سایر منابع:
سایر خبرها
نظر محافظ امام(ره) درباره فیلم بادیگارد
عنوان کسی که ارزش ها را از غیر ارزش ها تفکیک می دهد، معرفی می کند. ولی این که نیتش بها و اعتبار دادن به ارزش ها باشد من کمی تردید دارم. *فیلم باعث شد سوژه خانواده شوم آقای نقاشیان فیلم را به تنهایی دیدید؟ به همراه خانواده و یک بار دیدم، در ابتدا به محض اینکه ذبیحی دکتر صولتی را بغل کرد اشتباه را به خانمم متذکر شدم و گفتم چرا شخصیت محافظت شونده را جلوی خود گرفته ...
معیارهای خانم بازیگر برای ازدواج
کم چیزهایی از آنها یاد می گرفتم. اما زودتر از آن که بتوانم از بودن با دوستانی که به آنها عادت کرده بودم لذت ببرم، وقت منتقل شدن به شهر دیگر می رسید و ما باز باید از آن شهر می رفتیم و این برای هیچ کودکی خوشایند نیست. از دوران کودکی خاطرات جدایی زیاد دارم، اما بعدها متوجه شدم که جدایی هم بخشی از زندگی است. هر چیزی که روزی شروع می شود روز دیگری به انتها می رسد و رفتن و جداشدن بخش لاینفک ...
جنایت هولناک در خانه پیرزن
خانه اش برویم و آبی بنوشیم. در منزل پیرزن، به محض مشاهده طلاهایش وسوسه شدم و تصمیم گرفتم طلاها را بدزدم که نقشه ام را عملی کردم و دست و پای پیرزن را بستم، زمانی که پیرزن شروع به داد و فریاد کرد پارچه ای داخل دهانش گذاشتم و پس از دزدیدن طلاها از آنجا گریختیم. دختر پروانه نیز در اظهاراتش به مأموران گفت: زمانی که به خانه پیرزن رفتیم مادرم پیشنهاد سرقت را داد، من دست و پای پیرزن ...
اعلام گذشت از اسیدپاش با گرفتن خانه
نشان داد دختر جوان که شیرین نام دارد به شدت از ناحیه صورت سوخته به طوری که در این حادثه چشم راست و گوش راستش را از دست داده است. دختر جوان که به سختی حرف می زد، گفت: دو سال است با شهروز دوست هستم. ما قرار بود با هم ازدواج کنیم تا اینکه پشیمان شدم و به خواستگاری اش جواب رد دادم. وی در ادامه گفت: شهروز پسر خلافکاری بود و همیشه مشروب مصرف می کرد. او وقتی مست می شد، مرا کتک می زد و حتی یک بار با چاقو ...
جوانان از زندگی من عبرت بگیرند
...> چقدر طلاهایش ارزش داشت که این تصمیم را گرفتی؟ همه این بدبختی های من به خاطر اعتیادم بود. من مدتی بود که به کراک و شیشه معتاد بودم. شوهرم هر چقدر پول برای خرجی زندگی و بچه هایم می داد، خرج اعتیادم می کردم . به همین دلیل روز حادثه قصد داشتم با سرقت طلا ها شیشه بخرم. چند تا فرزند داری؟ یک دختر 20 ساله دارم و یک پسر هفت ساله چرا معتاد شدی؟ ...
بهنام صفوی: در آلبوم - معجزه - قطعاتی داریم که قابلیت هیت شدن دارند
سروی س هنر جوان ایرانی ؛ بخش موسیقی: به گزارش جوان ایرانی به نقل از موسیقی ما، قرار بود چند هفته قبل با او گفتگوی مفصلی داشته باشیم اما همه اتفاقات دست به دست هم داد تا در فاصله دو هفته مانده به انتشار آلبوم معجزه این گفتگوی ویدئویی انجام شود. دقیقا در روزی که کاورهای آلبوم آماده شده و به گفته خودش سی دی مستر آلبوم هم در راه خانه اش بود. بهنام صفوی به دفتر سایت موسیقی ما آمد و رو به ...
سردار بی ادعای بابلسر عاشق گمنامی بود
همسرم اهل محله شهید سیدمحسن طالبی بود. خاله سیدجلال در همسایگی مان زندگی می کرد که واسطه ازدواجمان شد. سال 67 ازدواج کردیم و 27 سال با شهید زندگی کردیم. دو فرزند از ایشان به یادگار دارم. یک پسر و یک دختر. همسرم در زمان جنگ تحمیلی به عنوان نیروی بسیجی 23 ماه در جنگ حضور داشت و سال 66 پاسدار رسمی شد و این اواخر هم فرمانده محور سوم ثارالله لشکر عملیاتی 25کربلا بود. چه شد که به سوریه رفت؟ شما ...
واکنش اهالی ورزش به درگذشت اولادی
همراهت امیرحسین صادقی مدافع صبای قم که سابقه هم بازی بودن با مرحوم اولادی را در تیم ملی و استقلال تهران دارد در پیامی نوشت: هم اتاقی دوست داشتنی، خدا به همراهت... برهانی: باورش سخته آرش برهانی با انتشار عکسی در صفحه اینستاگرام خود نوشت: درگذشت مهرداد اولادی عزیز را به خانواده محترم و هوادارانش تسلیت می گویم. واقعا باورش سخت است. روحش شاد. قاضی: دومین بار است ...
نگاهی به زندگی یک عکاس جهادی!+تصاویر
که چندین دزد به آنها حمله می کند و در این اتفاق گله به سرقت می رود وعطا که فقط 18 سال داشت با ضرب گلوله متاسفانه کشته می شود و آقای فرامرزی هم دست چپ خود را از دست می دهد . او در سال های بعد از این اتفاق مجدد به زندگی باز می گردد و با دختر جوانی به نام ماهی فرامرزی نژاد ازدواج کرد، خدابخش از همسر دوم خود در سال گذشته صاحب فرزند پسری شده است به نام رسول ، آقای فرامرزی در حال حاضر همچنان ...
بهروز افخمی درباره "هفت" و تجربیاتش در این برنامه می گوید!
؟ من خودم تا یک سال یعنی تا آخر شهریور ماه برنامه داشتم اما با توجه به اینکه برنامه به طور زنده روی آنتن می رود و این اتفاق زودتر از آنچه من تصور می کردم رخ داده است، شاید اگر لازم باشد بتوانیم بیشتر هم ادامه بدهم؛ چرا که بیشتر از یک روز در هفته وقت من را نمی گیرد. من فکر می کردم که برنامه تا پایان تابستان به صورت تولیدی پیش میرود اما حالا تصور می کنم که متنوع تر می شود. پخش برنامه در ایام ...
بخشش جوان اسید پاش و زن قاتل در دادسرای جنایی
رابطه پایان بدهم اما جمشید دست بردار نبود و اصرار به ازدواج داشت تا اینکه روز اول عید با من تماس گرفت و گفت برایم عیدی خریده است. اصرارکرد که برای آخرین بار با او قرار بگذارم تا هدیه ام را بدهد. وقتی به محل قرار آمد در دستش ظرف کوچکی بود که خیال کردم هدیه ام است اما داخل آن ظرف اسید بود که به سرو صورتم پاشید و فرار کرد. این دختر جوان تحت درمان قرار گرفت و 28اردیبهشت ماه سال 92جوان اسیدپاش ...
مادرم خانه را تغییر نمی دهد به امید بازگشت حبیب
دین به اسلام و انقلاب و کشور به مبارزه با دشمنان می رفتند. حبیب 19 سال داشت که به جبهه رفت و 20 ساله بود که مفقود الاثر شد. سال 1359 برای اولین بار بود که به جبهه رفت. آن زمان تازه پدر فوت کرده بود. برادرم قبل از فوت ایشان قصد رفتن کرده بود که مادرم مانع شد و گفت سنت کم است. برادرم هم گفته بود که جبهه کوچک و بزرگ ندارد. اگر همه بهانه ای بیاورند که کسی جبهه نمی رود. به هرحال کمی بعد از فوت پدرم ...
با نشانه های بهاری "ام-اس" چه کنیم؟!
.... آزارم می دهند، اما دلم می خواهد این طوری فکر کنم که بیماری در دستانِ من است. البته این فقط فکرِ من نیست، همان کشفِ بدیهی دکتر است. این بار نمی خواهم براساس روحیه جنگجویی ام طوفانی به پا کنم. می خواهم با آرزوی کودکانه خودم بجنگم و آرزو کنم هرکس بیمار است، مثل من با بیماری اش بجنگد. می خواهم یک کمپین راه بیندازم و همه با هم به همدیگر و دیگران یاد بدهیم چطوری می شود با ام اس زندگی و حتی درمانش کرد. باور کن! باور دارم بیماری در دستان من و تویی است که خودمان آگاهانه و ناآگاهانه آن را انتخاب کردیم. الان زمان خوبی است که با آن بجنگیم. قدمِ اول این است؛ نشانه های بهاری را کنترل کنیم! ...
سیر تا پیاز زندگی اولادی در آخرین مصاحبه تفصیلی وی با باشگاه خبرنگاران
... سین: ازدواج کردید؟ جیم: نه مجردم. سین: از خاطرات بچگی بگویید؟ جیم: از آن دوران مادرم بهتر می تواند صحبت کند، من خیلی پرتحرک بودم و همیشه فوتبال بازی می کردم وقت و بی وقت، خواب و خوراک را از بقیه گرفته بودم و همسایه ها از من شاکی بودند. سین: پس از همان دوران به فوتبال علاقمند بودید؟ جیم: بله، من فوتبال را از کوچه و خیابان و از بچگی شروع ...
بنای زندگی بر پایه نیرنگ
.... برای رسیدن به این خواسته پلید، به انواع حیله ها و نیرنگ های زنانه دست زدم، تا این که فرشاد مجبور شد مرا به طور پنهانی به عقدموقت خودش در بیاورد. با این شرط که همسرش در جریان ازدواج ما قرار نگیرد. من که دیگر به خواسته خود رسیده بودم، تصمیم گرفتم با به دنیا آوردن یک فرزند، جای پایم را در زندگی او به گونه ای محکم کنم که فرشاد نتواند مرا طلاق بدهد. بالاخره این خواسته ام را نیز ...
پدرم خانواده دوست؛ اما دفاع از وطن برایش مهم تر بود
را می خوانید: رفتار شهید نیاکی که فرمانده ای نظامی و ارتشی بود در محیط خانه چگونه بود؟ منفرد نیاکی: پدرم یک مرد واقعی بود. اصلا همچون یک فرد نظامی که در بیرون خانه بود، در خانه رفتار نمی کرد. او رابطه صمیمانه ای با مادر و خواهرانم داشت. خیلی منعطف، احساساتی و رمانتیک بود. شناختی که من به عنوان فرزند از پدرم دارم این است که او انسانی بسیار بزرگوار بود. به جوانب ...
فرهنگ در رسانه
...، ایستاده در غبار (محمدحسین مهدویان)، برادرم خسرو (احسان بیگلری)، متولد 65 (مجید توکلی)، خانه ای در خیابان چهل و یکم (حمیدرضا قربانی)، نقطه کور (مهدی گلستانه)، آخرین بار کی سحرو دیدی؟ (فرزاد موتمن)، بارکد (مصطفی کیایی)، خشم و هیاهو (هومن سیدی)، سیانور (بهروز شعیبی)، زاپاس (برزو نیک نژاد)، عادت نمی کنیم (ابراهیم ابراهیمیان)، مالاریا (پرویز شهبازی)، امکان مینا (کمال تبریزی)، نفس (نرگس آبیار ...
انتقاد شدید دروازبان استقلالی از مظلومی
فصل نکاتی را بگویم. اگر یادتان باشد، دو هفته قبل با من مصاحبه کردید و من کلی از تیم تعریف کردم و مدعی شدم که استقلال کاندیدای اول قهرمانی است، اما راستش را می گویم که دروغ گفتم، چون می دانستم تیم با پرسپولیس بازی دارد، حرفم را می خوردم. استقلال ده بازی قبل جام قهرمانی را از دست داده بود، نه در مقابل پرسپولیس. این بازی آن قدر سنگین بود که هیچ کدام از بازیکنان اصلا شرایط مسابقه را درک نکردند. آقای ...
افتتاح نمایشگاه نقاشی چکناواریان در خانه هنرمندان
رنج هایی است که مادر من از این فضا کشیده و فکر می کنم آثاری هستند که می توانند مخاطب را تحت تاثیر قرار دهند. *لزوم ارتباط بیشتر فرهنگی بین کشور های ایران و ارمنستان آرتاشس تومانیان (سفیر ارمنستان در ایران) که برای نخستین بار از مجموعه خانه هنرمندان ایران دیدن کرد، در حاشیه بازدیدش از نمایشگاه موسیقی روی بوم گفت: این فرصت خوبی بود که از وجود خانه هنرمندان ایران مطلع شدم و برای من ...
متن کامل وصیت نامه سردار شهید رجبعلی میرزایی
برایم دعا کن زیرا به دعای شما نیاز دارم . اگر رفتم بسوی خدا وشهید شدم اختیارت در دست خودت است فاطمه جان همیشه بیاد خدا باش که فقط بیاد خدا دلها آرام میگیرد . همسر عزیزم چرا ازدواج کردیم و چرا از هم جدا شدیم و چرا این محبتها و صمیمیتها را رها کردیم . و از هم فاصله گرفتیم .اینها همه برای خدا بود وقصد این بود که در مسیر الی الله با دلی پاک وروحی سالم برویم . و من در این جا به جوانان عزیز توصیه میکنم که ...
ضدقهرمان بودن در نقش اصلی بسیار دشوار است
راه رفتن او را خیلی خوب در نقش تان در آورده اید... شما لطف دارید. به هر حال به خاطر تمریناتی بود که انجام می دادم، چراکه عاشق بازی در نقش های مختلف هستم و آزمون و خطا و نقد را دوست دارم. بسیار خوشحال خواهم شد کسی ایراد کارم را بگیرد، چون اساساً کار بدون ایراد وجود ندارد. تمام تلاشم در کار این بود که خیلی با دقت پیش بروم. روز اولی هم که این سریال کلید خورد، بسیار حیثیتی با نقشم برخورد کردم ...
اشعار آیینی ولادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
دست داور است که برخلق یاور است این صاحب لوای خدا روز محشر است ای کعبه این علی ست حضورش قیام کن میلاد حیدر است به حیدر سلام کن بنت اسد تو مادر جان محمدی امشب به خانۀ پسر خویش سر زدی تو میهمان خاص خداوند سرمدی ام الا ئمه مادر کعبه خوش آمدی ای کعبه ازولادت طفل تو منجلی این خانه را خلیل بنا کرده بر علی ...
روایت کلاس درسی متفاوت
واعظی هم 29 ساله است؛ وی 13 سالگی ازدواج کرده و الان سه فرزند 15، 11 و 10 ساله دارد؛ واعظی می گوید: دوست داشتم درس بخوانم و این موضوع را با اداره آموزش و پرورش منطقه محل زندگی ام مطرح کردم و آنها آموزشگاه آموزش از راه دور را معرفی کردند. وی می افزاید: درس خواندن خیلی خوب است اما سختی هایی نیز دارد زیرا ما مادر یک خانواده هستیم و اولویت اول توجه به همسر و فرزندان است. * حضور ...
وحید امیری: زندگی من مثل یک معجزه است
همان سال اول تلاش کردم به لیگ برتر بیایم. آقای ویسی گفت تو را به پیکان می آورم ولی جور نشد. همان پیکان به لیگ یک سقوط کرد و اگر آنجا می رفتم، شاید فوتبالم همان جا تمام می شد. خدا خواست سال دوم به یک تیم پرقدرت مثل نفت آمدم. از همان سال اول هم جزو 50 تای تیم ملی بودم چون پاسپورت من را می خواستند. * وحید بعد از آن پنالتی معروف بازی با عراق، مثل شکست خورده ها بودی. یادت هست؟ این هم بخشی از ...
بخشش قاتل شیشه ای پیرزن در آستانه سالروز تولد امام علی(ع)
کرد به همین خاطر من دهان پیرزن را گرفتم و دخترم النگوهای او را با قیچی برید موقع رفتن برای اینکه مقتول سر و صدا نکند یک روسری را در دهانش قرار داده و مقابل دهان او را بستیم. چهار روز بعد وقتی ماموران ما را دستگیر کردند تازه متوجه قتل شدم. قاضی: برای سرقت همیشه قیچی همراهت بود؟ فاطمه: نه. این اولین سرقت ما بود و قیچی را برای دفاع از خودم به همراه داشتم. یک بار در قرچک یک مرد به ...
عکس روز/ هشدار جدی در خصوص قاچاق دختران
ای که هیچ حسی ندارم، زندگی کنم. زمانی که مادر شوهر او متوجه شد که این دختر به هیچ عنوان زیر بار این زندگی مشترک نمی رود تصمیم گرفت او را به قاچاقچیان بازگرداند و پولشان را باز پس گیرد اما پس از آن نگوین مجبور به ازدواج مجدد شد. بنیادی که دپ در آن فعالیت می کند، پناهگاهی برای این قبیل قربانیان فراهم کرده است. این قربانیان دو یا سه سال در آنجا می مانند و تحصیل می کنند. عده ای هم ...
امیرمؤمنان علیه السلام از منظر نهج البلاغه
...> ... من او را پیروی می کردم؛ آنسان که بچه شتر مادر خود را پی روی می کند. هر روز از اخلاق خود، از فضیلتی آشکار رایتی برمی افراشت و به من فرمان می داد که از او پی روی کنم. هر سال در حراء مجاور می گردید و من او را می دیدم و جز من او را نمی دید. در آن روزها، اسلام در خانه ای نبود، جز رسول اللّه صلی الله علیه و آله و خدیجه، و من سومین آنان بودم. نور وحی و رسالت را دیدم و بوی نبوّت را شنیدم. هنگامی که وی بر ...
زن کارتن خواب سر دسته دزدان پایتخت
تومان شدم و با چرب زبانی به طعمه ام گفتم که دست از این کار بردارد تا دیگر خاطره تلخی برایش رخ ندهد و سپس با خونسردی از خودرو پیاده شدم و خیلی دوست داشتم تصویر مرد را زمانیکه برای برداشتن پول هایش به سراغ داشبورد خالی اش می رود ببینم. زن جوان در حالی پرده از راز سرقت هایش برداشت که همه طعمه هایش مردان بودند و جالب اینکه هیچ یک از آنها شکایتی از وی نکرده است. بنا به این گزارش، تجسس های پلیسی برای دستگیری رییس باند دزدان مسافرنما به دستور بازپرس احمدزاده از شعبه سوم دادسرای ویژه سرقت در اداره بیستم پلیس آگاهی تهران ادامه دارد. ...
لب تشنه و بی سر!
؟ جواب داد من این بار شهید می شوم و از شما می خواهم که بعد از شهادت بر سر مزارم بروی و به مادرم بگویی که برای من گریه نکند و زینب گونه رفتار نماید و روز بعد، ساعت 12:30 ظهر در آن شور و حال عملیات، در حالیکه شدیداً تشنه بود، از من آب طلب کرد ولی آبی در آن گرمای زیاد شلمچه نمی توانستیم بیابیم. من به دنبال آب برای او بودم که ناگهان متوجه انفجار در محل استقرار عبدالله شدم . بله عبدالله در راه امام حسین ...
داستان زنی که برده جنسی شد+عکس
برنج می دادند و غالبا تحت تاثیر مواد مخدر قوی بودم. دفتر خاطراتی داشتم که با مخلوطی از زبان های اندونزیایی، ژاپنی و علائم و اشارات سعی می کردم اتفاقاتی را که در طول روز افتاده در این دفتر یادداشت کنم. این که چکار کرده ام، کجا رفته ام. تاریخ روزها را نیز می نوشتم که البته کار مشکلی بود چون در داخل روسپی خانه راهی نبود که بدانم شب است یا روز. تصمیم به فرار روزی که با ...