سایر منابع:
سایر خبرها
بائو: خدا به من زندگی دوباره داد
داشتم و در کل اینطور است که مثلاً 3 روز خوب هستم اما یک روز حالم بد می شود. امروز هم حس چشایی و بویایی ام را از دست دادم و فکر کنم 50 درصد کار می کند. کلاً شرایط عجیب و غریبی است. خدا را شکر از آن وضعیتی که داشتم خیلی خیلی بهتر هستم و در واقع 80، 85 درصد خوب شدم. چطور متوجه شدی کرونا گرفتی؟ - وقتی که لرز داشتم و فشار خونم برای اولین بار روی 17 آمد. به پاهایم که دست می زدند سرد ...
کتاب نفس های سوخته منتشر شد
. خانواده باید نقش هدایتگر داشته باشند و با یک معتاد مثل یک بیمار رفتار کنند. فقدان محبت در خانواده من میلاد، تنها فرزند خانواده هستم و پدرم دندانپزشک و مادرم معلم است. از نظر مادی، کمبودی نداشتم؛ اما پدر و مادرم همیشه از من توقع زیادی داشتند. دوست داشتند بین فرزندان اقوام و آشنایان، سرآمد همه باشم؛ چه از نظر درسی و چه از جهات دیگر. همین فشارهای بیش از حد بود که به فکرم رسید که ...
جهانبخش: آن پورشه ها را حتی ندادند بو کنیم!
هر وقت خانواده ام در انگلیس کنارم هستند و به اصرار مادرم، ریش هایم را می زنم تا به نوعی به دوران قدیمی خودم برگردم!؛ حالا که در قرنطینه هستم، فرصتی است تا این کار را انجام دهم. البته وقتی انجام می دهم، پشیمان می شوم که این هم یک نوع تنوع است! * خودم را کنترل می کنم معقول بودن یک نفر، قطعا یک مقوله مجزا و کامل تر است که در شرایط و حیطه های مختلف می تواند متفاوت باشد ...
قصه آمدن و رفتن هشتمین شهید مدافع حرم ارتش
بگو امانت ما را اذیت نکند. بزرگ که شدم من خواستگار های زیادی داشتم که هم عام بودند و هم سید. ولی خودم، چون ماجرای نذر را شنیده بودم دوست داشتم با سید ازدواج کنم. حاج آقا را نمی شناختم. با برادرم همکلاس بود و برادرم وی را تأیید کرد. موقع ازدواج تازه دیپلم گرفته بودم. یک سال بعد مهدی به دنیا آمد. آهنگران ثانی او ادامه می دهد: همسرم در دوران بارداری من در روستا خدمت می کرد و من دو سه شب ...
حفظ قرآن کریم با عنایت امام رئوف
حیات پدرم و نوجوانی خودم خیلی ضرورت انس با قرآن را حس نمی کردم. سال 77 پدرم از دنیا رفت. پس از این اتفاق تلخ، بدون حضور در هیچ کلاسی، شروع به حفظ قرآن کردم. در حالی که پایه قرآنی را نمی دانستم و حتی روخوانی و روان خوانی را به درستی انجام نمی دادم و از علوم قرآن و مهارت های فن تلاوت بهرهای نداشتم، اما با علاقه و پشتکار این کار را آغاز کردم و با عنایت و محبت امام رضا(ع) در مدت چند ماهه حافظ کل قرآن ...
روایت حسین آقا از رنج اعتیادی 50 ساله
هوایی بودم اما به خاطر اعتیاد اخراجم کردن، بعدش مجبور شدم دنبال کارهای دیگه برم، مثلا یکی از او کارا تدریس زبان انگلیسی بود، سخت بود چون باید قبل کلاس به خودم می رسیدم تا خمار نباشم اما این کار برای من خیلی خسته کننده بود چون باید با دانش آموزا کلی سر و کله می زدم تا پول حق التدریس بگیرم بعد همون پول رو یک جا برای مواد می دادم و تموم می شد، این روند هر روز من بود که خسته ام کرده بود. ...
عکس جنجالی نرگس محمدی در آغوش علی اوجی+عکسهای دیده نشده
وقت می کنم فیلم ببینم اما کتاب همیشه همراهم است حتی سر صحنه با خودم می برم و در زمان های خالی می خوانم همیشه در ماشین کتاب دارم و رمان خواندن را خیلی دوست دارم خانواده از خدا می خواهم روزی آنقد پول داشته باشم که بتوانم یک خانه بسیار بزرگ بخرم تا بتوانیم همیشه در کنار خانوادم با هم زندگی کنیم محس، سارا و مادرم را از ته قلبم دوست دارم و حاضر نیستم یک روز هم از آنها جدا باشم، خانواده تنها تعمت خدواند به انسان است که تکرار پذیر نیست منبع خبر : مستقل آنلاین ...
با رکورد جدیدم همه را شگفت زده می کنم
های دنیاست. می خواهم رکوردم به بهترین های جهان برسد و درحال حاضر نیز می خواهم در مسابقات جوانان آسیایی و جهانی به مدال برسم. قول می دهم اگر کمی حمایت شوم و تجهیزات وجود داشته باشد، به المپیک نیز برسم و برای ایران افتخارآفرینی کنم. در رشته های دیگر مثل شنا، فوتسال و والیبال هم مقام داشتم؛ اما به دلیل اینکه علاقه چندانی نداشتم، آن ها را رها کردم. حالا به جز دوومیدانی، دوست دارم سوارکاری را نیز دنبال کنم. ...
من از حکایت عشق تو بس کنم
خواندن شعری از مرحوم حاجی آذر که در جوانی از او آموخته بود، مداح شدن و مسیر زندگی اش را مدیون او می خواند و می گفت: سال 1312 در محله نوغان پایین خیابان به دنیا آمدم. 8 سال بیشتر نداشتم که پدرم از دنیا رفت و تحت تکفل پدربزرگم درآمدم. هیچ کدام از اعضای خانواده ام سواد چندانی نداشتند. مادرم که اصلا سواد نداشت. آدم های معمولی بودند. پدرم هم که خباز (نانوا) بود، همین طور. وارد ده سالگی که شدم برای ...
گفت وگو با محمدعلی کشاورز در سالروز تولدش/ پدرسالار چند ساله شد؟
پول نبودم. چون اعتقاد داشتم پول خوشبختی نمی آورد، هرچند که بودنش برای زندگی راحت تر لازم است و من خیلی وقت ها این راحتی را نداشتم، اما در طول 90 سال زندگی همیشه انسان خوشبختی بودم. جذاب ترین اخبار امروز در سرویس وبگردی روایتی از خودنمایی بن سلمان با پوشیدن لباس پلیس در بازار/ وقتی ولیعهد خام برای اداره کشور از بازی های کامپیوتری الهام می گیرد سام درخشانی: مادرم ...
بازیکن استقلال: ازمادرم و مادرشجاع عذرمی خواهم
از فکرش بیرون آمدم. اما الآن خداروشکر شرایطم خوب است. درگیری با شجاع خلیل زاده من فکر کنم بار ها بابت ان توهینی که در دیدار سپاهان و پرسپولیس مرتکب شدم تابه حال ده ها بارمعذرت خواهی کردم و الآن هم برای آخرین بارمعذرت می خواهم و تصورمیکنم که این قضیه دیگر لوث شده است. خب دران لحظه هم، چون روی پای من لگد کرده بودند عصبانی شدم و کنترل خودم را از دست دادم که این ممکن است برای ...
ماجرای چهلمین کرونایی کیش/ وقتی وارد بیمارستان شدم به شدت می ترسیدم/ کادر درمان برایم مثل فرشته ها بودند
درجه بود، سرفه هایم خیلی شدیدتر شده بود، تنگی نفس خیلی شدیدی داشتم، تشخیص متخصص داخلی 100درصد کرونا بود و کارهای بستری را انجام دادند. خداراشکر به موقع رسیدم، خیلی سریع دستگاه اکسیژن گذاشتند و با قرص و سرم و دارویی که تجویز کردند خیلی حالم بهتر شد. علائم اولیه همه افراد آنجا تب و سرفه بود، نوع شدید و ضعیف داریم، برای من علائم شدید بود، سرماخوردگی خیلی با این بیماری متفاوت است ...
روایت شکست کرونا از زبان نینجای گیلانی
، می گوید: به دلیل این که آسم و برونشیت مزمن داشتم فکر می کردم زیر فشار تمرین دچار تنگی نفس و سرفه شدم و در ابتدا تب هم نداشتم؛ تب و بدن دردی که تا به حال تجربه اش نکرده بودم بعد از دو روز به سراغم آمد و از پا افتادم. بعد از مراجعه به بیمارستان و عکسبرداری از ریه، با توجه به حجم درگیری ریه ها علایم کرونا تشخیص داده شد و پس از انجام تست کرونا، وجود این بیماری تایید شد. کمبود امکانات ...
ویشکا آسایش | عکس جالب ویشکا آسایش بعد از قرنطینه + بیوگرافی و تصاویر
...... هیچ وقت یادم نمی رود یک روز در خانه، مشغول گپ زدن با دایی بودم که ایشان به من گفتند ویشکا! ما در حال انتخاب بازیگر برای سریال امام علی هستیم، دوست داری بازی کنی؟ من هم چون فکر کردم دایی من را دست انداخته، با خنده گفتم البته، خلاصه من برای تست گریم به پشت صحنه کار رفتم و تست دادم و شوخی شوخی برای این نقش انتخاب شدم، تا آخرین لحظه ای که جلوی دوربین قرار نگرفته بودم، فکر می کردم ...
فرماندار ریو دو ژانیرو کرونایی شد
به گزارش سلام نو، فرماندار ایالت ریو دو ژانیرو در برزیل طی پیامی توئیتری از ابتلای خود به ویروس کرونا خبر داد. ویلسون ویتزل ، فرماندار ایالت ریو دو ژانیرو در برزیل شامگاه گذشته -سه شنبه- در پیامی توئیتری اعلام کرد که به ویروس کرونا مبتلا شده است. ویتزل 52 ساله با انتشار ویدئویی در توئیتر گفت: از روز جمعه حالم خوب نبود. تب و گلودرد داشتم، حس بویایی خود را از دست داده بودم ...
نبرد سخت (9): مطمئن شدم قرنطینه در منزل بهتر از بستری شدن در بیمارستان است
به گرفتن آب سیب. من هم اول از همه به دوستم جعفر خبر دادم که کرونا دارم . می دونستم حرفایی میزنه که حالم رو بهتر کنه، اصلا الان نیاز داشتم یکی باهام حرف بزنه و بهم امید و انرژی بده. طبق انتظار همان شب تماس گرفت، منتها اینقدر وجودم پر از یاس و اضطراب و بغض همراه با نفس تنگی بود که نتونستم جواب بدم! کار خوبی که کرده بودم امروز از تجهیزات پزشکی یک اکسیژن کوچک خریده بودم و تا حالا چند باری ...
مستندسازی تا مرز ابتلا به کرونا
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مسعود زارعیان کارگردان سینمای مستند که ساخت مستندی با محوریت کرونا را در دست داشت، گفت: ما با فیلنامه ای مشخص مشغول ساخت مستندی در این باره بودیم و سه روز از فیلمبرداری می گذشت که متاسفانه دچار تب و علائم کرونا شدم، ولی تست ندادم با این وجود چند روز به صورت شدید علائمش را داشتم و به همین ترتیب دست به قرنطینه زدم و حالا حالم رو به بهبودی است.. از همین رو در ...
پوپک بسامی : برای پرستاری از بیماران مبتلا به کرونا جانم را هم بدهم، باز هم خوشحالم
. وقتی بیماری بهبود پیدا می کند، واقعا حالم خوب می شود و خستگی از تنم در می آید. *واکنش خانواده ات چگونه است؟ آیا با فعالیت تو در پرستاری در این روزهای سخت و خطرناک موافق هستند و نسبت به آن و خطراتش واکنش منفی ندارند؟ به هیچوجه. همه خانوده ام از فعالیت من راضی هستند و به من افتخار می کنند ولی مادرم چون احساسی تر است و ارتباط عاطفی نزدیکتری با فرزندان برقرار می کند، بیشتر از بقیه ...
روایت 55 روز برزخی در “قلب کرونا”/دلتنگ توام مادر
داشتم کمک کنم از طرفی ممکن بود با رفتن به خونه خطری برای خانواده ام ایجاد بشه، به شنیدن صداشون و تماس تصویری واتساپ راضی بودم؛ امروز هم بخش شلوغ بود و اولین نفر رو از دست دادیم؛ خیلی احساس پوچی می کردم حس می کردم آخر الزمان شده، نه واکسنی نه دارویی هیچی برای درمان نبود فقط با دست خالی و توکل بر خدا تلاش می کردیم؛ شب که میشد هرکسی یه گوشه خوابش می برد دیگه نه شب داشتیم نه روز ...
عبدی:از پترویچ انگلیسی یادگرفتم تا پیراهن ریوالدو را بگیرم!
فوتبال ادامه دادم. عبدی درباره اتفاقات دوران حضورش در پرسپولیس گفت: کسی که در این تیم حتی یک روز هم بازی کرده باشد، هیچ وقت نمی گوید حضورم در پرسپولیس بد بود. من طرفدار پرسپولیس بودم و خوشحالم که عضو کوچکی از این باشگاه هستم. اعتقاد دارم که خدا به من نظر کرده بود که بازیکن پرسپولیس شدم و در سن و سال پائین، توانستم پیراهن پرسپولیس را بپوشم و به آرزوی خودم برسم. البته در پرسپولیس پستی و ...
عذاب وجدان کرونایی یک زن مشهدی؛ عروسم زن خوبی است
روی خوش از من پذیرایی می کند با شیوع ویروس کرونا بازار شب عید خوابید و پسرم که مغازه دار است به اجبار خانه نشین شد زندگی من، پسر، عروس و نوه هایم به سختی می گذرد چون این گونه که به نظر می رسد این ویروس روزهای زیادی مهمان ما خواهد بود در این میان من از طرفی شرمنده پسرم هستم که سربار آن ها شدم و از طرف دیگر اعتیاد دارم و برای تهیه موادم دچار مشکل شده ام چند روز قبل وقتی پسرم خواب بود یواشکی از منزل ...
مسئولان فدراسیون به من گفتند در ترکیب تیم ملی حضور ندارم! / ویدیو
. همچنین درخانه فیلم می بینم و کتاب می خوانم و زبان انگلیسی ام را تقویت می کنم. علاوه بر این سعی کردم خیلی بیشتر در کنار خانواده و مادرم باشم، چون در لیگ چین حضور دارم کمتر می توانم خانواده خود را ببینم. من از شیوع ویروس کرونا در چین ترسیدم منصوریان درباره این سئوال که با توجه به اینکه در لیگ چین حضور دارد جزو اولین نفراتی بود که متوجه شیوع ویروس کرونا شد و حسش در این باره چیست ...
صادقیان: دوستی من با تتلو به هیچ کس ربطی نداشت!
پایه فوتبال نیز به این شکل بود: مردم همیشه به من لطف داشتند. اینکه می بینم هواداران هنوز دوست دارند، به این دلیل است که من واقعا از ته دل آنها را دوست داشتم و الان هم این رابطه برقرار است. من از نصیحت متنفر بودم و الان هم کسی را نصیحت نمی کنم ولی همیشه یک هدفی را مد نظر داشته باشند و آن را بخواهند. من هر کاری که خواستم را انجام دادم. اگر می خواستم گل بزنم یا پاس گل بدهم، این کار را می کردم. مهم این است که شما بخواهید. او درباره محرومیت اش از فوتبال هم گفت: من خودم در اینستاگرام گفته بودم که نمی خواهم بازی کنم ولی واقعا چه شد که 15 سال محروم شدم؟ ورزش3 ...
هنر ظریف خوابیدن
خودم را گرم کنم، دیگر شور و شعف قبل را نداشتم. از شدت بطالت، غم، ناامیدی و سرگردانی به خواب پناه می بردم. روزها تا ظهر و شب ها تا صبح می خوابیدم. خواب را به عنوان برترین نجات دهنده از غم ها برگزیده بودم؛ اما بعد از چند روز از خوابیدن هم خسته شدم. حالا حس غم انگیز و پر از خشم به درد نخوری به سایر حس های بدم اضافه شده بود. مادرم می گوید من از بچگی همین طور بودم: نسبت به بطالت دچار افسردگی و رخوت می ...
صادقی: عشق بازوبند نبودم
شکر در آن بازی خیلی خوب بازی کردم. اولین شهرآورد زندگی ات دلهره نداشتی؟ شب عجیبی بود، من قرار بود به عنوان یک جوان 21 ساله در بزرگ ترین بازی فوتبال ایران به میدان می رفتم، اگر بگویم دلهره و استرس نداشتم دروغ بزرگی گفته ام اما انگیزه ام فوق العاده بود، خودتان می دانید شهرآورد یعنی چی؟ به اندازه 100 مسابقه ارزش دارد. برای خودم نقشه کشیده بودم، کوهی از انگیزه داشتم، فقط به این فکر ...
مالدینی: بویایی و چشایی ام را از دست داده ام
درجه بالاتر نرفته است. روز بعد جمعه قرار بود به میلانلو (زمین تمرین میلان) بروم که در خانه ماندم. من همچنین بازی میلان برابر جنوا را از دست دادم. سعی کردم خودم را با دارو درمان کنم، البته من از داروی ضد ویروس استفاده نکردم، زیرا هیچ وقت مشکل تنفسی نداشتم.
کامیابی نیا: رفتن برانکو خبر تلخی بود/دوست دارم بعد از فوتبالم کار اجرایی کنم
پرسپولیس بودم در سال اول، دوم شدیم. سه سال پشت سر هم قهرمان شدیم و این سال پنجم است که ان شاءالله بتوانیم پوکر قهرمانی را به دست بیاوریم. فکر می کنم بازی با الدحیل خیلی بازی خاطره انگیزی بود و در ذهن همه هواداران ماند و خیلی به ما چسبید. بزرگ ترین حسرت من قطعا بازی با کاشیما است که فینال آسیا بود. اگر آن پنجره نقل و انتقالاتی بسته نمی شد فکر می کنم می توانستیم به راحتی قهرمان آسیا شویم. چون واقعا ...
توصیه های یک خبرنگار مبتلا به کرونا: به جای وحشت، مقابله کنید.
...> مظفری با اشاره به اینکه خشکی گلو و تشنگی مفرط ، لحظه ای رهایش نمی کرد ، گفت : اما هیچ میلی به خوردن غذا نداشتم، تب بالا و خشکی گلو حتی در نیمه های شب باعث می شد از خواب بیدار شوم و مجبور می شدم مقدار زیادی آب بنوشم. وی با اظهار این که حس بویایی اش را به طور کامل از دست داده بود و هنوز بو و طعم غذاها را احساس نمی کند ، یادآور شد: درد کلیه ها ، پهلو و کمر و تکرر ادرار از دیگر عوارض این ...
کمک فامیلی به بیماران سخت درمان همدان/ حساب و کتاب مهربانی
...، همین عنوان را هم ادامه دهم و حقوق هم بخوانم اما جنگ تحمیلی آغاز شد و پدر را هم از دست دادم و دیگر نتوانستم تهران بمانم، چون مادرم خواست که به همدان برگردم. مادرم اهل اهواز بود و زندگی بدون پدرم در همدان برایش سخت؛ به همین خاطر خواست که تنهایش نگذارم و برای ادامه تحصیل به تهران نروم، من هم به او قول دادم که همینجا بمانم و به جامعه و خانواده ام خدمت کنم. آن زمان یکی سالی می ...
خواندن فصوص الحکم با ریه های کرونایی
ابتدایی بیمارستان بسیار ترسناک بود و ترسیده بودم، اخبار مرگ و میر را می شنوی، و همه آرزوهایت به یک چشم بهم زدن مهر باطل به خود می بیند و نمی دانی چه سرنوشتی در انتظار توست، این نگران کننده است، ترس روزهای اول اینطور بود.خیلی ها که به کرونا مبتلا شده اند، این دوران را سخت ترین دوران زندگی شان دانستند اما من اصلا به سخت ترین دوران اعتقادی ندارم. ترین ی در کل وجود ندارد، اصل ماجرا دست خداست. ...