سایر منابع:
سایر خبرها
برانکو در دورهمی: پاپوچار یعنی زن ذلیل!
استقلال باخته؟ *نه من فوتبالی نیستم. بزرگ ترین افتخار زندگی شما به عنوان یک پدر چیست؟ بزرگ ترین افتخارم این است که خیلی خوشحال و راضی هستم از بچه ها. بچه های کاری و خوبی هستند. با هم یک مجموعه ورزشی داریم. خانوادگی است. بچه هایم آن را می گردانند. آن چیزی که پدرم به من آموخت من سعی می کنم به بچه ها بیاموزم احترام به دیگران است. و مدام روی خودشان سرمایه گذاری کنند و همچنان دنبال یاد ...
پاسخ های جالب و متفاوت برانکو در برنامه مهران مدیری
نتیجه دربی مهمتر از قهرمانی لیگ است. برانکو درباره افتخار زندگی اش به عنوان پدر گفت : بزرگترین افتخارم این است که بچه های خوبی دارم ما بأهم یک مجموعه ورزشی داریم که بچه ها اداره می کنند احترام به دیگران ، سرمایه گذاری و بدی نکردن به دیگران را به بچه ها آموختم . وی درباره شناختش از هنرپیشه ها گفت: شما را به عنوان معروفترین هنرپیشه می شناسم افتخار می کنم که با مدیری به طور ...
خاطرات سرمربی سرخ ها در دورهمی مدیری/ برانکو: کلمه زن ذلیلی را خوب یاد گرفتم
همه دوستانم با شال های قرمز زیباتر شده اند. مهران مدیری به عنوان اولین سوال از سرمربی پرسپولیسی ها در مورد زبان فارسی و صحبت کردن ایوانکوویچ پرسید؟ و او در پاسخ گفت:خوشبختانه زبان کرواسی نقاط بسیار مشترکی دارد که متاسفانه (با خنده) خیلی خوب یاد نگرفته ام. وی با ابراز خوشحالی از حضورش در برنامه دورهمی درباره عضوی جدایی ناپذیر در ورزش گفت: شوخی و ورزش هیچ وقت از هم جدا نبوده و ...
بهترین کادو به پدر شهیدم
پدرانشان هستند دلم بیشتر برای بابا تنگ میشود ولی می دانم اکنون بهترین کادوی که می توانم به پدرم هدیه کنم ادامه راه ایشان از اسلام و انقلاب است. وی که شهادت پدر در راه اهل بیت را افتخاری بزرگ برای خود و خانوادش می داند می افزاید: نبود پدر غم بسیار سنگینی است که پشت هر انسانی را خم می کند ولی شهادت در راه حفظ اسلام و انقلاب تنها مرهمی است که می تواند این غم را تسکین دهد و به بچه های دیگر ...
همیشه در مسابقات مختلف حتی در آمریکا نیز با پوشش اسلامی شرکت می کنم
به گزارش نسیم آنلاین ، شیما امینی لژیونر اسکی روی آب کشورمان در گفت وگو با خبرنگار سایت خبری فدراسیون انجمن های ورزشی به سوالات مختلفی پاسخ داد که در زیر می خوانید: * شما در سال 2011 نیز در مسابقات جهانی امارات شرکت داشتید که حضورتان با پوشش اسلامی بازتاب وسیعی در رسانه های مختلف دنیا داشت. بله همینطور است. من در خانواده ای بزرگ شده ام که به ایرانی بودن خود می بالند و با ...
سردار بی ادعای بابلسر عاشق گمنامی بود
بوسیده و رفته بود. سیده فاطمه زهراحبیب الله پور دختر شهید شما هم خودتان را معرفی کنید و کمی از پدر بگویید. من سیده فاطمه زهرا حبیب الله پور دختر شهید حبیب الله پور هستم. من هیچ وقت صدای بلند پدرم را نشنیدم. به شوخی می گفتم بابا با مامان دعوا کن صدایت را بشنویم. ایشان همیشه در کارهای خانه کمک می کرد. انار دانه می کرد. سبزی پاک می کرد. سالاد درست می کرد. از بنایی گرفته ...
مادری که دغدغه اش فلان مارک باشد، نباید از بچه اش توقع داشته باشند
به گزارش ایران خبر ، مریم سعادت که با حضور در مجموعه عروسکی تابه تا به شهرت رسید، در فیلم و سریال های زیادی بازی کرده که سریال دردسرهای عظیم یکی از آخرین کارهای اوست. دو برادر دارد و خودش تنها دختر خانواده است. مریم سعادت دو پسر دارد و 20روز است که مادرش را از دست داده و بر این باور است خانواده هایی که دختر دارند، خوشبخت ترند! چون دخترها بیشتر مراقب پدر و مادر هستند. می گوید: پسرها ...
10 هزار تومان همه دار و ندار یک کارگر با 4 فرزند معلول
قرار بدهد. از زمان حضور ووزیر در خانه شان پدر سر بالا نمی آورد؛ کلمه ای حرف نمی زند و با جمله به جمله ای که بچه ها از زندگی شان برای وزیر می گویند، اشک می ریزد؛ تنها صدای دختر 28 ساله معلولش است که در فضای خانه می پیچد: آقای وزیر به داد پدرم برسید! گزارش: آیسان زرفام
روزی که عابدزاده مهمان خندوانه بود چه اتفاقاتی افتاد؟
بخشی از این برنامه از احمدرضا عابدزاده خواست تا یک روز به همراه هم به زمین های خاکی بروند و با بچه ها فوتبال بازی کنند. عابدزاده هم به شرط اینکه دروازه بایستد قبول کرد و از تجربه مشابهش گفت که در جاده هزار با بچه ها یک ساعتی با بچه ها فوتبال بازی کرده و حال خوبی داشته است. احمدرضا این چه کاری بود کردی؟ در قسمت دیگری از برنامه خندوانه دو نفر از دوستان احمدرضا عابدزاده درباره او صحبت ...
گنجینه خانواده
بزرگ هر کس چشمش به پدر بزرگ امید می خورد می ایستاد و با احترام بدون آنکه او را بشناسند سلام و علیک و او را به سمت اتاق مدیر هدایت می کردند. پدر بزرگ هم با محبت جواب آنها را می داد. امید حسابی تعجب کرده بود و با خودش می گفت: آخه اینا که پدر بزرگو نمی شناسند چرا انقدر با او با احترام برخورد می کنند؟ اما پاسخ سؤال امید کاملاً واضح بود. کاری که این چند روزه امید انجام نداده بود و آن احترام به بزرگ ترش ...
نذری که برای شهادت بسته شد
احترام قائل بود که به برادرانش قسم می داد، شما را به حضرت ابوالفضل (ع) مراقب مادر باشید، همیشه به خواهرانش در مورد حجاب سفارش می کرد که تار مویی از شما نباید پیدا باشد و به خواهرزاده ها و برادرزاده هایش سفارش می کرد که حجابتان را حفظ کنید، فریب حرف دیگران را نخورید و تابع ولایت باشید. شهادت بزرگ ترین آرزویش بود و به من می گفت: مادر جان! هر وقت خبر شهادت مرا شنیدی، دو رکعت نماز شکر بخوان ...
جولان زامبی ها در دل تهران
مخالف حضور معتادان است و از ابتدا با ما همراه شده بود می گوید این همه چیز را می گوید از او بپرسید صبح ها ساعت چند می آیند مال های دزدی را می برند و بین اینها جنس توزیع می کنند. او می شنود و در جا پاسخ می دهد که ما دزد نیستیم بچه های اینجا هیچکی دزدی نمی کند فقط بعضی وقت ها افراد خیر به ما چیزهایی می دهند. اینجا؛ نه افریقاست نه معدن ذغال سنگ! ولی همه سیاهند، لباس هرکس را بشویی دو سه کیلو ...
حاضرم تمام امتیازات را بدهم تایکبار گرمای دست پدرم را حس کنم
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از نسیم قائن ، با فرارسیدن ولادت حضرت علی (ع)تکاپوی فرزندان برای خرید هدیه روز پدر بیشتر می شود وهستند کسانی که پدرانشان درقید حیات نیستند وفرزندان شهدایی را داریم که شاید در هنگام تولد بوی پدررا هم استشمام نکرده اند ویا فرزندان شهیدی که خاطره ای از پدر در سرندارند اما با حضور مادری همچون کوه استوار غم بی پدری را کمتر حس کرده اند. شهید غلام ...
اکبر عبدی: پدرم اجازه می دهد تا با خاطرات مشترکمان شما را شاد کنم/ معرفی پدر علم آلوئه ورا توسط جناب خان
هدایایی به بزرگترین و جوان ترین پدر جمع و جوان ترین پدربزرگ حاضر در آنجا اعطا شد. جوان هم در انتها ضمن تبریک روز پدر به پدرش، یادآور شد که هیچ یک از ما نشده که دست روی زانو بگذاریم، بلند شویم و تا به حال یا علی (ع) نگفته باشیم. همه ما به این مرد بزرگ تکیه می زنیم، دست روی پایمان می گذاریم و بلند می شویم. ما به عشق شما ایستاده ایم و به احترام شما هیچ وقت نخواهیم نشست. شاد باشید. گزارش از: فاطمه شهدوست ...
خود را فرزند تلویزیون می دانم
برای تلویزیون احترام خاصی قائل بوده و هستم و همیشه خودم را فرزند تلویزیون می دانم و مانند بچه ای که ممکن است از دست بزرگ ترش دلگیر شود، این روزها مقداری دلگیر هستم. دلگیری شما ناشی از چیست؟ ابتدا این را بگویم که سال هاست آقای پورمحمدی را می شناسم و خوب می دانم که ایشان بسیار دغدغه مند است و نگاه ریز و تیزبینانه ای به هنر نمایش دارد و این را هم می دانم که مردم به رسانه ملی تعصب ...
عشق به وطن، از فرهنگ تا سیاست
طرف هم که 6 تا بچه بودیم و اتاق بزرگی در اختیار ما بود. بعد از مدتی به خاطر فشار مشکلات مجبور شدیم آنجا را مدتی به فرانسوی ها اجاره بدهیم که آنها خرابش کردند. بعدش هم گفتند آن را از شما نمی خریم و ما را اذیت کردند و مادرم مجبور شد آنجا را به یک حزب تازه تأسیس بفروشد. بهار همیشه به عنوان شخصیتی آزادیخواه مطرح بوده است، اما چرا در دوره پهلوی دوم وزیر فرهنگ می شود؟ به خاطر دوستی زیاد با ...
من و پدربزرگم
. وقتی محمدحسین لطیفی قسمت آخر به علت مشکلات تولیدی ناچار شد به جای اکبر زنجانپور از تصویرش که کنارش نوار سیاه گذاشته بودند استفاده کند دلم هری ریخت حتی باعث دلخوری من و لطیفی شد. سعی کردم آن را نشانه ای نگیرم ولی بهمن ماه که خیلی وقت ها برای من از بهترین ایام زندگی بود با یک خبر شد تلخ ترین ماه همه عمر. پدرم زنگ زد و گفت خودت را به خانه برسان. غم نهفته در کلامش او را بی نیاز کرد که همه خبر را به من ...
پدرها چه شکل هایی می توانند باشند؟
درست و حسابی مسافرت ببرند. هیچ وقت هم نمی توانیم آنها را به سینما ببریم برای همین فیلم هایی که در سینما دیده ایم را برایشان تعریف می کنیم. بغل کردن این پدرها خیلی سخت است اما لذت خودش را دارد. بعضی پدرها بچه می شوند پدرها همیشه آن آدمهای بزرگ و چهارشانه بچگی هایمان نیستند. گاهی بچه می شوند. به گوشه ای خیره می مانند و حرف نمی زنند. اما ما باید حالشان را بفهمیم. این پدرها ...
پدر واژه ای به بلندای عشق است/ حسرت چهره بابا در قاب دل
برچهره او، من هم سوال دیگری نمی پرسم. تنها وجود خود پدر کافی است آدم های دیگری که برای تهیه گزارش سراغشان می روم تفاوت عمیقی با سایران دارند، بچه هایی که با عنوان بی سرپرست و یا بد سرپرست در یک مرکز نگهداری می شوند. ظهر هنگام بعد از این که می دانم ناهار خورده اند قدم به درون مجتمع می گذارم، بوی غذا هنوز هم در فضای ساختمان نوساز و مرتب آن جا باقی مانده است پله ها را که ...
آخرین سخنان سردار شهید بصیر قبل از شهادت
، گردان مالک، سه گردانی بودند که شب اول عملیات وارد معرکه شدند. من همپای حاج بصیر هستم، چهار پنج روز اول عملیات، نه می خوابیدیم، نه غذای درست حسابی می خوردیم. فقط می جنگیدیم و می دویدیم. حاج بصیر با بی سیم حرف می زد، نیروها را هدایت می کرد، من که هر روز یک باطری عوض می کردم، حالا هر ساعتی دو تا باطری عوض می کنم. حاج حسین با نیروهاش حرف می زد، با آقامرتضی قربانی، روز پنجم بود که حاج بصیر ...
قربانی دعوای زناشویی شدم
. او در طول مسیر می گفت معتاد نیست و مدیر یک شرکت بزرگ است. تصور می کردم تحت تاثیر توهم شیشه این حرف ها را می زند. وقتی فهمید همسرش از ما خواسته او را به کمپ ببریم، دیگر مقاومت نکرد و گفت؛ همراهتان می آیم تا ثابت شود معتاد نیستم. حتی به مدیر کمپ زنگ زدم و زمانی که او متوجه شد آشنایان شاکی او را کتک زده اند، از من خواست شاکی را رها کنم، اما خودش اصرار داشت به کمپ بیاید. چطور متوجه می ...
فرخ نعمتی: دور خودم پیله تنهایی ایجاد کرده ام/ در تهران همه چیز مصنوعی شده و فقط با شعارهای زیبا مواجه ...
درباره شرایط زندگی و اینکه چگونه روزگار می گذراند و بازی های اخیرش گفت وگویی انجام داده ایم. *این روزها به چه کاری مشغول هستید؟ مدت ها است تئاتر کار نکردم. قرار بود در چمدان فرهاد آئیش بازی کنم که شرایط مهیا نشد. آلان هم طبق روال در طالقان و ملک پدریم هستم. *دور شدن از شلوغی های تهران و پناه بردن به دل طبیعت برایتان چه ویژگی هایی داشته است؟ موقعی که سر فیلم و یا تئاتری ...
21 روز شکنجه زجرآور برای زن بی پناه و 2 دخترش در مشهد+تصاویر
نسرین اسم مستعار است زیرا از اینکه حتی نام کوچکش در گزارش بیاید واهمه دارد، او تنها نفری است که حاضر شده به اعظم کمک کند و از او نگهداری کند. نسرین اظهار می کند: پدر و مادر اعظم فوت کرده اند؛ چند روز پیش به برادر اعظم زنگ زدم و گفتم اینچنین اتفاقی برایش افتاده است، برادرش در مقابل حرف های من نه اینکه کاری نکرد بلکه گفت فرض کنید من مرده ام و بعد گوشی تلفن را قطع کرد ، نسرین علاوه بر اینکه ...
درخواست عمو حسین کرجی از مسئولین به مناسبت روز پدر/ خدا هیچ پدری رو شرمنده فرزندش نکنه
مریض شده اند، کیسه کشیدن، مشت و مال و صفا و مردانگی و سفره های سالم و باز برای مهمان همه و همه رنگ و بوی دیگری داشت، همه با هم یک دست بودند، من همان سنت و سبک های زندگی قدیم را دوست دارم و همیشه به خاطرات جوانی هایم کنار پدر و مادر فکر می کنم. کاسب خوش اخلاق کرجی ادامه داد: اکنون 35سال است که ساکن کرج هستم و چیز زیادی از رسوم قدیمی نمی بینم، قدیمها کوچکترها به خانه برادر بزرگتر می رفتند ...
پانسمان های عاشقانه یک زوج بر دل طبیعت
زیست وقتی متوجه علاقه من و همسرم به حیوانات شد پیشنهاد داد حیوانات زخمی را نگهداری و مداوا کنیم. او می گفت لذت مداوای حیوانات و پرنده های زخمی بیشتر از نگهداری آنها است و شما می توانید این حیوانات را پس از درمان به دامن طبیعت بازگردانید. خانه ای که اجاره کرده ایم بزرگ است و تصمیم گرفتیم تا با فرا گرفتن آموزش های درمان حیوانات و پرنده ها از آنها در خانه و یا کارواش نگهداری کنیم این پرستار ...
قلعه نویی: استقلالی ها 20 سال خوب و بد همه اتفاقات را خواهند فهمید
سازمان لیگ رفته و علیه بنده به ایشان حرفهایی را زده اند اما باز هم تاکید می کنم که همه چیز دست آن بالایی است. وی در پاسخ به این سوال که مخالفانش در تبریز به دنبال چه هستند گفت: من نمی دانم، باید از خودشان بپرسید که دنبال چه اهدافی هستند.البته هدف بزرگ شان ضربه زدن به تراکتورسازی است. ببینید، وقتی شما برای رضای خدا کار کنید مورد حمایت خود پروردگار خواهید بود. شاید درست نباشد که این بگویم اما ...
بچه لجبازتان را لجبازتر نکنید!
مشکلات حل نشده در کودکیمان، ممکن است به چنین بازی هایی وارد شویم یا آن ها را آغاز کنیم. یعنی قصد بچه ها از این رفتارها لجبازی نیست؟ مطمئن باشید چیزی که در ذهن بچه می گذرد، با آنچه در سن بزرگ سال می گذرد، یکی نیست و شاید به نظر شما این رفتارها لجبازی باشد، اما احتمال اینکه کودک به قضیه به شیوه شما نگاه کند زیاد نیست. در اغلب موارد بچه ها می خواهند با این رفتارها خودشان را مطرح ...
رادیو را کنار بگذارم در یک فروشگاه بچه گانه رایگان کار می کنم
در گویندگی چقدر مهم است؟ -من در اجتماع خیلی هستم به عنوان مثال در تاکسی در بحث ها شرکت می کنم،با کاسب ها هم همین طور و اگر ببینم کمکی از من ساخته است دریغ نخواهم کرد، این طرز رفتار خیلی جذب کننده است حتی یک فردی بودکه سال ها در کشور آمریکا زندگی می کرد و اصلا رادیو گوش نمی کرد ولی به من میگفت که خانم صدای شما برای من آشناست، او می گفت که این صدا معرف گمشده ماست و من در جواب گفتم که ...
مادرم خانه اش را تغییر نمی دهد!
پایین بودیم گفتم بروید حبیب تنها نباشد. بچه ها در حال آماده شدن بودند که ناگهان عراقی ها تپه را می زنند. دوستانش به دنبال حبیب می روند اما اثری از او پیدا نمی کنند. همرزمش هم همانجا پایش قطع شده و از هوش رفته بود و انگار جنازه برادرم به سمت عراقی ها پرتاب شده بود. تا امروز که من برای شما صحبت می کنم خبری از پیکر ایشان نداریم. از انتظار مادرانه و جدایی ناگهانی مادر از فرزندش برایمان بگویید ...
گزارش کارگاه آموزشی مجید مجیدی با هنرجویان دارالفنون در جشنواره جهانی فجر
مجید مجیدی چهره سرشناس سینمای ایران درباره تجربیات فیلمسازی اش با هنرجویان دارالفنون صحبت کرد. به گزارش ستاد خبری، بخش دارالفنون جشنواره جهانی فیلم فجر در اولین کارگاه خود میزبان مجید مجیدی کارگردان سرشناس ایرانی بود. مجیدی صبح امروز در سالن مملو از جمعیت از تجربه ها و خاطرات فیلمسازی اش صحبت کرد. مازیار میری مدیر بخش دارالفنون در ابتدای جلسه با خوشامدگویی به مهمانان ابراز ...