سایر منابع:
سایر خبرها
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب ؛ صبح به خیاطی کوتار رفته قرض انتظام الملک را ادا کردم و بعد به هوتل وحیدالملک برای ناهار رفتم و در بین راه کتاب خریدم. بعد از ناهار با وحیدالملک به تئاتر فمینا رفتیم. آتلیه ای برای منفعت مجمع تعاون اطفال بود. موزیک و رقص و آواز بود. تازگی آن برای من رقص مادام اهانیان بود که ارمنی است و به اسم ایرانی ثبت شده و خوب ...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب ؛ دیشب شمس الدوله بله شده بود، صبح رفتیم حمام. بعد از آن از درِ سلام سوار اسب گردن درازی شدم، قزل بود. گفتند از اسب های سپه سالاری است. خیلی خوش راه بود. از بالای منزل کشیکچی باشی که سابقا کالسکه خانه بود بالا رفتیم. عین الملک، ملک آرا و غیره بودند. آن ها از نبودن کبک و تیهو شکوه داشتند. آن ها را فرستادم سمت دوآب رفتند. ما خودمان با اشخاص معینه رفتیم طرف سرخی های کوک داغ. رسیدیم به سرخی ها. دو نفر سوار آن جا بودند. آیی رفت تحقیق کرد آمد گفت: ...
...> براتی یکی از شهروندان بجنوردی در گفت و گو با ایسنا، گفت: چند روز گذشته برای خرید میوه به یکی از میوه فروشی شهر که قیمت آن مناسب تر از بقیه میوه فروشی ها بود رفتم و بدون اینکه قیمت نارنگی را بپرسم از صاحب مغازه خواستیم تا سه کیلونارنگی بکشد. وی افزود: بعد از کشیدن میوه بدون اینکه قیمت آن را بپرسم، عابر بانک را به میوه فروش دادم و خواستم که کارت بکشد که گفت 27 هزار تومان می شود که از شنیدن ...
بوده است گفت: از بچگی دوستان زیادی داشتم و معمولا بین دوستانم کمتر به مشکل بر می خوردم، اما گاهی در مسائل کاری، عاطفی و احساسی موانعی بر سر راه می دیدم که آن هم مقصر خودم نبودم بلکه دیگران بودند. می خواهم خبرنگار مطرح کشوری یا جهانی شوم این فعال اجتماعی گفت:، چون به خاطر ظاهر قضاوت شدم، در بسیاری جا ها با احساساتم بازی شده است، اما این بی مهر ها هیچ گاه مرا از پای نینداخت و ...
، نظافتچی بود، از موقعیت دشواری نوشته است که این شغل برایش به وجود می آورد. الی گلدستون، نیواستیتسمن — در همان روزهایی که اولین کتابم منتشر شد، برای امرار معاش خانه ها را نظافت می کردم. از واکنش آدم ها وقتی می گفتم که نظافتچی هستم، متنفر بودم؛ انگار داشتم بحثی را شروع می کردم که برایش آماده نبودند. حدس می زنم آدم ها تصور می کردند که چون من آدم مشکل پسندی هستم، خوشم می آید چنین جوابی بدهم که ...
، می خواندم؛ اما چون بسیاری از این آثار ضبط نشده است، امروز باقی نمانده است. یک بار در تهران در یک جلسه با خانم هنگامه اخوان بودیم که ایشان یک ترانه خواند و من عاشق این ترانه شده بودم و هر جا می رفتم، آن را اجرا می کردم [استاد بیت هایی از این ترانه را با صدای زیبای خویش می خوانند]: گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو ساقی ...
نمی شوم. هر لحظه همسرم امیدش را از دست می داد و درصد بیشتری از ریه اش درگیر می شد. دو روز اول همسرم در بخش بستری بود. به ملاقات او می رفتم چراکه اصلا طاقت ماندن در خانه را نداشتم، یک لحظه فکر از دست دادن او برایم سخت بود و او هم هر روز حالش بدتر می شد و روحیه اش را از دست می داد و مدام با جمله" مراقب دخترانم باش" مرا ناامیدتر می کرد. حوصله هیچکس و هیچ جا را نداشتم و تنها به ...
افکار کودکان و نوجوانان به جامعه خدمت می کند، دیگری استاد دانشگاه است. هرکسی در اجتماع باید از عهده خدمتی به همان اجتماع بربیاید. بنده بسیار خوشوقتم از انتخابی که آقایان برای خدمت به جامعه داشته اید و آن انتخاب این است که زحمت می کشید و در اطراف و اکناف شهر می گردید و کسانیکه عقاید و نظریاتشان، افعال و اعمالشان به درد اجتماع می خورد اینها را پیدا می کنید، با آن ها مصاحبه به عمل می آورید و ...
...> همین بحث در باره سوگندها نیز بود. کسی که سوگندی می خورد و خلاف آن عمل می کند باید کفاره این اقدام خود را بپردازد. انواع و اقسام سوگند ها و گذاشتن شرط ها در هر زبانی وجود دارد. در این صورت باید از این تعابیر سراغ گرفت و حکم فقهی هر کدام از آنها را بیان کرد. در این میان، گاه تعابیر تازه ای به کار می رفت که حتی در عرف جاری آن مردم سابقه ای نداشت. طبیعی است که استفتاء، یعنی پرسیدن از حکم فقهی این ...