سایر منابع:
سایر خبرها
وارد خانه که شدم شوهرم را با یک زن جوان در حالت بدی دیدم!
مدت از همسرم غافل بودم و دخترم نیز به خانواده همسرم وابسته شده بود. در این روزها هنگامی به خودم آمدم که احساس کردم همسرم به من خیانت می کند. این موضوع بسیار مرا نگران کرد چرا که من از نظر زیبایی چهره، سن و سال و خیلی موارد دیگر چیزی کم نداشتم و نمی توانستم خیانت همسرم را تحمل کنم با وجود این هیچ گاه در این باره چیزی به همسرم نگفتم تا این که روزی به طور سرزده وارد خانه شدم و زن جوانی را ...
بی غیرت ترین مرد ایران را بشناسید/ آخه به تو هم میگن مرد؟ بی حیایی به اوج رسید!
بلکه پدر و مادرم هیچ گاه توجهی به نیازهای عاطفی و روحی ما نیز نداشتند. با وجود این من با همه سختی ها به تحصیلاتم ادامه دادم و برای ادامه تحصیل در مقطع کاردانی وارد دانشگاه شدم. این در حالی بود که باز هم خانواده ام اهمیتی به این موضوع نمی دادند و از من حمایت نمی کردند. هنوز یک ماه بیشتر از حضورم در دانشگاه نگذشته بود که با سالومه آشنا شدم. او همکلاسی ام بود و پدرش وضعیت مالی خوبی داشت ...
گناه بزرگی مرتکب شدم؛ نمی توانم توی چشمان همسرم نگاه کنم/ این حق شوهرم نبود ...
زدم نشد اون ازم داشت سو استفاده میکرد به شکلی که من شکه شده بودم کاری از دستم بر نمی اومد اون ازمن داشت سو استفاده میکرد و من داشتم خفه میشدم از این همه درد که یک دفعه گوشیم زنگ خورد شماره شوهرم بود دنبالم میگشت و من خونه نبودم خیلی سخته گفتن اینا تا همینجاش کفایت میکنه که هرجور خواست سو استفاده کرد. الان من ماندم و یک گناه نابخشودنی که نمیدونم با این بار سنگین که روی شونه هام افتاده چکار کنم. ...
ابعاد تکان دهنده از جنایت سیاه | قتل شوهر خواهر پس از افشای رابطه نامشروع
که ابتدا همسرم را طلاق دادم تا سرنوشت بچه هایم مشخص شود. هنوز 2 روز بیشتر از ماجرای طلاق نگذشته بود که نقشه قتل مسلحانه حمید را طراحی و اجرا کردم اما بعد پشیمان شدم و قصد داشتم قتل را به گردن پدر معتادم بیندازم که موفق نشدم! براساس گزارش روزنامه خراسان، به دنبال افشای ماجرای فیلم های سیاه، قاضی ویژه قتل عمد دستور احضار همسر مقتول را نیز صادر کرد و بدین ترتیب خواهر جمال هم ابعاد دیگری از این ...
چرا بعضی مردان خیانت می کنند!
این لباسی را که من برایش خریدم دو بار پوشید. وقتی ازدواج کردیم متوجه شدم که همسرم علاقه زیادی به لباس های گران قیمت دارد. این که او خیلی طلبکار بود و به هدایایی که با تلاش زیاد برایش تهیه کرده بودم اهمیت نمی داد، مرا از ازدواج دور کرد. تا امروز هر چه می خواست به او دادم اما چیزی دریافت نکردم. با گذشت زمان با کسی آشنا شدم که مرا درک می کرد و دوستم داشت و به همسرم خیانت کردم. من ...
آزار شیطانی دختر جوان توسط 3مرد جلوی چشمان نامزدش!
: همسرم در خانه تنها بود که برای سرکشی به دیدنش رفتم و پس از چند ساعت به خانه مان برگشتم که در میان راه متوجه جا ماندن ریموت خانه پدرم در خانه نامزدم شدم و به همین خاطر دوباره به آنجا بازگشتم. وی افزود: هنوز لحظاتی نگذشته بود که این جوان همراه 2 مرد دیگر وارد خانه شدند و با تهدید چاقو و قمه مرا زخمی و نامزدم را هدف سناریوی شیطانی خود قرار دادند. در ادامه نسرین که شرایط روحی سختی را می ...
نادیده گرفتن اخلاق نیکو در برخی اقشار مذهبی و قرآنی
در کوچه ای به نام دارالقرآن محمدی به صورت یک روز در هفته جلسه قرآن برای شاگردان خود برگزار می کرد که البته شاگرد جدیدی نمی پذیرفت، اما مرا به واسطه معلم برادرم که با وی آشنا بود پذیرفت و پس از تست هایی که از من گرفت در نهایت اجازه داد که در جلسات شرکت کنم. وی با بیان اینکه حداقل چند جلسه ای را در محضر بیشتر اساتید مشهد که از داوران و قاریان بین المللی هستند بوده و شاگردی کرده ام، گفت ...
تهمت غیراخلاقی همکار به خانم پرستار زندگی اش را ویران کرد
که خانواده ها را در جریان بگذاریم. من به اتفاق خانواده ام به خواستگاری فرانک رفتیم و... بنابراین پس از مراسم عروسی زندگی مشترکمان را شروع کردیم.ابتدا زندگی خوب و آرامی داشتیم و من نیز برای حفظ این آرامش وآسایش تلاش کردم که همسرم در زندگی کمبودی را احساس نکند اما با گذشت زمان متوجه شدم که همسرم اخلاق و رفتارش تغییر کرده است از آنجایی که فرانک پرستار است، ابتدا تصورم این بود شاید به خاطر ...
درخواست بی شرمانه مادر از خواستگار دخترش
، درمورد نحوه جنایت گفت: با طرح و برنامه قبلی و در حالی که من در خانه مقتول در طبقه دوم ساختمان منتظرش بودم، همسرش او را به بهانه آوردن مقادیری از وسایل شخصی او و دخترش به پردیس فرستاد. زمانی که مقتول وارد خانه شد، به سمتش حمله ور شدم و با اسپری به صورتش زدم. او کاملا غافلگیر شده بود و توانستم دست و پایش را ببندم و نهایتا با طناب به قتل برسانم. فردای آن روز، همسر مقتول به خانه اش آمد و دو ...
مردی که به یک دلیل عجیب رابطه جنسی با همسرش را متوقف کرد
مسافرت ماه عسل به این نتیجه رسیدم که رفتار زنی که به تازگی با او ازدواج کرده بودم تغییر کرده است. همه چیز آن قدر بد پیش رفت که دو روز زودتر از ماه عسل به خانه برگشتم تا پیش سگم باشم. خیلی زود متوجه شدم او از حلقه ازدواجمان استفاده نمی کند و در اکثر مواقع من را به جای همسرش به عنوان دوست پسرش معرفی می کند. آخرین نشانه برای من اما زمانی بود که به خاطر بیماری شدید پدربزرگم بسیار تحت فشار و ناراحت بودم و ...
مدرک فوق دکترای سرقت از زندان | حتی یک دقیقه هم ماشین خود را رها نکنید!
. یکی از شاکیان این پرونده اظهار می کند: اواخر سال گذشته بود که موقع بیرون رفتن از خانه یادم افتاد تلفن همراهم را بالا جا گذاشته ام. همین که بالا رفتم و پایین آمدم با صحنه نبودن مزدا 3 روبه رو شدم. اصلاً فکرش را نمی کردم به این سرعت بتوانند ماشین را با خودشان ببرند. او با بیان اینکه ای کاش در همان دو دقیقه حداقل از قفل فرمان یا پدال استفاده می کردم، تشریح کرد: یکی از این ...
قتل دوست پدر به خاطر بدهی 2میلیونی!
از پسر جوان پرداختند. لکه های خون روی فرش که به تازگی شسته شده بود شک پلیس را دوچندان کرد و پسر جوان به ناچار لب به اعتراف گشود و به قتل یاسر اقرار کرد.بنیامین در تشریح جزئیات ماجرا گفت: یاسر دوست پدرم بود و مدتی بود او را می شناختم. چند ماه قبل دو میلیون تومان از او قرض گرفته بودم. آن روز در غیاب پدرم یاسر به خانه مان آمد و از من خواست بدهی ام را بپردازم. سر همین موضوع با هم درگیر شدیم ...
قتل دوست صمیمی به خاطر 2میلیون تومان بدهی!
ترتیب مأموران به خانه پدری بنیامین در جنوب تهران رفتند و به بازجویی از پسر جوان پرداختند. لکه های خون روی فرش که بتازگی شسته شده بود شک پلیس را دو چندان کرد و پسر جوان به ناچار لب به اعتراف گشود و به قتل یاسر اعتراف کرد. تشریح جنایت بنیامین در تشریح جزئیات ماجرا گفت: یاسر دوست پدرم بود و مدتی بود او را می شناختم. چند ماه قبل 2 میلیون تومان از او قرض گرفته بودم. آن روز در غیاب ...
تقاضای طلاق به خاطر چند پرس غذا!
! من هم به او می گفتم تو می توانی هر چقدر دوست داری غذا بخوری، من هم تا وقتی که داری غذا می خوری کنارت می نشینم اما او بیشتر وقت ها با عصبانیت غذایش را نیمه کاره رها می کرد و می گفت تو اشتهای من را با این رفتارت کور می کنی! . کم کم اختلاف زن و مرد جوان بالا گرفت؛ دانیال هر شب با من قهر می کرد و حتی یکی دوبار همه غذاهایی را که با آن همه زحمت درست کرده بودم، دور ریخت. من هم خیلی ناراحت شدم و ...
مرد 45 ساله : روزها می خوابیدم، شب ها حال می کردم
را فراهم کن! من با چند سر عائله نمی توانم به تو پولی بدهم! این جمله پدرم مانند یک پتک به سرم کوبیده شد و تصمیم گرفتم در همان سن نوجوانی کار کنم تا به کسی نیاز نداشته باشم! ♥ کلیک کنید: موضوعی مهم در مدارک خودرو که خیلی ها نمی دانند ♥ خلاصه این گونه بود که به همراه برخی از دوستان هم محله ای ام به کارگری روی آوردم و در امور ساختمانی مشغول کار شدم. وقتی اولین دستمزدم را گرفتم ...
جشن عروسی با طعم آزادی/ حکایت زوج ارومیه ای که هزینه عروسی خود را صرف آزادی 2 زندانی کردند
هن زیبایی سفید عروس را بر تن کنند و سفر زندگی خود را آغاز کنند. در این فکر بودم که مسوول خبرگزاری پیامی داد و باید گزارشی در خصوص جشن گلریزان و آزادی زندانیان جرائم غیر عمد کار می کردم. لبخندی بر لبانم نقش بست که من در عالم عروسی و پای کوبی و سالن عروسی بودم که مستقیم از عالم عروسی بر عالم زندان و زندانی حبس، پرتاپ شدم اما کاری بودی که باید انجام می دادم. با مسوول ستاد دیه ...
روایت یک مادر دهه شصتی که 4 فرزند دارد
؟ یا از طرف خانواده همسر و خودش حمایت می شود، یا نه؟! جواب می دهد از طرف هیچ کس به ما کمک مالی نمی شد و نمی شود، همسرم اوائل راننده وانت بار بود، ولی الان سنگ فروشی دارد. کاش بتوانم دوباره بچه دار شوم! خانم رنجبری می گوید: در حال حاضر دکترها اجازه نمی دهند، باردار شوم، ولی از خدا می خواهم، دوباره بچه دیگری را روزی من کند، با دست توانایی خود کن فیکون کند، نمی توانم انکار کنم که ...
شوهرم خوبی های من رو ندید تا به دام محبت های ارسلان افتادم/ کاش همسرم درک میکرد چقدر به محبتش نیاز دارم!
ملاقات کنیم. من هم که دوست داشتم این جوان را از نزدیک ببینم، بلافاصله پیشنهادش را پذیرفتم و در یک رستوران به دیدارش رفتم. از آن روز به بعد مدام با هم در مکان های مختلف قرار می گذاشتیم. او چنان با حرف هایش مرا خام کرده بود که گاهی فقط منتظر تماس او بودم. در روزهای اول این آشنایی فکر می کردم همه چیز یک ماجرای شوخی و تفریح گونه است اما کم کم دیدارهای مخفیانه ما به مکان های خصوصی کشیده شد ...
مرد خائن زورش را زد تا زنش را خائن جلوه دهد!
زیادی در ارتباط بود. به همین خاطر برای اینکه بتوانم او را رسوا کنم به مغازه کاوه رفتم و از او خواهش کردم تا اجازه دهد چند روز در مغازه اش بمانم و کشیک دهم. من قصد داشتم همسرم را هنگام خیانت بگیرم و از او شکایت کنم، اما او وقتی مرا در مغازه تراشکاری مستأجر سابقش دید شروع به داد و فریاد کرد و سپس چنین شکایتی را علیه من مطرح کرد. کاوه نیز اظهارات این زن را تأیید کرد. برای رؤیا و ...
خدایا! وقتی به خاکم می سپارند به یادم باش
در کودکی شب ها بیخوابی کشیدی و به من شیر دادیی تا بزرگ شوم و به من تربیت آموختی از شما تشکر می کنم و اگر حق فرزندی را ادا نکردم از شما می خواهم که مرا با روح بزرگواری که داری ببخشید. مادرجان می دانم که دوست داشتی من ازدواج کنم و پدرم مرا داماد کند ولی من ترجیح دادم که بین شهدای تاریخ باشم از زمان حضرت محمد و فرزند او امام حسین و یارانش و شهدای این انقلاب بزرگ. سلام بر خواهر ...
زن مشهدی به خاطر بدهی اش صیغه شیطان شد ! / شب ها خواب ندارم!
ام آمد. من هم بلافاصله به خواستگاری او پاسخ مثبت دادم و پای سفره عقد نشستم، ولی روزگارم از آن جا به بی راهه فلاکت و بدبختی رسید که فهمیدم همسرم به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارد. دیگر نمی توانستم با این شرایط به زندگی مشترک با او ادامه بدهم چرا که همه روزهای زندگی ام به مشاجره و قهر و دعوا می کشید. بالاخره چند سال بعد از او جدا شدم و نزد خانواده ام بازگشتم، اما از این که سربار ...
خیانت زنان جوان تهرانی کار دستش داد| به دوست پسرم نگفتم که شوهر دارم، چند روزی با او بودم!
...> من عاشق او شده بودم و به خاطر این عشق از شهر خودم راهی تهران شدم همسر بیمارم را فریب دادم و مثل یک همسر چندین روز در کنار ندیم بودم و او مرا درست مثل یک وسیله مصرفی دور انداخته بود. سرخورده و شرمنده به شهرم بازگشتم و درست زمانی که تصمیم گرفتم گذشته را جبران کنم و با پنهان کردن خیانتم به زندگی با همسرم ادامه دهم او نیز بر اثر بیماری درگذشت. فکرش را بکنید در آخرین روزهای زندگی همسرم به ...
روش هایی برای روزهای بی پولی
گران قیمت تر یا رفتن به شهربازی و خانه بازی و یا خرید کتاب و اسباب بازی را مدیریت کند و بیش از کارتش خرج نکند. مبحث دیگر هدیه ها هستند، هدیه های تولد و روز زن و روز پدر و مناسبت هایی که پیش می آید. اوایل ازدواج راحت تر بود و مازاد بر نیازها هدیه می خریدیم ولی الان تبدیلش کردیم به نیازها. مثلاً من اگر مانتویی نیاز دارم برنامه ریزی می کنم یا معمولاً برای همسرم پیراهن و لباس خانه می خرم که به خرج ...
مجروحیتی که بعد از 10 سال زندگی مشترک فاش شد
شهید غلامی افزود: همسرم از سن 13 سالگی وارد جبهه شد و تا 17 سالگی در میدان جنگ علیه دشمنان جنگید. بالارستاقی از نحوه آشنایی اش با شهید غلامی گفت: نحوه آشنایی من با همسرم از طریق خواهرشوهرم بود و چهار سال با هم رفت و آمد داشتیم تا اینکه همسرم به خواستگاری ام آمد و من جواب مثبت دادم. وی ابراز کرد: همسرم مداح اهل بیت بود فردی بسیار خوش رفتار، خانواده دوست، نمازخوان و اهل روزه بود. ...
توجه شوهرم به حمیرا غیر متعارف بود/ وقتی متوجه رابطه نامشروع آنها شدم که دیگه بیچاره شده بود!/ خواهرم ...
بدجوری دل باخته فیروز شده بودم به گونه ای که خنده ها و لبخندهای نابه جایش را ناشی از خوش اخلاقی او می دانستم و اغراق ها و غلوهای او درباره درآمدهای میلیونی و قراردادهای میلیاردی با شرکت های معتبر را به تیزهوشی او ارتباط می دادم اما تازه فهمیدم که در مخمصه عجیبی افتاده ام و ... بیشتر بخوانید: شوهرم به خواهر 15 ساله ام تجاوز کرد| او خودش را کشت! عاشق دوست شوهرم شدم| از جواد ...
شک به پوریا زندگیم را سیاه کرد| مرجان را فرستادم امتحانش کنم با همسرم دوست شد!
چند وقتی بود که به پوریا شک کرده بودم ،پیش چندتا فال گیر فال گرفتم همه می گفتند که پوریا داره بهت خیانت می کنه و همین موضوع باعث می شد بیشتر حساس بشم تا اینکه با مشورت نازی و مهوش تصمیم گرفتم یکی از دوستان دورم را که پوریا تا حالا ندیده سراغش بفرستم تا امتحانش کنم. مرجان را بعنوان مشتری به بوتیک پوریا فرستادم ،اما نتیجه خاصی نگرفتم و بر اساس آنچه مرجان می گفت : پوریا به اون محل نداده ...
رابطه عاشقانه مثلثی عجیب خانم دکتر روانشناس؛ قتل شوهر با شلیک گلوله مریض/ او کافر بود و خونش حلال!
در فرصتی مناسب به افشین شلیک کردم و گریختم. با اعتراف های این مرد، خانم دکتر نیز بازداشت شد اما منکر معاونت در قتل شد. متهم گفت: رامین یکی از مراجعان به مطب روانشناسی من بود. وقتی یک بار با او درددل کردم و گفتم شوهرم اعتقاد مذهبی ندارد و مرا نیز همیشه به خاطر اعتقادات مذهبی ام مورد تمسخر قرار می دهد خودش تصمیم به قتل شوهرم گرفت و من از این تصمیم بی اطلاع بودم. پسر 20 ساله و دختر 10ساله ...
رابطه شرم آور زن جوان با برادر شوهرش رنگ خون به خود گرفت/نقشه قتل را چه کسی کشید؟!
غیاب فرشید بخاطر مشغله های کاری موجب شد تا رفته رفته برادرش جای او را بگیرد و نقش شوهر را برای همسرش ایفا کند. در یک خانواده متوسط بزرگ شده و پس از دیپلم گرفتن به دلیل قبول نشدن در کنکور و چند سالی در پشت کنکور ماندن، سرانجام با فرشید که او نیز مانند خودم از جامعه ای نه چندان مرفه بود، برخلاف میل باطنیم به دلیل اصرارهای مکرر پدرم و مادرم مبنی بر همان طرز فکر همیشگی که دختر باید زود ...
ادامه زندگی با شوهرم ممکن نیست/ او تولد مرا فراموش کرده است+نظرات کارشناس
امیرحسین صفدری، کارشناس حوزه خانواده در روزنامه شرق نوشت: هوای بهاری و صدای گنجشک ها فضای دادگاه خانواده را زیبا کرده بود. وارد مجتمع که شدم، موج جمعیت و صدای گریه و فریاد از هر سمتی به گوش می رسید. همه در حال گفت وگو و صحبت بودند؛ بلکه مشکل شان را بتوانند حل کنند. نزدیک آسانسور یک پسر تقریبا 22 ساله با ته ریش و کاپشن آبی داشت با دختر جوانی که تقریبا 20 ساله بود، صحبت می کرد تا سوار ...
بزرگترین اشتباه زندگیم رابطه با زن متاهل بود!/ در نبود همسرش به خانه اش می رفتم/خودم کردم که لعنت بر ...
چنین برایم تشریح کرد: از 4سال و 4ماه قبل خانواده ام مرا طرد کردند. همیشه خجالتی بودم تا اینکه اتفاقی با زنی شوهردار آشنا شدم و همان شد که در خانه اش معتاد شدم وقتی خانواده ام فهمیدند معتاد شده ام خیلی سعی کردند مرا از این منجلاب بیرون بکشند؛ اما شیشه و کراک روح و بدنم را وابسته خود کرده بود و اراده ای برای ترک نداشتم. در این مدت 2 بار به خاطر سرقت دستگیر شده ام و سابقه کیفری هم دارم. ...