سایر منابع:
سایر خبرها
قصد کاندیداتوری مجلس را ندارم/ مطیعی خوب کار کرده است
) اول باید بسوزیم، بهترین کار برای هنجره گریه برای امام حسین است. خیلی بد است که دنبال شهرت باشیم. خدا به ما توفیق داد از زمان جنگ می خواندیم. همانجا یک سری از بچه ها که گیر کرده بودند دست عراقی ها در مسلمیه خواب دیدند که پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمد به همراه حضرت مسلم و گفتند چرا به مسلم متوسل نمی شوید، بچه ها به حضرت مسلم متوسل شدند و آخر هم گردان مسلم آمد به کمکشان. هیچ چیزی اندازه گریه برای ...
همسرکشی در دعوا بر سر مسافرت
توانستم رفتارهای او را تحمل کنم و حالا هم پشیمان نیستم. این ادعاها توسط مادر مقتول رد شد. او که از دامادش شکایت کرده و خواستار قصاص این مرد شده بود، گفت: هشت سال قبل وقتی دخترم با فرهاد ازدواج کرد، در ظاهر این مرد نسیم را خیلی دوست داشت؛ اما دو ماه بعد از ازدواج شان فرهاد روی واقعی خودش را نشان داد. او کتک هایش را شروع کرد، مرتب نسیم را می زد و می گفت باید آ ن طور که من می خواهم رفتار کنی. دخترم می ...
شعرخوانی حامد عسگری در یازدهمین سوگوارۀ هنر و حماسه
هنوزم بعضی شبا خواب می بینم شیر می خوری هنوزم نمی شینه تو باورم که کشتنت هی می گفتم به خودم، عصای دستم اصغره پیر شدم، منو سر مزار جدّش می بره کاش می شد یه بار دیگه موی تو رو شونه کنم می میرم اگه یه شب گونه هاتو بو نکنم مثل یه قرآنِ جیبی بودی تو دست بابات رفتی من فقط می گفتم که خدا پُشت وپَنات یه دلم می ...
دختر را چه به شهید شدن؟!
مخصوصاً وقتی برای امام شعر گفته بود، معمولاً قرائتش که تمام می شد رو می کرد به بچه ها و می گفت: ما هم در مدرسه در حال جنگ با دشمن هستیم . چفیه و کتانی دوستش تعریف می کند که: لباسش با بقیه بچه های مدرسه فرق می کرد، در حال و هوای جبهه بود؛ اغلب به جای روسری چفیه می بست وکفش کتانی می پوشید. در روزهایی به شهادت فکر می کرد که شهر کوچک میانه حتی یک بار هم بمباران نشده بود. حتی یک بار ...
داریوش فرهنگ: هنوز در آغاز راهم
رد می کنیم. یک نمونه اش را برای شما مثال زدم. فیلم و هنر، کارش ایجاد ارتباط است، یک زبان بین المللی و جهانی. مثل همان ترجمه قرآن که گفتم و همینطور در مورد شیعه و سنی. *البته ما در سینما، یک نمونه از کارگردانانی را داریم که امسال هم فیلمی ساخته است به نام حکایت عاشقی، احمد رمضان زاده که خودش از پدر، و مادر با دو مذهب مختلف زاده شده ، پدرشان این امکان را به او داده است که خودش انتخاب کند ...
غذای کافی محبت اهل بیت علیهم السلام است، محبت امام حسین علیه السلام کم چیزی نیست.
هفت سال گفته اند و هم چهارده سال را گفته اند ، اما هرچه هم حضرت را بزنند باز مرد است ولی دختر بچه که زدن ندارد. این که ما روضه ی طفلان مسلم علیهما السلام را می خوانیم که خدا زیارتشان را قسمت ما بکند ، وقتی زندان بان در زندان را باز می کند که اینها از زندان خارج شوند اینها نمی توانستند راه بروند ، چون زندان نمناک بوده و تمام مفاصلشان مشکل پیدا کرده بود که برادر بزرگ ، برادر کوچک را بغل می کند. زندان برای شاهزاده خیلی سخت است، بچه های امیرالمومنین علیه السلام بودند. امیرالمومنینی که خدا منصوب کرده است. منبع : قدیم الاحسان /1102101305 ...
کلمه رقیّه ، در اصل از ارتقاء به معنی صعود به طرف بالا و ترقّی است.
. یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و از ماجرا سوال کرد. خبر بردند که ماجرا چنین است . آن لعین در حال گفت : بروند سر پدر را بیاورند و در کنار او نهند. پس آن سر مقدس را بیاوردند و درکنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسید این چیست ؟ گفتند: سر پدر توست . آن دختر بترسید و فریاد بر آورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد. سپس محدث قمی(ره) می فرماید: بعضی این خبر را به وجه ...
اینچنین بوسنی شد کربلای رسول حیدری
صعوبت وضع مردم بوسنی را ببیند و تصمیم گرفت هجرت کند. آنچنان که در کتابِ حق تعالی آمده: ربّ انی مهاجرٌ الیک... ر کتابی پُر از زندگی است. زندگی یعنی عشقِ بدری خانم به پسر بورش که خدا بعد از چند دختر به او داده است. پسری که هنوز هم بعد از سال ها از شهادتش، حالات و رفتارش برای مادر، زنده است. زندگی یعنی حال معصومه -همسر رسول- در جلسه خواستگاریشان. خواستگاری ای که رسول با لباس سپاه آمده بود و ...
استثنایی ترین تخریبچی جنگ
روز نو : شهروند در گزارشی به شگفتی ساز دوران دفاع مقدس پرداخته است: اسمش علی اکبر رحیمی است. او در روز 12شهریورماه 1345 در محله امام زاده حسن(ع) تهران به دنیا آمد. علی اکبر 4 برادر و 4 خواهر داشت و او که بچه سوم است، در سال 1348 وقتی که 2 سال داشت، در پی تب دچار فلج اطفال شد و با وجود درمان های آن زمان، فقط با 2 عصا توانایی حرکت داشت. این مسأله محدودیت های زیادی برای او ایجاد می کرد ...
مجید بنی فاطمه: بچه های انقلابی، افراطی نیستند
...، حرف می زند و اگر قلم داشته باشد قلم می زند، ولی یک شخصی مثل سعید حدادیان که سی سال است می خواند، بچه مدرسه بوده، الان استاد دانشگاه است و درس هم می خواند و آدم عالم و عاملی است و در بیوت مراجع تقلید رفت و آمد دارد، اگر بخواهد همسنگرهایش را یاد کند می بینیم خودشان یک لشکر هستند که شهید شده اند، بعد ایشان حق ندارد حرف بزند، بقیه حق دارند؟ شما دولت را هم نگاه کنید، همه حرف نمی زنند. یک ...
نوکیسه های فرهنگی، لمپن های روشنفکر!
درمانی ها می توانند سال های سال ادامه پیدا کنند، اما روند تخریب روز به روز بیشتر می شود . مصاحبه با ناصر فکوهی – شما به مسائلی که در حال تغییر جامعه ایران هستند، اشاره کردید، اما می خواهم این سوال را از شما بپرسم که به صورت جزئی چه مسائلی هست که خود شما به عنوان دکتر فکوهی هم به عنوان یک شهروند و هم با توجه به جایگاه آکادمیکی که در آن قرار گرفته اید هر روز تجربه می کنید و ان را ...
به احترام کربلا، با پای برهنه در مقر خود حاضر می شد
. من به او گفتم: اگر شما پاسدار هستی، چرا لباس سپاه تنت نیست؟ بپوش تا ما ببینیم. او گفتند: در معراج شهدا مرا با لباس سپاه می بینید. همان طور هم شد. زمانی که برای دیدن پیکر شهید به معراج رفتیم لباس سپاه به تن داشت. پرواز غلامحسین قدمگاهی نقل می کند: آخرین باری که سید را دیدم، به من گفت: من هم با لباس شخصی و هم با لباس سپاه عکس گرفته ام و قبضی را به من داد و گفت با این قبض عکس ...
بچه من ناخلف نیست!
آرایش پرش گرفت. آبجی ها زدند تو سر خودشان و جیغ و ویغ راه انداختند. بابا با صدای حلقی رو کرد به ما: ساکت باشین. چقدر گفتم مواظب باشین جام دست این ابله نیفته! بعد رو کرد به داداش و باز هم قربان صدقه رفت. برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرام باشگاه خبرنگاران جوان اینجا را کلیک کنید. منبع: خبرگزاری فارس انتهای پیام/ ...
برای شهادت حضرت ابوالفضل(ع) را واسطه کرد
عَلَم ردش کردم، فردا پس فردا حالش خوب شد و گوشه حیاط پیِ بازی رفت. قیامت گفتم: چرا خانواده هایی که شش تا پسر دارند نمی گذارند بچه هایشان جبهه بروند؟ گفت: باشد اگر تو اجازه ندهی نمی روم، فقط یک سؤال دارم، گفتم: بپرس.گفت: مرگ حقه نه؟گفتم: معلومه، گفت: قیامت و سؤال و جواب چی؟گفتم: خب آره، گفت: پس اگر روز قیامت پیغمبر(ع) به شما بگوید سیدمحمد پسرت ازحسین، عباس، قاسم و اکبر هم عزیزتر ...
تجاوز داماد مازندرانی به خواهر زن 13 ساله و باردارشدن او
روز نو : چند روز پیش زایشگاه صبحکار بودم. زایشگاه تقریبا خلوت بود و ما مشغول انجام دادن کارهای عقب افتادمون بودیم . خدماتمون که از اورژانس میومد خبر داد که یه دختر 13 ساله رو آوردن اورژانس که با شکایت درد شکم بستری شده و ازش عکس رادیوگرافی گرفتن و دیدن تو شکمش بچه هست !!!! هممون شوکه شدیم که دختر 13 ساله و حاملگی؟ و از اونجایی که مطمئن بودیم بالاخره میاد ...
حفظ بیت المال شهادت را نصیبش کرد
همسر این شهید نخبه صنعت نفت نشسته ایم. چهار ساله بودم که پدر رفت سمیه کریمی دختر شهید متولد 1361 است و تا مقطع فوق دیپلم رشته زبان فرانسه تحصیل کرده است. او که هنگام شهادت پدر چهار سال داشت، اکنون خود صاحب یک فرزند پسر است. متن زیر واگویه های این دختر شهید از پدرش است: پدرم در رشته حفاری یکی از مهندسان نخبه شرکت نفت بود و اهل خانه یک هفته در میان او را می دیدند. اما پدرم در ...
امیر تتلو : ته تغاری و یکی یه دونه ام. خیلی هم قشنگم
برای تامین خانه، زندگی و خرجم چون هیچ درآمدی در ایران نداشتم. شعر می گفتم و آهنگ می ساختم. بعد هم که باهاشون دعوام شد و خرجم رو ندادن، برگشتم ایران! چرا سعی نکردی همون جا بمونی و موفق بشی؟ خب چون آنها می خواستن من زیر بلیت آنها باشم. می گفتند کنار فلانی آهنگ بخون و. . . تو یکی از آهنگ هم- آهنگ زیر همکف- کامل توضیح دادم. ترانه اون آهنگ یک داستان واقعیه. می گفتن کنار فلانی بخون ...
قهرمانان بی مدال/ جای خالی روایت شهربانوها از جنگ
بوده و به بیمارستان منتقلم کردند. از شدت درد بسیار ناله می کردم که یک بهیار بالای سرم آمد و با مهربانی گفت: چرا اینقدر داد و فریاد می زنی. مگر به زور به جبهه اومدی. بقیه هم مجروحن اما ببین تحمل می کنن پس تو هم تحمل کن تا روحیه بقیه رزمنده ها خراب نشه. و اون بهیار شما بودید و او مرا شناخت. بعد از این واقعه و اطلاع بنیاد شهید یک روز به منزلم آمدند و گفتند: سال ها دنبال شما بودیم چون پرونده تان را داشتیم اما نمی دانستیم کجا هستید و خدا روشکر شما را پیدا کردیم. پایان پیام/ 84 ...
متن کامل یک دهه سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع) +PDF
اطرافیان ایشان می گفتند که بسیاری از اوقات ایشان به تفکرمی گذشت. لقمان مدال حکمت را از خداوند گرفته است. تفکر ممکن است به عمل منتهی هم نشود ولی تفکری که از جنس حکمت باشد منتهی به عمل می شود. فعلاً یک تجربه ی شخصی داشته باشید و خودتان را بشناسید بعد بخواهید بچه ها و دیگران را به مسیر درست راهنمایی کنید. اگر کسی خودش را نشناخته باشد نمی تواند دیگر را هم راه نمایی کند. ...
حاج داوود در سلیمانیه جانباز شد و در منا شهید
.... اما این نوع شهادت در نهایت مظلومیت بود و ناغافل دلمان را به درد آورد. همسر شهید فصل آشنایی برای ادامه همکلامی کنار بتول صیاد همسر شهید حاج داوود موسوی می نشینم که تنها چند روز از نبودن های همسرش می گذرد اما اوج دلتنگی زنانه اش را می توان از بغض های فرو خورده حس کرد. او از همراهی 25 ساله اش با حاج داوود می گوید: من متولد 1347 هستم. با حاج داوود در یک خیابان ...
مهمان ناخوانده ای به اسم ویروس
.... مامان گفت: اشکال نداره دخترم. کمک کرد تا لباس هامو دربیارم. البته مامان هیچ وقت این کارو نمی کرد اما اون روز متوجه شد که حالم خوب نیست. بعد از شستن دست و صورتم و خوردن چند قاشق غذا به اتاقم رفتم. مامان گفت: دخترم چرا غذا نخوردی؟ گفتم: مامان هیچی از گلوم پایین نمی ره. مامان گفت: فکر کنم گلوت عفونت کرده، دخترم استراحت کن تا عصر بریم دکتر. عصر با صدای مامان بیدار شدم و با کمکش لباس ...
تسویه حساب نکرد تا پس از 16 سال به خانه برگردد
مسلم بن عقیل، رمضان علی در آن عملیات به شهادت رسید و پیکر مطهرش بعد از 16 سال به آغوش خانواده برگشت. * خرید ساعت زنگدار! با پول های توجیبی که پدر و مادرم به رمضان علی می دادند، یک ساعت زنگی برای خودش خرید، به او گفتم: برای چی پولت را دادی ساعت خریدی؟ در منزل که ساعت داشتیم. در جوابم گفت: می ترسم برای مدرسه دیر بلند شوم، برای همین ساعت زنگدار خریدم تا خواب نمانم. ...
از ترویج قمه زنی و هالووین سازی عاشورا توسط رسانه های بیگانه تا حرکت زشت تلگرام و شوی جنجالی چادر دربرج ...
) عنوان داشت: یکی از دوستان سابق من که مرد مسلمان و خیلی معتقدی است به من تلفن زد و از من پرسید تقویم امسال را دیدی؟ گفتم بله گفت دیدی نوشته شهادت حضرت زهرا، خب با این حرف اجر شهید کم می شود. نورعلی تابنده بعد از آنکه به مقام حضرت زهرا(س) توهین کرد بیان کرد: شهادت مقام بالایی است و شامل حضرت زهرا نمی شود و با گفتن شهادت حضرت زهرا مقام شهید را بی ارزش می کنید. ***نامه علی مطهری ...
پیامی که به خاطر آن رادیو برنامه های خود را قطع کرد
برداشتند و دیگر پیدایشان نیست . و من گفتم که ایشان می آیند مقداری دیرتر . تا چندین روز از حسین اطلاعی نداشتیم که یکی از بچه های همسایه هایمان آمدند و گفتند :به مادرش بگوئید : من رفتم جبهه نگران من نباشید. دقیقاًنمی دانم این فراق 33 یا 44 روز به طول انجامید که یک روز رادیو برنامه عادی خود را قطع کرد و اعلام نمود یک نوجوان 13 ساله خودرابه زیر تانک دشمن انداخته و تانک دشمن را منهدم ساخته و خود نیز شربت ...
همه چیز درباره شهید فهمیده + روزشمار زندگی
اعزام به بیمارستان ماهشهر چند روزی پس از بهبودی: ترخیص از بیمارستان و بازگشت به جبهه. پس از مراجعت به خرمشهر: جلوگیری دوباره از اعزام او به خط مقدم. یکی دو روز بعد: بازگشت به خط مقدم و مبارزه در کنار محمد رضا شمس 1359: (بیست و هفتم مهرماه) مقاومت در برابر حمله های دشمن 1359: (بیست و هفتم مهرماه) زخیم شدن مجدد در خط مقدم روزهای نبرد ...
پس از زیارت امام حسین(ع) در اسارت، دیگر کربلا نرفتم
و مصرانه قصد مصاحبه با شما را دارد. همیشه در زمان مشکلات نزد مرحوم ابوترابی می رفتیم و کسب تکلیف می کردیم. این بار هم نزد ایشان رفته و ماجرا را شرح دادیم که به من امر کردند پاسخ آن خانم را بدهم. گفتند هرچه که به دلت آمد، همان را بگو ان شاء الله که خیر است. خانم ناصره از من سن و مدت اسارتم را پرسید. گفتم 19 ساله ام و هفت سال است که اسیرم. وقتی فهمید بعد از هفت سال اسارت ...
جوان ترین ستاره از کهکشان خرمشهر
فاصله افتاد، اما داود هم سه سال بعد از محمدحسین و در حالی که حدود 20 روز از نامزدی اش می گذشت، به قافله کربلائیان ملحق شد. خانواده فهمیده در دو سال منتهی به شهادت محمدحسین، از قم به کرج مهاجرت کرده بودند و در آنجا بود که حسین فهمیده با محمد رضا شمس دوست شد. بچه های کمیته کرج تلاش زیادی برای جلوگیری از رفتن این نوجوان های کم سال به جبهه انجام دادند. آن ها حتی از مادر محمدحسین ...
مداومت بر تمرین مداحی با وجود ابتلا به آلزایمر + فیلم
...> وی یادآور شد: مرحوم آهی به من می گفت تو در 10 سالگی 110 بیت قصیده از میرزا یحیی اصفهانی خواندی و همه دهان ها باز مانده بود که بچه 10 ساله چطور این حجم از قصیده را حفظ کرده است، من شعری را یکبار می خواندم حفظ بودم. این خادم الحسین تأکید کرد: شهادت امام حسین (ع) و فرزندانش (ع) یعنی اینکه امام حسین (ع) تمام هستش را داد و خدا نیز همه چیز را به او داد و اختیارات بسیاری دست اباعبدالله (ع) و ...
روایتی دردناک از زنانی که نام زنان خیابانی را یدک میکشند
.... ایستگاه امام خمینی(ره) شلوغ است. خیلی ها پیاده می شوند و خیلی ها سوار. نازی کیفش را توی بغلش سفت نگه داشته. شوهرداری بلد نبودم زیاد. اول خرجمان یکی بود با مادر شوهرم. هرچه درست می کردند همه با هم می خوردیم. یک روز گفتند خرجتان را سوا کنید. همان وقت ها بود که شوهرم تازه مواد را شروع کرده بود، با دوست هایش. غذا درست کردنم زیاد خوب نبود. غذا را می سوزاندم یا برنج را شفته می گذاشتم ...
چرا شهید آقاسی زاده حضور در جبهه را به تحصیل در اروپا ترجیح داد؟/ انجام بیش از 2400 پروژه مهندسی جنگ
، هم پای من بودین...خدا خودش می دونه که آگه شما همراه من نبودین، من نمی تونستم تو جبهه خدمت کنم. حقه شما بیشتر ازمنه . (صفحة 47) زینت به ملاقات امام می رود و التماس دعای شوهرش را به ایشان می رساند. چادرم را جمع کردم و با دستپاچگی از اتاق بیرون آمدم. حسن، دم در منتظر بود. فقط یک چیز پرسید: به امام گفتی؟ گفتم: بله گفت: چی گفتند؟ گفتم: فقط گفتند ...