سایر منابع:
سایر خبرها
با حضور نویسندگان؛معرفی نویسندگان کتب و ناشران کتاب استان چهار محال و بختیاری برگزار شد
. بعد از حرف عرض شود که اینجایی که ملاحظه می فرمایید قاش است، محل استراحت شما. شب ها هم همین جا استراحت می کنید. البته شما بچه های مرتبی هستید، برای شما نیست که می گویم، تنها یادآوری است که ممکن است خطری هم پیش آید چون حالا خسته اید یک بار مفصل در این باره صحبت می کنم . اما من امروز تصمیم دارم همین جا یک آغل هم بنا کنم. چوب هایش را هم آورده ام. نگاه کنید آنجا و با انگشت اشاره به خردیزه ...
جزئیات درگیری مرگبار با پدرزن از زبان داماد جوان
پس از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داده است. همسر میلاد (دختر متوفی) در اظهاراتش به بازپرس گفت: ساعتی قبل با میلاد بر سر مسائلی درگیر شدم و او مرا کتک زد، به همین دلیل به او گفتم که باید مرا به کلانتری ببرد تا از وی شکایت کنم، در همین حین با پدرم و مادرم نیز تماس گرفتم و از آنها خواستم خود را به کلانتری برسانند، زمانی که مقابل کلانتری رسیدیم، پدر و مادرم نیز آنجا بودند که ...
قتل همسر در پی طلاق غیابی
اطلاع از طلاق همسرش نیز به کارآگاهان گفت: چندی پیش در خیابان در حال مسافرکشی بودم که متوجه آمدن یک پیام از سوی همسرم شدم؛ زمانیکه پیغام را باز کردم، با تصویر حکم طلاق غیابی روبرو شدم که در آن آمده بود که همسرم به صورت غیابی از من طلاق گرفته است. شبانه به سمت ارومیه حرکت کردم؛ صبح روز پنجشنبه اول مهر ماه به منزل پدرِ همسرم رسیدم؛ ابتدا پدر همسرم آمد و در ادامه، همسرم نیز به دنبالش به مقابل در خانه آمد ...
زنانی که در "چایخانه" خبر شهادت عزیزانشان را شنیدند و "دم" نزدند!/ هشت سال دفاع مقدس را با سه پسرم در ...
مبارزان انقلابی محسوب می شد. زیرزمین خانه ما هم اتاق فکری برای مبارزان و یاران آیت الله سعیدی بود. این بانوی مجاهد با اشاره به اینکه من فرزند آخرم " علی" را باردار بودم که پدرش سال 50 با بیماری ناشناخته ای چشم از جهان فرو بست گفت: امروزه به این گونه مرگ ها " ترور بیولوژیک" می گویند. بعد از فوت همسرم که درست شب عروسی دخترمان اتفاق افتاد، من ماندم و یک دختر و دو پسر و کودکی که در شکم داشتم ...
بچه های این محله یا معتادند یا ساقی!
بیند که بچه ها نیستند. ما هم ناامید برمی گردیم تا هفته بعد... بچه های کوچک اینجا یا اعتیاد دارند یا ساقی گری می کنند، دخترها کمی بزرگتر که می شوند و به 13، 14 سالگی می رسند باید ازدواج کنند، به همراه مادرشان به تکدی گری داخل شهر بروند؛ حتی بعضی هایشان در همین سن طلاق گرفته و برای تامین هزینه های خود تن فروشی می کنند. پسرهای 13، 14 ساله اما می شوند ساقی ماهر محله. پسرهایی که ...
کار زشت و وقیحانه داماد و ساقدوش عروس در شب جشن عروسی
روز نو : در دوران دبیرستان وقتی سخن از ازدواج به میان می آمد من با قاطعیت به دوستانم می گفتم با کسی ازدواج خواهم کرد که مورد تایید پدر و مادرم باشد. اما نمی دانم چرا وقتی درگیر عشق خیابانی شدم همه چیز را فراموش کردم تا این که زندگی ام در همان شب عروسی از هم پاشید و... دختر 19 ساله در میان های های گریه هایش و در حالی که عنوان می کرد با وجود آن که دیگر زندگی ام متلاشی شده است اما ...
شهید کاویانی، شهید ثروتمندی که همه اموال خود در راه انقلاب تقدیم کرد/ شهید کاویانی: اکنون مانند زهیر نه ...
زمانی از او سوال کردم که برای چه تماس گرفتی گفت باید با آقای شجاع حیدری تماس می گرفتم تا بگویم فردا که سومین روز ازدواج همسر سابقم است 15 هزار تومان از اموالم را به او هدیه بدهد، وی ابراز داشت: آنزمان حقوق یک رزمنده سپاه 2000 تومان بود. من به کاویانی اعتراض کردم که چطور به زنی که از تو درخواست طلاق کرد این میزان پول هدیه می دهی گفت، نه همسر سابقم به گردن من حق داشته است. نکته جالب این ...
آدمکشی برای 2 النگو!
دارد از زندان به پلیس آگاهی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. او ابتدا سعی کرد حقیقت موضوع را پنهان کند اما استعلام رفت و آمد او به محل کارش در روز حادثه نشان داد که وی در ساعت وقوع قتل در محل کارش حضور نداشته است. مرد با دیدن این شواهد لب به اعتراف گشود و گفت: آن زمان در شرایط اقتصادی بدی قرار داشتم اما می دانستم که زن پدربزرگم طلاهای زیادی دارد به همین خاطر به منزل آن ها رفتم و دیدم ...
پسر طلبه حاج صادق آهنگران از دیدگاه های اصلاح طلبانه خود می گوید
بسیاری از افراد در دوران دفاع مقدس هستند. اتفاقا من برای این، یک خاطره هم دارم. خاطره ام به چند سال پیش بازمی گردد که با پدر و خانواده از تهران به سمت اهواز بازمی گشتیم. همین طور که در فرودگاه منتظر بودیم، یک دختر خانمی نزدیک پدر من آمد و خیلی با ناراحتی و شکایت به پدرم گفت که من خیلی کم سن و سال بودم پدرم شهید شد، من و مادر شما را مسئول شهید شدن پدرم می دانیم و هرگز شما را نمی بخشیم. همیشه هم شما ...
اعتراف به آتش زدن شیوا در ارومیه
خصوص انگیزه جنایت و قتل همسرش گفت: همسرم بدون اطلاع من و در حالیکه از حدود چهار ماه پیش در تهران مشغول مسافرکشی بودم، به صورت غیابی اقدام به گرفتن حکم طلاق کرده بود. اواخر شهریور سال جاری در حال مسافرکشی بودم که متوجه شدم یک پیغام به موبایلم از سوی همسرم آمده است. زمانیکه پیغام را باز کردم، با تصویر حکم طلاق غیابی روبرو شدم که در آن آمده بود که همسرم به صورت غیابی از من طلاق گرفته است. من هم شبانه ...
از حرف های من به دنبال تیتر نباشید/ برای سینمای ایران کیسه ندوخته ام
و شخصیت دارند. اصلا هم مهم نیست که داورانی که آنها نشسته اند غرض دارند یا خیر. پرستویی عنوان کرد: بعد از آژانس شیشه ای بمدت دو روز بعد من در فیلم مرد عوضی بازی کردم که هیچ ربطی به آن فیلم نداشت. من در هر فیلمی که بازی می کنم به دنبال این موضوع هستم که چیزی به من اضافه شده است. ما هرچه داریم از آنهایی است که 8 سال مبارزه کردند. ما باید به این فکر کنیم که چه چیزهایی باعث رشد و پیشرفت ما ...
اعدام یک متجاوز و 2 سارق مسلح طلافروشی شادآباد
به گزارش خبرنگار ما، عصر روز 29 مهرماه سال 88 بود که راننده خودرویی در حال عبور از کنار کانال آب ترک آباد در حوالی شهرستان پاکدشت متوجه پیکر نیمه جان زن جوانی شد و همزمان با اعلام خبر به پلیس، زن جوان را به بیمارستان منتقل کرد. لحظاتی بعد تیمی از مأموران پلیس در بیمارستان حاضر شدند. راننده گفت: در حال عبور بودم که متوجه زن زخمی کنار جاده شدم. وقتی بر بالینش حاضر شدم با جملاتی بریده مدام نام سیاوش ...
فریب پسران نوجوان برای رسیدن به طلب 20 میلیونی
به گزارش خبرنگار ما، هفدهم مهرماه 94 مرد میانسالی مأموران پلیس ورامین را از ناپدید شدن ناگهانی پسر نوجوانش که علی نام داشت، با خبر کرد. او گفت: پسرم مثل هر روز راهی مدرسه شد، اما دیگر به خانه برنگشت. وقتی تحقیقات پلیس در این باره به جریان افتاد، پدر علی جزئیات بیشتری در اختیار مأموران گذاشت. او گفت: وقتی خودم در این باره تحقیق کردم، همسایه ها گفتند که پسرم را سوار بر خودروی منوچهر، یکی از معلمان ...
هرگز نمی خواست با مردم فاصله داشته باشد
مدرسه بودم که از دفتر آمدند و صدایم زدند. همه هم می گفتند: نگران نباش، چیزی نیست! یکی از پاسدارهای پدرم آمد و مرا به خانه برد و متوجه شدم پدرم شهید شده اند. از روزهای بعد از شهادت پدرتان، ملاقات با امام و بعدها مقام معظم رهبری چه خاطراتی دارید؟ سخنرانی حضرت امام در روز شهادت پدرم را هرگز از یاد نمی برم. ایشان با عبارات ماندگاری درباره پدر صحبت کردند. این صحبت های امام بسیار ...
اوزون برون چگونه حلال شد
کادر تلویزیون را فرا می گرفت. ما این سریال را خلاصه کرده و یک ساعت آن را پخش کردیم. امام روز بعد مرا خواستند و گفتند: آخر کِی امیرکبیر چنین زن آرایش کرده ای داشته است؟ نظرخواهی از امام درباره سریال ها سال 66 من و شورای سرپرستی در دو نامه جداگانه از امام سؤال کردیم، امام جواب دادند: نظر نمودن به این قبیل فیلم ها و نمایش نامه ها هیچ یک اشکال شرعی ندارد بلکه بسیاری از آنها آموزنده است ...
ستارگان هدایت/ نگاهی به زندگانی و افکار شهید بهرام مهرابی و شهید علی ضامن مهرابی
استجب لکم، بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را... بعد برنامه مراسم و دعا را اعلام کرد و در آخر گفت: ان شاء الله چند وقت دیگر همین برنامه را برای من اعلام کنید. همه ی حاضران با شنیدن حرف علی ضامن به گریه افتادند. آن موقع هیچ کس نمی دانست که دعای علی ضامن به اجابت می رسد. علی ضامن در روز 22 بهمن سال 1364 برای آخرین بار به جبهه اعزام شد و در عملیات پیروزمندانه والفجر هشت در منطقه ...
خاطرات متفاوت یک آزاده و جانباز قطع نخاع
ایفا پیاده شویم، من نمی توانستم حرکت کنم و اتفاقا ته ماشین بودم، دو سرباز عراقی آمدند دست و پای مرا گرفتند و به جلو پرتاب کردند، از ماشین افتادم پایین و مهره های کمرم شکست که البته کسی توجه نمی کرد و این شکستگی کم کم به طور کج جوش خورد. *هفت هزار و صد و سی و نهمین اسیر بعد از عملیات بیت المقدس که رزمندگان اسلام 18 هزار اسیر از عراق گرفته بودند، رژیم بعثی صدام تلاش می کرد بر تعداد ...
می خواهم جای مهدی رحمتی را در استقلال بگیرم
در کل برای من که بعد از دو سال برای استقلال بازی می کردم، شرایط آن بازی خیلی دشوار بود و شکر خدا بازی را نباختیم و هر کس هم بازی را دیده بود، از عملکردم ابراز رضایت می کرد. رحمتی چه گفت؟ خیلی خوشحال بود و به من تبریک گفت. او بعد از آن روز در مصاحبه ای عنوان کرد وقتی تو را می بیند، یاد جوانی هایش می افتد بله! 5 فصل پیش که برق شیراز بودم، الگوی دروازه ...
عالی نسب با مطالعه علم اقتصاد به قدرت احکام اسلامی پی می برُد
سال های آخر با گوشه و کنایه گفته می شد که اگر آقای عالی نسب مطالعه ای دارد،سوابقی دارد، با اقتصاد ایران آشنایی ای دارد ولی تحلیل نظرات ایشان در گوشه و کنار مخصوصا از جانب کسانی که به نحوی خیلی موافق طرز نگاه ایشان و یا مشی عملی شان هم نبودند و بعد هم وارد عرصه ی اقتصاد سیاسی شدند مطرح می شد که این حرف ها کهنه شده است. وی افزود: من می خواهم چیزی را عرض کنم که از نزدیک برای من مشهود بود ...
برگزاری دیسکو و مهمانی های زنانه در تهران
ریشه در رفتارهای اجداد انسان دارد. و یا این گفته امیل دورکیم جامعه شناس که معتقد بود اساسی ترین رفتار در اجتماعی شدن انسان همان دور هم جمع شدن است. او نام این نظریه را جنب وجوش جمعی گذارده بود و می گفت علت اصلی پیدایش این رفتار، یافتن احساس امنیت و آرامش در شرایط زندگی گروهی است. اما آیا واقعا حضور در فضایی که تجربه کرده بودم باعث ایجاد احساس امنیت و آرامش می شد؟ تا چند روز بعد از ...
گفت وگو با آزاده سرافراز اعتصام عضو کانون مدارس اسلامی کشور
هرکسی که به ما می رسید از فحاشی و توهین و حتی برخورد فیزیکی دریغ نمی کردند. حدود یک ماهی را در زندان الرشید بغداد بودیم و بعد به اردوگاه 12 تکریت منتقل کردند. این اردوگاه در پادگان نظامی واقع شده بود که اردوگاه اسرای مفقود بود. به این شکل که نام ومشخصات اسرای این اردوگاه کاملا نامشخص بود و حتی صلیب سرخ هم از وجود این افراد بی اطلاع بود. فقط در آخرین روز اسارت صلیب سرخ آمد اسامی ما را ...
80 هزار شهید و مجروح، قربانی بمباران کور
. برادرم ابتدا سراغ او رفت و بعد که فهمید شهید شده است، سراغ من آمد. دستم را گرفت و مرا با خودش کشاند. از نگاه های او متوجه شدم که اوضاعم خراب تر از این حرف هاست. وقتی به پایم نگاه کردم دیدم پای چپم به پوستی بند است و پای راستم زخم های کاری برداشته است. بعدها پای چپم از لگن قطع شد و پای راستم از زیر زانو هیچ حس و حرکتی ندارد. اکنون جانباز 70 درصد هستم. شهر اراک در طول دفاع مقدس بیش از 50 بار ...
در زندان به پدرم گفتند شاه از واقعه گوهرشاد دیوانه شده!
فاجعه چقدر است تا وقتی که از حرف های آن سربازها فهمیدند؟ خیر، ایشان می گفتند: وقتی هر کدام به سمتی فرار کردیم، دیدیم دیوارهای مسجد گوهرشاد پر از خون است! می گفتند: مرا برای بازجویی بردند. پرسیدند: چه کاره هستید؟ گفتم: مجتهد هستم و اجازه نامه ازآقای آسید ابوالحسن اصفهانی دارم. پرسیدند: چرا از شیراز به مشهد آمدید؟ گفتم: برای زیارت آمده بودم. پرسیدند: در مسجد گوهرشاد چه می کردید؟ گفتم: شنیدم آقایان ...
ایستاده در میدان مین
با سردار مرتضی حاج باقری، آزاده و جانبازی که راوی رشادت های نیروهای تخریبچی در دوران دفاع مقدس است 27 سال پیش یک نفر آن سوی مرزهای کشورمان چشم طمع دوخت به خاک ایران؛ فرمان آتش داد و جنگ را شروع کرد؛ یک جنگ تمام عیار. جنگی که به خیال حریف تا دندان مسلح، دو روزه تمام می شد و با رشادت ها و مقاومت های هزاران هزار مرد و زن رزمنده، هشت سال طول کشید؛ رزمندگانی که سینه سپر کردند مقابل دشمن و نترسیدند از شهادت، از اسارت، از جانبازی. ایثارگرانی مثل سردار مرتضی حاج باقری، فرمانده گردان تخریب لش ...
خاطرات جالب آتش نشانان
خاطر اشتباه آتش نشان یک روز صبح با ماشین اداره به سمت محل کار در حرکت بودم که ناگهان با صحنه عجیبی مواجه شدم. همان طور که در حال رانندگی بودم دیدم یک نفر روی پل عابر پیاده ایستاده و با یک چوب طلق بالای پل را می شکند. حالت عادی نداشت و من از این جهت نگران شدم زیرا پل هوایی بلند و ناامن به نظر می رسید و هر لحظه ممکن بود آن فرد از روی پل به زمین بیفتد. من که اوضاع را ناامن دیدم ...
روایت یک قتل دلخراش در شیراز
...> بار دیگر تحقیقات فنی از خانواده قربانی در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و در نهایت پسر این زن که چارهای جز بیان حقیقت ندیده بود لب به اعتراف گشود و به قتل مادرش اعتراف کرد. وی در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: من و مادرم مدام سر موضوعات مختلف باهم درگیر می شدیم. روز حادثه تلفن همراهم در خانه گم شده بود از این موضوع عصبانی بودم و با او درگیر شدم. گم شدن موبایل مرا بسیار ...
مسیب مومنی؛ از رزمندگی تا نویسندگی
...، اهداف الهی تلخ ترین و شیرین ترین لحظه زندگی تان را بگویید؟ تلخ ترین زندگی ام، فوت همسرم در تهران و بی سرپرست ماندن 6 پسر محصل و یک دختر 3 ماهه ام بود که زمانی از ماجرا باخبر شدم که بازنشسته شده و در مغان مشغول کار بودم و شیرین ترین لحظات زندگی ام، سُرور ملی است که بنا به توفیقات حاصله کل ملّت خوشحال می شوند. بعد از پایان جنگ و بازنشستگی مشغول چه کاری شدید ...
قتل آتشین همسر پس از دیدن رأی طلاق غیابی
پیغامی گذاشت که به صورت غیابی از من طلاق گرفته است. او تصویری از حکم دادگاه را هم برایم فرستاده بود. بعد از دیدن پیغام بود که راهی ارومیه شدم. صبح روز پنج شنبه در خانه پدرزنم رفتم. شیوا مقابل در خانه آمد و حکم را به من نشان داد و گفت، طلاقش را گرفته است. وقتی علت را سؤال کردم، گفت: حاضر نیست با من زندگی کند. بعد از آن بود که با چند نفر از بستگان حرف زدم و آنها را میانجی کردم تا شیوا از تصمیمی که ...
شاعر و ادیب مسیحی: به رسم شیعیان نماز زیارت می خوانم
حضور در ایران به مشهد سفری داشتید و بارگاه امام هشتم را زیارت کردید از آن سفرچه خاطره ای در ذهن تان مانده؟ من شاعرم اما آنقدرها احساساتی نیستم شاید چون یک مرد جا افتاده ام(می خندد)اما سفر اولم به مشهد را هیچ وقت نمی توانم فراموش کنم. اولین شعرم برای امام رضا(ع) را در آن سفر و بعد زیارت بارگاهشان در هتلی در نزدیکی حرم سرودم. سفر خاصی بود. من تا آن وقت کلیسا زیاد دیده بودم ولی چیزی در حرم رضوی ...
مجردهایی در آرزوی قهرمان شدن !
فامیل و دوستان عاقل بودم. هم درس خواندم، هم کار دارم، پس نگرانی از جهت پول، مراسم عروسی و خانه ندارم اما مشکل من چیز دیگری است. در اوضاع و احوالی که همه دوست دارند بعد از یک مدت طولانی درس خواندن بروند سر یک کار درست و درمان تا پولی جمع کنند و بعدش استراحت کنند، من چند سال فشرده شب و روز هم درس خواندم و هم کار کردم. حالا بعد از این همه تلاش بروم ازدواج کنم؟ (لبخندی می زند) حداقل بگذارید چند صباح آب ...