سایر خبرها
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (120)
.... رفتم اینستا دیدم هرکس قلمرو خودشو داره، یکی کینگه یکی کویین، یکی پرسنس بابا. یه موز برداشتم برگشتم. 2. این کلیپای فوتبالی قدیم رو نشون میده لباس بازیکنا شبیه لباس لیلا فروهر تو کلیپ جونی جونُمه. 3. به یارو سر افطار برنامه خندوانه آب جوش نرسیده، گاز اشک آور زده. کار به زولبیا بامیه می کشید، 70 تا کشته می داد. 4. یبار تو سایت شرطبندی هرچی پیش بینی کردم اشتباه بود ...
بابام یادگاری از خون و جنگ و آتیشه
توی دست هم - دوره سفره نشستیم مقلب القوب رو - با همدیگه که خوندیم زورکی نقل نبات - تو کام هم چپوندیم همدیگر و بوسیدیم - قربون هم رفتیم بعدش برا همدیگه - جشن پتو گرفتیم علی بود و عقیلی - من بودم و مرتضی سید بود اباالفضل - امیر حسین و رضا حالا از اون بچه ها - فقط مرتضی مونده همون که گاز خردل - صورتشو سوزونده آهای آهای بچه ها - مگه قرار نذاشتیم ...
رابطه شرم آور زن شوهردار با مرد همسایه دخترش را به منجلاب برد
مرد همسایه پدرم را تهدید کرد که اگر یک بار دیگر دست روی مادرم بلند کند، استشهادی علیه او از همسایه ها خواهد گرفت و او را به دادگاه خواهد کشاند. پدر پس از دعوا با مرد همسایه، به خانه آمد و در حالی که با کمربند به جان مادر افتاده بود، می گفت: "حالا دیگه چی می گی؟! مردک بی همه چیز خیلی راحت پیش من از تو طرفداری می کنه. خب حق هم داره. حتما تو بهش در باغ سبز نشون دادی و اونم حسابی چشمش تو رو ...
سلفی امیر سلیمانی و آرایشگرش/بهنوش بختیاری در میان کودکان کار/قرائت قرآن کریم توسط استاد پرهیزکار
همراه بچه های کار رامبد جوان هم تصویری از خود را در استودیو برنامه خندوانه منتشر کرد. مازیار فلاحی نوشت: چه غرور آفرین بود.. درود به همه پهلوانان کشتی ایران تبریک به همه مردم ایران.. داریوش فرضیایی نوشت: بدون شک اولین برنامه های عموپورنگ رو یادتون هست دکورهای زیبا و بی نظیر که در نوع خودش تو اون سالها خیلی مورد استقبال مخاطبین قرار گرفت از جمله اون ...
ویترین یادداشت های طرفداری
...> نیّری: از بین رفتن محبوبیت فلورنیتنو پرز خسروی: آندره آ و ویران کردن عمارت مجللش پاینده: خرید روبینیو و تغییر در منچستر سیتی چشم براه: دست خدا در آسمان آزتک محمدخانی: الگری و ده دلاری احمدی: خدا تقلب نمی کند امیری فر: تو پستچی نیستی آقای بالوتلی امیری فر: تغییرات استراتژی با خرید میلنر محمدخانی: چرا باید به یوونتوس افتخار کرد؟ امیری فر: دستیار اول ...
انتخابات ریاست جمهوری را چند ماه زودتر برگزار کنید
... چه فرقی می کند چندتا مدیرعامل عوض شود؟ مهم این است که ما خانه هایمان را که با بدبختی و قرض پولش آنرا واریز کرده ایم، می خواهیم. خسته از بد قولی- تا زمانی که وزیربه مسکن مهر بی مهر است هیچ اتفاق خوبی نمی افتد. نه بابا اینها خودشان را زده اند به "اون راه"، اصلا نه از خدا می ترسند و نه خودشان را ملتزم به عمل به وعده هایشان می دانند. س سیفی- واقعا روی هرچه مسئول ...
عطر و بوی رمضان در اردبیل/ تداوم آداب و سنت های دیرین اروجلوق در گذران زندگی اهالی مشگین شهر+ تصاویر
به دیار، شهر به شهر و کوچه به کوچه طنین انداز می شود، صدای دلنشین ربنا به وقت اذان در تمام کوچه و محلات با پهن شدن سفره های افطار همراه می شود و سجاده های راز و نیاز در تمام مساجد و خانه ها به سوی قبله گاه عاشقان گشوده می شود. خشونت و بی بندباری و آمار جرم بر اساس اعلام نظر مراجع قضایی به طرز قابل توجهی در اجتماع کاهش یافته ومعنویت ماه رمضان کوچک و بزرگ و پیر و جوان را در بر می گیرد و ...
شهید جاویدالاثر حاج محمدرضا حبیب اللهی
مهر ماه سال 1337 به دنیا اومدم. پدرم امام جماعت مسجد شیخ لطف الله و مسجد آقاعلی بابا بود. به انتخاب بابا اسمم شد محمدرضا. از همون بچگی تحت تعلیم و تربیت دینی پدر قرار گرفتم. شرکت تو فعالیت های مذهبی رو همیشه دوست داشتم. یادمه سال آخر دبیرستان بودیم، تمایلی به خدمت تو ارتش رژیم شاهنشاهی نداشتم به همین خاطر تو امتحان دیپلم شرکت نکردم. وقتی رسیدم خونه، مادرم پرسید چرا به این زودی برگشتی؟ امتحان ...
بگذار ببخشمت!
نرفت سراغ شناسنامه. امروز و فردا زیاد می کرد، تا اینکه از طریق رفقاش فهمیدم پسرمون رو می خواد بفروشه. باور نمی کردم این کار رو بکنه. جدی نگرفتم، یه روز که رفته بودم سر کوچه نون بخرم، اومدم خونه دیدم بچه دوماهم، ابوالفضلم، خونه نیست. ناصر هم پای بساط بود، گفت بچه اینجا تلف می شد، گفت یه پسر دیگه هم داریم، تازه هر وقت بخوام بچه دار می شیم. گفت عوضش 500 هزار تومن پول گرفته و می تونیم یه مدت رو بگذرونیم ...
سخنرانی حاج آقا سید علی اکبر ابوترابی به مناسبت روزه و رستگاری در اسارت
توأم باشد. چرا؟ مثل اینکه بچه ای بگوید: به جای اینکه پدر کتابی بخرد، دفتری بخرد، پولی خرج کند مرا به زور به مدرسه برده و چوبی به دست گرفت. یاد گذشته ها بخیر! که معلم ها چوب انار به دست می گرفتند. ما معلمی داشتیم که چوبی داشت، وآن را مثل قلم تیز کرده بود و هر که بی رحمانه با این به هرکس که اذیت می کرد، می زدند. بچه می گوید آیا بهتر نبود پدر من محبت بیشتر می کرد و پول تو جیبی می داد تا توی کوچه بازی ...
خاطره بازی غذا خورهای تهرانی
گشنه ها می آیند،سراغ ابو حیدر را می گیرند، فلال هایی داغ همراه با کنجد، البته چند فلافلی معروف دیگر نیز مانند عمو حسن و بچه محل نیز در اینجا حضور دارند و سرشان حسابی شلوغ است. اینجا همه چیز در هم است هرکس به این کوچه می آید می داند که اینجا همه چیز سلف سرویس است و با پرداخت سه هزار تومان می تواند هرچقدر می خواهد فلافل و مخلفاتش را بخورد. اینجا اما قانون خودش را هم دارد با پرداخت ...
آقای"ص" یار غار آقای "ف" تو ماجرای صرافی است/چرا هیچکس پاسخگو نیست؛سازمان های ناظر کجاهستن؟
... واقعا کسی نیست جلو این اختلاسا رو بگیره؟ امثال بنده برا وام ازدواج یکساله تو صفیم زندگیمون داره خراب میشه. همش میگن نداریم الان خودشون اندازه وام ازدواج 10 تا زوج جوان حقوق میگیرن. این پول 10 تا زوجو به خونه بخت میرسه(20نفر ) من دارم با ماهی 100 هزار تومن که بابام میده زندگی میکنم اون وقت اینا این جوری میخورن هرجا میری برا کار میگن پشت میزنشینی تموم شده ولی خودشون ...
جوک های طنز ماه رمضان مخصوص تلگرام
...> •.•.•.•.•.•.•.•.• جوک ماه رمضان •.•.•.•.•.•.•.•.• این کار کیه !؟ . . . کی نامه گذاشته زیر در پی وی من و توش نوشته فردا شب افطار دعوتی؟ کدومتون بودین؟ •.•.•.•.•.•.•.•.• جوک های ماه رمضان •.•.•.•.•.•.•.•.• اینکه سر سحری 50 تا لیوان آب بخورید و انتظار داشته باشین تو روز تشنه نشید این آپشن ذخیره آب فقط ...
کسی عاشق یک غساله نمی شود
واسه یکی از فامیلاش اومده بود تو سالن شست وشو. همچی که بوی سدر و کافور خورد به دماغش از حال رفت. بردنش بیمارستان گفتن یه هفته است حامله است. فرداش با جعبه شیرینی اومد و گفت که شش ساله ازدواج کرده و بچه دار نمی شده. 9 ماه بعدم شیرینی دنیا اومدن دخترشو آورد. گمونم الان دخترش پنج سالشه. هیچ کسی بیشتر از ما قدر زندگی رو نمی دونه نزدیک ظهر است و وقت ناهار و نماز. صدای قرآن از بلندگوهای ...