سایر منابع:
سایر خبرها
واکسن یک سالگی، امکان حساسیت هست؟
سوال مخاطب نی نی بان: سلام و وقت بخیر پسر من به محصولات گاوی و تخم مرغ حساسیت داره و از شیر مادر تغذیه میکنه ،درصورت مصرف این مواد بعد از چند ساعت روی صورت جوش میزنه و خارش دارد .الان باید واکسن یکسالگی رو بزنم و خوندم که داخل واکسن از پروتئین تخم مرغ استفاده شده چه کاری باید انجام بدم ؟مثل قبل به بهداشت مراجعه کنم یا نه بیمارستان ببرم که تحت مراقبت باشه ؟ پاسخ دکتر ماشاالله مهران، متخصص اطفال: مادر عزیز عوارض واکسن از 7 روز تا 14 روز بعدش ممکن است سرخک و سرخجه باشد. شایعترین عارضه واکسن سرخک، تب و بثورات پوستی به مدت 7 تا 14 روز پس از تزریق واکسن است. ...
پوست تخم مرغ را به این 8 دلیل دور نریزید
، آنها را در یک سبد جمع کنید تا خشک شوند سپس آنها را پودر کنید. با پوست های تخم مرغ خیلی کار داریم. با انجام این کار ها، ما از تمام هزینه ای که برای تخم مرغ می پردازیم استفاده می کنیم. 1. کمک به رشد گیاهان اگر از پدر بزرگ و مادر بزرگ های خود بپرسید این موضوع را به شما می گویند که در زمان قدیم برای رشد بهتر درخت ها و میوه ها در کنار ریشه ی درختان، استخوان های گوسفند، مرغ یا خروس ...
کودکان کار در قرنطینه نمی مانند
تهران (پانا) - چراغ قرمز می شود، پسرک به سمت خودروها حرکت می کند. نیمی از چهره اش را پشت ماسک مشکی رنگ مخفی کرده و با خجالت بسته فال را به سمت سرنشینان خودروها می گیرد، به این امید که بتواند چیزی بیش از چند تخم مرغ برای سفره شام خانواده اش تهیه کند. به گزارش ایران، آن سوتر اما چند پسربچه دیگر بساط شیشه پاک کنی با خود دارند و تلاش می کنند با پاک کردن شیشه خودرو ها پولی از راننده دریافت ...
کودکانی بدون تاریخ، بدون امضا
باقی مانده، این درحالیست که پدر، همسر و کودکش را رها کرده و به شهر دیگری رفته است. حاجی نمکی می افزاید: بارها با خانواده پدر کودک صحبت کردیم و آنها اصرار دارند که مادر نازگل باید سر خانه و زندگی اش برگردد اما این زن تحمل اعتیاد همسر و بی مسئولیتی وی در قبال خانواده را ندارد. مادر نازگل به این دلیل که همسرش شیشه مصرف می کند قصد جدایی از وی را دارد. حال میان کشمکش های خانواده ها ...
عاشقانه های سفیدسنگان
سیاه رنگ و اعلامیه روی دیوار حصار خانه و شیشه مغازه کوچک کنار خیابان ورودی دیده می شود. اینجا خانه علی آقا دشتی پدربزرگ (پدر مادری) رومینا است و رعنا مادر داغ دیده مقتول روز و شب خود را همین جا می گذراند؛ جایی که در آن تقاضای قصاص همسر و طلاق از وی را مطرح کرده است. این خانه با دیوار آجری، سقف شیب دار سفالی، با محوطه، درختان کیوی، انباری و طویله ای کوچک دست بر قضا با فنس(سیم توری) از قبرستان ...
اوامر پیامبر گونه امام خمینی را اطاعت کنید
حقیقت سعادت و پیروزی بزرگی است. مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند ازبدنم ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به هوای سر کویش پرو بالی بزنم به نام خدای هستی بخش خدای پیروزی دهنده مسلمین بر مشرکین خدای داور، خدای حکیم، خدای قهار، خدایی که حیات و مماتم به دست اوست. بنام آن که یگانه محبوب بی همتا، بنام او که آرامش بخش هر دردی، تشفی هر ...
خبر شکار مرا می کُشد
...، الان وقتش است؛ مثلا اگر می خواهد تار بنوازد و جلیل شهناز شود، تا پنج سالگی باید تار کوچکی به دست او داد تا بنوازد . من در کودکی هم با ادبیات همدم بودم، هم زبان انگلیسی یاد گرفتم، هم با حیوانات بازی می کردم؛ مثلا در خانه مان گوسفند، کبوتر، مرغ و خروس داشتیم . پدرتان به نگهداری حیوانات خانگی علاقه داشت؟ خیر، اتفاقا پدر من عضو نیروی هوایی و خلبان بود. افسر نیروی هوایی بود و در ...
مدیران خسته و منفعل اراده ساخت سریال های استراتژیک ندارند/ طعنه به نفوذ علت حمله ضد انقلاب به "بچه ...
اندوهی دارد مثل لحظه مرگ بابا اسماعیل خیلی به من سخت گذشت. چون من احساس می کنم خیلی تکنیکی رفتار کنم نانی که به عنوان هنرمند به خانه می برم خیلی حلال نیست و باید آن لحظه را لمس کنم، اشک بریزم. احساس کنم کاری را که بازی کرده ام وام گیری از زیستی است که خودم کرده ام. من اعتقاد دارم بازیگری که اجراگر این دو تألیف به درستی باشد 90 درصد کار را جلو برده و 90 درصد بازیگرانی که نامشان را می گذاریم مؤلف به این ...
چطور افسرده باشیم: یک جزوه آموزشی شخصی
کن و آن ها را اطراف خانه یا محل کارت بگذار، جایی که دائم جلوی چشمت باشند. در آب وهوای سرد، زیاد چایی درست کن. غذا افسرده که باشی همه چیز سخت می شود، حتی خوردن. بعلاوه، چون جنب وجوش خاصی هم نداری، به این سادگی ها اشتها پیدا نمی کنی. من وقتی افسرده ام معمولاً خیلی وزن کم می کنم. برای آنکه آسیب به حداقل برسد، صبح ها اول از همه اسموتی درست کن. یک موز، چند بلوبری، ماست، شیر ...
روایتی تأثیرگذار از زندگی مدافع حرمی که به دست داعش در تهران شهید شد
...> - خیر دنیا و آخرت در نماز اول وقت است. - من هر چه دارم از هیئت و روضه ها و از خادمی در خانه اربابم امام حسین (ع) دارم. همه باید ابراز ارادت کنیم به مدافعان حرم این شهید والامقام دقیقاً در روزی شهید شد که تروریست های داعشی در تهران در حرم امام خمینی و مجلس شورای اسلامی عملیات تروریستی انجام دادند و با اعمالی وحشیانه ایجاد رعب و وحشت کرده و عده ای از هموطنانمان را به شهادت ...
محبوب حبیب ؛ روایتی متفاوت از زندگی سردار شهید محمود مرادی
14 قرار دارد. بیشتر بخوانید: برای مطالعه تازه ترین خبرها از انتشارات 27 بعثت اینجا کلیک کنید در برشی از کتاب آمده است: چند ماه قبل از شهادت، پدر برای محمود یک دست کت و شلوار خریده بود. عروسی علیرضا صدوقی بود و وقت رفتن به جشن، آن ها را تن کرد. چقدر هم بهش می آمد. وقتی برگشت، گفت: همه فکر می کردن من دامادم! این را که گفت پدر نتوانست جلوی اشک هایش را بگیرد. ...
4+1 کتاب که در مواقع خستگی به کمک شما خواهند آمد
زبان ساده. زندگی ای که خیلی وقت ها خوبی هایش فراموش می شوند و این رمان، داستانی است برای یادآوری خوبی ها. 3. بابا لنگ دراز از بین بردن خستگی و دل بستن دوباره به تلاش با خواندن رمان عاشقانه ای مثل بابا لنگ دراز کار آسانی است. کافی است زمانی که دیگر حوصله ای برایتان نمانده سراغ یکی از چند نویسنده مشهور که به هیچ عنوان نباید خواندن کتاب های آن ها را از دست داد ؛ همانند جین وبستر ...
قتل رومینا، پیامد ضعف نهادی در کشور
هم به لطف نرخ تورم بر بدهی اش به خواربارفروشی سر خیابان افزوده می شود؛ مادر بی پناهی که به لطف نرخ بیکاری در سوز طاقت فرسای زمستان در حیاط خانه های اعیانی لباس می شوید و جوی خون رومینای بی پناه در یکم خرداد 1399. رومینا اشرفی یکم خردادماه 1399 قربانی کج فهمی پدر از شرف و غیرت شد. او جان خود را به خاطر تحقیقات ناقص بازپرس پرونده از دست داد. او جانش را به خاطر سوسه آمدن عمویش از دست داد. رومینا ...
آخرین نماز پدر بی صدا بود
[ملیحه محمودخواه] داغ پدر هنوز روی سینه شان سنگینی می کند، انگار هر روز داغ شان بیشتر می شود اما فقط به این غم عادت می کنند. مثل بغض مادر که بار ها بدون بهانه می شکند و مدام راه گلویش را می بندد. گاهی گوشه چادرش می شود پناه مادر برای اشک هایی که نمی خواهد کسی آنها را ببیند اما تکان شانه هایش رنجِ نبودنِ پدر را در قامت خسته اش آشکار می کند. این روزها تنها اشک است که شاهد غم های خانواده عقیلی است ...
شمال نه؛ یکبار هم جنوب! دریا آنجاست
مطمئنم که این درخواست، بدون پاسخ نخواهد ماند. از بسته های خوراکی و بهداشتی و حتی عروسک برای کودکانی که این روزها وقت بازی آنهاست، همه چیز لازم است. بچه هایی که سوار بر قطار محرومیت و فقرند! غالبا یتیم و بی سرپرست یا بدسرپرست، محروم از کتاب و درس و مشق و لذت مدرسه، محروم از لبخند پدر و آغوش مادر، محروم از هویت فرهنگی یک ایرانی مسلمان... حال دیگری با این سفر کردم! از این جهت که فهمیدم گداختن از درون سخت تر از سوختن بر اثر گرما و تابش ذوب کننده خورشید جنوب است. فرزندان جنوب را که به وسع خود برای رفع محرومیت از این سرزمین تلاش می کنند، تنها نمی گذاریم... ...
یک قصه؛ چند پایان بندی
...، بیایی کشتت. یکی از دخترها می گوید: همینجوری می کشند دیگر. بقیه تأییدش می کنند. حالا اگر نکشند هم یک کاری می کنند که طرف فراری شود. این را یکی دیگر از دخترها می گوید و ادامه می دهد: ما یک همسایه داشتیم که همیشه صدای جیغ و دادشان می آمد. دختره را آنقدر پدر و برادرش کتک زدند که آخر از خانه فرار کرد. اصلاً نمی دانم چه بلایی سرش آمد چون خانه شان را عوض کردند. یک بار مادر من به ...
دختری که با طنز نویسی جهاد می کند
از شهادت برادرش هنوز هم که از کودکی های برادر شهیدش می گوید سیل اشک می دود روی صورتش زندگی مریم را این چنین تغییر داد . بی گمان وقتی مریم همه وجودش را گذاشت برای شنیدن خاطرات پدرش، دل او هم مثل پدر دریایی شد و مرامی مثل مرام پدرش در او زنده شد.او حالا نمی تواند نسبت به درد جامعه بی تفاوت باشد .خاطره ای را از پدر دارد که هرگاه به جبهه می رفت برای مادر،خواهر و همسر و چند خانواده به اندازه ای نان می ...
روز های بی قراری/ از ظلم ستیزی تا شهادت
زیارت خانه خدا ببرم و همان جا هم برایتان خانه زیبایی گرفتم که ساکن شوید. وقتی خواب را برایم تعریف کرد، من ناراحت شدم و گفتم: چرا هادی این را به تو گفته است؟ اگر برای تو خانه گرفته، پس من چی؟ من تنها می مانم؟ چند وقت بعد، در سال 1371 ما برای زیارت عازم مکه مکرمه شدیم. 14 روز اعمال حج را بجا آوردیم. همسرم آن قدر مرد مهربان و خوش رویی بود که همه اعضای کاروان به رفتار خوش او غبطه می خوردند ...
عاشقانه های دیده نشده سردارآزمون با همسرش + عکس و بیوگرافی
است که در حال حاضر به مربی گری والیبال مشغول است. مادرش خانه دار است و تنها یک خواهر به نام سولماز دارد. پدر و مادر سردار، ابتدا می خواستند نام او را پژمان بگذارند. اما پدربزرگ او مانع شد. چون عقیده داشته است نام پژمان که معنی آن پژمرده است، نمی تواند مناسب باشد، به همین دلیل منصرف شدند و نامش را سردار به معنی سربلند گذاشتند. داستان زندگی سردار آزمون یکی از بزرگ ...
تقلب در 88 دروغی شاخدار بود
کرد آقای روحانی در برخی جاها چه بسا در کرونا واقعاً وقت گذاشتند. خدا ایشان را خیر بدهد. در برخی امور شاید می شد فرصت های بسیار طلایی و قدم های بلندتری برداشت. *مثلاً چه مواردی است؟ مثلاً در بحش اقتصادی و واگذاری ها! اینکه که همه وقت خود را به برجام گره نزنیم. به اینها نمی توان اعتماد کرد. این را در تجربه قبلی داریم. در بیانیه الجزایر خود بنده بودم. کمیسیون درباره ...
دری نجف آبادی: ناچار بودم آشنا را به وزارت اطلاعات ببرم
واقعاً وقت گذاشتند. خدا ایشان را خیر بدهد. در برخی امور شاید می شد فرصت های بسیار طلایی و قدم های بلندتری برداشت. مثلاً چه مواردی است؟ مثلاً در بحش اقتصادی و واگذاری ها! اینکه که همه وقت خود را به برجام گره نزنیم. به اینها نمی توان اعتماد کرد. این را در تجربه قبلی داریم. در بیانیه الجزایر خود بنده بودم. کمیسیون درباره بیانیه الجزایر تشکیل دادیم. در مجلس؟ ...
آقای منتظری جزو مخالفین مترو بود/ ظاهرا اشتباهی به وزارت اطلاعات رفته بودم!/ ماجرای نامه نگاری با رهبری ...
مهمان ارجمند این هفته برنامه دست خط متولد 1324 در نجف آباد است. تقریباً در 14 سالگی وارد حوزه علمیه نجف آباد می شود و از 16 سالگی به حوزه قم وارد می شود. در عنفوان جوانی به نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) اضافه می شود و در راهپیمایی هایی مختلف حضور داشته و تشکل های مختلف و فعالیت هایی که علیه رژیم پهلوی می شد، چند بار هم تعقیب و دستگیر می شود. در ورود امام خمینی (ره)، روز ...
جایی که درد سلطنت دارد!
...؛ اما حاضر نبودند قلم و مداد بگیرند تا این بچه ها درس بخوانند، مجاب کردن خیران سخت بود. حالا پدر و مادر هفتاد کودک کار اجازه داده اند تا کودکانشان درس بخوانند و زباله گردی نکنند. کرونا آمده، دختران یاد می گیرند که چگونه بهداشت فردی را رعایت کنند. اینجا شیش راه است؛ عده ای می خواهند راه درست را انتخاب کنند.یکی از اعضای گروه خیریه سلوی می گوید: ساعت دو که بشود معتادها می آیند پشت میله های حیاط ...
حامد عسگری: نمی خواستم شبیه بقیه باشم
شما زندگی می کرد، در این خانه مادر شما به دنیا آمده است. به واسطه اتفاقاتی که در آن افتاده است عزیز شده است. این خانه، خانه بزرگی است، این مکان بزرگی است. مرکز مغناطیس جهان است. همه اینها درست است ولی وقتی می بینید علی(ع) در اینجا به دنیا آمده است و بر شانه رسول الله رفته است، نمی شد اتفاق دیگری بیفتد؟ چطور در غدیر جهاز اشتران را می آورند، اینجا هم نمی شد همین کار را کنند؟ چرا روی شانه رسول الله ...
15 خرداد 42 به روایت شعبان بی مخ: اینایی که میگم رو کسی نمی دونه !
عرض کنم که همون 15 خرداد بود دیگه! اینا اومدن ریختن و خراب کردن. گویا همون طرفای جنوب شهر، اون جاها یه جایی یه مشت از این میدونیا شب جمع می شن و تصمیم می گیرن که به حساب صبح بساط 15 خرداد و راه بندازن. تا اون جا که من اطلاع دارم اینا تصمیم می گیرن که فقط عرق فروشیا رو بزنن بشکنن و فعلا دست به جای دیگه نزنن. صبح رضا گچ کا و اسماعیل خلج و خدمت شما عرض کنم که یه چند تا از اون بر و بچه هایی که دور طیب بودن می رن بهش می گن: آقا، پاشین بریم! می گه: شما برین من بعد میام! خیلی زیرک و زرنگ بود. بله اینا رو کسی نمی دونه. هیچ کس اینا رو نمی دونه. ...
شهید عبدالرضا اسماعیلی، فرمانده اولین گردان سازمان یافته ایلام
به گزارش خبرگزاری کردپرس، سردار شهید عبدالرضا اسماعیلی در سال 1339 در ایلام به دنیا آمد و با از دست دادن پدر خود در کودکی متحمل سختی های زیادی شد. او از طرف پدر منسوب به ایل کلهر و از سمت مادر منسوب به ایل شوهان بود. وی در جریان انقلاب اسلامی یکی از فعالان انقلابی در ایلام بود و با شروع جنگ تحمیلی ابتدا به ارتش رفت و در عملیات بازی دراز شرکت کرد و زخمی شد و سپس ارتش را رها کرده و به سپاه ایلام ...