سایر منابع:
سایر خبرها
چراغ سبز دایی برای آشتی کنان با کریمی
سرمربی تیم ملی بود و در آن مقطع ابوالفضل جلالی که راقم این سطور خیلی هم به ایشان ارادت دارد، به صورت خصوصی ماجرا را برای من تعریف کرد. از آنجایی که خبر بسیار خوشحال کننده ای بود، آن را منتشر کردم که ناراحتی و دلخوری استاد جلالی را به دنبال داشت و... نکته جالب آنکه مشکل علی دایی و علی کریمی با وجود امیدواری بسیار حل نشد که نشد! آن روز علی دایی به عنوان سرمربی تیم ملی برای تماشای بازی تیم های ...
ماجرای نرفتن گوهر خیراندیش به صداوسیما
.... من هم گفتم برای این که حاشیه سازی نشود جلوی دوربین نمی روم. چون من نیامدم که تبدیل به یک مسأله و معضل شوم. آمده ام اعتماد دوستان و مسئولان را جلب کنم. - واقعاً ماجرا همین بود؟ نمی دانم. من بلافاصله از حضور در برنامه آقای افخمی هم انصراف دادم چون اینها نمی توانند باور کنند حجاب همان کلاه و پوشش زمستانی است که داشتم. من واقعاً مریض بودم و هوای آلوده تهران من را مریض کرده ...
حیرت از آغاز تا فرجام غیبت
محمّدبن احمدبن علیّ بن صلت رضی اللَّه عنه بود و پدرم از جدّ او، محمّدبن احمدبن علیّ بن صلت روایت می کرد و علم و عمل و زهد و فضلش را می ستود و احمد بن محمّد بن عیسی با آن فضل و جلالتی که داشت، از ابوطالب عبدالله بن صلت قمی، رضی الله عنه، روایت می کرد و باقی بود تا آنکه محمّدبن حسن صفّار او را دیدار کرد و از او روایت نمود. پس چون خدای تعالی مرا به این شیخ، که از این خاندان رفیع بود، رسانید، او ...
عاشقانه های یک همسر از شهید مدافع حرم
زهره نجفی همسر شهید میثم نجفی می گوید: یک دفعه گفتم: آقا میثم در این موقعیت می خواهی بروی؟ اجازه بده بچه به دنیا بیاید. که گفت: زهره! دلت می آید این حرف را بزنی؟ دلت می آید حضرت زینب(س) دوباره اسیری بکشد؟ بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم. به نقل از تسنیم، او هم یک آدم معمولی بود. من بعضی اوقات لباس پوشیدن هایش را نمی پسندیدم. دوست نداشتم لباس هایی را که خیلی ها تن می کنند، بپوشد. گاهی اوقات درباره این موضوع، خیلی با او حرف می زدم و اما او این ها را دوست داشت. شاید هر کسی ظاهر او را می دید فکر نمی کرد روزی شهید شود. شیطنت هایش ...
حکم مجازات متهم تجاوز به 40 زن و دختر
عنوان “مأمور پست” مدعی شد که قصد تحویل دادن یک بسته پستی را دارد و من هم به قصد تحویل گرفتن بسته پستی سوار آسانسور شدم؛ اما زمانیکه به طبقه همکف رسیدم و قصد داشتم تا از آسانسور خارج شوم، ناگهان این فرد را در پارکینگ مشاهده کردم و این درحالی بود که پیش از آن به هیچ عنوان در ورودی مجتمع را برای او باز نکرده بودم. هنوز از آسانسور پیاده نشده بودم که مرد جوان مرا در مقابل در آسانسور نگه داشت و در ...
آدم ربایان در چنگ پلیس تبریز/ پرونده آدم ربایی که در کمتر از 12 ساعت بسته شد
از ماجرا این دو فرد با من تماس گرفته و پس از تهدید در خواست پول از من کردند که بلافاصله موضوع را با پلیس آگاهی استان در میان گذاشتم. این جراح عمومی اضافه کرد: روز گذشته هنگامی که وارد منزل شخصی خود شدم متوجه حضور این دو در خانه شدم که به من حمله ور شدند و با بستن دست و پایم هر چه را در خانه داشتم به سرقت بردند و تهدید کردند اگر تا 24 ساعت مبلغ درخواستی شان را واریز نکنم با یک گلوله مرا خواهند ...
مسئولی که حقوقش کفاف خرید میوه نمی دهد+تصاویر
شهید پیران عقل (انتظام السلطنه سابق) بخریم. خانواده خواهرم در زیرزمین آن خانه ساکن شدند و یک اتاق کوچک هم پشت بامش بود که شد محل زندگی من. 2طبقه اصلی خانه را هم برای پرداخت اقساط وام هایی که برای خرید خانه گرفته بودیم اجاره دادیم. من هم در همین خانه دستگیر شدم. یکی از شب های ماه مبارک رمضان، عمو و عمه ام برای افطاری در خانه من دعوت بودند. بعد از افطار به دیدار شهید حجت الاسلام لواسانی از شهدای ...
دلبری تجربه مونولوگ در سینما
به گزارش خبرنگار فرهنگی پانا؛ دومین نشست نقد و بررسی روز سوم جشنواره فیلم فجر سی و چهارم به فیلم دلبری از بخش سودای سیمرغ اختصاص یافت. این جلسه با حضور سید جلال دهقانی اشکذری، کارگردان، سید محمود رضوی، تهیه کننده، آبتین برقی، طراح صحنه و لباس، فرید سعادتمند، آهنگساز، هنگامه قاضیانی، عباس غزالی، مهسا هاشمی، مهدی عطاران و محمدرضا شیرخانلو، بازیگر، منوچهر اکبرلو، منتقد جلسه و علیرضا غفاری به عنوان ...
زن جوان: موسی حاضر نیست مرا به عقد قانونی خودش درآورد
به گزارش جام نیوز به نقل از خرا سان ، دختر جوان در حالی که عنوان می کرد من قربانی یک رابطه پنهانی شدم و تنها به خاطر هوس های زودگذر فریب مردی را خوردم که زندگی و آینده ام را نابود کرد به تشریح حادثه تلخ فریب در ازدواج پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری احمدآباد مشهد گفت: از همان دوران ابتدایی، به درس و مدرسه علاقه ای نداشتم اما با اصرارهای بیش از اندازه و سخت گیری های پدرم به تحصیل ادامه دادم و ...
حاج احمد متوسلیان در کاخ / هفت ماهگی جای وارونگی را گرفت / بعد از یاس، محمد معتمدی می خواند / سیانور از ...
...: علیرغم تلاش های فراوان کمکی هم از سوی مسئولان فرهنگی دریافت نکردیم، از ابتدا مرا به این مسئله محکوم کردند که من مستندسازم و این اولین تجربه فیلم سازی ام است در حالیکه فیلم مستند اساس یک فیلم سینمایی است. آنها نگران دو مقوله بودند، 1- بازگشت سرمایه و 2- اینکه من در حال ساخت اولین تجربه سینمایی خود بودم در حالیکه باید به کارنامه کاری من نگاه می کردند. محمدرضا بابایی منتقد سینما گفت ...
زنان مطلقه از تجربه تعاملات اجتماعی خود پس از طلاق می گویند/ استراتژی های مقابله ای زنان
مردان گزارش کرده اند. نسترن، 32 ساله که تجارب متعددی در ازدست دادن شغل اش دارد، این گونه می گوید: آخرین بار یه کار پاره وقت گرفتم تو یه شرکتی که تازه می گفتن رییسش یه مهندسیه که آدم نجیبیه. همین آدم سه روز نگذشته بهم پیشنهاد داد بیا بریم باغمون! تازه من نه شوخی کرده بودم باهاش، نه هیچی. بدون آرایش می رفتم اونجا با مانتوی کلفَتی... همیشه آخره قصه، ما زنِ خرابیم، چون طلاق گرفتیم، اگه ...
مصاحبه خواندنی و جنجالی لیلی گلستان (3)
خودت را! حالا ببین آیا می شود با هدایت دوست بوده باشی؟ در عوض شما خودتان هدایت را دیده بودید؟ در کتابم این را توضیح داده ام. پدرم می رفت کافه فردوس. یک روزهایی در هفته، همه آن جا جمع می شدند و پدرم هم مرا می برد. سه چهار ساله بودم و عجیب است که با این حافظه افتضاح این خاطره را به یاد دارم. یک آقایی آمد عینکی و نشست کنار من و یادم هست که گفت: چقدر مامانی هستی و از این حرف ها ...
گریه برای فدایی حرم زینب(س) معنا ندارد
کمربند مشکی جودو، مربی دفاع شخصی و از همه مهم تر جوانی که همسر و یک پسر سه و نیم ساله داشت، از همه تعلقات دنیوی گذشت و بیست و یکم دی ماه 1394 در سوریه به شهادت رسید. در حالی که 10 روز بعد خبر شهادتش را به خانواده اش اطلاع دادند. شهید حیدری را نه به عنوان همسر بلکه به عنوان یک انسان چطور شناختید؟ عاشق اهل بیت بود. چیزی که در شهید بیشتر به چشم می آمد تعلق خاطرش به امام حسین و ...
شاید کریمی از من خوشش نیاید ولی من دوستش دارم
چهارشنبه 14 بهمن 1394 0 دانشگاه قبول نمی شدم، علی دایی نمی شدم فکر کنم درس و دانشگاه مسیر زندگی مرا عوض کرد. شاید اگر در تهران دانشگاه قبول نمی شدم، علی دایی نمی شدم. هم سال 1366 و هم سال 1367 دانشگاه شریف قبول شدم که ما را به خاطر پوشیدن شلوار جین و کاپشن در اردبیل رد کردند! به خاطر پدرم مهندس شدم پدرم دوست داشت مهندس شوم. بیشتر به خاطر او مهندس شدم. او از بچگی ...
گروگانگیری برای سرقت گاو
کشیدند و مرا داخل پراید انداختند. یکی از آنها هم سوار کامیونم شد و آن را با خود به جای نامشخصی برد. وقتی پس از چند ساعت مرا در تاریکی شب، در کنار اتوبان رها کردند متوجه شدم که هر شش راس گاوم به ارزش 37 میلیون تومان را دزدیده اند. از آنجا که شاکی چهره یکی از راهزنان را دیده بود، کارآگاهان عملیات چهره نگاری را آغاز کردند و موفق به شناسایی مجرم 30 ساله سابقه داری به نام بهزاد شدند که پیش از ...
شکنجه وحشتناک مادر و دختر
... شهید آیت الله سعیدی بعد از مبارزاتی که در قم داشتند و فضای آنجا برای شان بسته و تنگ بود به تهران آمدند و در مسجد موسی بن جعفر(ع) که در نزدیکی خانه ما بود مستقر شدند. من مایل بودم برای ادامه تحصیلات حوزوی به قم بروم و دائماً به همسرم اصرار می کردم به قم برویم تا اینکه یک شب ایشان از مسجد آمدند و گفتند یکی از شاگردان امام، امام جماعت مسجد موسی بن جعفر(ع) شده اند. خدا می داند چقدر از شنیدن این ...
آنچه درباره "بیل گیتس" نمی دانستید!
. فکر می کنم که در حرف زدن با دخترها و قرار گذاشتن با آنها خیلی بی عرضه بودم. وقتی که به هاروارد رفتم، قدری اجتماعی تر شدم، اما هنوز در حرف زدن با دخترها زیر حد متوسط بودم." ماشین ها گیتس در 19 سالگی از هاروارد بیرون آمد تا به همراه آلن مایکروسافت را تاسیس کنند. "پل و من به اندازۀ کافی برنامه نویسی انجام داده بودیم، نوشتن سیستم برنامه ریزی دبیرستانمان هم یکی از آنها ...
جزئیات پرونده متهم تجاوز به 40 زن
" مدعی شد که قصد تحویل دادن یک بسته پستی را دارد و من هم به قصد تحویل گرفتن بسته پستی سوار آسانسور شدم؛ اما زمانیکه به طبقه همکف رسیدم و قصد داشتم تا از آسانسور خارج شوم، ناگهان این فرد را در پارکینگ مشاهده کردم و این درحالی بود که پیش از آن به هیچ عنوان در ورودی مجتمع را برای او باز نکرده بودم. هنوز از آسانسور پیاده نشده بودم که مرد جوان مرا در مقابل در آسانسور نگه داشت و در حالیکه اجازه بسته شدن در ...
شرایط امروز برای جوانهاخیلی بهتر است/کاریکاتوریست باید مردم را بخنداند
کارهایم درکیهان بچه ها واطلاعات کودکان چاپ می شدچون تاکلاس ششم دانش آموزنمونه بودم ،درس و نقاشی ام هم خوب بود ،دربیشترمسابقات نقاشی هم برنده می شدم. خانواده چه اندازه درکاریکاتوریست شدن شما نقش داشتند؟ پدرم دراین راه خیلی مرا تشویق می کردهمیشه کتابهای نقاشی وداستان های مصور آنزمان را برایم تهیه می کرد،یادم هست کتاب بیژن وبشیر،کتاب سال کیهان و اطلاعات برایم می خرید ومن بادیدن اینها ...
رفتارهای خارج از عرف "آقازاده های هاشمی رفسنجانی"
در برخورد با بچه ها آزادگونه بوده و چیزی را تحمیل نمی کردم. خب محیط خانه ما یک محیط مذهبی بوده و همیشه محیط مبارزه و جهاد بوده است. بچه ها کوچک بودند که ما وارد مبارزه شدیم، دائماً زندان و تبعید و سربازی، در دوران قبل انقلاب همیشه حالت درگیری و جهاد بود. بعد از انقلاب هم در متن انقلاب بودیم و سروکار بچه ها تبعاً با انقلاب بوده. من هم به خاطر شرایطی که داشتم به ترتیب مستقیم بچه ها نمی رسیدم. قبل از ...
سوسن صفاوردی: من را به مهناز افشار منتسب نکنید!
...> الان با توجه به پیوندی که در خانواده شما صورت گرفته، شما سینما را نسبت به چند سال قبل بیشتر دنبال می کنید؟ – طبیعتا حساس تر شده ام، ضمن اینکه من همیشه فیل و سینما و در کل زبان هنر را دوست داشته ام و دو سالی هم معاون دانشکده هنر بودم. البته آنجا شاید چون مجبور بودم قانونمند باشم، ممکن است الان خیلی از بچه ها از من شاکی باشند. مثلا اولین کاری که در آن دانشکده انجام دادم سیگار را ممنوع ...
با پول نفت هواپیما نخریدیم/ حفاظت از میراث امام/ ایران سومین کشور بزرگ تربیت کننده مهندس در دنیا/ معادله ...
افتاد و بازهم شاهد عظمت ملت ایران بودم. نشان دادن چهره واقعی ملت ایران وی ادامه داد: یکی از اهدافی که از ابتدای دولت یازدهم آن را دنبال می کردم به عنوان یک وظیفه بزرگ، نشان دادن چهره واقعی این ملت بزرگ بود، نسبت به این ملت در سالیان گذشته بسیار ظلم شده بود؛ صهیونیست ها، مستکبران جهان یک چهره خشن وغیرواقعی از مردم ایران، چهره مخوف برای کشورهای منطقه ترسیم کرده بودند و یک ایران ...
قابلمه ای که کلاهخود جنگی شد
.... به ندرت می توانستم به خانه بروم و خبر بگیرم. منتظر فرصتی بودم که به خانه بروم و سر و گوشی آب بدهم و احوال آقا و بچه ها را بگیرم و یک سنجاق قفلی هم بردارم و به قولی که سلمان و آقا داده بودم عمل کنم. روی یک تکه کاغذ نوشتم من زنده ام و راهی خانه شدم. آقا هر چند وقت یک بار به خانه سر می زد. چند تا مرغ داشتیم که تخم دو زرده می گذاشتند. تخم مرغ ها را جمع می کرد و به بیمارستان O.P.D که محل ...
چوپان مهربان مدرسه ساز شد
هایش برداشته شده باشد. توشه آرامش وی ادامه داد از کودکی یاد گرفتم روی پای خود بایستم و مشکلاتم را به تنهایی برطرف کنم. برای همین وقتی کودکی بیش نبودم و برای چوپانی به منطقه ای دور دست رفته بودم و دو روز تمام حتی نانی برای خوردن نداشتم، به جای اینکه از کسی کمک بخواهم یا پدر و مادرم را در جریان قرار دهم به تنهایی از پس مشکلم بر می آمدم . وقتی بزرگتر شدم و به سن ازدواج رسیدم باز هم ...
چوب کبریت از سرمربی تیم ملی بیشتر می فهمد! / می خواستم تابعیت قطر بگیرم، پدرم نگذاشت
را ببرید اما وقتی نه پول هست و نه احترام، امثال ایمان جمالی از ایران می روند. * به خودت هم چند سال قبل چنین پیشنهاداتی شده بود؛ درست است؟ – بله؛ از قطر خواستند که به من تابعیت این کشور را بگیرم و برای تیم ملی آنها بازی کنم. البته آن موقع شرایط هندبال حتی از حالا هم بدتر بود و من هم تصمیم گرفته بودم که بروم اما پدر و همسرم مانع شدند. حتی قطری ها پاسپورت مرا آماده کرده بودند و ...
حکم اعدام برای متهم به تجاوز 40 زن
آسانسور خارج شوم، ناگهان این فرد را در پارکینگ مشاهده کردم و این درحالی بود که پیش از آن به هیچ عنوان در ورودی مجتمع را برای او باز نکرده بودم. هنوز از آسانسور پیاده نشده بودم که مرد جوان مرا در مقابل در آسانسور نگه داشت و در حالیکه اجازه بسته شدن در آسانسور را نمی داد، با چاقو تهدید کرد که اگر مانع از سرقت شوم مرا مورد آزار قرار خواهد داد و نهایتا پس از سرقت گردنبند و مجروح کردن گردنم به سرعت از مجتمع ...
کدام بخش مصاحبه عادل با دایی حذف شد؟
. پدرم علاقه مند بود که من درس بخوانم و مهندس شوم و مادرم هم خیلی به من کمک کرد تا در فوتبال موفق باشم و حاجی (پدرم) مخالف فوتبال بود. تابستان ها ما خودمان کار می کردیم و خرج یک سال مان را درمی آوردیم ناصر حجازی: خدا ناصرخان را بیامرزد او برای من خیلی زحمت کشید، زمانی که باشگاه بانک تجارت آمدم آن موقع تهران خیلی سرد بود و در زمین امیرآباد تمرین می کردیم. نیم ساعت با من تمرین اختصاصی می ...
مردم، غذا و تاریخ بوندی را به ایران کشاند
، پوسترهای روز لهستان را ببینیم و بدانیم چه اتفاقی می افتد یا این که ببینیم اشتفان بوندی چگونه کار می کند. شیوه بوندی نیز از تایپوگرافی تا نقاشی و عکاسی را شامل می شود. من و لادن رضایی دو هدف را برای خود تعریف کرده ایم که ابتدا این پوسترها را به عنوان مکتب و سپس به صورت فردی به ایران بیاوریم و معرفی کنیم، تا افرادی که به تدریس در دانشگاه ها علاقه مند هستند، از نزدیک ببیند که افرادی مانند ...
دستگیری سارقی که مادرش جراح قلب بود
چند سال قبل به ماده مخدرشیشه اعتیاد پیدا کردم به همین خاطر پدر و مادرم چند باری مرا در کمپ ترک اعتیاد بستری کردند اما هر بار پس از ترخیص دوباره با دوستانم مواد مصرف می کردم برای اینکه سرگم شوم خانواده ام تصمیم گرفتند ازدواج کنم با دختری که آنها انتخاب کرده بودند ازدواج کردم اما همسرم را نداشتم اولین بار 6 سال قبل به جرم سرقت دستگیر شدم و چند ماهی را در زندان بودم از سال 85 تا به حال 9 بار به اتهام ...
درگیری مرگ بار دو برادر
داخل مغازه مان بودیم که مقتول وارد و با ما درگیر شد. او پس از اینکه پدرم را با چاقو تهدید به مرگ کرد، از مغازه خارج شد. ساعتی بعد من به خانه رفتم تا ناهار بخورم و به مغازه برگردم. وقتی به خانه رسیدم متوجه شدم او خواهرم را کتک زده است. در حالی که با خواهرم در حال حرف زدن بودم، ناگهان مقتول به من حمله کرد و قوری آب جوشی را به سرم زد. او با مشت و لگد مرا کتک زد که من هم چند تا ...