سایر منابع:
سایر خبرها
نیروهای مذهبی ها متوجه نیستند اگر به سبک زندگی غربی حساس نباشند بازخوردهای غربی در زندگی شان ظهور می ...
تختی ساخته بود و می گفت همه باید اندازه این تخت باشند . هر کس بلندتر بود یا سرش را قطع می کرد یا پایش را . عملاً دیگر کسی در این شهر باقی نمی ماند. افکار در بستری که همه باید یک طور فکر کنند، ظهور نمی کند. در چنین شرایطی بهترین راه، حرف نزدن است. البته بنده نمی گویم حرف نمی زنم. بلکه همه جا حرف نمی زنم و همه جا برای سخن گفتن نمی روم. وگرنه بچه های پاتوق شیشه ای ما را دعوت کردند که بیایید و یک جلسه ...
هنگام زیارت حرم ائمه خودم رادربهشت میبینم
. هر چه اصرار کردند ایشان برای نماز صبح نیم ساعت بعد از اذان بیاید، حاضر نشد. تا اینکه انقلاب شد، روزی داماد حضرت امام(ره) آقای اشراقی بنده را دید و گفت؛ می خواهم خدمت آقا برسم، کاری با ایشان دارم. گفتم امشب بیایید ولی به شرط اینکه بعد از نماز مغرب زود تشریف بیاورید، چون آقا نماز مغرب و عشایش طول می کشد، شما ممکن است بیایید و آقا هم در منزل، مشغول عبادت می شود، دیگر نمی توانید دسترسی ...
ماجرای ملاقات آیت الله یزدی با احمدی نژاد در زمان خانه نشینی/ احمدی نژاد به رهبر معظم انقلاب گفت من ...
...> ** وقتی که این بازخورد را از ملاقات احمدی نژاد گرفتیم من رفتم و با دوستان هماهنگ کردم که باید دست به استیضاح بزنیم. عده ای را جمع کردیم و من نوبت تذکر گرفتم. با صدای بلند اعلام کردم که تذکر دارم. رییس مجلس نوبت صحبت داد. با عصبانیت گفتم که تا کی این اوضاع قابل تحمل است؟ چگونه می توانیم در یک شرایط آرام مجلس را اداره کنیم و به مذاکرات بپردازیم؟ یازده روز می شود که رییس جمهور سر کار حاضر نشده است ...
آلبوم عاشق تر با صدای سینا گلزار رونمایی شد
...: ممنونم از این که دریچه ای را به روی من باز کردی. اگر حسین نبود به این زودی نمی توانستم وارد موسیقی شوم. تیزری از عاشق تر با صدای نصرالله مدقالچی و به کارگردانی محسن یوسف پور پخش شد. سلیمی از فرهاد بشارتی، بازیگر، دعوت کرد تا درباره اولین اثر سینا گلزار صحبت کند. بشارتی گفت: به همه دوستان خسته نباشید می گویم. خیلی غیرمنتظره به این جشن دعوت شدم. برای دور هم جمع شدن همیشه یک بهانه لازم ...
فرهنگ در رسانه
در کیمیای نوجوان به هیچ وجه وجود نداشته باشد. واقعا نقش سختی بود. بعد هم در آوردن سنِ 47 سالگی! برای سن بالاتر هم باید تمام آن شور و نشاط و نپختگی را از خودم می گرفتم و به سمت عمق و متانت می رفتم. نگهداشتنِ راکوردِ صدا و حرکات دست و طرز راه رفتن برای مدتِ دوسال واقعا دشوار بود. بالای همه سکانس ها نوشته بودم که مهراوه یادت نرود اینجا هنوز 17 ساله هستی، پر از شور نوجوانی هستی، باید ...
کی روش به صراحت گفت کمکم نمی کند
به اعضای تیم بگوییم. نمی دانم به چه دلیل هیچ کسی دوست نداشت ما آنجا باشیم و حتی حراست مقابل در هم مدتی ما را معطل کرد. دوستانی که آنجا بودند وحتی افرادی که من با آنها سال ها همبازی بودم هم حتی جرات نمی کردند به من نگاه کنند. این مسئله برایم عجیب بود که چرا اینقدر بی توجه هستند. سپس هم بعد از دقایقی مجموعه را ترک کردیم. دفعه دوم به ورزشگاه دستگردی رفتم که برخوردها مثل قبل بود. هیچ وقت دلیل این ...
مهراوه شریفی نیا؛ قبل از کیمیا، بعد از کیمیا (1)
سریال آقای امیر اسکندری بودند. بعد دو ماه فیلمبرداری، آف شدیم و فاز سه را شروع کردیم. همان زمان من به خاطر این ابروها خیلی ناراحت بودم. می گفتم ابروها را دستی بچسبانید ولی آقای امیراسکندری می گفتند نه تو طاقت نمی آوری هر روز دو ساعت زیر گریم باشی. یک سال کار است و نمی توانی. گفتم اگر قرار است من بتوانم که می توانم اما حرفم را گوش نکردند و ابروهایم را برایم بافتند. آبادان هم هوا شرجی بود. ...
سعید عزت اللهی: دروازه بان می شوم
رفتن من و سردار شروع می شود. بدون یک چشم و یک دست جهانبخش را می برم شنیدم علیرضا جهانبخش پلی استیشن باز قهاری است اما قسمت نشده با او بازی کنم. قول می دهم یک چشمم را ببندم، از یک دستم هم استفاده نکنم و یک پایم را روی هوا نگه دارم و علیرضا را ببرم. البته این را به شوخی گفتم وگرنه علیرضا از دوستان صمیمی من است و همیشه با او در ارتباطم. روستوف آلکمار را می برد اگر با روستوف مقابل آلکمار ...
ما را برای مسابقه آفریده اند، نه دین داری حداقلی!
چشمش به پسرش افتاد، شکست! گریه کرد و روی زمین نشست و دیگر نتوانست بایستد. اسم پسرش محسن بود. گفت: تو بروی و من بمانم؟! تو بچۀ من هستی! حالا از من جلو زده ای؟! چهل روز در خانه ماند، و بعد از چهل روز به جبهه رفت و در سالگرد پسرش در عملیات والفجر یک به شهادت رسید. مسابقه دل می بَرد؛ برای کسی که ذهنیت مسابقه داشته باشد. این یکی از شاخص های آن است. یک وقت نیامده باشی در مجلس حضرت زهرا(س) و فقط ...
بزرگان عرفان ایران ، مشهور در دنیا و گمنام در وطن
معروف است و از زبان او این گونه نوشته اند: شب مادر از من آب خواست. در کوزه و در سبوی آب نبود. به جوی رفتم و آب آوردم. مادر در خواب شده بود. شبی سرد شده بود. کوزه در دست می داشتم. چون از خواب در آمد، آگاه شد و مرا دعا کرد که دید همچنان کوزه در دست من فسرده شده بود. گفت: چرا از دست ننهادی؟ گفتم: ترسیدم که تو بیدار شوی و من حاضر نباشم. بایزید نخستین بازگو کننده فلسفه ایران باستان است و عشق ...
هر خلاقیت و نوآوری در شعر و مداحی خوب نیست
مسجد شهدا را به خاطر دارم که پدرم مرا می برد و روی شانه هایش می نشاند. بعد کم کم به پارکینگ یک خانه رفتیم.من یک نفری هر شب جمعه کل پارکینگ را از فرش و پشتی تا بساط چای و سیستم صوتی را پهن می کردم. حدود 10 ،12 نفری بودیم که وقتی همه ی آنها می رفتند باز من به تنهایی کل پارکینگ را جمع می کردم. کم کم آنجا بودیم و بعد با هیئت محترم مهدی جان(عج) آشنا شدم. هیئت حاج آقا مهدی ارضی بود و اینها همه موازی با ...
فرصت دادن برای شروعی دیگر
حفظ سلامت خود و عزیزانت هم که هست، خود را از شر غصه ها خلاص کن، قبل از این که تو را در تاسف و ندامت دفن کند. کدورت ها را از بین ببر و به مردم فرصت بده از نو شروع کنند. چند هفته بعد از شیرین کاری اندرو، می بایست صبح زود از مایی به هونولولو می رفتم. بچه ها را صدا کردم تا بگویم دارم می روم، اما جوابی نشنیدم. به حیاط رفتم و دیدم که با سگ همسایه بازی می کنند. بچه ها نمی توانستند با لباس هایی ...
" خانه از پای بست ویران است "
اول مردم زندگی می کنند. در اینجا یکی از بچه ها حرفم را قطع کرد و گفت: آقا اجازه ؛ این خانه حیاط ندارد ؟ گفتم چرا عزیزم اما حیاط خلوت دارد و خانه جنوبی است ! یکی دیگر از بچه ها گفت خب درب که دارد ؟ گفتم : بله جانم . هم درب ورودی دارد و هم درب ماشین رو... در اینجا بود که موج سوالات شروع شد و من نیز تعمدا همراه با سوالاتشان جلو رفتم . اینها سوال و جواب هایی بود که هر یک دانش آموزان می ...
ناگفته هایی از هادی نوروزی از زبان همسرش: هادی شب خواستگاری حضور نداشت
بمونه 7-8 روز از اردو عقب میفتاد و اونموقع خودشم عذاب وجدان داشت و از طرفی ام علی دایی بهش 8 روز مرخصی نمیداد. موقع تولد هانا هادی نبود و 5-6 روز قبل تولد هانا رفت ترکیه و هانا 13 روزه شده بود که هادی برگشت.من اونموقع شمال بودم که هادی اومد شمال. همه هانا رو دیده بودن الا هادی. * رابطه هادی با هانی چطور بود؟ - اونطور که من از فوتبالیستها آشنایی دارم احمد رضا عابدزاده بود که ...
ناجی ایرانیان/ نقد و بررسی کتاب امیرکبیر و ناصرالدین شاه
داستان کهن و تکراری سلطان و وزیر در تاریخ ایران الگویی شناخته شده و صد البته تراژیک دارد. وزیری میراث دار سنت دیوانسالاران فرهیخته ایرانی در به تخت نشستن پادشاهی معمولا خام و جوان سنگ تمام می گذارد، تاج بر سر او می گذارد، به او راه و رسم حکومتداری می آموزد، مخالفان و معاندان او را حذف می کند و خلاصه از آنچه از دستش بر می آید برای تثبیت شاه جوان فروگذار نمی کند، اما به جای قدر دیدن سرنوشتی تلخ و ناگوار می یابد. ...
خاطرات و سرگذشت شهید مهدی رضایی مجد، کاپیتان تیم ملی جوانان
قسمتی از کتاب می خوانیم: قبل رفتن یک شب همه مان را دعوت کرد خانه ی خودشان. وقت برگشت، مادر نشست لب باغچه و دستی کشید به گل های خشک توی آن: – حسن جان ببین گل های این خونه همه پژمرده شدن، یه مقدار تهران بمون و به ما و زندگی و بچه هات برس. حسن آمد نشست کنارش و با اطمینان گفت مادر خدای بچه هام و شما بزرگه. بعد رفت توی کوچه و خودش را به پدر رساند: – بابا! این دفعه اگه من برم دیگه برگشتی در کار ...
طاهری: دربی شش تایی ها را در استادیوم دیدم/ به مجردها گفتم ازدواج نکنید، اخراجتان می کنم!
اولیه واقعا سخت بود. ما این شرایط را هم رد کردیم، بعد از آن با مسئله کسر درآمد روبه رو شدیم، اما در نهایت توانستیم یک قرارداد مشترک همکاری ببندیم و نتیجه آن را هم می بینید که شرایط بهتر شده است. ما از روز اول شعار می دادیم که هوادار دارایی باشگاه است و ما این را به عینه به همه نشان دادیم و همین هواداران هستند که پرسپولیس را سرپا نگه داشته اند. شاید تا الان حدود 14 میلیارد از طریق اسپانسر به باشگاه ...
رپ خوانی بازیگر سینما و تلویزیون! +عکس
قبل مهدی کرد با من تماس گرفت و نزد او رفتم و کار محمدحسام را گوش کردیم. به او گفتم اگر می خواهید از این پسر حمایت کنید چیزی به کار او اضافه کنید. پیشنهاد دادم که در این قطعه تکست رپ بخوانم و محمدحسام هم بخش پاپ را اجرا کند. حدود یک سال گذشت و مهدی کرد مجددا با من تماس گرفت و از من برای اجرای بخش رپ این کار دعوت کرد. هنگام نوشتن تکست رپ در کنار رضایا حضور داشتم و بخش مربوط به من حدود سی درصد کل ...
پیامک جدید چهارشنبه سوری 94
به گزارش خبرنگار خواندنی های گروه وب گردی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ در اینجا مجموعه ای از پیامک جدید تبریک چهارشنبه سوری 94 را برای شما کاربران آماده کرده ایم. امید است مورد توجه شما عزیزان واقع شود. جای سوختگی رو پام بود به مامانم نشون دادم گفتم این جای چیه؟! گفت بچه بودی چهارشنبه سوری رفتیم خونه بابابزرگ اینا از رو آتیش پریدی گفتم اهان پس اونجا اینطوری شد گفت نه ...
گردان تک نفره/بخش دوم گفتگو با فرزند شهید زرین
گفت دستور عقب نشینی آمده شما هم بیا بر گردیم ما حالا حالا به وجود شما نیاز داریم که شهید در جواب ایشان می گویندکه اگر عقب بیایم نیروها تماما اسیر وقتل عام میشوند وقتی همه برگشتند اگر زنده ماندم بر می گردم. وشروع کردم در گودالی که کنده بودم اول تیربارچی ها را زدم ، بعد نیروهای اطراف تانک را وسپس راننده تانک که در حال خروج و فرار از تانک بود. پیریسکوب های تانکها را هم میزنند که تانک های جلویی که ...
طالبلو: در استقلال ماندم تا نشان دهم در باند کسی نیستم / اگر برانکو در پرسپولیس نبود پیشنهادش را می ...
رفتم استقلالی ها آزرده خاطر می شدند. ضمنا پرسپولیسی ها نیز به ماجرا از این زاویه نگاه می کردند که طالب لو استقلالی است و در واقع خیلی به دل آن ها نمی نشستم. * اما برانکو اعتقاد ویژه ای به تو داشت. - آقای برانکو به من خیلی لطف دارد. من در تیم ملی از این مربی چیزهای زیادی یاد می گرفتم. شاید اگر برانکو در تیم دیگری غیر از پرسپولیس بود پیشنهادش را قبول می کردم. * در همان مقطع ...
در برنامه نود این هفته چه گذشت؟/ اعتراف فردوسی پور به اشتباهات عوامل نود/ شماره 24، زننده بهترین گل سال ...
باید دقیقه 95 تمام میشد و گل تراکتور در دقیقه 95:18 زده شد. احمد نورالهی میهمان برنامه نود بود. نورالهی: یک سال دیگر با پرسپولیس قرارداد دارم نورالهی در ابتدای صحبت هایش از بیوگرافی فوتبالی خود گفت. وی گفت: فوتبالم را از گلستان شروع کردم و بعد از شموشک به میلاد یزد رفتم و چند سال در لیگ دسته اول بازی کردم و بعد هم دعوت شدم به تیم امید. بعد هم آقای دایی ...
برادرم به خاطر من پرسپولیسی شد
برخورد من خوشش آمد و فردا صبح 6 میلیون نقد به حسابم ریختند. خاطرم است که پول را به پدرم رساندم و چون آن موقع ماشین نداشت خواستم که پراید برای خودش بخرد. چون در آن سال با آن پول نمی توانستم خانه بخرم یا سرمایه گذاری کنم. خودم هم ماشین احتیاج نداشتم و خوابگاه بودم و ابومسلم آن سال خیلی نظم داشت و همه بچه ها باید در خوابگاه می ماندند. *نگفتی 250 هزارتومانی که از شموشک گرفتی چه کردی؟ ...
بنیاد در آینه مطبوعات
....اگر من نروم فردا جواب حضرت زهرا (س) راچگونه بدهم؟ او یک بار دیگر قبل از این مرحله آخر به جبهه سوریه رفته بود و فقط به خاطر تولد علی اکبرش برگشت. بچه اش را که دید چهار روز بعد دوباره به سوریه رفت .این بار اما بی خبر از ما.وقتی با خانه اش تماس گرفتم عروسم گفت آقا جواد رفت جبهه. ترسیده بود این بار مانعش شویم... او سهمش را در تربیت فرزندانش انجام داد حرف های پدر که تمام می شود رو به ...
زنان باید بتوانند رئیس جمهور شوند
درواقع ذکر اسم شما، یک ترس هم ایجاد می کند. درست است؟ ترس؟ بله. برای شنونده. درواقع کسی که می خواهد امر خلافی را انجام بدهد، از خانواده شما اسم می برد و طرف مقابل را می ترساند که اگر مخالفت کنی با تو برخورد خواهدشد. نه، برعکس، با نام ما مشکلات حل شد. ولی نهایتا اینها به معنی این نیست که این همه ویلا، بزرگراه ها، خانه ها و رستوران های زنجیره ای و پاساژ بزرگ و زیبا متعلق به ماست ...
گل کایپتان فقید پرسپولیس بهترین شد
و بعد از شموشک به میلاد یزد رفتم و چند سال در لیگ دسته اول بازی کردم و بعد هم دعوت شدم به تیم امید. بعد هم آقای دایی فیلم بازی من را دیده بود و دعوت کرد که به پرسپولیس بیایم. وی در مورد اینکه ابتدای فصل نبود و غیبتش به ضرر پرسپولیس تمام شده بود گفت: این را باید کارشناسان نظر بدهند. من نمی توانم در مورد عملکرد خودم صحبت کنم. نوراللهی در مورد اینکه پول عملش را مهدی طارمی داده ...
بنیاد در آینه مطبوعات
می گفت شما به وظیفهتان عمل کنید. 24ساعت بازداشت به خاطر محاسن آن زمان ارتشی ها برخی تفکرات دوران گذشته را داشتند؛ به طور مثال کسی ریش نمی گذاشت و مانند دوران شاه محاسنشان را می تراشیدند، اما مصطفی برخلاف همه محاسنش را نمی زد. هرچه به او تذکر می دادند، گوش نمی کرد و می گفت: من مقلد امام خمینی هستم و محاسنم را نمی زنم. فرماندهان با او برخورد کردند اما او می گفت: من مسلمانم و به ...
حاشیه سازان دایم ایجاد مزاحمت می کنند
اما در هیئت مدیره ی هفت نفره ی من که غیر از خودم؛ همه ی اعضای آن؛ تحصیلات سطح بالا داشتند؛ حتی یک نفر هم استعفا نداد. من تنها رئیسِ اتحادیه در کل کشور هستم که توانستم30 نفر از ناشرانِ برندِ کشور را جمع کنم و به درخواستِ وزیرِ ارشادِ وقت؛ درکنار نمایندگانی از صنفِ صحاف ها، لیتوگراف ها و چاپخانه داران با وزیر گفتگوی طولانی مدت داشته باشیم. در این جلسه گفته شد که عن قریب است که اتحادیه ناشران باوجودِ ...
به مجردها گفتم ازدواج نکنید، اخراجتان می کنم!
بیش تر از این متضرر می شدیم. برگشت بچه ها به حالت اولیه واقعا سخت بود. ما این شرایط را هم رد کردیم، بعد از آن با مسئله کسر درآمد روبه رو شدیم، اما در نهایت توانستیم یک قرارداد مشترک همکاری ببندیم و نتیجه آن را هم می بینید که شرایط بهتر شده است. ما از روز اول شعار می دادیم که هوادار دارایی باشگاه است و ما این را به عینه به همه نشان دادیم و همین هواداران هستند که پرسپولیس را سرپا نگه داشته اند. شاید ...
نباید اشتباه امریکا در عراق را تکرار کنیم
اظهار نظرهایی بود. دو ساعت بعد، من نوشته خود را پاک کردم، نه به خاطر اینکه پاریس از من خواسته باشد، بلکه به خاطر اینکه به خودم گفتم من وارد چنین مشاجره ای نخواهم شد، در حالی که مردم را در کشورم به قتل می رسانند. من چند روز بعد به شبکه تلویزیونی فاکس نیوز رفتم و آنها از من پرسیدند آیا فکر نمی کنید اگر حمل سلاح برای فرانسوی ها آزاد بود، آنها می توانستند از خودشان در مقابل تروریست ها دفاع کنند؟ و ...