سایر منابع:
سایر خبرها
روایتهایی جالب از "بچه پولدارهای خفن تهران"
آن هم با راهنمایی یکی از دوستانم، پول قرض کردم و زدم توی کار ساعت، ساعت های لوکس و گران قیمت. دوستم گفت الان پول توی این جور کارهاست. و تازه سختی ها از راه رسیدند: ارتباط گرفتن با بچه پولدارها خیلی سخت بود. به بدبختی توانستم خودم را وارد جمع های شان کنم. از دوستانم ماشین های شان را قرض می کردم و از طریق هزار و یک واسطه، به میهمانی های بچه پولدارها می رفتم. هرچند در آن تاریکی و سر و صدا ...
4 مهارت مهم برای دختر و پسرهای دم بخت
به گزارش ستاره ها؛ در خودشناسی ، افراد به شناخت ملاک های ازدواج و انتظارات خود از همسر آینده شان، می رسند. برای رسیدن به خودشناسی راه های متفاوتی وجود دارد. یکی از این راه ها تفکر و ثبت خواسته و داده های خود است؛ بنابراین اگر دم بخت هستید، بهتر است یک کاغذ بردارید و در یک فضای راحت بنشینید و از خود سوالاتی بپرسید و درباره مواردی که در ادامه، نام می بریم بررسی کنید تا به شناسایی دقیق خود بپردازید ...
نبوغ در یک بشقاب ترک خورده
...: 1876-1958] - هیچ کدام شان داستان یا رمانی ننوشته اندکه دست کم ده سالی ماندگار باشند. این یارو، کاب (Cobb)- اصلا به نظرم جذاب یا باهوش نیست- و به علاوه فکر می کنم خیلی ها همین نظر را درباره اش داشته باشند، البته ناشرها از این قضیه مستثنی هستند. به خاطر تبلیغات سرپا مانده. و آهان، هارولد بل رایت [نویسنده پرفروش آمریکایی: 1872-1944] و زِین گری [رمان نویس آمریکایی: 1872-1939]، ارنست پول [رمان ...
بنیاد در آینه مطبوعات
پسر کوچکم، آن شب مریض بود و تب شدیدی داشت . تنها بودم و کسی هم در خانه نبود تا بچه را به درمانگاه ببرد. خودم دست به کار شدم و او را بغل کردم و از خانه زدم بیرون. اتفاقا آن شب باران شدیدی هم می بارید. چادرم را کشیدم روی سرش و تا مطب دکتر پیاده رفتم. وقتی به مطب رسیدم، از سر تا پایم آب می چکید. چند نفری که در مطب منتظر بودند تا نوبتشان بشود، با دیدن سر و وضع من خنده شان گرفت. خیلی از برخوردشان ...
شهیدی که با چفیه به خواستگاری آمد
من در خلوت صحبت کنم. وقتی مادر رفتند، به حسین آقا گفتم من هیچ یک از حرف های شما را متوجه نشدم! تمام حواسم به مادرتان بود! لطفاً همه حرف ها را مجدداً تکرار کنید! گفت همه را تکرار کنم؟ گفتم بله! من حواسم فقط به مادرتان بود و هیچی متوجه نشدم! دوباره شروع کرد و حرف هایش را گفت. همان شب حسین آقا به من گفت فکر میکنم حداقل تا 80 درصد نظر هردومان مثبت است! گفتم از کجا این حرف را می ...
بعضی ها میگویند اینها بخاطر پول رفتند ای کاش شوهرم بود، توی یک چادر باهم زندگی می کردیم
: مامان ، بابا که تو جعبه بود بهم گفت تو فردا نیا پیشم ، تو میترسی. پسر کوچکم هنوز هم شب ها وقتی گریه می کنم میگوید گریه نکن مامان، بابا برمی گرده... بعضی ها میگویند اینها بخاطر پول رفتند. به خدا من میگم ای کاش شوهرم بود، توی یک چادر باهاش زندگی می کردم فقط. همه چیز پول نیست که. اما خب آقایم عشق رفتن داشت... تک پسر بود اما خانوده اش اجازه دادند برود. خیلی هم به رضا ...
#خطای_پزشکی کمپین محبوب فضای مجازی
بیمار شد، 15 روز تب شدید و بدنش پر از کهیر و قرمز شده بود . دکترها می گفتند آنفولانزاست و فقط قرص و شربتای معمولی و آمپول پنی سیلین. خوب نمی شد اصلا. کم کم بدنش ورم کرد و زیر بافتهای بدنش آب جمع شد و دیگه هیچی نمیتونست بخوره.... تا اینکه یه دکتر تشخیص داد که بچه یه بیماری نادر گرفته به نام کاوازاکی. گفت خیلی دیر شده ، اگه همین الان به بیمارستان نرود و داروی خاصی ... را به صورت سرم دریافت نکند کلیه و ...
تبهکاران فوتبال!
لذت مبهمی که منِ بچه سال از سقوط ستارۀ رقیب می بردم. چند سال پیش ازآن، مارادونا کشورش را تا دومین و آخرین قهرمانی جام جهانی در سال 1986 پیش بُرده بود. سال 1990 هم آرژانتین را به فینال مقابل آلمان غربی رساند. مارادونای معتاد به کوکائین، آن طنّاز ورّاج و بددهن ، همان پسربچۀ رؤیایی پرونیست ها3 بود که از زاغه های بوئنوس آیرس سربر می آورد. او یکی از آن مهاجرهای عاشق کاسترو بود؛ مارادونای حقه ...
موقع افشای فیش حقوقی یا استعفا بده یا بمیر!
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، افشای فیش حقوقی مدیران بالا رتبه دولتی حالا تبدیل به یک بحران واقعی برای بعضی از نهادها شده است. آنهایی که به مدیران شان حقوق های نامتعارف (واقعا نامتعارف) می دادند و بعد دم از نداشتن نقدینگی می زدند. در ادامه با چند مثال روز یا حتی قدیمی دنیای مدیران آشنا می شویم. اینکه خارجی ها در مواجهه با چنین مسائلی چگونه رفتار می کنند حتما برای ما جالب خواهد بود ...
ناقص شدیم تا عده ای کیفشان کوک باشد!
بلندی های کردستان تپه های برفی و.....گه گاهی ذهنشان را مشغول می کنند. آن روز نه برای پول و نه امتیاز ونه درصد و فقط و فقط برای لبیک به پیر مرادشان حرکت کردند وسلامتی شان را فدای ایران و ایرانی نمودند اما در این سال های گذشته، کسانی برسر سفره این جانبازان نشستن و خوردن بردند و برای رد گم کردن گاهی هم شعار ایثار و ایثارگری دادند. هیچ کاری که لازمه معیشت وکاستن از درد و آلام این قشر باید انجام ...
شهاب حسینی: اول توکل و توسل و در مرحله بعد تأمل و تفکر
جوایزی را که تا امروز گرفته ام در آنجا قرار دهم. *چرا در کن همان زمان که جایزه را به مردم تقدیم کردید، از امام زمان یاد نکردید؟ آنجا به خاطر شرایط و موقعیت شلوغی که در آن قرار گرفته بودیم، فراموش کردیم که شب اختتامیه، هم زمان با نیمه شعبان است. در حالی که ما همیشه از کودکی از نیمه شعبان در ذهنمان خاطره خوبی داشتیم. همیشه شیرینی و شربت می دادند، همه جا را چراغانی می کردند ...
وزیر بهداشت: بیشترین ضربه را از هم لباسی هایمان خوردیم!
به گزارش ستاره ها؛ پیراهنِ راه راه آبی رنگ را به خودش نزدیک می کند: نه اندازه نیست. عکاس روزنامه از او خواسته تا پیراهنش را با یک پیراهن رنگی عوض کند، مشکی جلوه خوبی در عکس ها ندارد. دوساعت مانده به غروب یکی از شب های قدر است و وزیر بهداشت، همچنان پیراهن یکی از کارکنانش را بالا و پایین می کند. آستین ها کوتاه است. اندازه اش نمی شود. آخر سر با همان پیراهن مشکی، مقابل بزرگترین پنجره اتاقش در طبقه ...
کیارستمی از نوجوانی اش تا مرگ می گوید...
، اشل کوچک جامعه است. آغداشلو: بله مدرسه جم قلهک که من و عباس آنجا درس می خواندیم، الگوی جامعه کوچک ما بود و ما همه چیز را در آن سراغ کردیم و دیدیم. یک جامعه چندقطبی ترکیب شده از طبقات به شدت متفاوت جامعه را؛ از روستاییان قلهک گرفته تا کسانی که از قلهک به عنوان ییلاق استفاده می کردند و جزو طبقه اشراف بودند و بچه های نازپرورده شان با ماشین شخصی به مدرسه می آمدند و به زور پول نمره می ...
پشت پرده دریافت حقوق های نجومی/ مردم درانتظار اقدام وعمل رئیس جمهور
کنندگان حقوق های نجومی به عنوان دزد و غارتگران بیت المال یاد کردند. مردم نمازگزار تهران در پاسخ به این یادآوری، خشمگینانه خواهان مجازات غارتگران بیت المال شدند. همه حکومتهای دنیا با دو نوع دزد روبه رو هستند . دزد های یقه چرک و دزدهای یقه سفید . دزدهای یقه چرک همان آفتابه دزد ها هستند که برای سیر کردن شکم خود و زن و بچه شان ، به دزدی رو آورده اند . در همه جوامع و در انواع حکومتها ...
روزگار ما با زباله می گذرد
چند نفر به سطل زباله که می رسند، پا تند می کنند، این هم برایش مهم نیست. گونی سفید، به غیر از چند قوطی فلزی داخلش، زباله با ارزش دیگری ندارد؛ این هم برایش معنای خاصی ندارد. مهم این است آخر شب دست خالی برنگردد و پول موادش را دربیاورد و امروز هم بگذرد، مثل همه روزهای دیگر که تمام شد. هوا که چند درجه خنک تر می شود، می فهمم به مقصد رسیده ام. بعد از ساعتی ماندن در ترافیک شلوغ تهران، هوای پاک ...
مردم منتظر اقدام و عمل رئیس جمهور هستند
غارتگران بیت المال یاد کردند. مردم نمازگزار تهران در پاسخ به این یادآوری، خشمگینانه خواهان مجازات غارتگران بیت المال شدند. همه حکومتهای دنیا با دو نوع دزد روبه رو هستند . دزد های یقه چرک و دزدهای یقه سفید . دزدهای یقه چرک همان آفتابه دزد ها هستند که برای سیر کردن شکم خود و زن و بچه شان ، به دزدی رو آورده اند . در همه جوامع و در انواع حکومتها ، برخورد با این قشر ضعیف یک اصل مورد توافق است و در این ...
مردان در صف کلینیک های زیبایی
دار است، مثل ریش خربزه ای یا کله قندی. هر کدام از اینها، قیمت خودش را دارد. یک کوپ ساده یا همان ارزان ترین کوپ، قیمتش از 35، 40 هزار در این شرایط سخت اقتصادی که خانواده های بسیاری برای گذران زندگی خود بامشکلات معیشتی دست و پنجه نرم می کنند عده ای از پسران نوجوان و جوان تا انهایی که به قول قدیمی ها سن و سالی هم از سر گذرانده اند و باید به فکرسر و سامان دادن بچه هایشان باشند، در مطب ...
کیارستمی از نوجوانی اش تا مرگ می گوید...
کوچک جامعه است. آغداشلو: بله مدرسه جم قلهک که من و عباس آنجا درس می خواندیم، الگوی جامعه کوچک ما بود و ما همه چیز را در آن سراغ کردیم و دیدیم. یک جامعه چندقطبی ترکیب شده از طبقات به شدت متفاوت جامعه را؛ از روستاییان قلهک گرفته تا کسانی که از قلهک به عنوان ییلاق استفاده می کردند و جزو طبقه اشراف بودند و بچه های نازپرورده شان با ماشین شخصی به مدرسه می آمدند و به زور پول نمره می گرفتند. یا ...
بیانات رهبر انقلاب در تحلیل وقایع غائله هجدهم تیرماه 1378
میدان آمد، یا نیروهای مؤمنی که آن گونه قدرتمندانه ظاهر شدند، به خاطر حرف فلان و بهمان بود؛ نه، فلان و بهمان چه کسی هستند؛ من و امثال من چه کسی هستیم؟ این، اراده و دست قدرتِ خداست؛ این همان دست قدرت و عظمتی است که بیست سال است علی رغم همه دشمنیها، این ملت و این نظام و این انقلاب را پیش می برد. باز هم پیش خواهد برد؛ باز هم از این ملت دفاع خواهد کرد؛ باز هم دشمنان را سرکوب خواهد کرد؛ اما من و شما باید ...
مردم از پادری راضی هستند
عابدی این روزها نمایش تریو بدون هارمونی را در حال اجرا دارد و در ایام ماه رمضان با سریال پادری مهمان خانه های مردم بود. تمرکز اصلی عابدی در سال های اخیر در تلویزیون با حضور در نقش های متفاوت نظیر بازی در سریال تعبیر وارونه یک رویاست. وی در فیلم و سریال هایی نظیر دودکش به کارگردانی محمدحسین لطیفی، شمعدونی به کارگردانی سروش صحت و گنجشکک اشی مشی به کارگردانی مسعود کرامتی به ایفای نقش انواع و اقسام زنان روشنفکر، سنتی، منفعل، برونگرا، کنشمند و... پرداخته است. با نگار عابدی درباره حضورش در سریال پادری و همکاری اش با محمدحسین لطیفی گفت وگویی انجام داده ایم. در سال های اخیر در نقش مادران مختلف در سریال هایی مثل دودکش و شمعدونی بازی کرده اید. ایفای این نوع نقش ها چه ویژگی هایی دارد که آنها را پذیرفتید؟ بهتر است به جای مادر بگویید زن، شاید در سریال شمعدونی مادر بودن مهم بوده است. زنی که بشدت چند وجهی بود، اما در سایر کارهای دیگرم تاکید بر زن بودن شخصیت مورد توجه بوده است. در سریال گاهی به پشت سرت نگاه کن وجوه مادر بودن شخصیتی که بازی کردم تاثیرگذار بود، برای این که کینه انتقام جویی را در پسرش روشن کرده بود. مادری که خاکستری به نظر می رسید؟ بله، خاکستری بود و ویژگی های توامان و خوب و بد را داشت، اما کینه ای که به پسرش انتقال داد باعث شد پسرش تبدیل به شخصیت منفی بشود. در آن سریال به دلیل مشکلات تولیدی بخش هایی از بازی ام حذف شد که حضور مادر را پررنگ تر می کرد. در این سکانس ها مادر با پسرش ارتباط کلامی و حسی بیشتری داشت. در سریال تعبیر یک رویا نمونه یک زن ایرانی دوستدار خانه و خانواده را بازی کردید؟ این زن (ناهید) در عین داشتن چنین خصلت هایی زنی با سواد و تحصیلکرده ای هم هست و در بیمارستان در سمت سوپر وایزری کار می کند و در یکی از قسمت های سریال روان بخش تاکید کرد که افتخار می کند همسر با سواد و فهیم و تحصیلکرده ای دارد. ناهید از خانواده ای اصیل و دارای وجه اجتماعی است و در دوران جوانی زندگی مرفه و لوکسی داشته است و به قول عوام لای زرورق بزرگ شده است. الگوی موفق یک زن ایرانی است. تحصیلات سطح بالایی دارد، همیشه به خانواده اش می پردازد و در زمینه کاری هم با اثبات توانایی هایش مسئولیت یک بخش از بیمارستان به او سپرده شده و کلا یک زن مدیر، مدبر و اجتماعی است. در سال های اخیر ساخت ادامه سریال های موفق نظیر پایتخت، دردسرهای عظیم و دودکش متداول شده است. به نظر شما این ادامه سازی ها چه ویژگی هایی دارد؟ من در دودکش بازی کردم و زمان پخشش چون هنوز بازتاب کار را در بین مخاطبان نمی دانستم استرس و تشویش داشتم، اما چون کارگردانی مثل محمد حسین لطیفی و بروز نیک نژاد در کنارش در دودکش حضور داشتند تا حد زیادی خیالم راحت بود که کار، اثر آبرومند و خوبی خواهد شد. تیم بازیگری هم این اطمینان را دوچندان می کرد. بعد از دیدن استقبال مخاطب واقعا خوشحال شدم که زحمات گروه دیده شد. برای ساخت قسمت دوم مجموعه باز هم چنین استرسی را داشتم و علت این استرس ساخته شدن قسمت جدید مجموعه بود که آیا می تواند موفقیت قسمت اول مجموعه را تکرار کند. بنابراین در هر کاری این نگرانی ها وجود دارد در این مدتی که از زمان پخش سریال می گذرد خوشبختانه واکنش مردم خوب بوده است. با بهنام تشکر، سیما تیرانداز و هومن برق نورد سال ها در تئاتر همبازی بودید. آیا این شناخت بازیگران از یکدیگر برای یک سریال ویژگی مهمی است؟ بله، با سیما تیرانداز در نمایش بهمن سال قبل همبازی بودم و قرار بود چند باری در نمایش هایشان بازی کنم که میسر نشد. با بهنام تشکر در چند نمایش همبازی بودم و یک باری هم در نمایشی که هومن برق نورد روی صحنه اجرا کرد بازی کردم. نسلی که این روزها در تلویزیون حضور تعیین کننده و موفقی دارند پیشینه تئاتری دارند. این تجربیات حضور در صحنه چقدر به شما کمک کرد تا بهتر بتوانید بازی ارائه کنید؟ بازیگران تئاتر با توجه به تجاربی که در صحنه به دست آورده اند و سال ها برای حضور موفق زحمت کشیده اند وچون با سختی به این جایگاه رسیده اند در حضور جلوی دوربین همواره موفق بوده اند. البته سایر بازیگران هم شایستگی های خاص خودشان را دارند. موقعی که پیشنهاد بازی در قسمت دوم دودکش به شما ارائه شد چه واکنشی داشتی ...
چرا آلبر کامو عاشق فوتبال بود؟
انتقاد می گرفت و حقِ خائنین را کفِ دست شان می گذاشت. ***************** مخالف ابدی او ژان - پل سارتر نوشته که در یک بازی فوتبال همه چیز با حضور تیم حریف پیچیده می شود. یک شوخی بانمک اما سرد. سارتر احتمالا هیچ وقت در عمرش انتظار یک نتیجه را نکشیده، یا برای محاسبه یک جدول بی قراری نکرده است. اما از نظر کامو، بدون فوتبال، جهان بی روح است، چه بسا بی رحم. در یک پیش نویس برای رمان طاعون در ...
دلیل بچه دارنشدن یا عدم ازدواج بازیگران زن از نظر ضیغمی
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از زندگی مثبت؛ پای صحبتهای این هنرپیشه اخیراً کم کار سینما نشسته است و از او درباره زندگی شخصی اش پرسیده است. چیزی که از بیرون به نظر می آید این است که شما در کار و زندگی خیلی فعال، پرانرژی و باروحیه هستید. این انرژی از کجا می آید و خود شما چقدر در حفظ این روحیه تلاش می کنید؟ من فکر می کنم زمان بزرگترین سرمایه هر آدمی است که از دید خیلی ها پنهان مانده. یعنی معمولاً ...
نمی خواستم او را بکشم
طور شود. حداقل به خاطر پدر و مادرم رضایت بدهند. هر کاری بگویند می کنم. دوست دارم زندگی کنم، زن بگیرم و بچه ام را ببینم. توصیه ات به آنهایی که دست به چاقو می برند چیست؟ اصلا رفیق بازی نکنند. من به خاطر رفیق این بلاها سرم آمد. بعد هم همان رفیق آمد علیه من شهادت داد؛ چون چاقو مال او بود و ترسید که پای خودش گیر باشد. فقط فکر خودشان و خانواده شان باشند. فرض کن الان اولیای دم ...
علی حاتمی بعد از شنیدن انتقادم پیشانی ام را بوسید / مرتب به شمال می روم
او از بازی در نقش های آدم های عادی طبقه فرو دست جامعه هم در سریال های تلویزیونی ابایی نداشت و در سریال پیک سحر شد یک رفتگر باسابقه و مهربان، پدربزرگ با تجربه و صبور همه چیز آنجاست و یار با وفای مولا علی در مجموعه امام علی(ع) و پدر نگران باغ گیلاس و ده ها نقش دوست داشتنی دیگر. گاو، کمال الملک، گل های داودی، گمشده و ده ها نقش ماندگار دیگر در پنج دهه دوران فعالیت مشایخی گواه توانایی هایش ...
بهمن هاشمی: هر چه در زندگی دارم از قرآن و ماه قرآن دارم
.... *جدی این کار را می کنید؟ نکردم تا حالا ولی اگر ببینید اکثراً با اسپانسر برنامه ها می چرخد برنامه ای مثل همین برنامه کلید که پخش شد برای ستاره ها اسپانسر داشت. سه شو اسپانسر دارد. یا برنامه هایی که واقعاً دارند به مجری آن پول می دهند و یا برنامه هایی که رنگ و لعابی دارد. *دیگر آن پول گذشته را نمی گیرید؟ حالا با این همه سابقه چه چیزی برایت بیشتر اهمیت دارد؟ ...
رسوایی2 سیاسی است/ زیباکلام در حوزه خودش حرف ارزشمند نمی زند، چه رسد به سینما
می زنم. قرار بود بگویید چه حرف هایی با آقای کیارستمی زدید ؟ کیارستمی جزو چند نفر معدودی است که می ارزد آدم با او حرف بزند، ما دربارۀ همه چیز حرف می زنیم؛ دربارۀ خودش و بچه های من و کارهای تازه اش و بیماری اش و کارهای خودم و فکرها و جهان. من برای دو دقیقه رفته بودم. وقت ملاقات را پرستارش هشت دقیقه قرار داد. اما ساعت ها گفت وگوی ما طول کشید. من مدام نگران بودم و میل ...