سایر خبرها
بچه این قدر به من نچسب!
کاملا غیرمنتظره رخ داد، احتمالا می توانید در این شرایط منبع آن را شناسایی کنید. اما بزرگ ترین عامل منفی در این میان چیست؟ تحولات و تغییرات و در شرایطی که تحولات مختلف و مشخصی در کار باشد –مثلا به دنیا آمدن یک خواهر یا برادر جدید یا رفتن به یک خانه جدید– به خاطر داشته باشید که مسئله ای که ممکن است برای تان کوچک به نظر برسد، برای بچه تان مشکل بزرگی خواهد بود. تحولات ساده و پیش پا افتاده که ...
"مرهم نیستید، نمک نپاشید"
هم اکنون با داشتن دو فرزند هم احساس خفگی می کنم: عزیزم، اون عروسک رو باباش براش خریده، به بابات بگو بخره بیاره ما هم سر صف بهت بدیم". با بغض به خانه برگشتم، و مادرم با دیدن من مرا در آغوش کشید و گفت: جانِ دل مادر، چی شده؟ گفتم: "من از اون عروسکها می خوام، آهنگ می زنه و یه بچه بغلشِه، برای بچه اش لالایی می خونه و می خوابوندش". با بغض ناهار خوردم و عصر آن ...
گفتگوی جنجالی با یک - جواد یحیویِ - عصبانی
تر خودشان هستند. الان این تصور ما در مورد دعوت به تلویزیون خیلی اشتباه است؟ - من اصلا میلی به برگشتن ندارم. حتی اگر پیشنهادی بشود؟ - درتمام این سال ها بارها آدم هایی زنگ زدند گفتند ما حرف زده ایم و حل شده برگرد تلویزیون، من هم گفتم شما برو حلش کن بعد بیا. ولی هیچ وقت حل نشده. بعد هم من وقتی درباره تلویزیون حرف می زنم درباره یک جایی که دوست دارم به آن ...
پوکمون ها از کجا آمدند؟
خبرگزاری مهر: بازی پوکمون گو که از دوربین موبایل استفاده می کند و به بازیکنان اجازه می دهد موجودات مجازی را پیدا و آن ها را شکار کنند حالا تبدیل به یک پدیده جهانی شده است. الکس هرن، نویسنده گاردین در مطلبی به این مسئله پرداخت که چطور سفر پوکمون ها از سال 1996 آغاز شد. هرن نوشت: بعد از ظهر پنجشنبه داشتم به خانه بازمی گشتم که دو پسر 10 ساله جلویم را گرفتند و یکی از آن ها پرسید پوکمون گو ...
محسن مسلمان: متاهل شده ام و 180 درجه متفاوت!
که از رقابت بترسم. توی پنج هفته اول لیگ برتر فکر کنم فقط ده دقیقه بازی کردم. بعد بازی جام حذفی مقابل پیکان بود که آنجا هم از خودم راضی نبودم و نمایش خوبی نداشتم اما سال ها در لیگ برتر بازی کرده ام و مطمئن بودم که فوتبال روی دیگری هم دارد و نوبت من هم خواهدرسید. به خودم قول داده بودم که به ترکیب اصلی برسم. مدام توی ذهنم مرور می کردم که وقتی به ترکیب برگردم، دیگر اجازه نمی دهم جایگاهم را ...
خالکوبی هم جلوی شهادت داداش مجید را نگرفت
روی بچه بماند. شاید باورتان نشود. مجید وقتی فهمید بچه دختر است. دیگر مدرسه نرفت. همیشه هم به شوخی می گفت عطیه تو را از پرورشگاه آوردند. ولی خیلی باهم جور بودند حتی گاهی داداش صدایش می زد. آخرش هم کلاس اول نخواند. مجبور شدیم سال بعد دوباره او را کلاس اول بفرستیم. بشدت به من وابسته بود. طوری که از اول دبستان تا پایان اول دبیرستان با او به مدرسه رفتم و در حیاط می نشستم تا درس بخواند؛ اما از ...
آداب پدر شدن!
حمل نکرده باشید، اما در ذهن تان چرا. چشم انداز پدر بودن ممکن است کمی برای تان دلهره آور باشد مخصوصا اگر فرزند دختر داشته باشید چون معمولا این ایده در پدرهای جوان شکل می گیرد که مسئولیت پرورش فرزند دختر دشوارتر است؛ اما واقعیت این است که مراقبت و آموزش فرزند دختر و پسر به یک اندازه از شما انرژی می برد اما شاید کمی نیازهای شان متفاوت باشد. نیاز تمام دختربچه ها این است که رابطه عاشقانه ای با پدرشان ...
چگونه دیگر از ورزش متنفر نباشید؟
باشید جلوتر در یک کلاس ثبت نام کنید، و اگر خیلی دیر عضویتتان را لغو کنید، مبلغ پرداختی تان عودت داده نخواهد شد نیز، محرک خوبی برایم بود، یعنی به نوعی مجبورید که بروید! همه ی ما دوست داشتیم آن خانم خوش شانسه باشیم، که وقتی تردمیل می دود، با آرامش لبخند می زند. آنها نتایج را دنبال کردند جنیفر: وقتی بچه ها کوچک بودند، روی تردمیل می دویدم و فکر می کردم ...
ماجرای جالب کودکان سیه چشم!+تصاویر
کودک را دیدم. پنجره را باز کردم تا بپرسم آنجا چه می کنند. گفتند که اجازه بده بیاییم داخل خانه. من به آن دو اجازه ندادم و گفتم: چرا می خواهید بیایید؟ آنها جواب دادند می خواهیم حمام برویم. شگفت زده شدم. با دقت به آنها نگاه کردم. چشم هایشان ترسناک بود؛ دو حفره سیاه که هیچ سفیدی نداشت. برایان بیتیل روزنامه نگاری است که برای اولین بار موضوع کودکان چشم حفره سیاه را مطرح کرد و درباره ...
داستان غم انگیز زندگی دختر نیجریه ای در میان بوکوحرام
...، او گفت: گروه بوکوحرام، من و بقیه دخترها را از مدرسه مان در شهر چیبوک ربودند. بعد ما را چند هفته در یک مکان زندانی کردند و پس از آن به جایی در جنگل سامبیسا انتقال دادند. در آنجا، دخترهای بزرگتر را مجبور کردند با شبه نظامیان ازدواج کنند. آن روزها مرا مجبور به ازدواج نکردند، چون به نظرشان دختر کوچکی بودم. می ترسیدم که مرا هم مجبور به ازدواج با کسی کنند که نه می شناختم و نه دوستش داشتم، اما بی ...
"مرهم نیستید، نمک نپاشید"
اکنون با داشتن دو فرزند هم احساس خفگی می کنم: عزیزم، اون عروسک رو باباش براش خریده، به بابات بگو بخره بیاره ما هم سر صف بهت بدیم". با بغض به خانه برگشتم، و مادرم با دیدن من مرا در آغوش کشید و گفت: جانِ دل مادر، چی شده؟ گفتم: "من از اون عروسکها می خوام، آهنگ می زنه و یه بچه بغلشِه، برای بچه اش لالایی می خونه و می خوابوندش". با بغض ناهار خوردم و عصر آن روز ...
ستاره های متظاهر برای نسل جوان ما از اعتیاد به کراک و شیشه هم بدتر هستند
سال ها پیش شاگردی داشتم که در مراسم ها نوحه می خواند. یک روز او را همراه یک خانمی که پوشش مناسبی نداشت، دیدم و به من گفتند این شخص دوست دخترش است. رفتم با این بازیکن صحبت کردم و گفتم مگر تو زن نداری؟ با کمال وقاحت جواب داد؛ شما که در خانه تلویزیون داری، سینما نمی روی؟ زن یک چیز است و دوست دختر یک چیز دیگر! من هم گفتم هر کاری دوست داری بکن ولی لطفا دیگر نوحه نخوان چون با این کار نسل جوان را از ...
قتل همسر دوم توسط آدم کش های اجاره ای / قاتل به افغانستان گریخت
ازدواج کرده که این خیالی بیش نبود. من و همسر دومم با هم زندگی می کردیم. اما با توافق او چند روزی هم برای سرکشی به خانه همسر اولم می رفتم و به فرزندانم سر می زدم. از چه زمانی مشکلات بین شما شروع شد؟ اوایل زندگی مان با هم اختلاف نداشتیم. حتی ثمره زندگی مان یک پسر دو ساله و دختری پنج ساله است، اما از یک سال و نیم پیش به یک باره اخلاق و رفتار همسرم تغییر کرد. کمتر به من و زندگی مان ...
رضا صادقی: فضای مجازی ما دچار آشفتگی و شلختگی است!
استقبال شده بود. خدا را شکر بله. نمی خواهم حاشیه گویی کنم اما واقعاً برخوردی گرم و صمیمی با من داشتند و هم وطنانم سنگ تمام گذاشتند. نمونه اش هم اجرای شش هزار نفره در سالن مایکروسافت تئاتر بود که با استقبال زیادی مواجه شد و کمی بعد هم صفحه ی رسمی مایکروسافت تئاتر صفحه شخصی من در تویتر را دنبال کرد و در سایت شان هم من را خواننده ای جهانی خواند. راستش اصلا فکر نمی کردم این قدر استقبال شود و ...
سهم من از جهاد همسرم حفظ حجابم است
بار راهی شد و بعد از 40 روز در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه سال 1393به شدت مجروح شد و به کما رفت و سپس به شهادت رسید. محرم در روند یک عملیات در یک و نیم کیلومتری حرم حضرت زینب(س) به علت برخورد مستقیم ترکش به گلو و دست راستش به شهادت رسید. به نظر شما چه شاخصه اخلاقی در وجود همسرتان بود که شهادت در راه خدا را نصیبش کرد؟ من 13 سال در کنار محرم زندگی کرده و همراهش بودم. همسرم را مردی خوش اخلاق ...
مشاجره زوجین حتی جلوی نوزادان ممنوع
به گزارش بلاغ ، آیا میدانستید حتی مقابل نوزاد شیرخوار نیز نباید دعوای زناشویی داشته باشید و اجازه ندهید فرزندتان مشاجره شما را ببینید چون با این کار سلامت روان وی را در معرض خطر قرار میدهید نبود صمیمیت میان والدین از مهمترین عوامل بروز مشکلات روحی و روانی در فرزندان خواهد بود ابتدایی ترین و مهم ترین کاربرد روانی خانه برای فرزندان ایجاد حس امنیت و وجود محیطی امن برای زیستن است که در آن ...
منصوریان: هر جا می رویم پرسپولیسی ها هم می آیند! / یک زمین دیگر پیدا کنید
بخواهند همان را بگیرند. این را هم بگویم من با کریم باقری 20 سال رقیب بودم اما در همین تعداد سال دوست خانوادگی هستیم و با هم رفت و آمد می کنیم. نمی دانم چرا هر جا را ما می خواهیم پرسپولیسی ها هم می خواهند. سرمربی استقلال تأکید کرد: هر روز باید با اعضای تیم تدارکت مان به همراه 3 وانت به یک زمین تمرین دیگر برویم و محل تمرین را عوض کنیم. به همین خاطر از رئیس باشگاه و آقای جهانیان خواستم که ...
چندبار به همسرم تجاوز کرد، سرش را بریدم!
که به خانه آمده بودم برایم تعریف کرد که از سوی مردی (حمید/ مقتول) به بهانه کار مورد تعرض قرار گرفته. خیلی عصبانی شدم. می خواستم خودش را بکشم. فکر کردم دروغ می گوید به زور مورد تعرض قرار گرفته اما وقتی آرام تر شدم، برایم تعریف کرد، روزی که برای کار به دفترش رفته، با آبمیوه مسموم بیهوش شده و مورد تعرض قرار گرفته. بعد از آن هم دو بار دیگر این اتفاق، با تهدید انتشار فیلم انجام شده. دفاعیات ...
تاریخ سینمای بوشهر به روایت هنرمند بوشهری
1366 عکاس: جعفر کهن ادامه اپیزود قبل: ... خلاصه، گروه فیلمبرداری شبکه دو به تهران برگشت و مصیبت ایام آموزشی سخت دوباره شروع شد. روزی در بین آموزش ها، یکی از بچه ها با ترکش نارنجک زخمی شد (خیلی مواقع برای آموزش از مهمات جنگی و واقعی استفاده میشد)! ساعتی بعد از ادامه آموزش انصراف داد و به خانه برگشت. راستش دو دل شده بودم که برگردم یا بمانم. اون روزها آرزو ...
کارگر عین دویی که رزمنده لشگر فاطمیون شد/ به اسم سفر مشهد رفت اما سر از سوریه درآورد/ روایت دفن مظلومانه ...
10 روز طول کشید تا بار سوم که 7 مهر 92 بود، علیرضا مدرسه می رفت کار مهد کودک خودم هم شروع شده بود. آمد خانه گفت مامان علی! -مرا "مامان علی" صدا می کرد- عزیزم می خواهم بروم زیارت امام رضا(ع) با من می آیی؟ گفتم علیرضا مدرسه است، خودم مهد دارم - بنیامین آن موقع یک سال و نیمش بود- گفتم هوا سرد است، بنیامین مریض می شود؛ گفت پس اگر راضی باشی تنها می روم دلم هوای حرم دارد؛ گفتم نه راضی نیستم، گفت پس من ...
افرندنیا: هواداران به داشتن سپاهان افتخار کنند
اتفاقاً به دلیل این که بیمه نیستند و حقوق ثابتی ندارند باید تا زمانی که زنده هستند و توان و انرژی دارند، کار کنند. الان 65 سال از سنم می گذرد و بالطبع باید بازنشسته شوم. ولی چون بازیگری بازنشستگی ندارد، مجبورم کار کنم. - مگر شما عضو خانه سینما نیستید که تحت پوشش بیمه قرار بگیرید؟ راستش من هشت سال سابقه بیمه دارم، ولی در شرایطی قرار گرفتم که دیگر نتوانستم بیمه خود را پرداخت کنم. من ...
مادری با خاطره 5 شهید و فرزند مفقودش +عکس
اعزام به جبهه ثبت نام کرد فاطمه جلالی از 11 فرزندش، 5 فرزند دارد او می گوید: خانه مان در قنات ملک بود، برادر حاج قاسم سلیمانی اسم پسرم محمود را به دلیل اینکه پدرش در جبهه بود و من هم بیمار بودم از لیست خط زد، دیدم پسرم خیلی گریه می کند، گفتم چه شده؟ گفت : مادر تو به برادر حاج قاسم گفته بودی اسم من را خط بزند. وی ادامه داد: طاقت نیاوردم و ترسیدم پشیمان شوم، به پیش حاج بلوچی ...
هنرمندان چهره در مراسم خیریه/تبریک تولد 40 سالگی هاشمیان توسط فیفا/انتقاد شدید احمد ایراندوست از مد ...
. ممنون از آقا فرهاد کاظمی عزیز و دوست داشتنی و مسئولین تیم سیاه جامگان حسن خمینی در صفحه اینستاگرام خود اینگونه نوشت: خدا رفتگان همه شما را هم بیامرزد و در این شب جمعه با سید الشهدا محشور کند، پدرم می گفتند وقتی بچه ها بزرگ می شوند معنایش آن است که ما به پیری نزدیک می شویم. گاه نیز می گفتند بچه ها که آمدند ما باید برویم. حسرت عمر رفته را دارم در زمانی که ...
روزی که شهردار اهواز به کلاس اول برگشت
خاطره ای افتادم که در مراسم بزرگداشت استاد بهمن بیگی شنیده و خوانده بودم. در این مراسم، جهانگیر شهبازی، معاون بهمن بیگی روی سن رفته و به ذکر خاطراتی از وی پرداخت. وی یکی از خاطرات را این گونه تعریف کرد: در همان سال های پیش از انقلاب اسلامی، یک بار همسر شاه به میان عشایر آمد و به بازدید از چادرها پرداخت. از محل آموزش ما هم دیدن کرد. بعد از این بازدید روبه بهمن بیگی گفت: شما کار خوبی می ...
یک روز زندگی با دلهره خانواده یک محیط بان+عکس
به گزارش نامه نیوز، حجت رضایی پور، محیط بان پارک ملی است، امروز سه شنبه 22 تیر بعد از سه روز کاری از منطقه سیاهکوه به خانه برگشته. 550 کیلومتر راه دور از خانه. قرار است از این به بعد شیفت ها 6 روزه شوند. اعظم مقابل در خانه ایستاده. خانه ای پوشیده در ریسه های گل که به کابل برق رسیده اند. گلدان های شمعدانی و پیچک روی سکوی کوتاه ورودی خانه چیده شده. بفرمایید داخل . لبخند از لبانش نمی افتد ...
عواقب سوء نفرین بر زندگی انسان
متوجه باشیم به سبب آه و نفرین پدر و مادر یا دوست و رفیقی است که به او ظلم و ستم کرده ایم و او از سردرد به خداوند پناه برده و مجازات عمل را به خداوند واگذار کرده است. در کتاب نشان از بی نشان ها این حکایت نقل شده که واگذار کردن به خدا تا چه اندازه ممکن است خطرناک باشد و تا چه اندازه می تواند این واگذاری و نفرین از روی ناتوانی، خانمانسوز و هلاک کننده باشد. می گویند: یک روز مرحوم بابا رستم به ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (278)
برترین ها - امیررضا شاهین نیا: در این سری مطالب ما تصمیم گرفته ایم گزیده ای از فعالیت چهره های ایرانی در شبکه های اجتماعی نظیر اینستاگرام، فیسبوک و توئیتر را در اختیار شما عزیزان قرار بدهیم. ***** سلامی دوباره. خدا را شاکریم که باز این فرصت را نصیبمان کرده تا دقایقی دیگر با چهره ها در شبکه های اجتماعی در خدمتلان باشیم. امروز نیز با ما همراه باشید. با عکسی آتلیه ای ...
هنرمندانی که با بیماری مبارزه می کنند
در نجف بودم از میان صد ها چمدان برداشتند و 5 الی 6 روز بعد در کربلا نصفه شب تحویلم دادند. لپ تاپ من را خالی و بررسی های کامل را انجام داده بودند. از همان روز که چمدان را تحویل گرفتم حالم بد شد اما متوجه این ماجرا نبودم. همه اطلاعات لپ تاپ من را خالی کرده بودند. ساعت 3 نیمه شب دو مامور از حراست یکی از حرم ها آمدند آن هم در خانه ای که مهمان بودم. آدرسی دادند که به فلان جا برو و چمدانت را ...
گفت و گوی جذاب با علیرضا حقیقی: برای تفریح به اروپا نرفتم / هیچ کس دروازه بان ها را دوست ندارد
توانستی به آنها برسی و به قول خودت رویاهای نشدنی نداشتی؟ - یکی از آنها این بود که در 14 سالگی و وقتی در تیم های ملی پایه بودم، مصاحبه کردم و گفتم 10 سال دیگر دروازه بان اول تیم ملی می شوم که این اتفاق رخ داد. گفته بودم به فوتبال اروپا ترانسفر می شوم و شدم. نشان دادم حرف هایی که زدم، فقط حرف نبوده و رفتم، تلاش کردم و حرف هایی که زده بودم را انجام دادم. اکنون هم به فوتبال اروپا رفته ام تا به ...
سالگرد ازدواج؛ بهانه ای برای قتل زن جوان
ماشین بیرون انداختم و فرار کردم ولی چند دقیقه بعد برای اینکه بفهمم چه اتفاقی برای او افتاده است دوباره به همان محل برگشتم و این دفعه مطمئن شدم سمیرا فوت شده است به همین دلیل به سرعت صحنه را ترک کردم و به خانه رفتم. درباره اتفاقی که افتاده بود حرفی به همسرم نزدم و صبح روز بعد طبق روال معمول به محل کارم رفتم. وقتی خواهر سمیرا به آنجا آمد از او سراغ مدیرعامل را گرفتم و او جواب داد سمیرا دیروز همراه ...