طلا دزدی های زنی با عینک دودی!
سایر منابع:
سایر خبرها
شکست اعتیاد افسانه نیست/تجربه آوارگی در چله زمستان
خواستم به بچه هایم رسیدگی کنم. آنها بزرگ شده بودند و نیازهایمان هم بیشتر شده بود. از این همه سال دویدن و نرسیدن خسته شده بودم. به همین دلیل برای به دست آوردن پول، به سمت کارهای اشتباه و خلاف و مصرف مواد کشیده شدم . در همین مسیر اشتباه او با مردی که قاچاقچی مواد بود آشنا و این آشنایی به ازدواج سوم او ختم شد. افسانه از همان رابطه صاحب دو فرزند دختر دیگر شد. به خاطر مواد فکرم کار نمی کرد ...
شکایت 5 دختر از پدرشان | یک ساعت دوری از همسرم برایم بهشت بود!
تصرف کرد و من سال ها اقساط مهریه او را می پرداختم. با وجود این، همسرم در تمکین من نبود و مرا با پنج فرزند دخترم رها کرد. این گونه بود که حدود هشت سال قبل من از دادگاه به طور قانونی مجوز ازدواج مجدد گرفتم و با دختری 35ساله ازدواج کردم. از آن روز به بعد دخترانم مرا رها کردند و نزد مادرشان رفتند اما همسر دومم که هدیه نام داشت با قناعت و صرفه جویی موجبات ترقی مرا فراهم آورد به طوری که خیلی ...
عشق خوانندگی از دختر 20ساله سارق ساخت
دوستانم که دی جی هستند به مهمانی ها می رفتم تا اینکه کرونا آمد و تقریبا کار من تعطیل شد. با این حال گاهی در رستوران ها می خواندم. صدایم خوب است. اما دختر جوان را هرگز ندیده بودم و او را نمی شناختم. وقتی مرا در اینستاگرام فالو کرد و با هم چت کردیم متوجه شدم پولدار است. وسوسه شدم تا پولهایش را تصاحب کنم. فکر می کردم از ترس به خانواده اش حرفی نمی زد و جرأت نمی کند شکایت کند اما معادلاتم درست از آب در ...
دزدی کردم به عشق موسیقی!
سرویس حوادث جوان آنلاین: چندی قبل دختر 20 ساله ای در شمال تهران به اداره پلیس رفت و از پسر جوانی به اتهام سرقت اموالش شکایت کرد. دختر جوان که مهراوه نام دارد در توضیح ماجرا گفت: پدرم پولدار است و خانه مان در یکی از خیابان های شمالی تهران است. از دوران کودکی علاقه زیادی به موسیقی و خوانندگی دارم و الان هم دانشجوی رشته موسیقی هستم. مدتی قبل در اینستاگرام با پستی روبه رو شدم که پسر جوانی ...
ماجرای خواهر طاهره از فرماندهی سپاه تا ماموریت ویژه ارسال نامه امام به گورباچف
جا دعوت نمی شدم و همه با نگاه تحقیرمان می کردند. مشکلات مالی زیادی داشتیم قوت قالب مان نان و ماست و سیب زمینی بود اما هیچ نمی گفتیم و شکر می کردیم. چهارماه سوختیم و ساختیم و دم نزدیم اما ساواک که دید تعقیب و مراقبتش بی نتیجه است و آزادی من هیچ سودی برایشان ندارد دوباره مرا دستگیر کرد تا دوباره شکنجه و زندان بکشم و زخم های کهنه سر باز کنند. در زندان فهمیدم که دستگیری ام به خاطر اعترافات یکسری از ...
الهام چرخنده: سه سال است در کربلا زندگی می کنم و همسرم روحانی است
شاکرم که با لطف اهل بیت توانستم از مسیر گناه و خطا بازگردم و زندگی جدیدی را آغاز کنم. وی بیان کرد: در سریال های مختلفی بازی کردم، سفرهای خارجی زیادی رفتم در معبد هندوها حاضر شدم و دنبال چیزهایی رفته بودم که هیچ ارزشی نداشت اما آنچه لذت و ارزش واقعی بود تنها در نزد امیر مؤمنان (ع) و اهل بیت (ع) بود که من دیر متوجه شدم. الهام چرخنده تصریح کرد: در مالزی در معبد بودا بودم که یک ...
جنایت در مسیر تفرجگاه
می دادم!او مرا تهدید می کرد که ماجرای تماس های تلفنی و این آشنایی خیابانی را برای پدرم بازگو می کند! از سوی دیگر من با دختری نامزد شده بودم که به دلیل سخت گیری های مادرزنم، از او جدا شدم و حالا همه عوامل دست به دست هم داده بود تا آبروریزی شود! به همین دلیل تصمیم گرفتم تا زیبا را از این میان حذف کنم!ابتدا به عنوان یک فرد ناشناس با خانواده اش تماس گرفتم و ادعای شیشه ای بودن زیبا را مطرح کردم ولی ...
ذکری برای رفع عذاب قبر
....(4) عذاب قبر به خاطر بی توجهی به روزه قضا از حاج میرزا خلیل تهرانی نقل شده است که من در کربلای معلّا بودم و مادرم تهران بود. شبی در خواب دیدم که مادرم نزد من آمد و گفت: ای پسرم مردم مرا به سوی تو آوردند و بینی مرا شکستند من ترسان از خواب بیدار شدم از این خواب چندی گذشت که از طرف یکی از برادران نامه ای آمد و نوشته بود مادرت وفات کرد و جنازه اش را نزد تو می فرستیم. وقتی حمل کنندگان ...
من احمد، هفده ساله ام!
قسمت شرح می دهد که از تلویزیون عراق آمدند و از آنها فیلم گرفتند و صدام این فیلم ها را دیده است و تصمیم می گیرد که برای ظاهرسازی در مجامع جهانی اسرای کم سن و سال را آزاد کند. برای همین بیست و سه نفر از اسرای ایرانی که همگی کم سن و سال بودند جدا می شوند تا پس از دیدار با صدام به ایران بازگردانده شوند. ] صدام نشست روی صندلی. دختر کوچکش هم کنارش نشست. درحالی که هنوز لبخند می زد، با گفتن اهلاً و ...
گفت و گو با همسر شهید حجت الاسلام ابراهیمی رایزن فرهنگی ایران در گویان
جواب نداد. خیلی نگران شدم. نگرانی مرا نمی توانید درک کنید. تصور کنید، من هشت ماهه باردار و در یک کشور غریب بودم، هیچ هم زبانی نداشتم و امیدم بعد از خدا و اهل بیت (ع)، به آقای ابرهیمی بود. یک روز به آقای ابراهیمی گفتم که اگر شما روزی بروید و دیگر برنگردید، تکلیف من در این جا چه می شود؟ ایشان گفت: "شما خدا را دارید. گفتم درست است که من خدا را دارم ولی من به عنوان یک زن در این کشور غریب، وحشت می کنم ...
گفت وگو با دکتر سیدحسن موسی کاظمی عضو هیئت علمی گروه حشره شناسی پزشکی به مناسبت هفته دفاع مقدس
. باید روزگاری برسد که همه مادران سرزمینم نام فرزندانشان را علی بگذارند. شرح حال نویس ها بنگارند در نائین به دنیا آمدم؛ سال 1347. مثل خیلی از شرح حال ها من هم باید بگویم در خانواده مذهبی بزرگ شدم. اصلاً خانه مان کنار مسجد جامع محمدیه و حسینیة محل بود. همیشه صدای اذان و نماز جماعت در خانه مان شنیده می شد. از بچگی موظف بودیم در نماز جماعت شرکت کنیم. هفت ساله بودم که با پدر به ...
راز سر به مهر جسد سوخته
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، صبح پنجشنبه 29 خرداد، گزارش کشف جسد سوخته زن میانسال در کنار بزرگراه شهید باقری به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. به دنبال اعلام این خبر تیم تحقیق راهی محل شده و در بررسی ها مشخص شد که از زمان مرگ وی حدود 48 ساعت می گذرد. زن میانسال دو گردنبند و یک انگشتر طلا به همراه داشت و سرقت نشدن طلا ها فرضیه قتل به خاطر سرقت را رد می کرد. در اطراف جسد نیز 4 ...
راز جسد سلاخی شده درون گاری زباله فاش شد
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، با تلاش 24 ساعته کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، راز جسد سلاخی شده یک زن جوان درون گاری زباله فاش شد. ساعت 2 بامداد شنبه گذشته، جسد زن 44 ساله ای که آثار حدود 30 ضربه چاقو روی پیکرش نمایان بود درون گاری زباله شهرداری در خیابان ابرار بولوار شریعتی مشهد کشف شد و بدین ترتیب با حضور قاضی ویژه قتل عمد و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان ...
کلاهبرداری از دختر جوان با وعده خوانندگی
دستگاه نیاز به پول دارد، اما چون برای استودیو خودش در ترکیه کلی سرمایه گذاری کرده بود، پولی برای سرمایه گذاری در ایران ندارد. من به او گفتم می توانم طلا ها و دلار هایی را که متعلق به پدر و مادرم و خودم است، بیاورم. او هم قبول کرد و روز حادثه من با کیفی از طلا ها و دلار ها که حدود 400 میلیون تومان بود به محل قرار رفتم. بیشتر بخوانید خودکشی مادر بی رحم پس از قتل وحشتناک 5 کودکش ...
اتهام قتل در پرونده زندانی حبس ابد
به همین دلیل با خریدار دچار اختلاف شده بود. اختلاف آنها باعث شکایت در دادسرا شده بود و این اختلاف ادامه داشت تا اینکه مشخص شد آخرین بار مقتول با پسر زن خریدار قرار داشته تا درخصوص اختلافات مالی صحبت کنند. ماموران متوجه شدند که این پسر محسن نام دارد و داماد (شوهرخواهر) یکی از خواننده های معروف پاپ است. او سال ها قبل به اتهام قاچاق مواد مخدر در یکی از شهرهای شمالی کشور بازداشت و روانه زندان شده بود ...
آزادی زن محکوم به قصاص با کمک نیکوکاران
همسرم را نجات دهند. بیشتر بخوانید خودکشی مادر بی رحم پس از قتل وحشتناک 5 کودکش با اعترافات زن جوان مدتی بعد میترا در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و با توجه به درخواست مادر سیروس و دو فرزند او، به قصاص محکوم شد. تلاش برای بخشش از آنجایی که میترا از این جنایت پشیمان بود واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی پایتخت وارد عمل شدند تا از ...
بررسی چند پرونده مهم جنایی که در 4 سال گذشته جامعه را شوکه کرد
. در روزهای پایانی فروردین ماه سال 95 بود، که امیرحسین برای عملی کردن آنچه در سر داشت، دختربچه 6 ساله افغانستانی تبار را به خانه برد و بعد هم وقتی به خودش آمد دید، که آن دختر دیگر نفس نمی کشد. او برای از بین بردن آثار جرم، سعی کرد جسد این دختر را با اسید بسوزاند. اما او پس از چندساعت وقتی ماجرا را با یکی از دوستانش درمیان گذاشت، از سوی پلیس بازداشت شد. ستایش و خانواده اش چند خانه دورتر از ...
مادر شهید همت درگذشت
پیگیری کرد و در کردستان و شهر پاوه؛ همراه زندگی اش را که دختری اصفهانی ولی اصالتا نجف آبادی بوده و مثل خود او برای تبلیغ عازم کردستان شده را، انتخاب می کند البته ناگفته نماند که ابراهیم چندین مرتبه از او خواستگاری می کند و مدت زیادی هم منتظر بله می ماند...!خواهر می گوید: ازدواجش برمی گردد به سال 60. یک روز زنگ زد به مادر و تلفنی ماجرای خواستگاری اش از یک دختر اصفهانی را در پاوه گفت. مادر اول اعلام ...
وحشت از زنی با عینک دودی و ماسک!
شناسایی کردند و زمانی که قصد سرقت گوشواره های یک کودک را داشتم، دستگیر شدم. دادگاه مرا به دو سال زندان محکوم کرد اما بالاخره با گریه و زاری و التماس، در حالی از شاکیانم رضایت گرفتم که یکی از بستگانم با کمک خیران خسارت های شاکیان را پرداخت کرد. این گونه بود که دادگاه زندان مرا برای مدت دو سال تعلیق کرد. وقتی از زندان آزاد شدم دوباره مصرف مواد را شروع کردم و باز هم روزهای تلخ گذشته تکرار شد. ...
محسن چاووشی زن تهرانی را از پای چوب دار برگرداند
روی میز قرار داشت برداشته و ضربه ای به قفسه سینه شوهرش می زند. دستگیری ستاره به خاطر قتل شوهرش همین سرنخ ها کافی بود تا کارآگاهان به سراغ ستاره رفته و زن جوان را دستگیر کنند و این زن در اعترافاتش گفت: در خانه خواهرشوهرم میهمان بودیم که بین همسرم و خواهرش بحث و درگیری لفظی صورت گرفت که من برای پایان دادن به این اختلافات وارد صحنه شدم که شوهرم مرا به باد کتک گرفت و چون کنترلم ...
نجات زن محکوم به مرگ با تلاش خواننده سرشناس
پلیس آگاهی دادند. متهم در بازجویی ها با اظهار پشیمانی به قتل شوهرش اعتراف کرد و مدعی شد که قصد قتل شوهرش را نداشته است و این حادثه اتفاقی رخ داده است. وی گفت: شوهرم مدتی قبل در حالی که دو دختر داشت زن اولش را طلاق داد و با من ازدواج کرد. ما با هم مشکلی نداشتیم و زندگی ما خوب بود و هرگز فکر نمی کردم روزی به جرم قتل شوهرم دستگیر شوم. شب قبل از حادثه مهمان خانه یکی از خواهران شوهرم بودیم و شب حادثه ...
مردی که زنش را به بهانه شکستن طلسم طلاق داد
سال قبل با جوان مجردی آشنا شدم. با آن که یوسف دوسال از من کوچک تر بود اما ادعا می کرد مرا دوست دارد و عشقش را به پایم می ریزد. با وجود این، یقین داشتم او روزی مرا رها می کند تا ازدواج با یک دختر را تجربه کند. به همین دلیل به یوسف گفتم من سختی های زیادی در زندگی ام کشیده ام و نمی خواهم بار دیگر زجر بکشم و زندگی ام متلاشی شود، اما او با قاطعیت به من ابراز علاقه می کرد و ادعا داشت هیچ گاه ...
طلاق همسر به بهانه شکستن طلسم
سال قبل با جوان مجردی آشنا شدم. با آن که یوسف دوسال از من کوچک تر بود اما ادعا می کرد مرا دوست دارد و عشقش را به پایم می ریزد. با وجود این، یقین داشتم او روزی مرا رها می کند تا ازدواج با یک دختر را تجربه کند. به همین دلیل به یوسف گفتم من سختی های زیادی در زندگی ام کشیده ام و نمی خواهم بار دیگر زجر بکشم و زندگی ام متلاشی شود، اما او با قاطعیت به من ابراز علاقه می کرد و ادعا داشت هیچ گاه ...
دسیسه شیطانی جوان تهرانی برای یک زن جلوی چشمان شوهرش / در خیابان جشنواره رخ داد + عکس
می شوند، افزود: شاکی در تحقیقات اولیه اظهار داشت، ساعت 4 بعد از ظهر 14 اردیبهشت ماه همراه همسرم از خیابان جشنواره در حال عبور بودیم و من چند قدمی از همسرم جلوتر بودم که فردی به او حمله ور شده و قصد زورگیری از وی را داشت که در این لحظه من با دیدن صحنه با سارق درگیر شدم و بر اثر اصابت ضربه سلاح سرد سارق از ناحیه دست مجروح شدم و سارق از این فرصت استفاده کرد و گردنبند طلای همسرم و کیف پول حاوی مقداری ...
زندگی در دو قدمی زندان
شهرستان ها متهم به قتل و حبس طولانی شد. می گوید: اوایل باور نداشتم که روی دیگر زندگی چقدر می تواند سیاه باشد. روزها غصه می خوردم که چه باید کنم. پدر و مادری بالای سرم نبودند. آمدم اینجا تا نزدیک همسرم باشم. کمی که گذشت برای گذران زندگی شروع به خرید و فروش مواد کردم و بعدها خودم مصرف کننده شدم. از همسرم که هنوز در زندان است، طلاق گرفتم و حالا سال هاست در این محله و خرابه های آن زندگی می کنم . ...
مثلث عشقی به یک جنایت ختم شد +عکس
... 9 سال سناریو پردازی برای فرار از قصاص با دستگیری سعید مشخص شد، او نامزد سابق مهلا بود که چندی قبل از هم جدا شده بودند. او در تحقیقات مقدماتی ادعاهای مختلفی را مطرح کرد و مدعی شد در قتل نقشی نداشته اما در ادامه لب به اعتراف گشود و گفت: می خواهم واقعیت را بگویم. یک روز به خانه مهران رفته بودم که او به حمام رفت. تلفن همراهش زنگ خورد و عکس نامزد سابقم روی تلفنش ظاهر شد. آنجا بود که ...
یافتن خواهر بعد از 23 سال دوری
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، 18ساله بودم که به اصرار والدینم ازدواج کردم و یک سال بعد به خاطر بدرفتاری همسرم و خانواده اش طلاق گرفتم و به خانه پدرم بازگشتم. پدرم به شدت بداخلاق بود و دست بزن داشت، اما چاره ای نداشتم و برای اینکه به خانه همسرم بازنگردم تحمل می کردم، اما یک روز که پدرم حالش خوش نبود و از دست ما عصبانی بود، من را به شدت با شلنگ کتک زد. هیچ وقت ضرباتی که به سرم می زد ...
زنانِ انتظار؛ محبوبه، مهناز، حمیده، منصوره و زهرا
اسیر شد. نهم اسفند سال 62. فرزند اولم را باردار بودم. وقتی همسرم اسیر شد، 12 روز از زایمانم گذشته بود. رفته بود که 15 روزه برگردد. همه روز های بیمارستان چشمم به در بود. هر اورکتی را که می دیدم، دست و پایم شل می شد. سرم را می کردم زیر لحاف که هم اتاقی ام را که همسرش کنارش است، نبینم. غذا نمی خوردم. غش می کردم. یک زن هجده ساله با یک نوزاد، بدون پول و شوهر و هیچی چه باید می کرد؟ خیلی سخت بود. روزی که ...