سایر منابع:
سایر خبرها
از خانه فرار کردم / شوهرم می گفت بی خیال دنیا بیا شراب بخور
مادر خود را بی سواد و امل فرض می کنند. من اگر به نصیحت های خانواده ام گوش می دادم و دختر سر به راهی بودم یعنی اسیر احساسات هیجانی ام نمی شدم این همه گرفتاری و بدبختی سرم نمی آمد و با یک بچه و بال گردن خانواده ام نمی شدم. البته تجربه ای بود که از این به بعد محکم وبا اراده زندگی کنم و از خدا بخواهم یک لحظه مرا به خودم وانگذارد. قدس انلاین 110 این اخبار را ...
داستان تلخ عکاسی که از چنگال داعش رها شد
به کابوسی سیزده ماهه تبدیل شد. داستان اسارت اتوسن موضوع اصلی گزارش "پوک دامسگارد" خبرنگار مشهور خاورمیانه است: گروگان داعش؛ داستان مردی در سیزده ماه اسارت. داستانی جالب از روزهای سپری شده با داعش که تنها به عنوان یک گروگان مالی زنده نگه داشته شده بود، و داستانی غم انگیز از مذاکره برای آزادی و فداکاری خانواده. این تنها باری است که اتوسن داستانش را علناً و به طور کامل بیان کرده است. او با ...
نگاهی به سالهای سخت زندگی بیرانوند/ از شب های کارگری تا شماره یک پرسپولیس
پرسپولیس نیوز : هیچ کس خبر نداشت که علیرضا در آن شب های سخت چه آرزوهایی در سر دارد. او شاید روزهای باشکوه را پیش روی خود می دید و آن همه سختی را تاب آورد تا به امروز برسد، به پیراهن شماره یک در پرسپولیس. از روزهای سخت تا روزهای باشکوه، از هیچ تا همه چیز. فوتبال چنین بازی حیرت آوری است، زندگی را ورق می زند، پس از یک زندگی سخت، دورانی طلایی می سازد. در فوتبال تا بخواهید از این داستان های ...
ماجرای ازدواج "زهرا نعمتی" (+عکس)
پیمانکار بودم و بر اثر برق گرفتگی از چراغ برق پرت شدم و این مشکل برایم پیش آمد. زهرا نعمتی: در سال 83 دانشجوی رشته گیاه پزشکی دانشگاه جیرفت بودم و در راه برگشت به کرمان دچار تصادف شدم و بی احتیاطی راننده باعث شد دچار آسیب دیدگی نخاع شوم و به مدت 3 هفته در بیمارستان بستری شدم. بعد از این اتفاق به خاطر خانواده ام سعی کردم روحیه ام را حفظ کنم همان طور که گفتم تا 2 سال بعد از این اتفاق درگیر ...
4 داستان کوتاه درباره زنان زیرزمین پایتخت
سطح پایینی هم نیستم. به خوابم نمی دیدم این روز رو... خب تا قطار نیومده تعریف کن که چی شد؟ تو شهرمون دانشجو بودم که عاشق یکی از همکلاسیام شدم. بچه تهران بود. نه که فکر کنی بچه پولدار بودا، بچه ی پایین شهر بود، خواستیم با هم ازدواج کنیم که خانواده پسره خیلی موافق نبودن. خلاصه بعد کلی داستان عقد کردیم و من اومدم تهران. هم شوهرم بیکار بود، هم من. مادرشوهرم می خواست چیکار دو تا ...
نخبه قرآنی با ازکارافتادگی چهار عضو را دریابید/ ردپای گمشده عمل در وعده های برخی مسؤولین!
.... ولی خب وقتی بیرون بروم و برگردم، از پا می افتم. فارس: جریان کمیسیون چه شد؟ خلاصه وارد کمیسیون قلب شدم، چندین پزشک آنجا نشسته بودند. من شنیده بودم تا وارد می شوی، با یک نگاه تشخیص می دهند که داری فیلم بازی می کنی و یا اینکه راست می گویی. رئیس کمیسیون اصلاً به من نگاه نکرد و تا آخر سرش پایین بود، فقط مدارکم را نگاه می کرد. دکتر دیگری به رئیس کمیسیون گفت: قلبش 30 درصد ...
آزار و اذیت وقیحانه زن جوان توسط 2 دوست شوهرش
ازآن مدّت کوتاه، زندگی ام، شکل دیگری به خود گرفت. همسرم شروع به بدخلقی و نمایان ساختن چهره باطنی خود کرد. تازه داشتم به درک درستی از زندگی رسیده و درمی یافتم که زندگی سراسر آمیخته ای از غم وشادی های زمانه است و حقیقت زندگی آن چیزی نیست که همواره قبل از ازدواج فکرمی کردم. زمان همچنان در حال گذربود و دیری نگذشت که در گذرشتابان روزگار، مادر لقب گرفته و صاحب فرزند پسری به نام رضا شدم ...
حقوق های کلان مدیران، این گونه اصلاح نمی شود
به گزارش ایران خبر ، استاد دور زدن مسایل هستیم. نمی دانم تا حالا کتاب مجموعه سیاست های کلی نظام را دیده اید یا نه. حدود 140 صفحه است. در همه زمینه هایی که فکرش را کنید، سیاست هایی کلی را تدوین و ابلاغ کرده اند. درباره محیط زیست، فن آوری، جمعیت، سلامت، اقتصاد، آموزش و پرورش، تولید ملی، مواد مخدر، اشتغال، مسکن و... و خلاصه هر موضوع دیگری که به ذهن شما برسد برای آن سیاست های کلی وجود دارد. ...
شکایت پرسپولیس از رضاییان به جریان افتاد
روزها چون حمید درخشان هیچ قاطعیتی نداشت هر روز یه بازیکنی پرسپولیس رو به حاشیه میبرد یا صادقیان یا خانواده یا عباس زاده.،....زمان ورود برانکو به پرسپولیس مهمترین خواسته مدیران و هواداران برخورد با بازیکنان حاشیه ساز بود اگه میبینیم پرسپولیس پارسال چقدر زیبا فوتبال بازی میکرد یا امسال که در صدر جدوله همش بر میگرده به برخورد جناب پرفسور با هر گونه بی انضباطی. ... دمت گرم....هوادار واقعی ...
دختری را سوار ماشینم کردم و به بیابانی بردم / هر چه التماسم کرد گوش نکردم+ عکس
تحصلاتت تا چه حدی است؟ سیکل دارم. ازدواج کردی؟ بله، یک پسر 4 ساله ام دارم. شغلت چه بود؟ کارمند دولت بودم. چقدر درآمد داشتی؟ یک میلیون و هشتصد هزار تومان. شما که زن وبچه دارید چرا این کار را انجام دادی؟ اشتباه کردم. شما بار دوم همراه مرتضی بودید توضیح بده چطور تجاوز کردید؟ میدان آزادی ...
زندگی در خانه های شطرنج
طور آقای مهرگان. اما بهترین استفاده را بهزاد کرد. بهزاد با طراحی های فوق العاده اش قالب ها را شکست و این قالب شکستن به این مناسبت نبود که سنت ها را از بین ببرد. او راه تازه ای را نشان داد. اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، جای پای بهزاد را در کار همه هنرمندان بعد از خودش می بینیم. متأسفانه درباره سیاه قلم تحقیقات خوبی انجام نشده است. سیاه قلم؛ همان غیاث الدین محمد نقاش است، نه استادمحمد. منبع ما ...
رمان هایی که آیت الله خامنه ای آنها را خوانده است +عکس
و ظلمت و پاکی و پلیدی قرار می گیرد. داستان معروف استاندال نویسنده ی معروف فرانسوی که سرخ و سیاه یکی از کتاب های اوست از داستان هایی است که 100 سال است به همه ی زبان های دنیا ترجمه شده و سال ها پیش به فارسی ترجمه شده. جوانی با خصوصیات حضرت یوسف وارد خانه ای می شود. البته خانه هم نسبتاً اشرافی است. نه مثل خانه ی عزیز مصر، این جوان هم مثل یوسف نیست. عیناً همین حادثه اتفاق می ...
پایان تلخ عشق مخفیانه دختر 17 ساله
حرفش راشنیدم دنیا روی سرم خراب شد من که عاشق او بودم و حاضر بودم بدون او بمیرم باید راضی به طلاق می شدم . هر چقدر تلاش کردم تا دوباره عشق و امید رابه زندگی مان برگردانم فایده ای نداشت محسن تصمیم خود را گرفته بود ، خوب که فکرمیکنم می بینم اشتباه ازخودم بود وقتی بخاطرعشق و علاقه ی سرکش نوجوانی بدون هیچ حجب و حیایی به محسن با تمام وجود ابراز علاقه می کردم باید به فکر این روزها هم بودم ...
شکایت پرسپولیس از رضاییان به جریان افتاد
...> اون روزها چون حمید درخشان هیچ قاطعیتی نداشت هر روز یه بازیکنی پرسپولیس رو به حاشیه میبرد یا صادقیان یا خانواده یا عباس زاده.،....زمان ورود برانکو به پرسپولیس مهمترین خواسته مدیران و هواداران برخورد با بازیکنان حاشیه ساز بود اگه میبینیم پرسپولیس پارسال چقدر زیبا فوتبال بازی میکرد یا امسال که در صدر جدوله همش بر میگرده به برخورد جناب پرفسور با هر گونه بی انضباطی. ... دمت گرم.... ...
میزگردی برای دانشنامه مردم ایران: این کار نمونه ای مشابه ندارد
و به یزد رفته بود تا دربارۀ یک سفره نذری تحقیق کند. خود من نیز که یکبار به دعوت دانشگاه اوساکای ژاپن به آنجا رفته بودم، دیدم که خیلی از دانشجویان، آنهایی که راجع به زبان و ادبیات فارسی تحقیق می کردند، خیلی به فولکلور ایران علاقمندند. همۀ اینها باعث شد که مدام جاذبۀ کار برای ما بیشتر شود. بعد به تدریج متوجه شدم که اصلا جوهر فرهنگی ایرانیان همین فولکلور و همین رفتارهای آئینی است. در واقع ...
هیچ چیز جز شهادت نمی توانست ما را از هم جدا کند/ بعضی تهمت ها داغ روی داغ ما می گذارد
تا یک هفته بعد همه اعضای خانواده هایمان فهمیدند چون ما دیگر حوصله مان سر رفته بود و رفتیم به خانواده ها سر زدیم و جالب اینکه همانجا متوجه شدم پدر و مادرها همه فهمیدند که علی آقا برای دفاع از حرم رفته است. به هر حالا از نظر کاری شرایط ایجاب می کرد که ایشان زیاد در این خصوص صحبت نکند و اصلاً علی آقا زیاد اهل صحبت کردن هم نبود و بعد از شهادتشان تازه همه فهمیدند که ایشان در واقع چکاره بودند ...
تبعات بدرفتاری زوجین نسبت به هم
تر شود اما اینطور نبود. اولین بار که او را دیدم اگرچه صورتش به لبخند عادت داشت و نه از سر رضایت بلکه از سر عادت می خندید اما کاملاً مشخص بود که غمی در دلش دارد. این غم آنقدر بزرگ بود که نتوانسته بود پنهانش کند و بعد از آن شب میهمانی همه به این نتیجه رسیدند که در دل سارا غمی هست که نه قدرت تغییرش را دارد و نه می تواند پشت لبخندش پنهانش کند. آن طرف این زندگی مجتبی بود، مردی که سارا شش سال ...
فریب با ایدز برای اسارت دختر فراری
شرکت است به خواستگاری ساناز آمد، اما از آنجایی که وضع مالی ام خوب نیست و در حال حاضر توان خرید جهیزیه برای دخترم را ندارم به خواستگاری اش جواب منفی دادم. پس از این دخترم خیلی ناراحت بود تا اینکه امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم و به اتاق دخترم رفتم، خبری از او نبود. ابتدا فکر کردم به خانه بستگان یا دوستانش رفته است، اما هر چقدر تلاش کردم او را پیدا نکردم. تحقیق از خواستگار دختر نوجوان ...
هفته بیست و هفتم بارداری
باید انجام دهید. وضعیت جنین خوب او این آن قدر فضولی می کند که از لگدهایش در امان نخواهید بود او می خواهد دنیای اطرافش را تجربه کند. اگرچه داستان غم انگیزی است که اطراف او تاریک است و نمی تواند چیزی را در درون رحم شما ببیند. بله او این هفته چشم هایش را باز می کند و پلک خواهد می زند. چشم هایش هنوز خاکستری یا آبی یا ترکیبی از این دو است و شاید این روند تا چند روز یا حتی چند ساعت ...
هفته سی و دوم بارداری
دیگر فضای برای این کار ندارد نه می تواند لگد بزند نه اینکه مشت های گره کرده اش را به شما نشان دهد. با این حال به شیوه جدید ورجه وورجه می کند و غلت می زند تا بتواند تکان بخورد. الان او از هفته گذشته 2 سانت بلندتر شده منتها آنچه شما از قدش می بینید بیشتر از 47 سانتی متر نیست چون او خودش را به شیوه همه جنین ها جمع کرده است. دست هایش با ناخن و صورتش با موهای سیاهی که ممکن است روییده باشد ...
گریه اش را فقط هنگام خواندن دعای شهادت دیدم
او شهید نمی شد من شک می کردم. حیف بود چنین انسانی با شهادت از دنیا نرود. حالا شاید دوست نداشتم به این زودی شهید شود ولی دوست نداشتم طور دیگری از دنیا برود. عاقبت همه مان مرگ است و دوست داشتم همسرم با شهادت از این دنیا برود. برای پسرتان نبود پدر سخت نیست؟ به حضرت زینب(س) می گویم – البته ما کجا و آنها کجا – من هم دلم شکسته و دست من و محمدمهدی را بگیر و رهایمان نکن تا خدایی ...
سبقت رحمت و عفو خدا بر غضب و عذاب او - اهمیت اقرار به گناه
همان کسی هستی که عفو او از عقابش بالاتر است. عفو او بیشتر از عذاب او است. وَ أَنْتَ الَّذِی تَسْعَی رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ تو خدایی هستی که رحمت او جلوتر از غضب او راه می رود، این کنایه از این است که اوّل رحمت، بعد غضب است. اوّل پروردگار بنده را مورد رحمت قرار می دهد، از آن اوّل مورد غضب قرار نمی دهد. وَ أَنْتَ الَّذِی عَطَاؤُهُ أَکْثَرُ مِنْ مَنْعِهِ این را هم که برای شما خوانده بودم. خدایی ...
از اذان دستوری تا معصومیت صوتی
. نوبت به همسر استاد شریف که می رسد، همه دوست دارند بدانند، آیا رفتار و اخلاق استاد در خانه با فرزندان نیز به همین صورت است یا خیر، وی اخلاق استاد در منزل و خارج از منزل را به یک صورت می داند و می گوید: همین روحیه و تبسم در خانه نیز توسط استاد وجود دارد . داستان شکل گیری یک جاودانه حالا نوبت استاد شریف است که پاسخی داشته باشد به این همه تعریف از اذانی که نزدیک به چهل سال است جان ...
همه کشتی گیران ایران در ریو شانس مدال دارند
دیگر مربی شدم. اما ایران در دو المپیک 1980 و 1984 شرکت نکرد. درحالیکه تیم خوبی داشتیم اما به دلیل حمله شوروی به افغانستان، چند کشور از جمله ما در المپیک مسکو شرکت نکردند. آن زمان من مربی تیم بودم. در مسابقات جهانی 1983 هم به خاطر کشتی گیری که رودرروی حریف رژیم صهیونیستی قرار گرفته بود، تیم را به ایران بازگرداندند درحالیکه کار خیلی بدی بود و بعد از این اتفاق خیلی از نفرات ما به ...
از نبرد چریکی در افغانستان تا رقص عاشقی بر قله های ماؤوت
به مادر می گفت و مادر هم دلداری اش می داد، پدر، هیبت مردانه اش را داشت و اما عشق به حسین در همه حرکات و سکناتش پیدا بود، در یکی از روزهای فصل درو که حسین به مزرعه می رود، از غفلت پدر و مادر استفاده می کند و به بازیگوشی در کنار رودخانه مشغول می شود اما پایش سُر می خورد و به داخل آب می افتد. مادر از نبود حسین دلشوره می گیرد و در جست وجوی او به راه می افتد و حسین را در حال غرق شدن می بیند ...
سرنوشت تکان دهنده دختری به نام ستاره
هیچ وقت پولی نداشتم تا همچون همکلاسی هایم از بوفه مدرسه خوراکی بخرم وبه همین دلیل همیشه زنگ های تفریح یا به بهانه درس خواندن داخل کلاس می ماندم و یا به گوشه خلوت حیاط می رفتم تا از گزند نگاههای تمسّخرآمیز بچّه ها دور باشم. من درس خوان ترین شاگر کلاس بودم و همه نمراتم بیست بود. امتحان ریاضی آن روز را هم خوب داده بودم و در حالیکه دیگر هیچ توانی در جسم کوچکم نبود، به سمت خانه راه افتادم ...
حکایت تنها سرمربی نابینای فوتبال ایران/عوض کردن باشگاه ساده نبود
تبدیل کرده و برنامه ها تشکیلاتی شد. راضی هستم به خاطره اینکه بانی سر و شکل دادن به تیمهای پایه و سازمان یافته شدن آنها شدم . بعد از آن دیگر پیشنهاد رسمی برای حضور در مجموعه صنعت نفت دریافت نکردید؟ پیشنهادها مستقیم نبود ولی اگر مراجعه می کردند و نظر می خواستند دریغ نمی کردم. هر کمکی بتوانم برای موفقیت شهرم می کنم. هر چند در سالهای اخیر به خاطر موقعیت تحصیلی دخترم از آبادان دور شدم ...
گفتم دستم به خون بختیار آلوده نیست ولی او را خائن می دانم/ وکیلم در دفاعیه نوشت موکلم را فقط به دلیل ...
بمب گذاشته بودند. چقدر ترور کرده اند و خلاصه همه را گفتم. که بچه ها گفتند فلانی! با این حرف ها که می زنی، امکان دارد تو را در پاریس ترور کنند. گفتم اشکال ندارد. بعد در دادگاه بختیار، کاظم رجوی برادر مسعود در دادگاه آمد و ادعا کرد امام دو میلیون دلار به حسابم ریخته و من در آنجا برای ترور برادر مسعود رجوی با بنز پیدا شده ام. اما من در مصاحبه با پاری مارچ همه مسائل را گفته بودم. در دادگاه هم ...
پسر یا دختر، فرقی هم دارد؟!
نی نی + : روزی که من و همسرم مطب دکتر را بعد از انجام سونوگرافی ترک کردیم، من به مادرم تلفن کردم و گفتم حدس بزن جنسیت بچه چیست! مادرم جواب داد: دختر. مادرم که با خواهرانش بزرگ شده بود و خودش نیز سه دختر را به ثمر رسانیده بود، گاهی اوقات فراموش می کرد که مردها نیز بخشی از توازن خانواده هستند. زمانیکه به او گفتم، نوزاد ما پسر است، زبانش از تعجب بند آمد. جواب بدون اشتیاق او مرا تعجب زده ...
هجوم پهلوان پنبه ها؛ نگاهی به هجمه های گسترده علیه دولت یازدهم
مغالطات نه به نقد ادعا، بلکه به نقد شخصیت و انگیزه و ... فرد برمی گردد. نمایش عمومی رقابت، تماشاگران فراوانی دارد که قدرت تحلیل همه مسائل را ندارند. مردمانی عادی که هم و غم شان زندگی روزمره است و تنها گاهی به تماشای مبارزان عرصه سیاسی می نشینند. خیلی طبیعی است که بسیاری از تماشاگران عادی از درک مغالطات عاجزند و نمی توانند اندیشه درست را از نادرست تشخیص دهند. در بستر ناآگاهی تماشاگران، سخیف کردن و زشت ...