ستاره منچستریونایتد به فکر تأمین غذای کودکان
سایر منابع:
سایر خبرها
اقدام انسان دوستانه ستاره منچستر در راستای کمک به مشاغل آسیب دیده از بیماری کرونا
.... صبحانه ام را هم به صورت رایگان از مدرسه دریافت می کردم. در مدرسه غذا می خوردم و پس از مدرسه هم یک میان وعده به ما می دادند. 30، 40 بچه بودیم که از این خدمات استفاده می کردیم و غذای رایگان می خوردیم. کار مادرم ساعت 6 تمام می شد اما تا با اتوبوس به خانه برگردد، ساعت 7:30 می شد و بلافاصله پس از برگشتن هم به پختن غذا می پرداخت. او را کم می دیدیم. مارکوس می داند که اگر ویروس کرونا در ...
توران میرهادی؛ آنسوتر از مادر برای ادبیات کودک و نوجوان
. اهمیت او به کودکان به ایجاد فرهنگنامه نیز منتهی شد؛ خودش در مورد دلیل تالیف فرهنگنامه کودک و نوجوان چنین می نویسد: انسان لازم است به اطلاعاتی دسترسی داشته باشد که بتواند به آن اعتماد کند.یعنی اطلاعات درست.در دنیای امروز در خواننده و بیننده نوعی سردرگمی به وجود میآید.تنها کسانی دچار سرگشتگی نمی شوند که پایه های اطلاعاتی درست دارند و می دانند برای دسترسی به حقیقت مطلب بهتر ...
گپی با مادر و دختر ورزشکار شهرک مهرگان؛ بفرمایید کاراته!
؟ شاید بعضی اوقات برای آدم دفاع از خودش لازم باشد! مثلاً وقتی دزد به خانه مان بیاید. اگر آن وقت وسیله ای برای دفاع نداشته باشیم می توانم با حرکاتی که یاد گرفته ام جلوی دزد را بگیرم. من ورزش رزمی را دوست دارم. قدرت آدم را زیادتر می کند. اعتماد به نفس می دهد و دیگر لازم نیست در خانه یا مدرسه شیطنت بکنم! در مدرسه هم فن های رزمی را روی هم شاگردی ها اجرا می کنی؟ (می خندد) نه! مدرسه می ...
کار خیریه به توزیع غذا ختم نمی شود
دست به کار می شد، همان طور که روزها و شب های زیادی ماند تا کتابخانه ساخته شود. حالا باید دنبال کولری می گشت که محیط قرائت خانه، هنگام ظهر چنان گرم نباشد که حتی نشستن را هم روا ندارد، چه رسد به درس خواندن و مسأله حل کردن. نیاز به پول بود، از همشهریان کمک خواست و کسانی که به او اعتماد داشتند، از شهرهای دیگر به حسابش پول ریختند. هزینه خرید یک کولر دست دوم هم که فراهم می شد، کار بچه ها را راه ...
روایت عاشقانه زندگی اولین شهید بی سر شهر قم/ قرار یک معامله پرسود سر پل صراط
کار کنم. زندگی ام دارد عوض می شود و اصلاً نمی توانستم تمرکز کنم. بعد دیدم صدای گوشی می آید دیدم صدای گوشی احمد است، دیدم گوشی خودش را در کیفم گذاشته است. شماره غریبه بود جواب بودم، احمد از 72 تن زنگ زده بود گفت گوشی ام را هم گذاشتم بماند اجازه نداریم ببریم. گفت اگر به تو می گفتم می گفتی به زور ببرم. گفت برو خانه و شب تنها نمان و فعلاً هم چیزی نگو. رفتم خانه و می خواستم به خودم نیاورم و عادی رفتم ...
پرویز ابوطالب، از خانواده شلوغ ورزشی تا عشق به پله
به گزارش ایلنا، آنها هفت برادر بودند. رحمان در 10 سالگی فوت کرد. هوشنگ، امیر، پرویز، علی، حسین و مهدی ماندند. در کوچه یخچال ابوطالب ها را همه می شناختند که از صبح در زمین خاکی کمپ آمریکایی ها پای برهنه به دنبال هر شی دایره مانندی می دویدند. کمپ آمریکایی ها بعدها شد زمین فوتبال راه آهن. از خانه ابوطالب ها تا زمین 100 متر بیشتر نبود. آمریکایی ها شب ها از داخل کمپ بالن هوا می کردند و مردم ...
شما هم می توانید با سود بالا در بورس پول پارو کنید!
میلیاردها دلار می رسد. اما هیچ فکر کرده اید که آن ها ثروت خودشان را چگونه به دست آورده اند؟ لابد می گویید: خب معلومه عزیزم لابد پدر مادرش پولدار بودن و بهش ارث خوب رسیده. یا این که اختلاس کرده یا اصلاً سر اینو اونو کلاه گذاشته پول دار شده. یا بالاخره یه جایی از زندگیش شانس آورده دیگه. شعار نده که آدم با شب و روز کار کردن و از پا افتادنم ثروتمند میشه هااا... . نمی خواهم بگویم که اگر به دنبال ...
شهیدی که در حیات و ممات خلق را به حق دعوت می کرد
می گفت مدیون طرف می شوم. برای بی بضاعت ها رایگان خانه می ساخت ما پنج برادر و یک خواهر بودیم. غلامرضا آخرین برادر و در واقع فرزند پنجم بود، او از همه ما مومن تر و بهتر بود. اگر کسی در کارش مانده بود و پول نداشت، برادر شهیدم برایش رایگان خانه می ساخت، خود برادرم وضع مالی زیاد خوبی نداشت که بخواهد به کسی پول بدهد؛ ولی در حدی که می توانست کمک می کرد و افرادی که کسی را نداشتند مثل پیرمردها ...
سارا هستم 23ساله؛ 48بار استخوان هایم شکسته/ دختری از جنس شیشه
...، ویلچر سارا افتاد، کمرش آسیب دید و بازهم برگشتند. ازسوی دیگر پدر و مادر سارا برای اینکه او را در مدرسه عادی ثبت نام کنند، خیلی پیگیری کردند، اما فایده ای نداشت. این مدارس حتی با تعهد و پذیرش مسئولیت ازسوی پدر و مادر سارا هم راضی به ثبت نام او نشدند. سارا با وجود اینکه هیچ مشکلی از نظر هوش و حتی معلولیت نداشت، به مدرسه استثنائی رفت؛ شاید همین موجب شد که آن روز ها حس نکند با بچه های دیگر ...
کوشش برای مهرگانی بهتر و زیباتر
گیاهان مختلف داده ایم و قرار شده است پس از مدتی مسابقه نهایی برپا شود. هرکسی که همه گلدان هایش مملو از قلمه های دیروز و گیاهان شاداب امروز باشد جایزه می گیرد. مدرسه تعطیل است، تربیت نه! این جمله را من و شمایی که دهه 60 در مدارس بودیم حتماً به یاد داریم. شعار برنامه های تابستانی که بعضاً مدارس برگزار می کردند این بود که مدرسه تعطیل است، اما آموزش و تربیت نباید معطل بماند و باید کار خودش ...
نامه هایی که بعد از شهادت به دست خانواده شهید رسید
داشت ولی امکانات درس خواندن در روستای سیاهپوش وجود نداشت، همین موجب می شود خانواده ی کشاورز، حمیدرضا و خواهرش را برای ادامه تحصیل به شهر تهران بفرستند، آن ها خانه ای برای سکونت فرزندانشان در تهران اجاره و دعای خود را بدرقه ی راه فرزندانشان می کنند. البته او نیز زحمات خانواده را بی پاسخ نمی گذاشت؛ پسردایی شهید که همراه دوران تحصیل او نیز بود، درباره درس خواندن وی می گوید: حمیدرضا پسر درس خوانی ...
توران میرهادی؛ مادری که به فرزندان ایران عشق می ورزید
ابتدایی رفتار می کردند، ایراد استادهای دانشگاه سوربن این بود که تنها تئوری می گفتند. این تئوری های زیاد در کسانی مانند من وحشتی نسبت به کودک به وجود آورده بود و من در اولین فرصتی که پیش آمد، شروع کردم به کار عملی با بچه ها. دوره اختصاصی ابتدایی و آموزش پیش از دبستان را دیدم و در مدارس ابتدایی و کودکستان های شهر پاریس کارآموز شدم. این دوره های کارآموزی به اضافه دروس عملی به اضافه درس دانشگاه، در کل ...
رویای ناتمام کودکان “سوله دوکل”
. ماشین هایی که با تابلوهای نصب شده بر روری آن می توان کارکردشان را به راحتی درک کرد. سه یا چهار جوان در این منطقه منتظر گردشگران هستند تا در ازای دریافت 500 هزار تومان به ازای 6 نفر مسافر آنها را به قله کوه دالامپر و تالابهای آن برسانند و دوباره به روستا بازگردانند. امید شعبانی که جوانی 20 ساله است تا هشتم تحصیل کرده و به علت نبود مدرسه راهنمایی در روستا ترک تحصیل ...
عمو دردسر ؛ قصه هایی که نویسنده، زیسته است
ه است. اگر کسی این نویسنده را بشناسد، به یاد خواهد آورد که چنین شخصیت هایی که قابلیت داستانی دارند، در شفاهیات او فراوان اند؛ ولی برای نوجوان امروز که خانواده اش در کم ترین رفت و آمد با خویشان هستند و مراودات فرهنگی خیلی ناچیزی با دیگران دارد، عمو (کسی که لزوماً برادر پدر نباشد) خیلی مفهومی ندارد. با این حساب، می توان کتاب جدید داداشی را مناسب تر برای کسانی دانست که درک خوبی از این عموها دارند. به عبار ...
تنها دارایی انسان در آخرت اعمالش است/ عاقبت انسان های بدون شفیع
شاید مشکل پیدا کنید به وکیل خودت زنگ می زنید و او به سرعت خودش را می رساند مثلاً در کلانتری و او مشکل شما را رفع و رجوع می کند و گرفتاری را درست می کند، یا بچه در مدرسه مشکلی پیدا کرده وتلفن می کنند پدر و مادرش بیاید و آن ها شفیع می شوند و کار بچه را اگر خطایی کرده حل می کنند. حالا با رفتن از دنیا همه شفیعانتان هم در دنیا گذاشتید و کسی شفیع شما نیست. گریه برای امام حسین (ع) سرمایه شما ...
کوتاه قامتی آشنا برای خیابان ها+فیلم
ه آقایی می فروشیم، کیلویی دو تومن ازمون می خره، اگه خوب کار کنیم می تونیم هر شب 60،70 تومن رو داشته باشیم." بنیامین توی چهار ماهی که کارکرده الان می تونه با پولش دوچرخه دست دومی که خواهرش توی گوشی براش پیدا کرده رو بخره: " مامانم همه پولامو می گیره، بهم گفته پولامو جمع می کنه برام دوچرخه بخره، من که حساب کتاب سرم نمیشه آخه هنوز نمی تونم برم مدرسه اما همه رو دادم به مامانم." ...
حبس کودکی به وقت کار
داشتیم که خانواده اش راضی بود درس بخواند، ولی فامیل ها می گفتند چرا دخترت را می گذاری برود مدرسه. دخترها نهایتا تا چهارم و بیشتر تا سوم می خوانند. پسرها تا پنجم و ششم می خوانند، بعد رها می کنند. می گویند ما که به جایی نمی رسیم. می چسبند به کار. ما هم سعی می کنیم مهارت هایی به آنها یاد بدهیم که وقتی بزرگ تر شدند به کارشان بیاید. صبح تا شب: کیلویی 3 هزار تومان فاطمه در خانه با دو خواهر ...
مهین؛ نخستین قاتل سریالی زن ایران را بشناسید
نتیجه هایشان را دیده بودند و خیالم راحت بود. یا می گفت آن ها ویترین طلافروشی بودند و جایی که به اشتباه، یک تکه طلای یکی از قربانیان را برنداشته بود، افسوس می خورد. یکی از مهمترین ویژگی های این افراد این است که بین ارزش های خودشان و دیگران، ارزش های خود را که برای ما ضد ارزش است، تبدیل به ارزش های نهادینه می کنند؛ یعنی وجدان سرزنشگر خود را با تکنیک ها و توجیه هایی خفه می کنند تا نشان ...
درآمدزایی به روش نوجوان 12 ساله/ از پرورش میگو تا سکوی شنا
آزیتا حسین زاده عطار - او از 2 سال پیش چیز هایی را تولید می کند و می فروشد. از چهارسالگی در مدرسه طبیعت درس خوانده و در برنامه های طبیعت گردی آن مدرسه شرکت کرده است. حالا گرچه آن مدرسه را تعطیل کرده اند، اما آن تجربه، هدف مشخصی را برای امیرسام زرافشان خراسانی، ساکن محله فلسطین در جوانی اش ترسیم کرده است. او از همین سن و سال می داند که دوست دارد وقتی بزرگ شد مهندس کشاورزی شود. گزارش پیش ...
رنج های بزرگ نان آوران کوچک
معتادش همیشه او را کتک می زند. نمی دانم متوجه مو های سر و دست های این بچه شدید یا نه؟ عموی این بچه برای کار کشیدن از سیدمحمد به دفعات او را با سیم داغ کرده است. رد این داغ ها روی دست و بخش هایی از سرش هنوز مانده است. ببینید یک بچه چقدر می تواند آزار ببیند که خودش تصمیم بگیرد به دورترین نقطه از شهر و جایی که زندگی می کند پناه ببرد. سرنوشت این بچه های معصوم و بی پناه را هر کس که می شنود تا چند ساعت ...
برادرم اقامت در اروپا را به خاطر لبیک به حضرت زینب (س) رد کرد
شان جانباز بودند؟ برادرم یک ماه قبل از شهادتش در بیمارستان بقیه الله (عج) بستری شد. شبی که برادرم شهید شد و در خانه مان مراسم بود یکی از دوستانش از بیمارستان آمد و گفت ابوزینب در بیمارستان خیلی سروصدا می کرد و می گفت همه دوستانم رفتند و فقط من ماندم. می گفت مصطفی صدرزاده و ابوعلی رفتند و فقط من مانده ام؟ چرا من باید بمانم؟ برادرم روزی 30 قرص می خورد. گاهی اوقات 24 ساعت می خوابید. قرص ها ...
نان آوران کوچک پشت چراغ قرمز
و لذت می برد فرصت را غنیمت شمردم و تمام سئوالاتی که در ذهنم داشتم ازش پرسیدم. اما این را هم بگویم که این دفعه اول ازش نپرسیدم چند سالته! انگار از این سئوال زیاد خوشش نمی آمد. از کارش که از ساعت چند میاد تا ساعت چند اینجاست پرسیدم. یا یکی از سئوالاتم درباره پدر و مادرش بود که کجا هستند و چه می کنند؟ یکم مِن مِن کرد انگار داشت با خودش می گفت عجب دختر پورویی یه شیرکاکائو خریده و داره هی ...
یکی؛ از استخون هام نردبون ساخته...
ساخته می شود، بنابراین این مرد(ک) جوان که باعث شده رومینا فکر کند که وااای! چه جاهای بهتری و موقعیت های بهتری نسبت به این خانه نکبتی که تویش گرفتارم، وجود دارد و... صاحب یک اثر است که چون دغدغه اش را نداشته، جلوی دوربین خبرنگار، باسمه ای می شود توضیح ها و روایتش از ماجرا و در نتیجه، خودش و حرف های لعنتی اش درنمی آیند... محسن چاوشی ادامه می دهد: دوتا دستام دوتا چاقوی بی دسته/ دوتا قفل ...
اعجوبه الکتریسیته
همراهی آلفرد براون، شرکت برق تسلا را تأسیس کرد. او هر روز از 9 صبح تا 6 شب مشغول کار بود و رأس ساعت 20 و10دقیقه در رستوران مشخصی شام می خورد، و بعد از آن دوباره تا ساعت 3 صبح، کار می کرد! 9- تسلا 300 اختراع ثبت شده و کلی اختراع ثبت نشده دارد! ازجمله این اختراعات می توان به ریموت، تلگراف بی سیم، لامپ نئونی و سیم پیچ تسلا اشاره کرد! 10- نیکلا هرشب انگشت هایش را صدها بار می پیچاند، چون ...
عجیب ترین آقای گل تاریخ با قیافه جدید
.... اسکیلاچی علاوه بر اداره مدرسه فوتبال، مرتب با یوونتوس کار می کند به عنوان مفسر و کارشناس و همچنین با باشگاه هوادارانش در سراسر جهان اما از یک جا شروع کرده: شب های جادویی تابستان 1990. در این مصاحبه تلفنی از پالرمو گفت: 30 سال گذشته و طبیعتاً دوره جام جهانی همیشه در چشمان و ذهن من زنده است. با وجود اینکه مدت زیادی گذشته از محبوبیت من چیزی کم نشده. حتی هواداران جوان که به اینترنت و ...
ماجرای فروشنده بادام زمینی که میلیاردر شد
...، نبود مدرسه کافی و نبود همه چیز، برای عده بسیار کمی وجود دارد. بنابراین، وقتی پولدار شد، کمک کرد در چین مدارس بیشتری تاسیس شود؛ آنقدر که دیگر تعداد آنها از دستش خارج شده است. سپس، تاسیس دانشگاه را در کارهای خیریه خود گنجاند و به جیانگمن، شهری که در 4 سالگی آن را ترک کرده بود برگشت تا یک دانشگاه محلی در آنجا تاسیس کند. لوی می گوید: هر وقت و هر جا که فکر می کنم نیاز باشد و درست باشد، درگیر کارهای ...
قتل داماد در جشن تولد با ضربات قلوه سنگ به دست مادرزن
برادرش میلاد گفت: باید برای ظاهرسازی هم که شده به اداره پلیس بروم و بگویم محسن گم شده. اگر نروم همسایه ها به من شک می کنند. زن جوان با پای خودش به اداره پلیس رفت و ناپدید شدن شوهرش را اطلاع داد. اما از همان موقع ماموران به خاطر ضد و نقیض گویی های مرجان به او مشکوک شدند. ده ماه از ناپدید شدن ناگهانی محسن می گذشت که بالاخره زن جوان پرده از راز قتل همسرش برداشت و گفت: مادرش او را به قتل ...
بی احتیاط ها در تله کرونا
اتاق های شماره یک، دو، شش و هفت برای مردان. جایی که تقریباً تعداد مردان بیشتری نسبت به زنان بستری هستند. ساعت 12 نشده بوی غذا بخش را پر می کند. جز لطف الله 55 ساله و مریض کنار دستی اش بیشتر بیماران اشتهایی برای خوردن غذا نشان نمی دهند. لطف الله ظرف غذا را روی میز انتهای تخت جابه جا می کند چند قاشق غذا می خورد و بعد با بی حوصلگی ظرف را با دستش به کناری هل می دهد. او اهل اردبیل ...
یادداشت های ناصرالدین شاه، پنجشنبه 23 خرداد 1268 / ناصرالدین شاه و همراهانش، نخستین ایرانیانی که ساندویچ ...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب : امروز باید برویم به کاسل به [با] راه آهن [قطار] شش ساعت می رود. پنجاه فرسنگ راه است. راه آهن خیلی تند می رود. ساعتی هشت نه فرسنگ می رفت. چون در ساعت ده باید برویم امپراطور هم می آید پیشِ ما. شب را خوب نخوابیدم، ساعت هفت بیدار شدم تا رخت پوشیدم، اصلاحی کردم نیم ساعت طول کشید، امپراطور آمد، تا لب پله استقبال امپراطور رفتم و ...
دختر مقاوم لبنانی که دو بار زندگی اش را تقدیم حضرت زهرا (س) کرد
ما به خانه خودشان می رفت تا با پدر و مادرش خداحافظی کند او را دیدم. خوب به خاطر دارم که به من سفارش خودم را می کرد و می گفت باز خواهد گشت و می خواست توافقاتمان را فراموش نکنم. این بار رفتنش برایم خیلی سخت بود. از شب قبل ، زمان برایم طولانی می گذشت و با گریه از او می خواستم نرود اما او می گفت که این کارش است و آسیبی نخواهد دید و زود باز می گردد و حقیقتاً آسیبی به او نرسید و جز خوبی برای خودش و من ...