سایر منابع:
سایر خبرها
عاملان قتل خیابانی در یک قدمی میز محاکمه
دو متهم این پرونده شناسایی و بازداشت شدند و پس از انتقال به پلیس آگاهی و در همان بازجویی های اولیه به درگیری اعتراف کردند. کیوان در توضیح ماجرا به مأموران گفت: شب حادثه برای خرید از مغازه دوستم از خانه خارج شدم، وقتی جلوی مغازه اش رسیدم مقتول با دو نفر دیگر که داخل خودرو بودند به طرز مشکوکی داخل مغازه را نگاه می کردند. دوستم گفت احتمالاً اینها می خواهند خفت مان کنند. دقایقی بعد من و ...
من عاشق برادرشوهرم شدم / برادرکشی زیر سایه خیانت عروس
بنام ساناز " 21ساله در اظهارات خود گفت به همراه همسرم از منزل خارج و پس از خرید تنقلات قصد رفتن به پارک را داشتیم که ناگهان فردی بلند قد از پشت به همسرم حمله ور شده و با چاقو به گردن وی زد که من نیز از محل فرار کرده و به خانه مادرم رفتم. با بررسی مستندات به جای مانده از صحنه قتل و تحقیقات تخصصی از اطرافیان و اهالی محل، معلوم شد، شب حادثه فردی که ظاهرا مهمان مقتول بوده به همراه مقتول در محل مشاهده ...
ماجرای قتل غزاله و اعدام آرمان؛ رابطه ای بی فرجام
اسفند سال 92 آغاز شد و خانواده دختر 19 ساله ای به نام غزاله خبر ناپدید شدن دخترشان را اعلام کردند اما خیلی زود مشخص شد او آخرین بار به خانه دوستش که پسری 18 ساله به نام آرمان بوده رفته است. با دستگیری آرمان، او پس از چند روز به قتل غزاله اعتراف کرد و بازداشت شد. اما مدتی بعد منکر قتل شد و گفت آن روز از غزاله خواستم برای صحبت و خداحافظی به خانه ما بیاید چون می خواست برای ادامه تحصیل به خارج از کشور ...
کنایه آقای گل آسیا به دریافت حواله خودرو؛ حالا ببینیم این آینده می آید یا نه!
جام ملت های فوتسال آسیا گریه کردید. دلیل این موضوع چه بود؟ ، وی در واکنش به این سؤال اظهار کرد: من به خاطر اعضای خانواده ام، پدرم، مادرم، همسرم، خواهرم و همه آنهایی که دیدند من در 10 یا 12 سال اخیر از کجا به کجا رسیدم، فقط برای آنها خوشحال بودم. جایزه فردی فقط به خاطر خانواده ام مرا خوشحال کرد، چرا که آنها از این بابت خوشحال هستند، وگرنه من اصلاً دنبالش نبودم. ما فقط دنبال جام قهرمانی بودیم. ...
شوهرم قصد آزار دخترمان را داشت!
چشم دوخته بودند. یکی سریع روی سعید را پوشاند و بچه ها را بیرون برد. سکانس دوم؛ آغاز تحقیقات دقایقی بعد گشت های پلیس، ماشین بازپرس ویژه قتل و آمبولانس پزشکی قانونی با چراغ های گردان کوچه باغ های شهر را طی کرده و مقابل دامداری توقف کردند. مقتول سعید 45 ساله بود که با ضربه های جسم سخت به سرش به قتل رسیده بود. آن طور که پزشک قانونی روایت می کرد، زمان زیادی از قتل نگذشته بود . بازپرس ...
شوهرم را کشتم چون به دختر هفت ساله مان دست درازی کرد
گوشی را قطع کرد. نیمه شب بود که از خواب بیدار شدم و دیدم شوهرم کشته شده است. گفته های این زن بسیار مشکوک بود. به همین دلیل مأموران تحقیقات بیشتری را انجام دادند و متوجه شدند قاتل همین زن است. رعنا مجبور به اعتراف شد و گفت: شب حادثه بعد از دوشیدن شیر گوسفندان وارد اتاق شدم و دیدم همسرم در حال آزار و اذیت دختر هفت ساله مان است. خیلی عصبانی شدم و با چوب ضربه ای به شوهرم زدم. او ...
اعتراف به قتل در حمایت از رفیق
مردی که در حمایت از رفیقش دست به قتل زده است، مدعی شد مقتول مست بود و قصد اخاذی داشت. به گزارش اعتمادآنلاین ، متهم که پس از مدتی فرار بازداشت شده است به قتل اعتراف کرد و گفت یک بار از دست مقتول به همراه دوستش فرار کرده بود. مأموران اوایل سال گذشته در جریان درگیری خونینی در جنوب تهران قرار گرفتند. مرد زخمی که شهرام نام داشت ساعاتی بعد از انتقال به بیمارستان جانش را از دست داد ...
اعترافات هولناک زنِ بی رحم به قتل همسرش
8 آبان سال 1401 مأموران پلیس با تماس تلفنی زنی جوان مبنی بر قتل مرموز شوهرش به یک دامداری در منطقه دماوند رفتند. بررسی های اولیه نشان می داد مرد 43 ساله با ضربه های جسم سخت به سرش جان باخته است. زن جوان در توضیح ماجرا گفت: من و همسرم با پسر 10 ساله و دختر [...]
جنایت فجیع در هواخواهی یک دوست در جوادیه تهران + جزییات
سوار موتور شدیم. سر چهارراه من به بهانه خوردن جگر از موتور پیاده شدم و خسرو با موتور به مسیرش ادامه داد که 100 متر جلوتر آنها خسرو را خفت کردند. وی ادامه داد: من با صدای داد و فریاد دوستم به سمت شان دویدم و دیدم شهرام در حالی که مست بود و چاقویی در دست داشت خسرو را به کرکره مغازه ای می کوبد.من برای نجات دوستم جلو رفتم که چاقوی شهرام به دستم خورد .من همان لحظه چاقو کشیدم و چند ضربه به او ...
ماجرای قتل زن جوان 37 ساله فاش شد/ شک این مرد را قاتل کرد
آمبولانس رسید، زن جوان به دلیل شدت جراحات جانش را از دست داده بود. در این شرایط گزارش این حادثه به قاضی سالار صنعتگر، بازپرس جنایی تهران اعلام شد و او به همراه تیم بررسی صحنه جرم راهی محل جنایت شدند. بررسی های اولیه از این حکایت داشت که مقتول، زنی 37 ساله بود که با 20 ضربه چاقو به قتل رسیده بود. بررسی ها نشان می داد که قاتل فردی آشنا بود و این دو ظاهرا قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند ...
قتل این بار با چماق!
حکم قصاص نفس ساقی محل که معتاد بی پول را با ضربه چماق به قتل رسانده بود در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و بدین ترتیب خرده فروش مواد مخدر در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت. این ماجرای تلخ نیمه شب پانزدهم اردیبهشت 1397 هنگامی در شهر مرزی سرخس آغاز شد که سرنشینان یک خودرو، پیکر نیمه جان و خون آلود مرد معتادی را شبانه کناردر منزلی داخل یک کوچه انداختند و از محل گریختند. لحظاتی بعد اهالی منزل ...
می گفت شهادت در جوانی قشنگ است
مأموریت اعزام کنند. به هر حال مأموریت محمد به تأخیر افتاد و بعد از پایان روضه خوانی به تهران برگشتیم. سه شب قبل از اعزام آخر محمد به سوریه، پسرعمویش را که تازه عقد کرده بود با تازه عروسش و بزرگتر ها برای شام دعوت کردم. بعد از شام محمد جلوی میهمانان به من گفت: مادر دعا کن این دفعه مادر شهید شوی! زن عمویش ناراحت شد و گفت: محمد چرا دست از این حرف هایت بر نمی داری؟ محمد گفت: ناراحتی ندارد. مادرم چند سال ...
بنّای عارفی که زمان و مکان شهادتش را می دانست...
در چهار راه خندق (شرق دجله) به شهادت می رسند. بعد از 27 سال استخوان های پدرم برگشت آخرین بار من 10 ساله بودم و شب پیش از رفتن شان ما بچه ها را به همراه مادرم به حرم امام رضا(ع) برد و ما را به دست آقا سپرد. در آنجا به مادرم گفت: من شما و بچه ها را به آقا امام رضا(ع) سپردم. هر وقت، هر مشکلی برای تان پیش آمد، بیایید حرم آقا، من سفارش شما را به آقا کرده ام و فردا صبح با همه ما ...
سیاست دادسرای جنایی در پرونده های قصاص، اخذ رضایت از خانواده اولیای دم است
تناقصاتی وجود داشت. نهایتا او در تاریخ 20 اسفند 92 یعنی 8 روز بعد به اتهام اخفای قتل با وثیقه 200 میلیونی تومان آن زمان بازداشت و تحقیقات آغاز می شود. شهریاری گفت: آرمان قبل اعترافش می گفت اصلا غزاله وارد منزلشان نشده و باهم پیامک هایی داشتند ولی او به منزل شان نیامده است. نهایتا در 22 اسفند 92 اولین اعترافات او در پلیس مطرح می شود و اعتراف می کند غزاله به خانه آنها آمده و از پله ها سر خورده ...
پاسخ قشنگ شهید شیروی به سوال خبرنگار ژاپنی + عکس و فیلم
دلهره داشتم. همسرم آمد خانه و گفت خبر داری اکبر مجروح شده و پایش شکسته؟ گفتم نه. قرار شد با پدرم و شوهر خواهر دیگرم بروند کرمانشاه. تصمیم گرفتیم به مادرم همین خبر مجروحیت را هم نگوییم. مادرم تلویزیون کوچکی داشت که خود علی اکبر برایشان خریده بود. اتفاقاً آن روز می نشیند پای اخبار که در خبرها اعلام می کنند علی اکبر شیرودی از خلبانان هوانیروز در عملیات بازی دراز کردستان به شهادت رسید. مادرم همانجا ...
مامان بگو برای دین و کشور رفتم؛ دست راست اسلحه و دست دیگرم کتاب
امیر از داخل خانه بلند شد. رجب به طرفم آمد. گفتم حتماً ترسیده و می خواهد دلجویی کند. گوشه لباسم را گرفت، پیراهنم را دور گردنم پیچید و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند. دست و پا می زدم. نفسم بالا نمی آمد، کم مانده بود خفه شوم! از زمین بلندم کرد. با پای برهنه هلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست. بلند شدم، آرام چند ضربه به در زدم و گفتم: رجب! باز کن. شبه بی انصاف! یه چادر بده من سر کنم ...