پرستار قلابی به دام پیرزن باهوش افتاد
سایر منابع:
سایر خبرها
روایتی از سرقت های 2 مرد خشن از 60 زن و مرد
به جایگاه رفت و در دفاع از خودش گفت: من هم اتهام سرقت از خانم جوان را قبول دارم و قصدی هم برای کشتن او نداشتم. آن روز قرص آرامبخش مصرف کرده بودم و در حال خودم نبودم. در یک لحظه تلفن همراه شاکی را دیدم و سرقت کردم که بلافاصله دستگیر شدم. قاضی پرسید: مگر نمی گویی قرص آرامبخش مصرف کرده بودی پس چرا به جای آرام شدن دست به سرقت زدی؟ متهم گفت: در حالت طبیعی نبودم، اشتباه کردم. البته ...
زنده شدن مرد 47 ساله تویسرکانی توسط پرستار خانم
حادثه 24 - پرستار بیمارستان ولیعصر(عج) تویسرکان در مسیر بازگشت به خانه، جان مرد 47 ساله ای را که دچار حمله قلبی شده بود نجات داد. به نقل از روابط عمومی شبکه بهداشت و درمان شهرستان تویسرکان، مریم بیات، پرستار ناجی درباره این اتفاق گفت: روز شنبه 12 آذر ساعت 19 پس از اتمام کلاس زبان از آموزشگاه خارج شدم و به سمت منزل درحال عبور از میدان امام خمینی(ره) بودم که در میدان متوجه تجمع شدم. ...
قاتل مادر: برای رهایی از عذاب وجدان سه بار خودکشی کردم/ قرص برنج خریدم اما بعدا متوجه شدم قلابی بود و به ...
، من با مادرم زندگی می کردم و برادرم با پدرم، اما به تازگی برادرم پیش ما آمده بود و با من و مادرم زندگی می کرد. وی ادامه داد: امروز(روز حادثه) بعد از پایان کار زمانی که به خانه برگشتم هر چه زنگ در را زدم کسی جواب نداد. با کلیدی که داشتم وارد خانه و به محض ورود، با جسد مادرم مواجه شدم و پلیس را خبر کردم. قاتل آشنا در ادامه بررسی ها مشخص شد که در ورودی خانه سالم است و جنایت ...
مهر سردار هنوز در قلب هاست/ محبتی که در دل همه بود
کار بودم بین دو طایفه از بلوچ اختلاف افتاده بود که چند نفرشان هم کشته شده بودند شنیدم سردار قرار است به مسجد محل بیاید و آن دو طایفه را با هم صلح و آشتی دهد. هرجوری بود خودم را به مسجد رساندم تا از نزدیک سردار را ببینم قبل از اینکه مردم در مسجد جمع شوند، جلو رفتم و چند کلمه ای با سردار صحبت کردم. درست همان طوری که تصورش را می کردم آدمی خاکی و در عین حال باجذبه. در گوشه ای از مسجد ایستادم ...
بی هوش کردن زن به قصد سوء استفاده
زن 34 ساله ای گفت: از حدود 7 سال با زنی، آشنا شدم که اوضاع مالی خوبی داشت معاشرت و رفت و آمدهای من با آن زن جوان درحالی ادامه یافت که شوهر من در نانوایی کار می کرد و درآمد زیادی نداشت. هربار که به زیورآلات و طلاهای آن زن نگاه می کردم حس حسادت همه وجودم را فرا می گرفت. طمع پول و ثروت افکارم را به هم ریخته بود و مدام آرزو می کردم که روزی من هم چنین زر و زیوری داشته باشم. خلاصه این حسادت ...
قتل ناموسی دختر 16 ساله به خاطر ارتباط مجازی
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، دختر 16ساله اهل شهرستان خمین، وقتی به صورت مجازی با یک پسر ارتباط برقرار کرد، با خشم خانواده اش مواجه شد. پدر و دایی اش او را مورد ضرب وشتم قرار دادند. دختر نوجوان به شدت کتک خورد و در نهایت وقتی به اتاقش رفت، دیگر نفس نکشید. ماجرا به عصر روز شنبه برمی گردد. روزی که زن جوان در شهرستان خمین تصمیم گرفت موضوع ارتباط پنهانی دختر نوجوانش را به ...
نقشه شوم مسعود با معشوقه اش برای دختر جوان+جزییات کامل
چند بار به طور اتفاقی یکدیگر را در محله قدیمی دیدیم و با یادآوری خاطرات گذشته با یکدیگر همکلام شدیم. متاسفانه سال ها بعد اختلافات شدید اخلاقی بین من و همسرم به جایی رسید که دیگر نتوانستم به زندگی مشترک با او ادامه بدهم، به همین دلیل از شوهرم طلاق گرفتم. یک روز که برای دیدن مادرم به محله قدیمی خودمان رفته بودم با محبوبه روبه رو شدم و تازه فهمیدم که او نیز مانند من مطلقه است و اکنون ...
داستان تجاوز به دختر جوان در حاشیه شهر
آشنایی و ارتباط خیابانی من و سپیده شد. بعد از مدتی به خدمت سربازی رفتم، اما در همان اولین روزهای دوره آموزشی از پادگان فرار کردم و دیگر به خدمت سربازی نرفتم در این هنگام مصرف سیگار را هم به خلافکاری هایم افزودم . ارتباط من و سپیده در حالی حدود چهار سال طول کشید که من قصد داشتم با او ازدواج کنم، ولی مادرم به شدت مخالف این ازدواج بود به طوری که مرا تهدید کرد بین او و سپیده یکی را انتخاب ...
60 زن و مرد در تله زورگیران خشن تهرانی
...> سپس قاضی گفت: چه زمانی وارد ایران شدی؟ متهم جواب داد: چند ماه پیش از سرقت و به صورت قاچاقی وارد ایران شدم. سپس دومین متهم به دفاع پرداخت و گفت: من فقط اتهام سرقت از زن جوان را قبول دارم و قصدی هم برای کشتن او نداشتم. آن روز قرص آرامبخش مصرف کرده بودم و حال خودم را نمی فهمیدم. وقتی گوشی موبایل زن جوان را دیدم یکباره تصمیم به سرقت گرفتم و همان جا هم از سوی شاهدان دستگیر شدم. من ...
حسرت های دوران کودکی مرا قاتل کرد
این افکار باعث شد به دنبال قتل او باشم تا انتقام بگیرم. شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟ مادرم داخل پذیرایی بود و من با چاقو به او حمله کردم. بعد از کشتن مادرم، پشیمان شدم و تصمیم گرفتم به زندگی خودم هم پایان دهم. به همین دلیل با چاقو گردنم را زدم. اما زخم خیلی عمیق نبود و در این کار موفق نشدم. از خانه خارج شدم و دو روز در تهران پرسه می زدم. در آن دو روز باز هم از عذاب وجدان تصمیم گرفتم ...
درخواست اشد مجازات برای 2 مهاجر خشن
کشور ایران شدم تا اینکه فکر سرقت به سرم زد. او در خصوص شکایت زن جوان نیز گفت: آن روز قصد داشتیم فرار کنیم، اما شاکی خودش را جلوی موتور انداخت. برای اینکه از روی او رد نشوم کنترلم را از دست دادم و از روی موتور زمین افتادم به همین خاطر مردم توانستند من و دوستم را دستگیر کردند. دیگر متهم نیز به جایگاه رفت و با قبول اتهام سرقت گفت: آن روز قرص آرام بخش مصرف کرده بودم و حال خودم را نمی فهمیدم. وقتی ...
جان فدا| قول و قرار با پدری که هنوز در قاب می خندد
شیطان صفت و خبیث شهید می شود، وقتی به آن روزها فکر می کنم یادم می آید که چقدر مادرم ناراحت بود مانند روزی که خبر شهادت پدرم را آوردند اما من نمی دانستم این ناراحتی برای چیست 2 روز بعد از شهادت حاج قاسم من هم فهمیدم چه اتفاقی افتاده وقتی حرف های مادرم را شنیدم خودم را بدون هیچ حرفی به داخل اتاقم رساندم و مانند همان روزی که بابایم رفته بود اشک ریختم شاید هم بیشتر. نگاهم روی قاب عکسی که مقابلم ...
قاتل برادرکش اعتراف کرد | او را کشتم چون مادرم را آزار می داد
، گفت: من بنا هستم و به علت تعطیلی روز جمعه سرکار نرفته بودم فقط یک بار برای برداشت پول از عابر بانک به بیرون از منزل رفتم وقتی به خانه بازگشتم از مادرم شنیدم که برادرم خودکشی کرده است! درحالی که افراد دیگر خانواده نیز اظهارات مشابهی داشتند، قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد از پزشک قانونی خواست، نتیجه معاینات مقدماتی را به طور محرمانه گزارش دهد چرا که قاضی ویژه قتل عمد با توجه به ...
جان فدا| سجاده ای که هنوز باز است/ پای صحبت دختر اصفهان که حاج قاسم را قهرمان ملی می داند
بود اما من طور دیگری بودم. دهه فجر بود که مادرم یک نمایشگاه فرهنگی دعوت شد، با هم رفتیم، آن روز یک جانباز دوران دفاع مقدس به آن نمایشگاه آمد، با من هم صحبت کرد، صحبت هایش جادویی بود، با هرجمله ای من را از گذشته خودم جدا می کرد و خجالت زده ی شهدا و جانبازان و امام زمان(ع) می شدم. از آن روز به بعد بود که پایم به خانه جانباز محمد کریمی باز شد، پنجشنبه ها قبل از ظهر بود که پای ...
پرستار قلابی به دام پیرزن باهوش افتاد!
که در فضای مجازی با آگهی یک پرستار خانگی مواجه شدیم که نرخ دستمزد پایین تری نسبت به سایر پرستاران داشت و در نهایت این خانم جوان را استخدام کردیم. او ادامه داد: همه چیز خوب بود تا این که امروز هر چه با مادرم تماس گرفتم پاسخ نداد، نگرانش شدم و خودم را به خانه اش رساندم اما کسی در را باز نکرد، مادرم نمی تواند به خوبی راه برود و از طرفی به پرستارش سفارش کرده بودیم هر زمان که خواست مادرم را ...
سارق سریالی تلفن مالباختگان را هک می کرد
بعد هم ناپدید شد. با شکایت زن جوان، تحقیقات پلیسی آغاز شد و در ادامه بررسی ها کارآگاهان با شکایت های مشابه مواجه شدند. سارق یا با تهدید چاقو از سوژه هایش سرقت می کرد یا اینکه در فرصتی مناسب اقدام به قاپیدن گوشی تلفن همراه عابران کرده و با فرار به سمت شمشادها، متواری می شد. در ادامه تحقیقات، مردی با مراجعه به پلیس گفت: داخل گوشی تلفن همراهم که از سوی یک سارق به سرقت رفته است ...
زندگی تلخ پسری که حاصل ازدواج مخفیانه پدر بود
به گزارش خراسان، پسر 19 ساله با بیان این مطالب به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: پدرم حدود 20 سال قبل با مادرم به طور مخفیانه ازدواج کرد و مرا از 3 سالگی نزد همسر اولش آورد. به این ترتیب من در کنار 6 خواهر و برادر ناتنی ام بزرگ شدم و از مادر خودم هیچ اطلاعی نداشتم. وقتی بزرگ تر شدم و معنی نامادری را فهمیدم، خیلی دوست داشتم مادرم را پیدا کنم اما هیچ کدام از اعضای خانواده و به ...
بازداشت قاتل مادر در بیمارستان
مادرت را به قتل رساندی؟ از مادرم کینه به دل داشتم و شاید شب ها و روز ها دنبال فرصتی بودم از او انتقام بگیرم، اما الان متوجه شدم اشتباه کردم. چرا از مادرت کینه داشتی؟ کینه من از مادرم به سال ها قبل بر می گردد. 9 ساله بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند و من از آن زمان به بعد با پدرم زندگی می کردم و برادر بزرگ ترم همراه مادرم شد. هر چقدر بزرگ تر می شدم به این ...
کودک ربایی ناکام 3 مرد افغان
رهگذران فرار کردند. مادر دختر شش ساله گفت: مدتی است همراه شوهر و دخترم مهتاب به عنوان سرایدار در یکی از ساختمان های این کوچه زندگی می کنیم. امروز من مشغول نظافت خانه یکی از ساکنان ساختمان بودم و دخترم در خانه بود تا اینکه دقایقی قبل متوجه شدم سه مرد قصد داشتند او را بربایند. دخترم برای بازی به کوچه رفته بود که سه مرد جوان به او نزدیک می شوند و به بهانه خرید خوراکی، او را همراه خود می برند. آدم ربایان ...
من و بچه 6 ماهه را گذاشت و رفت
روز نمی دیدمش دلم تنگ می شد و پیگیرش می شدم... رابطه امان همانطور ادامه داشت و روز به روز بیشتر و پررنگ تر می شد. یک وقت به خودم آمدم که سه سال از رابطه ما گذشته بود و هنوز با هم بودیم. سپیده اصرار داشت بروم خواستگاری اش اما من دلم رضایت نمی داد. نه اینکه نخواهمش، فکر می کردم هنوز برای تشکیل زندگی زود است. تا آن روز وقتی سپیده از خواستگار پر و پا قرصش گفت و با قهر از من جدا شد، تصمیم ...
قهرمان محله | چرا دانش آموز باهوش از دبیرستان البرز اخراج شد؟ | او فقط به یک شرط با آدم های معتاد رفیق ...
اعتیادش می گوید: سال هایی که اعتیاد داشتم، خیلی خانواده و زن و بچه ام را اذیت کردم و از این جهت شرمنده شان هستم. یادم می آید یک سال 11 فروردین به خانه رفتم و تا 13 فروردین در خانه خواب بودم و هنگام مصرف سیگار و مواد فرش، موکت و حتی لحاف را سوزانده بودم، اما خودم متوجه نشده بودم. وقتی همسرم به خانه آمد و آن وضع را دید، با عصبانیت گفت: کاش می مردی. این حرفش بیش از 25 سال است که در گوشم زنگ می زند! ...
هدیه ویژه حاج قاسم برای خلبان ارمنی+ فیلم
... از جبهه به سمت اهواز پرواز می کردم. طبیعتاً تمامی پروازها در ارتفاع کم انجام می شد. متوجه جوانی مجروح شدم که ماشینش تازه مورد اصابت قرار گرفته بود. زیر آتش شدید بودیم. آتش بار عراقی ها خیلی سروصدا راه انداخته بود. البته کمی هم ترسیده بودیم. لحظاتی بعد با همان سرباز زخمی در حال پرواز به سمت اهواز بودیم. بعد از فرود دیدم همه با تعجب به بالگرد خیره شده اند. خودم هم تعجبم کرده بود، وقتی برگشتم ...
درخواست عاجزانه مادر شهید مدافع امنیت از جوانان
. شهید در کودکی در چه فضایی رشد کرده بود؟ دانیال، چون از سن پنج سالگی پدر نداشت، من با سختی فراوان او را بزرگ کردم. کلاس پنجم دبستان بود که یک روز به من گفت مامان می خواهم در بسیج دانش آموزی ثبت نام کنم. من هم مشوقش بودم. گفتم خیلی خوب است برو ثبت نام کن. اینطور شد که استارت فعالیت دانیال در بسیج زده شد و تا لحظه شهادتش ادامه داشت. وقتی او را باردار بودم، تا 9 ماهگی اصلاً نمی ...
اخاذی پس از سرقت
همراه از مالباخته ها به بهانه تحویل گوشی و منتشر نکردن اسناد و مدارک خصوصی آن ها در فضای مجازی اخاذی هم می کند. سارق همه فن حریف پس از سرقت گوشی را هک و به اسناد و عکس های خصوصی آن ها دسترسی پیدا می کند و بعد با شماره های دوم یا خانه یا دوستان آن ها تماس می گیرد و با تهدید انتشار آن ها دست به اخاذی می زند. یکی از شاکیان گفت: پس از سرقت گوشی ام سارق با شماره دیگرم تماس گرفت و گفت به اسناد ...
اخاذی های سریالی سارق نابغه موبایل
مراحل بعدی حرفه ای تر شدم و کمتر پیش می آمد که سر بزنگاه مردم بتوانند مرا تعقیب و دستگیر کنند. آخرین بار کی از زندان آزاد شدی؟ پاییز امسال، بعد از 2 سال و نیم حبس آزاد شدم و این بار تصمیم گرفتم علاوه بر سرقت از طعمه هایم اخاذی هم کنم. چون می خواستم این بار از هنر و استعدادی که دارم استفاده کنم! با خودم گفتم، یک گوشی سرقت می کنم که ممکن است تا 70 میلیون تومان ارزش داشته باشد و ...
دزد ناشی به کاهدان زد/ او وقتی یک تلفن همراه دزدید عکسهای خودش را در آن دید!
بازداشت شدم، اما هر بار بعد از آزادی غیر از هزینه مواد و خرج زندگی، هزینه رد مال شاکی ها نیز به آن اضافه می شد، این بود که تصمیم به اخاذی هم گرفتم. پاییز امسال بعد از دو سال ونیم حبس از زندان آزاد شدم. تصمیم گرفتم به جای فروش گوشی های مسروقه به مالخر، گوشی را به خود مالباخته بفروشم چون اغلب به خاطر مدارک و عکس هایشان پول خیلی بیشتری می دادند. البته یک بار بعد از سرقت متوجه شدم گوشی یکی از اقوام خودم ...
قصاص مجازات قتل شوهر
زن جوان وقتی با مخالفت های شوهرش برای رفتن به سر کار مواجه شد، چند بار نقشه قتل او را با اجیر کردن چند مرد غریبه طراحی کرد. او آخرین بار با خوراندن قرص های خواب آور مرتکب قتل شد که بعد از محاکمه به قصاص محکوم شد. آذرماه 99، مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک مردی 42 ساله به نام میثم در خانه اش در خیابان پیروزی باخبر شدند و به محل رفتند. شواهد اولیه حکایت از آن داشت که مرد جوان بر اثر سکته ...
جان فدا| روایت رفاقت سردار دل ها با رفیق شمالی
دلاور بوده که ماموریت ها را شب و روز انجام می دادند . *دوستی سردار دل ها با سردار شمالی همان سال ها بود که با سردار سلیمانی آشنا شدند، این رفاقت و دوستی چنان در روح و جان شان ریشه داشت که حتی بعد از شهادت سردار میرزایی در خاش بین خانواده سردار سلیمانی و سردار میرزایی ادامه یافت و از بین نرفته است. *خانه شهیدی که قدمگاه سردار دل ها است حضور مکرر سردار دل ها ...