سایر منابع:
سایر خبرها
ساختمان ایران و اشکودا
و این کار عادی را مدام تکرار کنی بدم می آید. برای همین همیشه اهل ریسک بودم. بعد از 4 سال دادن قسط خسته شدم. قسط دادن خیلی استرس دارد. یک روز به خودم گفتم همه چیز را می دهم اما فقط قسط نداشته باشم. چون می خواهم راحت بخوابم. برای همین یک روز ماشین را برداشتم و بردم دم نمایشگاه ماشین عمویم و پایین تر از قیمت فروختم و قسط را تسویه کردم. بعدهم به پدرم مقداری بدهکار بودم که تسویه کردم. البته پدرم پول ...
ماجرای چهلمین کرونایی کیش/ وقتی وارد بیمارستان شدم به شدت می ترسیدم/ کادر درمان برایم مثل فرشته ها بودند
قرنطینه هتل ارم، بچه های بسیج و سپاه که در ورودی محل قرنطینه بودند آنقدر برخورد خوبی داشتند که برایم خیلی جالب بود و از همه آنها تشکر می کنم. الان سه چهار روز است که از بیمارستان مرخص شدم، یک پرستار و چند فرد خیلی مهربان اینجا هستند، قرص ها را استفاده می کنم، قرار است تا 14 روز اینجا باشم، بعد از آن دوباره سی تی اسکن می گیرند که ببینند در چه وضعیتی هستم. تمامی کادر بیمارستان ...
جهانبخش: آن پورشه ها را حتی ندادند بو کنیم!
پریمیر لیگ انگلیس تصویر بزرگی ساخته بودم و همین مسئله به جا افتادنم در این لیگ تاثیر داشت. فکر نمی کردم نسبت به کیفیت، فشار و شرایط موجود، فسخت باشد ولی فکر می کردم جا افتادن در تیم نسبت به کیفیت و شرایط سخت است ولی این شرایط در هلند هم برای من اتفاق افتاده بود. * به جام ملت ها رفتم، از ترکیب دور شدم بعد از آنکه فصل شروع شد و تا وقتی که من جا بیفتم، با مصدومیت مواجه شدم. چهار ...
ویشکا آسایش | عکس جالب ویشکا آسایش بعد از قرنطینه + بیوگرافی و تصاویر
...... هیچ وقت یادم نمی رود یک روز در خانه، مشغول گپ زدن با دایی بودم که ایشان به من گفتند ویشکا! ما در حال انتخاب بازیگر برای سریال امام علی هستیم، دوست داری بازی کنی؟ من هم چون فکر کردم دایی من را دست انداخته، با خنده گفتم البته، خلاصه من برای تست گریم به پشت صحنه کار رفتم و تست دادم و شوخی شوخی برای این نقش انتخاب شدم، تا آخرین لحظه ای که جلوی دوربین قرار نگرفته بودم، فکر می کردم ...
رازگشایی علیرضا فغانی از دلیل مهاجرت خود و برادرش
وجود آمد و حرف هایی که می زدند و همین طورتوهین ها ربط داشت؟ اصلا ربطی نداشت. من خودم دوست داشتم بروم. برخی از دوستانم رفته بودند و احساس کردم زندگی برای بچه هایشان جور دیگری شد و وقتی در جام ملت های 2015 حدود 40 روز در استرالیا بودم خیلی از دوستان ایرانی ام را دیدم و مشورت کردیم که تصمیم گرفتم بروم. خیلی دوست داشتم در همان سال ها می رفتم ولی یک سری اهدافی در داوری داشتم و با همسرم که ...
چالش مواجهه با بحران کرونا و افسردگی شدید/ افسردگی در دوران کرونا چند مرحله دارد؟
... دیگران هر روز با این ترس مواجه هستند که آیا سرفه یا عطسه شان نشانه کروناست یا نه. اما من هر روز از خودم می پرسم آیا ترسی که تجربه می کنم ترسی است که همه در این دوران تجربه می کنند یا شروع یک فروپاشی روانی است؟ به دکترهایی که در جریان بیماری ام هستند گفته ام که از نظر روحی در شرایط شکننده ای به سر می برم و روی کمک شان حساب می کنم. باید حواسم باشد که علائم اضطراب و ناراحتی معمولی ...
عشق خون آلود!
. ناگهان گوشی را از دست بهاره گرفتم و با فحاشی به امیر گفتم که خیلی بی وجدان هستی! اگر او را دوست داری پس چرا ازدواج نمی کنی! ولی او مرا تهدید کرد و ... آن شب وقتی نظر بهاره را جویا شدم، گفت: زمانی که برای اولین بار به خانه امیر رفتم، او مرا به عنوان عروس به خانواده اش معرفی کرد در حالی که ارتباط من و تو هنوز پنهانی است! و ... با این همه، بهاره هنوز در انتخاب بین من و امیر تردید ...
گفت وگوی ویژه با حمیده عباسعلی: شکوفایی ام در در المپیک ببینید
شد که خیلی سریع به آلمان بروم و زیر نظر دکتر امینی تحت درمان قرار بگیرم. با دکتر که صحبت کردم، آرام تر شدم. فاصله اولین دیدار من با دکتر تا جراحی ام، سه روز شد و این نشان می دهد که هیچ فرصتی را از دست ندادیم. در همان روز بعد از مصدومیت خودم را به آلمان رساندم. خیلی سریع ام آر آی انجام دادند و کادر پزشکی تصمیم به جراحی گرفتند. آن موقع برنامه بر این بود که باید دو ماه دیگر تمریناتم را برای حضور در ...
اکران اینترنتی لاله منوط به تصمیم سرمایه گذار است/یک تجربه جهانی
بودم با ترس و وحشت فیلم را به صورت اینترنتی اکران می کردم. به هر حال باید محاسبه و وضعیت این عرصه بررسی شود زیرا این مسیر جدید و تازه است و معلوم نیست قرار است چقدر در این شرایط بمانیم. وی افزود: شاید روش های توزیع و نمایش در آینده تغییر کند شاید اصلا دنیای بعد از کرونا با دنیای قبل از آن دچار تغییر ماهیتی و روشی شود. من در دوران حیاتم برای اولین بار دنیایی را می بینیم که تک تک افراد روی ...
سرمربی تیم ملی فوتسال زنان: کفاشیان گفت سکوت کنم
های دیگری بودند. مقام دومی در تنیس روی میز استانی از همان زمان پدرم که به باشگاه می رفت، من هم همراه او می رفتم و بتدریج در محیط ورزش بزرگ شدم. حتی با پدرم به سالن تنیس روی میز می رفتم و این رشته را در حد عالی بازی می کردم. در دوران راهنمایی در مسابقات تنیس روی میز استان دوم شدم و از دوم راهنمایی در سال 71 وارد هندبال شدم. خانم گل مسابقات هندبال شدم در هر ...
جشن عسل رزمندگان بعد از آتش سنگین ارتش بعثی!
بودیم که ناگهان چند هواپیما در آسمان پدیدار شدند و شروع کردند به بمباران. درحالی که خیز می رفتم، متوجه ترکش بزرگی شدم که با سرعت سینه آسمان را شکافت و میان من و نفر جلویی در خاکریز افتاد. با دیدن ترکش داغ و براق که وزنش حداقل به سه یا چهار کیلو می رسید و تصور این که اگر فقط یک متر جلوتر دراز کشیده بودم، چه بر سرم می آورد، برخود لرزیدم. در جاده ام القصر، راه مان را پیش ...
بدرقه: بازیکنان فولاد تشنه شروع دوباره لیگ هستند
دارد چرا که سلامتی اولویت اول است. بدرقه در مورد حضور در کنار جواد نکونام در این فصل نیز گفت: من امسال چند بار از ناحیه همسترینگ مصدوم شدم و این بدشانسی 3-4 ماه من را از فوتبال دور کرد. با این حال کار کردن کنار آقا جواد باعث افتخار است و از نظر فنی بسیار به من کمک کرد. درست است که امسال نتوانستم زیاد برای تیم محبوبم بازی کنم چرا که مصدوم می شدم و بعد از اینکه خوب می شدم و به تمرینات اضافه ...
مجید مجیدی: شهرت، مخملباف را زمین زد
آدم را نمی شناسم. این کیست؟ باورهای عجیب وغریبی پیدا کرده بود. متوجه شدم یک آدم دیگر است. بعد از جشنواره، از تورینو آمدیم رُم. مجبور بودیم دو روز رُم بمانیم و آن دو روز که مجبور بودم با محسن در یک اتاق باشم تلخ ترین روزهای زندگی من بود. ما که شبانه روز می نشستیم بحث می کردیم 48 ساعت هیچ حرفی نداشتیم با هم بزنیم؛ هیچ حرفی. آن قدر فضا سنگین بود که من در فاصله ای که مخملباف می رفت بیرون چیزی بگیرید یا دست شویی برود، نمازم را می خواندم. با خودم کتابی برده بودم و آن کتاب را در آن 48 ساعت شاید هفت بار خواندم. ...
مربی سابق تیم والیبال زنان: به من دیکتاتور می گویند
تمرین و اردوها و برگزاری تورنمنت های عالی در اسلوونی و کرواسی انتظار داشتیم که در این رقابت ها چند پله صعود کنیم. چون یک هفته زودتر از مسابقات به کره رفته بودیم تا بازیکنان با شرایط خود را تطبیق دهند، پس از چند روز مشکل روده پیدا کردم و حتی به من گفتند تا در کره جراحی شوم اما قبول نکردم و بعد از دومین بازی به ایران بازگشتم و مجبور شدم تیم را رها کنم و 2 ماه بستری بودم. داورزنی را وادار ...
در دوران کرونا به 65 هزار جانباز شیمیایی چه گذشت؟/ جانبازانی که بیش از همه در معرض آسیب هستند
حال و روز ما را دید، بعدا در مسجد با تربت امام حسین(ع) برای ما حمد شفا خواند. وقتی تربت رسید، در دهان ما و سایر بچه ها گذاشتند و گفتند شفای شما در این است. همان شب جعفر شهید شد. صبح فردایش تعداد گلبول های من بالا رفت و کمی بهتر شدم. پ ایین بودن گلبول های بدن باعث پایین آمدن ایمنی بدن می شود. گلبول های بدن بچه های شیمیایی خیلی پایین است و با یک سرماخوردگی گاهی راهی بیمارستان می شوند ...
هماوردی یک زنِ شاعر با کرونا
شد و حالم را وخیم تر کرد. این را باید بگویم که در این روزها دعا در حقم زیاد شد. دوستان زیادی دارم که بسیار برایم دعا کردند. و این دعاها بسیار گره گشا بود. در این یک ماه، خانواده ام شبانه روز بالای سرم بودند. تقریبا حال همه شان خوب شده بود و فقط من بودم که حال بدی داشتم. به جایی رسیدم که روحیه ام را از دست دادم و حتی وصیت نامه نوشتم و از همه حلالیت طلبیدم. نگاه های خانواده ام ...
ساموئل اتوئو: لیورپول من را می خواست اما به اورتون رفتم
اورتون یکی از بهترین تصمیماتی بود که من در دوران ورزشی ام گرفته ام. من پیشنهادات دیگری نیز داشتم، در آن مقطع با لیورپول صحبت کردم و این تیم نیز به دنبال من بود و البته تیم های دیگر با من صحبت کردند. اما وقتی با روبرتو مارتینز، سرمربی اورتون صحبت کردم، برایم همه چیز تغییر کرد و من به هیچکدام از پیشنهادهای دیگری که داشتم حتی نگاه هم نکردم. وقتی با او ملاقات کردم، بلافاصله عاشق اورتون شدم. من از برنامه های روبرتو مارتینز برای این باشگاه و ایده های او در مورد فوتبال هیجان زده بودم. این همان چیزی است که باعث شد من به پیشنهاد اورتون پاسخ مثبت دهم. ...
ناگفته های فرمانده پیشین لشکر 31 عاشورای سپاه از سپهبد شهید صیادشیرازی
و در اثر موج انفجار و ترکش، شیشه ماشین ها شکست. بعد از چند لحظه متوجه شدم عملیات انتحاری بوده. یعنی دوستان، منافقی را پیدا می کنند ولی به دلیل اینکه زن بوده و نمی توانند او را بازرسی بدنی کنند، می گویند ببریم پیش فرمانده تا ببینیم دستور چیست، البته سلاح و تجهیزات و کوله پشتی را از او گرفته بودند؛ ولی زن منافق چند نارنجک را مخفی کرده بود و در حال آمدن، متوجه می شود پیش فرمانده می رود و همه جمع ...
وراتی: ایتالیایی ها هر شب کادر درمان را تشویق می کنند/ بیشتر از قبل تمرین می کنم
برای بهبودی مصدومیت های جزئی را نداشتیم. خوش شانسم که در خانه، تردمیل دارم، بنابراین روی آن شروع به دویدن می کنم. با هم تیمی هایم هم در ارتباط هستیم و اخبار را رد و بدل می کنیم که این امری طبیعی است، چون هر روز کنار هم بودیم. ما روزها را در کنار دوستان مان سپری می کردیم و دلم واقعاً برای آنها تنگ شده است. وراتی همچنین در بخش دیگری از صحبت هایش در تمجید از کادر درمانی که در تلاش برای مهار ...
این خوش شانسی بزرگ را از دست نمی دهم
حامد رشیدی در گفت و گو با ایسنا، بابیان اینکه سال 1398 سال خوبی برایش نبود، اظهار کرد: زمستان سال گذشته از ناحیه کشاله ران به شدت دچار مصدومیت شدم و تاحدودی امیدم را برای حضور در المپیک از دست داده بودم. وی تصریح کرد: خوشبختانه در روزهای گذشته آسیب دیدگی ام بهبود پیدا کرده و دوباره مشغول انجام تمرینات بدنسازی و آمادگی جسمانی هستم. ملی پوش کرمانشاهی کشتی کشورمان تصریح کرد ...
روایت 55 روز برزخی در “قلب کرونا”/دلتنگ توام مادر
خداحافظی قراره روزها طول بکشه تا دوباره به سلام ختم بشه وگرنه حتما مادرمو بغل می کردم و با تمام وجودم لمسش می کردم؛ تو مسیر همش تو فکر مادر بودم که کی خواهرم بیاد سراغش چند بار شمارشو گرفته بودم ولی خوش خوابی عادت خانواده ماست؛ همینکه به بخش رسیدم باز مرجان چغلی کرده بود و سرپرست بخش با چشم های ورقلمبیده بهم فهموند که تنبیه اساسی در راه؛ سریع رفتم روپوش پوشیدم و رفتم سراغ مریض ها، تازه ...
دلیل عجیب مدیرعامل استقلال برای حضور در 7 فدراسیون!
.... من در انتخابات فدراسیون های هندبال و والیبال به نفع دیگر دوستان کناره گیری کردم. در مورد تنیس روی میز هم 11ماه سرپرست بودم. اتفاقا در آن مدت ایران به عنوان پایتخت فدراسیون های تنیس جهان اسلام معرفی شد. در بانک سرمایه هم قهرمان آسیا شدم. من همه این ورزش هایی که کاندید بودم را بلد هستم و حتی اسکی هم کرده ام. گویا مدیرعامل جدید استقلال که رکورددار کاندیداشدن در انتخابات یا سرپرستی فدراسیون های مختلف است، اعتقاد دارد هر ورزشی که آن را بلد است و می تواند انجامش دهد، مجوز ریاست و مدیریت در فدراسیون آن را پیدا می کند! ...
کشتی آنجلیکا را زیر موشک باران بازی کردیم
کار نخواهید رفت؟ خیر. گروه تا 26 اسفندماه کار کرد و بعد از آن تعطیل کردند. معلوم نیست چه زمانی دوباره کار شروع شود. آن زمان هم نمی دانستم، سرما خورده بودم و سرفه می کردم. با یکی از دوستانم که دکتر است تماس گرفتم و گفتند چنین ویروسی آمده است. هرچند من این ویروس را نگرفتم ولی مدتی که نرفتم همواره ترس این را داشتم که نکند ناقل بیماری باشم. اگر اکنون مدیر صداوسیما بودید برای این ...
ساحل امید و آرامش(12): پناهیان: نهضت دعا و مناجات خوانی راه اندازی شود/ خاطره ای جالب از استجابت دعای یک ...
گو با خدا می افتد، این است که قلب و روح و انسان را آرام می کند و به او اطمینان می بخشد تمام قدرت هستی در دست کسی است که اکنون در مقابلش سخن می گویی. اضطراب و نگرانی بدترین درد است کارشناس مذهبی اظهار کرد: در جریان کرونا، یکی از اتفاقاتی که آسیب این حمله را بیشتر می کند و متخصصین داخلی و هم خارجی به آن اشاره کرده اند، اضطراب و دل نگرانی و ترس است که به شدت ایمنی بدن را پایین ...
توصیه های یک خبرنگار مبتلا به کرونا: به جای وحشت، مقابله کنید.
به گزارش خبرنگار حوزه بهداشت و درمان گروه اجتماعی خبرگزاری آنا ، مهتاب مظفری که اخیرا به ویروس کرونا مبتلا شده و بهبود یافته است روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار آنا افزود : اواخر اسفند، روزهایی که در تکاپوی تهیه خبر و گزارش و تسویه حساب با ادارات گیر افتاده بودم و شیوع بیماری کرونا هم شده بود، ناگهان متوجه شدم که بیمار شدم. وی با بیان اینکه برای تهیه یک گزارش مردمی در باره کرونا هم ...
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
و هم زمان نگران مولد بودن و استفاده بهینه از این زمان هم بودم. تا اینکه به جستاری از دکتر عایشه احمد، استاد علوم سیاسی دانشگاه تورنتو، برخورد کردم که در نوشتاری توصیه کرده بود که در این روزها لازم نیست نگران مولد بودن باشیم. ما در یک همه گیری جهانی به سر می بریم و در اولین مرحله باید به امکان سازگاری ذهنی با این شرایط برسیم و آن را بپذیریم تا در مراحل بعد ببینیم با این شرایط جدید چطور باید سر کرد ...
کامیابی نیا : برخی بازیکنان با کالدرون کنار می آمدند و برخی نه !
دارند تلاش کنند و به دنبال موفق شدن هستند. فکر می کنم این باعث شده که تیم هم نتیجه بگیرد و این خیلی خوب است. همه بازیکنان در این چند سال موفق بودند. کامیابی نیا در مورد شرایطش پس از عمل جراحی کتف گفت: شرایط واقعا سختی بود و به نقطه ای رسیده بودم که شاید می گفتم دیگر فوتبال بازی نکنم ولی خیلی ها کمکم کردند و به من روحیه دادند. مهم این است که الان خوب هستم و خدا را شکر خیلی بهتر شدم. فکر می ...
طلبه ای که سالش را در غسالخانه تحویل کرد+عکس
و علم تغسیل اموات را دارد اما چون تا به حال به مرده دست نزده و به گفته خودش وحشت دارد، کنجکاوم که بدانم در آخرین لحظاتی که به آرامستان می رود و قرار است تجربه ای از جنس مرگ را از نزدیک لمس کند، به چه چیزهایی فکر می کند، بعد از اینکه سوالم را می پرسم با همان صبر و حوصله ای که از ابتدای گفت وگو داشت پاسخ می دهد: وقتی همه سوار ماشین شدیم سکوت عجیبی بود فکر کنم بقیه هم مانند من داشتند حسابشان را با ...