سایر منابع:
سایر خبرها
زندان زیرزمینی و مخوف داعش برای زنان /تصاویری تکان دهنده از شهر ادلب سوریه/دردِ دل مهناز افشار با دوستان ...
+ فیلم و عکس فیلم زیر مربوط به حرف های نگفته و وداع زن عراقی با همسر شهید خود است. دردِدل مهناز افشار با دوستان توئیتری اش مهناز افشار پس از قرار دادن توئیتی در حساب توئیتری اش جلسه ای پرسش و پاسخی تشکیل داد. با نشنال جئوگرافی مسافر دور دنیا شوید+15عکس با سفر مجازی نشنال جئوگرافی از جاذبه ها ومناظرطبیعی جهان دیدن کنید. انتهای پیام/ ...
مرد جوان در دادگاه: من همسر می خواهم نه مادر!
روزنامه ایران: سختگیری های بهاره خسته ام کرده، اشتباهم این بوده که با دختری 7 سال بزرگتر از خودم ازدواج کرده ام. باید به حرف خانواده ام گوش می دادم ولی آن زمان هرگز تصور نمی کردم دچار این مشکلات شوم. همسرم مثل یک مادر با من رفتار می کند و من از امر و نهی اش خسته شده ام. دلم می خواهد با دوستانم به گردش و سفر بروم اما او می خواهد مرا در خانه نگه دارد و با زندگی ملال آور بسازم. اما نمی ...
من همسر می خواهم نه مادر!
سختگیری های بهاره خسته ام کرده، اشتباهم این بوده که با دختری 7 سال بزرگتر از خودم ازدواج کرده ام. باید به حرف خانواده ام گوش می دادم ولی آن زمان هرگز تصور نمی کردم دچار این مشکلات شوم. همسرم مثل یک مادر با من رفتار می کند و من از امر و نهی اش خسته شده ام. دلم می خواهد با دوستانم به گردش و سفر بروم اما او می خواهد مرا در خانه نگه دارد و با زندگی ملال آور بسازم. اما نمی دانم با چه دلخوشی به این ...
معمای دو بار خودزنی نوعروس که از داماد پنهان بود
ما هنوز زندگی مشترک خود را شروع نکرده ایم. اما من به بدبختی و فلاکتی دچار شده ام که دیگر فکر نمی کنم آینده ای هم برایم وجود داشته باشد. از شما چه پنهان خانواده همسرم خرج سنگین مراسم عقدکنان را با هزار خواسته و انتظار به گردن پدرم انداختند. آن ها در هر مناسبتی نیز با خرید هدایای گران قیمت برای من از خانواده ام انتظار داشتند تلافی کنند. خواسته های عجیب و غریبی داشتند. شاید باور نکنید ...
کاری نداشته باشید من در چه گروه و حزبی هستم؛ شما دنباله رو امام و ولایت فقیه باشید
محوطه شلوغ بود و قرآن هم پخش کرده بودند ولی کسی به ما اطلاع نداده بود که چه اتفاقی افتاده است. به ما گفتند باید بروید تهران، ما را شب به تهران منتقل کردند، فردای آن روز در ارومیه تشییع اش کردند ولی متاسفانه ما را نگه نداشتند که حداقل در تشییع همسرم شرکت داشته باشم، بعد از ارومیه پیکر شهید را به کرمانشاه منتقل کردند و یک روز هم در آنجا تشییع شد و در نهایت پیکر همسرم به تهران منتقل شد. ساعت ...
مردی که برادر همسر صیغه ای اش را کشته:مقتول مهدورالدم بود/مهریه همسرم یک بیسکویت است
کشته و من در این مدت، هر شب با لباس های او می خوابم یاد جنازه صادق افتاد که سرش با سنگ له شده بود: متهم دختر مرا دزدیده و برده بود خانه اش. ای کاش به جای صادق، خودم یا پدرش می رفتیم دنبالش تا خودمان کشته می شدیم. صادق مخالف ازدواج متهم با خواهرش بود، برای همین کشته شد. و نشست روی صندلی؛ در فاصله کوتاهی از او و همسرش، سحر، دختری که قبلا مدعی شده بود برادرش به او تعرض کرده، پشت سر متهم نشسته و در خود ...
دانشجویان: کاش زودتر ازدواج می کردیم!
فرد در قالب زن و شوهر همراهی یکدیگر را باور داشته باشند. از زوج قهرمان دوم در خصوص چگونگی این سفر تا به امروز سئوال می کنم که در پاسخ می گویند: عالی بوده و بسیار به ما خوش گذشته است فقط زمان به سرعت می گذرد و برگشت فردا عصر به معنای این است که این سفر در دو روز و دو شب خلاصه شده است که به نظرم صرف این همه هزینه برای حضور در شمال با قطار برای دو روز و شب زیاد جالب نیست. از این ...
جنجالی ترین قاتلان زن
تیر 86 یک پزشک را با ضربه چاقو از پشت سر به قتل رساند و خیلی زود دستگیر شد. دختر جوان در بازجویی ها ادعا کرد مقتول قصد آزار و اذیت او را داشته و در دفاع از خود مرتکب قتل شده است. او نتوانست ادعای خود را ثابت کند و به قصاص محکوم شد. حکم قصاص او سوم آبان سال 93 اجرا شد. قاتل سریالی هفته گذشته درباره او نوشتیم. مهین نخستین قاتل سریالی زن بود و توانست با این عنوان نام خود را ...
رابطه غیراخلاقی مرد متأهل با جسد دختر جوان
با بازیکن سابق پرسپولیس، همسر موقت او شد. شهلا 17تیر 81، زمانی که همسرش همراه تیم پرسپولیس به آلمان رفته بود، شبانه وارد خانه او شد. شهلا یک سال بعد به قتل لاله اعتراف کرد و درباره جنایت گفت: همسرم با پرسپولیس به آلمان رفته بود. من تصمیم گرفتم با استفاده از غیبت او برای همیشه لاله را از زندگی ام حذف کنم. شب حادثه با کلیدی که از خانه ناصر داشتم، داخل خانه او رفتم و پشت شوفاژ پنهان شدم ...
جزئیات تجاوز به دختر 17 ساله در تهران
آنان را خوردیم و رضایت دادیم. سجاد پس از 20 روز از زندان آزاد شد و ما با هم عقد کردیم. می خواستم در کنارش زندگی کنم اما خانواده اش مخالف بودند. پس از مدتی هم اخلاق و رفتار سجاد تغییر کرد. با من بدرفتاری می کرد و می گفت تو دختری نیستی که بتوانم در کنارت خوشبخت باشم. من به اجبار با تو ازدواج کرده ام و رویای چنین زندگی ای را نداشتم. مرتب از این حرف ها می زد. بعد SMSهای تهدیدآمیز می فرستاد، می ...
صدام و طناب نامرئی داعش
اطلاعات نیروی هوایی رژیم صدام روی داد که پس از مرگ او در شهر تل رفعت در سوریه در سال (2014) اسنادی به جای ماند. این مجله به 31 صفحه از این اسناد دست پیدا کرد و آن را به عنوان یک طرح کامل سازمان یافته به منظور بنای دولت اطلاعات اسلامی با هدف شکست آمریکائی ها ارائه کرد. گزارش روزنامه اشپیگل ، الخلفاوی را سرکرده فعلی داعش در مقابل ابوبکر البغدادی ذکر کرده که به اعتقاد این روزنامه برای جلوه ...
افزایش طلاق سال اولی ها و عقد کرده ها
ادامه مسیر ازدواج، برای همیشه، ابراز ناراحتی و خستگی کند. نگرش و باورهای ما از دوران کودکی بخصوص نوجوانی شروع به شکل گیری می کنند و معمولا هر فردی با توجه به تجارب زندگی خویش، در مورد زندگی مشترک، همسر و تشکیل خانواده عقیده ای مختص به خود خواهد داشت و دقیقا به دلیل همین ویژگی است که اکثر اوقات باورها و نگرش های ما درباره موضوعات مهم زندگی، برای طولانی مدت ثابت باقی می مانند و در برابر هر گونه ...
جنایت های مادرانه
قبول کرده و گفت: زندگی من را مجبور به چنین کاری کرده بود.من هشت سال قبل با همسرم ازدواج کردم و به امید خوشبخت شدن به خانه او رفتم، اما چیزی جز بدبختی ندیدم. زن جوان درباره این که چرا فرزندانش را کشته است، گفت: هرکاری کردم تا زندگی مان را نجات دهم نشد. خواستم طلاق بگیرم، ولی دادگاه قبول نکرد و گفت دروغ می گویم. خواستم جدا زندگی کنم، نتوانستم. راهی جز کشتن خودم و بچه ها نبود. ...
پای درد دل دو بیمار مبتلا به ام اس
نیست که روز های اول ابتلا به بیماری، بسیار سخت بود و رنج فراوانی برد تا آن سختی را پشت سر گذارد: این شعار است که مطلقاً سختی های این بیماری را انکار کنیم؛ خود من اوایل با سختی زیادی مواجه بودم، اما به خودم نهیب زدم که زندگی ادامه دارد و باید تحرک داشته باشم، حتی با وجود نشستن روی ویلچر. از همسرش بسیار راضی است و او را انسانی معقول و با فکر می داند: وقتی مبتلا به ام اس شدم، یک سال از ازدواج مان می ...
نباید منتظر خواستگار پولدار بمانید!
...> پس اگر حاضر نیستید قید پول داشتن را بزنید، لااقل بیشتر از کارت های بانکی استفاده کنید و زیاد اسکناس در دست تان نگیرید. آگهی استخدام بانک ها را پر کنید در اینکه پول داشتن می تواند شما را شادتر کند، کمتر کسی شک دارد اما محققان می گویند برای شاد شدن حتما نباید درآمد بالایی داشته باشید، ثروت کلانی را به ارث برده باشید یا با مرد پولداری ازدواج کنید. از نظر محققان همین که ...
عباس بابایی؛ پرچمدار دفاع از حریم وطن
از وصیت نامه شهید از شهید بابایی دو وصیت نامه به جا مانده است که در زیر به گزیده هایی از آنها اشاره می کنیم : ... در این دنیا فقط پاکی، صداقت، ایمان، محبت به مردم ، جان دادن در راه وطن وعبادت باقی می ماند... کسی که به پدر و مادرش احترام بگذارد ، یعنی طوری با آنها رفتار کند که رضایت آنها را جلب نماید، همیشه پیش خداوند عزیز بوده و در زندگی خوشبخت خواهد بود... ...خدایا، خدایا، تو را ...
مصاحبه ای خواندنی با پسر قهرمان گچسارانی
بهترین مربی دروازه بانان لیگ من با مربیان دروازه بانی زیادی کار کرده ام و از همه آنها متشکرم اما آقای فنایی برای من یک چیز دیگر بود و به او مدیونم، چرا که او اصول اصلی درواز بانی را در وجودم نهاد. تشکر ویژه از همسر، پسرانم و خانواده ام من یک تشکر ویژه از همسرم که سختی های زیادی همراه با من کشید و امیدوارم تمام زحماتش را بتوانم جبران کنم، همچنین از خانواده عزیز و پسرانم ممنونم که همیشه مشوق و انگیزه من بوده اند. گفت و گو: سهیل احیایی شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید. [email protected] ...
اسلام ما را عاشق هم کرد!
کنیم از زیبایی های اسلام و مسلمان عکسبرداری کنیم. حتی همسرم چند سال پیش کتابی علیه وهابیت نوشتند و این کتاب خیلی سروصدا کرد و باعث عصبانیت وهابیون شد اما بعد از آن بیشتر فعالیت های تبلیغی ما به صورت مجازی بود. البته دوست داریم به صورت فیزیکی هم فعالیت داشته باشیم؛ اما این کار نیاز به حمایت دارد. مثلا ما به کتابهایی به زبان بوسنیایی نیاز داریم که اسلام و شیعه را معرفی کند. حتی چند بار از آستان قدس ...
شهادت سید راه را برای دیگر رزمندگان جنوب باز کرد
متوجه شدم. سید فقط در مورد زندگی صحبت می کرد، شوق خاصی داشت. دوست داشت به معنای واقعی زندگی کند و یک زندگی آرام و معنوی داشته باشد که به حمدالله همین طور هم شد. سید مرد زندگی بود. قبل از عقد در بسیج خیلی فعالیت داشت. آن هم فعالیت شبانه روزی. اصلاً در منطقه و محله و تمامی سازمان های مربوطه سرشناس بود. اما بعد از عقدمان فقط به زندگی اش می رسید، طوری شده بود که همه تعجب کرده بودند. همسرم به مدت یک سال و ...
یک خبر، یک صدا، یک ملت صبور
صدای لرزان اما با صلابت گوینده رادیو، برگ تازه ای از کتاب انقلاب اسلامی را ورق زد. خبر کوتاه بود؛ اما برای سازمان صدا و سیما آغاز یک فرآیند مدیریت پیام و اطلاع رسانی بود. یکباره تمام برنامه های رادیو و تلویزیون قطع شد و از نو برنامه سازی آن هم با محتوای اندوه و رنگ ماتم در دستور کار قرارگرفت. مدیر وقت تولید رادیو 14 خرداد 1368 را روز آزمون بزرگ رسانه ملی در مدیریت پیام و اطلاع رسانی توصیف کرد. حمیدرضا خزایی در گفت وگو با جام جم، با بیان این که این روز غم انگیزترین و پرکارترین روز برای کارکنان رسانه ملی بود، افزود: ساعت 10 شب 13 خرداد خبر ارتحال امام از سوی محمدعلی ایزدی مدیروقت رادیو ابلاغ شد. لذا من مامور شدم کارکنان رادیو را برای یک برنامه سازی خاص و اعلام عمومی خبر ارتحال امام بسیج کنم. تبدیل رادیو به عزاخانه وی گفت: همان ساعت با پیراهن مشکی به رادیو رفتم، طوری که کارکنان رادیو تعجب کردند. وقتی خبر رحلت امام را برای کارکنان بازگو کردم فضای رادیو به عزاخانه ای تبدیل شد. مدیر وقت تولید رادیو گفت: خبر ارتحال امام را تا صبح اعلام نکردیم و مقرر شد در اولین بخش خبری یعنی 7 صبح این خبر اعلام شود. در آن شب تمام عوامل رادیو تا صبح با چشم گریان برنامه سازی کردند و از اذان صبح به بعد صدای قرآن پخش شد. خزایی تصریح کرد: پخش صدای قرآن تعجب بسیاری از مردم را برانگیخت طوری که تمام تلفن های سازمان اشغال شد. قبل از ساعت 7 صبح تمام مسئولان رادیو در استودیوی رادیو جمع شدند و قرار بود آقای افشار خبر را بخواند. اما سیل اشک و گریه بی امان باعث شد که او نتواند خبر ارتحال امام را بخواند؛ لذا آقای حیاتی را فراخوانده و ایشان با صلابت تمام اما با بغض بسیار، خبر را قرائت کردند. خزایی گفت: اولین برنامه رادیو پس از خبر ساعت 7، برنامه سلام صبح بخیر با اجرای آقایان شهریاری و آتش افروز بود و چون دست رادیو با این خبر نابهنگام خالی بود، آن برنامه را با حال و هوای ارتحال پخش کردیم. پس از سلام صبح بخیر تمام برنامه های شبکه های رادیویی تعطیل و به برنامه های عزاداری تبدیل شدند. وی گفت: در همان شبی که خبر رحلت امام به کارکنان رادیو داده شد، استاد سبزواری شعر دریغادریغا را سرود و صبح هنگام محمد گلریز آن شعر را به سرودی جاودانه تبدیل کرد. این مدیر پیشین رسانه ادامه داد: روز ارتحال امام روز بسیار سنگینی برای رسانه ملی بود چراکه با اعلام 40 روز عزای عمومی و تعطیل رسمی، کار رادیو برای 40 روز و آن هم به صورت 24 ساعته بسیار سنگین شده بود. وی افزود: پیکر امام برای سه روز به مصلی سپس به بهشت زهرا برای تدفین انتقال یافت. همچنین جمعیت بسیاری از شهرهای مختلف به سوی تهران در حرکت بودند. به علاوه 40 روز عزای عمومی در تمام کشور اعلام شده بود و مراسم بسیاری برگزار می شد. سازمان صدا و سیما بر اساس وظیفه خود تمام این صحنه ها را توسط واحدهای ثابت و سیار ثبت، ضبط و پخش می کرد. خزایی گفت: گویندگانی مانند محمدرضا حیاتی، قاسم افشار، کریمی علویجه، مهران دوستی، حسین نورشاهی، نصر الله اکبری، علیرضا معینی، اصغر فردی و برخی دیگر در کنار بسیاری از عوامل برنامه ساز رادیو در این 40 روز به گویندگی و تولید برنامه پرداختند. هرگز آن روز را فراموش نمی کنم در ادامه، محمدرضا حیاتی صدای ماندگار بخش اخبار رسانه ملی گفت: هرگز نمی توانم روز 14 خرداد 1368 را فراموش کنم. ارتحال امام خبر و حادثه بزرگی بود و من تنها شش سال سابقه کار در رادیو و تلویزیون داشتم. خواندن این خبر برای من سنگین و سخت بود. وی افزود: متن خبر را ساعت 6 و30 دقیقه صبح از بیت امام با تلفن قرائت و در بخش خبر تایپ شد. تا دقایقی قبل از ساعت 7 مشخص نبود چه کسی خبر را می خواند. قاسم افشار گزینه اصلی خواندن خبر بود اما در آخرین لحظه، اطلاع داد که از لحاظ روحی در فشار است و نمی تواند خبر را بخواند. حیاتی در ادامه گفت: حدود پنج دقیقه قبل از خواندن خبر متوجه شدم باید من خبر را اعلام کنم، در حالی که اصلا آمادگی کافی نداشتم. خبر تایپ شده را دیدم، از لحاظ ادبی بسیار تاثر برانگیز بود. روی من به عنوان یک گوینده، بسیار تاثیر گذاشت. تجربه چند سال خواندن خبرهای دوران جنگ را داشتم، اما عظمت خبر ارتحال امام با خبرهای دیگر فرق داشت. این پیشکسوت گوینده ادامه داد: جو اتاق خبر بسیار سنگین بود. به اتاق فرمان که نگاه می کردم منقلب می شدم. به محض آن که ساعت 7 اعلام و آرم اخبار پخش شد، من بسم الله الرحمن الرحیم و آیه یا ایتها النفس المطمئنه را تا آخر خواندم، یک لحظه که به اتاق فرمان نگاه کردم، دیدم تمام کسانی که در اتاق فرمان بودند گریه می کنند. طوری که من صدای گریه همکارانم را در استودیو می شنیدم. دیگر طاقت نیاوردم، اینها را که دیدم، بغض گلویم را گرفت و من هم نتوانستم ادامه دهم. حیاتی گفت: یک لحظه کوتاه مکث کردم و بعد دستم را جلوی چشمانم گرفتم تا اتاق فرمان را نبینم، چون اگر می دیدم، نمی توانستم ادامه دهم. آنها بشدت گریه می کردند. به این ترتیب خبر را خواندم و به خودم گفتم که اینجا وظیفه من چیز دیگری است. من باید اینجا بر احساسات خودم غلبه کنم. گرچه این احساس را همه ملت ایران داشتند و من هم جزو ملت ایران بودم، اما باید وظیفه ام را آن گونه که هست، انجام می دادم. بنابراین به هیچ وجه به اتاق فرمان نگاه ن ...
امام(ره)؛ آنگونه که نشناخته ایم
رعایت همه قول هایی می دانست که به پدرم داده بود. به طور نمونه در بعضی از مخارج خانه سختگیری می کرد و مقید بود که همچون دیگر طلبه ها زندگی کند،اما هیچ گاه برای استخدام کارگر مخالفتی نکرد و به قولی که والدینم داده بود سخت وفادار بود. نگذاشت که من یک روز را هم بدون کارگر بگذرانم. هرگز از من نخواست تا کارهای خانه را خودم انجام دهم، اما خودم بسیاری از کارها را انجام می دادم... آقای ثقفی(پدر همسر امام ...
خاطرات نمی میرند
استاد جورجی که همه این ها برای شما موفقیت های زیادی هم به بار آورد. من معمولا کتاب های کم حجمی نوشته ام. در حقیقت بیشتر می نوشتم، اما قسمت وسیعی از آن را به سطل آشغال تحویل می دادم، چون بار اضافی بود. اگر اشتباه نکنم، وُلتر در نامه ای به دوستش نوشت: من را برای بلندای این نامه ببخش، فرصت نداشتم تا شاخ و برگ اضافی اش را بزنم. من هم فکر می کنم باید کم گو و گزیده گوی باشم. چطور این ...
کلاه قرمزی و ماجراهای آن از زبان حمید جبلی
گفت باید قیافه اش کودکانه باشد. قرار بود اولین بار که به برنامه می آید، کفش آقای مجری را واکس بزند. جبلی از استقبال شگفت انگیزی می گوید که همه از همان اول از کلاه قرمزی کردند. کلاه قرمزی با همان یک برنامه جایش را در دل بیننده ها باز کرد و نه مثل یک عروسک، که مانند یک بچه ی بد اما دوست داشتنی خودش را در برنامه ثابت کرد: اولین قسمت را که گرفتیم آمدیم دیدیم عوامل پشت صحنه خیلی هیجان زده شده ...
گفت و گو با خداداد عزیزی؛ از پیشنهاد بازی در فیلم های رزمی تا رفاقت با هاشمی نسب
ایم و هیچ وقت هم مقابل غیرخدا سرمان را خم نکرده ایم. می خواهم بگویم بارها پیش آمده که یک حرفی زده ام که یک جریانی به من حمله کرده. اما پشیمان نشده ام. در همه این سال ها شخصیت مذهبی خداداد عزیزی از دید مردم پنهان مانده است. چرا؟ سوال بعدی. سوال بعدی همین بود. نمی خواهم جواب بدهم. چرا؟ دوست ندارم راجع به این موضوع حرف بزنم. ...
اقامتگاه های حضرت امام(ره) از آغاز تا پایان
خانه بود. ساختمان دارای یک سرداب و یک طبقه بود و با نصب بلندگو روی پشت بام، حضرت امام برای دیدار با مردم روی بام می رفتند؛ به نحوی که برای همه مردم قابل رؤیت بود و ایشان هم می توانستند همه مردم را مشاهده کرده و به ابراز احساسات آنان پاسخ گویند. این خانه مرکز رهبری انقلاب و تصمیم گیریهای سرنوشت ساز بود. (32) در این خانه بعضی روزها امام متجاوز از شش ساعت با مردم دیدار می کرد و هیچ گاه از ملاقات با آنان ...
مسیحای امید در اسارت/ زندگینامه سید آزادگان
فرمایند . می فرمایند: من به دعوت حضرت آیت الله حائری به قم مشرف شدم و اهالی محترم قزوین هم بدانند که بنا نیست چیزی با خودم ببرم ... برای اینکه مردم گمان نکنند که مرحوم جد ما، پول از قزوین برده اند و در قم خانه ساخته اند، در قزوین اعلام می کنند که تمام دارایی من تبدیل به این قدر پول شده و بیش از این هم با خودم به قم نبردم. استاد و همسفر و همراه سید علی اکبر، پدر بزرگوار وی، حجت الاسلام والمسلمین ...
ازانتقاد ترانه علیدوستی تا خاطره سفر کوبای اصغر فرهادی درنشست خبری فروشنده+ تصاویر
های سیاه هم در حضورهای بین المللی حضور دارند، بیان کرد : من می پذیرم که ممکن است عده ای ناخواسته در فیلم هایشان صحنه های ناخوشایند داشته باشند. حتی من خودم با همسرم به دیدن فیلمی رفتیم که یک جوان خوش فکر ایرانی آن را ساخته بود اما نتوانستیم تا آخر فیلم را ببینیم. ولی اینکه آنها در جشنواره ها منتظر هستند هر فیلمی سیاه نمایی بود جایزه بدهند فکر می کنم اینگونه نیست. در فیلم های من که همه آدم های تحصیل ...
وقتی از کپی ها کپی می کنیم
شبیه آنها را بسازید. این حق را من به آنها نمی دهم که با وجود این همه استعداد در سرزمینم، بخواهند برنامه ای تولید کنند که صرفاً خروجی شو و سرگرمی داشته باشد و قصدش به بازی گرفتن هیجان مردم باشد. سال ها است که ما موسیقی ای را در مارکت خودمان دنبال می کنیم که بخشی از آن به تقلید موسیقی قبل از انقلاب و موسیقی لس آنجلسی و حتی صداها می پردازد. امروز هم در شکل مدرن ترش، به تقلید از خواننده های آمریکایی ...
پرونده خبری رضا ضراب:از هدیه سیاره مشتری به همسر وپول ایران در "حریم سلطان" تا مخالفت با آزادی با وثیقه ...
ایجاد شغل و آمار بیکاری و ازدست رفتن مشاغل پیشین است. به هرحال اگر آمار و اعداد دستکاری نمی شد و درست به اطلاع مردم می رسید، آن وقت الان به خوبی ریشه خیلی از مطالب مشخص می شد. در همین ماجرای افشای نام دانه درشت ها دلیل اینکه دولت این همه در معرفی آنها تعلل دارد، چیست. آیا دولت بنا دارد شبکه مافیایی پشت دانه درشت ها را شناسایی و معرفی کند؟ بدون شک این دولت در مبارزه با فساد صادق است ...
گفت وگو با بیمار مبنای درمان پزشکی است
داشته باشم، البته کتابخانه ام در ایران است و کتاب هایم را به آمریکا نبرده ام. تحصیلات پدرتان چقدربود؟ پدرم سوادی ابتدایی داشت ولی به جهت شغلش که فروش کتاب و نوشت افزار بود بخش زیادی از اشعار حافظ و مولوی را حفظ بود. بچه که بودیم گاهی برایمان می خواند و برایمان بسیار لذت بخش بود. همانطور که می دانید در آن زمان خبری از تلویزیون در خانه ها نبود و رادیو نیز کالایی استثنائی محسوب می شد که ...