سایر منابع:
سایر خبرها
خرید و فروش نوزاد در پایتخت کمتر از 5 دقیقه
با دکترحبیب الله مسعودی فرید؛ معاون اجتماعی بهزیستی تماس می گیرم، قرار می شود تیم اورژانس را به بیمارستان بفرستند برای انجام کارهای قضایی و گرفتن بچه. به خانه نرسیده ام که فاطمه دانشور زنگ می زند. پیگیر وضعیت بچه است، می گوید: تو رو خدا بنویسید، بهزیستی باید در این بیمارستانها مددکار مستقر داشته باشد. می دانم، می دانم و... از نزدیک شاهد تلاشش بوده ام؛ دکتر فرید تماس می گیرد که بیمارستان گفته اند بیماری به این نام نداشته اند، تأکید می کنم که خودم دیدم و ساعت نزدیکی های 8 شب است که پیامک دکتر فرید روی گوشی ام می آید که فردا با حکم قضایی نوزاد تحویل بهزیستی می شود. ...
کلنل دولت آبادی در پیاده رو
لحظه خودش را به کتاب فروش نزدیک می کند: آقا کتاب کلنل رو هم دارید؟ کتاب فروش: بله داریم. اگر می خواید براتون بیارم. قیمتش 25 تومنه. ولی من بهتون می دم 20 تومن. دختر: بیارید لطفا. کتاب فروش نگاهی به اطرافش می اندازد و چند قدم آن طرف تر از صندوق یک پژو کتابی با جلد قرمز بیرون می آورد و به دختر می دهد. دختر نگاهی به کتاب می اندازد، می خواهد دست به جیب شود. من از این ...
وودی آلن: از همه فیلم هایم متنفرم!
نیست هیچ چیزی به ما بگید؛ فقط با شیش قسمت نیم ساعته برگردید . پول خیلی زیادی هم پیشنهاد داند و همه اطرافیانم من را تحت فشار گذاشتند که قبول کنم؛ مگر چیزی برای از دست دادن دارم؟ و من از وقتی قبول کردم، هر لحظه اش را تاسف خورده ام. خیلی برایم سخت است. من آدم مغروری هستم و این کار را هم به همان شیوه ساخت فیلم سینمایی انجام می دهم... یعنی فیلمی خواهد بود در شش بخش. اما معلوم شد که خب، به این ...
ماندن در شهر را، ضربه زدن و تباه کردن خود می دانم/مبادا خدای ناکرده سست شوید
.... (بدانید اگر شهید شوید موفقید و اگر هم بر دشمن پیروز شدید بازهم موفقید این سر پیروزی صدر اسلام است.) امام خمینی (ره) با سلام بر امام خمینی رهبر و امید مستضعفان جهان. -عمرش دراز باد- و سلام به ملت قهرمان و شهیدپرور ایران و سلام به تمامی شهدای اسلام و سلام به رزمندگان جبهه های حق علیه باطل و سلام بر شما پدر و مادر عزیزم و برادران و خواهرم، عزیزان من اینک که لحظه موعود و آن ...
چماق سرزنش شیشه عمر زن جوان را شکست
توانم این پول را به تو بازگردانم ولی حاضرم در مغازه ات کار کنم! که پسر عمویم نپذیرفت و من به منزلم بازگشتم. ماجرای گردنبند بهانه ای برای اختلافات خانوادگی ما شده بود و همسرم مدام با همین بهانه مرا سرزنش می کرد. شب وقوع حادثه نیز فرزندانم را به منزل پدرم بردم تا برادرم در لپ تاپ آن ها بازی رایانه ای بریزد. همسرم در منزل بود که من پسر 13 ساله و دختر 7 ساله ام را با خودم بردم. ساعت چند از ...
پای پیاده شوق وصال دیدار یار
ایم و میزبان انتظارمان را می کشد. همانطور که حرف می زد نگاهش می کردم: آخه شما دیگه چرا مادرجان؟ سخته راه دوره و بدن شما . نمی گذارد حرف تمام شود انگار که دلخور شده اخم می کند و می گوید: برای من سخت نیست. برای تو سخت است که می مانی و همراه ما نمی آیی. اگر خدا خداست می داند بنده اش را چطور صحیح و سالم ببرد و برگرداند. این اولین دفعه ام که نیست دخترجان . در چشم برهم زدنی اتوبوس ها به ...
رفتنم به استقلال دست خودم نیست
؟ - معمولاً بعد از باخت شکست ها تا دو، سه روز روی بازیکنان تأثیر می گذارد، اما فوتبالیست حرفه ای به این شرایط عادت کرده و خیلی سریع با همه چیز کنار می آید. ما هم این مسئله را فراموش کرده ایم، ولی دیدار استقلال و نفت یک نکته مثبت داشت و اینکه ما متوجه شدیم تا لحظه آخر دست از تلاش برنداریم. در این بازی هم ثمره اش را دیدیم و حتی در ضربات پنالتی شانس دو بار به ما رو کرد، ولی متأسفانه ...
طنز؛ چیزبرگر حیا کن!
شهرام شهیدی در وبسایت چیزنا نوشت: – سلام. در را باز می کنید؟ – شما؟ – پیک هستم. غذاتون را آوردم. – کدوم غذا؟ – سفارشتون دیگه. ساندویچ و... – هیس... دیگه اینجوری نگی ها. اول دستت را تو آیفون تصویری نشون بده ببینم. – استغفرالله. مگه من مادر شنگول و منگولم؟ – نه اما شاید گرگ باشی. – عزیز جان من پیک موتوری هستم. غذا آوردم. همین. – خب ...
قبل از اینکه به پرسپولیس بیایم می گفتند در این تیم باندبازی وجود دارد
گفتن داشته باشند، هرچند که کمبودهایی هم وجود دارد. فارس: از بازی با ذوب آهن صحبت کردی که شاید همه را به یاد ضربه راه دور تو می اندازد که توپ به تیر دروازه برخورد کرد و گل نشد. این شانس من بود که توپم گل نشود، اگر آن توپ گل می شد کار ذوب آهن تمام بود چرا که این تیم فشاری روی دروازه ما نمی آورد، البته فرشاد احمدزاده و امید عالیشاه هم موقعیت تک به تک از دست دادند. ...
طارمی: مغرور نشده ام
... دیروز (جمعه) مهدی طارمی به دفتر روزنامه خبرورزشی آمد و جواب تمام سؤالات ما را داد که بی کم و کاست از نظرتان می گذرد. اگر موافق باشی از راه اندازی سایت شخصی ات شروع کنیم. مارادونا یک هفته بعد از تو صاحب سایت شخصی شد! (با خنده) مارادونا از ما تقلید کرد! البته شوخی کردم و باید ببخشید. داشتن سایت شخصی به خودی خود چیز بدی نیست. به خصوص که می دیدم برخی اوقات حرف هایی از قول ...
زندگی را کمی بهتر کنید!
کار من با اطفال و جوانان و خانواده های آن هاست. بیشتر کارم کمک به اولیا است که بتوانند فرزندان شان را کنترل کنند و اگر بچه هایشان دلخوش نیستند، احساس گناه نکنند. که پدر یا مادر بدی هستند و اما جواب سوال شما، در یک سنی می شود با بچه ها خوب حرف زد و از خودشان خواست که تغییر کنند و در برخورد رو در رو با بچه ها خودم را در سطح بچه ها نمی آورم. اگر شما خودت را بکشی بالا، بچه ها هم خودشان را بالا می ...
از مافیای دلال ها تا یکه تازی معتادان و قاچاقچیان
، پایپ به دست، به اصطلاح روحشان را می سازند! اگر کمی به سمت آنها بروی چنان به تو خیره نگاه می کنند که با خود فکر می کنی نکند جرمی مرتکب شده باشم . برای شناخت بیشتر از اوضاع و احوال حاشیه های ترمینال جنوب با رانندگان قدیمی تاکسی های سواری پایانه گپ می زنیم. می گویند: اینجا محله هزار رنگ است و همه جور آدمی می بینید. ما از دورانی که شورلت، مسافربر بود اینجا هستیم و فرد جدیدی را هم به خط راه نمی ...
به جز رحمتی صدتا دروازه بان بیاورید نمی توانند ضربه ام را بگیرند - به نیلسون گل زدم، به سوشا هم می
انگیز بود. من ضربه ام را به سمت چپ و بالا زدم. جایی که هر دروازه بانی در آن نقطه گل می خورد. اما رحمتی که دست راست است با دست مخالفش در بالای گوشه دروازه توپ را گرفت. اصلا فکرش را نمی کردم مهارش کند. * چهره خودت را بعد از بازی در فیلم دیدی؟ - بله! کپ کرده بودم. اصلا نمی دانستم چه بگویم. آن شب تا صبح سه، چهار ساعت بیشتر نخوابیدم. رحمتی واقعا استثنایی کار کرد. او روز خوب زیاد ...
شکرانه شهید شاکری با اهدای سرش
من تو طویله مشغول دوشیدن گاو بودم. یهو دیدم بلندگوی مسجد خبر شهادت، شهیدی رو اعلام می کند با ظرف شیر اومدم بیرون، خوب گوش دادم دیدم میگه: رضا شاکری...سست و بی حال شدم؛ شیر از دستم افتاد و و بچه ها مرا گرفتند...آخرین باری که داشت به جبهه می رفت، آمد منزل ما، پدرش نبود مرا از حوض حیاط دوش گرفت و تا ایوان خانه برد و گفت: مادر جان زحمت شیر دادن تو فراموشم نمی شود. یک جان دارم اما ده بار ...
هدفم رسیدن به فینال المپیک ریو است
هستیم که چقدر تماشاگران برای دیدن مسابقات می آیند به طوری که استادیوم های بزرگ صد هزار نفری مملو از تماشاگر می شود، اما برخلاف آن در ایران علاقه چندانی به این رشته دیده نمی شود و به نوعی مغفول مانده است، چرا این گونه است؟ دلیل اصلی این است که به اهمیت این رشته پی نبرده ایم، همه می دانیم که دوومیدانی مادر تمام ورزش هاست اما در عمل هیچ اهمیتی به آن داده نمی شود و به همین دلیل خوب به مردم ...
شما هم پاسخ دهید؛چرا بد رانندگی می کنیم؟
خیابان نیست که بر نقش قانون نظارت کند. در کشور ما وقتی خلافی رخ می دهد، اتوموبیل جریمه می شود و نه راننده، راننده هم جریمه را پرداخت می کند و تمام. در حالی که در جاهای دیگر دنیا، راننده را جریمه و حتی گاهی زندانی می کنند. اینطور که ما رانندگی می کنیم، حکمش حتما زندان است، چون با جان بقیه بازی می کنیم. با همه احترامی که برای پلیس قائلم و می دانم که چقدر آنها زحمت می کشند، اما آن ها موفق ...
پیش بینی رهبر انقلاب از فضاحت عطا مهاجرانی
عمل نکردی. می خواهیم بدانیم چرا؟ گفتم: مثلا باید چه کار می کردم؟ من که در کارهای اجرایی هیچ نقصی نداشتم، بدنه را هم که ارزیابی کنید، همه مرا قبول دارند و آموزش و پرورش ها مرا به عنوان یک معلم پذیرفته اند و قبول دارند . گفتند: آقای خاتمی تو را در بزرگ ترین دستگاهی که با نسل جوان سروکار داری گذاشت. از تو انتظاراتی داشت. تو تمام رشته های آقای خاتمی را در بدنه آموزش و پرورش پنبه کردی. هر جا از این ...
طالع نحس
مهر رُخش بی مهر رخت روز مرا نور نماند ست/ وز عمر مرا جز شب د یجور نماند ست عاشق جمعیت هستی و از هیچ تلاشی برای تنگ کرد ن حلقه اطرافت د ریغ نمی کنی! به هیچ کد ام از محافلی که د عوت می شوی، جواب رد نمی د هی.کار خوبی می کنی! حاشیه را د وست د اری و حقیقتا د ر چشمانت می شود د ید که فرقی نمی کند چه نوع مراسمی را به حاشیه ببری! ای صاحب فال، اینکه د ر جواب سوالات انتقاد ی فقط به موفق باشید ...
------ " روز یکشنبه " ------
یَوْمی وَ و روزه ام را بپذیر و فردای من و مابعد آنرا بهتر از این ساعت و امروزم قرارده و اَعِزَّنی فی عَشیرَتی وَ قَوْمی ، وَ احْفَظْنی فی یَقْظَتی وَ نَوْمی ، فَاَنْتَ اللَّهُ خَیْرٌ م را در میان فامیل و خویشانم عزیز گردان و مرا در بیداری و خوابم حفظ کن که تویی خدایی که حافِظاً، وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرَّاحِمینَ، اَللّهُمَّ اِنّی اَبْرَءُ اِلَیْکَ فی یَوْمی ...
داعش رسماً ایران را تهدید کرد!/ مخالفت صریح وزیر بهداشت با رییس جمهور/ متلک به روحانی از بلندگوی حرم ...
صفحات با توضیحات جالبی مواجه شده و در کنار آن شماره های تماس متعددی را هم به دست می آورید.جالب تر آنکه حتی برخی از این افراد برای فعالیت تعیین وقت هم دارند و به عنوان مثال تنها در روز یا ساعت های خاصی از هفته افراد می توانند وقت بگیرند تا در زمان مقرر، با تماس تلفنی یا حضوری فال آنها گرفته شود.با باز کردن برخی از این صفحات با عباراتی مانند آنچه در ذیل آمده مواجه می شویم: “خداوندا، مرحمتی کن تا تسلی ...
بازیکن معروف استقلال به مادرش رحم نکرد!
نویی دارم. قلعه نویی همیشه مثل پسرم بوده و او را خیلی دوست دارم. می گویم آقای قلعه نویی! من هم جای مادر خودت، می دانم شما احترام زیادی برای پدر و مادر قائل هستی. خواهش می کنم کمکم کن تا سند خانه ام را پس بگیرم. اگر تو بخواهی می توانی با شاهرخ صحبت کنی تا از این کاری که کرده پشیمان شود و سند خانه ام را پس بدهد. آقای قلعه نویی، کمکم کن تا خانه ام را پس بگیرم. چون با این رفتار شاهرخ زندگی ام از هم ...
پرونده شماره 25 ؛ یادنامه بامداد همیشه
تو باغم میکنه، میونه جنگلا، طاقم میکنه... 4- همه لرزش دست و دلم از آن بود که عشق پناهی گردد، پروازی نه، گریزگاهی گردد... 5- بودن یا نبودن، بحث در این نیست، وسوسه این است... 6- زار و زار گریه می کردن پریا، مث ابرای باهار گریه می کردن پریا... 7- روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبائی را خواهد گرفت... 8- بیایان را سراسر مه گرفته است، چراغ قریه ...
داعش رسماً ایران را تهدید کرد! - مخالفت صریح وزیر بهداشت با رییس جمهور - قول وام دو میلیونی احمدی
امیرالمومنین در نجف اشرف و صحن های مجاور آن بلندگوهایی برای گمشدگان گذاشته شده و خود زوار ایرانی میکروفن را گرفته و اقوام گمشده خود را صدا می زنند. براساس این خبر، بتازگی بعد از نماز ظهر و عصر در بلندگوها صدا زده شد آقای حسن روحانی، آقای حسن روحانی، ما میریم کربلا تو برو لندن که این موضوع برای چند لحظه موجب تعجب زائران ایرانی شد. بازخوانی خاطره جالب روحانی از دوران کودکی حسن ...
رفاقت در پرسپولیس موج می زند
پرسپولیس برای تو خوش یمن بود و ملی پوش شدی؟ پرسپولیس انتخاب خیلی خوبی برای من بود. قرار هم بود زودتر پرسپولیسی شوم و چند فصل قبل علی آقای دایی مرا برای این تیم می خواست اما قسمت نشد پیراهن قرمز بپوشم. * دوست داری با پیراهن پرسپولیس به فوتبالت خاتمه بدهی؟ بله، از پیوستن به این تیم بزرگ و پرطرفدار راضی هستم و دوست هم دارم با پیراهن پرسپولیس از فوتبال خداحافظی کنم. البته ممکن است در آینده ...
ماجراهای کودک گمشده ای که به دنبال نجات خانواده است
خواهد بود که رو به او خواهم کرد. درماندگی اش را می دانم. می پرسم: می خوای بیای تو؟ بله لطفاً. چای کیسه ایم تموم شده. اشکالی نداره. خیلی وقته خرید نرفته ام. اشکالی نداره. از روی ماشین تایپ خواهم پرید، از روی همۀ نامه هایی که نادیده گرفته بودمشان. پدر و مادرم و ننی مرا دنبال خواهند کرد. در اتاق نشیمن خواهیم نشست، جز بابا که ...
90/ افتخار می کنم مقابل سیاه جامگان ، توپ جمع کن تراکتور شدم
همه چیز را تحمل می کنم. فکر کنم به زودی ورق برگردد و چیزهایی عوض شود. 90: مشکوک حرف می زنی. قرار است مربی دلخواهت به تراکتور بیاید؟ نه منظورم تغییر کادر فنی نیست. اما به زودی خیلی چیزها روشن خواهد شد و یکسری مسائل مشخص می شود. 90: یعنی می گویی نیمکت نشینی ات فنی نیست؟ اصلا! می توانید از هر کدام از بازیکنان تیم که شما خواستید شهادت بگیریم. من پارسال نیمکت نشین لوسیانو ادینهو ...
هیئت باید بصیرت زا و معرفت افزا باشد
می شود این مسائل را نقد کرد که ضربه ای به شعائر وارد نشود؟ باید ادبیات صحیح ارائه دهیم. بعنوان نمونه عرض می کنم امام سجاد(ع) فرمودند: تمام شهدا به مقام عمویم عباس غبطه می خورند و آرزو می کنند مقام او را داشته باشند در حالی که مشاهده می کنیم شعار انتخابی برای یک تجمع مذهبی که اثرگذار است این است که می گویند: کلنا عباسک همه ما عباس تو هستیم یا زینب. مشخص است این هیأت دچار انحراف معنوی شده ...
عادت های بد منوچهر
.... مثلا راکی یا استیون سیگال که می شد می رفت تو محلشون دعوا و داد و بیداد می کرد، معمولا آخرش اینقدر کتک می خورد که مجبور می شد تا چند ماه روی تخت بیمارستان نقش دن کارلئونه بعد از ترور رو بازی کنه. (تمام مدت فکش رو هم مثل مارلون براندو می آورد جلو اُزگل) اما وقتی دسترسی به سریال های روز دنیا راحت شد کار برای منوچهر هم سخت تر شد. چون تعداد اپیزودهای سریال ها زیاد بود منوچهر مجبور می شد ...
مسافر کوچکی که امسال هم جا ماند
آقا مصطفی خدایا توکل بر خودت گفت و زیپ ساک را کشید. همه چیز برداشت و در عین حال هیچ چیز برنداشت. موقع بستن ساک آنقدر که به فکر برداشتن سوغاتی و هدیه های کوچک برای بچه های عراق بود فکر برداشتن چند تکه نبات و کرم مرطوب کننده نبود. به زهرا خانم گفت: نمی دانی وسط راه زائران پیاده کودکان عراقی چطور با چایی، میوه و خرما پذیرایی می کنند. کاش همراهم بودی و تو هم می دیدی. وقتی با همه سخاوتشان و دست های ...
اَاَ وربغم مزنی مخی ناچقم کنی ؟
می گوید که می توانید چه کار بکنید، چه بخورید، چه بپوشید، چه بخوانید.... یعنی برایتان الگوسازی می کند. البته تقصیر اولاد آدم نیست که اینقدر به شما سخت می گیرد. تقصیر برجام است. اگر برجام، برجام شود، اینجا از صبح تا شب هم کار بکنی، باز هم کم است! اصلاً آزادتان می گذارم تا در اوقات خوابتان هم کار کنید. می دانم که در پیش خودتان دارید پوزخند می زنید و می گویید: دو زار بده آش، به همین خیال باش! ...