سایر منابع:
سایر خبرها
صبحانه با طعم خمپاره
. مادرم به ما اصرار کرد از خرمشهر برویم؛ اما، چون من و خواهرم مخالف بودیم او هم به خاطر ما در خرمشهر ماند. شهادت برادر پنج روز پس از پدر پنج روز از شهادت پدرم گذشته بود که برادرم علی در دهم مهر شهید شد؛ چون مادرم نمی توانست داغ دیگری را تاب بیاورد، خبر شهادت علی را به او ندادیم، او مدام سراغ برادرم را از ما می گرفت، پس از گذشت چهار ماه مادرم را به خرم آباد خانه پدربزرگم بردیم و ...
بستگان مرد اعدامی، از خانواده اولیای دم انتقام گرفتند
انتقال به بیمارستان دراثر شدت خونریزی جان باخت. نمی دانستیم این بلا را چه کسی بر سرش آورده و ما را داغدار کرده است. فقط به یک خانواده ظنین هستم. آن هم خانواده ای است که 10سال قبل پسر آنها در جریان درگیری خیابانی برادرشوهرم را به قتل رساند. خانواده قاتل خیلی تلاش کردند رضایت بگیرند اما نشد و قاتل برادر شوهرم آذر سال گذشته در زندان اعدام شد. مدتی بعد از اجرای حکم قصاص قاتل، برادر او، با ...
همراه با "محمدصادق صدوق"جانباز محله طیب | زندگی بدون درد لطفی ندارد
عوامل رژیم تیرباران شد. طاهر ، برادر کوچک تر مرحوم طیب هم همسایه طبقه بالایی ما بود و جو حاکم بر خانواده ما نیز تحت تأثیر این آشنایی و ارتباط بود. به این ترتیب، من از سال 56 با مسائل انقلاب همراه شدم. جانباز هم محله ای در ادامه می گوید: کار ما دقیقاً بعد از پیروزی انقلاب و با آغاز درگیری های خیابانی شروع شد. من و برادرم برای حفظ امنیت محله در خیابان ها نگهبانی می دادیم و در همان زمان، کار با اسلحه ...
رونمایی همسر شهاب حسینی از چهره بعد از عمل زیبایی اش | خانم با این حرکت جدیدش عین ملکه ها شده
فجر را دریافت نمود.از آن پس شهاب حسینی اگرچه در عرصه های مختلفی همچون اجرا، تهیه کنندگی، کارگردانی و حتی موسیقی نیز فعالیت داشت اما عمده کار او در عرصه بازیگری که علاقه اصلی او بود ادامه یافت و توانست در این زمینه به افتخارات متعددی همچون جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن در 2016 دست یابد. شهاب حسینی را بهتر بشناسیم! سید شهاب الدین حسینی تنکابنی 14 بهمن ماه سال 1352 در ...
داستان صیغه دختر 16 ساله با مرد 28 ساله
دختر 16 ساله در تشریح سرگذشت اظهار کرد: 5 ساله بودم که اختلافات خانوادگی بین پدر و مادرم شدت گرفت. آن زمان پدرم که بنای ساختمانی بود و در یک پروژه بزرگ خانه سازی کار می کرد، به همین دلیل من و برادر 2 ساله ام نزد مادرم زندگی می کردیم و پدرم هر دو هفته یک بار سری به ما می زد و بعد از دو روز که در کنار ما بود اما در همین روزها پدر و مادرم مدام با یکدیگر مشاجره می کردند. ♥ کلیک کنید ...
انتقام سیاه زنانه
رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل با شکایت مرد 65 ساله ای به نام مجتبی آغاز شد. وی که به پلیس آگاهی پاکدشت رفته بود از همسر 60 ساله اش به نام گلی و یک مرد غریبه به نام اکبر شکایت کرد. این مرد در تشریح ماجرا گفت: 40 سال است که با همسرم ازدواج کرده ام و 3 دختر و 3 داماد دارم. اما سال هاست من و همسرم با هم اختلاف داریم. چند سال قبل همسرم مهریه اش را خواست. او می گفت باید خانه ...
کارآگاه بازی پسر مقتول، قاتل را گرفتار کرد
برادرش در بیمارستان بازداشت شدند. من و شاهدان حادثه با چشمان خودمان دیدیم که عموی آن پسری که با او درگیر شده بودم پدرم را با چاقو زد، اما او در بازجویی ها قتل را به گردن همدستان فراری اش که برادر زاده هایش هستند، انداخته است. شناسایی وی ادامه داد: در این مدت مأموران پلیس و اعضای خانواده ام به دنبال متهمان فراری بودیم تا اینکه مدتی قبل متوجه شدیم یکی از متهمان به تهران فرار کرده است. ما ...
معراجی های آذربایجان غربی (21) شهیدی که تشییع جنازه اش با فوت مادرش همزمان شد | معاون حوزه های علمیه از ...
معصوم را پیرو مکتب توحید تربیت نمائید. معاون آموزش حوزه های علمیه از همرزمش می گوید حجت الاسلام والمسلمین رستم نژاد، معاون آموزش حوزه های علمیه کشور در نخستین همایش روایتگری و خاطره گویی کارمندان ایثارگر مرکز مدیریت حوزه های علمیه که به همت پایگاه بسیج شهدای روحانی این مرکز در سالن همایش های باغ موزه دفاع مقدس برگزار شد به بیان خاطره ای از پاسدار شهید الهوردی درستی پرداخ ...
برزخ بخشش و قصاص
این را جمعه عموری، برادر یاسر با صدایی لرزان می گوید. او هر لحظه نگران است حکم قصاص برادرش اجرا شود. یاسر شش سال پیش و به اتهام قتلی ناخواسته به قصاص محکوم شد. خانواده مقتول اعلام کردند در ازای پرداخت سه میلیارد و 800میلیون تومان از قصاص او می گذرند، اما مدت هاست مهلت آنها برای پرداخت کامل دیه تمام شده و حالا جمعه امیدوار است با کمک خیران و مردم، باقی دیه نیز جمع آوری شود. جمعه موقر و ...
فرار با پاهای خون آلود از زندان ابلیس
. حس می کردم در قفس زندانی شده ام. هیچ اراده و اختیاری برای کارهایم نداشتم. همچون روبات شده بودم، یک روز خیلی گرم که صدای گنجشک ها از درخت روبه روی در خانه مان جیک جیک شان سکوت کوچه را شکسته بود، از خانه رفتم و از آن موقع تا الان سه هفته می شود که من بیرون هستم، ابتدا به تهران رفتم اما ترسیدم. بعد به یکی از روستا های اطراف ورامین آمدم که یکی از دوستانم آنجا بود. مرا با پسری آشنا کرد و دوست شدیم و تا ...
گزارش یک انتقام اسیدی؛ می گفت وقتی در زندان بودم همسرم به من خیانت می کرد
.... این موضوع برمی گردد به 16سال قبل. برادرم توهمات عجیبی داشت و همیشه دلش می خواست ذهن مرا خراب کند. خودش بیماری ذهنی داشت و نمی توانست خوشی مرا ببیند. او در آن سال ها مرتب در گوشم خواند که مرد همسایه با همسرم ارتباط پنهانی دارد. می گفت همسرت به تو علاقه ای ندارد درصورتی که اینطور نبود. ما یک دختر داشتیم و زندگی مان بد نبود. من در یک قصابی کار می کردم و سعی داشتم رفاه خانواده ام را تامین کنم اما ...
نجات یافته از اعدام اسیدپاشی کرد!
کرد و حرف هایش باعث شد مرد بی گناهی را به قتل برسانم و در این مدت عذاب وجدان نابودم کرد. چرا مرد بی گناهی را به قتل رساندی ؟ 16 سال قبل برادرم به من می گفت مرد جوانی که در همسایگی ما همراه خانواده اش زندگی می کرد، به زن من نظر دارد. او هر روز حرف هایش را تکرار می کرد و بعد از مدتی گفت او با همسرم ارتباط برقرار کرده است و می گفت من بی غیرتم. صحبت های او مرا دیوانه کرده بود و من هم بدون ...
اسیدپاشی به مرد میانسال توسط برادر انتقام جو در محله شوش
؛ برادرم هم می گفت که او مزاحم همسر من شده است؛ من هم عصبانی شدم و با چاقو همسایه را به قتل رساندم. مرد اسیدپاش ادامه داد: 3 ماه قبل با رضایت اولیای دم از قصاص نجات پیدا کردم و متوجه شدم برادرم بخاطر مصرف شیشه آن حرف ها را به دروغ گفته است؛ پس از آزادی از زندان به خانه رفتم اما برادرم باز هم همان حرف ها را تکرار می کرد؛ برادرم قصد داشت من را اذیت کند چون اعتیاد شدیدی به شیشه داشت. ...
انتقام از برادر با اسیدپاشی
.... بررسی های ابتدایی نشان می داد متهم بعد از ریختن اسید روی برادر خود اقدام به خودسوزی با اسید کرده بود. بعد از پانسمان زخم های متهم، او صبح روز گذشته برای بازجویی ابتدایی به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران منتقل شد. گفت و گو با برادر اسیدپاش اسیدپاشی به خاطر اتهام ناموسی از اتهام قبلی ات بگو. چه شد که دستت به خون آلوده شد؟ 13 سال قبل تحت تأثیر حرف های برادرم دست به قتل زدم ...
ماجرای عجیب قتل برای ازدواج با دختر 14 ساله
بهتر از این است که وقتت را تلف کنی. مادرم بعد از اینکه پدرم زندانی شد با مرد دیگری وارد رابطه شده بود. البته پدر و برادرم از اینکه من و مادرم با افرادی ارتباط داریم خبر نداشتند. تا اینکه به طور ناگهانی برادرم از زندان آزاد شد. آزاد شدن او زندگی ما را به هم ریخت. مادرم به رامین گفت پوریا اجازه نمی دهد تو با خواهرش ازدواج کنی. یک روز متوجه شدم رامین، پوریا را به قتل رسانده و جسدش را دفن کرده است ...
شهید مراد لراوند: خواهرم! حجاب تو کوبنده تر از خون سرخ من است
سلام بر شهیدان اسلام از کربلای حسینی تا کربلای خونین ایران و سلام بر ملت شهیدپرور ایران. برادران! من از آن موقعی که خودم را شناختم و مولایم حسین(ع) را برای من شناساندند عاشق شدم و در دلم آرزوی زیارت کربلا را کردم و گفتم حسین جان اگر آن موقع که تو در صحرای کربلا تنها بودی و من هم آنجا بودم در رکاب تو جهاد می کردم و جان خود را در راه خدا و هدف تو می دادم و در همین هنگام خداوند حاجت مرا به ...
(18+) دامادهای خشمگین ؛ روایت واقعی از مردانی که زن و خانواده زن شان را به طرز فجیعی کشته اند
مأموران به خانه این مرد رفتند پی بردند که او در خانه به سوی خودش نیز شلیک کرده و جان باخته است. اما این همه ماجرا نبود. در ادامه تحقیقات مشخص شد که این مرد روز قبل نیز 3 نفر از اقوامش شامل همسر، پدر و مادر همسرش را به قتل رسانده بود. به خانه پدر همسرم رفته بودم تا زنم را که قهر کرده بود به خانه برگردانم اما نمی دانم چطور شد که با آنها درگیر شدم و مادر همسرم را به قتل رساندم. این اعترافات ...
برادران فقط باید به فکر اسلام بود
چشیده ام. پدر جان! تو خود بهتر می دانی که دنیا دار فناست و آخرت مسلماً بهتر است و باقی که الدنیا دار الفناء و الاخره خیر و ابقی . مادر جان! سفارشی که به شما دارم در مورد خواهرم است که دلم می خواست ایشان بعد از تمام کردن کلاس نهم به قم برود انشاء الله کاری کن که او این عمل را انجام دهد و سفارشی عظیم تری که به شما دارم که مادرم، چون خودت فرزند یک روحانی بوده ای. دلم می خواهد که تو مرا به ...
قتل مرد زندانی بعد از آزادی/ قاتل: دستور آدمکشی داشتم
سرنوشت برادر پریا اطلاعی ندارد، گفت:از 2 سال قبل وقتی پریا 14 ساله بود با او آشنا شدم. ما به یکدیگر علاقه مند هستیم و من با موافقت مادر پریا به خانه آن ها رفت وآمد دارم. در این مدت فقط یک بار برادر پریا را دیده بودم و اطلاعی از سرنوشت وی ندارم، اما پسر جوان در ادامه تحقیقات وقتی مچ خود را باز شده دید، به بن بست رسید و پرده از جنایت برداشت. وی گفت:2 سال پیش وقتی با پریا آشنا شدم فهمیدم پدر و ...
معمای پلیسی را پاسخ بدهید جایزه بگیرید | راز قتل مرد میانسال در دفتر کار
بعد از ساعت 9 بود که همسر مقتول تماس گرفت و گفت شوهرش جواب تلفن را نمی دهد و از من پرسید خبری دارم یا نه. من هم گفتم که هفت و نیم به خانه آمده ام و او با شریکش در شرکت بودند. تا اینکه ساعت نزدیک ده و نیم برادر وی تماس گرفت و گفت در شرکت بسته و ماشین برادرش جلوی شرکت است. از من خواست تا کلید را ببرم و در را باز کنیم. اظهارات برادر:.... ساعت حدود نه و نیم همسر برادرم تماس گرفت. او نگران بود ...
ادب زیارت و اذن شرفیابی
نفس زائدالوصفی شیهه زنان پرسشگرانه پاسخی حوالم داد: عجبا!! یعنی نمی دونی؟!! معلومه که ...! امام حسین(ع) را نخست باید زیارت کرد! داشتم برای دلدادگی بارگاه سیدالشهدا (ع) را نشانه می گرفتم و با شتاب به سمتش می رفتم که ناگه دست سنگینش را محکم به شانه ام فرود آورد و با همان صدای غرور آمیزش نهیبی زد: ببین !! یادت باشه! اما، ادب اقتضاء می کنه که اذن ورود به بارگاه امام ح ...
دامادهای خشمگین
به عزیزترین افراد زندگی شان نیز رحم نمی کنند؛ درست مثل مردی که چندی قبل در جریان تیراندازی مرگبار به سوی اعضای خانواده همسرش به سوی خودش نیز شلیک کرد. این حادثه در شهر گرگاب در استان اصفهان اتفاق افتاد. به پلیس خبر رسید که مردی 40ساله در محل کار برادرش با شلیک گلوله او را به قتل رسانده و گریخته است. زمانی که مأموران به خانه این مرد رفتند پی بردند که او در خانه به سوی خودش نیز شلیک کرده و جان ...
بزرگترین اشتباه زندگیم را کردم/ برای لذت بردن به شوهرم خیانت کردم!
خوبی برخوردار نبودیم ولی من با سرویس به مدرسه می رفتم. بعد از خدا،سیروس را واگذار می کنم به شما وقانون/سرنوشت شوم زن جوان در حمام خانه اش پای دوستم مژگان به خونه ما که باز شد قاپ شوهرم رو دزدید/ ضعف جنسی ناصر زندگیم را نابود کرد! حتی مجبور بودم بیش از حد متعارف حجابم را رعایت کنم و ... در همین شرایط بود که یکی از اقوام دورمان مرا برای پسرش خواستگاری کرد. آن زمان 17 ...
رابطه شیطانی مرد جوان با خواهرزاده جوان همسرش/خاله بیچاره در شوک+جزییات
این ماجرا بسیار عصبانی شد و کارمان به مشاجره کشید. بعد از این ماجرا متوجه شدم همسرم و سیمین یکدیگر را در بیرون از منزل ملاقات می کنند و باز هم پنهانی به منزلم رفت و آمد دارند. اگرچه وقتی خواهرم و شوهرش متوجه موضوع شدند خیلی تلاش کردند تا سیمین را از همسرم جدا کنند ولی تلاش های آن ها بی فایده بود و بالاخره سیمین به عقد همسرم در آمد. حالا او در قصری که من سال ها برای هر تکه آجر آن زحمت کشیده ام ...
حمله 4 مرد نقابدار به خانه اعیانی مادر و دخترانش
...، اما از کار اخراج شدم و به تهران آمدم و در آپارتمان زعفرانیه به عنوان سرایدار مشغول به کار شدم. من آن روز در اتاقک سرایداری در حال خطاطی بودم که چهار مرد نقابدار در حالی که اسلحه در دست داشتند وارد شدند. آنها مرا تهدید کردند و پرسیدند خانه پیرزن و دو دخترش واحد سمت راستی است یا چپی؟ که من به دروغ گفتم آنها در واحد سمت چپ ساکن هستند، اما آنها خودشان مقابل خانه پیرزن و دو دخترش رفتند و در زدند ...
حجاب واژه ای کلیدی در کلام شهدا/ جستجوی واژه حجاب در وصیت نامه شهدای فارس
رعایت بفرمایید و در طول زندگی زینب(س) را الگوی خود قرار دهید. و طبق گفته امام، خواهرم حجابت از خون شهید کوبنده تر است. پس ای خواهرم، با حفظ حجاب اسلامی خود چه در خانه و چه در بیرون به تمامی جهانیان نشان دهید که زینب(س) در روز عاشورا بیهوده داغ 72 تن از یاران اسلامی را ندیده است. شما باید توجه داشته باشید که اگر احیاناً حجاب خود را حفظ نکنید یا یکی از فرایض دینی خود را به موقع انجام ندهید باعث ...
نقش سرایدار در سرقت مسلحانه بررسی می شود
به گزارش جوان ، آبان ماه سال گذشته مأموران پلیس تهران تلفنی از دستبرد مسلحانه به آپارتمانی مسکونی در منطقه زعفرانیه با خبر و برای بررسی موضوع راهی محل شدند. بررسی های مأموران پلیس نشان داد لحظاتی قبل چهار مرد مسلح نقابدار، همراه سرایدار ساختمان وارد آپارتمان طبقه دوم شده اند و پس از تهدید مادر و دو دخترش تمامی پول ها، طلا ها و جواهرات آن ها را به ارزش چند میلیارد تومان سرقت کرده و از آنجا گریخته ...
عسلو بهش میگن آخر دنیا به قلم ستار روشنی
کار یاد می گیرم آینده مو می سازم خونه و ماشین می گیرم و ده ها آرزو و برنامه ریزی دیگه ... ساعت حول و حوش پنج صبح بود که با صدای هم همه ی بقیه مسافرا از خواب بیدار شدم! چه خوابی یازده ساعت توی اتوبوس های اون موقع (ایران پیما) با اون صندلی های خراب له شده بودم تا رسیدیم...!! اولین چیزی که به محض ورود به منطقه ویژه عسلویه جلب توجه می کرد عظمت “دریای خلیج فارس” و کشتی های باری که ...
گفتم: فرزندانم فدای شما آقا فرمودند: فدای اسلام
خانواده بودم. دو خواهر و یک برادر داشتم که همگی از من کوچک تر بودند. ما همه درگیر زندگی عشایری و ویژگی های منحصربه فرد آن بودیم. کودکی من در کوچ و زندگی پر از مشقت زندگی عشایری سپری شد. به علت فوت پدرم در زمانی که هفت سال بیشتر نداشتم و افتادن مسئولیت خانه و زندگی به گردنم، از همان کوچکی، بزرگ بودم و کمتر فرصت بازی و شیطنت های کودکانه را داشتم. من در دوران نوجوانی هم مثل دوران کودکی درگیر زندگی ...