سایر منابع:
سایر خبرها
آخر هفته با برنامه های نمایشی رسانه ملی - با سینما خاطره بازی کنید
شود خواهرش قصد دارد با جوانی که سروان نیروی انتظامی است ازدواج کند. او یک کارگاه کلیدسازی راه انداخته و قفل هایی تولید می کند که توسط هیچ کلیدی باز نمی شوند. فیلم سینمایی در تنهایی به کارگردانی کریستف افنشتین، پنجشنبه 17 تیر ماه ساعت 16 از شبکه یک سیما پخش خواهد شد. در خلاصه داستان آمده است: یان نماینده کشور فرانسه در مسابقات بین المللی قایق بادبانی است. شرکت کنندگان در این مسابقه باید به ...
ماجرای کتک خوردن های شیرین روزبهانی!
آنجا بودند و برای نقش یک منشی بازیگر می خواستند. با اینکه مادرم مخالف بود ولی رفتم و هیچ شناختی نسبت به عوامل فیلم هامون نداشتم. مدیری در ادامه پرسید که می گویند در تئاتر موفق تر هستید، آیا اینطور است؟ تیرانداز در جواب گفت: بله، من خیلی وقتها کار تصویر را برای تئاتر رد کرده ام و زحمت زیادی کشیدم. تئاتر مثل خانه من است، به دلیل اینکه قوانین آن را بهتر می دانم. وی در ادامه از ...
ماجرای سقط جنین دختر 17 ساله ی میلیونر
دادم و مادرم هم بی رحمانه کودک شیرخواره اش را رها کرد و پی زندگیش رفت، از آن به بعد به پدربزرگ و عموهایم تحمیل شدم. از نظر رفاهی مشکلی نداشتم، اما عاطفه را باید از آدم های کوچه و خیابان گدایی می کردم. تنها سرمایه من خانه پدری ام بود که فروختند و به حساب بلندمدت سپردند، حالا پس از گذشت 16 سال یک دختر میلیونر شده بودم، اما نمی توانستم تا 18 سالگی از آن پول استفاده کنم چون ...
روایت احمد متوسلیان از سرنوشتش/ چه کسی حاج احمد را به سوریه اعزام کرد
نداده بود. من در این فکر بودم که نکند در عملیات فتح المبین شکست بخوریم. مرا از کردستان به جنوب آورده اند تا تیپ جدید تشکیل بدهم و حالا این گونه دستم را در پوست گردو گذاشته اند. فکرم بدجوری درگیر این مطالب شده بود. شب با ناراحتی از سنگر فرماندهی بیرون زدم و برای گرفتن وضو به سمت منبع آب رفتم. در حالی که داشتم دستهایم را می شستم، یک مرتبه دستی به سر شانه هایم زد. برگشتم دیدم یک برادر پاسدار با لباس ...
شاهرخ استخری: زنده ماندن ما معجزه بود !!
پدرم دوست داشت من تحصیلم را تا فوق لیسانس و دکترا ادامه بدهم، اما شرط من از ابتدا لیسانس بود و بعد از آن رفتم سراغ دنیای هنر. البته برای کارشناسی ارشد در رشته سینما شرکت کردم، اما قبول نشدم. البته طبیعی بود که قبول نشوم چون با اطلاعات مهندسی صنایع در کنکور سینما شرکت کردم. خواهرهای درسخوان من فرزند چندم خانواده هستی؟ فرزند اول، 2 خواهر کوچک تر از خودم دارم. ...
ماجرای خواستگاری حاتمی کیا از زبان خودش
بهانه به سراغ بخش متفاوت و دوری از زندگی او رفتیم. حاتمی کیای بعد از از کرخه تا راین را کمتر کسی است که نشناسد. در گفت و گوی زیر او درباره بخش در سایه زندگی اش یعنی حاتمی کیای پیش از از کرخه تا راین صحبت کرده است. بچه پامنار 6 تا خواهر داشتم و من تنها پسر خانواده بودم. خانه ما در محله پامنار در مرکز شهر بود، مرکز شهر آن موقع تهران. خانه ای تقریبا سیصد و چند متری بود که به قول ...
درخواست طلاق فقط سه روز پس از ازدواج!!
یک زوج جوان که پس از یک سال انتظار راهی خانه بخت شده بودند تنها 3 روز پس از ازدواج بخاطر دخالت های مادر عروس برای جدایی به دادگاه خانواده رفتند. زوج جوان مقابل قاضی شعبه 268 دادگاه خانواده تهران نشسته بودند که قاضی پس از مطالعه پرونده با تعجب از مرد جوان پرسید: علت درخواست طلاق آن هم 3 روز پس از ازدواج تان چیست؟ کامیار در حالی که سر به زیر انداخته بود به آرامی گفت: یک سال ...
در اختتامیه "ماه عسل" چه گذشت؟
" بر زندگی امید و آرزو امید که پس از 36 سال به مادرش رسیده گفت: این تنها عیدی است که با مادرم بودم. بعد از برنامه با استقبال خوب مردم گنبد رو به رو شدیم. مادرم یک هفته مهمان من بود و سپس من با استقبال مردم عراق 10 روز مهمان آنها بودم. وی افزود: یک روز یک نفر در پارک من را به اسم کوچک صدا زد و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود به خاطر پیدا کردن مادرم به من تبریک گفت. مادر من هم با ...
مرور خاطرات با لیلی گلستان
.... دو هفته کار کسراییان عقب افتاد اما برگزار شد. زمانی که رفتم وزارت ارشاد یک آقایی آنجا بودند که من را چندین روز به اتاق شان راه ندادند؛ زمانی که وارد اتاق شدم از من پرسیدند که برای چه کاری آمدم و اصلا چه کسی هستم، من هم خودم را معرفی کردم و گفتم که برای گالری آمده ام. اما در جواب با لحن بدی گفتند برو مردت را بفرست. آن لحظه نتوانستم خودم را کنترل کنم و اشک به چشمانم آمد. و وقتی او مرا به آن صورت ضعیف و درمانده دید، برگه را مهر زد و مجوز را داد. با گریه صاحب گالری شدم. این جا فهمیدم که گاهی در نقش زن ضعیف و بیچاره ظاهر شدن فایده دارد!! ...
فیلم های بروسلی را که دیدم عاشق کاراته شدم!/ با دست گچ گرفته برای سریال رامبد بدلکاری کردم، دکتر گفت فلج ...
ذهنمان معمول شده. من جذب اخلاق و توانایی های پیمان شدم. برخورد اولتان با پیمان ابدی را یادتان هست؟ بنری دیدم در شهرک غرب که نوشته بود آموزش بدلکاری. گفتم این کلاهبرداری جدید است! ولی اشکالی ندارد می روم امتحان می کنم. چون من دوست داشتم بروم سمت همه ورزش ها، برایم مهم نبود چی باشد. زنگ زدم، گفت جمعه اولین جلسه مان است. جمعه رفتم. من آن موقع آی کی دو کار می کردم. روزی سه نوبت. حتی ...
من با استقلال قرارداد بستم خدا را شکر پرسپولیس به دنبالم آمد
به گزارش افکارنیوز ، علی کریمی در گفت و گویی متفاوت درباره زوایای دیگری از علایق و ناگفته هایش صحبت کرده است. *چه تصوری از آینده علی کریمی دارید؟ مرا یک دفعه به 30 سال پیش بردید. من هم مثل بقیه بچه ها دنبال چیزی بودیم که دوست داشتیم. بازی کردن بود. طوری که همه همسایه ها از دست من عاصی بودند. پدر و مادرم و... همین طور می گذروندم و پیش می رفتم. مخصوصا معلم ها چون ...
ماجرای دوستی و نقشه آزار و اذیت به دختر نوجوان
حالت قهر خانه را ترک می کرد و مادرم نیز به تنهایی خود پناه می برد و دقایقی را گریه می کرد. در همین روزها بود که من با تشویق یکی از همکلاسی هایم وارد شبکه های اجتماعی شدم تا با افراد مختلف رابطه داشته باشم و تنهایی ام را با اشتراک گذاری موضوعات مختلف در گروه های اجتماعی پر کنم. در شبکه اجتماعی تلگرام افراد جدیدی را می دیدم که برایم جذاب بودند. در این میان مطالب خواندنی جوان 24 ساله ای که ...
یادداشت یک فیلمساز ایرانی مقیم آمریکا درباره عباس کیارستمی
آوردم او دیگر رفته بود. دفعه بعد در اواخر دهه نود او را در تهران پیدا کردم. من که تحت تاثیر سینمای کیارستمی، نادری و بیضایی بودم (و برای شناخت فرهنگ و سرزمین پدر و مادرم) برای اولین بار در زندگی ام به ایران رفتم. طی مدت سه سالی که آنجا بودم، کیارستمی آنقدر بزرگوار بود که حاضر شد بارها با من ملاقات کند و با آرامش و گاهی مشتاقانه به سوال های بی پایان و آزار دهنده ام جواب بدهد و مرا راهنمایی ...
من و تو با هم هوو شدیم خاله جان/ دختر از کودکی با ما بود / ازدواج شوهرم با دختر پرورشگاهی
رسیدم و با اونی که دوست داشتم، ازدواج کردم. چرا نباید بهش زل بزنم؟! اصلا دلم می خواد تا آخر عمرم یه گوشه بشینم و به چشمای قشنگش خیره بشم!” شب رویایی و قشنگی بود. من و بهادر با دعای خیر والدینمان بدرقه شده و به خانه بخت رفتیم، رفتیم تا خوشبخت باشیم که آن حادثه شوم اتفاق افتاد... سومین روز ماه عسلمان بود که خواهر کوچکم تماس گرفت و سراسیمه گفت: “آبجی، زود خودتو برسونید تهران!” من نمی ...
3 داستان کوتاه طنز، به مناسبت عید سعید فطر
می خوام ! مسوول فروش بلیت، میل باستانی را از روی شانه هایش پایین آورد و با دست چپ، بازوی دست راستش را مالش داد و گفت:" بلیت می خوای چیکار پسر؛ این بازوی مردونه رو می بینی؟ !" - بله می بینم ! - دست بزن ببین چطوره ! جلو رفتم و دست زدم؛ سفت بود؛ مثل سنگ!... گفتم:" چه بازوی محکمی؛ آفرین ! " - آفرین یعنی چی؛ بگو ماشاءالله ! و دستمال گردنش ...
جنایت خانوادگی پسر شیشه ای
از زیر رختخواب ها بیرون مانده بود. زن جوان که شوکه بود و اشک می ریخت، ادامه داد: برادر 29 ساله ام رضا از سال ها پیش به مواد مخدر معتاد شده است. از وقتی به خانه مادرم آمده ام خبری از او نیست و گمان می کنم او در قتل مادرم دست داشته باشد. به دنبال اطلاعاتی که زن جوان به پلیس داد ردیابی پسر معتاد آغاز و وی همان شب در خانه یکی از دوستانش بازداشت شد. این پسر به قتل مادرش به خاطر ...
آخرین خواسته امام خمینی از احمد متوسلیان چه بود
و همراه با حاج احمد شد. حاجی عادت داشت پس از پایان هر عملیات به همراه دیگر فرماندهان به دیدار خانواده شهدا برای سرکشی می رفت. من و ناهیدی هم صبح زود با اولین پرواز هواپیمای 130 C به جنوب رفتیم و برای یک عملیات جدید آماده شدیم. سه روز از ماجرا گذشت و ما در منطقه انرژی اتمی بودیم و هیچ اطلاع از تهران نداشتیم. دوستی داشتیم به نام محسن مهاجر که بچه مشهد بود و بعدها در عملیات والفجر 4 به شهادت رسید ...
پسر نوجوان دختر مورد علاقه اش را به آتش کشید
دهد و نمی خواهد با من ازدواج کند. با شنیدن این حرف ها بشدت از دست او عصبانی شدم. وی اضافه کرد: می خواستم با ریختن تینر روی دختر 13 ساله او را بترسانم تا از من جدا نشود. شب حادثه از او خواستم برای حرف زدن با هم به ساختمان متروکه بیاید که خواسته ام را پذیرفت و آمد. در آنجا مشاجره مان بالا گرفت و تینر را روی او پاشیدم و فندک را زدم. فقط می خواستم او را بترسانم تا شاید مرا ترک نکند. یکباره ...
شوهرم میگوید چرا قبل از ازدواج با من رابطه داشتی؟
به گزارش بلاغ ، زن 21 ساله که دست کودک خردسالی را می فشرد و در انتظار تولد دومین فرزندش روزشماری می کرد، دادخواست طلاق را روی میز مشاور کلانتری گذاشت و در حالی که عنوان می کرد می خواهم از همسرم طلاق بگیرم و زندگی خوبی را برای فرزندانم مهیا کنم به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد گفت: 2 ساله بودم که مادرم پس از تحمل یک بیماری سخت از دنیا رفت ومدتی بعد پدرم با زن دیگری ازدواج کرد. هنوز مدت ...
بازی زندگی لرتا؛ مردن روی صحنه با چشمان باز
فرزانه ابراهیم زاده تاریخ ایرانی: در پاییز 1376 به دیدن لرتا رفتم. اما دیگر او نبود و کسی در خانه را به رویم باز نگشود. در سفر پیش از آن، لرتا را دیگر آن لرتای همیشگی نیافتم. بی حوصلگی و فراموشی سراغش آمده بود و سعی می کرد آن را پنهان کند. نمی دانستم آن پاییز و آن دیدار، آخرین است. به همین دلیل در سفر 1377 به دیدارش شتافتم. در خانه به رویم گشوده نشد. به این امید که شاید این خواب ...
شهید مدافع حرمی که با دعوت حضرت زینب رفت
بالاتر از ائمه که نیستیم.” تا نام حضرت زینب(س) می آید مادر کمی آرامتر می شود و ادامه می دهد: “روز قبل از شهادت با او صحبت کردم. گفتم برایت آلبالو و گیلاس فرستادم نمی دانستم به سوریه رفته. یک سال است که تلاش می کند به سوریه برود. در دفاع مقدس هم حضور داشت کلاس اول راهنمایی بود که به جبهه رفت هر وقت برمی گشت لباس هایش تماما خاکی بود. حالا هم که شهید شده راضی ام به رضای خدا می گویم همنشین ...
فوت دو بچه در اثر بی موالاتی اداره برق
روح الله و مسجد سلماسی در اثر خرابی چراغ برق دچار تشنج شدید شد و خانواده وی این اتفاق را به اداره برق گزارش دادند. مردم محل هم گفتند که چند بار با سامانه 137 تماس گرفتند؛ باغبان این بوستان نیز این خرابی را به مسئولان هشدار داده بود اما خبری از اصلاح نشد؛ چند روز گذشت تا این تیرچراغ برق در 5 تیرماه سال 93 جان فاطمه امینی دختربچه چهار و نیم ساله را در برابر چشمان پدر و مادرش گرفت . ...
ازدواج مادری با پسر 23ساله اش+عکس
سه سال است با پسر خود رابطه نامشروع دارد و پول زیادی خرج کرده تا بتواند به صورت قانونی با وی ازدواج کند. پسر این زن می گوید: طبق رسومات قبیله ای پدرم موظف بوده است به خاطر ازدواج با مادرم پولی به خانواده او بپردازد اما قبل از اتمام بدهی اش درگذشته و اکنون من می خواهم وظایف ناتمام او را به پایان برسانم. او می گوید از اینکه مردم بدانند مادرش از او باردار است اصلا ناراحت نیست. قاضی دادگاه محلی که به اتهام این مادر و پسر رسیدگی می کند می گوید اگر در زمان گذشته چنین چیزی رخ داده بود هردوی آنها توسط مردم قبیله کشته می شدند اما اکنون ترس از پلیس مانع این کار است. ...
تدارک 50 فیلم سینمایی برای عید فطر در تلویزیون
... فیلم سینمایی همبازی به کارگردانی غلامرضا رمضانی، چهارشنبه 16 تیر ماه ساعت 09:00 از شبکه پنج سیما پخش می شود. امین تنها فرزند خانواده، برای داشتن همبازی در خانه از پدر و مادرش می خواهد که با آوردن نوزاد به جمع خانواده او را از تنهایی بیرون بیاورد. اما پدر و مادر به علت مشکلات مالی نمی پذیرند. امین با اصرارهای فراوان آن ها را بر سر دوراهی قرار می دهد که بین آوردن نوزاد یا داشتن یک ...
از بی حسی نیمی از بدن تا فتح قله دماوند
وحیدزندی فخر: عقربه ها دقیقا ساعت 3 بعدازظهر را نشان می داد. درست در همین زمان، قرار مصاحبه داشتم. کاری نداشتم به جز انتظار کشیدن. ناخودآگاه به سمت پنجره رفتم و از طبقه دوم ساختمان خبرگزاری به درون حیاط، چشم دوختم. زنی را دیدم که داشت دوچرخه اش را به یکی از درختان کناری محوطه زنجیر می کرد. با خودم گفتم: "این خانم چه فکری با خودش کرده که در این موقع روز و در هوایی چنین گرم، دوچرخه سواری می کند؟ علاوه بر آن، در این ساختمان چه می کند؟ یعنی ...
پسر معتاد قتل مادرش را انکار کرد
پسر معتاد که مادرش را شکنجه داده و به قتل رسانده است، وقتی پشت تریبون دادگاه قرار گرفت، مدعی شد قتل کار او نبوده است. به گزارش شرق، متهم که جوانی 31ساله است پیش از این اعتراف کرده بود به خاطر تهیه پول مواد، دست به این کار زده است. نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. درباره کیفرخواست گفت: متهم یک سال قبل بعد از ...
از تماشای اشک قوچ تا خداحافظی با تفنگ،پایان "ماه عسل" با گرفتن بخشش برای محیط بان
پریناز فروزان: احسان علیخانی در آغاز قاب بیست و نهم "ماه عسل" با اشاره به موضوع روز گذشته و آسیب های فضای مجازی اعلام کرد: هر دو مهمان روز گذشته تماس گرفتند و گفتند: متأسفانه دوباره عدهای به صفحه آنها مراجعه کرده، اظهار نظر و قضاوت کردند و به آنها فحش دادند. نمی دانم با این اپیدمی باید چه کرد؟ اما یقین دارم که روز به روز حال همه ما را بدتر می کند. و دو نکته وجود دارد: اول این که من خودم آنقدر ...
جشن عروسی در خط مقدم
از ید دشمن خارج شد و به دست رزمندگان ایران افتاد. پس از فتح سوسنگرد آذوقه نمی رسید و شهرنیز ویران شده بود، خانواده ها را برای مدتی از شهر خارج کردند و ما به سمت اهواز حرکت کردیم. شهرهر لحظه ویران تر می شد هنگام خروج می دیدم که مردم روی دیوار شهر و در خانه ها نوشته اند: امان الله ورسوله به اهواز رفتیم وپس از استراحت وتجهیز شدن در اوایل آبان ماه به سوسنگرد برگشتیم. اما عراق نمی خواست ...
سالمند ساکن آسایشگاه سالمندان:موهایم را دامادی بزن/دو جوان نیکوکار موهای سالمندان را رایگان کوتاه می کنند
آنهایی که سایه پدر و مادر بالا سرشان است و چه آنهایی که پدر و مادرشان به رحمت خدا رفته، بدانند که در این سرای محبت هم تعدادی چشم انتظار ، منتظر دیدن گل روی بازدید کنندگان است. با ورود هر تازه وارد به این خانه گل امید در قلبشان غنچه می زند.وقتی کارشان تمام می شود، دسته های گل میخکی را که همراه آورده اند، شاخه شاخه به مادرها و پدرها هدیه می دهند. لبخند از صورتشان برداشته نمی شود. صورتشان با خنده ...
لاتی که انقلابی شد
چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابان های شهر قم زیر پای مردان و زنان مسلمان و انقلابی که به قصد اعتراض از خانه های شان بیرون آمده و به حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند، به لرزه درآمد. همین صحنه در تهران و چند شهر دیگر به وجود آمد تظاهرات مردم رژیم را سخت به وحشت افکند و برای سرکوب این قیام تاریخی به اسلحه روی آورد. حضور گسترده مردم اما روز خونینی را برای آن ها رقم زد. مزدوران ...