سایر منابع:
سایر خبرها
نگاهی به شعر دیک الجن حمصی
دیکُ الجن حمصی، تحقیق و شرح انطوان محسن قوّال، ص 46. 27. همان منبع، ص 47. 28. در اعیان الشیعه، غالهم عُمر و در دیوان غالهم غَمِر آمده است. 29. دیوان دیک الجن، ص 76 - 74. 30. همان، ص 82 - 81. 31. دیوان دیک الجن الحمصی، تحقیق انطوان محسن القوال، ص 119. 32. همان منبع، ص 139. منبع مقاله : شیخ الرئیس کرمانی، محمد؛ (1388)، شعر شیعی و شعرای شیعه در عصر اول عباسی، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول ...
شکست تکفیری ها در عراق و سوریه نتیجه تفکر بسیجی است
مقاومتی راهی برای خروج از مشکلات با اتکا برپایه بسیج، مردم محور و دانش بنیان است. سردار بابایی ترویج فرهنگ بسیج را دارای سعادت خواند و ادامه داد: از راه های به دست آوردن سعادت دنیا در کنار مجاهدت و رعایت اصول اسلامی و ارزش های الهی، ترویج بسیج است به همین دلیل برای رسیدن به سعادت آخرت همان گونه که در قرآن آمده است سبقت در مجاهدت، و در رکاب بودن ائمه(ع) و ولی فقیه است. فرمانده ...
بخشیده شدن یزیدبانمازغفیله،تمسخردین است
عقل است، افزود: بنده خدایی پیش امام صادق(ع) آمد و گفت همسایه من هرسال عمره می رود؛ حضرت در پاسخ گفت عقل وی چگونه است؟؛ این فرد گفت عقل مورد منظور شما را ندارد و رئیس مذهب جعفری فرمود، پس هیچ چیز گیرش نمی آید. استاد فاطمی نیا در پایان با بیان اینکه آیت الله العظمی مرعشی نجفی از همت والایی برخوردار بود، ابراز داشت: این مرجع تقلید فقط به فکر خدمت به دین بود و برای ترویج مکتب اهلبیت(ع) هرکاری می کرد و تا پای جان پیش می رفت. منبع:خبرگزاری دانشجو ...
نگاهی به شعر إبن الرومی
دهد و بهره گیرد و نیز وی را به محمد بن داود - کاتب عبدالله بن سلیمان، وزیر معتضد - معرفی و سفارش کرد. و بالاخره وسیله بی نیازی و اعتبار و آرامش او را فراهم آورد. لیکن ابوالعباس به جای تشکر به غیبت و عیب جویی ابن رومی پرداخت که ابن رومی به طبع زود رنج خود برآشفت و هجوهای شنیع نسبت به او گفت. شگفت انگیز آنکه این ابن عمّار که در حیات ابن رومی بر او عیب می گرفت و به تنقیص شعر و هجو او می پرداخت ...
نگاهی به شعر محمدبن إدریس شافعی
.... در شعر، لغت، ایام عرب و حدیث، سمت استادی داشته و در 20 سالگی به مقام افتاء رسیده است. وی دارای تألیفات بسیاری است که مشهورترین آنها کتاب اَلاُمّ می باشد. (2) در کتاب المذاهب الاسلامیه الخمسه به نقل از احمد بن محمد حنبل آمده است که: امام شافعی در کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فقیه ترین مردم بود. (3) وی در سفری که به یمن داشته، با علویان آنجا انس گرفت و به ...
فرهنگ در رسانه
...> وی افزود: فراخوان چهاردهمین دوره این جشنواره با توجه ویژه به سبک زندگی اسلامی با رویکرد اقتصاد مقاومتی، با الهام از آموزه های رضوی در سه بخش استانی، ملی و بین المللی منتشر شده است. جعفری اظهار کرد: جشنواره بین المللی امام رضا(ع)، به مناسبت سالروز میلاد فرخنده امام علی بن موسی الرضا(ع) و کریمه اهل بیت،حضرت معصومه (س) و بزرگداشت حضرت شاهچراغ(ع)، از یکم تا یازدهم ذی القعده، در دهه کرامت برگزار می ...
ترجمه صحیفه سجادیه به زبان ارمنی
کردند و امام محمد باقر(ع) و زید بن علی (رضی الله عنه) این کتاب را در دو نسخه به رشته تحریر درآورده اند. این کتاب در 168 صفحه و تعداد 500 نسخه توسط انتشارات ادیت پرینت در شهر ایروان پایتخت جمهوری ارمنستان به چاپ رسیده و ترجمه ارمنی آن را گروه مترجمان رایزنی فرهنگی ایران در ارمنستان به سرپرستی ژرژیک ابراهیمی بر عهده داشته اند. انتهای پیام/ 16:15 - 1394/09/01 / شماره : 641197 / تعداد نمایش : 512 ...
امام حسین (ع) و هدف آن حضرت در عاشورا
رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آیینه یزد عموم شیعیان و بسیاری از مسلمانان حتی افرادی که شیعه و مسلمان نیستند اما با ظلم و ستم مخالف می باشند و با تاریخ زندگی حضرت حسین بن علی(ع) و رفتار امویان آشنایی دارند، ذلت را نمی خواهند بپذیرند، اعتقاد به آزادگی دارند، تسلیم قدرت ستمگران و زورگویان نمی شوند یاد حسین(ع) و یارانش را گرامی می دارند در عزای او اشک می ریزند و نه تنها با عزاداری برای سومین امام شیعیان که متعلق به همه مسلمانان و آزادگان جهان است مخالفتی ندارند بلکه برای واقعه جانگدازی که در محرم سال 61 هجری در کربلا اتفاق افتاد متاثر می شوند و گریه و تباکی را ارزشمند دانسته و می دانند. خواست سرور آزادگان جهان تنها گریه بر مظلومیت وی و آن واقعه خونبار نبوده است چون هدف نواده پیامبر گرامی اسلام(ص) زنده کردن اسلام، احیای سنت نبوی و نشان دادن راه عزت و سعادت امت اسلام به شیعه و سنی و پیروان راستین خود بوده است. از اهداف اصلی امام حسین(ع) امر به معروف و نهی از منکر بود. می خواست بدعت های در دین را کناز زند، سنت نبوی را زنده کند و بر سیره جدش رسول گرامی اسلام(ص) و پدر بزرگوارش مولای متقیان حضرت علی(ع) عمل نماید، بنابراین هر مجلس و محفلی که بر این روال پایه گذاری شود و هدف برگزارکنندگانش عمل و احیای دستورات و تعالیم عالیه اسلامی باشد و در آن جلسات از تهمت و دروغ و تملق خودداری گردد و بیش از این که به ظواهر پرداخته شود به اصول عنایت و توجه شود به خواست پروردگار مورد قبول حق تعالی قرار خواهد گرفت . از وظایف نویسنده و روزنامه نگار و دست اندرکار هر نشریه ای شرح و درج واقعیت ها است. باید از مدیران و تلاشگران راه پیشرفت جامعه از هر قوم و صنف و دسته و انجمن در زمینه های مختلف و در تمام زوایای زندگی قدردانی و سپاسگزاری نمود و از فسادهای اقتصادی و اختلاس و ارتشا و تصرفات عدوانی، زمین و کوه و دره و جنگل و دریاچه و تپه خواری، حیف و میل بیت المال و سوء استفاده بعضی از مقامات و دولتمردان و نمایندگان بنویسد و مردم را با گفتار مراجع عظام، علمای دین، فعالان و دلسوزان واقعی اجتماع آشنا نماید تا با استفاده از نظرات و تذکراتشان از آن چه که سبب وهن جلسات روضه خوانی و عزاداری می شود جلوگیری گردد. مداح و روضه خوانی بر روی منبر به خود اجازه ندهد دروغ بگوید، تهمت بزند، مجیزگویی کند، جعل حدیث نماید، یا برای گریاندن مردم مطالب کذب و سخیف روایت کند. نویسنده این سطور در نظر دارد به نقل از شهید سیدعبدالکریم هاشمی نژاد، آیه ا... محمد یزدی و اسلام شناس معاصر استاد محمدرضا حکیمی مطالبی را پیرامون برگزاری مراسم عزاداری و جلسات روضه خوانی درج نماید. زاده زهرا سلام الله علیها کاملاً توجه دارد که لحظات زندگی او از نظر شرائط تا آنجا حساس و خطیر است که بقای دین و آزادی و شرف و انسانیت و عدالت، یا محو و نابودی آنها به تصمیم او بستگی دارد، آن بزرگوار برای اولین باری که خبر زمامداری و تسلط یزید را بر اجتماع اسلامی می شنود با صراحت کامل خطر نهائی و بزرگ آن حکومت را به مروان بن حکم اعلام کرده و می فرماید: دیگر بر اسلام سلام باد زیرا امت اسلام به زمامدار و فرمانگذاری مانند یزید دچار گردید. اکنون آیا برای حسین علیه السلام امکان دارد که با چنین زمامدار و فرمان گذاری کنار آید تا او به اسلام و آورنده ی بزرگ آن ناسزا گوید در حالی که این فرزند پیغمبر در کنار سفره ی وی باشد؟! او از می و غنا سخن گوید و قماربازی و سگ بازی کند و داستان قیامت و بهشت و حور را علناً افسانه و خرافات بخواند و با این حال فرزند علی(ع) حکومت او را به رسمیت بشناسد و دست در دست او نهد؟! 1 صحیح است که حضرتش برای امت پیغمبر شهید شده، درست است که حسین بن علی(ع) برای بهشتی شدن مردم قیام کرده، اما نه از راه گریه و زاری. صحیح است که حسین بن علی شفیع روز قیامت است، اما نه برای کسانی که فقط گریه کرده یا آتشی برای مجلس عزای حسین افروخته و سیگاری روشن کرده اند. صحیح است که حسین بن علی سفینه النجاه است، نه تنها حسین بلکه خاندان پیغمبر همگی کشتی نجات هستند، اما نه برای کسانی که چون پسر نوح، یک عمر نافرمانی کرده و فقط به اسم شیعه حسینی و پسر نوح بودن انتظار نجات دارند. حسین بن علی کشته شد، تا راه بهشت را به مردم بیاموزد، حضرتش کشته شده تا راه سعادت را به مردم یاد بدهد، حسین بن علی با یزید و یزیدیان، یعنی با جهنمیان می جنگید، حسین بن علی با کارهای یزید که کار جهنمیان بود مخالف بود، حضرتش کشته شد تا شراب خواری، قماربازی، انحرافات جنسی، مال مردم خوری، مردم آزاری، ستمگری ها، حیف و میل های بی حساب بیت المال مسلمین از بین برود. 2 عاشورا این نیست که با تلاش شماری منبری و مداح حرفه ای که روش آنان و منطق و شعرشان، کاملا بر خلاف شاعران شیعه حماسه گستر دوران ائمه(ع) است، مردم را دریک روز معین به سر و سینه زدن وادارند و در معابر روان سازند. بعد عاطفی عاشورا، اگر منبری ها و مداح ها به صورت ضروری و فوری و اصولی، اصلاح شوند و مردم بر یک غم بزرگ گریه کنند، نه تنها خوب که لازم است. قلب انسان نباید به دنیای غم های بزرگ بیگانه باشد، اما عاشورا همه اش روضه و غم گساری نیست. عاشورا، حرکتی برای نفی ظلم و اجرای عدالت است، چنانکه در خطبه دوم حضرت امام حسین(ع) به صراحت ذکر شده است. عاشورا حماسه فجرهای بزرگ انقلاب های خونینی است، که حق محرومان را بگیرد و به آنان برساند. عاشورا، پرچم اجرای عدالت است که بر قله خورشید نصب شده است، و اگر شیعه کوتاهی نکرده بود و عاشورا را به جهانیان شناسانده بود، امروز عاشورا همه محیط های انسانی را با عدالت و انصاف آشنا کرده بود. به شرط اینکه خود طرفداران عاشورا و حکومت های مدعی اعتقاد به عاشورا، به عدالت و انصاف معتقد باشند، و جامعه را بر اساس عدل و داد بسازند، و این همه تفاوت های جهنمی و دره های فقر و قله های ثروت وجود نداشته باشد، و یزیدیانی که در زیر نام حسین(ع) خود را پنهان کرده اند در میان نباشند. اگر عالمان و حاکمان درست شوند جامعه اسلامی درست می شود. امام حسین(ع) در روز عاشورا از بشریت خواست که اگر دین ندارید آزاده باشید. و این همه تورّم و رانت خواری و چپاول و بی بند و باری، که موجب این همه فساد اخلاقی و سقوط انسانی در جامعه است، و این تورم آزاد و فروشندگان جلاد، و این دستگاه ویرانه به تعبیر خود مقامات، آیا در خور بردن نام حسین(ع) و عاشورا هست؟ من این سخنان را با عرضه یک مقیاس بنیادین و مهم در شناخت جامعه اسلامی به پایان می برم. این حدیث معتبر از پیامبر اکرم(ص) رسیده است که فرمود: دو دسته از امت من هستند که اگر درست شوند جامعه اسلامی درست می شود، و اگر فاسد شوند جامعه اسلامی فاسد می شود. پرسیدند: ای پیامبر خدا! این دو صنف چه کسانی هستند؟ فرمود: عالمان و حاکمان. اینکه گفتیم اسلام از بالا شروع می کند، خوبی ها و بدی ها را اول، در بالا می بیند بعد در پایین، برای همین است، یعنی بدی و فساد- مانند - آب از بالا به پایین سرازیر می گردد، و فقیران و محرومان و معتادان و سرخوردگان و بیکاران و بریدگان- از جوانان و غیر جوانان و همه این گونه فسادها در جامعه اسلامی به نصّ سخن امام باقر(ع) درباره روش پیامبر اکرم(ص) از فساد دامنه داری حکایت دارد که در بالا وجود دارد، یعنی در میان کسانی از عالمان و حاکمان. و اکنون، برای انسانی که خدا به او عقل داده، و مقداری اطلاعات درست از دین در اختیارش قرار گرفته است، جای بریدن از دین و سست شدن در انجام وظایف نیست، اگر چه جای بریدن از هر کس و هر کس دیگر باشد و من به جوانان توصیه می کنم، دین خود را بی خود و مفت از دست ندهند، بلکه دین را بشناسند، و عمل به آن را بخواهند. 3 از خداوند بزرگ مسالت داریم به دست اندرکاران و مسئولان و قاضیان و مدیران و دولتیان و نمایندگان و همه کسانی که اداره کشور و معیشت مردم و فرهنگ و اقتصاد و سیاست و دنیا و آخرت جامعه به دست آنان است توفیق عنایت فرماید به عبارات و نکات آموزنده و توصیه های ارجمند فاضل بزرگوار توجه کنند و همه مردم و تمامی آحاد جامعه و ما و شما بکوشیم تا اسلام و آیینی را که پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمدمصطفی(ص) موجد آن بود و امام حسین(ع) سرور آزادگان جهان و نواده آن رسول باعث بقای آن شد تبلیغ کنیم و هر حرکت و سکونی و هر تلاش و توقفی بر پایه اهداف شهید بزرگ عاشورا باشد. خداوندا تو ما را براهی بدار که رضای تو در آنست و اباعبدا... الحسین(ع) و یارانش جان خویش بر سر آن نهادند. به امید آن شایستگی ها. مدیرمسئول پی نوشت ها : 1- درسی که حسین(ع) به انسانها آموخت ، شهید سیدعبدالکریم هاشمی نژاد، صفحه 184 و 185، تالیف، انتشارات فراهانی، چاپ 1351 2- حسین بن علی را بهتر بشناسیم ، آیت ا... محمد یزدی، صفحه 54-55، چاپ قم، سال 1345 3- خبرآنلاین، گفتاری از استاد محمدرضا حکیمی ...
صندوقچه ای برای زائرین کربلا
، گزیده نفس المهموم، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تهران، 1384ش. * کمره ای، محمدباقر، رموز الشهاده، ترجمه نفس المهموم، انتشارات کتابچی، 1376. * مفید، محمد بن محمد(413 ق)، الأمالی، کنگره شیخ مفید، قم، 1413 ق. دانلود کتاب صوتی: دانلود کتاب صوتی مقتل خوانی کتاب نفس المهموم - شیخ عباس قمی دانلود کتاب: دانلود کتاب " نفس المهموم" نسخه عربی : چاپ ...
الگو قرار دادن سیاست های اقتصاد مقاومتی تنها راه نجات اقتصاد کشور است
به گزارش خبرنگار مجلس گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان ؛محمد اسماعیل سعیدی نماینده مردم تبریز،اذر شهر اسکو در نطق میان دستور خود در صحن علنی گفت: تنها راه نجات اقتصادی کشور در این مقطع کنونی الگو قرار دادن سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی و برنامه ریزی و عمل بر مبنای آن بوده است و برای اجرایی شدن سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری و پرهیز از نسخه های القائی غرب زدگان و بدخواهان ملت و کشور باید بر ...
ماجرای شعرهایی که برای حضرت زهرا(س) در قرنطینه سروده شد
خاطر ارادت ویژه خودتان به حضرت نبود؟ واقعاً راهنمایی و لطف حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود که باعث شد ما به این سمت حرکت کنیم. سال های اول فکر می کردیم که ما به حضرت زهرا(سلام الله علیها) خدمت می کنیم، ولی بعد فهمیدیم که این حضرت است که جامعه را تحت تأثیر قرار می دهند و ما کسی نیستیم، ما تنها وسیله بودیم. *تسنیم: ولی به هر حال در اجتماع شاعران شما به عنوان شاعر فاطمی شناخته می ...
مردم زرین شهر چشم انتظار نگاه های گرم مسئولین به توسعه گلستان شهدا
جایگاه رفیع این عزیزان راه شهدا را ادامه داده و به پیمان و قولمان به شهدا عمل کنیم. اما آنچه امروز روح بسیاری از خانواده های شهدا، جانبازان و ایثارگران شهرستان لنجان را آزار می دهد نگاه های سرد و بی مهری است که این روزها از سوی برخی افراد نسبت به گلستان شهدا زرین شهر و شاید شهدای آن روا داشته اند. آیا فراموش کرده ایم که شهدا کوچکترین دلبستگی به دنیا نداشتند و آنان تنها معامله گران با ...
دختران چگونه می توانند از سویی شاد بپوشند و از سویی بدون تبرّج در جامعه حضور داشته باشند/ توجیه احادیث ...
، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 105، مطبعة حیدریة، نجف، چاپ اول، بی تا. (5) العروسی الحویزی، عبد علی بن جمعة، تفسیر نور الثقلین، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 3، ص 61، اسماعیلیان ، قم، چاپ چهارم، 1415ق. و قال: انه بشر النبی صلی الله علیه و آله بفاطمة علیها السلام، فنظر فی وجوه أصحابه فرأی الکراهیة فیهم، فقال: مالکم ریحانة أشمها و رزقها علی الله (6) مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر ...
دولت برای حل مشکل رکود منتظر نسخه غربی ها نباشد
میلیون نفر در جامعه منتظر حمایت جدی هستند. وی در بخش پایانی نطق میان دستور خود در تذکری به سرافراز رئیس رسانه ملی گفت: دهان مردم آذربایجان معطر به ذکر یاحسین و حمایت از ولایت است. سعیدی ادامه داد: بوی گند از دهان کسانی می آید که با توهین به قومیت ها به دنبال تکمیل پازل دشمن هستند. نماینده مردم تبریز با تذکری به وزیر اطلاعات گفت: وزارت اطلاعات باید نسبت به شناسایی عوامل پشت پرده این موضوع و اهانت به مردم آذربایجان اقدام کند. ...
اسلام رحمانی زاویه اساسی با اسلام ناب و اصیل دارد
در شیعه با خط دهی آمریکا مثل داعش، القاعده، سلفی ها و تکفیری ها در اهل تسنن، پدید آمده است. داعیه داران اسلام رحمانی اشخاصی مثل امام موسی صدر، شهید آیت الله بهشتی، علامه محمد حسین فضل الله و شهید چمران را به عنوان نمادهای اسلام رحمانی معرفی می کنند. نظر جنابعالی چیست؟ - امام موسی صدر که اگر ایشان از دنیا رفته رحمت خدا بر او باد، اتفاقا یک چهره ظلم ستیز بوده است که در برابر ...
ارادت تام به ولایت
ایمان داریم . احادیث موضوعی امام علی علیه السلام : اَلسُّنَّةُ و اللّه ِ سُنَّةُ مُحمِّدٍ صلی الله علیه و آله وَ الْبِدْعَةُ ما فارَقَها وَ الْجَماعَةُ وَ اللّه ِ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْحَقِّ وَ اِنْ قَلّوا وَ الْفُرقَةُ مُجامَعَةُ اَهْلِ الْباطِلِ وَ اِنْ کَثُروا؛ به خدا سوگند، سنّت، همان سنّت محمّد صلی الله علیه و آله است و بدعت آنچه خلاف آن باشد و به خدا قسم، جماعت، همدست ...
مکاتبه افشاگرانه و کوبنده امام حسین علیه السلام با معاویه
مروان بن حکم که در مدینه عامل و فرماندار معاویه بود، برای معاویه نوشت: عمرو بن عثمان می گوید: رجال عراق و بزرگان حجاز نزد حسین ابن علی رفت و آمد می کنند و از قیام حسین نمی توان در امان بود. من در این باره تحقیق کرده ام و این طور فهمیده ام که حسین فعلا در صدد مقام خلافت نیست ولی از اینکه مبادا بعدا فکر خلافت به سرش بزند مطمئن نیستم. اکنون تو نظر خود را برای من بنویس، و السّلام. معاویه در جوابش نوشت: نامه تو رسید و از مندرجاتش که در باره حسین بود اطلاع حاصل شد. مبادا درباره هیچ موضوعی متعرض حسین شوی. مادامی که حسین کاری با تو نداشته باشد تو نیز او را به حال خود بگذار. زیرا ما تا هنگامی که حسین به بیعت ما وفا کند(صلح امام حسن علیه السلام) و با پادشاهی ما مخالفت نکند، متعرض وی نخواهیم شد. مادامی که حسین مزاحم تو نشود تو خویش را از او پنهان بدار، و السّلام. *** سپس معاویه نامه ای برای امام حسین علیه السّلام نوشت که مضمون آن این بود: اموری در مورد تو به من رسیده است، اگر سخنانی که درباره تو گفته شده حقیقت داشته باشد، گمان می کنم به صلاح تو باشد که از آن کارها خود داری کنی. اگر این سخنانی که در مورد تو به گوش من رسیده باطل باشد که حتما هم باطل است، زیرا تو از این گونه سخنان برکناری، نفس خود را موعظه کن! متوجه خود باش! به عهد و پیمان خود وفا کن! زیرا اگر تو منکر من شوی من نیز منکر تو خواهم شد. اگر تو نسبت به من مکر و حیله کنی من هم در مورد تو این کار را خواهم کرد. بترس از اینکه ما بین این امت اختلاف ایجاد کنی و ایشان را به دست خود دچار فتنه و آشوب نمایی. تو که از بی وفایی این مردم خبر داری و آنان را امتحان کرده ای، پس مراقب خود و دین خود و امت محمّد باش! مبادا افراد سفیه و نادان تو را آلت دست قرار دهند. *** هنگامی که این نامه معاویه به امام حسین علیه السّلام رسید، در جوابش نوشت: نامه تو به من رسید، نوشته بودی: اخباری از من به تو رسیده که از آن ها بیزاری و من به نظر تو به غیر آن امور سزاوارم. کارهای نیک را نمی توان جز با راهنمایی و توفیق خدا انجام داد. اما اینکه نوشته بودی اخباری از من به تو رسیده است. این گونه سخنان را افراد سخن چین و متملق و فتنه انگیز برای تو گفته اند، زیرا من تصمیم به جنگ و مخالفت با تو ندارم. ولی به خدا قسم در عین حال من از اینکه با تو مبارزه نکنم می ترسم و گمان نمی کنم که خدا راضی باشد، من از جنگیدن با تو دست بردارم و عذر مرا در مورد ترک مبارزه با تو و این گروه ملحد که حزبی ستمکار و دوستان شیاطین هستند، بپذیرد. آیا تو همان معاویه ای نیستی که حجر ابن عدی را به همراه آن افرادی که اهل نماز و عبادت بوده و با ظلم و بدعت مخالف بودند و در راه خدا از هیچ گونه ملامتی باک نداشتند، شهید کردی؟ تو آنان را با ظلم و دشمنی در حالی کشتی که پیمان های محکمی با ایشان بسته بودی و امان های کامل به آنان داده بودی که ایشان را به خاطر حوادث قبلی که بین تو و آنان رخ داده بود و بغض و کینه ای که از ایشان در دل داشتی، مؤاخذه نکنی. آیا تو همان معاویه ای نیستی که عمرو بن حمق را شهید کردی؟ در حالی که وی از اصحاب پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله به شمار می رفت و رنگش از کثرت عبادت زرد شده بود؟ تو این جنایت را وقتی انجام دادی که به وی امان داده بودی، تو عهد و پیمان و اطمینانی از طرف خدا به او داده بودی که اگر آن ها را به یک پرنده می دادی از سر کوه به نزد تو فرود می آمد. سپس او را با نامردی شهید نمودی و جرات پیدا کردی و با عهد و پیمان خدای تعالی مخالفت کرده و آن تعهد را ناچیز شمرده و نادیده گرفتی. آیا تو همان معاویه ای نیستی که زنازاده ای چون زیاد را بر عراق و بصره مسلط کردی تا دست و پاهای مردم را قطع نماید، چشم های آنان را از کاسه درآورد، ایشان را بر فراز شاخه های درخت خرما به دار بزند. گویا، تو از این امت نیستی و آنان هم از تو نیستند. آیا تو همان معاویه ای نیستی که یار قبیله حضرمی ها بودی و زیاد بن سمیه برای تو نوشت: قبیله حضرمی ها متدین به دین حضرت علی بن ابی طالب علیه السّلام هستند و تو در جوابش نوشتی: هر کس را که به دین علی است به قتل برسان. زیاد به دستور تو آنان را شهید و مثله نمود، و حال آنکه به خدا قسم، دین علی همان دینی است که تو و پدرت به واسطه شمشیر آن مسلمان شدید. به واسطه دین علی است که تو در مقام خلافت آن جلوس کرده ای. اگر دین علی نبود، شرافت و شخصیت تو و پدرت همان مسافرت زمستانی و تابستانی بود که از مکه به شام می کردید و بدین وسیله خویش را از گرسنگی و بی نوایی نجات می دادید. اما اینکه نوشته بودی: من به خودم و دین حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و امت آن بزرگوار نظری کنم و از تفرقه این امت و اینکه به وسیله من دچار فتنه گردند بپرهیزم، من برای این امت فتنه ای بزرگ تر از این نمی بینم که تو خلیفه آنان باشی. من نظری را برای خودم و دینم و امت حضرت محمّد بهتر از این نمی بینم که با تو بجنگم؛ اگر من با تو جهاد کنم، قربهً الی اللّه تعالی جهاد می کنم و اگر جهاد با تو را ترک کنم، باید برای این گناه از پروردگارم طلب مغفرت کرده و از او بخواهم که مرا هدایت کند. اما اینکه نوشته بودی: اگر من منکر تو گردم تو نیز منکر من خواهی شد، تو هر مکر و حیله ای که به نظرت می رسد درباره من به کار ببر. من امیدوارم که مکر و حیله تو به من ضرری نخواهد رسانید. و ضرر آن برای تو از همه بیشتر خواهد بود، زیرا تو بر اسب جهالت خویش سوار و بر شکستن عهد و پیمان خویشتن حریص شده ای! به جان خودم قسم که تو به هیچ شرطی وفا و عمل ننموده ای! زیرا عهد و پیمان خود را شکستی و آن افرادی را که با آنان صلح نمودی بعد از آن همه قسم هایی که خوردی و تعهدهایی که کردی و اطمینان هایی که دادی شهید نمودی! تو آنان را بدون اینکه با کسی بجنگند شهید کردی، تو ایشان را بدین علت کشتی که فضایل و مناقب ما را نقل می کردند و حق ما را بزرگ می داشتند. ای معاویه! مواظب باش که از تو قصاص خواهد شد و یقین داشته باش که حساب تو را خواهند رسید. بدان! خدای تعالی نامه اعمالی ترتیب داده که هیچ گناه کبیره و صغیره ای نیست مگر اینکه آن را به حساب خواهد آورد. خدا این جنایات تو را فراموش نخواهد کرد. جنایاتی که به مردم ظنین می شوی، به دوستان خدا تهمت می زنی و آنان را می کشی، دوستان خدا را از خانه هاشان به دیار غربت تبعید می کنی، مردم را مجبور می کنی با پسرت که کودکی است نورس و شراب خوار و سگ باز بیعت کنند، من تو را این گونه می بینم که خود را دچار زیان خواهی کرد، و دین خود را از دست خواهی داد، با رعیت خویش حقه بازی خواهی نمود، در امانت خود خیانت خواهی کرد، گوش به سخن شخص سفیه و نادان می دهی و افراد پرهیزکار را به خاطر این گونه تبهکاران دچار ترس می کنی، و السّلام. *** هنگامی که معاویه نامه امام حسین علیه السّلام را خواند گفت: حقیقتاً که در سینه حسین بغض و کینه ای است که من آن را نمی شناسم! یزید به معاویه گفت: جوابی برای حسین بنویس که خود را کوچک ببیند و در این نامه حسین را از کارهای بدی که پدرش انجام داد آگاه کن. در همین موقع بود که عبد اللّه ابن عمرو بن عاص وارد شد. معاویه به او گفت: نامه ای را که حسین نوشته دیدی؟ گفت: مگر چه نوشته؟ وقتی معاویه آن نامه را برایش خواند، عبد اللّه به معاویه گفت: چه مانعی دارد تو جوابی برای حسین بنویسی که باعث شود به چشم حقارت به خود بنگرد؟ عبد اللّه این سخن را برای خوش آمد معاویه گفت. یزید به معاویه گفت: اکنون نظر من چطور است؟ معاویه خندید و به عبد اللّه گفت: یزید هم همین عقیده تو را دارد. عبد اللّه گفت: عقیده یزید صحیح است. معاویه گفت: نظر هر دوی شما خطا است. به نظر شما اگر من بخواهم عیوب علی را بگویم، مثلا چه می توانم بگویم؟ شخصی مثل من نباید عیبی را بگوید که در وجود کسی نباشد، یا اینکه نداند چه عیبی در وجود او است. اگر من عیب شخصی را بگویم که مردم آن را نمی دانند، باکی برای صاحب آن نخواهد بود و مردم به آن عیب اهمیتی نمی دهند، بلکه آن را تکذیب می کنند. من چگونه عیب حسین را بگویم، در صورتی که به خدا قسم عیبی در وجود او نیست. نظر من این بود که نامه ای به حسین بنویسم و او را تهدید کنم. سپس نظر خود را عوض کرده و تصمیم گرفتم که با وی لجاجت نکنم. (منبع: بحار الانوار ج 44 ص 212 به نقل از رجال کشّی) ...
چهارم محرم"در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای ...
در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه السلام تشویق و ترغیب نمود. عبیداللّه به منبر رفت و گفت: ای مردم! شما آل ابی سفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید، یافتید! و یزید را می شناسید که دارای سیره و طریقه ای نیکو است! و به زیر دستان احسان می کند! و عطایای او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولی را نزد من فرستاده است که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.وی برای مردم شام نیز عطایائی مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا کنند که مردم برای حرکت آماده باشند، و خود و همراهانش به سوی نخیله حرکت کرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شبث بن ربعی و شمر بن ذی الجوشن را به کربلا گسیل داشت تا عمربن سعد را در جنگ با حسین کمک نمایند. برخی از مورخین تعداد افرادی که به سپاه عمر بن سعد پیوستند را در 4گروه ذکر کرده اند که شامل: شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛ یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛ حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛ و مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛ این نیروها تا روز عاشورا در سپاه عمر بن سعد حضور داشته اند.در برخی از اسناد تاریخی هم تعداد لشکریانی که به عمربن سعد ملحق شدند را بیست هزار نفر ذکر کرده اند. حر بن یزید ریاحی آزاد مرد کربلا حر بن یزید بن ناجیه ریاحی، جد او، عتاب ، ندیم نعمان بن منذر ( پادشاه حیره ) و پسر عمویش، احوص، شاعر و از اصحاب رسول خدا بود.حر از سران کوفه بشمار میرفت. عبید ا...ابن زیاد او رابرای رویارویی با امام حسین علیه السلام فرا خواند و با هزار سوار به سوی کاروان او فرستاد. حر اولین کسی بود که راه را بر امام علیه السلام بست و از ورود او به کوفه یا بازگشتش به مدینه جلوگیری نمود. حر علی رغم این که برای رویارویی با امام آمده بود، رفتارش خالی از ادب نبود و هنگامی که دید عمر بن سعد برای جنگ با امام حسین علیه السلام مصمم است، به کاروان حسینی ملحق شد، توبه کرد و در سپاه امام جنگید تا به شهادت رسید. در تاریخ آمده است: حر به امام حسین علیه السلام گفت: هنگامی که عبیدالله بن زیاد مرا به سوی شما روانه ساخت و از قصر بیرون آمدم، از پشت سرم صدایی شنیدم که می گفت: ای حر! شاد باش که به خیر رو می آوری. وقتی پشت سرم را نگاه کردم، کسی را ندیدم. با خود گفتم من به پیکار حسین علیه السلام می روم و این چه بشارتی است؟! هرگز تصور نمی کردم که سرانجام از شما پیروی خواهم کرد. (ابصار العین، صفحات 115 و 116) بعد از توقفگاه عقبه ، کاروان امام حسین یکسره تا منزل شراف رفت. هنگام سحر، امام به جوانان فرمان داد آب فراوان با خود بردارند و به راه بیفتند. نیمه های روز، همچنان که راه می رفتند، یکی از همراهان امام گفت: الله اکبر امام حسین علیه السلام فرمود: چرا تکبیر گفتی؟ عرض کرد: نخلستان دیدم. گروهی از اصحاب گفتند: به خدا سوگند، ما هرگز در این سرزمین، درخت خرما ندیده ایم. امام فرمود: پس چه می بینید؟ گفتند: به خدا سوگند آنچه می بینیم، تعداد زیادی اسب است. فرمود: به خدا من نیز همان را می بینم. آن گاه فرمود: اینجا پناهگاهی نداریم که به آن پناه ببریم؟ برخی از اصحاب گفتند: بله، داریم. توقفگاه ذوحسم سمت چپ ماست. اگر به آن جا برویم، تپه ای است که می توان از یک سو با این لشگر مواجه شد. امام به راه افتاد و اصحابش نیز به دنبالش به سوی ذوحسم رفتند. چیزی نگذشت که گردن اسبان نیز از دور پیدا شد. لشگریان ابن زیاد، چون دیدند کاروان امام حسین علیه السلام، راه خود را کج کرده است، آنان نیز راه خود را کج کردند و برای تصرف ذوحسم شتاب کردند اما کاروان امام زودتر به انجا رسید و آن را تصرف کرد. عصر شده بود و امام حسین علیه السلام و لشگر حر در راه کربلا در برابر هم قرار گرفته بودند. امام به سپاهش فرمود آماده رفتن شوند، آن گاه به منادی خود فرمود برای نماز عصر اذان بگوید. پس از نماز، امام حسین علیه السلام رو به لشگریان حر کرد و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: اگر از خدا بترسید و حق را برای اهل آن بدانید، خداوند خشنود خواهد شد. ما خاندان محمد صلی الله علیه و آله هستیم و از اینها به فرمانروایی بر شما سزاوارتریم. اینها مدعی چیزی هستند که به ایشان تعلق ندارد و به زور و ستم در میان شما رفتار می کنند. اگر فرمانروایی ما را خوش ندارید و می خواهید درباره حق ما نادان بمانید و نظرتان چیزی غیر از آن است که در نامه هایتان به من نوشتید و فرستادگان شما به من گفتند، اکنون باز می گردم. حرّ گفت: به خدا سوگند، من نمی دانم این فرستادگان و این نامه ها که می گویی چیست؟ امام به یکی از یارانش فرمود: ای عقبة بن سمعان! آن دو خورجین را که نامه های ایشان در آن است بیرون بیاور. عقبه نامه ها را آورد و جلوی امام خالی کرد. حر گفت: ما از آن کسان نیستیم که این نامه ها را به تو نوشته اند. ما فقط دستور داریم که از وقتی تو را دیدیم، از تو جدا نشویم تا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببریم. امام حسین فرمود: این آرزویی بیش نیست و محال است من با تو نزد عبیدالله بروم. امام حسین علیه السلام پس از آن که نماز عصر را در ذوحسَمَ به جا آورد و با لشگریان حرّ احتجاج نمود، به اصحاب خود دستور داد: به سوی مدینه باز گردید. اما لشگر حر از بازگشت آنان جلوگیری کرد. حسین علیه السلام به حر فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! از ما چه می خواهی؟ حرّ گفت: غیر از شما، هر کس از تبار عرب بود و چنین می گفت، من نیز می گفتم مادرش به عزایش بنشیند، ولی به خدا نمی توانم نام مادر تو را جز به نیکی ببرم. امام حسین فرمود: از من چه می خواهی؟ گفت: می خواهم شما را نزد امیر عبیدالله بن زیاد ببرم. فرمود: به خدا من همراه تو نخواهم آمد. حرّ گفت: من نیز به خدا سوگند، دست از تو بر نخواهم داشت. این سخنان سه بار میان امام و حرّ رد و بدل شد و سرانجام حر گفت: من دستور جنگ با شما را ندارم. اما دستور دارم از شما جدا نشوم تا با من به کوفه بیایید. اکنون که از آمدن به کوفه خودداری می کنید، پس راهی را در پیش بگیرید که نه به کوفه برود و نه به مدینه؛ و نه حرف من باشد، نه حرف شما؛ تا در این باره نامه ای به عبیدالله بنویسم. شاید خدا راهی پیش آرد که سلامت دین من در آن باشد و درباره ی شما مرتکب گناهی نشوم. اینجا بود که امام علیه السلام از راه قادسیه (که به کوفه می رفت) به سمت چپ حرکت کرد و حر و همراهانش نیز به دنبال او به راه افتادند. امام حسین علیه السلام پس از رویارویی با حرّ و لشگریانش و اصرار حر بر رفتن امام به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد و اصرار سرسختانه امام بر بازگشت به مدینه، تصمیم گرفت راه سومی را پیش گیرد. بنابراین حرکت کرد و حر و لشگریانش نیز در پی او به راه افتاد. حرّ پیوسته به امام علیه السلام می گفت: ای حسین! به خدا سوگند اگر جنگ کنی، کشته خواهی شد! امام حسین می فرمود: مرا از مرگ می ترسانی؟ آیا گمان می کنید اگر مرا بکشید، کارهای شما رو به راه و خاطرتان آسوده خواهد شد؟ اشتباه می کنید! من در پاسخ شما همان چیزی را می گویم که برادر اوس به پسر عمویش گفت. آن هنگام که اوس می خواست به یاری رسول خدا برود و پسر عمویش او را می ترساند و می گفت: کجا می روی؟ کشته خواهی شد. اوس در پاسخش سه بیت شعر خواند: من می روم و مرگ برای جوان ننگ نیست، آن هنگام که نیتش حق باشد و در حال ایمان به اسلام بجنگد. و در راه مردان صالح و شایسته جانبازی کند و از نابودشدگان در دین جدا گشته، به گنهکاری پشت کند. پس در این صورت اگر زنده ماندم، پشیمان نیستم و اگر مردم، بابت تو که زنده خواهی ماند و بینی ات به خاک مالیده خواهد شد، سرزنشی بر من نیست. حر بن یزید با شنیدن این حرف ها دانست که امام حسین تن به کشته شدن داده ولی تن به خواری و تسلیم شدن به ابن زیاد نداده است. از این رو خودش را کنار می کشید و با همراهان خود می رفت تا اینکه حسین علیه السلام به منزل عذیب الهجانات رسید. حر بن یزید ریاحی هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با حسین علیه السلام مصمم است، به عمر بن سعد گفت: آیا با حسین جنگ خواهی کرد؟ عمر پاسخ داد: آری، به خدا سوگند جنگی کنم که آسان ترین اتفاقش افتادن سرها و بریده شدن دست ها باشد. حر گفت: آیا پیشنهادش راضی تان نکرد؟ ابن سعد گفت: اگر به دست من بود می پذیرفتم، ولی امیر تو، عبیدالله، نپذیرفت. حرّ که دید ابن سعد در جنگ با امام علیه السلام مصمم است، عقب رفت و در کنار لشگر ایستاد. مردی از قبیله ی او به نام قره بن قیس به او گفت: امروز اسب خود را آب داده ای؟ حر گفت:نه. گفت: نمی خواهی بدهی؟ من نیز اسبم را آب نداده ام و اکنون می روم آبش دهم. حرّ از آن جا که ایستاده بود کناره گرفت و اندک اندک به سوی سپاه حسین علیه السلام رفت. مهاجر بن ادس (که در لشگر عمر سعد بود) به او گفت: ای حرّ می خواهی چه کنی؟ می خواهی حمله کنی؟ حرّ پاسخی نداد و لرزه اندامش را فرا گرفت. مهاجر گفت: به خدا کار تو مرا به شک انداخته است. من در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم. هرگز ندیده بودم این گونه از ترس جنگ بلرزی. اگر به من می گفتند دلیرترین مردم کوفه کیست، تو را نام می بردم. پس این چه حالی است که در تو می بینم؟! حر گفت: به خدا سوگند خود را در میان بهشت و جهنم می بینم و جهنم را بر نمی گزینم گرچه پاره پاره شوم و مرا بسوزانند. این را گفت و اسب خود را هی کرد و به حسین علیه السلام پیوست. حّر هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با امام حسین علیه السلام مصمّم است، به سپاه حسینی پیوست و به امام گفت: فدایت شوم ای پسر رسول خدا! من همان کسی هستم که تو را از بازگشت به وطنت بازداشتم و همراهت آمدم تا تو را ناچار کردم در این سرزمین توقف کنی. گمان نمی کردم پیشنهاد تو را نپذیرند و به این سرنوشت دچارت کنند. به خدا اگر می دانستم کار به این جا می کشد، هرگز به چنین کاری دست نمی زدم. اکنون از کرده ام به سوی خدا توبه می کنم. آیا توبه من پذیرفته است؟ حسین علیه السلام فرمود: آری، خداوند توبه تو را می پذیرد. اکنون از اسب پایین بیا. حر گفت: من سواره باشم برایم بهتر است از این که پیاده شوم. می خواهم همچنان که بر اسب خود سوار هستم، ساعتی با دشمن برای یاری ات بجنگم تا کشته شوم. سخنان حرّ خطاب به سپاهیان یزید حرّ پس از آنکه به سپاه امام حسین علیه السلام پیوست و توبه کرد، در برابر لشگر عمر بن سعد ایستاد و گفت: ای مردم کوفه، مادرتان در سوگتان بگرید! این بنده ی صالح خدا را فرا خواندید و هنگامی که به سوی شما آمد، دست از یاری او برداشتید؟ شما که می گفتید در یاری او با دشمنانش خواهیم جنگید، اکنون رو در روی او ایستاده اید و می خواهید او را بکشید؟ راه نفس کشیدن را بر او بسته اید، از هر سو محاصره اش کرده اید و از رفتنش به سوی سرزمین ها و شهرهای الهی جلوگیری می کنید. حسین همچون اسیری است که در دستان شما گرفتار شده؛ نه می تواند سودی به خود برساند و نه زیانی را از خود دور کند. آب فرات را که یهود و نصاری و مجوس از آن می آشامند و سگان و خوک های سیاه در آن می غلتند، بر روی حسین و زنان و کودکان و خاندانش بسته اید، تا جایی که آنان از فرط تشنگی به حال بیهوشی افتاده اند. چه بد رعایت محمد صلی الله علیه و آله را درباره فرزندانش کردید! خدا در روز تشنگی محشر، شما را سیراب نکند! . ظاهرا حر با اذن امام حسین اولین فردی است که به میدان رفت و در خطابه ای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین توبیخ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده از جنگ با حسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد حسین بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت و کشته شد. رجز او چنین بود: اضرب فی اعناقکم بالسیف انی انا الحر و ماوی الضیف اضربکم و لا اری من حیف عن خیر من حل بارض الخیف که حاکی از شجاعت او در شمشیر زنی در دفاع از حسین و حق دانستن این راه بود. حسین بن علی بر بالین حر رفت و به او گفت: توهمانگونه که مادرت نامت را حر گذاشته است، حر و آزاده ای، آزاد در دنیا و سعادتمنددر آخرت! انت الحر کما سمیتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة و دست بر چهره اش کشید.حسین با دستمالی سر حر را بست. پس از عاشورا بنی تمیم او را بیرون کربلا دفن کردند، همانجا که قبر کنونی اوست، جایی که در قدیم به آن نواویس می گفته اند. درباره فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها) در منابع تاریخی آمده است که عون و محمد فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند. ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز می خواند وارد میدان شد: به خدا شکایت می کنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه های قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند. جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند. بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و این گونه رجز خواند: اگر مرا نمی شناسید، من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز می کند، این شرافت برای من در محشر کافی است. نوشته اند تا بیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید. منقول است حضرت زینب(سلام الله علیها) زمانی که هر یک از بنی هاشم(ع) به شهادت می رسیدند، به کمک سید الشهدا (ع) برای تعزیت می آمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد. شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند. البته در 12 کیلومتری کربلا بارگاهی کوچک منصوب به عون ابن عبدالله وجود دارد که ملجأ زائرین است. برخی را عقیده بر این است که این مرقد یکی از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) به نام عون می باشد. گردآوری وتنظیم:مجید کریمی ...
خوارج در بیانات پیامبر/ انحرافات خوارج چه بود؟
، صفحه 220، ناشر دفتر نشر الکتاب چاپ، دوم، 1362. 17.نساء، 35. 18. طبرسی، احمد بن علی،احتجاج، جعفری، ج 2، ص 162 و 163. 19. نهج البلاغة-ترجمه دشتی، ص 241، ناشر مؤسسه انتشارات مشهور، چاپ اول، قم، 1379. 20. جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 7، ص 220، ناشر نشر نی، تهران، چاپ دوم، 1375. 21. ترجمه نهج البلاغه (زمانی)، ص 819 و 820، نامه ...
روزنامه های شنبه
دعوت تهران، دستور وزیر کشور برای معرفی متخلفان ماجرای ورامین، سند طراحی جدید اراک امضا شد، استقبال چشمگیر از روز کتابگردی و دربی بزرگ جهان در فضای ملتهب اروپا از دیگر تیترهای مطالب این روزنامه است. کیهان: 2000 گردان بسیجی آماده دفاع از امنیت کشور تهران- ایرنا- روزنامه کیهان با چاپ عنوان 2000 گردان بسیجی آماده دفاع از امنیت کشور تیتر نخست خود را به رزمایش بزرگ بیت المقدس ...
تحریفات عاشورا، ستمگرانی که بانی مجالس عزاداری بودند
رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آیینه یزد در مجالسی که به یاد امام حسین بن علی(ع) برگزار می گردد شیعیان آن حضرت واقعه جانگداز محرم سال 61 ه را به یاد می آورند. در مظلومیت امام سوم شیعیان اشک می ریزند، سینه می زنند بر اساس احادیث وارده تباکی می کنند و سنت دیر پای عزاداری را پس از گذشت قرن های متمادی بر پا و زنده نگه می دارند. از وظایف روحانیون، گویندگان مذهبی، بر پاکنندگان محافل روضه خوانی، دارندگان تریبون های رسمی، رسانه های عمومی به ویژه صداوسیما این است که زمینه هایی را فراهم کنند تا در این گونه جلسات پیروان و علاقه مندان به نواده پیامبر گرامی اسلام حضرت محمدمصطفی(ص) که می فرمود: حسین (ع) از من است و من از حسینم، روز به روز در کنار مراسم سنتی سینه زنی و روضه خوانی آگاهی بیشتر درباره قیام کربلا پیدا کنند و بدانند تنها هدف از شهادت حضرت حسین (ع) شفاعت گنه کار و یا فقط گریه کردن برای آن حضرت و یاران باوفایش نبوده و نیست بلکه توجه به فرضیه مهم امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امور و مبارزه با ستمگر و زیر بار جور و ظلم نرفتن و آموختن درس شهامت و فداکاری می باشد. در ادوار مختلف عده ای از علما و اسلام شناسان درباره تحریفات عاشورا، کتاب هایی به رشته تحریر درآورده و یا طی سخنرانی ها در مجامع علمی و حوزوی و دانشگاهی در این باره مطالب مفید و ارزنده ای اظهار داشته و جامعه بویژه یاران امام حسین(ع) را آگاه نموده و گویندگان، مداحان و روضه خوانان را سفارش نموده اند که با سخنان خود وحدت جامعه مسلمانان را خدشه دار ننمایند، احادیث و روایات کذب بازگو نکنند، در منابر اشعار و مطالب سخیف نخوانند و به دنبال سیاست بازی و مداحی کوچه بازاری و مجیزگویی نباشند. آیه ا... شهید مرتضی مطهری درباره تحریفات عاشورا می نویسد: اگر بخواهیم روضه های دروغی را که می خوانند جمع آوری کنیم شاید چند جلد کتاب پانصد صفحه ای بشود! من فقط برای نمونه عرض می کنم، مرحوم حاج میرزاحسین نوری اعلی الله مقامه، استاد مرحوم حاج شیخ عباس قمی و مرحوم حاج شیخ علی اکبر نهاوندی در مشهد و مرحوم حاج شیخ محمدباقر بیرجندی محدث که مرد بسیار فوق العاده ای بوده است، محدثی است که در فن خودش فوق العاده متبحر بوده و حافظه ای بسیار قوی داشته است. مرد با ذوق و بسیار با شور و حرارت و با ایمانی بوده است. گو اینکه بعضی از کتاب هایی که این مرد نوشته در شان او نبوده و علمای وقت هم ملامتش کردند، ولی معمولا کتابهایش خوب است، مخصوصا کتابی در موضوع منبر نوشته است بنام لؤلؤ و مرجان" که با اینکه کتاب کوچکی است ولی فوق العاده خوب است. در این کتاب راجع به وظایف اهل منبر سخن گفته است. همه این کتاب در دو فصل است، یک فصل آن درباره اخلاص، یعنی خلوص نیت است که یکی از شرایط گوینده، خطیب، واعظ، روضه خوان این است که خلوص نیت داشته باشد . منبر که می رود، روضه که می خواند، به طمع پول نباشد و چقدر عالی در این موضوع بحث کرده است که من وارد بحث آن نمی شوم. شرط دوم، صدق و راستی است، و در اینجاست که موضوع راست گفتن و دروغ گفتن تشریح شده و انواع دروغ ها را چنان بحث کرده که من خیال نمی کنم در هیچ کتابی درباره دروغ و انواع آن به اندازه این کتاب بحث شده باشد و شاید نظیر این کتاب در دنیا وجود نداشته باشد. عجیب این مرد تبحر از خودش نشان داده است. 1 اگر کسی بخواهد امروز ذکر مصیبت کند، باید بر مصائب جدیده اباعبدا...(ع) گریه کند بر این دروغ هایی که به اباعبدا...(ع) نسبت داده می شود گریه کند. 2 هیچ حادثه ای در تاریخ های دور دست مثل سیزده، چهارده قرن پیش به اندازه حادثه کربلا تاریخ معتبر ندارد مورخین معتبر اسلامی از همان قرون اول و دوم قضایا را با سندهای معتبر نقل کردند و این نقل ها با یکدیگر انطباق دارد و به یکدیگر نزدیک هستند. 3 کتاب معروفی است به نام " روضه الشهداء " که نویسنده آن ملاحسین واعظ کاشفی است... این کتاب به فارسی هم هست و تقریبا 500 سال پیش تالیف شده است،... (1) ملا حسین مرد ملا و با سوادی بوده و کتاب هائی هم دارد و صاحب انوار سهیلی است. ... قبل از این کتاب، مردم به منابع اصلی مراجعه می کردند. شیخ مفید رضوان ا... علیه "ارشاد" را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به"ارشاد" شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج بجای دیگر نداریم. از اهل تسنن، طبری نوشته ، ابن اثیر نوشته، یعقوبی و ابن عساکر و خوارزمی نوشته اند. من نمی دانم این بی انصاف (ملاحسین کاشفی) چه کرده است!. ... داستان ها را بشکل افسانه درآورده است... در شصت، هفتاد سال پیش مرحوم ملا آقای دربندی پیدا شد. تمام حرفهای روضه الشهداء را باضافه چیزهای دیگری پیدا کرد و همه را یکجا جمع کرد و کتابی نوشت بنام اسرارالشهاده، واقعا مطالب این کتاب انسان را وادار می کند که به اسلام بگرید. 4 خواست آنهایی که در مساجد و چه آنهایی که بالخصوص در منزلشان مجلسی بر پا می کنند،. ... ازدحام جمعیت است!. ... این نقطه ضعف است. نقطه ضعف دومی که در مجالس عزاداری هست و بیشتر از ناحیه عوام الناس است و خوشبختانه کمتر شده است، مسئله شور و واویلا بپا شدن است. منبری در آخر منبرش حتما باید ذکر مصیبت کند و در این ذکر مصیبت هم نه تنها مردم اشک بریزند، که تنها اشک ریختن قبول نیست، باید مجلس از جا کنده شود و شور و واویلا بپا شود. من نمی گویم مجلس از جا کنده نشود، من می گویم این نباید هدف باشد. 5 در هر شهر و روستا و منطقه در روزهای شهادت ائمه بزرگوار علیهم صلوات الله اجمعین به ویژه در ایام محرم و صفر بر اساس سنت بسیار پسندیده مراسم برپا می کنند برابر با اعتقاداتی که دارند غذای نذری وصلواتی توزیع می کنند در واقع خواست برگزارکنندگان و شرکت کنندگان در این گونه جلسات و محافل آشنایی بیشتر با اهداف سرور آزادگان جهان حسین بن علی(ع) می باشد. بنابراین اگر زراندوزانی با رانتخواری یا ارتشا یا اختلاس یا اجحاف به مردم در پی برگزاری مراسم عزاداری باشند، گویندگان و مداحانی که برای هر جلسه نه تنها صدها هزارتومان بلکه میلیونها تومان طلب می کنند، نوحه خوان هایی که با سبک های غیر قابل قبول اشعار و ترانه های مبتذل می خوانند، آن عده از دولتمردانی که با صحنه سازی های مشمئز کننده به مقاماتی دست یافته اند، زراندوزان و مفسدان اقتصادی و زمین خوارانی که در این ایام سیاه پوش می شوند و بر سر و سینه می زنند و با بخشی از پول های باد آورده عده ای از مردم را اطعام می کنند باید بدانند بیراهه می روند و دیر یا زود بر سر هر کوی و برزن شناخته خواهند شد و مهمتر آن که در پیشگاه پروردگار متعال باید جوابگو باشند. تاریخ را که مطالعه می کنیم در می یابیم. عاشورا در تاریخ چندان تحریف گردیده و اهداف امام حسین علیه السلام چنان محو و مسخ شده بود که هیچ خطری از جانب آن، متوجّه زورگویان نبود. در بی ضرر و بی خطر بودن عاشورا، برای زورگویان حاکم همین بس که خود آنان، بانی و متولّی مراسم عزاداری بودند. فی المثل شاه عبّاس، مجالس عزا برگزار می کرد و در دسته های عزاداری شرکت می نمود و ناصرالدّین شاه، هیچ تعارضی بین شیوه های ظالمانه حکومتش و تأمین بهترین و پیشرفته ترین امکانات برای برگزاری تعزیه نمی دید. بیفزایم مراسم عزاداری را که پهلوی در ماه محرم برگزار می کرد و خود در آن حضور می یافت و پای منبر می نشست 6 شاه عباس صفوی یک دسته جلاد نیز داشته است به نام چیگیین یا گوشت خام خور. کار ایشان آن بود که مقصران را بفرمان شاه، زنده می خوردند. این مجازات شوم و نفرت انگیز ظاهرا از زمان مغول و تیمور به یادگار مانده و بواسطه شاه اسماعیل اول سر سلسله پادشاهان صفوی به شاه عباس رسیده بود، زنده خواران شاه را ملک علی سلطان جارچی باشی اداره می کرد یکی از مورخان زمان درباره این دسته از جلادان شاه عباس چنین نوشته است:. ... و در زمره ای دیگر از این قبیل که در فرمان جارچی باشی بسر می بردند. مسمی به چگیین یعنی گوشت خام خور، آن فرقه نیز آلت سیاست و غضب بودند که گناهکاران واجب التعذیر را از یکدیگر می ربودند و انف و اذن(7) ایشان را به دندان قطع نموده بلع می فرمودند و هم چنین بقیه اعضای ایشان را به دندان انفصال داده، می خوردند. تا حیات از آن گروه مسلوب می گشت. این جماعت لباس مخصوص داشتند جهت امتیاز. بدین طریق که تاج های بی عمامه ضخیم طویل به قدر یک ذرع بر سر می گذاشتند و. ... و اکثر این گروه مردمان قوی هیکل، کریه المنظر و طویل القامه بودند. 8 شاه عباس اسیران دشمن یا مقصران و کسانی را که گرفتار قهر و غضب شاهانه او می شدند به اشکال مختلف می کشت. کور کردن، گوش و بینی و زبان بریدن، زنده پوست کندن، در آب جوش سوزاندن دست و پای بریدن و قطعه قطعه کردن، در خام(9)گاو کشیدن، شکم دریدن و گردن زدن و کباب کردن و به حلق آویختن و سرب گداخته در گلوی مقصران ریختن و امثال آنها از جمله سیاست های عادی و معمولی وی بود که برای هر یک در تاریخ های زمان شواهد گوناگون موجود است. 10 شاه عباس پیاده از اصفهان به مشهد می رفت مجالس عزاداری و تعزیه بر پا می کرد در آن مراسم شرکت موثر داشت، خود را کلب (سگ) آستان علی می نامید اما ولیعهد و پسر، بعضی از یاران، اقوام، نزدیکان خود را می کشت و در تاریخ زندگی او نقل نموده اند در سالی که عید میلاد مسیح(ع) مصادف با روز ماه مبارک رمضان بود به همراهان خود اعم از کشوری و لشکری و روحانیون دربار شراب داد و به آنها گفت بخورند. 11 چه زیباست که از این همه حوادث و وقایع تحریف شده بیاموزیم که هدف مقدس امام حسین(ع) و قیام عاشورا در جنبه های مختلف اخلاص، تربیت، اخلاق، شجاعت، تحمل عقیده مخالف، عزت نفس و مخالفت با ظلم، ستمگری و ستم پذیری و در یک کلام خصایل نیک انسانی را رشد دادن و رذایل اخلاقی را مذمت کردن و از دامن جامعه اسلامی پاک نمودن، سیره امام (ع ) وبقیه ائمه و پیشوایان و سرور آنان پیامبرگرامی اسلام(ص) بوده است. آنان برای رشد و تعالی و ترقی جامعه از جان خویش مایه گذاشتند و امام (ع)در حرکت از مکه به طرف عراق فرمود: هر کس آماده است تا در راه احیای سیره جدم از خون دلش مایه بگذارد و بگذرد با من بیاید که فردا صبح عازمم این روش سرور آزادگان امام حسین(ع) در انسان سازی است و ختم کلام اینکه: ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی مدیر مسئول پی نوشت ها : 1- حماسه حسینی ، استاد شهیدمرتضی مطهری، جلد اول، صفحه 18 و 19 2- همان، صفحه 30 3- همان، صفحه 31 4- همان، صفحه 53 و 54 و 55 5- همان، صفحه 102 و 103 6- از عاشورای حسین تا عاشورای شیعه ، محمد اسفندیاری، صفحه 37 7- انف یعنی بینی و اذن یعنی گوش 8- زندگانی شاه عباس اول ، نصرا. .. فلسفی، جلد اول و دوم، صفحه 470- 469، چاپ انتشارات علمی، سال 1364 9- خام گاو یعنی پوست دباغی نشده 10- زندگانی شاه عباس اول، صفحه 471- 472 11- همان، صفحه 638-641 ...
دانلود نوحه های یزدی " سینه زنی با نوحه ای متفاوت در یزد. محرم 1394
تاریخ : سه شنبه 21 مهر 1394 | توسط : خادم الزهرا(س) ... هستی مصباح الهدی ، شهید راه خدا ، ای مظلوم سر جدا ... موضوعات : حاج امیر عباسی، مدح و مناجات با امام حسین(ع)، زمینه (محرم و صفر)، حضرت ... اربعین وعده ی ما سینه زنا کربلا. 29 . جغرافیای غم و ماتم - معاونت فرهنگی و امور جوانان اداره کل ورزش و جوانان ... znjavan.ir/page.php?id=159 محرم و عاشورا در فرهنگ ...
بسیج خاری درچشم منافقان ومستکبران جهان است
اصلی ترویج آرمانها واهداف انقلاب می باشد . امام جمعه الیگودرز با اشاره به اینکه بسیج برای اهل منطق ،دیانت و دلسوز ان نظام یک زبان گویا است افزود : هم اکنون امنیت نظام به برکت وجود بسیجان انقلاب است وبسیج بعنوان یک شمشیر برنده در دستان مقام معظم رهبری بر علیه دشمنان و مستکبران اسلام می باشد . حجت الاسلام ارزنده بسیج را خاری در چشم دشمنان داخلی وخارجی دانست واظهار داشت : عده ای ...
موضع گیری حاکمان ظالم در قبال مرقد حسینی
را داد و درخت سدری را که نشانه قبر منوّر حضرت بود، قطع کرد.3 4. نزدیک به چهل سال بعد، متوکّل عباسی که نوه دختری هارون الرشید بود، بر مسند خلافت نشست و سیاست بسیار سخت گیرانه ای را نسبت به شیعیان در پیش گرفت. نقل است او چهار بار مرقد مطهر امام حسین (علیه السلام) را ویران کرد و زمینش را به آب بست و در آن زراعت کرد تا اثری از آن حرم شریف باقی نماند و مردم آن را فراموش کنند؛ اما هرگز در این امر ...
تیر تهمت و ترورِ شخصیت ها
شود ولی اگر شخصیت فردی ترور شود ، در هرروز ، بارها، سوزش و حرارت تیر تهمت را از عمق جان درک می کند.به یقین یک بار مردن دلپذیرتر از روزی هزار بار به تیر تهمت و افترا جان سپردن است. نکته سوم: حضرت پیامبر (ص) فرموده اند: کسی که به مرد یا زن با ایمان تهمت بزند و یا درباره او چیزی بگوید.که در او نیست ، خداوند در روز قیامت او را بر تلی از آتش قرار می دهد. از امام صادق(ع ...
ماجرای خوانده شدن نماز جمعه در روز چهارشنبه چه بود؟
که از بیت المال شام و بدون حساب و کتاب خرج کرده بود عناوینی مانند خال المومنین و کاتب وحی و صحابی مخصوص رسول خدا (ص) و امین وحی و رفیق رسول خدا (ص) در شب [8] برای خود ساخته بود، و امیرالمؤمنین (ع) و بنی هاشم و فرزندان آن حضرت را مستحق لعن و اهل دوزخ و آتش جهنم قلمداد کرده بود... و با امکانات و قدرتی که در طول چهل سال حکومت (بیست سال قبل از صلح امام و بیست سال بعد از آن) به دست آورده و در ...
لطمات جبران ناپذیری وارد کرد اما به لطف خدا به اهدافش نرسید
، از سوی دیگر با تضعیف ایمان مردم و تضعیف ایمان و توجه به خداوند و ترویج اباحی گری و تکیه و اعتماد بر آمریکا به جای تکیه و اعتماد بر خدا می خواهند با خلق ادبیات ویژه جنگ نرم در آستانه دو انتخابات مهم خبرگان و مجلس شورای اسلامی راه را برای نفوذ آمریکا هموار کنند. امام جمعه قم خاطرنشان کرد: این جریانات باید بدانند ملتی که 9 دی را آفرید و مردمی که دلبسته به اسلام و ولایت هستند و پشت سر رهبر معظم انقلاب قرار دارند گوش به فرمان رهبری هستند. برنامه های دشمنان و کسانی که با انقلاب مخالف هستند به فضل الهی در این فتنه نیز نقش بر آب خواهد شد. ...
ساده ترین راه اثبات وجود خدا چیست؟
188و 189، واژۀ الحمد ؛ فرهنگ ابجدی عربی – فارسی، ص 25. ر. ک: 18086. [2]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 19 ، قم، دفتر انتشارات اسلامی ، چاپ پنجم، 1417 ق ؛ حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، تحقیق، بهبودی، محمد باقر، ج 1، ص 15، تهران، کتابفروشی لطفی، چاپ اول، 1404ق. [3]. امام خمینی(ره)، تفسیر سوره حمد، ص 28 و 29، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار الامام ...
موحدی کرمانی: بدحجابی صرفا گناه نیست بلکه فرد بدحجاب در جنگ عملی با انقلاب است
رطوبت دهان در مقابل اقیانوس است شما بسیجیان از گروهای آمران به معروف و ناهیان از منکر هستید. امام جمعه موقت تهران بیان داشت: حضرت امیرمومنان(ع) در بستر شهادت وصیت می کنند امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید زیرا اگر آن را فراموش کنید ولایت نیکان رفته و ولایت اشرار خواهند آمد یکی از کارهای اصلی شما بسیجیان امر به معروف و نهی از منکر است. آیت الله موحدی کرمانی ابراز کرد ...
چگونگی عزاداری معصومین بر امام حسین(ع)
دین خدا و دین ملائکه او را دارید، پس [مرا به شفاعت و کفالت خود با] پرهیز از حرام و کوشش در طاعات کمک کنید .[6] [1]. مفید، محمد بن محمد، الأمالی، محقق، استاد ولی، حسین، غفاری، علی اکبر، ص 222، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق. [2]. ابن فهد حلّی، جمال الدین احمد بن محمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 253، دار الکتاب العربی، چاپ اول، 1407ق. [3]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل ...