اعترافات تکان دهنده مردی که همزمان 4 نفر را کشت/ 2 نفر از مقتولین دختران ...
سایر منابع:
سایر خبرها
قتل همسر مقابل چشمان فرزند!
زیادی ضربه زد و بعد هم فرار کرد. ما با اورژانس تماس گرفتیم و برای مادرمان کمک خواستیم، اما متأسفانه مادرمان جانش را دست داد. وقتی متهم در جایگاه قرار گرفت، اتهام را رد کرد و گفت: من همسرم را نکشتم، من فقط او را زدم. ممکن است بعد از من دخترم او را به قتل رسانده باشد. این مرد گفت: همسرم به من خیانت می کرد و من سر این موضوع با او درگیری داشتم، اما من همسرم را نکشتم. همان طور که ...
قتل دادماد به دست برادرزن
دور باشیم و بیشتر فکر کنیم. من هم قبول کردم و به خانه مادرم رفتم. او ادامه داد: در این مدت چند باری با همسرم تماس گرفتم، اما جواب نداد. با این تصور که نمی خواهد فعلاً با من صحبت کند، نگران نشدم. تا اینکه بعد از دو هفته به خانه برگشتم، اما از همسرم خبری نبود. با او تماس گرفتم باز هم جواب نداد به خانواده اش زنگ زدم که آن ها گفتند خبری از او ندارند. نگرانش هستم و نمی دانم چه اتفاقی برای او ...
نقش بی قراری حاج قاسم بر بوم نقاشی/ از نذر نقاشی تا هدیه به سردار قاآنی
هدیه دهیم. اگرچه این مسیر سخت است اما اگر توفیقی باشد حتما راه باز می شود. طاوه ئی از نقطه عطف این طرح پرده دری می کند و می افزاید: انگشتر سردار نقطه عطف این نقاشی است به طوری که بعد از شهادت حاج قاسم عکس دست ایشان در فضای مجازی صدها بار بلکه هزاران بار منتشر شد بنابراین مصمم شدم انگشتر سردار در این نقاشی لحاظ شود. قبل از طرح سردار از شهدا طرح زده و نقاشی کرده بودم اما نقاشی سردار حس و ...
سرنوشت قاتل موبایل فروش اسلامشهری
است که همان روز در مغازه فرشاد در کنار او، برای همیشه قربانی ناکامی روزگار شد.حالا یک سر این ماجرا خانواده ای دل سوخته است که جوان بی گناهشان به خاطر یک لقمه نان حلال در روز تعطیل سر کار رفته بود و به قتل رسید.یک سوی دیگر ماجرا جوانکی بی دست و پاست که مهر قاتل روی پیشانی اش جا خوش کرده است.کسی که بزرگترین دغدغه این روزهایش است این است که خواهر و مادرش بعد از اعدام او در ملاعام غصه نخورند.تمام گذشته ...
قتل هولناک زن مقابل چشمان فرزندانش / قاتل بی رحم چرا بخشیده شد؟
از تکمیل تحقیقات و اعترافات صریح متهم، پرونده او به دادگاه کیفری استان تهران ارسال و متهم محاکمه شد. در این جلسه دادگاه دو فرزند بزرگ خانواده گفتند: ما از پدرمان شکایتی نداریم و گذشت می کنیم. در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: من همسرم را نکشتم و فقط او را زدم، ممکن است بعد از آنکه از خانه خارج شدم دختر بزرگم او را به قتل رسانده باشد. سوسن به من خیانت می کرد و من سر این موضوع با او ...
ماجرای همسرکشی در سه پرونده
، اما موفق نشدم. روز حادثه بار دیگر سر همین موضوع با هم بگومگو کردیم. من که عصبانی شده بودم، در یک لحظه جسمی را به سر همسرم کوبیدم. نمی خواستم او را بکشم، اما زنم غرق در خون به زمین افتاد و فهمیدم جانش را از دست داده است. به همین دلیل فرار کردم، اما عذاب وجدان داشتم و بالاخره بعد از چند روز تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. متهم در ادامه صحنه قتل را بازسازی کرد و روانه زندان شد ...
مرد تهرانی با آب داغ زنش را به قتل رساند
در خانه به سوختگی ها پماد می زد تا اینکه دو هفته بعد از این ماجرا سر کار بودم که پسرم تماس گرفت و گفت حال مادرش بد شده است. وقتی به خانه رسیدم همسرم جان سپرده بود. وقتی پزشکی قانونی علت فوت زن میانسال را سوختگی درجه 3 اعلام کرد علیه عطا کیفرخواست صادر و پرونده اش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد ...
قتل داماد بد دهن به دست برادرزن
سکوت را شکست و به قتل دامادشان اعتراف کرد. سعید در اعترافاتش گفت: از چندی قبل متوجه اختلافات خواهرم و دامادمان شده بودم و خواهرم در خصوص اختلافاتشان با من صحبت کرده بود و شنیده بودم که دامادمان دست بزن دارد و خواهرم را کتک می زند به همین خاطر از او کینه به دل گرفتم. وی افزود: شب حادثه در خانه خواهرم میهمان بودم که بار دیگر خواهرم و شوهرش با هم درگیر شده و دامادمان حرف های ...
استخدام قاتل
کشته گفت: من پیک موتوری و کارگر مرد خواربارفروش بودم، برای او 5/3 میلیون تومان خرید کرده بودم اما او برای پس دادن پولم امروز و فردا می کرد، من هم تصمیم گرفتم او را بیهوش و از مغازه سرقت کنم. پنج قرص خواب خریدم و در بستنی صاحبکارم ریختم و او بیهوش شد، سپس مقداری پول داخل دخل، چند باکس سیگار و تلفن همراه او را سرقت کردم. با فروش اموال سرقتی بدهی هایم را دادم. چند روز بعد از سرقت به مغازه آمدم و متوجه شدم او مرده است و پلیس مرا دستگیر کرد. من قصد کشتن او را نداشتم. امیرعلی حقیقت طلب / تپش ضمیمه روزنامه جام جم ...
قتل داماد پس از کشیدن قلیان
بروم تا با شوهرم صحبت کند. ساعتی ما داخل اتاق خواب بودیم که برادرم در اتاق خواب را باز کرد و گفت شوهرم به خانه پدر و مادرش رفته است و قرار است دو هفته ای آنجا باشد و درباره اختلافاتش با من فکر کند و بعد از اینکه تصمیم درست گرفت به خانه برگردد. دستگیری برادر زن بدین ترتیب با بدست آمدن این اطلاعات مأموران به برادر زن مرد گمشده مشکوک شدند و وی را بازداشت کردند. متهم ابتدا منکر جرم ...
برادرم را قصاص کنید
رد اتهام قتل عمد، گفت: من بیرون از خانه بودم که همسرم تماس گرفت و گفت رضا خواهرزاده ام با چند نفر از دوستانش به خانه ما حمله کرده اند. زنم هم از ترس فرار کرده بود. بسرعت خودم را به خانه رساندم و دیدم رضا با چند نفر از دوستانش با چاقو و قمه منتظرم هستند و وقتی من را دیدند بدون مقدمه به من حمله کردند. من هم سعی کردم از خودم دفاع کنم. در این میان برادرم هم که برای کمک به من آمده بود فقط قصد داشت مانع ...
هنوز شهادت سردار سلیمانی را باور ندارم/ حاج قاسم پشتوانه خانواده شهدا بود
محمدی اظهار داشت: ساعت دو بعد ظهر بود به حرم حضرت معصومه(س) رفتم بود اصلاً در حال خودم نبود گیج گیج بودم به اطراف نگاه می کردم غم را به وضوح در چشمان مردم می دیدم، تا 8 شب منتظر آمدن پیکر سردار بودم سیل جمعیت قابل توصیف نبود در راه برگشت هرکسی عکس از سردار را داشت عکس ها را می گرفتم کلی عکس سردار به خانه برگشتم، بچه ها با دیدن عکس های سردار خوشحال شدند و همه عکس ها را کنار عکس پدرشان ...
مرد سالخورده دوباره محاکمه می شود
مقتول درخواست قصاص کردند. سپس متهم با انکار جرم در آخرین دفاعش گفت: باور کنید مرگ همسرم یک اتفاق بود. وقتی به زندان افتادم پسرم را به خواهرم سپردم، اما خواهرم به خاطر بیماری شوهرش پسرم را به بهزیستی سپرده است. یک خانه دارم که می توانم آنرا به جای دیه به اولیای دم بپردازم. اگر هم تقاضای قصاص دارند فقط درخواست می کنم یک روز دیگر کنار پسرم باشم. در پایان هیئت قضایی متهم را به قصاص محکوم کرد. این حکم با اعتراض متهم از سوی قضات شعبه 24 دیوانعالی کشور نقض و به شعبه همعرض فرستاده شد. به این ترتیب مرد سالخورده به زودی بار دیگر محاکمه می شود. ...
نقض حکم قصاص برای مردی که اتهامش شکنجه و قتل عمد همسرش بود
مادرم پرسیدم چه اتفاقی افتاده، گفت پدرت این بلا را سرم آورده است . او ادامه داد: دو هفته از این موضوع گذشت تا اینکه متوجه شدم حال مادرم بد شده و از حال رفته است. بلافاصله با پدرم که سر کار بود، تماس گرفتم. پدرم به خانه آمد و با اورژانس تماس گرفتیم و مادرم را به بیمارستان رساندیم، اما چند روز بعد فوت کرد. پس از اظهارات پسر نسرین، پلیس اسماعیل 70ساله را به اتهام قتل عمد بازداشت کرد ...
نقض حکم قصاص برای شوهر بدگمان
مادرم را به بیمارستان رساندیم، اما چند روز بعد فوت کرد. پس از اظهارات پسر نسرین، پلیس اسماعیل 70 ساله را به اتهام قتل عمد بازداشت کرد. او در بازجویی به مأموران گفت: من همسرم را نکشتم. نسرین به ماده مخدر کراک اعتیاد داشت، البته من هرگز ندیده بودم که او مواد مصرف کند، اما حس می کردم که برادرزنم برایش مواد می گیرد و به طور مخفیانه مصرف می کند. یک بار هم از من مبلغ 800 هزار تومان دزدی کرد و ...
زن جوان: درخواست طلاق دادم، در راه دادگاه مورد اسیدپاشی قرار گرفتم
مدتی دچار اختلاف شدیم. اختلافات ما روزبه روز بیشتر می شد تا اینکه تصمیم به جدایی از امیر گرفتم. او ادامه داد: درخواست طلاق دادم و پرونده ام نیز در دادگاه خانواده در حال رسیدگی بود. روز حادثه به دادگاه رفته بودم تا پیگیر کارهای طلاقم باشم اما از دادگاه که خارج شدم تا به سمت خانه مان بروم در نزدیکی خانه در یکی از محله های شهرک ولیعصر ناگهان موتورسواری دو ترک به من نزدیک شد. هر دوی آنها کلاه ایمنی ...
رابطه پنهانی عروس خانواده با مرد متاهل باعث قتل شد
همسرم با شخصی رابطه دارد اما هیچ وقت فکر نمی کردم این فرد شوهرخواهرم باشد. همسرم را زیرنظر گرفتم و تلفن همراهش را کنترل کردم در کمال ناباوری متوجه شدم این فرد شوهرخواهرم مهران است. اصلا باورم نمی شد این دو نفر با سرنوشت من و خواهرم و بچه هایمان این طور بازی کرده باشند. به زنم گفتم دیگر لایق زندگی با من نیست، تصمیم گرفتم از او جدا شوم و این موضوع را هم به او گفتم بعد از کمی کشمکش ...
می خواستم دست همسرم را ببوسم، کف پایش قسمتم شد
خانه با بچه ها بازی می کرد و خیلی با او به ما خوش می گذشت. *گفتم از سوریه برگردد دست هایش را می بوسم بارها شده بود محمد آقا به مأموریت برود و من سختی هایی بکشم، اما هیچگاه بروز نمی دادم تا در مأموریت آخرش. به سوریه رفته بود و بچه ها دیگر بزرگ شده بودند و کنترلشان برای من سخت شده بود. از دستشان عصبانی و ناراحت بودم. یادم می آید یک روز که پیش دوستانم بودم، گریه می کردم که بچه ...
دایی خطاکار قتل را انکار کرد
هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه، اولیای دم درخواست قصاص کردند، سپس متهم در جایگاه ایستاد و با انکار قتل گفت: درگیری را قبول دارم، اما تردید دارم ضربه ای که به خواهر زاده ام زدم موجب مرگش شده باشد. وی در شرح ماجرا گفت: به تازگی خانه ای خریده بودم و آن روز به خانه قبلی رفته بودم تا کولر گازی را باز کنم تا در خانه جدید نصب کنم. وقتی مقابل در رسیدم ...
کرونا با همه ما یک جور تا نکرده
کرونا مبتلا شد و بعد خودش: همسرم وقتی فهمید کرونا دارد جای دیگری خودش را قرنطینه کرد اما حالش بد شد و کارش به بیمارستان کشید. در این مدت دائم در حال رفت وآمد بودم. به بچه ها و درس شان می رسیدم و آشپزی می کردم و... بعد از مدت کوتاهی خودم هم کرونا گرفتم و چون دیابت دارم حالم خیلی بد شد و مجبور شدم بستری شوم. یک هفته بستری بودم و هفته دوم دیگر وظایف خانه به عهده همسرم قرار گرفت چون به خاطر بچه ها از ...
گفت وگو با حاج حسن متقی که هم با دشمن جنگیده و هم با بیکاری
، (سوزن کاری، قلاویزکاری، جوشکاری و ...). با روزی 7 تومان شروع کردم و بعد از 3 سال دستمزدم به 12 تومان رسید. به کارم علاقه داشتم و به سرعت پیشرفت کردم، البته شرایط کار سخت بود، اما من تمام تلاشم را می کردم که کارم را خوب یاد بگیرم. از اول صبح تا ساعت 8 شب باید کار می کردم، به دلیل اینکه مغازه را قبل از طلوع آفتاب باز کنم مجبور بودم یک ساعت زودتر، از خانه راه بیفتم. کمی بعد احساس کردم دیگر ...
گفت وگو با جانباز نخاعی، شیمیایی و قطع عضو مهرداد سراندیب (بخش نخست) کا اینجا آبادانه؛ بدون لاف و کوسه!
.... کتاب های دکتر شریعتی بیشتر شور می داد و کتاب های مطهری شعور می آفرید. دوستانی هم داشتم که به آمریکا رفته و برگشته بودند و گرایش چپی و کمونیستی پیدا کرده بودند. حالا آن ها هم برای جذب ما آمده بودند. ما را به خانه ی تیمی خودشان بردند و تمام سعی خودشان را می کردند تا تفکرات خود را القا نمایند اما بنده که از 11 سالگی نماز و روزه ام را کامل انجام می دادم و این ها درس هایی بود که از مادر آموخته بودم ...
روایتی از تقدس شهدا
برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) برود، رضایت داشتم. برخی ها می گفتند شما تلخی از دست دادن پدر را داشتید چرا باز اجازه دادید همسرتون برود؟ من در شهادت پدرم تلخی و سختی نمی بینم و تنها خوبی ها به یادم می آید. هرگاه خواب پدرم را می بینم که او در یک جای خیلی خوب است و از این صبوری ما خرسند است حس خوبی دارم. هنگامی که همسرم می رفت به یاد حضرت قاسم (ع) و صبوری حضرت زینب (س) افتاده بودم و حلاوت خاصی برای من ...
روایتی همسرانه از ابوزینب در سوریه و تهران +عکس
واقعا که خود سیدابراهیم باشد. چند وقت قبل خانه شان رفته بودم. به همسرم زنگ زدم گفتم: کجایی؟ گفت: دارم می روم چیذر، هیأت حاج محمود. گفتم: از سیدابراهیم خبر داری؟ گفت: نه؛ چطور؟ گفتم: هول نکنی فکر کنم سیدابراهیم شهید شده. گفت: دیروز(تاسوعا) با هم حرف زدیم. من الان زنگ بزنم سوریه و خبرش را به تو می گویم. بعد که به خانه امد خیلی بهم ریخته بود. از صحت خبر مطمئن شده بود. میگفت: سیدابراهیم تنها خوری کرد ...
رقیه در زندان قزوین مادر شد
همیشه مختومه شده است.ساعتی پای گفتگو با او می نشینیم و او با فلش بک به روزهای اول جوانی اش بار دیگر ماجرای قتل را مرور می کند: علت درگیری منجر به قتل انگیزه ناموسی بود.اما من هیچ وقت نتوانستم حرفم را ثابت کنم چون از من شاهد می خواستند و من شاهدی نداشتم. روز حادثه در خانه تنها بودم که با مقتول درگیر شدم. بعد هم خودم را معرفی کردم و به خاطر اینکه سنم کم بود،راهی کانون شدم. پسر اولم آن زمان ...
مصائب یک لقمه نان کرونازده
چراکه مردم می ترسند مبتلا شوند. در یک شرکت خدماتی کار می کردم که با اینکه 10 تا 15 درصد هزینه برای خودش بر می داشت، ولی شکر خدا روزگارم می چرخید، به شب عید سال قبل خیلی امید داشتم اما با این بلای ناگهانی من ماندم و اجاره خانه و دختری که عقد کرده و چشمش به دست پدرش است که برایش جهیزیه تهیه کند. چند باری به سراغ کارگری ساختمان رفتم، اما توانایی کار ندارم و در میانه روز طاقتم تمام ...