سایر منابع:
سایر خبرها
رم است. از صدایش معلوم می شود که گل از گلش شکفته است. حالا که مطمئن شده، مشکل مالی وجود ندارد، در کسری از ثانیه منوی قیمت ها را برایم می خواند: تاروت 40 هزار تومن، قهوه 45 تومن، قهوه تاروت 55، احساسی 40، قهوه تاروت و شمع 70 هزار تومن و قهوه تاروت، شمع و چای 80 هزار تومان. دست دست کردنم را که متوجه می شود، می گوید: قربونت برم خواستگار داری؟ می خندم و منکرش می شوم. می گویم کار من اقتصادی است، می ...
بهار 1399 با بیش از 140 درصد رشد کانال رویایی 1 میلیون واحدی را پودر کرد و در هفته اول تیر ماه 1399، از کانال 1 میلیون و 400 هزار واحدی گذشت تا همچنان امید ها را برای فتحح کانال 2 میلیون واحدی در تابستان امسال، زنده نگهدارد. بیشتربخوانید شیوه جدید شیادان؛ فال قهوه به صورت تلفنی/ فالگیر هایی که حاضر نیستند فال خود را بگیرند شمار دارندگان کد بورس که سال گذشته کم تر از ...
ترین تب سنجی که فروختید چقدر بود؟ می خندد و رو به همکارش می کند: همان آقایی بود که می گفت قدیم راننده فلانی بوده. و بعد رو به من می گوید: یک تب سنج 6 میلیون تومانی فروختم به یک آقای مسن. گفت بهترین مدل بازار را می خواهم. خیلی نگران بود و وسواس داشت و گفت روزی چند بار تبش را باید اندازه بگیرد تا خیالش راحت شود. او می گوید در صنفشان و کسانی که در این حرفه می شناسد، کسی تا حالا کرونا نگرفته ...
خصوص حالا که مجلس جدید آمده و به سیاق گذشته دور، وقت باید بشود و خواهیم کرد و... است. واقعیت محض اما نیاز فوری جامعه به عمل و تغییر است، کمتر کسی هم وجود دارد که لیست مهم ترین دغدغه های عمومی را نداند، شرایط اقتصادی و فهم اجتماعی درباره قدرت دولت روحانی برای مواجهه با چالش ها هم که روشن است اما همچنان سوال های بی پاسخی درباره تحولات پیش رو وجود دارد. بر همین اساس بی عدالتی که حاصل ضرب فجایع اقتصادی ...
.... نگاهم کرد، باز هم نگاهم کرد و با تعجب پرسید، واسه چی میخوای بدونی، گفتم: خبرنگارم اما می خواهم ماجرا را به عنوان یه دوست برایم تعریف کنی نه یک خبرنگار. 12 سال در جستجوی نشانی از مزار مادر انگار منتظر جرقه بود حس کردم مدت هاست منتظر حرف زدن با کسی است، عینکش را روی صورتش جابه جا کرد. خودش بدون مقاومت شروع به صحبت کرد و گفت: مادرم همسر دوم پدرم بود، پدرم معتاد ...
فکرم رسید، حالا که آقا گفته اند باید در تمام جهات قوی شویم، ما می توانیم وارد حوزه تولید مانتو شویم و با این کار، به اصطلاح با یک تیر چند نشان بزنیم. با مشکلات این حوزه از خیلی قبل تر آشنا بودم. شاید باورتان نشود، 2 سال در بازار می گشتم اما آخرش هم مانتویی که قد و آستین مناسب و دکمه داشته باشد، پیدا نکردم. عاقبت مجبور شدم پارچه بخرم و بدهم به خیاط. و نشان به آن نشان که 550 هزار تومان هزینه دستمزد ...