سایر خبرها
رسایی : هاشمی ناآگاه نیست!!
هاشمی در این سال ها می داند چه می نویسد و چه می گوید، او ناآگاه نیست... به گزارش میدان 72 حجت الاسلام حمید رسایی نماینده مردم تهران و نائب رئیس کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی یادداشتی با عنوان رفتار هاشمی؛ غفلت یا خیانت، مساله این است منتشر کرد. متن کامل این مطلب به شرح زیر است: شاید به دلیل گذر زمان، برخی فراموش کرده باشند که مواضع دشمن شاد کن هاشمی رفسنجانی و پاسخ های روشنگرانه و صریح امام خامنه ای، تنها به موضع اخیر هاشمی درباره موضوع موشکی باز نمی گردد بلکه حداقل در سال گذشته، چهار مورد مواضع قابل تامل و دشمن شاد کن از سوی هاشمی رفسنجانی اظهار شده که رهبری انقلاب با هدف صیانت از انقلاب اسلامی از تریبون عمومی به آن پاسخ داده و خط انحرافی هاشمی را برای افکار عمومی تبیین و نتایج سوء آن را به هاشمی تذکر داده اند. همه به یاد دارند که هاشمی با ذکر خاطره ای عجیب از امام راحل(ره) مدعی شد که رهبر ضد استکباری انقلاب اسلامی و دشمن همیشگی آمریکا، مخالف شعار مرگ بر آمریکا بود! این خاطره جعلی که در راستای خط سازش و با طراحی تحریف امام صورت گرفته بود، سبب شد تا رهبر معظم انقلاب، موضوع سخنرانی مراسم سالگرد امام خمینی (ره) در سال 94 را به تحریف امام اختصاص دهند و در بخشی از آن خطاب به مردم بگویند: آنچه امروز به شما عرض میکنم تحت عنوان “تحریف شخصیّت امام” است... [برخی در خارج و] در داخل هم بعضی ندانسته، بعضی هم دانسته [شخصیّت امام را] تحریف می کردند؛ حتّی زمان حیات خود امام. هر حرفی را که به نظرشان پسندیده بود، به امام نسبت می دادند؛ درحالی که ارتباطی به امام نداشت. بعد از رحلت امام هم همین جریان ادامه داشته است؛ حتّی تا آنجایی که بعضی حرف ها و بعضی اظهارات، امام را به صورت یک آدم لیبرال که هیچ قید و شرطی در رفتار او در زمینه های سیاسی، حتّی در زمینه های فکری و فرهنگی وجود ندارد، معرّفی می کنند؛ این هم بشدّت غلط و خلاف واقع است... امام این عقبه را از روز اوّل دید، با آن مقابله کرد؛ لذا تا آخر، امام علیه آمریکا و دستگاه سیاسی و امنیّتی آمریکا موضع داشت.. (94/3/14) هاشمی در ادامه پروژه تحریف مبانی، خط تخریب و تضعیف نیروهایی که در صف مقابله با استکبار هزینه می دهند را با تکرار دائمی اتهام افراطی گری به آنها دنبال کرد. همین سبب شد تا در چند نوبت رهبر انقلاب به شماتت تریبون دارانی که نیروهای حزب اللهی و بسیجی را به افراطی گری متهم می کنند، بپردازد و آن را در راستای پروژه نفوذ بدانند: کسانی که بر ارزش ها و اصالت ها پای می فشرند به افراطی گری و تندروی متهم می شوند تا در سایه سکوت آنها و تضعیف تدریجی ارزش ها و آرمان ها، زمینه تحقق اهداف پروژه نفوذ فراهم شود. نمی گوییم این افراد و جریان ها، این کار را آگاهانه انجام می دهند اما با این اتهامات، دانسته یا ندانسته، خاکریز مستحکمِ بسیج را تضعیف و پروژه خطرناک نفوذ دشمن را تکمیل می کنند. نباید هر کسی از ارزش ها و محکمات انقلاب و امام رحمهالله علیه گفت با اتهام جناحی گری و افراطی گری روبه رو شود. (94/9/4) اما هاشمی در کنار تحریف امام و تخریب فرزندان امام، سالهاست که میزان سلامت انتخابات ها را به نسبت آن با آنچه می پسندد یا نمی پسندد، مرتبط می داند. او به نتایج انتخابات سال 84 که خاتمی برگزار کننده آن بود، اعتراض داشت، چون نام “هاشمی بهرمانی” از صندوق بیرون نیامد. سال 88 باز به همین دلیل که نام کاندیدای محبوب هاشمی از صندوق بیرون نیامد، بر همان طبل کوبید. سال 92 هم مثل دوره های قبل همواره از ضرورت برگزاری انتخاباتی سالم و دل نگرانی هایش از احتمال تغییر آرای مردم سخن گفت، سخنانی که همواره دست آویز رسانه های بیگانه برای اتهام زنی به انقلاب اسلامی شده بود. این ادعاهای تکراری هاشمی درباره سلامت انتخابات کار را رساند به آنجا که رهبری انقلاب با انتقاد شدید از این ادبیات آن را نوعی مرض نامیدند: انتخابات را نباید خراب کرد. بعضی ها خوششان می آید و کأنّه عادت دارند که از نزدیکی انتخابات، دائم بر کوس نامطمئن بودن انتخابات بدمند؛ عادت کرده اند. این خیلی عادت بدی است، مرض بدی است، چرا؟ انتخابات انتخابات سالمی است. ممکن است در هر انتخابی، یک تخلّفی در یک گوشه ای انجام بگیرد؛ این ممکن است، همیشه هم از این قبیل اتّفاق می افتد – خب در کارهای خود ما هم، کارهای شخصی و عمومی و خصوصی مان ممکن است تخلّفاتی اتّفاق بیفتد – امّا تخلّفاتی که نتایج انتخابات را تغییر بدهد، مطلقاً وجود ندارد. (94/10/14) این سخنان شدید اللحن رهبری هم سبب نشد تا هاشمی از پروژه تخریب و زیر سؤال بردن سلامت انتخابات دست بردارد. او که برای مجلس خبرگان دور پنجم برنامه از پیش طراحی شده ای داشت، با استفاده از سید حسن خمینی، بازی جدیدش را شروع کرد اما وقتی این بازی با عدم حضور سید حسن در جلسه آزمون علمی خبرگان و عدم احراز صلاحیت وی توسط شورای نگهبان ناتمام ماند، در روز 12 بهمن در سخنرانی خود، شدیدترین توهین ها را متوجه فقهای شورای نگهبان کرد و مشروعیت آنها را زیر سؤال برد. این اقدام هاشمی، با استقبال گرم رسانه های بیگانه مواجه شد. هاشمی در حالی چنین ادبیاتی را نسبت به شورای نگهبان بکار می برد که پیش از آن از امام امت شنیده بود که هر کس فقهای شورای نگهبان را تخریب و یا نسبت به آنها توهین کند، مفسد فی الارض است. مقام معظم رهبری اما این بار شدیدتر از دفعات قبل، پروژه تخریب شورای نگهبان را پروژه ای آمریکایی دانستند که عده ای غافلانه آن را در داخل دنبال می کنند: برادران و خواهران عزیز! تخریب شورای نگهبان معنا دارد. آمریکایی ها از اوّل انقلاب با چند نقطه اساسی در کشور و در نظام جمهوری اسلامی بشدّت مخالف بودند که یکی اش شورای نگهبان بود؛ سعی کردند، تلاش کردند و از بعضی افراد داخلی غافل و بی توجّه هم سوءاستفاده کردند بلکه بتوانند بساط شورای نگهبان را جمع کنند. البتّه نتوانستند و نمی توانند- حالا درصددند تصمیم های شورای نگهبان را زیر سؤال ببرند. معنای این کار چیست؟ جوان های عزیز ما به این درست توجّه کنند؛ وقتی تصمیم های شورای نگهبان زیر سؤال رفت و ادّعا شد که اینها غیر قانونی است، معنایش چیست؟ معنایش این است که انتخاباتی که پیش رو است، غیر قانونی است؛ وقتی انتخابات غیر قانونی شد، برخلاف قانون شد، نتیجه اش چیست؟ نتیجه اش این است مجلسی که بر اساس این انتخابات تشکیل خواهد شد، غیر قانونی است؛ معنای غیر قانونی بودن مجلس این است که در طول چهار سال هر قانونی که در این مجلس بگذرد، اعتبار ندارد و بی اعتبار است؛ یعنی کشور را چهار سال در خلأ مجلس و خلأ قانون نگه داشتن؛ معنای تخریب شورای نگهبان این است و دشمن این را می خواهد. البتّه آن کسانی که با دشمن در داخل هم صدایی می کنند، بیشترشان ملتفت نیستند چه کار می کنند. من متّهم نمی کنم کسی را به خیانت؛ ملتفت نیستند، توجّه ندارند امّا واقع قضیّه این است. تخریب شورای نگهبان، اینکه شورای نگهبان را ما زیر سؤال ببریم و بگوییم که تصمیم گیری هایشان برخلاف قانون بوده است، تخریب شورای نگهبان نیست، تخریب انتخابات است، تخریب مجلس است، تخریب چهار سال قانون گذاری در مجلس است؛ دنبال این هستند. ببینید، نقشه را چه زیرکانه می کشند. این را من باید به افکار عمومی بگویم؛ افکار عمومی باید بدانند این را؛ آن کسی که علیه شورای نگهبان حرف می زند، خودش ملتفت نیست و توجّه ندارد که چه کار دارد می کند امّا کار این است. (94/11/28) هر چند امام خامنه ای در این سخنرانی، تخریب کنندگان شورای نگهبان را غافلانی نامید که قصد خیانت ندارند اما این سبب شد تا بعد از برگزاری انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم، وقتی هاشمی رفسنجانی از رای آوری لیست خود در تهران بسیار شادمان بود و این انتخابات را سالم ترین انتخابات می نامید، یک نکته را به وی و همه کسانی که در سال 88 کشور را به آتش کشیدند، یادآوری کنند: یک نکته دیگری که باز در این انتخابات واضح شد و بسیار خودش را نشان داد، رفتار کاملاً نجیبانه کسانی بود که رأی نیاوردند. برخلاف رفتار نانجیبانه کسانی که در سال 88 عمل کردند که چون رأی نیاوردند، دعوا راه انداختند، مردم را به خیابانها کشاندند، کار را به زدوخورد کشاندند، برای کشور هزینه درست کردند، دشمن را جری کردند، طمع دشمن را برانگیختند؛ این کارها شد. خدای متعال آن فتنه را خاموش کرد وَالّا آن فتنه، فتنه کوچکی نبود که اینها راه انداختند. (94/12/20) کار اما به اینجا خاتمه نیافت. درست در زمانی که توافقنامه ای ننگینی به نام برجام به کشور تحمیل، و بر اساس آن سانتریفیوژها جمع آوری، اورانیوم های غنی شده از کشور خارج و قلب راکتور اراک خارج شده بود و ایران همه اقدامات خود را روی زمین انجام داده بود و طرف مقابل فقط وعده هایی را روی کاغذ تحویلمان داده بود و فشارهای خود را روی بنیه دفاعی و صنعت موشکی کشور متمرکز کرده بود، هاشمی رفسنجانی سیگنال جدیدی به آن سوی مرزها ارسال کرد؛ دنیای فردا دنیای کفتگوهاست نه دنیای موشک! این بار اما امام خامنه ای صریح از تمام موارد گذشته، سخن هاشمی را پاسخ داد: اینکه بگویند فردای دنیا، فردای مذاکره است، دنیای موشک نیست این اگر از روی ناآگاهی گفته شود که ناآگاهی است؛ اما اگر از روی آگاهی باشد، خیانت است. اگر نظام اسلامی دنبال فناوری و مذاکره باشد، اما قدرت دفاعی نداشته باشد مقابل هر کشور فزرتی که تهدید کند باید عقب نشینی کند. (95/1/11) هاشمی در این سال ها می داند چه می نویسد و چه می گوید، او ناآگاه نیست... کد مطلب : سایر اخبار ...
پیوند طبقه مرفه جدید با ثروتمندان قدیم/ سرچشمه های چالش موشکی
اقتصاد مقاومتی محمدکاظم انبارلویی در بخش سرمقاله امروز روزنامه رسالت نوشت: امسال را مقام معظم رهبری سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل نام نهادند. سیاست های اقتصاد مقاومتی در اواخر دولت دهم ابلاغ شد و اگر قرار بود اقدام و عملی درباره آن صورت بگیرد باید در برنامه و بودجه های سال های 92 و 93 و 94 و نیز 95 خطوط علمی و عملی آن ظاهر شود. اما این طور نشد! چرا؟ باید دید موانع علمی و ...
ظهور رقیبان روحانی در تعطیلات نوروز
نهم و دهم به وی توصیه کرده اند که تا تنور انتخابات داغ است فعالیت های انتخاباتی خود را آغاز کند. این گزارش می افزاید: اگرچه احمدی نژاد در زمان مجلس هشتم نتوانسته بود مجوز یارانه 250 هزارتومانی را دریافت کند و تنها توانست 45 هزار تومان یارانه بدهد اما به اعتقاد تیم احمدی نژاد، در صورت پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری 96 مجلس قادر به مخالفت با شعار اصلی او نخواهد بود. وعده پرداخت ...
سال 1395 سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل
پاداش داده ایم و مطلقا در ازای آن چیزی دریافت نکرده ایم. مدیرمسئول روزنامه کیهان اظهارات یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مبنی بر پاره کردن برجام در صورت پیروزی در انتخابات را نعل وارونه دانست و گفت: عاقلانه ترین برنامه ترامپ دیوانه پاره کردن برجام است. برجام برای آمریکا یک سند طلایی است اما برای ایران غیر از خسارت، تحقیر و فریب هیچ دستاورد دیگری نداشته است. تضاد و تناقض در ...
حمایت مدیرمسئول کیهان از وعده ترامپ!
پاره کردن برجام در صورت پیروزی در انتخابات را نعل وارونه دانست و گفت: عاقلانه ترین برنامه ترامپ دیوانه پاره کردن برجام است. برجام برای آمریکا یک سند طلایی است اما برای ایران غیر از خسارت، تحقیر و فریب هیچ دستاورد دیگری نداشته است.
تحلیل شریعتمداری از رشته هایی که پنبه شد !
حسین شریعتمداری در اولین سرمقاله کیهان در سال 95 و در تحلیل بدعهدی های غرب درباره اجرای برجام نوشت: 1- بخش اصلی ماجرا سال گذشته از همین روز آغاز شد. در دقایق پایانی روز سیزدهم و در آغاز روز چهاردهم فروردین ماه سال 1394، تیم هسته ای کشورمان و گروه کشورهای 5+1 بعد از یک دور فشرده مذاکرات در شهر لوزان سوئیس به توافق رسیدند و اعلام کردند که برنامه جامع اقدام مشترک هسته ای ایران و 5+1 ...
در نوروز چه خبر بود؟/ نظر وزیر کشور دولت اصلاحات درباره ابطال آراء منتخب اصفهان
پردیس کوروش حتی یک صندلی خالی هم نداشت و لقب خوشبخت های آغاز سال را می توان به صاحبان سینما و دستاندرکاران فیلم های اکران نوروزی بخشید که روزهای کم نظیری را سپری کردند.شاید تلویزیون های فارسی زبان ماهواره ای نیز امسال چنگی به دل نزده باشند اما یک سرگرمی جدی نوروز امسال مانند چند ماه گذشته برای اهلش تعقیب رقابت های انتخابات ریاست جمهوری امریکا بود. در اردوگاه جمهوریخواهان کارزار ترامپ و کروز به ...
از نامه به مسئولین آمریکا تا پرداختن به پدیده زیرمیزی در بین پزشکان
فراوانی را در طول سال 94 روی خروجی رسانه های کشور قرار داد. اخطارهای متعدد درباره سفر اردوغان به ایران، هشدار درباره عدم رعایت خطوط قرمز در برجام، نامه به هاشمی رفسنجانی، نامه به وزیر ارشاد، نامه به مسئولین آمریکا، واکنش به فاجعه منا و مواردی از این دست را می توان در زمره عملکرد یکسال گذشته این تشکل دانشجویی قرار داد. (خاطر نشان می شود جدول زیر تمامی برنامه ها، مواضع و دیگر اقدامات این ...
ابطال برجام شرط آیپک برای حمایت از نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا!
اجرایی شدن آن پایبند نخواهد بود. سرانجام دونالد ترامپ نامزد جنجالی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز در سخنرانی خود در جمع اعضای ارشد لابی آیپک تاکید کرد که در صورت حضور در کاخ سفید سند برجام را پاره خواهد کرد. نکته قابل تامل اینکه هیلاری کلینتون نامزد حزب دموکرات انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا نیز با هدف جلب حمایت لابی آیپک و زیر شاخه های آن، دیگر کمتر سخنی در حمایت ...
متن کامل اظهارات اوباما پس از پایان نشست امنیت هسته ای در واشنگتن
مسئولیت پذیر باشیم. این همان کاری است که ما تلاش می کنیم همچنان ادامه بدهیم. من با اطمینان خاطر می گویم که رویه عملیاتی ما بسیار سفت و سخت تر از هر زمان دیگری است. ما اقداماتی را که انجام می دهیم به صورت دقیق و مستمر ارزیابی می کنیم. باراک اوباما در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره اظهارات اخیر دونالد ترامپ در خصوص این که کره جنوبی و ژاپن باید هسته ای شوند، گفت: فردی که چنین مطلبی گفته است، چیزی ...
پندها و بندها در تحلیل ماجرای انتخابات
اصولگرایان و هر جناح سیاسی دیگر، اگر خواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. میدان 72 / حجت الاسلام بهمن شریف زاده: پس از روشن شدن نتیجه آراء در انتخابات اخیر، تحلیل های گوناگونی از سوی افراد و جناح های سیاسی ارائه شد. البته همه تحلیل ها را با وجود تفاوت هایی که دارند، می توان واجد سهمی از حقیقت دانست؛ زیرا هر تحلیلگری از زاویه نگاه خود به دنبال کشف حقیقت است و هم از این رو به بخشی از حقیقت، دست می یابد. لکن برای دست یافتن به بهره بیشتر از حقیقت، می توان مشترکات تحلیل های متفاوت را احصاء و مختصات هر یک را تبیین کرد. برای آنکه بتوانیم این تحلیل ها را درست بررسی کرده و به تحلیلی دقیق تر برسیم، لازم است ابتدا برخی از مسلمات کنونی جامعه خود را شماره کنیم تا در ارائه تحلیل بر خلاف امور مسلم حرکت نکنیم، چراکه حرکت بر خلاف مسلمات، آغاز خطا در تحلیل است. یکی از مسلمات اکثرمردم، کاهش سطح رفاه در جامعه است. مردم از وضعیت معیشت خود راضی و خشنود نیستند. هیچ فرد یا جناحی مدعی بهبود وضعیت معیشت در دولت یازدهم نیست، حتی هیچ یک از اصلاح طلبان هم تا کنون مدعی بهبود وضعیت معیشت مردم نشده است. فقر در بین مردم گسترش و افزایش یافته است و مردم از تهیه بخش قابل توجهی از نیازهای خویش، ناتوان یا کم توان شده اند. دومین امر مسلم این است که مردم، سهم قابل توجهی از وضعیت بَد زندگی خود را معلول ناتوانی دولت می دانند و در حالت خوش بینانه می گویند: دولت نتوانسته در این زمینه موفق عمل کرده و کاری برای مردم انجام دهد. اگرچه برخی امید به بهبود وضعیت اقتصادی پس از تصویب برجام داشتند؛ اما این امید هم با ندیدن تغییری محسوس در کشور، رو به کاهش گذاشته است. سومین امر مسلّم این است که در مدت دو سال و نیمی که از دولت یازدهم می گذرد، محبوبیت دکتراحمدی نژاد پیوسته رو به افزایش بوده است. برای اثبات این مدعا نیازی به اقامه دلیل و برهان نیست، تصریح آقای هاشمی بر اینکه “خطر بازگشت احمدی نژاد را نباید نادیده گرفت” ، اذعان به وجود رأی ده تا پانزده میلیونی احمدی نژاد از سوی صادق زیباکلام و تصریح برخی اصلاح طلبان بر خطر بازگشت احمدی نژاد به سبب عمل نکردن دولت به وعده های اقتصادیش، قسمتی از شواهد من بر این مدعا است، اگرچه این تصریح از سوی اصلاح طلبان، اعترافی بر دومین امر مسلم؛ یعنی تقصیر دولت در وضعیت بد معیشتی مردم نیز هست. تخریب بی وقفه احمدی نژاد از سوی روزنامه ها و رسانه های اصلاح طلب در این مدت نیز گویای همین معنا است که احمدی نژاد چیزی دارد که نباید از او غافل شد و باید پیوسته از او ترسید و احساس خطر کرد و این در حالی است که آقای احمدی نژاد در دو سال و نیم گذشته از هرگونه موضع گیری اجتناب کرده و چیزی نگفته که کسی بخواهد در برابر حرف او موضع بگیرد. اتخاذ این مواضع برعلیه آقای احمدی نژاد نشان دهنده افزایش محبوبیت او است؛ چراکه در غیراین صورت، نیازی به تقابل با احمدی نژاد نبود و کافی بود او را رها کنند تا به مرور فراموش شود. اما آنچه مشهود است، این است که هرگاه آقای احمدی نژاد به جایی رفته و در بین مردم حضور پیدا کرده، توپخانه رسانه ها به شدت بر علیه او فعال شده و بر احتمال بازگشت او تأکید کرده اند. با در نظر گرفتن مسلمات پیشگفته، اصولگرایان پیش از انتخابات به این تحلیل رسیدند که نارضایتی مردم از دولت آقای روحانی، اقتضا می کند که مردم به حامیان او، یعنی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان، رأی ندهند، اما آنها با این پرسش روبه رو بودند که آیا مردم با وجود این مقتضا، به نقطه مقابل آنها یعنی اصولگرایان رأی خواهند داد؟ آنها طعم شکست را در انتخابات ریاست جمهوری 92 چشیده بودند و احتمال عدم اقبال مردم به خود را می دادند، اما در همین حال، از محبوبیت رو به افزایش احمدی نژاد آگاه بودند، پس بخش قابل توجهی از آنها طرحی در افکندند و تصمیم گرفتند آقای احمدی نژاد را مصادره کنند. در این راستا به صورت سلسله وار برنامه های تلویزیونی ساخته شد که در آن آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور اصولگرا در کنار مجلس اصولگرا معرفی می شد. البته این کافی نبود، کار دیگری که کردند این بود که به سراغ برخی احمدی نژادی ها رفتند و از ابزارهایی چون نگرانی آنها نسبت به انقلاب و نفوذ دشمن بهره جستند، تا بخشی از سایت ها و رسانه های طرفدار آقای احمدی نژاد را در پازل اصولگرایان وارد سازند. این تلاش تا آنجا ادامه یافت که برخی از هواداران دکتر به ارائه لیست هایی اقدام نمودند که نزدیک به 70 در صد آن با لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان مشترک بود در حالیکه دفتر دکتر احمدی نژاد بارها اعلام کرده بود که دکتر از هیچ جناح و لیستی حمایت نمی کند . این اقدام یک کار هدفمند و برنامه ریزی شده با این تحلیل بود که نارضایتی مردم از تیم آقای روحانی به دلیل وضعیت سخت معیشتی، رشد کرده و مردم دل خوشی از این جریان ندارند، پس به آنها “نه” خواهند گفت. اما از آنجا که نسبت به “آری” گفتن مردم به اصولگرایان تردیدهای جدی وجود داشت، باید از موضوع مسلم سوم، یعنی محبوبیت آقای احمدی نژاد بهره می جستند، پس رسماً از نام دکتراحمدی نژاد بهره برداری کردند و متأسفانه برخی از حامیان رسانه ای آقای احمدی نژاد هم با این برنامه همسو شدند و آقای احمدی نژاد را یک اصولگرا معرفی کردند، درحالی که همین اصولگرایان پیوسته از دکتر، اعلام برائت می کردند و او را منحرف از اصولگرایی معرفی کرده و مطرود می خواندند و در بهترین حالت می گفتند: احمدی نژاد یک زمانی از اصولگرایان بود، اما پس از مدتی از جمع اصولگرایان طرد شد و بیرون رفت. رسانه ملی هم که مدت ها حاضر نبود یاد نیکی از آقای احمدی نژاد بکند، در روزهای قبل از انتخابات، مکرراً اسم او را به عنوان “رییس جمهور اصولگرا” مطرح می ساخت و از آنجا که یک برنامه ریزی بزرگ رسانه ای برای این کار صورت گرفته بود، تکذیب های مکرر دفتر دکتراحمدی نژاد هم چندان شنیده نمی شد، تا با این ترفند آقای احمدی نژاد یک اصولگرا شمرده شده و رأی دوستدارانش به سَبَد اصولگرایان ریخته شود. اما پس از انتخابات و در تحلیل عِلل شکست اصولگرایان در تهران، بازی دیگری آغاز شد. برخی کوشیدند احمدی نژاد را به عنوان عامل باخت اصولگرایان معرفی کنند. در اردوگاه اصلاح طلبان، آقای عباس عبدی اصولگرایان را افراد محترمی معرفی کرد که به خاطر ارتباط با احمدی نژادی ها شکست خوردند و آنگاه نتیجه گرفت که اصولگرایان باید احمدی نژادی ها را از خود بِرانَند تا مقبولیت پیدا کنند. برخی رسانه های اصولگرا هم همین موضوع را مورد تأکید قرار داده و مدعی شدند که علت شکست اصولگرایان، احمدی نژاد و خاطرات مردم ازعملکرد بَدِ او بوده است. همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری نیز اصلاح طلبان خواستند پیروزی آقای روحانی را شکست احمدی نژاد وانمود کنند، حال آنکه دکتراحمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نماینده ای نداشت. اصولگرایان نیز مانند بیشتر اوقات، بازی اصلاح طلبان را خوردند و در موضعی منفعلانه به فرافکنی پرداخته و باخت خود را به گردن احمدی نژاد انداختند. البته دراین بین، عده ای کوشیدند که با انتشار لیستی تلفیقی، ترفند “جناحی نشان دادن” احمدی نژاد را خنثی سازند. اگرچه لیست مذکور، ارتباطی به دکتراحمدی نژاد نداشت؛ اما مانعی دربرابرجنگ روانی اصلاح طلبان ایجاد کرد. اصلاح طلبان پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، با تمام توان کوشیدند، شکست اصولگرایان را، شکست احمدی نژاد معرفی کنند و چنانکه اشاره شد(درتحلیل آقای عباس عبدی) تا کنون از این تحلیل(که آن را مبارزه با احمدی نژاد می دانند) دست نکشیده اند. آنها بارها با گزاره ها و تحلیل های گوناگون کوشیده اند این معنا را به جامعه تلقین کنند که مردم، پشت به احمدی نژاد کرده و از او بیزار شده اند. بدون شک معرفی احمدی نژاد به عنوان یک چهره اصولگرا، می توانست، خوراک تبلیغاتی خوبی برای اصلاح طلبان بسازد تا احمدی نژاد را به عنوان یک چهره شکست خورده معرفی کنند و با این ترفند، اصولگرایان را منفعل ساخته و همصدا سازند؛ چنانکه پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد همین اتفاق بودیم؛ لکن با انتشاراین لیست، قدرت مانور آنها کاهش یافت. البته فارغ از این نکته، لیست مذکور حکایت از آن داشت که احمدی نژاد، شخصیتی فراجناحی است. موضوع عدم اعتقاد آقای احمدی نژاد به رویکردهای انحصاری حزبی و جناحی، مسأله ای است که از مدتها قبل، مکرراً به آن پرداخته ام و این موضوع را تبیین کرده ام که آقای احمدی نژاد جناحی فکر نمی کند و به دنبال سرکوب هیچ جریانی نیست بلکه معتقد است همه جناح ها باید به صحنه بیایند و البته تصریح کردم که این رویکرد با نگاه اعتدالی آقای روحانی که با افراطی و تفریطی خواندن جریان های سیاسی، آنها را به سمت اضمحلال می بَرَد، متفاوت است. احمدی نژادی که من شناختم معتقد است که همه افکار باید در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند. آنچه از نظر او نباید باشد ستم، اجحاف، استکبار و خودبرتربینی است. جالب آنکه نتیجه انتخابات به نحوی رقم خورد که به دیدگاه آقای احمدی نژاد نزدیک است و یک ترکیب بدون اکثریت مطلق از همه افکار راهی مجلس شدند. یک جبهه قوی از اصولگرایان در کنار یک جبهه قوی از اصلاح طلبان و جبهه دیگری از مستقل ها در مجلس شکل گرفت و در واقع تئوری آقای احمدی نژاد در این مجلس محقق شد. انتشار لیست جبهه توحید وعدالت ازآن جهت مهم بود که در هیاهویی که رسانه ملی وجریان اصولگرا و حتی برخی رسانه های هوادار احمدی نژاد برای اصولگرا نشان دادن احمدی نژاد به راه انداختند، دکتر را از جهت گیری جناحی تبرئه کرد و به دیدگاه آقای احمدی نژاد که بارها اعلام کرده بود که من نه اصولگرا هستم و نه اصلاح طلب، نزدیک تربود. با ذکر این مقدمه اکنون به بررسی و تحلیل آراء بعد از انتخابات می پردازم. در هر انتخاباتی با دو گونه تحلیل روبه رو می شویم: نخست، تحلیلی است که “آری” گفتن و خواستن را اصالت داده و نخواستن را فرع آن می نامد. و دوم “نه” گفتن و نخواستن را اصل، و خواستن را تابع آن می خواند. در انتخابات این دوره مجلس، همه اصولگرایان و اصلاح طلبان، آراء مردم را به شکل نخست تحلیل کردند و نخستین تحلیل را برگزیدند. هر دو جریان سیاسی کشور، انتخاب مردم را از نوع آری گفتن به وضعیت موجود جامعه دانستند. البته اصولگرایانازانتخاب مردم، ابراز تأسف کرده و اهالی تهران را به باد انتقاد و اهانت گرفتند، در حالی که اصلاح طلبان از این انتخاب خرسند شده و به تحسین تهرانی ها پرداختند. اصولگرایان گاه از کاهش سطح دیانت مردم پایتخت گفتند و تهرانی ها را علاقه مند به سبک زندگی غربی خواندند و گاه اهل کوفه و بی وفا به ولایت. البته اصلاح طلب ها هم برخلاف تحسینی که از تهرانی ها کردند، مردم شهرستان ها را به خاطر رأی کمتری که به آنها دادند، فاقد بلوغ سیاسی نامیدند. به هر حال هر دو جریان، تحلیلی یکسان از انتخابات داشتند که عبارت از رضایت به وضعیت موجود بود. این همان تحلیل آری گفتن است که “نه” گفتن به اصولگرایان، فرع بر آن و تابعی از آن دانسته شد. باید توجه داشت که در این تحلیل، آری گفتن اصالت دارد؛ به این معنا که هدف مردم، ابراز رضایت از وضعیت موجود تلقی شده است؛ یعنی مردم به آری گفتن فکر می کردند که لازمه اش رأی نیاوردن اصولگرایان بوده است؛ چنانکه آقای روحانی هم این انتخابات را مهر تأییدی از سوی مردم بر عملکرد دولت خود تلقی کرد. اما درباره این انتخابات، تحلیل دیگری می توان داشت که متفاوت با تحلیل دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب است. این تحلیل، تحلیلی از نوع دوم است که بر طبق آن، رأی مردم از نوع “نه” گفتن و نخواستن است و ارتباطی به رضایت آنها از وضعیت موجود ندارد. البته طبیعی است که “نه” گفتن آنها به اصولگرایان، منجر به رأی آوردن اصلاح طلبان شد. به نظر من مردم در این انتخابات به اصلاح طلبان، آری نگفتند و از وضعیت موجود، ابراز رضایت نکردند؛ بلکه به اصولگرایان “نه” گفتند و آنها را نخواستند، همچنانکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز به اصولگرایان “نه” گفتند و نتیجه آن، رأی آوردن آقای روحانی شد. البته منظورمن از این تحلیل، نفی کلی رأی “آری” به اصلاح طلبان نیست؛ زیرا به هر حال، جریان اصلاح طلب، حامیانی دارد که همیشه به گزینه های این جریان رأی آری می دهند؛ همچنانکه اصولگرایان هم حامیانی دارند که همیشه به گزینه های جریان اصولگرایی رأی آری می دهند. مقصود من از مردم، آن بخش گسترده ای است که در ذیل هیچ جریان سیاسی قرارنگرفته و با عنوان هوادار دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب، شناخته نمی شوند. “آری گفتن” آنها به اصلاح طلبان، برای آن نبوده که از وضعیت زندگی خویش راضی باشند و عملکرد دولت یازدهم را مثبت ارزیابی کنند یا آنگونه که برخی پنداشته اند: وضعیت معاش، برایشان مهم نباشد و به فرهنگ غربی بیندیشند؛ بلکه “آری” گفتن آنها به تبع “نه” گفتن به اصولگرایان پدید آمده است. اکنون پرسش این است که چرا مردم به اصولگرایان “نه” گفتند؟ مگر مردم ازاصولگرایان چه دیدند و به آنها چه احساسی داشتند که ایشان را وکیل خویش نکردند؟ بی شک مردم اشکالاتی دراصولگرایان می دیدند که به آنها “نه” گفتند. یکی از اشکالاتی که مردم سال ها و به ویژه در ماه های اخیر از اصولگرایان مشاهده کردند، تحمیل، اجبار و الزامی است که در قالب دفاع از اسلامیت و آرمانهای انقلاب از ایشان دیدند و می بینند. بسیاری ازاصولگرایان به تحمیل و دیکته کردن افکار و خواسته های خود، که آن را مساوی با دینداری وآرمانهای انقلاب می دانند، عادت کرده اند. فشاری که مردم از این تحمیل احساس می کردند درچند هفته پیش از انتخابات شدت گرفت؛ زیرا اصولگرایان، انقلابی بودن و ولایی بودن را فقط در رأی دادن به لیست اصولگرایان تعریف کردند و لیست جناح دیگر، سازشکار و غربزده و... معرفی شد. اصولگرایان باید می فهمیدند احساس بَدی که از اتهام دور شدن از اسلام، ولایت و آرمانهای امام و انقلاب به مردم دست می دهد، همیشه آنها را وادار به تبعیت از اصولگرایان نمی کند، بلکه چه بسا فاصله مردم از اصولگرایان را بیشتر می کند. آنها باید این حقیقت را باور کنند که “آزادی” و “اختیار” از اصلی ترین فطریات مردم است که نادیده گرفتن آن، سبب نفرت مردم وانزوای اصولگرایان خواهد شد، پس به هیچ بهانه ای نباید نادیده گرفته شود حتی اگر پای آرمانهای انقلاب در میان باشد. “آزادی” و “اختیار” ازنخستین گرایش های فطری و اساسی ترین و مهم ترین خواسته های انسان است. انسان، با اختیار و اراده، انسان تعریف می شود و رشد او نیز وابسته به داشتن اختیار است. اگر جلوی اراده انسان گرفته شود، رشد نمی کند و کوچک می ماند، از این رو وقتی آزادی از فردی سلب شود به لحاظ روانی خود را در تنگنایی احساس می کند که حتی نفس کشیدن برای او سخت خواهد شد. این اصل فطری از نخستین و مهم ترین آرمان های انقلاب ما نیز بوده است تا آنجا که می توان گفت که مقدم بودن “استقلال” بر “آز ادی” در اساسی ترین شعارانقلاب یعنی “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” فقط برای رعایت وزن و قافیه شعار بوده است وگرنه “آزادی” تقدم رُتبی بر دو بخش دیگر شعار دارد. مردم ایران برای آزاد شدن از استبداد قیام کردند و انقلاب اسلامی تا زمانی که در حال حرکت به سمت آزاد کردن و توسعه اختیار انسان ها است، پایدار و باقی می ماند. اصولگرایان باید هرچه زودتر به این دَرک برسند که با دیکته کردن نمی توان مردم را مطیع و تابع ساخت. البته این توصیه شامل حال دیگر جریان های سیاسی کشور همچون اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نیز می شود. اصلاح طلبان با وجود شعارهایی که حکایت از توجه ویژه به حق آزادی و اختیار دارد، کارنامه درخشانی از خود در رعایت این حق، برجا نگذاشته اند. قلع و قمع اساسی و گسترده اصولگرایان از مناصب گوناگون (مناصب قوه مجریه) در دوره اصلاحات، و به کارگیری فرهنگ “داس” به جای فرهنگ “کلید” نسبت به هواداران محمود احمدی نژاد در دولت یازدهم، فشار روانی شدیدی بر جامعه وارد ساخت که از جریان اصلاح طلب و جریان اعتدال، چهره خشنی ترسیم کرد، اگرچه اصلاح طلبان به سبب دور بودن یازده ساله از قدرت در ساحت سیاسی و اجرایی کشور، قادر به دیکته کردن به مردم نبودند در حالی که جریان اصولگرا همیشه واجد قدرت بوده و مع الاسف تحمیل و الزام، همیشه در گفتار و کردار ایشان، مشهود بوده است. این تفاوت (نبودن اصلاح طلبان در عرصه قدرت) چهره معتدل تری از اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان در ذهن مردم، ترسیم کرده است که عاملی برای ترجیح اصلاح طلبان شد. فشاروالزام اصولگرایان زمانی که با عدم پایبندی بخشی از آنها به آرمان ها همراه شد، فاصله مردم را آز آنها بیشتر کرد. مردم از سویی الزامات اصولگرایان را احساس می کردند و از سوی دیگر عدم صداقت آنها در پایبندی به آرمان های انقلاب را مشاهده می کردند. برای مثال، تجمل گرایی، آفتی بود که سال ها به زندگی مسؤولان نظام راه یافته بود تا جایی که فریاد رهبر انقلاب را از پانزده سال پیش درآورده و هر سه قوه کشور را مأمور مبارزه با آن کرده بودند و این در حالی بود که رسیدگی به مستضعفان از مهم ترین آرمان های انقلاب بود. مردم شاهد بودند که این آفت نه تنها از بین نرفت که در زندگی بسیاری از مسؤولان، توسعه هم پیدا کرد. فاصله طبقاتی پدید آمد و به صورت زشت و زننده ای شدت گرفت و جلوه هایی از آن برای همه مردم عیان شد تا جایی که فضایی از بی اعتمادی به مسؤولان نظام پدید آمد و رو به گسترش گذارد. این بدبینی به اندازه ای رشد کرد که اگر نبود ساده زیستی تعدادی از رادمردان دولت احمدی نژاد، قطار انقلاب به پرتگاه سقوط نزدیک شده بود. اینکه رهبر انقلاب، بارها و بارها از احیای آرمان های انقلاب در دولت احمدی نژاد سخن گفتند، کنایه ای تلخ از رسوخ آفات گوناگون به زندگی مسؤولان نظام داشت که مع الاسف بخش قابل توجهی از آنها اصولگرا بوده و هستند. البته باید توجه داشت که احمدی نژاد و یاران واقعی او، بخش کوچکی از مسؤولیت های کشور را در اختیار داشتند و تلاش بی وقفه آنها در هشت سال پرفراز و نشیب، اگرچه باب بسیاری از کانال های ثروت را بر اشخاص خاص بست و رو به مردم گشود، اما با مقاومت و توطئه ثروت اندوزان اجحافگر، ادامه پیدا نکرد. اکنون شاهدیم که بارها با بهانه های مختلف تلاش شده که این کانال ها بر مردم بسته شود. بارها از قطع یارانه ها سخن به میان آمد، خانه های ارزان قیمت در طرح مسکن مهر، هنوز تحویل نمی شود یا با مشقتی مثل جان دادن، تحویل می شود. سود وام های بانکی که روزی به دوازده درصد رسید و بنابر آن بود که تک رقمی شود، با مخالفت مجلس به اصطلاح و در ادعا اصولگرا پله های ارتقاء را طی کرد و به جای پیشین خود بازگشت و در آرزوی ترقی به مراتب بالاتر است. این ها همه از دوگانگی بین مدعیان آرمان های انقلاب و عملکرد آنها حکایت دارد. بنابراین مردم از مدعیان اصول و آرمان های انقلاب، هم تحمیل و اجبار بسیار دیدند و هم شاهد بی صداقتی بسیاری از آنها در پایبندی به همان آرمان ها بودند. بدیهی است که این دو عامل برای “نه گفتن” به مدعیان کافی بود. در اینجا توجه به چند نکته لازم به نظر می رسد: نکته اول آنکه “نه گفتن” مردم به اصولگرایان، نه تنها “نه گفتن” به اصول و آرمان های انقلاب نبود، بلکه این آرمان گرایی و ایمان مردم به اسلام و انقلاب بود که آنها را به این نتیجه رساند که به مدعیان بی عمل اصول و آرمان ها، “نه” بگویند. به نظر بنده مردم به اصولگرایی “نه” نگفتند، بلکه به مدعیان اصولگرایی؛ یعنی اصولگرایان موجود، نه گفتند.نکته دوم اینکه آنها که به اصولگرایان، رأی “آری” دادند، درحقیقت به اصولگرایی و نه اصولگرایان، رأی دادند. بسیاری از کسانی که به لیست اصولگرایان رأی دادند، ابراز می کردند که رضایتی از افراد لیست ندارند، بلکه برای رأی نیاوردن اصلاح طلبان به لیست اصولگرایان، رأی می دهند. بنابراین اصولگرایان نباید همه آرایی که برای آنها به صندوق ریخته شده را حاکی از باورمندی مردم به خودشان بدانند، بلکه بسیاری از این آراء در حقیقت، تابع رأی “نه” به اصلاح طلبان است که این مؤید تحلیل ما نسبت به آراء مردم در این انتخابات است. در حقیقت، بسیاری از مردم به اصولگرایان “نه” گفتند و بسیاری به اصلاح طلبان. رأی “آری” به هیچیک از دو جریان، اصالت نداشت. آنها که از دیکته کردن اصولگرایان و بی صداقتی اغلب آنها به تنگ آمده بودند، به آنها “نه” گفتند و آنها که به اصولگرایان “آری” گفتند نیز در حقیقت به اصلاح طلبان (به هر دلیلی) “نه” گفتند. پس رأی “آری” اغلب مردم به اصلاح طلبان به خاطر رضایت از وضعیت موجود نبود و رأی “آری” بقیه مردم به اصولگرایان نیز، حاکی از باور ایشان به اصولگرایان نبود، بلکه این دو “آری” تابعی از رأی “نه” بوده است. به نظرمی رسد این واقعیتی است که سزاوار است هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا پذیرای آن باشند، اگرچه موجب ناخرسندی آنها باشد. مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند، پس بیگانگان نپندارند که نه گفتن به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش های خود است. اصولگرایان هم سزاوار نیست که همین نغمه را ساز کنند و مردم تهران را به سُست ایمانی متهم سازند. آنها باید به جای ایراد اتهام بر مردم، به ایراد اتهام به خود بپردازند. البته تنها از اهل انصاف می توان توقع داشت که به جای متهم کردن مردم به سُست ایمانی، جناح خویش را به بی صداقتی و تحمیل گری نسبت به مردم، متهم سازند. اهل انصاف کسانی هستند که اسلام و انقلاب را مساوی خویش نمی پندارند. آنها که اسلام و انقلاب را محدود و منحصر به خود می دانند، خود را معیار سنجش درست از نادرست می پندارند و همیشه مواضع حق به جانب دارند، پس اگر مردم به آنها بِگِرَوند، انقلابی و مؤمن هستند و اگر از آنها روی بگردانند، به سُست ایمانی و غربزدگی متهم می شوند. نکته سوماین است که تغییر پیام انتخابات به وسیله هر جناح سیاسی، مانع از رشد سیاسی جناح های سیاسی کشور می شود و حرکت آنها را در بالندگی با اختلال روبه رو می سازد. اگر حقیقت پیام مردم در انتخابات اخیر، “نه” به بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن باشد، تحلیل نادرست آن به “رضایت از وضعیت موجود” حال چه با تحسین اصلاح طلبان همراه باشد و چه با تقبیح اصولگرایان، تغییر پیام انتخابات از حقیقت خویش است و این کار، اگر آگاهانه انجام شود، سِرقت پیام مردم است. اصلاح طلبان اگر واقعا به آزادی های اجتماعی و حقوق انسانی اهمیت می دهند، نباید با تحلیل نادرست از نتیجه انتخابات به “رضایت از وضعیت موجود” پیام مهم مردم در “نه” گفتن به تحمیل و سلب اختیار را پنهان ساخته و نادیده بگیرند؛ چرا که با این کار، مانع از رشد خود و دیگر جریان های سیاسی کشور خواهند شد. آیا اصلاح طلبان، خود را محتاج پیام آزادی خواهی و صداقت طلبی مردم نمی دانند؟! آیا آنها می خواهند که پس از گذشت دوره جدید مجلس، با “نه گفتن” اغلب مردم روبه رو شوند. انتشار و ترویج پیام واقعی انتخابات، سبب رشد همه جریان های سیاسی کشور می شود؛ چرا که همه می آموزند که اولا هیچ وقت، نظر خویش را بر مردم به هیچ شکلی تحمیل نکنند و ثانیا به نظر مردم، هرگونه که باشد، احترام بگذارند، نه آنکه مثل برخی اصولگرایان، مردم تهران را سُست ایمان و غربزده بخوانند یا همچون برخی اصلاح طلبان، مردم دیگر استان ها را، فاقد بلوغ سیاسی بنامند. نکته چهارم اینکه با تحلیل درست از انتخابات، دیگر جایی برای ابراز خوشحالی از شکست هیچ جریان و جناحی باقی نمی ماند. آنچه جای خشنودی دارد، حق طلبی مردم و شکست ظلم به حقوق آنها است. ما باید از پیروزی مردم سالاری یا همان دموکراسی خشنود باشیم نه از پیروزی فلان جریان و جناح. مردم ایران، هیچگاه از آرمان های انقلاب فاصله نگرفتند که اصولگرایی(نه اصولگرایان) شکست خورده باشد؛ بلکه از بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن متنفر شده اند و مدعیان اصولگرایی را به عقب رانده اند و این پیروزی آرمانگرایی و اصولگرایی است؛ زیرا آزادی از آرمان های اساسی انقلاب است. همچنین به اصلاح طلبان، آری نگفته اند که پیروزی اصلاح طلبان باشد؛ بلکه در “نه گفتن” به بی صداقتی و تحمیل، از صداقت و حق انتخاب خود، دفاع کرده اند که این پیروزی اصلاح طلبی(نه اصلاح طلبان) است. پس مردم اصولگرایانی هستند که پیوسته به اصلاح آفات پدید آمده درجامعه گرایش نشان می دهند و این، معنایی به جز پیروزی مردم ندارد. شاید بارها از زبان افراد گوناگون شنیده ایم که پیروز انتخابات، مردم هستند، ولی تبیین شفافی از این جمله نداشتیم. برخی نیز این جمله را تنها یک شعار برای از دست ندادن قافیه می دانند؛ اما اکنون می توان تحلیل واضحی از این جمله داشت که مردم ضمن پایبندی به باورهای الاهی و انقلابی خویش، به تحمیل و بی صداقتی مدعیان همان باورها، “نه” می گویند تا وضعیت موجود و مسؤولان و مدیران نظام را اصلاح کنند و به حقوق خویش دست یابند، پس سنگر به سنگر برای احقاق حقوق خویش، پیش می روند و همیشه فاتح هستند، اگرچه از بد عهدی ها لطمه ها خورده باشند. نکته پنجم اینکه مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. مردم برخلاف برخی افراد جناحی، آنقدر بزرگوار و آزاداندیش هستند که هیچ جناحی را به خاطر نوع اندیشه اش، متهم و محکوم نسازند. مردم، معیارهای ویژه خود را برای داوری و انتخاب دارند. آرمان های انسانی و گرایش های فطری، یگانه معیار سنجش مردم است. صداقت، آزادی، شجاعت، تواضع، مردانگی، عدالت خواهی، حق جویی، کِبرستیزی و... معیارهایی هستند که مردم ما، “اصولگرا” “اصلاح طلب” “اعتدالگرا” و “عدالتخواه” را با آن می سنجند. از همین رو است که نتیجه آراء آنها در نسبت با جریان ها و جناح ها، گوناگون و متفاوت است تا آنجا که این تفاوت، تحلیل نادرستی را در ذهن برخی بزرگان به وجود آورده بود که می گفتند “مردم ایران، قابل پیش بینی نیستند”. در حالی که اگر ما معیار وضابطه مردم را به درستی بشناسیم، خواهیم دید که مردم ما همیشه بر معیارهای انسانی و فطری خویش، ثبات داشته و دگرگون نشده اند وهم از این رو، انتخاب آنها همیشه بهترین انتخاب بوده است. تفاوتی که در نتیجه انتخاب دیده می شود، ناشی از تغییرات دائمی جناح ها و جریان های سیاسی در عملکرد خویش است که اگر پیام مردم را به درستی دریافت کنند، بی تردید رشد خواهند کرد. ساده تر بگویم اگر می بینیم که در طول تاریخ انقلاب، آراء مردم گاه به این جناح و گاه به آن جناح، متمایل شده است، باید توجه داشته باشیم که این تمایل، نه به موجب تغییر معیارهای مردم است و نه به سبب بازیگری جناح ها و فریب خوردن مردم از بازیگری آنها است، بلکه این تغییر، معلول میزان منفی یا مثبت بودن عملکرد جناح ها است. البته باید توجه داشت که عملکرد ضعیف جریان های سیاسی و منازعه آنها با یکدیگر، کار را به آنجا رسانده است که تغییرات، بیشتر بر اساس اندازه نگاه منفی به جریان ها انجام می شود نه بر پایه اندازه نگاه مثبت به آنها؛ یعنی مردم به هر جریان سیاسی که امتیاز منفی بیشتری دهند، مسیر برای جریان سیاسی دیگر باز می شود که این، حکایت تلخی از اصالت رأی منفی، و تابعیت رأی مثبت مردم به جریان ها است. این زنگ خطری است که چند سالی می شود که برای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب به صدا درآمده است. در اینجا لازم می بینم به اشکالی که بر این تحلیل از انتخابات وارد کرده اند، بپردازم. در مصاحبه ای که با روزنامه فرهیختگان داشتم پس از ارائه فشرده این تحلیل، با پرسشی از سوی مصاحبه کننده روبه رو شدم که مهم و قابل تأمل است. پرسش این بود که اگر انتخاب مردم را از سنخ “نه گفتن” تحلیل کنیم، چرا مردم این “نه” را با شرکت نکردن در انتخابات، اعلام نکردند؟ مردم می توانستند احساس خویش را با عدم مشارکت در انتخابات ابراز کنند. آیا لزومی داشت که بیایند و “نه” بگویند؟ اگرچه روزنامه مذکور در تنظیم مصاحبه، این پرسش را درعبارات گوناگون بعدی، تفصیل داد تا تحلیل مذکور را ناتوان از حل این اشکال نشان داده و جانب “آری گفتن به وضعیت موجود” را تقویت کند، لکن باید توجه داشت که تحلیل ما بر مسلمات پیشگفته استوار است و با هیچ حقیقت مسلمی ناسازگار نیست در حالیکه “رضایت از وضعیت موجود” با وجود تعطیل بسیاری از کارگاهها و بیکار شدن بسیاری از کارگران و کارمندان و رشد قیمت ها و ده ها معضل پیش آمده در دولت یازدهم، شباهت بسیار به مزاح دارد یا اهانت به شعور مردم است. اما پاسخ به پرسش مذکور با توجه به نکات پیشگفته، آسان و سهل است. همانطور که در نکته دوم گفته شد: مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند ونه گفتن آنها به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش هایشان نیست. هم از این رو است که در انتخابات، مشارکت می کنند و با انقلاب، قهر نمی کنند. مردم اگر بخواهند به جریان های سیاسی کشور پیامی بدهند، از باورهای خود فاصله نمی گیرند. به عبارت دیگر به گونه ای عمل نمی کنند که دشمنان انقلاب از آن سوء استفاده کنند. مردم ایران به اندازه ای فهیم و هوشیارند که بهانه ای به دست دشمنان انقلاب نمی دهند. همچنین چنانکه در نکته پنجم گفته شد: مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. آنها با بی صداقتی و تحمیل و بی اعتنایی به مردم مخالفند و با خوی بزرگوارانهخود، بارها فرصت خدمتگزاری به جناح های سیاسی کشور داده اند. اما آیا جناح های سیاسی، قدر نعمت دانسته اند یا با برخی رفتارهای خویش، از اعتماد مردم به خود کاسته اند؟ اما پندهایی که با تکیه کردن برتحلیل مورد نظر می توان گرفت، از این قرار است: نخست آن که اصولگرایان و هر جناح سی اسی دیگر، اگرخواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. با آنها صادق باشند و از شعار بی عمل بپرهیزند و این تنها با دریافت صحیح پیام انتخابات، ممکن است. اصولگرایان نباید مثل اصلاح طلبان بپندارند که با اتصال به این یا آن شخصیت، دوام می یابند. اگر اصلاح طلبان برای بقای سیاسی خویش، متمسک به آقای هاشمی رفسنجانی شدند و ماکیاول مآبانه در زیر چتر کسی قرارگرفتند که هیچ تناسبی با مَنِش سیاسی او نداشتند و آنگاه برای توجیه هواداران خویش، مدعی دگرگونی آقای رفسنجانی شدند، اما اصولگرایان نباید به ارائه چهره ای دگرگون شده از دکتر احمدی نژاد بپردازند و بپندارند که با مصادره دکتر احمدی نژاد، می توانند به حیات سیاسی خویش ادامه دهند. احمدی نژاد کسی نیست که برای بازگشت به قدرت با کسی معامله کند و از آنچه که هست و باور دارد، فاصله بگیرد. آنها اگر احمدی نژاد را باور دارند، باید از کوتاهی ها و ستم هایی که در حق او و همراهانش روا داشتند، پوزش بخواهند و با این بازگشت، تحول را آغاز کنند. دوم آن که اصلاح طلبان نیزاگر واقعا به اصلاح، اعتقاد دارند، باید از سیاست ماکیاولی دست بکشند و همان جلوه کنند که هستند. مردم از بوی معامله بر سر قدرت و ثروت، متنفر و بیزارند، پس اگر چنین بویی به مَشامِشان برسد، از آنها بیزار خواهند شد. سوم آنکه هواداران دکتر احمدی نژاد هوشیار باشند که هیچ جریان و جناحی برای احمدی نژاد شناسنامه جناحی صادر نکند که عظمت و محبوبیت دکتر به فراجناحی بودن او بستگی دارد. اما با دقت به این نکته هم توجه کنند که معنای فراجناحی بودن دکتر، مقابله او با جریان های سیاسی کشور نیست؛ چرا که در اینصورت، او خود تبدیل به جریانی شبیه دیگر جریان های سیاسی کشور می شود که هر کدام خود را مساوی درستی و حقیقت، تعریف می کنند؛ هم از این رو احمدی نژاد دست ردّ به سینه هیچ جناحی نمی زند؛ اما به رنگ آن جناح هم درنمی آید. او حاضر نخواهد شد که هیچ جناحی برای او شناسنامه جناحی جعل کند؛ اما با روی گشاده از هم پیمانی جریان های سیاسی برای خدمت به مردم و مقابله با ستم و اجحاف و استکبار، استقبال می کند. پس اگر اصولگرایان یا هر جناح دیگری به سوی او رفتند، این نباید به معنای جناحی شدن احمدی نژاد تفسیر شود. امید که بندها را بگسلیم و از پندها بهره مند شویم. کد مطلب : سایر اخبار ...
نوروز خبرساز/ از بیماری شجریان تا انتخابات اصفهان
جمهوریخواهان قرار بگیرد؛ کروز می گوید که بدون تردید ترامپ گزینه نهایی حزب نمی شود و ترامپ هم تهدید کرده هرگز از انتخابات به سود کروز کنار نخواهد کشید و به این ترتیب ممکن است در زمستان امسال انتخابات امریکا سه پاره شود. در اردوگاه دموکرات ها اما با وجود شکست های سنگین هیلاری کلینتون در ایالت های غربی، به نظر می رسد که به تصویر کاندیدای نهایی دموکرات ها هنوز خدشه ای جدی وارد نشده و سندرز برای آنکه این ثبات را ...
هاشمی: باران مردم همه چیز داشت!
به آنانی که هاشمی می دانست منافع ملی برایشان در اولویت است نگرانی های او را برطرف کرد. از نقش آفرینی زنان در عرصه سیاست خوشحال است. ایشان درباره حضور مردم در انتخابات 7 اسفند چنین بیان داشتند: افکار عمومی مثل باران است وقتی بیاید همه چیز را می شوید . رمز پیروزی هاشمی در صبوری او معنا می شود یعنی سال هاست که می داند نباید در برابر هجمه ها واکنشی داشته باشد و پاسخ آن را ملت خواهند داد که ...
نگاهی به پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب
ها بوده است تلخی حادثه منا و شیرینی 22 بهمن و انتخابات 7 اسفند. نمونه ای در این رابطه است. * برجام تجربه ای که امیدها و نگرانی هایی آفرید نکته دیگری که در پیام رهبر معظم انقلاب به اختصار بیان شد این بود که برجام که در سال 94 رخ داد تجربه برای ملت ایران است که هم امیدهایی آفریده است و هم نگرانی هایی در کنار آن هست. * امیدهای سال 95 امیدهائی وجود دارد برای سال 95. انسان به ...
چک های وعده دار!
به گزارش شیرازه ، روزنامه کیهان در یادداشت روز خود نوشت: 1- می گویند یکی از نامزدها در متینگ انتخاباتی خود و در میان مردمی که برای شنیدن نظرات وی و آشنایی با برنامه های او جمع شده بودند، می گفت: ایها الناس! بدانید و آگاه باشید که اگر مرا انتخاب کنید همه توان و امکانات خود را برای مبارزه با امپریالیسم، کاپیتالیسم، سوسیالیسم، کمونیسم، لیبرالیسم، مدرنیسم و... به کار می گیرم. پیرمردی از ...
ذوق زدگی حامیان توافق پس از یک سانسور آنها که جوگیر شدند!
واقعیت آن است که این حامیان توافق با غرب، اظهارات شریعتمداری را آگاهانه سانسور کرده اند تا از این طریق، نتیجه مورد نظر خود را به دست آورند. میدان72 ، اظهارات اخیر حسین شریعتمداری درباره عقاید دونالد ترامپ نامزد جمهوری خواه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، عده ای از حامیان توافق و کنار آمدن با غرب با هر قیمت ممکن، را به تکاپو واداشت تا از این رهگذر، هر آنچه می توانند به مدیرمسئول کیهان نسبت داده و او را با ترامپ هم عقیده نشان دهند! به گزارش صراط، این تلاش ها در میان شگفتی، حتی به برخی مسئولین دولت حسن روحانی هم کشیده شد و به طور مثال حمید بعیدی نژاد عضو تیم مذاکرات هسته ای دولت، در یادداشتی نوشت: ” تعجب بیشتر از جناب حسین شریعتمداری است که در بیاناتی متناقض اظهارات بزعم ایشان آقای ‘ترامپ دیوانه’ را تایید می کنند که ‘برجام باید پاره شود’ و به ظرف زباله ریخته شود. وی حتی وجود یک دستاورد از برجام را انکار کرده و می فرمایند برجام برای آمریکا یک سند طلایی است که برای ایران غیر از خسارت، تحقیر و فریب هیچ دستاورد دیگری نداشته است. وی برجام را یکی از تلخ ترین رخدادهای سال 94 دانسته است.” به جز بعیدی نژاد، حامیان دولت هم که به دنبال فرصتی – به زعم آنها طلایی – برای حمله به منتقدان توافق می گشتند، اظهارات شریعتمداری را برجسته کرده و حتی به طنز، از قول ترامپ، برای وی پیام تشکر صادر کرده اند! آنها در این راه از تمامی خلاقیت های کاریکاتوری، طنزنویسی و گرافیکی خود هم بهره برده اند! اما واقعیت آن است که این حامیان توافق با غرب، اظهارات حسین شریعتمداری را آگاهانه سانسور کرده اند تا از این طریق، نتیجه مورد نظر خود را به دست آورند. به زعم این افراد، جمله شریعتمداری مبنی بر اینکه ” عاقلانه ترین برنامه ترامپ دیوانه، پاره کردن برجام است” تنها حرف او درباره نامزد جمهوری خواهان بوده است. حال آنکه شریعتمداری پیش و پس از این جمله به صراحت مخالفت های امثال ترامپ را ظاهرسازی برای ترغیب ایران به اجرای برجام دانسته است. او مخالفت ترامپ با برجام را نعل وارونه دانست و به صراحت گفت: “این اظهارات بر خلاف ظاهر آن، با هدف امیدوار کردن ایران به برجام صورت می پذیرد.” با وجود این اظهارات صریح، غرب گرایان داخلی، که هدفشان وسیله را توجیه می کند ترجیح داده اند تا تنها بخشی از اظهارات شریعتمداری را بشنوند! جالب اینجاست که شریعتمداری حتی ترامپ را با لفظ “دیوانه” خطاب کرده، اما باز هم هواداران دولت روحانی تلاش کردند تا او را هم اعتقاد با ترامپ وانمود کنند. منبع : صراط نیوز کد مطلب : سایر اخبار ...
اظهارات و مواضع ترامپ در صدر انتقاد دولت و مسوولان آمریکا
رغم تلاش رسانه ها و احزاب سیاسی برای زمین گیر کردن، ترامپ بر اساس نظر سنجی ها و انتخابات که در نیمی از ایالت ها صورت گرفته است، همچنان پیشتاز رقابت های درون حزبی جمهوریخواهان است، هر چند که اکثر تصمیم سازان این حزب دوست ندارند، ترامپ نامزد نهایی حزب شان شود. هر چند که ترامپ از تغییر ذائقه مردم آمریکا به دلیل عمل نکردن روسای جمهور گذشته اعم از دمکرات و جمهوریخواه به وعده های انتخاباتی شکل ...
دستپاچگی غرب در قبال هشدار تهران/ واشنگتن به تعهدات خود بر اساس برجام عمل می کند؟
.... وقتی تحقیق می کنیم و دنبال می کنیم معلوم می شود که از امریکایی ها می ترسند و گفتند که ما تحریم را بر می داریم و روی کاغذ هم برداشتند اما از طرق دیگر طوری عمل می کنند که اثر رفع تحریم ها مطلقاً به وجود نیاید. محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران نیز در واکنش به بدعهدی های غرب و همچنین اظهارات نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری این کشور درباره برجام، عنوان داشت: ادعاهایی که در دوران ...
گزیده بیانات رهبر انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی
گفتمان پذیرفته شده دربیاوریم؛ مسئله ی علم از همین قبیل بود که یک گفتمان شد و به طور طبیعی وارد جریان عملی شد، عملیّاتی شد و به صورت یک جریان درآمد؛ این مسئله هم همین جور است. مسائل مربوط به نقشه ی جامع علمی کشور باید تبدیل بشود به یک گفتمان و به صورت جدّی اجرا بشود؛ این یک نکته است. 1 /مرداد/ 1393 رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان لزوم برنامه ریزی عملی مسئولان برای اجرایی شدن ...
آمریکایی ها به آنچه وعده دادند عمل نکردند
...: چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، نامزدهای انتخابات، با یکدیگر در بدگویی به ایران، مسابقه گذاشته اند، ضمن اینکه هیچ تضمینی وجود ندارد که دولت بعدی به همین تعهدات اندک برجام هم پایبند باشد، آن وقت هر گاه از دشمنی آمریکا سخن گفته می شود عده ای در داخل پریشان و مضطرب می شوند. سومین واقعیتی که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند نامحدود نبودن ابزارهای دشمنی آمریکا با ملت ایران ...
گفتگوی جنجالی فرج اله مومنی در مورد انتخابات و اصلاح طلبان کوهدشت
محمدکرم محمدی از همان آغاز و به صورت فکری و درونی یک اصلاح طلب نبود.هرچند در همان سال ها که اصلاح طلب محسوب می شد از وی دفاع می کردیم اما در انتخابات اخیر که هنگامه ای تعیین کننده بود، محمدی ثابت کرد که با مفاهیم اساسی گفتمان اصلاح طلبی فاصله ی بسیار زیادی دارد.تعلق خاطر به مفاهیمی از قبیل: حق الناس مورد نظر مقام معظم رهبری، مردم سالاری دینی، رای مردم و ... سنگ بنای تفکر اصلاح طلبی هستند که فرماندار ...
فصل مشترک برادر حسین و دونالد ترامپ!
دونالد ترامپ، نامزد پیشتاز جمهوریخواهان در انتخابات درون حزبی ریاست جمهوری ایالات متحده، در ادامه سریال اظهارات شگفت انگیز خود، این بار توافق برنامه جامع اقدام مشترک، موسوم به برجام را هدف گرفت. ترامپ اظهار داشته است که در صورت انتخاب به عنوان نامزد نهایی جمهوریخواهان و برگزیده شدن به عنوان رئیس جمهور، برجام را پاره خواهد کرد. چنین اظهاراتی در مدت چند ماهی که این میلیاردر آمریکایی به کارزار ...
ناگفته های "مرعشی" از "انتخابات مجلس" و "لاریجانی"
روزنامه ایران در صفحه سیاسی در گفت و گو با حسین مرعشی فعالیت های سیاسی دولت یازدهم درزمینه انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری را مورد بررسی قرار داد. راه دراز امید از طراحی تا پیروزی در این گفت و گو که در شماره شنبه 14 فروردین 1395 خورشیدی با فعال سیاسی اصلاح طلب انتشار یافت، می خوانیم: **شما از جمله افرادی بودید که پس از به ثمر رسیدن ائتلاف در سال 92 و در ...
لطفاً مسئولان رسیدگی کنند!
بماند و وقتی تعطیلات تمام شود که از دولت اعتدال و برجامش هم خبری نباشد. حالا اگر دولت هاله نور جدیدی سر کار بود چه بهتر، تازه بهتر از آن این است که ج. ترامپ هم در امریکا سر کار آمده باشد. با توجه به اینکه دوستان روزنامه توپخانه از وعده پاره کردن برجام توسط استاد ترامپ استقبال کرده و شاد شده اند، گفتیم تا مسئولان سطح دغدغه حضرات را دریابند و فکری کنند. جناب روزنامه محترم؛ دیگر چه خوابی برای مان دیده اید؟ منبع :روزنامه ایران ...
خطر انقلاب زدایی؛ آنچه که از خیانت هم مهم تر است!
دانست و پیرامون این سخن رهبری، خاطرنشان کرد: من در نماز جمعه گفتم که حاضرم کاغذ سفید را امضا کنم و ایشان هرچه می خواهند، بنویسند و از پیش تعهد می کنم که حرف ایشان را قبول دارم. این را تعارف نمی کردم. در همه ی مراحل کسی را بهتر از ایشان نمی دیدم. [2] 3. هم زمان با آغاز رقابت های انتخابات ریاست جمهوری سال 84 و شکست تلخ هاشمی از محمود احمدی نژاد که یکی از استان داران دولت او محسوب می شد ...
چشم انداز 6 روند در سال 95
مطرح بوده لیکن ویژگی قابل توجه آن نیروی جدیدی است که اخیرا این رویکرد از خود نشان می دهد. برای مثال در آمریکا می توان ظهور چپ افراطی و راست افراطی را در حرکت های سیاسی مرتبط با انتخابات دید. همچنین بیزاری از کاندیداهای مورد حمایت نظم موجود قابل توجه است. این وضعیت را در ظهور برنی سندرز در مقابل خانم کلینتون از حزب دموکرات و دونالد ترامپ در مقابل تشکیلات حزب جمهوری خواه و منافع تثبیت شده ...
پرونده موشکی ایران روی میز شورای امنیت/سخنرانی نوبخت نیمه تمام ماند/ روایت کاظم جلالی از حوادث 88
...> ایلنا: علی مطهری با اشاره به حضور پرشور مردم در انتخابات مجلس و پیروزی ائتلاف اصلاح طلبان و لیست امید در تهران و بسیاری از شهرستان ها، گفت: در مرحله دوم انتخابات با بررسی نامزدهای باقی مانده در لیست امید در 69 حوزه انتخابیه، هرجا احساس کنیم نامزد اصلحی باقی مانده، حمایت خواهیم کرد. او همچنین با اشاره به برنامه اصلاح طلبان برای حوزه هایی که نامزدی ندارند، گفت: بنای ما حمایت از نامزدهای ...
خبرسازان تعطیلات
پاسداری از آرایآنها را داد. همصدایی شریعتمداری با ترامپ دیوانه از دیگر حواشی تعطیلات گذشته به جنجال های صورت گرفته از همصدایی حسین شریعتمداری با دونالد ترامپ کاندیدای جمهوری خواه آمریکاست. ترامپ که در مبارزات انتخاباتی خود به تندروی شهرت پیدا کرده خواستار پاره کردن برجام شده است. در همین زمینه مدیرمسئول روزنامه کیهان در گفتگو با خبرگزاری فارس عاقلانه ترین برنامه ترامپ دیوانه پاره کردن ...
دلیل جلوگیری از لغو تحریم ها از زبان آمریکایی ها
نوع نگاه به آمریکا و برجام باید تغییر کرد و همین مولود ناقض که زائیده شده را به سرانجام برسانند و حقوق ایران در برجام را آنچنان که وعده داده بودند تامین می کنند و اگر از روی آگاهی در مسیر مطلوب آمریکا گام می گذارند حسابی دیگر دارند. دولت روحانی به جای دیپلماسی سکوت، انفعال و خوش بینی به دشمن و تصویر وارونه از برجام باید به دیپلماسی فعال برای کسب حقوق از دست رفته در برجام اهتمام کرده و ...
مرعشی: پول تبلیغات نداشتیم
گفت و گوی روزنامه ایران با حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران و عضو شورای سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح طلبان در بحث های پیش از انتخابات 92، من و همفکرانم در جبهه اصلاحات، معتقد بودیم در انتخابات ریاست جمهوری، لازم نیست حتماً نامزد تمام عیار خودمان در صحنه باشد بلکه اولویت با ایجاد نقطه بود، خاطرم هست در یک ملاقات دو ساعته با جناب آقای روحانی، در زمانی که هنوز آقای هاشمی ردصلاحیت نشده بود و ...