سایر منابع:
سایر خبرها
روایت هایی از بانوان رهایی یافته از اعتیاد
شده بودم. بعد از سال ها قطع ارتباط، یک روز به پدرم زنگ زدم، نشانی خانه ام را دادم و گفتم اگر تا 10 روز دیگر از من خبری نشد، بدانید مرده ام. حرفم را و حتی درست بودن نشانی خانه ام را باور نکرد. مواد را دور ریختم و ترک جسمی را در خانه شروع کردم. در آن چند روز از وخامت حالم، تقریبا بیهوش بودم. روز نهم یا دهم در حالت نیمه هشیار صدای شکستن شیشه درِ ورودی خانه ام را شنیدم. برادر کوچکم بود ...
فرار به خاطر سیگار
د ولی آثار آن زخم هنوز روی دستم باقی مانده است. با آن که صاحب 3 فرزند شده بودم ولی همسرم هر بلایی که دوست داشت بر سرم می آورد و من هم چاره ای جز سکوت نداشتم و تنها دلخوشی ام گفت و گوی تلفنی با خانواده ام بود. آن ها مرا تشویق می کردند که به ایران بازگردم اما همسرم اجازه نمی داد تا این که وقتی درگیری ها در افغانستان زیاد شد و شوهرم نیز خلاف هایی را مرتکب شده بود، سراسیمه به خ ...
دزد منزلشان را بخشید درخواست و طلاق داد
درخواست طلاق گفت: شوهرم با من لجبازی کرد و باعث شد کلی از طلاهای گران قیمتم را از دست بدهم. ماجرا از این قرار بود که چند ماه پیش یک شب با شوهرم وقتی به خانه برگشتیم، متوجه به هم ریختگی خانه شدیم. دزد به آنجا دستبرد زده بود. تمام طلاهای مرا که از عروسیمان نگه داشته بودم و کلی پول به سرقت رفته بود. طلاهای من خیلی با ارزش بودند. اکثرش جواهر بود. آن قدر حالم بد شد که کارم به بیمارستان کشید. ما همان شب ...
مسمومیت کودکان با مواد مخدر در درگز خراسان رضوی افزایش یافت
دکتر سمیه دادبه روز دوشنبه در گفت وگو با خبرنگار پایگاه خبری عصر توس افزود: در حال حاضر ماهانه چهار کودک بواسطه مسمومیت ناشی از مصرف مواد مخدر در بیمارستان امام خمینی(ره) بستری می شوند که با بررسی آمار ثبت مسمومیت ها نشان از افزایش شمار مسمومیت ها در 2 سال گذشته دارد. وی بدون اشاره به میزان افزایش بستری این کودکان ادامه داد: البته این موارد مربوط به کودکان بدحالی است که والدین به ناچار ...
شوهرم 5 سال قبل ما را ترک کرد؛ حالا طلاق می خواهم
گفتند خودتان مسئولیت زندگی را قبول کنید. شوهرم هم قبول نمی کرد. من دو بچه داشتم و نمی توانستم سر کار بروم. خبر داشتی شوهرت کجا رفته است؟ خانواده اش می گفتند به یونان رفته، بعد گفتند به آلمان رفته و بعد هم دیگر جواب تماس های من را ندادند. در این مدت چه کسی هزینه زندگی تان را تأمین می کرد؟ من روزهای بسیار سختی را تحمل کردم. حتی پول نداشتم قبض برق خانه را بدهم ...
شهیدی که از تمام آرزوهایش گذشت
منحرف نشوید و برای کشورتان دست از تلاش و کوشش برندارید، مسجدها را خالی نگذارید، درس بخوانید و فعالیت کنید تا به رشد و اقتصاد کشور کمک کنید. زیرا آینده مملکت به دست شما جوانان و نوجوانان است، پس در آبادی آن کوشا باشید. بیگلری با اشاره به خاطره ای از برادر شهیدش بیان کرد: چندین سال پیش، پدرم کسالت پیدا کرد و من جای پدرم همراه مادرم به حج رفتم. در آن چند روزی که آنجا بودم برای بستگانم طواف و ...
خواستگاری با انگیزه سرقت و اخاذی
ای که اجاره کرده بود رفتیم و بعد با خانواده ام تماس گرفت و مدعی شد که مرا ربوده است. من فکر می کردم او به خاطر اینکه با من ازدواج کند چنین نقشه ای کشیده، چون گفته بود، با این پول می توانیم به ترکیه فرار کنیم و به همین خاطر با او همراهی کردم. اما بعد فهمیدم او قصد اخاذی و سرقت از خانواده ام را داشته است چرا که متوجه شدم امیر و دوستش وارد خانه ما شده اند و وسایل با ارزش و گرانبهای خانه را سرقت کرده ...
سرنوشت عجیب یک زندانی محکوم به اعدام؛ با پرداخت دیه 15 میلیارد تومانی آزاد شدم اما با مدارک جعلی به نامم ...
در خانه ما می رفتند و پدرم به آنها می گفت پسرم طبق حکم دادگاه الان در زندان است. شاکی ها هم مرتب خانواده ام را تهدید می کردند. خلاصه آنها مرا در زندان پیدا کردند و به همه گفتند ما بهنام ایمانی را پیدا کردیم و در زندان است. من در این ده سال یک بار هم مرخصی نرفتم، حتی برای یک ثانیه! فقط مراکز درمانی و مراکز قضایی رفتم آن هم تحت نظر مسوولان زندان با همراهی ماموران زندان رفتیم و برگشتیم. به کسی هم جز ...
شلیک های مستانه پدر داماد 2 کودک تهرانی را کشت
طوری که در دسترس ترین و آسان ترین راه برای کسب در آمد و مدیریت مالی خانواده انتخاب می کند (فروش مواد مخدر) . این انتخاب و عمل، به شکست و زندانی شدن ایشان ختم می شود و تجربه تلخ نا امیدی را رقم می زند.بر اثر این تجربیات فرد روان رنجور وخلق تحریک پذیری به خود می گیرد که به گفته ایشان زود عصبانی و سریع به حالت اولیه باز می گردد ملاک های (اختلال شخصیت مرزی) مشهود نبود. برای ثبات ...
جنایت هولناک در یک رقابت عشقی/ آرش ،سامان را با چاقو کشت و جسدش را آتش زد
...: هرگز فکرش را نمی کردم قرار آن روز با قتل سامان پایان یابد. وقتی آرش مرتکب قتل شد من داخل خودرو بودم و با مشت به شیشه های ماشین می کوبیدم و کمک می خواستم ولی کسی آنجا نبود. او ادامه داد: بعد از قتل، آرش مرا تهدید کرد که اگر حرفی بزنم مرا هم می کشد. حتی گفت کشتن تو و خانواده ات برای من کاری ندارد. در این مدت از ترس جان خودم و خانواده ام حرفی نزدم و سکوت کردم اما عذاب وجدان داشتم.با اعترافات دو متهم به دستور بازپرس جنایی کارآگاهان راهی محل سوزاندن جسد شدند تا جنازه مقتول را کشف کنند و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد. 23302 ...
خیانت مرد مشهدی منجر به فروپاشی زندگی مشترک شد / زن این زندگی حس جنون داشت
اعتیادش می گذرد و دیگر مصرف نمی کند اما من که در خانواده ای ضعیف زندگی می کردم و مادرم نیز برای تامین مخارج خانواده در خانه های مردم کارگری می کرد، در 11 سالگی مرا به عقد یکی از بستگانش درآورد که 10 سال از من بزرگ تر بود ولی من به اصغر علاقه ای نداشتم. به همین خاطر هم خیلی زود و در همان دوران نامزدی از او طلاق گرفتم و به تحصیلاتم ادامه دادم. هنوز 6 ماه بیشتر از طلاقم سپری نشده بود که روزی ...
سیمای سلیمانی به چاپ سی ام رسید + لینک
.... چند ماه در خانه بودم. کارم خوابیدن بود. تنها جایی که می توانستم ببینم، سقف اتاق بود. حتی عدد نقطه های سیاه روی سقف را حفظ شده بودم! اوایل فروردین، زنگ خانه را زدند. همسرم رفت و در را باز کرد. صدای آشنایی به گوشم به گوشم خورد؛ اما نتوانستم بشناسم، چند دقیقه ی بعد آمد توی اتاق. درست می دیدم؛ قاسم سلیمانی به دیدنم آمده بود. با دست های گرمش، مرا به آغوش کشید و چند بار بوسید. با آن همه مشغله، بالای ...
درخواست طلاق از زنی که عاشق فضای مجازی است
. اوایل رابطه فکر نمی کردم وابستگی دریا به فضای مجازی آنقدر مرا اذیت کند اما اینکه مدام سرش در گوشی بود و هر موضوعی را با دنبال کنندگان صفحه اش به اشتراک می گذاشت مرا آزار می داد. وقتی از سر کار به خانه می رفتم نه غذایی برای خوردن داشتیم و نه آسایش و راحتی و احساس امنیت می کردم. در مقابل وقتی می خواست زندگی مشترکمان را با دنبال کننده هایش به اشتراک بگذارد، یک سفره پررنگ و ...
ما بچه های بدون خانواده
دردسر داری و اگر تصورم از مادرم آنچه از کودکی فکر می کردم نباشد، همه چیز برایم سخت و سخت تر خواهد شد. همه با وجودی که چند سال از آن روزها گذشته اما من هرروز به این چیزها فکر می کنم. به چهره مادرم، به حال و روزش و به اینکه اصلا زنده است یا نه. دیشب با چند تا از دوستانم در کافه ای نشسته بودیم و حرف به کودکی ما رسید. این وقت ها همیشه برای من یادآوری می شود که حقیقتا آدم تنهایی هستم. من هیچ ...
سیمای سلیمانی به چاپ سی ام رسید
همراه خواهد شد. در بخشی از این کتاب می خوانیم: چند روزی بیمارستان ماندم. بعد از آن، خانواده ام آمدند و مرا بردند. چند ماه در خانه بودم. کارم خوابیدن بود. تنها جایی که می توانستم ببینم، سقف اتاق بود. حتی عدد نقطه های سیاه روی سقف را حفظ شده بودم! اوایل فروردین، زنگ خانه را زدند. همسرم رفت و در را باز کرد. صدای آشنایی به گوشم به گوشم خورد؛ اما نتوانستم بشناسم، چند دقیقه ی بعد ...
جنایت هولناک در یک رقابت عشقی/ آرش ،سامان را با چاقو کشت و جسدش را آتش زد
به گزارش زیرنویس او گفت: سامان روز گذشته مثل همیشه برای کار از خانه خارج شد اما دیگر خبری از او نشد. با این تصور که برایش کاری پیش آمده باشد تا امروز صبر کردم اما خیلی نگرانش هستم و می ترسم برایش حادثه ای رخ داده باشد. روزنامه ایران نوشت:با شکایت مرد میانسال به دستور بازپرس [...]
مادر خیانتکارم را به خاطر رابطه با مرد غریبه کشتم
: من و دوستانم در بین راه یک و تهیه کردیم تا نیمه شب نقشه مان را اجرا کنیم. ما نیمه شب از روی دیوار به داخل خانه مادرم پریدیم و وارد خانه شدیم. صابر در حیاط بود. او وقتی مرا دید شروع به داد و فریاد کرد .همان لحظه به سمتش حمله کردم و او را با چاقو زدم. سپس سراغ مادرم رفتم و به او کردیم.من گمان می کردم ممکن است صابر زنده باشد. به همین خاطر دوباره سراغش رفتم و چند تیر ساچمه ای به سر او زدیم .وقتی از مرگ ...
ازدواج به اجبار!
اینجا کشیده از هم جدا شویم... حال خودم را نمی فهمیدم. الهه به اجبار خانواده اش با من ازدواج کرده بود. در حالی که از اول مرا دوست نداشت و فکر می کرد موقعیت بهتری از من پیدا نخواهد کرد! به همه چیز فکر کرده بودم جز این... الهه نخواست با من بماند و من هم با او... جدا شدیم...
دروغ عجیب داماد منجر به طلاق همسرش شد + جزئیات
را با شرمندگی پایین انداخت و گفت: بله درسته اما من از آن خانه بیرون آمدم چون نمی خواستم مثل پدرم باشد. او آنقدر مادرم را آزار داد که دق کرد و مرد. وقتی مادرم را از دست دادم از آن خانه بیرون آمدم. خودم روی پای خودم ایستادم و زندگی ام را ساختم. من به همسرم دروغ گفتم چون عاشقش بودم و نمی خواستم او را از دست بدهم اگر خانواده مرا می دید هرگز حاضر نمی شد با من ازدواج کند. او از خانواده ...
آزار سیاه دختر چشم رنگی در زیرزمین مرد شیطان
و بین افکار خودکشی و اقدام به خودکشی فاصله بیندازید. 2) از مصرف و الکل خودداری کنید اگر مواد مخدر یا الکل مصرف کرده باشید، افکار خودکشی می توانند قوی تر شوند. اجتناب از داروهای بدون نسخه یا الکل در صورت احساس ناامیدی یا افکار خودکشی بسیار مهم است. 3) خانه خود را ایمن کنید مواردی را که ممکن است برای صدمه زدن به خود از آنها استفاده کنید، مانند قرص، چاقو ...
سرنوشت تلخ زن جوانی که گورخواب بود
بودم و مدام به فکر خودکشی.. یک روز که دنبال ضایعات بودم برای تهیه مواد به نگاه مردم دقت کردم که چرا اینقدر بد به من نگاه می کنند ، حالم خیلی بد شد و دنیا روی سرم خراب شد ، نشستم کنار خیابان و گریه کردم ، بعد تصمیم گرفتم به کلانتری بیایم تا مرا به کمپ بفرستند ، می خواهم ترک کنم. نگاه کارشناسی زهرا بیات کارشناس ارشد روانشناسی مراجع زنی 27 ساله است که در ، در ...
داستان زندگی نویسنده کتب مفاهیم قرآنی برای کودکان
... دوران کودکی، با سرعت زیادی سپری شد، در سن هفت سالگی به دبستان دادبه (فطرت کنونی) در بزرگراه رسالت، رفتم و از آن جا که مدارس مختلط بود، با دو برادر و یک خواهرم در یک مدرسه بودیم، از همان دوران کودکی، عاشق خواندن درس و کتاب و مدرسه بودم و به محض رسیدن به خانه، تکالیفم را به نحو احسن انجام می دادم و سپس، به سراغ کارهای دیگر می رفتم، به خاطر این موضوع، همیشه مورد تشویق پدر و مادرم ...
زندانیان از کار در زندان چه می گویند؟
خانه چندین بار تلاش کردم، اما او نمی خواست اصلا من را ببیند و همین شرایط باعث شد که دوباره پاکی را کنار بگذارم و به سمت مصرف مواد مخدر بروم. در واقع از شرایطی که داشتم؛ از غرغرهای همسرم، از بیکاری و همه مشکلاتم به دود پناه می بردم، چراکه با دو الی سه دود همه چیز را فراموش می کردم. اشکان می گوید: الان خیلی پشیمان هستم شاید همان موقع که نوجوان بودم، اگر غرور جوانی ام را کنار گذاشته بودم و ...
روایتی از مسمویت های بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد | از خودکشی تا مسمومیت با مواد مخدر صنعتی
به فکر پایان دادن به زندگی اش افتاده می گوید: من از چهارده سالگی در فکر خودکشی بودم. دلایلی هم که دارم زیاد است. خانواده ام، حس بدی که به خودم دارم. باورش شاید سخت باشد، اما گاهی که در خیابان یک نفر را بهتر از خودم می بینم، ناراحت می شوم و اقدام به خود زنی می کنم. تمامی این مسائل باعث شد سه بسته قرص استرس و اعصاب به همراه یک بسته قرص حساسیت که پیش تر در خانه داشتم را با هم بخورم. البته بعدش حالم ...
درخواست طلاق از زنی که می خواهد در اروپا بلاگری کند
شهروندی را گرفت همه چیز تغییر کرد. *چه تغییری کرد؟ او گفت می خواهد آدم معروفی شود و بلاگری کند! پونه در ایران شغل مناسب و تحصیلات بالایی داشت، نمی دانم چرا وقتی به اروپا آمدیم چنین تغییری کرد. *حالا پونه کجاست؟ او در همان کشور است. من به ایران رفت وآمد دارم. پونه مرا ترک و برای خودش خانه ای اجاره کرده و کار می کند. من آمدم خانواده ام را ببینم و این دوران سخت ...
خراسان رضوی 720 زندانی جرایم غیرعمد دارد | سال گذشته 23 زندانی از طریق پویش مشهد مهربان آزاد شدند
به آقای مهربان سلام. این نامه را یواشکی بخوانید. من همه حرف هایم را یواشکی می نویسم. خیلی وقت ها هم پای این حرف های یواشکی گریه می کنم تا خدا خودش ببیند و دلش بسوزد و یک جوری کارمان را درست کند. حالا من خیلی مهم نیستم؛ مادرم از وقتی پدرم به زندان رفته است، شب و روز ندارد. ما خانواده آبروداری هستیم. سال ها با آبرو زندگی کردیم. بابا به علت یک بدهکاری مالی از کار و زندگی افتاد و می دانم ...
شوهر خیانتکار به قتل رسید/قاتل: با دوستم رابطه داشت
به گزارش خبرنگار حوادث ایونا به نقل از ایران، شوهرم را کشتم چون با دوستم که به خانه ام راهش داده بودم، ارتباط پنهانی داشت. متهم :بدبختی من از زمانی شروع شد که مهناز به خانه ام آمد. فکر نمی کردم شوهرم با او ارتباط پنهانی برقرار و به من خیانت کند. زمانی که فهمیدم و به او اعتراض کردم گفت اگر حرفی بزنی بچه را می کشم و دستش را روی گلوی بچه ام گذاشت. از ترسم حرفی نزدم از طرفی چون پدر و مادرم ...
آب گرم می کردم تا همسایه ها نفهمند غذا نداریم!
مدرسه می رفت. من باید مخارج خانواده را تأمین می کردم. مردِ بیرون و خانه بودم. همسرم و دخترم از دنیا رفتند. من و علی ماندیم. چیزی نداشتیم جز یک حصیر زیر پای مان. با علی شب ها روی یک حصیر می خوابیدیم. لباس هایش را شب ها درمی آوردم و می شستم و یک چادر روی او می کشیدم. تا صبح بدون لباس می خوابید. صبح که بیدار می شد، لباس هایش را خشک می کردم و می پوشید و می رفت مدرسه. علی، نوجوان بود و دلش می خواست مثل ...