سایر منابع:
سایر خبرها
مزه پراکنی؛ رتبه کنکور شخصیه، لطفا سوال نفرمایید
برترین ها: نبض شوخی ها در این زمانه در شبکه های اجتماعی می زند، این مطلب یک گردآوری از شوخی ها با توجه به اتفاقات روز است. سال کنکورم بعد اعلام نتایج از سنجش به من زنگ زدن گفتن بابا ما اصلا اینقدر شرکت کننده نداشتیم که تو این رتبه رو آوردی. ژنراتور یه زمانی حتی روزنامه اعلام نتایج کنکورم مافیایی داشت برا خودش، یه روزنامه بود تو دکه نفری 50 تومن 100 تومن میگرفت ...
ملاقات با صدام در شلنگ آباد اهواز
نداشت عکس هم نداشت سد رامین هم؛ پلاک و کارت اش را گرفت وقتی به کارت او نگاه کردم کارت اش عکس داشت، سد رامین که متوجه نگاهم شده بود لبخندی زد و گفت: مهم نیس، هر کس عکس داشته باشه می چسبونن، هر کی هم نداشته باشه که هیچی.مهم شماره پلاک یا شماره پرونده اس که اگر رزمنده ای شهید شد پلاک را با پرونده اش مطابقت بدن. نگاهی به پلاک، که به گردنم انداخته بودم کرد و گفت: پلاکتو دربیار تو این گرما زنجیرش گردنتو می سوزونه خم شد و بند کتانی اش را باز کرد و زنجیر پلاک خودش را در آورد و بند کتانی را داخل پلاک کرد و به گردن آویخت. ...
با این ستاره ها روایتی از دیدار جمعی از خانواده های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب
...> پس از اتمام صحبت ها و تقدیم هدایا به خانوادۀشهید مختاربند، نوبت به برگه و خانوادۀبعدی می رسد: - خانوادۀ شهیدان حصونی زاده، فرشاد و فرامرز از اهواز که گویا شهید فرامرز در جنگ تحمیلی شهید شده اند. پدر گرامی شهیدان از دنیا رفته اند و مادر بیمار هستند و نتوانستند بیایند. خانم زینت موالی، همسر شهید فرشاد؛ شما هستید؟ حال شما خوبه خانم؟ شهید چند ساله شان بود؟ همسر شهید پس از گفتن ...
اهواز سقوط می کرد، خوزستان از دست می رفت
گویند شهید چمران و نیروهایش گفتند امشب می خواهیم شکار تانک برویم و رهبری هم با ایشان رفته بودند. البته آن شب موفق به شکار تانک نشدند؛ زیرا بدون شناسایی قبلی بود اما فردا شب موفق شدند که برای نخستین بار چندین تانک عراقی را به هوا بفرستند چون تانک های عراقی هیچ سنگری نداشتند و جسورانه در دشت ایستاده بودند. به هر حال شهید چمران جنگ را از همان بدو ورود به اهواز شروع کرد و می گفت ما باید هر ...
امام ساخت بمب اتمی را حرام اعلام کرد
بر نمی آمد، ما داشتیم مملکت را می ساختیم، لذا زمانی که حمله شروع شد سپاه احساس کرد که دفاع از سرزمین الان مطرح نیست و دفاع از انقلاب مطرح است و وارد جنگ شد. سرهنگ کتیبه زنگ زد و پنهانی اعلام وفاداری کرد *شما یک جا به بحث فرمانده هان نظامی اشاره کردید که آن زمان تعدادی فرار کردند و تعدادی دستگیر شدند، این بحث دستگیری و تسویه حساب هایی که در ارتش صورت گرفت، چقدر در جریان جنگ ...
گزارش: کودک سربازان در جنگ ایران و عراق
کاری نمی شد کرد. اشاره کردید که در جاهای دیگر دنیا هم جنگ هایی هستند که سبقه ی مردمی دارند. در جنگ های امروز هم –مثل یمن- بچه هایی تفنگ به دست دیده می شوند. این موارد چگونه قابل توضیح است؟ وقتی جنگی اینگونه اتفاق می افتد و یک کشور با پشتوانه ی تمام دنیا –عراق هم وقتی به ما حمله کرد هم پشتیبانی شرق را داشت و هم غرب را- دچار چنین هجمه ای می شود، آحاد مردم -چه جوان و چه نوجوان- هم ...
40 روایت از جنگ و کتاب هایی که مرزهای زمینی را پشت سر گذاشتند
تفنگ 106 میلی متری ضد تانک را هم تعمیر می کنند. باقری در فاصله هر چند ماهی که به تهران می آید و بر می گردد، برای هر دوره از سفرش به جبهه های دفاع مقدس تیمی جدید و تازه نفس را می برد. بخش دیگری از کتاب عباس دست طلا به ماجرای حضور خانواده باقری در اهواز و منطقه جنگی اختصاص دارد. فعالیت های وی تا پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ادامه پیدا می کند و مهارت او در تعمیر خودرو ها باعث می شود تا به ...
40 روایت از جنگ و کتاب هایی که مرزهای زمینی را پشت سر گذاشتند
شخصیت های گوناگون و دست به سفر و مسافرت و بالاخره نوشتن زد تا رمان بلند کتیبه ژنرال در دو جلد به چاپ برسد؛ رمانی که حوادث بیش از 6 دهه قبل از انقلاب اسلامی و پس از آن را شامل می شود. جنگ ها و حوادث تاریخی متعدد، اعم از ترور، کودتا، حادثه طبس، درگیری های سیاسی در ایران، عراق و سوریه و... بخش هایی از این رمان هزار صفحه ای را پوشش می دهد. اتفاقات و حوادث در رمان به شکلی برق آسا ...
خاطرات وکیل/ متهمی با یک کیلو شیشه، ترسان از کشف یک بطری مشروب!
عاطفه که درگیر یک پرونده سنگین قضایی بود این حرفها را برایم گفت. با سکوتم متوجه شد که باید ادامه بدهد. - هنوز 7صبح نشده بیدارم کرد. چشمهامو مالیدم و خودمو پیدا کردم.چهارساعتی می شد که توی راه بودیم.پرسیدم اینجا کجاست. جواب نداد اما با دست ، دستگیره ماشین رو نشونم داد. یعنی که پیاده شو. عاطفه روی صندلی جابجا شد. ژست آدمهایی را داشت که برای سرگرم کردن دیگران قصه می گویند. - داخل ویلایی بودم که اگه توی خواب هم می ...
گفت وگو با محیط بانی که شکارچیان در نیمه شب او را نیمه جان رها کردند
...، 2 نفر با موتور هندا 125 جلو راهم را بستند. اسلحه و همه تجهیزات ما هم در ماشین همکارم بود که او هم رفته بود. دیدم کاری از دستم برنمی آید. سعی کردم با زبانم شکارچی ها را نرم کنم، چون می شناختمشان. از شکارچیان معروف منطقه بودند و چندین بار دیگر با همین شکارچی ها درگیر شده بودیم. سال گذشته هم از ایشان لاش گرفته بودیم. یکی شان را به اسم صدا کردم و گفتم فلانی، خجالت بکش. همین طور که ...
عملیات نجات کیان
که تا 15متری ام را به خوبی روشن می کند. همین که جلو می رفتم روبه رویم چیزی را دیدم که تکان می خورد. چراغ را رویش انداختم و دیدم پسربچه است. همین که نور را دید، شروع به گریه کرد. دوان دوان خودم را به او رساندم و بغلش کردم و بوسیدم. او تا آن موقع آرام و بی صدا در گوشه ای ایستاده بود. دست به سرش کشیدم و آرامش کردم. او را بغل گرفتم و پایین بردم و به همه گفتم که کیان پیدا شده است. ساعت حدود ...
فیلم انگل چگونه مشکل فاصله طبقاتی را موشکافی می کند؟
حرکت به سمتِ جلو دست می کشد. در حقیقت، از اینجا به بعد دوربین استاتیک می شود و بونگ جون هو از حرکت رو به جلو یا رو به عقبِ دوربین فقط هر از گاهی جهتِ تاکید کردن روی یک سری لحظاتِ به خصوص استفاده می کند. اما یکی دیگر از تکنیک های فیلم برداری ساده (اما درخشان در اجرا) که بونگ جون هو برای تقویتِ فیلمنامه اش استفاده می کند، پَن (حرکت سرِ دوربین به سمت چپ یا راست) است؛ بونگ از این حرکت برای ...