا تا فرق سر به گناه آلوده گشتم. پس مرا ببخش. ای دوست، تو از من خواسته بودی به عهد وفا کنم و به سویت بشتابم و من همان شاکر نادانی هستم ...
ان شاالله کرونا چند دلال فوتبال را بکشد!
میلادی این کار را می کردیم. شالوده تمام تیم های ملی ما در آن زمان که به المپیک رفت، قهرمان جام ملت ها شد و به جام جهانی هم رفت، همان تیم بود. ما تا سال 1357 قهرمان مطلق جوانان آسیا بودیم و ستاره های زیادی ازآقای کاشانی گرفته تا آقای آشتیانی و ... مدام به تیم تزریق می شدند. یکی از اشتباهات کی روش این بود که همه تیم ملی را بازیکنان لژیونر کرده بود، ولی در جام جهانی روسیه خودش دید که بازیکنانی خوب ...
سعید حدادیان: با پول نویسندگی ازدواج کردم!
اصلا نظر سیدالشهداست که شما به عنوان خواننده مطرح هستید، اما شما توانایی های دیگری هم دارید، شما مداح هستید، اما سیر مطالعاتی عجیبی هم دارید و این خیلی جذاب است. الان همه بازیگرها می خواهند، خواننده شوند؛ همه خواننده ها هم می خواهند بازیگر شوند. من سرجای خودم هستم، می خواهم به امام حسین(ع) بچسبم. من سال 62 در برنامه کودک نویسندگی می کردم! زندگی من با نویسندگی می گذشت. یعنی محل ...