سایر منابع:
سایر خبرها
تئاتر طفلان مسلم در اسارت
یا اجرای تئاتر، مچ مان را می گرفت. یک بار داشتیم نمایش طفلان مسلم را اجرا می کردیم. من خودم روی صحنه بودم؛ درحالی که نقش هاشم را داشتم و با پنبه ریش گذاشته بودم که اتفاقاً در نمایش، مقداری از آن سوخته بود. وقتی از صحنه خارج شدم، دیدم یک عراقی پشت در ایستاده. تا بچه ها گفتند: “قرمز، پخش بشوید!” جاسم بیچاره را ترس برداشت و فوراً رفت “مقداد” را که درجه بالاتری داشت، بیاورد. در ...
مشکل انقلاب ما افکار غربی نیست؛ مشکلش اسلام راحت طلب است/ باید به مردم بگوییم این تفکر راحت طلبی شما را ...
پیمان عقبۀ دوم هفتاد و چند نفر از مردم مدینه خدمت رسول خدا(ص) آمدند که از حضرت دعوت کنند که یا رسول الله؛ ما حاضریم از شما دفاع کنیم و بعد هم رسول گرامی اسلام(ص) بر سه موضوع با آنها قرارداد بستند که هر سه سیاسی است. یکی اطاعت از پیامبر، یکی از جان گذشتن در دفاع از پیامبر(ص)، و دیگری هم دربارۀ جانشینی پیامبر(ص) که در قدرت سهیم نیستند(اوس و خزرج) که البته آن اتفاقی که در سقیفه افتاد در واقع نقض این ...
نوجوان هندی در دام 2 زورگیر تهرانی
تهران آمده بودم اما ناخواسته وارد بازی شدم. همدستم که تنها چند ساعتی از آشنایی مان می گذشت مرا اغفال کرد که چند گوشی سرقت کنم و بعد به شهرستان برگردم. من هم وسوسه شدم که با او همکاری کنم. چرا او را با چاقو زخمی کردید، فکرش را نکردید که شاید جانش را بگیرید و اتهام قتل گردنتان بیفتد؟ من نمی خواستم بلایی سرکسی بیاورم. همدستم میلاد سرم فریاد کشید که به دستانش ضربه بزن. من هم از ترسم ...
غسال ها را دریابید...
...> جنازه ای که بوی گلاب می داد این غسال با بیان اینکه هر روز با خواندن زیارت عاشورا کار خود را آغاز می کند، ادامه می دهد: در روزهای اول کاری آن قدر ترس داشتم که هنگام خواب چراغ اتاق را تا صبح روشن می گذاشتم، بعد یک روحانی به ما گفت اگر می ترسید هنگام خواب صلوات بفرستید، ترستان می ریزد. بعد یک ماه ترسم ریخت و عادی شد چون فهمیدم به خدا نزدیک تر شدم و اکنون ذکر صلوات عادت هر شب قبل از خواب ...
زندگی جهنمی در خانه شوهر شکاک
لیلا وقتی برای دومین بار پای سفره عقد می نشست گمان می کرد پرنده خوشبختی روی شانه اش خواهد نشست و دیگر روزگار تاریکش به پایان رسیده است غافل از اینکه زندگی با استاد دانشگاه هم 3 سال بیشتر دوام نیاورد. به گزارش ایران، این زن جوان که برای دومین بار به خاطر طلاق قدم در دادگاه خانواده می گذاشت، رو به قاضی حسن عموزادی گفت: از ازدواج اولم شانس نیاوردم و به دلیل اعتیاد همسرم از او جدا شدم و ...
روش ترسناک پسر جوان برای گرفتن انتقام
: متهم در بازجویی های به عمل آمده ضمن اعتراف به بزه انتسابی اعلام کرد گوشی هوشمند مادرم را برای تنظیمات داخلی گرفتم و متوجه شدم فردی مزاحم وی شده است و با توجه به تعصبی که داشتم غیرتم اجازه نداد و تصمیم به تلافی گرفتم و با خطی دیگر با مزاحمت مکرر او را تهدید به قتل کردم. وی با اشاره به معرفی متهم و شاکی به دادسرا خاطر نشان کرد: هرگونه تهدید و ارعاب در فضای سایبری مشمول قانون جرایم رایانه ای بوده و قانون گذار برابر جرم صورت گرفته مجازات نقدی و حبس پیش بینی کرده است. ...
بهروان: همه مخالف خروج نفت از تهران هستند
غلامرضا بهروان در گفتگو با خبرنگار فوتبال و فوتسال گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان درباره برنده شدن باشگاه ملوان بندر انزلی در مزایده واگذاری باشگاه نفت تهران افزود: این مزایده از مدت ها پیش شروع شده بود به هر حال در درجه اول هیئت فوتبال استان تهران و اداره کل ورزش جوانان باید با این انتقال موافقت کنند و اخذ مجوز از این نهادها الزامی است. وی در ادامه عنوان کرد: به طور حتم هیئت فوتبال ...
حضور در کلاس کسی را دوبلور نمی کند
. روش درست حضور در کنار اساتید است. علاقمندان که به این کلاس ها می روند، نتیجه ای نمیگیرند و بیشتر سرخورده می شوند. اما در زمان ما بعد از دوره کار آموزی وارد کار شدیم. رمضان پور خاطر نشان کرد: در سال های اول حضور خود در حرفه دوبله پیشنهاد هایی داشتم، اما جرات نکردم به سمت بازیگری بروم و دوست داشتم دوبله را به بهترین نحو انجام دهم. مردم لطف زیادی نسبت به بنده دارند خوشحال می شوم وقتی میبینم کارم مورد توجه قرار می گیرد. ...
پدر شهید سجاد طاهرنیا: از فرزند شهیدم حلالیت می خواهم/ پشتیبانی از ولایت یک اصل در زندگی شهید بود
نشان دادند که همواره عشق به شهادت میراثی است که تا ابد در جان و تن جوانان ما زنده است. شهید سجاد طاهرنیا از جمله جوانان غیور گیلانی بود که در تاسوعای حسینی 94 در دفاع از حرم حضرت زینب(س) در حین انجام مأموریت مستشاری در حلب سوریه به فیض شهادت نائل آمد. از این شهید والامقام یک دختر و یک پسر به یادگار مانده است و شهید سجاد طاهرنیا موفق به دیدار پسر بیست روزه نورسیده خود نشد. ...
نگاهی به هاشمی به روایت هاشمی
.... هاشمی در نهمین دهه زندگی اش خود را این گونه توصیف می کند: خودم را یک انسان روستایی می دانم که در روستا بزرگ شدم و به حوزه علمیه رفتم... بعدها در مسوولیت های اجتماعی، هم خدمت کردم هم خطا کردم. من یک انسان کاملا معمولی بودم. این کتاب با بیش از 1700 عکسی که اغلب آن ها را برای اولین بار می بینید و با تلفیقی از تصویر، متن و گرافیک، هزار صفحه اطلاعات پیش روی مخاطب قرار می دهد و ...
مرد روستایی را چه کسی کشت؟
.... پس از صحبت های همسر مقتول نوبت به محمد- متهم ردیف اول- پرونده رسید که از خود دفاع کند. وی گفت: قتل را قبول ندارم من در خانه خوابیده بودم که خانواده دایی ام با من تماس گرفتند و گفتند مادرت را زده اند! همان لحظه سوار موتورم شدم و به طرف روستای زرین دشت حرکت کردم. در بین راه فتحعلی، همسر و دخترش را دیدم. به همسرش لگدی زدم و به سمت روستا حرکت کردم. وقتی به ریل راه آهن رسیدم دیدم اهالی روستا آنجا ...
شش قفله شدن واحدهای صنعتی و تولیدی یکی پس از دیگری/ چشم انتظاری کارگران بی کار برای باز شدن گره صنعت ...
کارگران این کارخانه با سیلی صورت خود و خانواده خود را سرخ نگه می دارند. وی ادامه داد: پس از تجمع تعدادی از کارگران در اسفند ماه سال گذشته در مقابل فرمانداری قوچان و قول مساعد مسئولین برای پرداخت معوقات، فقط در دو مرحله و هر بار 500 هزار تومان از معوقات مربوط به قبل از آبان ماه سال گذشته را پرداخت نمودند و پس آن نیز دوباره مشکلات ما را فراموش کردند. این کارگر افزود: هرساله کارخانه ...
5 توصیه قهرمان المپیک به ورزشکاران
مدال طلا داشتند. فشار زیادی بر روی من بود. با این حال قهرمان شدم. مربی ام گفت نگران جمعیت تماشاگر نباشم. بازی های المپیک، بزرگ ترین بازی های دنیا است اما نباید از میزان تماشاچیان ترسید. تنها بر روی تکنیک و تاکتیک تمرکز کنید و چیزهای دیگر را فراموش کنید. از این فرصت تمام استفاده را ببرید المپیک هر چهار سال یک بار می آید. این یک آرزو برای ورزشکاران است که در المپیک شرکت کنند و ...
سرنوشت شوم خانم نابغه ریاضی کشور
آنها انس عجیبی گرفتم. از شانس بد من، نه از پدر پولدار و زندگی آنچنانی خبری بود و نه از خانواده ای شایسته و زیبا! خواهرانم، دخترانی خیابانی و برادرانم پسرانی چشم چران و همه کاره! یک ماه نشده بود که چادر را کنار گذاشتم و همراه و هم داستان این زندگی سیاه شدم. هنوز سه ماهی از این واقعه عجیب نگذشته بود که در حال و هوای وصف ناشدنی آن روزهایم، به پسر خاله ...
فحاشی مجازی آلودگی حقیقی
اینستاگرام مسی و همچنین داور مسابقه از نظرات توهین آمیز پر شد. کاربران ایرانی فضای مجازی که در زمین فوتبال از تیم آرژانتین شکست خورده بودند تصمیم داشتند در فضای مجازی خدمت مسی برسند. در کمتر از یک ساعت بیش از یک میلیون نظر ثبت شد و اگر تا پیش از آن حملات جسته گریخته ای به صفحات مجازی اشخاص مشهور می شد، این بار یک کلونی هدفمند تشکیل شد که از صفحه ای به صفحه دیگر می رفت. کمی بعدتر نوبت به ...
نمی خواهم مخاطب نزدیک افطار درگیر فضای بغض آلود شود
گذشته برنامه ماه رمضان داشتم اما برنامه زنده پیش از افطار را تا به حال تجربه نکرده بودم و این تجربه برای بار اول است. سال گذشته برنامه شهرخدا که در برج میلاد اجرا می شد را به عهده داشتم که به صورت تولیدی شب ها ساعت یازده پخش می شد. *اجرای برنامه زنده نزدیک به افطار به شدت سخت است و اگر در جریان شرایطش بودم شاید تصمیم دیگری می گرفتم! این که با زبان روزه استرس برنامه و دوندگی های قبل از ...
شوک درمانی برای مرد همسر کش
شارژ دارد. تصمیم گرفتم همسرم را به قتل برسانم به همین خاطر روز حادثه پس از درگیری لفظی، وقتی همسرم قصد داشت دست و رویش را بشوید با برداشتن کارد آشپزخانه به سراغش رفتم. ابتدا فکر کرد با او شوخی می کنم، اما یک ضربه به پهلویش زدم که او نقش بر زمین شد. سپس سعی کردم با دستانم خفه اش کنم. صورت همسرم کبود شده بود و دیگر هیچ واکنشی نشان نداد. پس از اینکه همسرم را کشتم، با ریختن آب یخ روی خودم ...
سجاد محرابی: نامه ی فدراسیون باعث محرومیتم شد/ 12 سال است عضو تیم ملی هستم اما دریغ از یک توجه!
آماتوری مبارزه کنم. وی در مورد دلایلش برای شرکت در مسابقات بوکس حرفه ای ادامه داد: من چند ماه قبل در مسابقات حرفه ای که در تانزانیا برگزار شد شرکت کردم چون به پول آن احتیاج داشتم و واقعا در شرایط مالی بدی بودم. اگر در آن رقابت ها شرکت نمی کردم شرایطم خیلی بد می شد اما خدا را شکر توانستم در آن مسابقات شرکت کنم و مشکل مالی ام در آن زمان حل شد. اگر فدراسیون بوکس مشکل مرا حل می کرد هیچ وقت ...
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
همایشی که قبل از ساخت این مستند در مشهد برگزار شده بود با نیروهای بخش رسانه ای لشکر فاطمیون آشنا شدم؛ رزمندگانی که همیشه گمنام بوده اند و اگر تلاش و ایثارگری های آنها نبود شاید این مستند شکل نمی گرفت. آنها رزمندگانی افغانستانی هستند که به جای اسلحه، دوربین در دست گرفته اند تا واقعیت های مدافعان حرم را به تصویر بکشند و زوایای مختلف این جنگ گسترده را نشان بدهند. این افراد بعدها مجموعه رسانه ای لشکر ...
آژیر نزنید،این سرقت مسلحانه است!
بازسازی صحنه جرم سرقت بانک سینا نیز گفت: آن روز ترسیده بودم چون وقتی به بیرون از بانک نگاه کردم، مصطفی را ندیدم. در سرقت از این بانک ناکام مانده بودم که از محل فرار کردم. مردم به دنبالم می دویدند، جلوی پرایدی را گرفتم و قصد داشتم به زور سوار آن خودرو شوم ولی راننده که به شدت ترسیده بود، پدال گاز را فشرد. در این لحظه چشمم به مصطفی افتاد که جلوتر ایستاده بود، سوار موتورسیکلت شدم و برای آن ...
حمایت مرگبار 50 روستایی از مادر پیر
مشکل شخصی نداشتم. اما آن روز شنیدم که او با مادرش درگیر شده و مادرش را به شدت کتک زده است. از شنیدن این حرف خیلی عصبانی شدم. برای همین از او کینه به دل گرفتم. وقتی داشتم از محل کارم به خانه برمی گشتم حسین و زن و بچه اش را سوار موتور دیدم و به آنها لگد زدم. بعد از آن هم به روستا برگشتم، اما آن جا بود که دیدم تعداد زیادی از اهالی روستا جمع شده اند. آنها به محض دیدن حسین با چوب و چماق به سمتش حمله ...
پاتوق هایی برای دودکردن زندگی
اینجا هستم. شب هم برمی گردم خانه. هر وقت حوصله ام سر می رود می آیم پاتوق. انگار که به میهمانی می روم. شراره پر بیراه هم نمی گوید. آینه کوچکی از کیفش در می آورد و به خودش نگاه می کند. چشم هایش گود رفته و حلقه سیاهی دورش را گرفته است. به گونه هایش پودر می زند و عطرش را تجدید می کند. بعد از چند دقیقه دستش می رود که پایپ را بردارد اما از این کار منصرف می شود و بار دیگر به چشم ها و گونه های گود ...
متولد شد ،خماری کشید، مُرد
توان گریه و زاری نداشتی و فقط ناله می کردی... ناله. آن روزها که تنها بودی. الان چکار می کنی دختر؟ هنوز اسمت رؤیا است؟ یاد کودکی ات می افتی هیچ وقت؟ دانشگاه می روی؟ خانواده داری؟ بگو! بگو دختر 20 سال گذشته. بگو... متولد شد ،خماری کشید، مُرد این ها آرزوهای زهرا عامری است. دانشجوی داروسازی و همراه آخرین روزهای رؤیا، نوزاد معتاد. او که چند روز قبل در 4 ماهگی به خاطر اوردوز مرد. او ...
حجت الاسلام و المسلمین شهید جلال افشار
کاری که توانایی انجامش رو داشتم واسه کمک به مردم محروم انجام می دادم. یکی از کارهایی که خیلی خوب می کرد حال اون روزای منو، ساماندهی تظاهرات مردم علیه رژیم غاصب پهلوی بود. دوستانم به من خیلی لطف داشتند و می گفتند که صدای من خوبه و انتخاب می شدم تا اعلامیه های امام و قطعنامه های راهپیمایی ها رو با صدای بلند بخونم که همین کار باعث شد تا توسط نیروهای ساواک دستگیر بشم، اما بعد از آزادی دست بردار ...
مهدی از همان آخر مجلسی ها بود؛ که زد و برد
عقب جبهه سراغش آمده؛ جایی که کسی فکرش را هم نمی کرده است. شهادت گزینشی است و بهترین ها در این راه انتخاب می شوند ! او این جمله را در حالی عنوان می کند که می گوید: زمانی که من سوریه بودم، چندتایی از همین گلوله ها کنارم خورد، اما حتی خون هم از بینی من نیامد! مهدی فوق لیسانس ادبیات عرب داشت. همیشه می گفت این درسی که من خواندم و دانشگاهی که من رفتم به هیچ دردیم نخورده است! تا اینکه موافقت اعزامش به ...
رضا بنفشه خواه: دستمزد بازیگری آنقدر هم خوب نیست/ افراد مشهور دچار تناقض می شوند
رفتیم و از همان زمان به بازیگری تئاتر علاقه مند شدیم. با برادرم به هنرکده آناهیتا رفتیم و به دنیای تئاتر وارد شدیم. سال 47 استخدام وزارت کار و امور اجتماعی شدم و ازدواج کردم و به دلیل کار وخانواده، بازیگری را رها کردم و فقط هفته ای دو روز در آموزشگاه های بازیگری فن بیان درس می دادم تا بعد از پیروزی انقلاب که بازنشسته شدم و دوستانم که بازیگری را ادامه داده بودند، دوباره مرا به دنیای بازیگری ...
گفتگو با مسعود پزشکیانِ محبوب
قلب شدم. چگونه تشکیل خانواده دادید؟ همسرم در همان زمان دانشجو بود و در انجمن اسلامی دانشگاه با یکدیگر فعالیت می کردیم. در نتیجه با روحیه و اخلاق یکدیگر آشنا شدیم و بعد در دوره تعطیلی دانشگاه ها ازدواج کردیم. بعد از آنکه جنگ شروع شد مسوول تیم های اضطراری شدم و اکیپ های اضطراری پزشکی را به جبهه می بردم و بسیار فعال بودم. در تمام عملیات هایی که لشکر عاشورا انجام می داد، یا من یا ...
خیلی مرگ هراسم / برای بازی در نقش الکلی مدتی به بیمارستان های ترک اعتیاد می رفتم!
ایستگاه و نرگس را با او داشتم. از سوی دیگر وقتی به من گفتند، نقش مقابلم را مهدی هاشمی بازی می کند، خیلی خوشحال شدم، چون او را به عنوان بازیگر پیشکسوت دوست دارم. همچنین حامد محمدی کارگردان سریال به عنوان کارگردان جوان خوش ذوق مطرح است. این ترکیب، مرا برای کار ترغیب کرد، ضمن این که من چند سالی در تلویزیون کار نکرده بودم و دوست داشتم بعد از چند سال وقفه با یک گروه حرفه ای دوباره روی آنتن بیایم که این ...
یک شغل پُر مخاطره
تایید می کند و می گوید: تا 10 سال پیش خود من حدود 20 کارگر داشتم اما شرایط موجب شد تا آهسته آهسته دچار افت اقتصادی شوم. شرایط بد اقتصادی تا آنجا پیش رفت که مجبور به تعدیل نیرو شدم و الان فقط چهار کارگر دارم که آنها هم به خاطر همین وضعیت نابسامان مجبور هستند، مدارا کنند و با همان درآمد اندک بسوزند و بسازند. یک قصه تکراری از همه اینها گذشته اخذ مالیات های گزاف، گلایه ای است که کمتر ...
روایتی از اسارت سید آزادگان مرحوم حاج آقا ابوترابی
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : درست حدس زده بودیم ! به خاطر اینکه اسیر جدید آورده بودن قرار بود که صلیب بیاد تا ثبت نامشون کنه ... ! شب و استراحت کردیم و منتظر بودیم تا صبح بشه و با اسرای جدید صحبت کنیم . تازه بعد از یه هفته و نیم شکنجه و بازجویی یه خواب راحت داشتم که صدای سوت آمار مثل یه پتک خورد تو سرم و مجبور شدم بیدارشم و برم بیرون از آسایشگاه ...