سایر منابع:
سایر خبرها
رابطه نامشروع مرد هوسباز جلوی چشم زن و دخترش
آن زن خیابانی سوار خودرو شد و رفت. من که از دیدن این صحنه به شدت ناراحت شده بودم کنترلم را از دست دادم و با یک تصمیم احمقانه تعدادی قرص خوردم تا خودکشی کنم، اما مادرم و همسایگان مرا به بیمارستان رساندند و از مرگ نجات یافتم.روز بعد که از بیمارستان مرخص شدم به همراه مادر و خواهرانم به خانه مادربزرگم رفتیم و مادرم دادخواست طلاق به دادگاه داد. حالا هم من راضی به طلاق آن ها هستم چرا که ... در خور ذکر است، به دستور سرگرد محمد ولیان (رئیس کلانتری پنجتن) اظهارات این دختر مورد پیگیری های پلیسی و قضایی قرار گرفت. پ ...
همدستی برادران با دشمن پدر برای ارتکاب جنایت
قصد داشت سوار آسانسور شود که با چاقو چند ضربه به کتف، قفسه سینه، کلیه و دستش زدم و وقتی روی زمین افتاد یک ضربه هم به گردنش زدم و از خانه خارج شدم. بعد چاقو را در رباط کریم به سطل زباله انداختم و لباس هایم را هم عوض کردم. پس از آن پسر دیگر مقتول به نام شاهرخ بازداشت شد. او هم درباره ماجرا به ماموران گفت: ما سه بار نقشه قتل پدرم را کشیدیم اما موفق نشدیم تا اینکه آن روز صمد کار را تمام ...
قتل پدر با شلیک گلوله به خاطر ازدواج دوباره
حادثه 24 - پسر جوان بعد از جدایی پدر و مادرش با این ادعا که پدرش او و مادرش را از خانه بیرون کرده و قصد ازدواج مجدد دارد او را با شلیک گلوله به قتل رساند. چند روز قبل مأموران پلیس در یکی از محله های حاشیه ای کرمانشاه جسد مردی را کشف کردند که بر اثر اصابت چند گلوله به قتل رسیده بود. مأموران در نخستین گام توانستند هویت مقتول را شناسایی کنند. او مردی 43ساله بود که به تازگی از همسرش جدا ...
روایت خانواده هایی که برای آمرزش امواتشان خیرات متفاوتی در نظر می گیرند | چراغی برای روشنایی خانه آخرت
مادرم تصمیم گرفتند به دلیل وضع جسمی و نیز اوضاع بحرانی کرونا در تهران، راهی شاهرود شوند. در همه دوران کرونا فرصتی برای مشهدرفتن فراهم نشد. با کم شدن کرونا، من و خواهرم تصمیم گرفتیم که همراه پدر و مادرم راهی مشهد شویم. پدر و مادرم با چه شوق و ذوقی راهی مشهد شدند! روز اول که به مشهد رسیدیم، متوجه شدیم که می توان در نرم افزار رضوان برای دریافت غذای متبرک حضرت ثبت نام کرد. آن روز خواهرم ثبت ...
متهمی که پدر زن سابقش را با گلوله کشت!
: من کارگر هستم و با کارگری زندگی ام را می گذرانم. بعد از جدایی از همسرم به مواد مخدر معتاد شدم و آن روز حالت طبیعی نداشتم. باور کنید من نمی خواستم پدرزن سابقم را بکشم. فقط اسلحه همراهم برده بودم تا او را بترسانم اما وقتی با چاقو به سمتم حمله کرد نفهمیدم چه کار می کنم. من بعد از قتل فرار کردم و در این مدت در بیابان های حاشیه تهران پنهان بودم. تا اینکه متوجه شدم پدرزنم در ...
اسکان بیش از 7هزار معتاد متجاهر در روزهای سرد خراسان رضوی/ برنامه توانمندسازی معتادان در دستور کار است
محمدحسین صالحی در گفت و گو با خبرنگار فارس در مشهد با اشاره به برنامه جمع آوری، نگهداری و توانمندسازی معتادان متجاهر در استان اظهار کرد: سال گذشته حدود 3500 معتاد متجاهر در کمپ های خراسان رضوی داشتیم اما در ایام سرد سال جاری تا حدود 7هزار نفر را اسکان دادیم. دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر خراسان رضوی با اشاره به اهمیت نگهداری معتادان متجاهر بعد از دوره درمان گفت: طبق قانون پس ...
پست معنادار لئاندرو پریرا مهاجم برزیلی تیم پرسپولیس در اینستاگرام
انجام دادم، وقتی 13 ساله بودم، خانه و آسایش زندگی با پدر و مادرم را ترک کردم تا به دنبال رویاهایم بروم. چیزی که آن ها نمی دانند این است که برای داشتن این "آسانی"، من مجبور بودم به سادگی از همه چیز و همه چیز دور شوم. در آن لحظه که من فقط یک کودک بودم و می خواستم کودکی را مانند بقیه داشته باشم... رفتن به زمین های بازی در شهر من، بادبادک بازی با دوستانم، پابرهنه دویدن در خیابان، بازی با ...
آتقی سلبریتی بود، وقتی سلبریتی بودن مد نبود اما بخت یارش نشد ...
.... در زندان هم از فرط غم و غصه سکته کرد، دستش از کار افتاد و خلاصه وقتی سال 94 از زندان آزاد شد، برای خیلی ها فراموش شده بود. با این همه خانواده اش تاکید داشتند، هیچ هنرپیشه و کارگردانی در آزاد شدن او از زندان نقشی نداشت و هرکاری انجام شد، توسط خیرین گلپایگانی صورت گرفت. آتقی بعد از احمدی نژاد حتی کاندیدای ریاست جمهوری شد؛ می خواستم خودم را آزمایش کنم که در حضور آقایان ...
حکم اعدام برای جوانی که یک دختر را آزار داد
از اتمام کارم وقتی بیرون آمدم دیدم همان پسر داخل خودرواش منتظر من نشسته است. این بار از من خواست تا من را به خانه برساند، اما قبول نکردم و گفتم با تاکسی اینترنتی می روم. بالاخره آنقدر اصرار کرد تا سوار ماشینش شدم بعد به جلوی خانه شان رفتیم و او پیاده شد و به داخل رفت و چند سیم شارژر برایم آورد که هیچ کدام به گوشی من نخورد بعد هم مرا به خانه شان دعوت کرد تا برایم تاکسی بگیرد. وقتی وارد خانه شدم ...
گره رنج در رج های فرش لرستان/ فرش باف موفق خرم آبادی: به دنبال احیای فرش بومی هستم
با پولی که از فروش آنها به دست آورده بودم توسعه بدهم بسیار خوشحال شدم. پس بلافاصله بعد از یادگیری فرش، سراغ راه اندازی کارگاه رفتید؟ بله، من چون از لحاظ مالی توانایی داشتم بعد از یادگیری کارگاه تولید فرش راه اندازی کردم. با چند نفر کارتان را شروع کردید؟ من کارم را با 12 نفر بافنده شروع کردم، اما اکنون 46 نفر مشغول کار هستند. تفاوت کار شما با ...
کتاب در مار و پله کودکی و نوجوانی
پنجاق (یک قل دو قل) و مکتب رفتن و عصرها به پرواز دسته جمعی پرندگان در آسمان کابل خیره شدن و منتظر آمدن پدر که کی از سرکار به خانه می آید و دست پر می آید و بعد از سال 1361 به ایران آمدیم و در مشهد ساکن شدیم، کودکان مهاجرت شدیم با سختی های خاص خودش، با کار و شانه دادن برای پیشبرد امور اقتصادی خانه و تلاش برای ورود به مدرسه که به سادگی افغانستانی ها را ثبت نام نمی کردند. مطالعه کتاب هایی که پدرم در ...
پرونده داماد خطاکار ورق می خورد
در شرح ماجرا گفت: من و همسرم سال 93 با هم ازدواج کردیم و صاحب پسری شدیم که حالا شش سال دارد. وی ادامه داد: مدت زیادی از ازدواج ما نگذشته بود که با هم اختلاف پیدا کردیم. وقتی اختلافمان بیشتر شد تصمیم به جدایی گرفتیم تا اینکه سال 98 از هم جدا شدیم. بعد از طلاق دادگاه سرپرستی پسرمان را به مادرش سپرد و من هم اجازه داشتم هر زمان که لازم بود به دیدن پسرم بروم. مدتی که گذشت، مادرش مانع می شد و ...
زندگی دردناک زنِ صیغه ای که از کودکی معتاد شد
... هم پدرم معتاد بود هم مادرم. من بچه پنجم آنها بودم. *سرنوشت بچه های دیگر چه شد؟ نمی دانم، من از خواهر و برادرم خبر ندارم. *پدر و مادرت چطور معتاد شدند؟ نمی دانم؛ ولی هر بار دعوا می کردند مادرم به پدرم می گفت تو من را بدبخت کردی. حالا کدام شان اول معتاد شد، نمی دانم. *ازدواج کرده ای؟ چندبار صیغه شدم اما هیچ وقت ازدواج درست ...
شگرد مرد جوان برای سرقت خودروها
زندان محکوم شدم؛ چرا که شاکیان زیادی داشتم و در سرقت ها از چاقو استفاده کرده بودم.پس از گذشت 4 سال و با گذشت تعداد زیادی از شاکیان مشمول عفو شدم و در 21 سالگی از زندان بیرون آمدم، ولی باز هم غرورم اجازه نداد به روستا بازگردم و کتک های پدرم را تحمل کنم به همین دلیل دوباره برای یافتن جای خواب، سراغ پاتوق نشینان رفتم و باز هم مصرف مواد مخدر را شروع کردم . چندین بار تصمیم به ترک گرفتم، اما ...
زندگی دوباره در لحظه اعدام
تصمیم گرفتم به تامین مخارج خانواده ام کمک کنم. چون به کارهای فنی علاقه داشتم در یک تعمیرگاه خودرو مشغول کار شدم تا به مادرم کمک کنم چرا که او سختی های زیادی را در زندگی با پدر معتادم کشیده بود و اکنون نیز باید مشکلات مالی را تحمل می کرد اما مدتی بعد کار در تعمیرگاه را رها کردم چرا که کسی نبود مرا راهنمایی کند و راه درست را نشانم بدهد. در این شرایط بود که به دنبال رفیق بازی رفتم و بیشتر اوقاتم را ...
عروسی به یاد ماندنی
...، یه کاریش بکن. بابا با همون بی خیالی آرامبخش همیشگیش گفت: نگران نباش، الان میرم بهش می گم. اما من می ترسیدم دیر بشه و یکی از دایی ها بره به بچه ها یک چیزی بگه. - بابا توروخدا الان برو بگو، آبروم میره. گناه دارن. سیگارش رو انداخت و رفت توی سالن و با دایی شروع کرد صحبت کردن. بعد چند لحظه صدام زد. رفتم کنارشون و دایی بهم گفت: ببین ...
"خانم گل" فوتبال ایران: از شهری آمدم که فوتبال زنان ندارد
بعد به دلیل علاقه زیادم به فوتبال و مهیا نبودن شرایط تمرینی برای فوتبال در زنجان با فوتسال به ورزش شهر زنجان معرفی شدم و بعد توسط مربی ام خانم عسگری به اردوی تیم ملی فوتبال زیر 14 سال کشور معرفی شدم. وقتی فوتبالیست شدی، دوست داشتی شبیه کدام بازیکن باشی؟ الگویت در فوتبال چه کسی بود؟ از بچگی عاشق بازی کریس رونالدو بودم. همیشه تمام بازی های او را دنبال می کردم و وقتی وارد دنیای ...
همه چیز را نمی توان درباره این شهید کراواتی گفت!
مأموریتی که می رود ظاهرش را متفاوت کند. یک بار عکسی از خودش برایم فرستاد که کراوات زده بود. من خیلی از عکسش خوشم آمد. آن را قاب کردم و به دیوار خانه زدم. یکی از اقوام که اطلاعی از نحوه کار همسرم نداشت، وقتی آمد خانه با تعجب پرسید این علی هست؟ گفتم بله. پوزخندی زد و گفت: سال ها به کراواتی ها گیر دادند، حالا خودشان کروات می زنند. من روزهای سخت در زندگی بسیار داشتم، اما سخت ترین روزهای زندگی ...
تمام زندگی اش را داد تا ایران بماند
در عملیات طریق القدس راهی جبهه شد. در این عملیات ما با هم به منطقه رفتیم و برگشتیم. غلام اولین بار در گروه پارتیزانی شهید چمران به جبهه رفت. محمد و علی همان دفعه اول اعزام شان شهید شدند ولی غلام بعد از چند بار مجروح شدن و بار ها حضور در جبهه، سال 64 به شهادت رسید. او در جبهه مسئولیت های متعددی داشت. وقتی خبر شهادت غلام آمد، هم سومین پسر خانواده بود و هم پنجمین عزیز مادرم. قبل از غلام دو برادرم ...
شوهر بی غیرتم مرا در اختیار دوستانش قرار می دهد / همخوابی اجباری به خاطر از دست ندادن فرزند!
این زن جوان درباره ماجرای ازدواجش با مردی بی بند و بار گفت: پدرم کارگری ساده و بی سواد بود که به سختی می توانست هزینه های زندگی خانواده 5 نفره اش را تامین کند. به همین دلیل هم هیچ کدام از خواهران و برادرانم نتوانستند حتی تا مقطع دیپلم تحصیل کنند. من در خانواده ای بزرگ شدم که نه تنها از اوضاع مالی نامناسبی برخوردار بود بلکه پدر و مادرم هیچ گاه توجهی به نیازهای عاطفی و روحی ما نیز نداشتند. با وجود ...
فرار دختر جوان با لباس عروسی به کلانتری!
دوست ندارم به شدت کتکم زد و مرا از خانه بیرون انداخت چرا که من دیگر به دلیل خواسته های نامعقول و زننده او حاضر نمی شدم بیشتر از این مورد شکنجه های جسمی قرار بگیرم. از سوی دیگر چون هیچ آشنایی در مشهد نداشتم با پدرم تماس گرفتم و همان شب به شهرستان رفتم ولی روز بعد همسرم به اتهام سرقت گوشی تلفن از من شکایت کرد در حالی که خودش گوشی را به دیوار کوبیده و خرد کرده بود. کتک کاری بین 2 ...
عروس مشهدی به قتل پدرشوهرش اعتراف کرد + عکس
به گزارش شهرآرانیوز، با اعترافات زن جوانی که به همراه مادرشوهرش در مرکز درمانی بستری شده بود، راز طلبکار سیاه پوش در حالی فاش شد که پدرشوهر این زن جوان به طرز دلخراشی با ضربات چاقو به قتل رسید. بیشتر از چند دقیقه از بامداد روز گذشته سپری نشده بود که فریاد های دلخراش زن میان سال، اهالی و ساکنان خیابان شهید یوسف زاده در منطقه خواجه ربیع را از خانه هایشان بیرون کشید. آن ها سراسیمه و ...
امام خامنه ای: شخصیت های زیادی روی من اثر گذاشتند/ جوانی بسیار پرهیجانی داشتم
.... بعد هم امام روی من اثر گذاشتند. من قبل از آنکه به قم بیایم و قبل از شروع مبارزات، نام امام را شنیده بودم و بدون اینکه ایشان را دیده باشم، به ایشان علاقه و ارادت داشتم. علت هم این بود که در حوزه ی قم، همه ی جوانان به درس ایشان رغبت داشتند؛ درس جوان پسندی داشتند. من هم که به قم رفتم، تردید نکردم که به درس ایشان بروم. از اول در درس ایشان حاضر می شدم و تا آخر که در قم بودم، به یک درس ...
پسرپولدار از روی هیجان سرقت می کرد!
شروع به گاز دادن کردم. آنقدر با سرعت رفتم که پلیس تعقیبم کرد و بعد هم دستگیر شدم. واقعیتش من از دوران کودکی دوست داشتم پلیس شوم و هیجان تعقیب و گریز مأموران و سارقان را خیلی دوست داشتم، ولی به دلایلی نتوانستم پلیس شوم و در نهایت به خاطر همین هیجان سارق شدم. الان هم هیجان داری و می خواهی به این هیجان ادامه بدهی؟ نه. دوست ندارم که سرقت کنم و حتی آخرین بار که پس از شش سال اززندان ...
دو چیز باعث شد دزد بشوم ؛ شکست عشقی و هیجان تعقیب و گریز
او گفتم که سابقه دارم و خلاف کردم اما گفت مشکلی نیست. ولی بعد از چند ماه هر چه داشتم و نداشتم را از من گرفت و رفت.من ساناز را دوست داشتم و زمانی که با من این کار را کرد، انگار بی رحم شدم او مرا وادار کرد از همه انتقام بگیرم. اما این دفعه آزاد شوم دیگر سرقت نمی کنم. به خاطر مادرم این دفعه توبه کرده ام و حتی توبه نامه ام را نوشتم. چرا 6 سال در زندان بودی؟ دوستم یک کیلو ماده مخدر گل فروخته ...
من ثروتمندترین بازیگر جهانم!/در بازیگری،آشپزی و رانندگی ادعا دارم
. برای برخی جابه جایی ها عوامل با فرغون مرا جابه جا می کردند اما آنقدر به ما خوش می گذشت که حد نداشت. گاهی هم که رضا عطاران را می بینم به او هم می گویم که دیگر هیچ کاری برای من مثل سه درجه تب نشد! شکری با اشاره به اینکه کار کردن را از پنج سالگی آغاز کرده است گفت: من از آنجایی که در همان سنین کودکی پدرم را از دست دادم و مادرم هم مرا ترک کرد، پیش پدربزرگم بزرگ شدم و او هم سرایدار مدرسه بود. از ...
کتاب روزنه هایی از عالم غیب به چاپ بیستم رسید
. او بعد نقل کرد که: من در حال بیهوشی، افرادی را دیدم که به عالم بالا برده می شوند، نوبت من که رسید، آقایی فرمود: ایشان امانت است و نگذاشت مرا ببرند. برادرم پس از خوب شدن وقتی به خانه برگشت، از مادرم پرسید: شما چه کرده بودی؟ مادرم گفت: وقتی تو به جبهه رفتی، به امام حسین علیه السلام متوسل شدم و شما را به حسین بن علی علیهما السلام سپرده و امانت دادم... ...
اینجا خانه ما| خانه ات را بتکان!
گروه زندگی: این، روایت جریان زندگی است. زندگی، در خانه ما! انگار استاد اخلاقش این ذکر را به علی داده باشد که روزی هزار مرتبه از سویدای دلش تکرار کند: مامان! کی خونه تکونی می کنی؟! سه چهار روز است این ورد را برداشته و هر چند دقیقه یک بار مثل پرنده ساعت دیواری در کارتون های دهه شصت، از کنجی می زند بیرون و با این جمله، نوکی به مغز من و بلکه به روحم می زند تا برخیزم و عزم مراتب بالای ...
نعیمه نظام دوست عزادار شد | استوری دردناک نعیمه نظام دوست اشک همه را درآورد
کوچک لباس دارم که هرازگاهی از این طریق دوستانم را هم می بینم. فعلا به اندازه یک آب باریکه درآمد برایم دارد، البته در فکرش هستم که این مزون را گسترده تر کنم. نعیمه نظام دوست: چاقی من ارثی نیست من دچار اضافه وزن هستم و این را از ظاهرم می شود، فهمید. چاقی من ارثی نیست بلکه به دلیل مصرف کورتون به وجود آمد. چند سال قبل به دلیل یک بیماری مجبور به مصرف کورتون شدم، همین قضیه ه ...
ناگفته های هولناک از خودکشی دسته جمعی در مشهد
اوایل اسفند ماه امسال با یک خبر تکان دهنده آغاز شد. خبر خودکشی دسته جمعی یک خانواده مثل ماده مذابی آتشفشان بود که از خانه ای در شهر مشهد فوران کرد. شوک این خبر ابتدا قلب اهالی بلوار سلامی را سوزاند، سپس به همه شهر مشهد و شهرهای دیگر رسید. فاجعه با خودکشی جوانی به نام میلاد آغاز شده بود اما 3 روز بعد 5 نفر دیگر از اعضای خانواده اش در اقدامی هولناک اقدام به خودکشی ...