سایر منابع:
سایر خبرها
فرهمند آزاد:برای "عاقبت بخیری ام" دعا کنید
رفتم نماز بخوانم، دیدم یک سری جوان دور هم نشسته اند و زیارت آل یاسین مرا با صدای بلند از یک گوشی تلفن همراه گوش می دهند و خودشان هم بلند بلند تکرار می کنند. نمی دانم آن حجم از صدا چطور از یک موبایل بیرون می آمد طوری که اصلا نفهمیدم نمازم را چطور خواندم. بعد از نماز معترض شدم و گفتم: صدایش را کم کنید. نمازخانه مکان عمومی است شما دارید برای خودتان گوش می دهید، دلیلی ندارد مزاحم بقیه باشید . یکی از ...
دست قهرمان به سبد نمی رسد
سراغش بیایند؟ ولی اشتباه می کردم؛ قهرمان نمی توانست بیش از این کار کند، در طول مصاحبه مدام جابه جا می شد، می گفت ستون فقراتش باریک و کج شده، نمی تواند بنشیند، بیماری امانش را بریده، دروغی در چشم هایش ندیدم بیشتر نا امیدی بود، در این سال ها بارها درباره وضعیت خودش صحبت کرده ولی هیچکس به دادش نرسیده است. ملی پوشانی هم بودند که به خانه اش رفته اند ولی کاری نکرده اند، گفتم قراردادشان که خوب است چرا پول ...
زندگی خصوصی حبیب (خواننده) ار ماجرای ویلای رامسر تا... +عکس همسران و پسران
نوپا باعث می شود حبیب رامسر را برای اقامت انتخاب کند تا از هیاهوی تهران دور باشد. او در روزهای ابتدایی حضورش در رامسر در خانه باغی در بالای تله کابین رامسر زندگی می کرد و توریست هایی که به بام رامسر می رفتند، مرد تنهای شب را می دیدند که به تنهایی در ارتفاع بالای شهر ساحلی زندگی می کند اما او دیگر چند ماهی است که دیگر زندگی در خانه باغ در ارتفاع را رها کرده و به ویلایی آمده که فاصله کمی با ...
نقوی: با حقوق همکارم عروسی گرفتم
مادرم همچنان در قید حیات و بسیار هم قبراق هستند و همه کارهای شخصی شان را خودشان انجام می دهند. مرحوم پدرم کارگر کشاورزی بودند و زمین از خودمان برای کشاورزی نداشتیم به همین جهت همه برادرها تابستان ها کار می کردند و زمستان ها درس می خواندند. همه جور کار هم کرده ایم، از کار بنایی و مقنی گری تا کشاورزی. خانواده شلوغی که به لحاظ اقتصادی ضعیف باشد، شاید زندگی سخت باشد اما بچه ها مستقل بزرگ می ...
دریغا ای دریغا ای دریغا/ مثل ایام فتنه برای رفتن به سوریه سر از پا نمی شناخت
می خواهد این است که حاج سعید فراموشش نکند. وقتی رفت خیلی شوکه شدم. همیشه دعا می کرد که شهید شود اما فکر می کنیم شهادت یک چیز دور است و برای ما کمتر پیش می آید. وقتی خبر شهادتش را شنیدم آرزو کردم که کاش یک طاهری دیگر باشد. بعد از چند دقیقه از اینکه اینطور خواسته ای داشتم احساس پشیمانی کردم. گفتم من حاضر بودم که همسر و پسر کسی دیگر شهید بشود ولی برای خودم پیش نیاید. خیلی حرف بدی بود. از هدیه ی 29 ...
سال تحصیلی 95-94 با 17 مورد خودکشی به پایان رسید
حلق آویز کرد و به زندگی خود پایان داد. به گفته مادر او، این دانش آموز که فصل امتحانات خود را می گذراند، اضطراب شدیدی داشت و وقتی در خانه تنها بوده، دست به چنین کاری زده است. 22 دی 94 در یزد، اختلاف خانوادگی باعث خودکشی و مرگ دانش آموز دختر پایه نهم در یزد شد، او از آخرین طبقه آپارتمان خود را به پایین پرتاب کرد. 3 بهمن در کرمامشاه، دانش آموز پایه هشتم، قبل از آغاز زنگ تفریح اول ...
ازدواج پس از باردار شدن از پسری که 4 سال از زن مطلقه کوچکتر بود
به گزارش گیل خبر، سمانه زن جوانی است که از خانه فراری شده، او از شهرستان به مشهد می آید اما هنوز دقایقی از حضورش در این شهر بزرگ نگذشته که با احساس دلتنگی عجیبی از کرده خود پشیمان می شود؛ این در حالی است که دو جوان موتور سوارمزاحمش شده بودند. سمانه با دیدن خودروی گشتی کلانتری تقاضای کمک کرد. با انتقال زن جوان به کلانتری، او به خانواده اش زنگ زد و در حالی که گریه می کرد از پدرش خواست تا ...
آتشی که به سوی آن کشیده شدم
خبر شده و هر از گاهی این طوری متلک می گوید! به همین دلیل حرفی نزدم و راهی خیابان شدم. تا قبل از آن هم مادرم این جمله و حتی جملات معنی دارتر از آن را گفته بود، اما نمی دانم چرا آن روز به طور عجیبی تحت تأثیر این کلام مادرم قرار گرفتم؟ یه طوری که بر خلاف اکثر اوقات که به پارک محلمان می رفتم (پاتوق خلافکاران محل) آن روز مسیرم را عوض کرده و به طرف چهارراهی که نزدیک خانه مان قرار داشت راه ...
اولین گفتگو با حبیب “حبیب محبیان” پس از بازگشت به ایران
آن کم کم وارد استودیو شدم و با دست چپ شروع به کار کردم. در آن سال ها که حرفه ای نمی خواندید و مشغول کار تجاری بودید به ایران هم آمدید؟ سال 74 برای دیدن خانواده ام به ایران آمدم. خیلی برخورد خوبی با من داشتند. من را در فرودگاه شناختند و تحویل گرفتند. دو سه هفته ای خانه خواهر بزرگم بودم. این بار چه شد که در ایران ماندید؟ آمده بودم چند روز بمانم و برگردم. اما ...
قرائت جزء چهارم، مناجات و دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان
مواد غذایی، هزینه بسیار کم، امکان تهیه آن در خانه و کیفیت مواد آن است که در صورت مشهور شدن یک رستوران در تهیه و کیفیت این غذا مردم از مناطق دور و نزدیک برای خرید این غذا هجوم می آورند. انواع سوپ نیز بر سر سفره های ایام ماه مبارک رمضان مردم سوریه حاضر است که معروف ترین آن ها سوپ عدس، جو، قارچ، سبزی و مرغ است برای تهیه فته ابتدا نخود را یک شب قبل چندین بار شسته و ...
آشی با یک وجب روغن برای سرلشگر
می افتد. ابراهیم می توانست این لحظات را در کنار خانواده و در راحتی و آسایش سپری کند. او روزه گرفتن در محله دل نشین خودشان، نمازهای جماعت مسجد محل و افطاری در ایوان باصفای خانه آن هم در کنار کربلایی و ننه نصرت را خیلی دوست داشت، اما روزه های سخت و طاقت فرسای بازداشتگاه برای او لذت بخش تر از هر چیز دیگری است . ...
زندگی به رنگ رنج
اشتغال مناسب، زمینه جرم زایی وآسیب های اجتماعی را در اینگونه محله ها فراهم کرده است. مواد فروشی و فقر و بیکاری ره آورد همین مهاجرت هاست و این موضوع در برخی از محله های اصفهان به وضوح دیده می شود. ارزنان محله ای دور از امکانات شهری با خانه هایی به اندازه نفس تنگ و تاریک توام با بوی نامطبوع فاضلاب. خانه هایی که متراژ برخی از آنها از 40 متر تجاوز نمی کند. الهام که 12 سال است به علت ازدواج از این محله ...
سه بار اخطار
به هم می مالیدم و می گفتم: به به! حتماً یک خبری خواهد شد. حقیقتاً هم حدس من هرگز به خطا نمی رفت. شب وقتی به خانه بازمی گشتم دوستان پدرم را می دیدم که در کارگاه گرد هم جمع شده اند و مشغول روزنامه خواندن و صحبت های سیاسی هستند. آن روزها روزنامه ی ارزان چند دیناری وجود نداشت و برای استفاده از روزنامه می بایست عده ای همسایه با هم شریک شوند و با هم وجه اشتراک آن را بپردازند و هر یک بعد از خواندن اخبار ...
پرویز پرستویی: بازیگری کسب و کار من نیست
می افتد و... وقتی وارد صحبت های خصوصی این آدم شدم و درد دل هایی با هم کردیم، فهمیدم چه خبر است، البته می توانستم حدس بزنم چون من خودم به عنوان بازیگر تا وقتی زنده ام به خانواده ام بدهکار هستم. یعنی بادیگاردها هم مثل بازیگرها باید مدتی از خانه دور باشند و... بله. من اصلا در زندگی نبودم بچه اولم که سال 63 به دنیا آمد، من کرخه بودم و داشتم فیلم پیشتازان فتح را بازی می کردم. سال ...
قرائت جزء سوم، مناجات و دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
تهیه آن ها می کنند. یکی از آیین های جالب توجه مردم استان همدان " فرستادن افطاری توسط داماد به خانه عروس" است، مطابق این سنت دیرینه در ماه رمضان جوان دارای نامزد ، باید افطاری نامزدش را به خانه پدر عروس ببرد ، این افطاری شامل چند قرص "نان"، " گرده دو زرده "، "برنج"، "روغن حیوانی"، "یک عددمرغ و یا ماهی"، "سیب سرخ"، "شیرینی انگشت پیچ " و "میوه های فصل" است. پس از این که افطاری ...