سایر منابع:
سایر خبرها
افشارزاده:به گذشته برگردم هر گز پایم را در فوتبال نمی گذارم
می داد. عدم واگذاری به بخش خصوصی به رغم سر و صداهای زیاد، صدرنشینی این تیم در لیگ برتر و رفتن به فینال جام حذفی در کنار حاشیه سازیهای بازیکن عاصی عراقی، پروندهای جالب و البته عجیب برای استقلال 94 رقم زد، پروندهای که در آن حتی اعتصاب بازیکنان به چشم می خورد، با این حال بهرام افشارزاده مرد اول باشگاه تا حد زیادی موفق به مدیریت این حوادث شد. مصاحبه ای که پیش روی شماست ساعت 6 صبح یکی از ...
عماد افروغ: در انتخابات 88 می گفتند ما نمی خواستیم درمناظرات اسم ببریم، اما امام زمان الهام کرد
است که بیاید و از خودش دفاع کند. اما بعد آمدند و گفتند امضایت را پس بگیر. اما من مخالفت کردم. مگر من بازیچه بودم؟ من امضایم را پس نگرفتم. البته استیضاح هم نشد. *کسی تافته جدابافته نیست. وقتی می گوییم که مردم در مشروعیت نظام نقش دارند دیگر کسی نمی تواند بگوید که مردم نقش ندارند، اما من دارم. تو اگر بخواهی نقشی داشته باشی تا زمانی که مردم نباشند و تو جزیی از آنان نباشی که نمی توانی این ...
نشست دیدار و گفتگو با محمدتقی پورنامداریان با حضور محمدرضا شفیعی کدکنی برگزار شد..
.... یادم هست که از سال 1353 تا 1357 که آقای دکتر خانلری راهنمای من بودند هیچ ننوشته بودم، نزد ایشان رفتم و گفتم که این مقدمۀ هفتاد - هشتاد صفحه ای برای پایان نامۀ من است. خیلی استقبال کردند ولی بعد از دستگیری ایشان، از استاد شفیعی کدکنی که از آمریکا آمده بودند، خواهش کردم که قبول کنند. وقتی این هشتاد صفحه را نزد ایشان بردم گفتند که همین نوشته ها را برای دفاع آمده کن و از سرشان هم زیاد است! اما ...
بزرگترین شاعر پاکستانی در شب بخارا
بعد تمام می کرد و فردا کتابی دیگر به امانت می گرفت. از آنجا که دوران کودکی اش با تنگدستی سپری شده است، در جایی می گوید:"در محله، خانۀ ما جزو خانه هایی بود که برق نداشت. برای این که شب ها بتوانم مطالعه کنم، یک بطری نفت برای فانوس می خریدم که معمولا تا نیمه شب آن هم تمام می شد. بعد از خاموش شدن فانوس به مرور به آنچه خوانده بودم می پرداختم. همچنین فردا نیز دوباره در دانشگاه، آن را مرور می کردم. در این ...
بازگشت دیپلماسی به دوران اصلاحات
با دیپلمات داروساز چند جلسه ای که بنشینی و بلند شوی، آرامش و طمأنینه اش بیشتر به چشم می آید. در سایه این تأمل، سیاست داخلی و سیاست خارجی را توأمان می بینی. گفت وگویمان با سیدمحمد صدر، مشاور وزیر امور خارجه، در فاصله اندکی بعد از برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی انجام شد، ازهمین رو گفت وگو به هر دو حوزه داخلی و خارجی کشید و او از تأثیرات تشنج زدایی در داخل و تأثیرات مثبت آن در خارج از مرزها سخن گفت. ...
اذکار و ادعیه ای که آیه الله بهجت به خواندن آن مداومت داشتند/ ماجرای به تأخیر انداختن نماز صبح آیت الله ...
می کردند منزلمان دور است تا اینجا برسیم طول می کشد، ایشان توصیه می کرد همان محل خودتان جماعت بخوانید. فریضه ای است که دارد از دست می رود، این فریضه را اقامه کنید در همه محلات. هر چه اصرار کردند ایشان برای نماز صبح نیم ساعت بعد از اذان بیاید، حاضر نشد. تا اینکه انقلاب شد، روزی داماد حضرت امام(ره) آقای اشراقی بنده را دید و گفت؛ می خواهم خدمت آقا برسم، کاری با ایشان دارم. گفتم امشب بیایید ولی به شرط ...
فرهنگ در رسانه
درباره سابقه علاقه و کارش به عنوان یک مجسمه ساز سخن می گوید. چگونه برای همکاری با ورسوس دو دعوت شدید؟ از برگزاری دوره اول خبر داشتید؟ من از برگزاری دوره اول ورسوس که مخصوص نقاشان جوان بود مطلع شده بودم و از نمایشگاه هم که در خانه هنرمندان برگزار شد، دیدن کردم. خانم عطیه رضوی، دبیر اجرایی ورسوس، با من تماس گرفت و در ابتدا گفت که ما قصد انجام چنین کاری را داریم، شما در مورد ...
- چهارشنبه سوری - به روایت کاوه باغچه بان
روی کارهای پدرتان -ثمین باغچه بان- شروع به کار کردید؟ سه، چهار سال آخری که با گروه پاپ آریانا کار می کردم، می دانستم کارهایی که بابا نوشته در قفسه ها به صورت کاغذ و پارتیتور مانده و فکر کردم کاری کنیم که بتوانیم این آثار را یک جوری با کامپیوتر دربیاوریم. بعد شروع کردم هفته ای یک روز کارکردن با پدرم روی رنگین کمان دو یا چهارشنبه سوری. هر یکشنبه سه، چهار ساعت با پدرم روی این پارتیتورها کار می ...
پروین: نوروز فقط خوش می گذراند
قلیچ و یا عبادی زاده که کنار من نشسته اند بپرسید که در طول عمر فوتبال شان چقدر پول گرفته اند. * خاطره ای از دوران حضور وحید قلیچ در پرسپولیس دارید؟ بهروز سلطانی و وحید قلیچ دروازه بانان من بودند و من نوبتی آن ها را درون دروازه قرار می دادم. یک روز قلیچ، سلطانی را به ورزشگاه امجدیه می فرستد و زمانی که سلطانی به ما می رسد می بیند بازی شروع شده است. قلیچ به سلطانی کلک زد تا درون ...
اصلاح طلبان و نگاه نردبانی؛ از هاشمی و ناطق تا عارف و لاریجانی
فراکسیون یک تصمیم بگیرد اما افراد جور دیگری رای دهند. من فقط همین یک اصل را مطرح می کنم و چیز دیگری هم نمی گویم. هیچ شرط دیگری لازم نداریم. من اگر الان خودم در مجلس بودم این کار را همین امروز آغاز می کردم. افراد را صدا می زدم و می گفتم ما الان یک فراکسیون هستیم. مشی ما نیز روشن است. مشی اصلاح طلبی و اعتدالگرایی داریم و حامی دولت نیز هستیم. این که نمایندگان مجلس در کدامین فراکسیون ها عضو ...
روایت آغاز زندگی مشترک شهیدی که شیرینی پیوند آسمانی اش به شهادت متبرک شد
روی لبه دیوار نشست... صدای در که به گوشم رسید، دویدم پشت در. ساک خون آلود علی را که گرفتم، طوقی از لب دیوار پر زد و رفت... خاطره پایانی: بعد از زیارت و نماز در حرم امام رضا(ع)، محمدحسین رو به من گفت: من دو چیز از خدا و امام رضا(ع) خواسته ام...اول یک زن خوب،... اگه یه خونه خوب و یه ماشین مدل بالا هم به من بده، دیگه تقاضایی از او ندارم . خندیدم و گفتم ... اگر عشق در ...
اس ام اس تبریک نوروز
اگه چه ما یادمون میره که عشق تنها دلیل زندگیه ... ولی باز خدا رو شکر عید نوروز هر سال اینو به یادمون میآره ... پس نوروزت مبارک که سال تو پر از عشق کنه ... ************************** چند روز دیگه بهار میاد و همه چی رو تازه میکنه سال و ماه و روز و هوا و طبیعت و .... فقط تنها چیزی که کهنه نمیشه و همه اون تازگی ها می ارزه دوستیمونه ...
اگر اهل مسابقه در مروت نباشی، آن وقت نامرد می شوی
زهرا(س) از چه مصیبتی آرزوی مرگ کرد؟ یک روضه می خواهم پیشنهاد کنم که خیلی روضۀ هولناکی است. فاطمۀ زهرا(س) به خاطر این مصیبت به خانه آمد و صدا زد، علی(ع)! ای کاش مرده بودم و این صحنه را نمی دیدم(لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هُنَیْئَتِی وَ دُونَ ذِلَّتِی ؛ احتجاج/1/107) این چه مصیبتی بود؟ مادرتان فاطمۀ زهرا(س) در مسجد رو انداخت و فرمود: مردم بیایید مرا کمک کنید، ولی مردم جواب ندادند. ما از مغیره انتظار نداریم، ای مردم نامرد مدینه! شما چرا جواب فاطمه(س) را ندادید؟! الا لعنه الله علی القوم الظالمین ...
آقامهدی برایم معما بود...!
زیرزمین خانه آب گرفته بود. آقامهدی، بی-درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول کمک به او شد. کم کم کارها رو به راه شد. پیرزن به مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بدهد مادر! خیر ببینی! نمی دانم این شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما را ببیند و یک کم از غیرت و شرف شما یاد بگیرید؟ آقا مهدی لبخندی زد و گفت: راست می گویی مادر! ای کاش یاد می گرفت! یا: بد وضعی ...
دایی مقصر نبود، او تحت تاثیر قرار گرفت
وسایل ندارم. شاید دلیل این هم به خاطر نبودن شرایط مناسب رانندگی در شهرهایی چون مشهد باشد. * اولین قضاوت شما در چه مسابقه ای بود؟ من از 15 سالگی در کلاس داوری شرکت کردم و در همان سال در مسابقات نونهالان و نوجوانان سطح شهر قضاوت کردم که در واقع 26-27 سال این قضاوت به طول انجامید و در جامعه بزرگ داوری بودم اما از 21 شهریور 1376 در تمام رده های لیگ ایران سوت زدم. * می ...
نامه سرگشاده بدهیم مسیر منطقی نیست
دهد نه به فرد. او درباره نامه خادم به رییس جمهور گفت: اینکه نامه سرگشاده بدهیم مسیر منطقی نیست و درست این است که به مراکزی که کار تخصصی را در اختیار دارند رجوع کنیم و اگر به نتیجه نرسیدیم آن وقت از طرف دیگر رسیدگی کنیم. من خودم این گلایه ها را در هیات دولت مطرح و اعلام کردم که برخی فدراسیون ها و ورزشکاران گلایه دارند و در واقع من خودم موضوع را به رییس جمهور منعکس کردم. حتی قبل از آن هم ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (240)
رفتم قهوه خونه یارو گفت چی میخواید؟ گفتم قهوه، گفت نداریم، گفتم خونه، انداختم بیرون.خب نامردا آدم با مبتدی اینجوری برخورد میکنه؟ 18. هر وقت زنگ بزنی آموزش دانشگاه یکی گوشی رو برمیداره میگه: کاری از ما ساخته نیست، بفرمایید. 19. تو اسلامشهر یک خونه که داخلش مواد محترقه بوده منفجر شده و 4 کشته و چندین زخمی داشته.فکر کنم ترقه ای که ساخته بودن با همکاری وزارت دفاع بوده. ...
سعید عزت اللهی: دروازه بان می شوم
دوباره ماجراهای رستوران رفتن من و سردار شروع می شود. بدون یک چشم و یک دست جهانبخش را می برم شنیدم علیرضا جهانبخش پلی استیشن باز قهاری است اما قسمت نشده با او بازی کنم. قول می دهم یک چشمم را ببندم، از یک دستم هم استفاده نکنم و یک پایم را روی هوا نگه دارم و علیرضا را ببرم. البته این را به شوخی گفتم وگرنه علیرضا از دوستان صمیمی من است و همیشه با او در ارتباطم. روستوف آلکمار را می برد ...
ناگفته هایی از یازده روز خانه نشینی احمدی نژاد
نژاد گرفتیم من رفتم و با دوستان هماهنگ کردم که باید دست به استیضاح بزنیم. عده ای را جمع کردیم و من نوبت تذکر گرفتم. با صدای بلند اعلام کردم که تذکر دارم. رییس مجلس نوبت صحبت داد. با عصبانیت گفتم که تا کی این اوضاع قابل تحمل است؟ چگونه می توانیم در یک شرایط آرام مجلس را اداره کنیم و به مذاکرات بپردازیم؟ یازده روز می شود که رییس جمهور سر کار حاضر نشده است. جلسه علنی را تعطیل کنید و غیرعلنی تشکیل دهید ...
قصه هایی از این خیابان مشهور
در پیاده روی باریک راه می روند و حاشیه خیابان از بقالی و عطاری گرفته تا فروشگاه مبل های خارجی و لباس بچه، همه چیز پیدا می شود، از این جا به بعد، ساختمان ها بلندتر می شوند. معدود خانه های قدیمی باقی مانده در حاشیه خیابان هم تک و تنها ایستاده اند تا کسی بالاخره سر برسد و خرابشان کند. هنوز نیمکت های سیمانی هست، ولی آدم ها روی این نیمکت ها نمی نشینند. در کوچه پس کوچه های مسکونی این منطقه، کم تر همسایه ...
طاهرزاده: معبر تاریخی نسل ما برای عبور از مدرنیته، روح الله الموسوی الخمینی است
وب سایت استاد اصغر طاهرزاده نظریه پرداز و متفکر اصفهانی، مشروح گفتگویی از وی را پیرامون مدرنیته منتشر کرده است که متن کامل آن در ادامه آمده است. گفتگو را با یک گلایه شروع می کنم. علاقمندان شما می پرسند چرا کمتر تن به مصاحبه می دهید؟ بسم الله الرحمن الرحیم. دلیلش این است که فضای ارائه افکار در این تاریخ تنگ است. یک جاده کشیده اند که همه بناست در این جاده بروند. آقای مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی علیه السلام می گویند که یک پادشاه تختی ساخته بود و می گفت همه باید اندازه این تخت باشند . هر کس بلندتر بو ...
ستاره پرسپولیس: مدیون علی دایی هستم
به گزارش ملیت به نقل از خبرگزاری مهر، احمد نوراللهی که مهمان حضوری برنامه نود بود ضمن بیان این مطلب افزود: فوتبالم را از گلستان شروع کردم و بعد از شموشک به میلاد یزد رفتم و چند سال در لیگ دسته اول بازی کردم و بعد هم دعوت شدم به تیم امید. بعد هم آقای دایی فیلم بازی من را دیده بود و دعوت کرد که به پرسپولیس بیایم من خودم را مدیون علی دایی می دانم. وی در مورد اینکه ابتدای فصل نبود و غیبتش ...
کودک ربایی برای جلب توجه زن مورد علاقه
چمدان مشکی رنگ به خانه آمده و مدعی شده که داخل آن توله سگ است. او گفت زمانی که خان آقا به دستشویی رفته بود، از روی کنجکاوی در چمدان را باز کرده و ناگهان با پسربچه ای روبه رو شده که دست و پا و دهانش بسته شده و صورتش را با نایلون پوشانده بودند. با اعلام این گزارش، مأموران راهی خانه مورد نظر شدند و خان آقا را دستگیر کردند. به این ترتیب پسربچه که چیزی نمانده بود به خاطر خفگی جانش را ...
فائزه هاشمی: زنان باید بتوانند رئیس جمهور شوند
.... درست است؟ ترس؟ بله. برای شنونده. درواقع کسی که می خواهد امر خلافی را انجام بدهد، از خانواده شما اسم می برد و طرف مقابل را می ترساند که اگر مخالفت کنی با تو برخورد خواهدشد. نه، برعکس، با نام ما مشکلات حل شد. ولی نهایتا اینها به معنی این نیست که این همه ویلا، بزرگراه ها، خانه ها و رستوران های زنجیره ای و پاساژ بزرگ و زیبا متعلق به ماست. همه آنهایی که شایعه می ...
به پرسپولیس نرفتم چون استقلالی ام
رفته بودی حداقل از بعد فنی به نفعت بود؟ - من به خاطر هواداران دو تیم آن پیشنهاد را قبول نکردم. یعنی هم به استقلالی ها احترام گذاشتم و هم به پرسپولیسی ها. من بازیکنی از جنس استقلال هستم. اگر به پرسپولیس می رفتم استقلالی ها آزرده خاطر می شدند. ضمنا پرسپولیسی ها نیز به ماجرا از این زاویه نگاه می کردند که طالب لو استقلالی است و در واقع خیلی به دل آن ها نمی نشستم. * اما برانکو ...
مهراوه شریفی نیا؛ قبل از کیمیا، بعد از کیمیا
سریال های ترکیه ای بودند، کیمیا را بدون اینکه بگویم، می دیدند. آنقدر به سریال های جم عادت کرده بودند که مثلا می گفتم، عمه تو رو خدا سریال من را یک قسمت ببین، ببین چه شکلی شده ام، می گفت نه، یاسمین (کاراکتر یکی از سریال های جم) خیلی خوشگل است! نمی توانم تو را ببینم. خب کاری نمی توانستم بکنم. بعد هم رفتم دیدم راست می گوید، واقعا خوشگل است! (خنده) حاشیه های ماجرای گریم چه بود؟ مسائل دیگر ...
اس ام اس چهارشنبه سوری
چهارشنبه سوری افتاده جمعه . . . یکم بیشتر بیاندیشید به عمق فاجعه پی میبرید ............. جای سوختگی رو پام بود به مامانم نشون دادم گفتم این جای چیه !؟؟؟؟ گفت بچه بودی چهارشنبه سوری رفتیم خونه بابابزرگ اینا از رو اتیش پریدی گفتم اهان پس اونجا اینطوری شد گفت نه . . اومدیم خونه قاشق داغ گذاشتم ...
نوراللهی: مدیون علی دایی هستم
...: احمد نوراللهی که مهمان حضوری برنامه نود بود ضمن بیان این مطلب افزود: فوتبالم را از گلستان شروع کردم و بعد از شموشک به میلاد یزد رفتم و چند سال در لیگ دسته اول بازی کردم و بعد هم دعوت شدم به تیم امید. بعد هم آقای دایی فیلم بازی من را دیده بود و دعوت کرد که به پرسپولیس بیایم من خودم را مدیون علی دایی می دانم. وی در مورد اینکه ابتدای فصل نبود و غیبتش به ضرر پرسپولیس تمام شده ...
فدراسیون جواب حمایتش را گرفت/تلاشم را برای کسب سهمیه می کنم
دسته ی دوم صعود کنیم خیلی باعث امیدواری ما برای ادامه ی راه شد.ما در مرحله ی گروهی تمام حریفان را سه بر صفر مغلوب کردیم و این نشان دهنده ی این بود که سطح بازی ما بالا رفته است و وقت جدا شدن از دسته ی سوم و رسیدن به دسته ی دوم بود.تازه اول کار ما است،بایستی از الان برای دوسال آینده برنامه ریزی کنیم و خودمان را آماده کنیم.نباید فک کنیم با وارد شدن به دسته ی دوم همه چیز تمام شده و دیگر کاری باقی نمانده ...
بنیاد در آینه مطبوعات
خانه و گذر امورمان کردیم. بعد از آن هم همه با هم کار ریسندگی و شعربافی را شروع و مخارج زندگی را اینگونه تامین کردیم. مادرم زن زحمتکش و آبروداری بود و این را به ما هم یاد داده بود. 80سال پیش ازدواج با دوستِ صاحبکار یک روز که برای تحویل کارهای آماده شده نزد صاحبکارم رفتم، جوانی را آنجا دیدم که میگفتند سنگ تراش است. او من را همان روز از صاحبکارم خواستگاری کرده و گفته بود این وصلت را ...