سایر منابع:
سایر خبرها
"اکوتوریسم" یا گسترش گردشگری جنگل راهکاری برای حمایت از جنگل و جنگلنشینان
این معنا که، اطمینان از توانایی های موجود منابع جنگل حفظ شود. به عبارت دیگر مقدار درخت قطع شده و صدمات وارده به طبیعت جنگل، بطور متوسط از نرخ رشد جنگل تجاوز نکند. همچنین مفهوم توسعه ی زیست بوم به عنوان پیش زمینه و مقدمه ی توسعه پایدار، از اوایل دهه ی 1970 توسط ساچز در اتحادیه حفاظت جهانی برنامه محیطی سازمان ملل متحد مطرح گردید. توسعه زیست بوم به عنوان توسعه در سطح منطقه ای یا محلی به معنی همزیستی ...
کهن ترین دهکده ایران را ببینید
کیلومتر مربع وسعت دارد. روستای تنگ براق روستای تنگ براق است که از توابع بخش سده به حساب می آید در 80 کیلومتری جنوب غربی اقلید است. تنگ براق از شمال به شهرستان آباده، از جنوب به شهرستان های مرودشت و سپیدان، از شرق به شهرستان خرم بید و از غرب به اراضی استان کهگیلویه و بویراحمد محدود می شود . در تنگ براق، آبشار و تنگه و غار و دشت را یکجا قرار دارد به همین دلیل است که ...
تالاب کجی شاهکار خیال انگیز خلقت در دل کویر
تالاب نیز زیستگاه 14 گونه پستاندار از قبیل، خرگوش، روباه، کفتار، گرگ، پایکا، پامسواکی، زرده بر و تشی است. جدای از همه زیبایی های طبیعی و حیات وحش این منطقه؛ آب تالاب به واسطه املاح معدنی موجود در آن دارای خواص درمانی برای بیماریهایی نظیر آرتروز، رماتیسم و بیماریهای مفاصل است. بازدید سه هزار نفر از تالاب کجی نمکزار نهبندان در تعطیلات نوروزی رئیس اداره حفاظت محیط زیست ...
کوه های مریخی در چابهار/عکس
اقدامات مقتضی انجام گیرد. چشمه گل افشان در 95 کیلومتری غرب بندر کنارک و در دشت کهیر نرسیده به روستای(بندر) تنگ در زمینی مسطح واقع شده است. حدود 40 تا 50 کیلومتر پس از چابهار به سمت بندرگواتر، کوههایی در سمت چپ جاده نمایان می شود که به کوههای مینیاتوری یا مریخی معروفند. وجود این کوه ها با توجه به منظره کاملا متفاوتی که در سمت راست جاده و رو به سوی دریا وجود دارد، باعث می ...
سفر به بخش تاریخی کاغذ کنان شهرستان میانه
...، گلابی وحشی، بلوط و زبان گنجشک اشاره نمود. گونه های شاخص جانوری: گونه های شاخص جانوری منطقه حفاظت شده کاغذکنان اعم از پستانداران شامل پلنگ، کل و بز، آهو، سیاه گوش، خرس قهوه ای، گربه وحشی، کفتار، رودک، تشی، راسو، جوجه تیغی، سمور سنگی، شنگ، گراز، گرگ، روباه، خرگوش، سنجاب زمینی، خفاش نعل اسبی مدیترانه ای و انواع مختلفی از جوندگان می باشند. سرشماری 168 آهو در منطقه حفاظت ...
اسکو سرزمین تجلی همراهی انسان با طبیعت
شهرهای آذربایجان دارای تابستان کوتاه و ملایم و زمستانهای سرد می باشد. منطقه ارشد چمن در روستای کندوان این شهرستان به یک منطقه چهار فصل تبدیل شده و یکی از مناطق بسیار زیبای گردشگری در کشور محسوب می شود .به طوریکه طبیعتش از کران های سنگی آن در روستای تاریخی کندوان گرفته تا کرانه های آبی آن در جزیره اسلامی محیطی دلنشین را برای مسافران داخلی و خارجی فراهم نموده است . بارندگی آن بیشتر در فصول سرد ...
چرا مغول ها اروپا را نگرفتند؟
بهادر توانسته بود با قدرت فرماندهی خود، نیروهایش را از میان دو رشته کوه و صدها مایل دشت بگذراند. او به عنوان یکی از چهار ژنرال محبوب چنگیزخان شناخته می شد و در فتوحات مغول ها در شمال چین تا شرق اروپا، همه جا حاضر بود. او در سال 1241 مرد مسنی بود ولی هنوز نبوغ نظامی خود را حفظ کرده بود. یک روز بعد از شکست دادن شوالیه ها، مغول ها مجارستان را هم تحت کنترل خود گرفتند. آن ها دشت های منطقه ...
کاشان دیار گل و گلاب و هنر
...، سجاده اش را به وسعت دشت، مُهرش را نور و جانمازش را چشمه می بیند. *کلوچه و باقلوا و فرش سوغات و صنایع دستی کاشان طعم شیرین، ترد و خوشمزه کلوچه و باقلوایش در کنار طعم شربت شیرین و جان افزای گلاب، عطر متبرک گل محمدی آن نیز گفتاری دیگر در شیرینی کام مسافران و گردشگران نوروزی دارد که به عنوان یکی از سوغات های خوراکی و شیرینی سنتی کاشان است. اینجا کاشان است که از عطر ...
گشت و گذار در شهرهای خراسان رضوی؛ فریمان میدان رزم سهراب و اسفندیار/سفر به دیار شهید مطهری
به گزارش قدس آنلاین به نقل از مهر ، فریمان در فاصله 75 کیلومتری از شهر مشهد واقع شده است این شهرستان از شمال و شمال غربی با مشهد، از شرق با تربت جام و از جنوب با تربت حیدریه هم مرز است. در این منطقه رودخانه های متعددی از جمله فریمان، سنگ بست، قلندرآباد، کلاته، درمنه، قیاق و گل بنفشه جاری است و لذا مجموعه حیات وحش شهرستان فریمان حیواناتی همچون قوچ، آهو، کل، خرگوش و پرندگانی نظیر کبک و ...
دیار گروس چشم انتظار گردشگران داخلی و خارجی
به گزارش ایرنا، شهرستان بیجار مرکز منطقه گروس در شمال شرقی استان کردستان و در مجاورت استان زنجان قرار گرفته است. ارتفاع این شهر از سطح دریا هزار و 870 متر است و بعد از شهر کرد مرتفع ترین شهر ایران به شمار می آید. این شهرستان دارای آب و هوای کوهستانی و زمستان های سرد و تابستان های معتدل است و همین تنوع اقلیمی موجب شده است در فصول مختلف سال مخاطبان و گردشگران ویژه ای را جذب نماید. ...
109 هزار زائر به حرم بی بی حکیمه(س) مشرف شده اند / کمبود کالا در کهگیلویه و چرام نداریم / 246 طرح اشتغال ...
دنا اظهار کرد: فاز اول این طرح در اسفند سال گذشته و با کشت گیاهان موسیر، بن سرخ و کرفس در مراتع خاریدون شهرستان دنا و در 12 هکتار انجام شد. مدیرعامل موسسه زیست محیطی سبزیاران امیرچمران هدف از انجام این طرح را احیاء و حفاظت از گونه های گیاهی در معرض انقراض مانند موسیر و سایر گونه های کمیاب دانست و گفت: فاز دوم کشت گیاه موسیر در منطقه دیو هاشم شهرستان دنا و در مساحتی به وسعت چهار هکتار از ...
کشت گیاه موسیر در چهار هکتار از مراتع شهرستان دنا+تصاویر
معرض انقراض مانند موسیر و سایر گونه های کمیاب دانست و گفت: فاز دوم کشت گیاه موسیر در منطقه دیو هاشم شهرستان دنا و در مساحتی به وسعت چهار هکتار از اوایل سال جاری و به مدت یک هفته انجام شد. فرهمند خواستار همکاری هرچه بیشتر دستگاه های اجرایی با تشکل های زیست محیطی شد و گفت: تشکل های زیست محیطی به رغم همه مشکلات موجود در وظیفه ذاتی خود کوتاهی نخواهند کرد. وی همچنین با بیان اهمیت کشت گیاهان دارویی و حفاظت از گونه های در خطر انقراض عنوان کرد: در حال حاضر به دلیل برداشت بی رویه گیاهان داوریی و خوراکی در مناطق مختلف کهگیلویه و بویراحمد برخی از این گونه رو به انقراض هستند. ...
نیمه دوم تعطیلات کجا برویم
تقریبا در 50 کیلومتری غرب سیدنی در حد فاصل بین دو رودخانه ی نیپین و کاکس واقع شده. هفت پارک ملی و بخشی از مناطق حفاظت شده ی کوه های آبی در میراث جهانی یونسکو ثبت شده است. قبل از اینکه پای اروپایی ها به این منطقه برسد کوه های آبی برای هزاران سال در تصرف ساکنان بومی این منطقه بوده. مشابه داخلی: جنگل ابر با اینکه جنگل ابر در استان سمنان قرار دارد اما به نوعی ادامه ی جنگل های ...
منطقه انگوران سرشار از روح سبز زندگی
به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از زنجان، منطقه انگوران حدود 125 هزار هکتار (1250 کیلومتر مربع) وسعت دارد که نزدیک به 30 هزار هکتار آن پناهگاه حیات وحش و بقیه به عنوان منطقه حفاظت شده تعیین شده اند. حفاظت از این منطقه از سال 1349 آغاز شده است. انگوران، منطقه ای کوهستانی است و زمستان هایی سرد و تابستان هایی خنک دارد و از نظر تقسیمات کشوری در شهرستان ماهنشان در بخش غربی استان زنجان ...
بازدید معاون رئیس جمهوری از منطقه حفاظت شده رئیسی در نیشابور
رباط شاه عباسی نیشابور بازدید و با اعضای سازمان های مردم نهاد زیست محیطی و فعالان محیط زیست این شهرستان نیز دیدار کرد. منطقه حفاظت شده رئیسی با وسعت حدود 50 هزار هکتار، در دشت نیشابور و شرق جاده نیشابور -کاشمر واقع شده است. این محدوده، منطقه ای کویری با ترکیبی از دشت، تپه ماهور و مسیل های پراکنده است که کال شور نیشابور به سبزوار، از شمال آن می گذرد و این عامل بر تنوع زیستی منطقه افزوده ...
برخی جاها مواد مخدر و سلاح را می شد مثل نان خرید
چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل [...] چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل مشرق – در قسمت قبل این نوشتار (که ترجمه ای است از سفرنامه ی فهمی هویدی به افغانستان طالبان در سال 1377 شمی با عنوان طالبان، سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی! ) ماجرای چگونگی آغاز سفر نویسنده به افغانستان را خواندیم و ایراداتی که به او گرفته می شد تا از این سفر منصرف شود را مرور کردیم. همچنین دیدیم که نویسنده چطور خود را به پاکستان رساند و از آنجا چطور برای وارد شدن به افغانستان به سمت مرز حرکت کرد. ماجرای مواجه با اولین نیروی طالبان و آخرین نیروی طالبان هم ذکر شد. بخش دوم این خاطرات را با هم می خوانیم: حالا ما داخل یک دولت، در دلِ دولت پاکستان هستیم. روی نقشه اگر بخواهی حساب کنی، هنوز از پاکستان بیرون نرفته ایم، و هنوز داخل مرزهای آن هستیم. اما در حقیقت امر، داستان طور دیگری است. این نقطه که حدودا 55 کیلومتر را در بر می گیرد، در اصل تحت سلطه ی حقیقی حکومت پاکستان قرار ندارد. یک جورهایی می توانی بگویی یک منطقه آزاد است. مسئولین این منطقه و اداره کنندگان امورش، شیوخ مشهور قبایل باتان هستند که در دوطرف مرز (یعنی هم در پاکستان و هم در افغانستان) پراکنده اند و حضور دارند. از آنجا که این منطقه، منطقه ی آزاد است، به همین دلیل هرچه در پاکستان ممنوع است، در اینجا مجاز است. از تجارت سلاح گرفته تا تجارت مواد مخدر. از این بگذریم که اینجا، ایستگاه اصلی قاچاق به هر دو کشور است. این اطلاعات برای من تازه نبود، بیست سال پیش هم که در سفرم به افغانستان از اینجا دیدن کردم، مواد مخدر در پیاده رو هم فروخته می شد. سلاح هم –که بخشی از آن در همان منطقه تولید می شد- مثل نان در کنار جاده ها در دسترس بود! از همان جهت که این منطقه منطقه ای آزاد است، در طول سال های گذشته جریان برق را به صورت مجانی از حکومت پاکستان دریافت می کرد، آبش را هم از چاه های همان منطقه به دست می آورد. به دلیل فشار بحران اقتصادی ای که کشور به آن دچار بود، حکومت اسلام آباد تصمیم گرفت برای برقی که به این منطقه می داد، مبلغی را تعیین کند. این چیزی بود که موجب تحریک شیوخ قبائل بر علیه حکومت و اعلام شورش آنها شد. و بستن و حمله به راه های تجاری این منطقه یکی از نشانه های این شورش است و همین، چیزی بود که موجب شد نیروهای حکومتی در پیشاور، دیروز به ما اجازه عبور به طورخان را ندهند. در آن ساعات اولیه صبح، با وجود هیبت و هراس انگیز بودن کوه ها[ی سر به فلک کشیده]، جاده، آباد و آرامش بخش به نظر می رسید. شدت حرکت در آن زیاد بود و کاروان ماشین های پر از کالا، با سرعت کم و احتیاط از لبه های کوه در حرکت بودند. البته می ترسم کلمه پر ، نتواند منظور مرا برساند، چون ماشین های باری ای که من می دیدم در اصل در حکم یک سری تپه و کوه متحرک بودند، از بس که جنس در آن گذاشته بودند و ابعاد ماشین را (طولی و عرضی و ارتفاعی) بزرگ کرده بودند! دلیل مسئله این بود که هر کالای صنعتی و تولیدی ای که افغانستان چند میلیون نفری (که حالا بیش از بیست میلیون نفر جمعیت داشت) لازم داشت از طریق پاکستان وارد می شد، حالا یا خود پاکستان هم از خارج وارد کرده بود یا ساخت پاکستان بود. این مطلب نشانگر میزان سودی بود که اقتصاد پاکستان از ادامه ی به هم ریختگی اوضاع در افغانستان و توقف ماشین تولید (در همه ی زمینه ها) در آن کشور می برد. این مطلب تقریبا می توانست تأییدی باشد بر حرف برخی آدم های خبیث که می گویند سودی که پاکستان از جنگ در افغانستان می برد کمتر از استفاده ای که می خواهد در سایه ی صلح به آن برسد، نیست. این نکته هم از چشم آدم مخفی نمی ماند که وانت هایی که به افغانستان می رفتند جنس های صنعتی یا کنسرو بود، اما ماشین هایی که داشت از افغانستان برمی گشت یا آدم سوار کرده بود یا مواد خام بار زده بودند (یا چوب یا تولیدات کشاورزی، از قبیل انگور و سیب و انار) یا آنکه خالی بودند و آمده بودند تا از نو جنس بار زده و به افغانستان ببرند. *** وقتی چشم مان افتاد به لشگری از مگس ها که در هوا می چرخیدند، و سر و صدا و هیاهوی بلندی به گوشمان رسید، و حجم انبوهی از افراد پیاده را دیدیم، و پلیس لاغری را که داشت با عصایی بلند دختربچه ای را به جلو می راند، و دستفروش هایی که در دو طرف راه هرچه خوردنی و نوشیدنی که ممکن بود می فروختند، و ارزفروش هایی که برای جلب نظر، پشت میزهای چوبی بلندی نشسته بودند، دیگر آن موقع لازم نبود کسی خبرمان کند که حاجت روا شده و به طورخان رسیده ایم، دروازه ی ما برای ورود به امارت اسلامی افغانستان . در بین این چیزها، هیچ کدام برای من جدید به نظر نمی رسید. من خودم اهل کشوری بودم که با این قبیل تصاویر مأنوس بود، از مگس ها گرفته تا سر و صدای مردم و جمعیت عظیم آدم های پیاده، و حتی چوب پلیس و فحش هایش. چیزی که بیش از همه ی اینها در آن صحنه نظرم را جلب کرد، چیز دیگری بود که برای اولین بار در زندگی ام می دیدم: صف طولانی ای از بچه های کوچک به چشم می خورد که از پنجره ی ماشین، شبیه صف مورچه هایی بود که در سکوت روی زمین راه می رفتند و اول صف، که داخل خاک افغانستان بود (پشت پست بازرسی ای که چیزی نبود جز یک سری آهن که راه را قطع کرده بود) دیده نمی شد. آخر صف هم با حرکتی یکنواخت و آرام، جلوی چشم همه به سمت عمق اراضی پاکستان پیش می رفت. هر بچه ای روی دوشش یک تکه آهن گرفته بود. برخی آهن ها بزرگ تر یا بلندتر بودند و آنها را دو بچه، هن هن کنان و عرق ریزان، حمل می کردند. پرسیدم داستان چیست، گفتند این بچه ها برای برخی تاجران اجناس اسقاطی و قراضه کار می کنند. می گفتند این تاجرها توانسته بودند از طریق تجارت با بقایای سلاح های روسی خراب که بی صاحب در تمام افغانستان ریخته شده بود، ثروت های هنگفتی به جیب بزنند. چون جا به جایی صدها تانک و توپ سنگین سخت بود، این تجار تصمیم گرفته بودند آنها را به تکه های کوچک تقسیم کرده و بعد به داخل پاکستان قاچاق کنند و بعد آنها را بفروشند. این تکه ها در پاکستان ذوب، و برای مصارف دیگر به کار گرفته می شد. تعجبم وقتی بیشتر شد که فهمیدم این صف ها، از اوایل دهه ی نود میلادی به صورت منظم و مستمر ادامه دارد، چون حجم عظیمی از سلاح های شوروی خراب شده در خاک افغانستان وجود دارد. ممکن نبود به ذهن کسی خطور کند که آخر کار سلاح های شوروی که برای به زانو درآوردن و سرکوب افغان ها به آن کشور فرستاده شده بود به اینجا بکشد، هر چند این سرنوشت، بعد از سرنوشتی که خود اتحاد شوروی به آن دچار شد و ممکن نبود به ذهن بشری خطور کند، دیگر چندان عجیب به نظر نمی رسید. با نیشگون همراهم به خودم آمدم، تذکر داد نیامده ایم اینجا که بمانیم، آمده ایم که از اینجا رد شویم و داخل افغانستان برویم. حرفش را پذیرفتم. جلو راه افتاد و رفتیم به ساختمانی که در آن چند پلیس پاکستانی با هیکل های قشنگ و قامت های بلندشان نشسته بودند. کاری که باید می کردیم را انجام دادیم و بعد از پله پایین رفتیم و وارد اتاق دیگری شدیم. در آن اتاق خلایقی را دیدم که انگار ریش را با ترازو به مساوات بینشان تقسیم کرده بودند، و از چهره شان سرسختی و تندی پیدا بود. نمی توانستم در بینشان رئیس را از مرئوس تشخیص دهم، کما اینکه نمی توانستم کارمند را از ارباب رجوع تشخیص دهم. همراهم که متوجه حیرتم شده بود در گوشم گفت: اینها جماعت طالبان اند! آمدن از یک طبقه به طبقه ی دیگر، شبیه رفتن از عصری و زمانی به عصر و زمان دیگری بود. سریعا به کسانی که نشسته بودند سلام کرد، با تعجب نظرشان به سمتم جلب شد. خطوط چهره شان وقتی گذرنامه ام را دیدند و فهمیدند عرب و مسلمانم باز شد. سریعا آمدند به سمتم و با خوشحالی آشکاری شروع کردند به خوشامدگویی و دست دادن، انگار دوستانی باشیم که بعد از مدت ها دوری باز همدیگر را ببینیم. ناگهان با جوان های طالبان رو در رو شده بودم و این، باعث شوک و حیرتم شده بود، جوان هایی که از وقتی در افق افغانستان ظاهر شدند همه ی دنیا را به خود مشغول و مردم را حیران کرده اند. البته تعجب و شوکم خیلی طولانی شد، چون بعد از آنکه گذرنامه ی مرا مهر کردند یکی شان گذرنامه را به دستم داد و به فارسی گفت: خداحافظ حالا باید سریع می رفتیم سوار ماشین مان می شدیم تا به کابل برویم. انسان کلی عذاب می کشد تا به کابل برسد. وقتی هم به آنجا می رسد، شوکه می شود. و خیلی خوش شانس خواهد بود اگر بعد از مدتی ماندن در آنجا افسردگی نگیرد! به دلیل اینکه فرودگاه کابل تعطیل، و در تیررس سلاح های احمد شاه مسعود –فرمانده مخالف طالبان که در پایگاهی در 25 کیلومتری پایتخت مستقر است- قرار دارد، کسانی که می خواهند به کابل بیایند راهی ندارند جز آنکه از ماشین و راه های زمینی استفاده کنند. مشکل اینجاست که ماشین در دسترس است ولی آنچه راه خوانده می شود، اصلا اینطور نیست! اینکه یک راهی روی نقشه ترسیم شده باشد، لزوما به این معنی نیست که الان در عالم واقع هم بر روی زمین وجود داشته باشد! بله، در افغانستان، راه هایی قبل از سالهای جنگ داخلی وجود داشت، اما به طول انجامیدن 20 ساله ی جنگ موجب شد که دو طرف درگیر یعنی هم کمونیست ها و هم مجاهدین [1]، راه ها را اهدافی نظامی در نظر بگیرند که می شد با نابود کردن آنها جلوی حرکت دشمن را گرفت یا محاصره اش کرد. هیچ کدام از طرف های درگیری هم در انجام این کار کوتاهی نکردند! من گواهی می دهم که در این مأموریتشان پیروزی بزرگی به دست آوردند، شاید اصلا این نابود کردن راه های مواصلاتی، بزرگترین پیروزی طرف های درگیر بوده باشد! ضمنا به این دلیل که جریان بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! مسئله به همین جا ختم نمی شود، چرا که قسمت هایی از راه ها که از سر تصادف از آسیب خمپاره باران جسته، باران ها و سیل ها به سروقتش آمده و این هم همراه شده با اهمال و عدم صیانت از راه ها، از همین رو آنجا ها هم خود به خود و در سکوت، به سریال حفره های خمپاره باران ها پیوسته است! با توجه به مجموعه این دلایل، حالا راه ها هیچ نقشی ندارند جز آنکه به ماشین ها نشان دهند که در صحراهای وسیع افغانستان باید به کدام سمت برانند. در این وضعیت، عاقل کسی است که به جای حرکت بر روی این جاده، از کنارش حرکت کند و حرکت بر روی کوه و تپه ها را بر حرکت بر روی این جاده ترجیح دهد. بدشانس کسی که باور کند که این جاده است و از روی آن حرکت کند یا اینکه در برخی اوقات مجبور بشود از روی آن حرکت کند. البته در هر حال، هر دویشان قربانی این وضعیت اند. چون سفری که قاعدتا باید دو ساعت یا سه ساعت طول بکشد، حالا هشت یا حتی نُه ساعت به طول می انجامد. چون ماشین ها در این مسیر با سرعت متوسط بیست کیلومتر یا حتی احیانا ده یا حتی پنج کیلومتر در ساعت می رانند. حالا اگر این ماشین، یک وانت یا کامیون حامل اجناس باشد که دیگر باید با نهایت آهستگی و احتیاط و لاک پشتی حرکت کند! روی همین حساب، رسیدن از یک شهر به شهر دیگر، با مسافتی که بینشان هست سنجیده نمی شود [مثلا گفته نمی شود بین این شهر تا آن شهر 50 کیلومتر فاصله است] بلکه با ساعت هایی که مسافر باید بین این دو شهر در راه باشد سنجیده می شود. [مثلا گفته می شود از این شهر تا آن شهر 5 ساعت راه است!] مثلا فاصله بین طورخان (در مرز با پاکستان) تا کابل 300 کیلومتر است و در شرایط عادی، می تواند حداکثر طی سه ساعت طی شود، ولی در آن اوضاع که ما می خواستیم مسیر را طی کنیم، 12 ساعت طول کشید! و مجبور شدیم در بین راه، شب را در جلال آباد توقف کنیم و فردا صبحش باز به مسیرمان ادامه دهیم. عذاب راه فقط در سختی هایش و ساعت های طولانی که آدم باید در جاده باشد خلاصه نمی شود، بلکه خستگی و کوفتگی ای که آدم (از کثرت بالا و پایین رفتن ماشین و گیر کردنش و تکان های شدیدش در طول مسیر) به آن دچار می شود هم هست. مسئله ای که باعث می شود آدم وقتی به مقصد مورد نظرش می رسد بیشتر شبیه جسدی بی جان باشد! ممکن نیست بتوانی سختی راه و رنج هایش را بفهمی مگر اینکه اوضاع جغرافیایی افغانستان را بشناسی. شمال افغانستان منطقه ای دشتی است که عبارت است از دامنه ی کوه های پامیر و هندوکش. در جنوب غربی افغانستان هم منطقه ای دشتی که البته رود هلمند که از کوه های هندوکش جاری است به آن نفوذ می کند. اما وسط این دو، منطقه ای پر از بلندی هاست که دوسوم وسعت کشور را در بر می گیرد و امتداد بلندی های پامیر محسوب می شود که جغرافی دانان، آن را سقف دنیا نامیده اند و کوه های مشهور هیمالیا از آن منشعب می شود. شاخصه ی اساسی آن هم کوه های سر به فلک کشیده ی هندوکش است و شاخه های آن. ممکن نیست کسی بتواند این کوه ها را تخیل و تصور کند مگر وقتی که خودش با چشم آنها را ببیند و شدت هیبت و سرسختی ای که دارد را درک کند، کوه هایی که در برخی موارد ارتفاعشان به 7620 متر می رسد! تقدیرمان این بود که همین منطقه ی مرکزی کشور محل مورد نظر ما و هدف اولمان باشد. پایتخت کشور و مقر حکومت، کابل، در قلب همین منطقه واقع شده است، اگرچه قندهار (محل استقرار رهبر طالبان که به او امیرالمومنین می گویند) در ارتفاعات جنوبی واقع شده است. چیزی که در راه مابین پیشاور و طورخان دیده بودیم را باز در مسیرمان در فاصله ی طورخان و جلال آباد و حتی کابل مشاهده کردیم. ماشین های باری پُر و ماشین های سواری [اتوبوس یا مینی بوس های] رنگارنگ با پرچم های سیاهشان که خیال می کردند با آنها چشم زخم را از خود دور می کند، در برخی موارد هم راننده، یک میمون کوچک (که به آن نسناس میگویند) بالای ماشینش بسته است، شاید معتقد است خوش شانسی می آورد. البته تصویری که در این موضوع در افغانستان دیدیم از سه جهت با تصویری که در پاکستان دیدیم فرق دارد: جهت اول اوضاع بسیار وحشتناک و بد جاده هاست که به آن اشاره کردیم. دوم اینکه جاده های افغانستان هنوز در بین صحنه های نبرد قرار دارد و تانک ها و توپ های سوخته، بالای صخره ها و شن ها دیده می شوند و اتاقک ماشین ها در جای جای مسیر افتاده است. البته ساکنین و مسافران هم با این مسئله سازگاری پیدا کرده اند و مثلا اتاقک ماشین ها تبدیل شده به سایه بان هایی که در پناه آن در سایه بنشینند و گاهی هم این اتاقک ها تبدیل شده به مغازه های کوچکی که به ساکنین چادرها[ی آوارگان] جنس می فروشد. در مورد بقایای تانک ها و توپ ها هم بچه ها را می دیدم که رویش می پرند یا پشتش مخفی می شوند، آن هم در بین گله های بز و گوسفند که آنها هم در حرکت و پریدن روی این وسایل با بچه ها همراهی می کنند! سومین تفاوت بین مسیر در افغانستان و پاکستان هم خود را در شکل محل های استقرار آوارگان نشان می دهد. در طول سال های جنگ اوضاع شهرهای اصلی افغانستان به کلی بهم ریخت و برخی از ساکنین آنها ترجیح دادند برای پناه جویی به جنوب کشور بروند و سازمان های بین المللی در آغاز برای سرپناه یافتن آنها چادرهایی برپا کردند که در ادامه تبدیل شدند به خانه های فقیرانه ی آنها که بیشتر شبیه جعبه های گلی چیده شده کنار هم به نظر می رسند. این خانه ها بعد از آنکه ساکنینش به دیار خود برگشتند همچنان باقی ماند و تا الان هم برجاست و شاهدی است از آن دوره. تا وقتی به ورودی کابل نرسیده بودیم برخوردی با نیروهای طالبان نداشتیم. آنها، پنج تایشان برای استراحت کنار جاده نشسته بودند و چای سبز می نوشیدند و پشتشان یک وانت دوکابینه بود که پشتش مسلسل سبک کارگذاشته بودند. چون ماشین گرد و خاک گرفته بود و به جای اینکه پلاک داشته باشد، سلاح داشت، راننده سریعا فهمید که ماشین، ماشین حکومت است، فلذا به محض دیدنش ضبط ماشین را خاموش کرد و نوار کاست را به آرامی در جیبش گذاشت. آن موقع داشتیم به آوازهای زیبایی از یکی از مشهورترین خوانندگان زن افغان به نام نغمه گوش می کردیم که بعد از وارد شدن طالبان به کابل و ممنوع شدن آواز و موسیقی توسط آنان به پاکستان رفته بود. برایم تعریف کردند که صدای شیرین او و خواننده ی محبوب پشتون عبدالله مقری با نوار کاست هنوز در همه ی خانه ها پخش می شود، نوارهای کاست این دو هم در حجم عظیم از پاکستان به افغانستان قاچاق می شود. آواز نغمه که گوش می کردیم می گفت: آقای ملای من، به دادم برس. معشوقم تب کرده و منتظر دعایی است که تو برایش بنویسی، شاید جان را به تنش برگرداند! صحنه خالی از پارادوکس هم نبود، نغمه داشت با آواز مخاطب خودش ملا را صدا می کرد، و کمی بعد چند نفر از ملاهای طالبان در جاده پیدا شدند! [در زبان افغان ها، به نیروهای طالبان ملا هم گفته می شود.] ادامه دارد ... پی نوشت ها: 1- مجاهدین ، به نیروهای اسلام گرایی گفته می شد که با گرایش های سیاسی و بینشی مختلف، در دوران حکومت کمونیستی و حضور شبه اشغالگرانه ی ارتش سرخ شوروی در خاک افغانستان (از اواخر دهه ی 50 شمسی)، به عنوان جهاد ، شروع به جنگ با آنان کردند. در بین این نیروها، هم نیروهای دارای گرایش های بازترسیاسی دیده می شد و هم نیروهای اسلام گرای سنتی و هم برخی نیروهای سلفی. مجاهدین از احزاب و گروه های مختلفی تشکیل شده بود که پس از پیروزی بر کمونیست ها و اخراج شوروی از افغانستان در سال 92 نتوانستند بین خود به توافق برسند و جنگ داخلی بین خود آنان آغاز شد که در نهایت موجب به وجود آمدن حرکت طالبان و شکست همه ی مجاهدین از این حرکت تازه تأسیس گردید. از سران مجاهدین می توان به احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، گلبدین حکمتیار، عبدرب الرسول سیاف و شهید عبدالعلی مزاری نام برد. قسمت های قبل: مقدمه قسمت 1 Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
چشم اندازهای طبیعی فارس به روی میهمانان نوروزی آغوش گشوده است
جنوب شیراز از جاذبه های گردشگری ویژه ای برخوردار است. این منطقه هم از خشکسالی آسیب زیادی دیده ولی امسال به سبب بارندگی آخر زمستان مجموعه ای از مناظر کوهستان ، جنگل و بیشه زار و حرکت دسته جمعی مرغان مهاجر و فلامینگوها را به نمایش می گذارد و زیبایی های طبیعی آن هربیننده ای را به تحسین وا می دارد. همچنین درفارس تاکنون دوپارک ملی بمو به وسعت 48 هزارهکتار و بختگان به وسعت 160 هزار هکتار ...
پارک ملی کویر شبه جزیره کوچک
438 هکتار حفاظت شده، اعلام شد و در سال 1355 به پارک ملی تبدیل شد و در سال 57 شورای عالی محیط زیست با آزاد اعلام کردن قسمت های جنوبی، آبریزهای کوه سرخ و آبریزهای جنوبی کوه سفید آب را جزو پارک ملی اعلام کرد و مساحت پارک به 670 هزار هکتار رسید. در سال 61 با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی و امکانات و توانایی های حفاظتی به دو قسمت پارک کویر به وسعت 420 هزار هکتار شامل منطقه سیاه کوه، نخجیر ...
دیوار تاریخی گرگان طولانی ترین اثر معماری ایران باستان/ سومین دیوار تاریخی جهان
نقشه ترسیم کرد. بعد از او باستان شناس فرانسوی به نام آرن، در سال 1312 خورشیدی بخشی از دیوار گرگان را به شکل پیمایشی، شناسایی و معرفی کرد. در سال 1316 خورشیدی اریک اشمیت آمریکایی با پرواز بر فراز منطقه، خط قرمزرنگی را روی زمین مشاهده کرد که با پیچ وتاب از دریا به سمت کوه های پیش کمر در شرق استان ادامه یافته است. او با دیدن این منظره عجیب، پرواز را بار دیگر تکرار کرد و با تهیه ...
از پناهگاه فریدون فراری ازجور ضحاک تا کوهسار گل های پر سیاوش در اصفهان
می باشد و تاکنون بیش از یک هزار گونه گیاهی در این منطقه یافت شده است. منطقه حفاظت شده کرکس: این منطقه با 114 هزار هکتار مساحت، یکی از زیباترین و بکرترین مناطق حیات وحش استان اصفهان در غرب شهرستان نطنز است. این منطقه شامل مجموعه ارتفاعات سنگلاخی و بسیار مرتفع و تپه ماهورها می باشد. این ارتفاعات در قسمت های مختلف، دشت های جلگه ای کوچکی را احاطه کرده اند. گونه های ...
از سفر به هندوستان ایران تا سفر به ماقبل تاریخ/ مهجوریت و گمنامی جاذبه های گردشگری استان نزد اهالی قزوین
...> طارم به منطقه وسیعی اطلاق می شود که در میان سه استان قزوین، زنجان و گیلان محصور است، با این حال بخش اعظمی از منطقه وسیع طارم یعنی طارم سفلی در استان قزوین واقع شده است. جغرافی نویسان حدود طارم را شمال غربی استان قزوین فعلی ذکر کرده اند که یقینا با در نظر گرفتن این حدود وسعت آن از بخش طارم فعلی که نوعی مرزبندی اعتباری است بسیار وسیع تر بوده و حتی کتب تاریخی متعددی چون تاریخ جهانگشا شهر ...
شهرستان میانه دارای رتبه اول آثار تاریخی ثبت شده آذربایجان شرقی/ دروازه آذربایجان نفس هایش به شمارش ...
به گزارش خبرگزاری تسنیم از میانه ، شهرستان میانه با وسعت 5595 کیلومترمربع (12.3 درصد مساحت استان و بزرگ ترین شهرستان آذربایجان شرقی) در 165 کیلومتری تبریز واقع شده و از سمت شمال با شهرستان سراب، از سمت شرق با استان اردبیل، از سمت غرب با شهرستان های بستان آباد، هشترود و چاراویماق و از سمت جنوب با استان زنجان هم مرز است. شهرستان میانه با دارا بودن بیش از 300 اثر تاریخی ثبت شده، رتبه اول ...
مسجد کبود؛ فیروزه اسلام به قدمت تبریز کهن/موزه آذربایجان؛ مجالی برای تماشای تاریخ آذربایجان
به گزارش قدس آنلاین از تبریز،تبریز یکی از قطب های اصلی گردشگری کشور به حساب می آید که زیبایی ها و نقاط گردشگری آن باعث شده مسافران زیادی مجذوب آن شوند و با یک بار سفر، به مشتری اصلی سفر به تبریز تبدیل شوند. کلانشهر تبریز، مرکز آذربایجان شرقی با جمعیت یک میلیون و 700 هزار نفری، وسعت تقریبی 1781 کیلومتر مربع دارد و از جنوب به شهرستان اسکو، از شمال شرق به شهرستان هریس و بستان آباد و از ...
سفر به پایتخت طبیعت ایران/به دیدارچشمه اسرارآمیز وقت و ساعت برویم
.... این درهٔ صخره ای به درهٔ نی گاه معروف است و همراه با منطقه عمومی اشترانکوه و دریاچه گهر از سوی سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان منطقه حفاظت شده حیات وحش اعلام شده است. در امتداد تنگه تاپله به دریاچه گهر می رسیم که بعد از دریاچه بزرگ تنگ نی گا بزرگ شروع می شود که تا بنار پنبه کار ادامه می یابد. علت بزرگ نامیدن آن وسعت پهنای این قسمت از تنگه است در شمال نی گا بزرگ اشترانکوه قرار دارد ...
مشاهده 15 قطعه پرنده نادر میش مرغ در بوکان
: برای حمایت از این پرنده در حال انقراض مرکز تحقیقات میش مرغ در دشت سوتاو در زمینی به مساحت دو هکتار با هدف حفاظت، احیاء و تکثیر مصنوعی از این گونه نادر و در حال انقراض در حال احداث است. دشت سوتاو که مهمترین زیستگاه این پرنده نادر در ایران به شمار می رود، یک پهنه تپه ماهوری به وسعت 400 هکتار در روستای حمامیان از توابع بخش سیمینه شهرستان بوکان است که سالانه پذیرای 20 تا 25 قطعه از این نوع پرنده ...
عروسک های بومی و محلی خراسان جنوبی در دستان گردشگران و مسافران نوروزی
می گفتند. در سال های گذشته همزمان با وقوع خشکسالی در خراسان جنوبی این شهرستان هم دچار این معضل شده و به دلیل چرای بی رویه و دام مازاد بر ظرفیت، افت سطح آب زیر زمینی، پدیدار شدن کانون های بحرانی و فرسایش بادی سبب مهاجرت مردم به دیگر شهرستان های استان خراسان جنوبی شد. بانوان این منطقه سنت های قدیمی عروسک دوزی را فراموش کرده و برای فرزندان خود عروسک خریدنی تهیه می کردند اما چند ...
حیات وحش ثروتی در گستره ی طبیعت
...، مانند منطقه سرخ آباد و طارم علیا دگرگونی چندانی نیافته اند ولی از بین رفتن گونه یوزپلنگ و مشاهده نشدن آن در 20 سال گذشته در دشت قزوین و سطح استان زنجان و به حد صفر رسیدن هزاران راس جمعیت آهو در نقاط مرکزی و خاوری استان، نشانه یک روند نزولی برای این منابع طبیعی و زنگ خطری برای همه دوست داران طبیعت و حیات وحش است. در ایران تا کنون حدود 151 گونه از پستانداران شامل 140 گونه در خشکی و 11 ...
مشاهده 15 قطعه میش مرغ در دشت سوتاو حمامیان بوکان
پرنده نر بالغ مشاهده شده اند. به گزارش ایسنا، با آغاز فصل بهار زیستگاه دشت سوتاو حمامیان پذیرای میش مرغ ها شده که شروع به نمایشات جنسی و جفت یابی کرده و تا پایان جوجه آوری و بزرگ شدن جوجه ها در این زیستگاه باقی می مانند. پناهگاه دشت سوتاو حمامیان بوکان با وسعت بالغ بر 5000 هکتار در شمال غربی شهرستان بوکان واقع شده و اصلی ترین زیستگاه پرنده نادر میش مرغ است که به لحاظ حفاظتی از سال 1388 به عنوان پناهگاه حیات وحش ارتقاء یافته است. ...
نگاهی به منطقه حفاظت شده کالمند ، بهادران مهریز
سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفته و به عنوان حفاظت شده اعلام گردید. ا این منطقه در حد فاصل 54 درجه و 20 دقیقه تا 55 درجه و 15 دقیقه طول جفرافیایی و 31 درجه و 5 دقیقه تا 31 درجه و 35 دقیقه عرض جفرافیایی واقع شده است و در 20 کیلومتری شهرستان مهریز و 50 کیلومتری مرکز استان و بهادران در 85 کیلومتری بزد قرار گرفته است. وسعت این منطقه حدود 250 هزار هکتار برآورد شده که بیش از نیمی از ...