حلوای شیرین مصادره ای در شب تلخ سوم شهدا
سایر منابع:
سایر خبرها
مالک تا آخرین گلوله مقابل تروریست ها مقاومت کرد
خواهر هستیم. شهید فرزند آخر خانواده بود. حرفه پدرمان کشاورزی بود و در منطقه محروم روستای چات قیه سی، رزق و روزی خانواده را از طریق کشاورزی به دست می آورد و مادرمان هم که خانه دار است. از چه سالی شهید وارد نیروی انتظامی شد و چه انگیزه هایی باعث شد که شغل نظامی را انتخاب کند؟ از سال 1394 برادرم با دیپلم وارد کادر ناجا شد که در دانشگاه خود آنجا ادامه تحصیل دهد و دوران سربازی شهید هم در ...
اعدام به خاطر پیدا کردن تربت کربلا در خانه!
صدایش بیشتر گرفت : شاید اونا هنوز دنبالتون باشن، خواهش می کنم هر کاری داشتید یا هر جا خواستید برید، به من بگید! از پژواک پریشانی اش ترسیدم، فهمیدم این کابووس هنوز تمام نشده و تمام تنم از درد و خستگی خمیازه می کشید که با وحشت در بستر خواب خزیدم و از طنین تکبیرش بیدار شدم. هنگامه سحر رسیده و من دیگر زینب بودم که به عزم نماز صبح از جا بلند شدم. سال ها بود به سجده نرفته بودم، از ...
میزگرد از سرنوشت | چالش های بازیگری از نگاه دیباج / حیایی: پدرم برایم یک دیوار بلند است/ بلوکات: آدم های ...
کوچک بی سرپرست و معلول هستم و یکی از انگیزه هایی که باعث شد بعد از پنج سال سریال کار کنم، نگاه به بچه های بی سرپرست بود و اینکه این بچه ها در این شرایط به رشد و موفقیتی می رسند که می تواند برای خیلی ها الگو باشد. حتی من به بچه های خودم که در آسایشگاه و پرورشگاه هستند مدام گفتم که این سریال را ببینید چون دوست دارم همه بچه های بی سرپرست به موفقیتی که هاشم و سهراب رسیدند برسند. زمانیکه فیلم نامه را ...
عروسک های بومی میراث ناملموس کشورند/ حساسیت برای حفظ میراث فرهنگی باید یک جریان مردمی باشد
آشنا شدم. او خاطرنشان کرد: سال 1389 سفرهایی را به تنهایی با محوریت عروسک و اسباب بازی شروع کردم و در سال 1392 تصمیم گرفتم موزه ای را راه بیندازم برای همین آمدم کاشان و خانه ای قدیمی را خریدم. کاشان خیلی شبیه عروسک های خیمه شب بازی دوره قاجار است و بافت قدیمی اش را هنوز دارد. موزه ما کاملا یک جریان خصوصی است که مِلک آن را هم خودم خریدم. مدیر خانه موزه عروسک و اسباب بازی کاشان ...
منصوریان: دغدغه ما حفظ شان هوادار است / در فینیشینگ دچار مشکل هستیم
، استنباطم این است که از زاویه ای که من دیدم توپ به دست بازیکن حریف خورد. در مجموع ما در اوایل بازی و اواخر بازی در اتمام خلق موقعیت ضعیف عمل کردیم و وظیفه ای جز زحمت و تلاش نداریم. اما در مجموع نسبت به بازی اول و دوم از بچه هایم رضایت ندارم، نگویم بچه ها، اول باید خودم را بگویم چون بچه ها جانفشانی می کنند و زحمت می کشند. از مجموعه تیممان رضایت نداشتم و اول هم از خودم. حریف در عقب زمین خیلی خوب ...
تیزی نگاه هیزش جانم را می گرفت!
دستور داد : برو صورتت رو بشور تا من ابوجعده رو بپزم! من میان اتاق ماندم و او رفت تا شیطان شوهرش را فراری دهد که با کلماتی پُرکرشمه برایش ناز کرد : امروز که رفتی تظاهرات نیت کردم اگه سالم برگردی امشب رافضی ها رو به نجاست بکشم! آخه امشب وفات جعفر بن محمدِ و رافضی ها تو حرم مراسم دارن! سال ها بود نامی از ائمه شیعه بر زبانم جاری نشده و دست خودم نبود که وقتی نام امام صادق (علیه ...
طنز، ظرافت و تقابل با رسانه های خارجی
داشته که این البته به معنی فروش گیشه ای نیست، بلکه تماشای چندباره آن طی سال های متمادی اتفاق افتاده است و این دیالوگ هر بار شنیده می شود. شاید خود حاتمی کیا هم تصور نمی کرد بعد از دهه 80 که بی بی سی، تلویزیون فارسی اش را هم تاسیس کرد، خبرنگاران روزنامه های داخلی که روزگاری در سالن جشنواره فجر، بسته به نوع نگاه شان برای دیالوگ های حاج کاظم یا سلحشور دست می زدند، حالا در قامت خبرنگاران بی بی سی فارسی ...
شوهرت همیشه کتکت می زند؟!
در کنار پنجره ممکن بود و بیشتر شبیه کنیزش بودم که مرا تنها برای خود می طلبید و حتی اگر با نگاهم شکایت می کردم دیوانه وار با هر چه به دستش می رسید، تنبیهم می کرد مبادا با سردی چشمانم کامش را تلخ کنم. داریا هر جمعه ضد حکومت اسد تظاهرات می شد، سعد تا نیمه شب به خانه برنمی گشت و غربت و تنهایی این خانه قاتل جانم شده بود که هر جمعه تا شب با تمام در و پنجره ها می جنگیدم بلکه راه فراری پیدا کنم ...
وقتی مدافع حرم، نصفه شب استخاره می خواهد
تر دیده بود. کمی جدی شد، اما انگار رویش نمی شد ابراز دلتنگی کند. زد زیر خنده و گفت: مواظب باش هر طور زندگی کردی و هر کاری کردی دشمن شاد نشویم. هوای مادرتان را داشته باشید. او زندگی راحتی نداشت. زندگی با من سخت بود و اغلب خانه نبودم. در مهمانی ها و جشن ها و عزاها کنارش نبودم و دائم لب مرزهای مختلف بودم هوای او را داشته باش. حس کردم یکجور خاصی صحبت می کند. گفتم: خب برو خانه شب برگرد تهران. گفت: نه ...
کرامات حضرت فاطمه معصومه (س)
دارم آن بانو، حضرت معصومه بود. درست است که شما مسلمان نیستید، اما این خاندان کریم تر از آن هستند که لطفشان فقط شامل حال مسلمانان شود. حتما باید قبل از عمل به قم بروی. فردا راه افتادیم و هرچه نزدیک تر می شدیم انگار چراغ امیدی در دلم روشن تر می شد. وارد حرم شدیم و. .. نزدیک های صبح بود که باز آن بانو را در خواب دیدم. فرمود: بچه های رامان منتظر هستند، مگر قرار نبود امروز برایشان سبزی پلو بپزی؟! هنوز ...
گپی با خالو راشد ; از تعریف طنز تا اکسیژن آن برای زندگی!
و یا خنده هایی که در پی حوادث تلخ به مخاطب القا شده، جنبه های مثبت نیز نهفته است که خالو راشد به این گزاره نیز معتقد است. خرید کتاب طنز جهان اثر راشد انصاری از دیجی کالا نویسنده کتاب “ پشت خنده پنهانم ” در عین حال معتقد است: طنز از پیچیده ترین و ظریف ترین صنایع ادبی است که شرایط سخت و دشوار را در خود جای داده و اینکه موضوعی و دردی از جامعه را در هر عرصه ای بخواهی در قالب طنز ...