سایر منابع:
سایر خبرها
صدور کیفرخواست در پرونده قتل عام خانوادگی
.... برای همین روز حادثه که پدرم طبق معمول با مادرم درگیر شد، ابتدا او و پس از آن پدر بزرگم را به قتل رساند. من هم عصبانی شدم و پدرم را با چاقو به قتل رساندم. با وجود این اظهارات وقتی تحقیقات از متهم ادامه یافت، مشخص شد هر 3 قتل را او مرتکب شده است. بنابراین او باز هم تحت بازجویی قرار گرفت و این بار به ماموران گفت: روز حادثه درحالی که پدربزرگم در خانه ما میهمان بود، نقشه قتل پدر و ...
ایثار فقط برای جنگ نیست
تحصیل شدم. از این موضوع غمگین بودم اما چند سال بعد، وقتی در کار و زندگی غرق شدم، اهمیت درس خواندن برایم کمرنگ شد تا اینکه چند هفته پیش، به عادت همیشه پای درددل پسرم نشستم و او حرف های عجیبی زد. محمدصالح با جدیت گفت: کاش درس خواندن را ادامه می دادی! همان لحظه با خودم فکر کردم پسرم به بهترین شکل تربیت شده است. محمدصالح- پسر خانواده: از اینکه مادرم با دنیا آمدن من مجبور به ترک تحصیل شده بود ...
عامل قتل عام خانوادگی محاکمه می شود
شرایط خسته شده بودم. روز حادثه پدرم طبق معمول با مادرم درگیر شد و ابتدا او و سپس پدر بزرگم را به قتل رساند. من هم عصبانی شدم و پدرم را با چاقو به قتل رساندم. با وجود این اظهارات وقتی تحقیقات از متهم ادامه یافت معلوم شد هر 3فقره قتل را او مرتکب شده است. او در اعترافات بعدی گفت: روز حادثه پدربزرگم مهمان خانه ما بود و من از قبل نقشه قتل پدرو مادرم را کشیده بودم. برای اجرای این سناریو ...
چرا این بچه ها دوست دارند بمیرند؟
در شهرهای دیگر زندگی می کنیم، سجاد عصای دست پدرم بود. اگر برادرم به خاطر مشکلات خانوادگی اقدام به خودکشی کرده چرا در خانه مان این کار را نکرده و 65 کیلومتر دورتر از خانواده دست به خودکشی زده؟ بعد از آن حادثه برادرم سه روز در فشار بوده و بچه های مدرسه برای این که سر به سر او بگذارند جلوی سجاد به یکدیگر گفته بودند وسایل خودتان را سفت بچسبید تا سجاد آنها را نبرد. به گفته برادر ...
زندگی نامه همایون بهزادی از زبان خودش
خانواده ام به خاطر ماموریت کاری پدرم که شغل نظامی داشت، در خرم آباد بودند و من هم در همین شهر به دنیا آمدم. چند ماه بعد ماموریت پدرم در خرم آباد تمام شد و به تهران برگشتیم تا در تهران زندگی کنیم. تحصیلاتم را تا سطح کارشناسی ادامه دادم. لیسانس ادبیات فارسی دارم. من از همان کودکی به فوتبال علاقه مند شدم. به کوچه می رفتم و با بچه های محل روپایی می زدیم و فوتبال بازی می کردیم. 12 ...
متهم قتل عام خانوادگی به زودی محاکمه می شود
به گزارش خبرنگار ما، متهم پسر جوانی به نام ماهان است که صبح روز 8 آذر ماه سال قبل با یکی از دوستانش به کلانتری کن رفت و گفت پدر، مادر و پدر بزرگش را در خانه با چاقو به قتل رسانده است. پس از این ادعا تیمی از مأموران کلانتری برای تحقیق به محل حادثه که آپارتمان شماره 112 مجتمع شفق در نزدیکی کلانتری بود، رفتند. مأموران در بررسی پذیرایی خانه با دو جسد پتوپیچ شده که متعلق به زن 50 ساله ای به ...
معرفی و شناخت 12 فرقه انحرافی فعال در ایران +دانلود
افکار خود شده و با بیان اصولی از بودیسم (آئین بودا و برخی مکاتب دیگر مانند هندو و زرتشت) برای خود فلسفه هایی از انسان و جهان ساخته است. TSM اعتقاد دارد خدا در درون افراد است، خدا همان عشق است و با زندگی در عشق و سیر در درون خود، می توان به نور، سپیدی، عشق و خدا رسید! شعارهایشان نیز در این رابطه این گونه است: love is god عشق خدا است! live in love زندگی کن در عشق! I ...
بنیاد در آینه مطبوعات
در کنار آن ها برای باز کردن معبر همراه شان باشم.دوباره یکی از مسئولان از نیروهای تخریب درخواست نیروی ویژه کرد ومن و چند تن دیگر اعلام آمادگی کردیم . تا آن زمان نمی دانستم که ما را برای غواصی انتخاب کردند .به دلیل حساسیت وظیفه مان از این به بعد رابطه ما با خانواده به طور کلی قطع شد تا کار ما محرمانه بماند. وضعیت ما به گونه ای بود که در سال 63 وقبل از عملیات بدر در مشهد ودر استخر شهید هاشمی ...
تصمیم گرفتم عکس هایم را نمایش ندهم
چیدمان شده بودند؛ عکاسانی بودند که به منطقه می رفتند و عکس هایشان را می ساختند، بازسازی می کردند و عکس هایشان مجوز نمایش می گرفت. این اتفاق شدیدا تأثیر منفی برایم داشت و تصمیم گرفتم عکس هایم را به نمایش نگذارم، چون این مسئله را توهین به خود می دانستم . درنهایت هم، همین تصمیم باعث می شود عکس هایش به گنجینه شخصی او بدل شوند تا 35 سال بعد، روزی مثل این روزها، امکان نمایش بیابند: من در خانه، تاریک خانه ای هم برای خود مهیا کرده بودم؛ هم از این جهت که به عکس هایم عشق می ورزیدم و هم از آن جهت که از من خواسته بودند خودم متولی عکس هایم باشم و نگاتیو عکس ها را خودم حفاظت کنم . ...
شبکه های اجتماعی در زندگی مشترک
و کامپیوترش را روشن می کند و سرگرم شبکه های اجتماعی می شود، از اینکه از صبح تا غروب احساس عذاب وجدان داشتم عصبانی می شدم و به خودم می گفتم که: خوب شد که کار دیگری نکردم، او اصلا لیاقت ندارد من برایش زحمت بکشم! شهرام هم در نمونه مشابه فرمی که به ندا داده بودم چنین نوشته بود: هر روز به امید اینکه امروز دیگر صد درصد بوی غذا در خانه موج خواهد زد، در خانه را باز می کردم و طبق ...
جنایت، فرجام عشق خیابانی
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس به نقل از خبرگزاری تسنیم ؛ عقلم را به کلی باخته بودم و جز او به هیچ کس دیگری نمی توانستم فکر کنم. من و رامین در راه مدرسه با هم آشنا شدیم و یک سال پس از این دوستی خیابانی در حالی که 20 سال بیشتر نداشتم، هنگامی که با مخالفت فراوان خانواده ام برای ازدواج با رامین روبه رو شدم، دست به خودکشی زدم و تا یک قدمی مرگ پیش رفتم. پدرم به شرطی موافقت خود را با این ازدواج ...
ماجرای اولین و آخرین دیدار شهید سیاح طاهری با رهبری
...، محمد خزایی، علی رویین تن و جمع کثیری از خانواده شهدا و ایثارگران برگزار شد. علی اکبر سیاح فرزند شهید مدافع حرم حاج سعید سیاح طاهری در سخنانی گفت: تازه چند روز است که می فهمم داغ فرزند شهید و مادر شهید و خانواده شهید بودن چه چیزی است. واقعا به شما تبریک می گویم که شما تا چه حد مقاوم بودید. ما 30 سال در محل ها، مدارس و اطراف خودمان شاهد حضور فرزندان شهدا،جانبازان و ایثارگران ...
پسر 19 ساله، سردسته یک باند آدم ربایی در تهران
...> چقدر درس خواندی؟ تا سوم راهنمایی درس خواندم و سه سال است که به سر کار می روم تا هم کمک خرج خانواده بوده و هم سربار آنها نباشم. چون تعداد خواهرانم زیاد است برای این که آنها کمبودی حس نکنند من و برادر بزرگ ترم کار می کنیم. سابقه دار هستی؟ نه، اولین بار است که دستگیر می شوم. من سرم در کار خودم بود و با کسی کاری نداشتم تا این که متوجه دور و اطرافم شدم. چه شد ...
متین ستوده عوض شده!
، واقعا دردناک است. کنار آمدن با این موضوع کار ساده ای نیست، متاسفانه من سال ها قبل خاله و دختر خاله ام را از دست دادم و این موضوع تا مدت ها روی روحیه من تاثیرات منفی گذاشته بود اما آن چیزی که به من تلنگری اساسی زد و باعث شد نگاهم نسبت به مرگ جدی تر شود و به قول معروف آن را مانند رگ گردن به خودم نزدیک ببینم. مرگ یکی از پسران جوان فامیل بود که به تازگی تشکیل خانواده داده بود و از زمان ازدواجش مدت ...
نگاهی مردانه به نقش های متفاوت زنان؛ زنان زندگی من
انتقال تجربیات اختصاصی هم جنسمان موفق تر بودم. با این حال تفاوت عجیبی که بین دوران رشد من و او وجود دارد کار را سخت کرده است، وضعیتی که اگر پسر بود هم وجود می داشت. اصلی ترین سوال من درباره او همیشه این است که چطور می توان تجربه ی ایمانی مشابه با خودم، برای او ساخت؟ واقعیتی درباره دختران خانواده وجود دارد. پسران از ابتدا تا انتهای طیف تفاوت هایشان، در بروز بیرونی آنچنان متفاوت دیده نمی ...
فرهنگ در رسانه
الله علیها) حضرت فاطمه معصومه در سن 28 سالگی در روز دهم یا دوازدهم ربیع الثانی سال 201ه . ق در شهر قم از دنیا رفت. به گزارش جام آنلاین،نام شریف آن بزرگوار فاطمه و القاب ایشان " معصومه" ، " کریمه اهل بیت" ، " ستّی" ، و " فاطمه کبری" است.پدرش حضرت موسی بن جعفر (ع) و مادرش نجمه خاتون مادر حضرت رضا (ع) است. آن حضرت در سال 201 ه . ق ، یک سال پس از سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع ...
لطفا بیدار شوید، نوجوانانتان در خطرند
تلگرامی ام را بررسی می کنم. بابت این مساله با والدینم درگیر شده ام، حتی یک بار پدرم موبایلم را از من گرفت، اما وقتی با ناراحتی بسیار من مواجه شد، آن را به من بازگرداند. خودم می دانم معتاد تلگرام شده ام و استفاده مفرط از آن باعث افت تحصیلی، کم شدن ارتباطات و صمیمیتم با دیگران شده است، اما چاره ای نمی بینم و بدون او نمی توانم زندگی کنم. حاضرم گرسنه بمانم، اما لحظه ای از ...
حضرت معصومه (س) | دری به سوی بهشت
پدر و مادرش باعث شده افتخار خادمی این خانه و خانواده نصیبش شود. حاج رمضانی از خاطرات و کرامات در این مکان امن و آسایش می گوید: در این مکان اتفاقات زیادی رخ داده است و من پشیمان هستم که چرا از اول که وارد حرم مطهر شدم، جاذبه هایی که مشاهده کرده ام را ننوشتم. اگر این کرامات حضرت را مکتوب می کردم در حال حاضر بعد از 22 سال شاهد چند جلد کتاب بودم. وی به بعضی از کراماتی که خودش از بی بی فاطمه ...
با چنگیز جلیلوند از ماشین دودی تا کوهنوردی
دوبله شدم خیلی از سوی خانواده حمایت نشدم؛ هرچند خودم هم دوست داشتم روی پایم بایستم و به خانواده متکی نباشم. درس ها و نمراتم خوب بود ولی با این حال خیلی دوست نداشتم درس بخوانم. در این بین عاشق تاریخ و جغرافیا بودم و حتی دوست داشتم دبیر تاریخ یا جغرافیا شوم چراکه به شدت در جغرافی و نقشه شناسی مهارت دارم. تا سال دوم دانشکده علوم هم در همین رشته ادامه تحصیل دادم ولی وقتی وارد دوبله شدم، دیگر ...
می گفت: من اگر شهید نشوم، می میرم! / اشک و التماس بچه ها هم او را متزلزل نکرد
از دست می دهد و نابینا می شود. پدر می گفت: من پیش آقا ناصر رفتم. گفتم زیاد حرف نزن، بگذار آمبولانس بیاید . آقا ناصر در آن لحظه می گفت: خدایا! ما را عفو کن! نمی گفت مرا عفو کن، می گفت ما را عفو کن. یادم است که پدرم دائم می گفت: ای کاش! من هم آن روز شهید می شدم! نمی گفتید که شما زیاد جنگ رفتید، هشت سال جنگ بودید، دیگر کافی است؛ نروید؟ همسر شهید: چرا زیاد می گفتیم. توجه نمی کرد ...
اندر احوالات آقای همسایه
رفتارهای تحقیر آمیزش عذابم می داد و حاضر نبود دست از سر آن زنی که عامل تمام بدبختی هایش شده بردارد. گاهی با خودم که خلوت می کردم فکرهای عجیبی به سرم می زد.آن قدر عصبی می شدم که دوست داشتم خبر مرگش را برایم بیاورند. مریم خانم آهی کشید و افزود: یک شب خواب دیدم شریک بی وفای زندگی ام را کشته ام . تا چند روز گیج و منگ بودم. از سایه خودم هم می ترسیدم . با خودم می گفتم به ...
بغض سینما رکس دوباره ترکید
تکرار دیالوگ های حسیِ مخاطب پسند، گریه های بازیگر و ضجه های کاراک تر که نمادهای استیصال گونه شخصیت های رنج دیده و ملموس در منطقه بودند؛ شد. شاید، به این خاطر که کار بعدی ام که شایعه نام داشت را هم با همین نماد ها اجرایی کردم، با دیالوگ هایی که حس مخاطب را هدف قرار می دهد و به عقیده من مهم این است که بعد از اولین اجرایم با موضوع رکس حالا سه سال است که فاجعه آتش سوزی این سینما در آبادان دوباره ...
من شناسنامه فوتبال صنعت نفت هستم/ نان و نمک حجازی نگذاشت پرسپولیسی بشوم
در آن روز بند کفشم را سفت کرد تا بتوانم وارد زمین بشوم، باور کنید اگر دست خودم بود بازی نمی کردم هر چند در همان سال در برابر پاس و ملوان هم بازی کردم و رفته رفته این استرس کمتر شد. و در کنار صنعت نفت تا لیگ تخت جمشیدی که نیمه کاره ماند حضور داشتید؟ بله، قبل از بازی با بانک ملی بود که فهمیدیم لیگ تعطیل شده است، یکی از بازیکنان جوان کل ادوار لیگ تخت جمشید بودم، یادم می آید یک بار در ...
شیلا خداداد در دید در شب از بازداشتش می گوید +متن کامل مصاحبه /فیلم ودانلود
آمریکا رفتم. از آنجا که آنها عادتشان است که هر هنرمند یا خواننده ای را که می بینند از ایران آمده به سرعت می خواهند قضیه اش را سیاسی کنند و بگویند فلانی آمده که بر خلاف رژیم کشورش مبارزاتی بکند، من هم چون اصلا آدم سیاسی نیستم و نمی دانستم موضوع از چه قرار است، برای مصاحبه رفتم. در آن زمان هم چند شبکه بیشتر نبود؛ یکی علیرضا امیر قاسمی، شب خیز و چند شبکه برای موزیک بود که من با پوشش اسلامی با علیرضا ...
این دست ها نیم قرن جراحی کرده اند
برای پول داشتن حرص و طمع نداشتند و بیشتر به نیازهای مردم توجه می کردند و ما این چیز ها را می دیدیم. خانواده پرجمعیتی بودید؟ یک برادر و یک خواهر داشتم که هر دو مرحوم شدند؛ و شاید دلیل اینکه من در سال های اخیر اینقدر روی بحث سرطان متمرکز شدم به همین علت بود که پدرم و برادرم را به دلیل سرطان از دست دادم و برای همین تصمیم گرفتم تا مرکزی را به وجود بیاورم برای تحقیق درباره سرطان و ...
دروازه بان مسگری که نایب قهرمان جهان شد +عکس
تاخیر سرکار حاضر نشدم. همین خصلت را تا به امروز حفظ کرده ام. *گلری وارد به امور فنی با آگاهی و شناخت از زندگی این قهرمان گذشته و این که در دوران نوجوانی چه سختی های دیده، سئوالی که مطرح می شود، این است که آیا او واقعا یک صنعت گر خوب و ماهر باقی مانده است؟ گلر بزرگ فوتبال آلمان پاسخ می دهد: بله، من ساخته و پرداخته شدم و در منزل تقریبا همه کارهای فنی را خودم انجام می دهم ...
عشق ناپاک // بازخوانی یک پرونده جنایی
تا او را از خانواده اش برایم خواستگاری کند. مادرم می گفت هنوز زود است به فکر ازدواج باشم و این امر باعث افت تحصیلی من می شود ولی با سماجت من قبول کرد تا او را برایم خاستگاری کند. با گذشت چند روزی از این ماجرا مادرم با مادر آن دختر خانم برای گفنگو با ما به به پیش ما آمدند؛ من که فکر می کردم با حضور مادرش همه چیز حل شده آنها را به منزل مجردی خود بردم . فکر می کردم همه چیز حل ...
کرامات قمر بنی هاشم(ع) از زبان خادم حرم ابوالفضل اعباس(ع)(التماس دعا)* حکایت اسحاق یهودی * حکایت عرب ...
گفته خود از 485 سال قبل خاندان آنها از ایران به کربلا مهاجرت کرده و 12 نسل پشت سر هم همگی خادم، کفشدار و کلیددار حرم حضرت ابوالفضل(ع) بوده اند. به گزارش واحد تامین خبر پایگاه خبری یزدفردا " پایگاه خبری یزدفردا " خود شیخ عباس بعد از 36 سال کار بازنشسته شده و هر روز منزل کوچکش پذیرای کاروانهای مشتاق زائران ایرانی و غیره است که به عشق شنیدن گوشه ای از خاطرات و معجزات به دیدن شیخ می ...
بازیگری را با عبادتی بر زندگی نامه حسین بن منصور حلاج آغاز کردم
.... شرایط خانوادگی؟ خانواده ام خیلی مذهبی بودند؛ پدرم یک آیت الله بی عمامه بود! مادرم هم خیلی مذهبی بود و پدرم آرزو داشت که من روحانی شوم. این طور شد که در اوان جوانی (حدود 18 سالگی) نزد آقای طاهری امام جمعه مسجد اعظم تجریش جامع المقدمات را هم خواندم ولی بعد رفتم و بازیگر شدم چون بیش تر عشق به بازیگری داشتم. شروع بازیگری؟ با یک نمایش تئاتر شروع کردم ...
شهیدی که سرخی خونش فتح الباب شهدای مدافع حرم شد
آشنا بودم. از زمان رفتن تا آمدنش همواره نذر می کردم و دعا که به سلامت به خانه برسد. همه این استرس ها و نگرانی ها را تحمل می کردم اما مخالفتی نداشتم چون می دانستم این رفتن ها عشقش بود و این عشق او به رفتن، من را قانع می کرد. دوست داشتن او برای هدف و اعتقادی که داشت، من را آرام می کرد. از آخرین وداع برایمان بگویید، عکس العمل بچه ها چطور بود؟ آخرین مرتبه ای که اعزام شد، روز ...